Telegram Web
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✳️ تعارض در معنای جبر و اختیار

اشاره
✍️ فلاسفه و متکلمین به جهت آنکه کثرات را حقیقی و واقعی می‌شمارند درباره مجبور بودن انسان یا مختار بودنش بحث‌های مفصلی کرده اند ولی بنابر عقیده عرفا و صوفیه مسأله جبر و اختیار، سالبه به انتفاء موضوع است چون اساسا موجودی غیر از خداوند متعال نیست تا بحث از جبر و اختیار او نمائیم.

♦️استاد جوادی آملی می‌گوید:
«قرار دادن توحید افعالی در عرض اقوال اشاعره مجبّره و معتزله مفوّضه و حکمای امامیه که معتقد به امر بين الأمرين اند، بی تناسب است زیرا همه ممکنات اعم از انسان و غیر آن بنابر سه مبنای اول حقیقتا موجود خارجی اند اگرچه وجودی ضعیف و فقیر داشته باشند، یا فقرو ربط محض باشد که هیچ ذاتی و حقیقتی برای آن جزربط به واجب و غنی محض نباشند.
امّا بنابر مشرب چهارم که همان توحید افعالی مورد بحث در عرفان نظری و مورد شهود در عرفان عملی است، ممکن را وجودی جز وجود مجازی نیست یعنی اسناد وجود به ممکن اسناد حقیقی نیست بلکه مانند اسناد جریان به ناودان است که گفته می‌شود «ناودان جاری شد» زیرا براساس مشرب عرفانی، موجود امکانی مرآتی است که در خارج هیچ وجودی برای آن نیست ولی این موجود امکانی با این شرایط به راستی از صاحب صورت حکایت می‌کند پس در این صورت معنای نفی جبرو تفویض از این صورت مرآتی از باب سالبه بانتفاء موضوع است و اثبات امری متوسط بين افراط و تفریط برای این صورت مرآتی از باب مجاز در اسناد است، زیرا قول به نفی جبروتفويض نسبت به صورت مرآتی که وجودی برای آن در خارج نیست، قضیه ی سالبه ای است که سالبه بودن آن به انتفای موضوعش است و قول به مختار بودن این صورت مرآتی در افعالش با اعتقاد به عدم وجود خارجی برای آن قضیه ای است که اسناد محمول آن به موضوعش مجاز عقلی است. » [۱]

١- گفتار متعارض در جبر و اختیار

♦️آقای محمد حسین طهرانی می‌نویسد: «امّا مذهب جبر، به جهت آنکه خداوند عادل است و هیچ وقت بنده خود را مجبور بر عمل نمی کند و سپس وی را به عذاب و مؤاخذه بکشاند و ما نیز وجدانا می‌بینیم که انسان دارای اختیار است و این اختیار از حاقّ وجود است و هیچ کس را در آن دخالتی و اجباری نیست و نفی اختیار خلاف وجدان است» [۲]

👈 ولی در بحث دیگری می‌نویسد:
« به بیان متألّهين، فعل روح القدس بلکه فعل هر فاعلی عین فعل الهی است» [۳]

✍️ گفتنی است کلام اخیر آقای محمد حسین طهرانی برطبق مبنای وحدت
شخصی وجود می‌باشد یعنی بنا بر مبنای ایشان – وحدت شخصی وجود- دیگر اختیار در افعال برای انسان بی معنا می‌شود.

٢- گفتار متعارض در تعریف اختیار

♦️علامه طباطبائی در موضعی فاعل مختار را به فاعل غير مكره تعریف می‌کند و در موردی دیگر، او را به کسی که سلطنت بر فعل و ترک دارد معرفی می‌نماید.
«معنی کونه تعالى فاعلا مختارا- أنه ليس وراءه تعالی شیء يجبره على- فعل أو ترك فيوجبه عليه» [۴]
«معنای این که خداوند متعال فاعل مختار است یعنی اینکه وراء او چیزی که او را مجبور بر فعل و یا ترک نماید وجود ندارد»

«فإن انتهى إلى التصديق بكونه کمالا، فَعَلَه - وإن انتهى إلى خلاف ذلك، تَرَکَه - وهذا الميل و الانعطاف إلى أحد الطرفين - هوالذى نسميه اختیارا۔ ونعد الفعل الصادر عنه فعلا اختیاریا» [۵]
«پس اگر تصدیق کرد به اینکه کمال است انجام می‌دهد و اگر به خلاف آن نتیجه گرفت ترک می‌کند این میل و انعطاف به یکی از دو طرف همان چیزی است که ما آن را اختیار می‌نامیم و فعل صادر از آن را فعل اختیاری می‌شماریم»

✍️ بنابر تفسير اوّل، حرکت دست مرتعش چون اکراه از جانب غیر ندارد اختیاری می‌باشد ولی بنابر تفسیر دوّم، حرکت دست مرتعش اختیاری نیست چون سلطنت بر فعل و ترک ندارد.

------------------------------------
📚 منابع :

[١]: توحید علمی و عینی ص ۲۷۰

[٢]: همان ص ۱۳۷

[٣]: نهايه الحكمة ص۲۰۸

[۴]: نهايه الحکمه ص۲۲۵

[۵]: علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) والفلسفة الالهية ص ۸۴


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

-------------------
@ostadhasheminasab
⚜️ هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان

🔹 اباصلت (سلام الله علیه) می‌گوید: در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم. فرمود:

🔹 ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است، پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی:

1⃣ زیاد دعا کن
2⃣ زیاد استغفار کن
3⃣ زیاد قرآن تلاوت کن
4⃣ از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی
5⃣ هر امانتی که گردنت هست ادا کن
6⃣ تمام کینه‌هایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن
7⃣ هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن...
8⃣ و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو:

اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ

🔹 خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز

📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱
📚 بحارالانوار ج ۹۴ ص۷۳

------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✳️ تعارض در معنای فاعلیت خداوند

✍️ معنای فاعلیت خداوند متعال از منظر متکلمین و فلاسفه مشاء با عرفاو صوفیه کاملا متفاوت و متعارض می‌باشد.

♦️استاد مطهری می‌گوید:
«از نظر متکلمین خدا فاعل اشیاء است و به عدد اشیاء هم فاعلیت خداوند کثرت دارد: خدا این شیء را خلق کرده، آن شیء را خلق کرده،... يك دفعه این را خلق کرده، يك دفعه آن را خلق کرده،... به خلقتهای متعدد به عدد اشیاء، و همه مستقلاً و بلاواسطه آفریده شده اند.
حکما قائل به خلقتهای متعددند اما طولی، یعنی می‌گویند خداوند عقل اول را خلق کرد، از عقل اول عقل دوم را خلق کرد، از عقل دوم عقل سوم را،...
یا به تعبیر دیگر خدا عقل اول را آفرید، عقل اول عقل دوم را آفرید، عقل دوم عقل سوم را، تا می‌رسد به عقل فعال و بعد می‌رسد به جهان.
البته اینکه می‌گویند «عقل اول عقل دوم را آفرید» به این معنا نمی خواهند بگویند که آن بی نیاز از خالق خودش است.
به تعبیر دیگر معنایش این است که به وسیله عقل اول و با عقل اول یا از مجرای عقل اول عقل دوم را آفرید، ولی به هرحال قائل به کثرت در فاعلیت حق هستند، تکثر فاعلیت برای حق قائلند.
منتها متکلمین تکثر را بلاواسطه می‌دانند، اینها مع الواسطه و بلاواسطه، يك خالقيت بلا واسطه و خالقیتهای غیرمتناهی مع الواسطه قائل هستند.
عرفا برعکس معتقدند تمام عالم يك تجلی بیشتر نیست، از ازل تا به ابد بايك جلوه حق پیدا شد و بس، و آیه «وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ » را همین طور تعبیر و تفسیر می‌کنند.
حکما می‌گویند «علت و معلول»،
عرفا اصلاً علت و معلول را غلط می‌دانند، می‌گویند علت و معلول در جایی است که ثانی برای حق وجود داشته باشد، اینجا باید گفت تجلی و متجلی، ظهور و مظهر. »

📚 مجموعه آثاراستاد شهید مطهری، ج ۲۳، ص: ۴۰۱


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

-----------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج

✳️ تعارض در معنای معاد

✍️ معاد به مبنای فلاسفه، عود و بازگشت بشر در قیامت برای حسابرسی اعمال می‌باشد.

♦️استاد مصباح یزدی می‌گوید:
«پذیرفتن معاد به این معنا است که روزی همه اعمال و کردار انسان‌ها محاسبه می‌شوند و انسان‌ها به جزای اعمال نيك و بد خود می‌رسند. » [١]

♦️ولی معاد به مبنای عرفا و صوفيه قبض الوجود است عفیفی آن را این گونه توضیح می‌دهد:
«و الأمر الخطير في المسألة أن ابن عربی يفسر يوم القيامة و كل ما يتصل به من أمور الآخرة تفسيراً جديداً يتمشّى مع مذهبه في وحدة الوجود ولا يمت إلى المعاني الإسلامية بصلة. فيوم القيامة هويوم يقظة الروح الانسانية، أو يوم عودة النفس الجزئية إلى النفس الكلية أو هو الوقت الذي تتحقق فيه النفس الجزئية من وحدتها الذاتية ب «الكل»» [٢]
« امر خطیر در این مساله این است که ابن عربی روز قیامت و آنچه مربوط به آن است را تفسیر جدیدی که هماهنگ با مذهب و عقیده خودش در باب وحدت وجود باشد می‌نماید، تفسیری که ربطی به معانی اسلامی ندارند، روز قیامت در نزد او روز بیداری روح انسانی یا روز برگشت نفس جزئی به نفس کلّی بوده یا عبارت از وقتی که نفس جزئی به جهت وحدت ذاتی به کلّ متحقق می‌گردد. »

♦️علامه طباطبائی: «فنفاد وجود الأشياء و انتهائها إلى أجلها ليس فناء منها و بطلانا لها على ما نتوهّمه بل رجوعا و عودا منها إلى عنده و قد كانت نزلت من عنده، و ما عند الله باق فلم يكن إلّا بسطا ثم قبضا فالله سبحانه يبدأ الأشياء ببسط الرحمة ويعيدها إليه بقبضها وهوالمعاد الموعود. » [٣]
«از بین رفتن وجود اشیاء و منتهی شدن مدّت آنها به معنای فناء و بطلان آنها آن گونه که ما توهم می‌کنیم نیست بلکه بازگشتی و عودی به اوست و قبلاً هم از او نازل شده بود و آنچه در نزد خداست باقیست پس تنها بسط و سپس قبض است، خداوند اشیاء را آفریده به بسط رحمت و سپس آنها را به سوی خود باز می‌گرداند و قبض می‌کند و این همان معاد وعده داده شده است. »

--------------------------------------
📚 منابع :

[١]: بر درگاه دوست ص ۲۸۳-۲۸۴

[٢]: فصوص الحکم، ج ۲، ص: ۱۵۰

[٣]: الميزان ج۱۰ ص۱۱


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

--------------
@ostadhasheminasab
💐 دعایی بسیار عظیم و پربار قبل از افطار

🔹امام صادق سلام الله علیه از
حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه از
رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل فرمودند:

ای اباالحسن،
این ماه رمضان است که روی آورده، پس پیش از افطار دعا کن، زیرا جبرییل به من خبر آورده که هر کس این دعا را قبل از افطار در این ماه بخواند:

🔹خداوند متعال دعای او را مستجاب می نماید.
🔹روزه و نمازش را قبول کند.
🔹ده دعای دیگر او را اجابت کند.
🔹گناه او را بیامرزد.
🔹ناراحتیش را برطرف کند.
🔹اندوهش را برطرف کند.
🔹حوایجش را برآورده کند.
🔹خواسته هایش را به او داده.
🔹عمل او را همراه با اعمال پیامبران و صدیقان بالا می برد و در روز قیامت در حالی که چهره اش نورانی تر از ماه شب چهارده است حضور پیدا می کند.

به جبرییل گفتم دعا کدام است؟
گفت: بگو:
           
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ ربَّ النّورِ العَظيم و ربَّ الكُرسىِّ الرَّفيع و ربَّ البَحرِ المَسجور و رَبَّ الشَّفیعِ الكَبير و النُّورِ العَزيز و رَبَّ التُّوراةِ و الانجيلِ و الزَّبور و القرآنِ العَظيم، أنتَ إلهُ مَن فى السَّماواتِ و إِلهُ مَن فِى الأرض، لا اِلهَ فيهما غَيرُک و أنتَ جَبّارُ من فِى السَّماوات و جَبّارُ مَن فِى الأرض لا جَبّارَ فيهِما غَيرُک و أنتَ مَلِکُ مَن فى السّماوات و مَلِکُ مَن فِى الأرض، لا مَلِکَ فيهِما غَيرُک، اَسئَلُکَ بِاسمِکَ الكَبير و نورِ وَجهِکَ الكَريم (المُنیر) و مُلكِکَ القَديم، يا حَىُّ يا قَيُّوم يا حَىُّ يا قَيُّوم يا حَىُّ يا قَيُّوم و اَسئَلُکَ بِاسمکَ الَّذى اَشرَقَ بِهِ كُلَّ شَئ و بِاسمِکَ الَّذى اَشرَقَت بِهِ السَّماواتُ و الأرض و بِاسمِکَ الَّذى صَلُحَ بِهِ الأوَّلون و بِهِ يَصْلَحُ الآخِرون يا حَيّاً قَبلَ كُلِّ حَىّ و يا حَيّاً بَعدَ كُلِّ حَىّ يا حَىُّ لا اِلهَ الّا أنت، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد وَ اغفِر لى ذُنوُبى وَ اجعَل لى مِن اَمرى يُسراً وَ فَرَجَاً قَريبا و ثَبِّتنى عَلى دينِ محمّد و آل محمّد و عَلى هُدىً محمّد و آل محمّد و عَلى سُنَّةِ محمّد و آل محمّد عليه و عليهم السّلام وَ اجْعَل عَمَلى فِى المَرفوعِ المُتَقَبَّل و َهَب لى كَما وَهَبتَ لِأُوليائِکَ و اَهلِ طاعَتِک فَاِنّى مُؤمِنٌ بِک، مُتَوَكِّلٌ عَليک مُنيبٌ اِليک مَعَ مَصيرى إِليک و تَجمَعَ لى و لِوُلدى و لِأَهلى الخيرَ كُلّه وَ تصرفُ عَنّى و عَن وُلْدی و عَن اهلى الشَّر كُلّه، اَنتَ الحَنّانُ المَنّان، بَديعُ السّماواتِ و الأرض، تُعطِى الخَيرَ مَن تَشاء و تَصرِفُهُ عَمَّن تَشاء، فَامْنُن عَلَىَّ بِرحمتک يا ارحم الرّاحمين‏.

📚 اقبال الاعمال ج ۱ ص ۳۱۲

-------------------
@ostadhasheminasab
⚜️ پاداش صلوات در ماه مبارک رمضان

١) عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیهم السلام قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ، فَقَالَ: وَ مَنْ أَكْثَرَ فِيهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَيَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِيزَانَهُ يَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِينُ.
📚 بحارالأنوار، ج‏ ٩۶، ص ٣۵٧ به نقل از امالى و عيون اخبارالرضا

حضرت رضا علیه السلام از پدران گرامی خود از امیرالمؤمنین علیهم السلام نقل می کند که پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله در خطبه اش فرمود: هرکس در ماه رمضان، به مقدار زیاد بر من صلوات فرستد، روزی که ترازوها اعمال را سبک نشان می دهند، خداوند کفّه اعمال وی را سنگین خواهد نمود.

٢) قَالَ الرِّضا علیه السلام: عَلَيْكُمْ بالْإِكْثَارِ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ مَا اسْتَطَعْتُمْ.
📚 بحارالأنوار، ج ٩۶، ص ٣٨٠به نقل از فقه الرضا

حضرت رضا علیه السلام فرمود: شما را به کثرت در ذکر خدا و صلوات بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله در شب و روز ماه رمضان، به مقداری که می توانید، توصیه می کنم.

٣) مرحوم شیخ مفید در «مقنعه» می نویسد: از سنت های نبوی آن است که هر روز از ماه رمضان، صدبار بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله صلوات فرستاده شود، و صلوات به تعداد بالاتر بهتر است.
📚 المقنعة، ص ٣١٣

--------------------
@ostadhasheminasab
📿 دعا در تعقیبات نمازها در ماه مبارک رمضان

🔵 سید ابن طاووس از امام صادق و موسی بن جعفر (علیهماالسلام) روایت کرده که فرمودند: در ماه رمضان از ابتدا تا پایانش پس از هر فریضه این دعا را بخوان:

🌕 اللّٰهُمَّ ارْزُقْنِى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فِى عامِى هٰذَا وَفِى كُلِّ عامٍ مَا أَبْقَيْتَنِى فِى يُسْرٍ مِنْكَ وَعافِيَةٍ وَسَعَةِ رِزْقٍ، وَلَا تُخْلِنِى مِنْ تِلْكَ الْمَواقِفِ الْكَرِيمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّرِيفَةِ، وَزِيارَةِ قَبْرِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَفِى جَمِيعِ حَوائِجِ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ فَكُنْ لِى ،اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ فِيما تَقْضِى وَتُقَدِّرُ مِنْ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضاءِ الَّذِى لا يُرَدُّ وَلَا يُبَدَّلُ أَنْ تَكْتُبَنِى مِنْ حُجَّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ، الْمَشْكُورِ سَعْيُهُمُ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ، الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَيِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فِيما تَقْضِى وَتُقَدِّرُ أَنْ تُطِيلَ عُمْرِى وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ رِزْقِى، وَتُؤَدِّىَ عَنِّى أَمانَتِى وَدَيْنِى، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ.

📚 مفاتیح الجنان اعمال مشترکه ماه رمضان

-------------------
@ostadhasheminasab
🌙 افضل اعمال در ماه مبارک رمضان

امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند:
با فضیلت ترین اعمال در این ماه چیست؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جواب فرمودند:
«أفضلُ الأعمال فی هذا الشهر الوَرعُ عن مَحارمِ الله»
پرهیز از محرمات الهی و گناهان، بهترین عمل و با فضیلت ترین اعمال ماه مبارک رمضان است.

-------------------
@ostadhasheminasab
🏴 فرا رسیدن سالروز رحلت جانسوز امّ‌المؤمنین حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها را به محضر مقدّس حضرت ولیّ‌عصر عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف و همه شیعیان و منتظران تسلیت عرض می‌نمائیم.

-----------------
@ostadhasheminasab
🏴 وفات حضرت خديجه سلام اللَّه عليها

▪️در اين روز حضرت خديجه كبرى سلام اللَّه عليها از دنيا رحلت فرمودند. [١]
اين قول بنابر نقل ۴۵ روز بعد از رحلت جناب ابوطالب عليه السّلام است. [٢]

▪️اقوال ديگر در رحلت آن حضرت چنين است: ۲۳ رجب، ۲۷ رجب، آخر رجب، اول ماه رمضان، ۱۲ ماه رمضان است.

▪️آن حضرت بعد از وفات حضرت ابوطالب عليه السّلام به سه روز فاصله و به قولى يك ماه و به قولى ۴۵ روز و به قولى ۵۰ روز وفات كرده است. [٣]

▪️آن حضرت نخستين همسر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بود، و تا خديجه سلام اللَّه عليها زنده بود نبى گرامى اسلام صلّى اللَّه عليه و آله همسرى اختيار نفرمود. سبقت به اسلام و خدمات او به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زياره از آن است كه ذكر شود. در فضيلت آن حضرت همين بس كه والده
مكرمه حضرت صديقه طاهره سلام اللَّه عليها است، و همه ذرارى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به ايشان منتهى مى شوند. [۴]

▪️آن حضرت هنگام رحلت چند وصيت به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمودند، و با آن همه فداكارى و انفاق مال، به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله عرض كردند: «يارسول اللَّه، مراببخشيد كه در حق شما كوتاهى كردم». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «حاشا و كلاّ! من از شما تقصيرى نديدم، بلكه منتهاى سعى و كوشش خود را در حق من نمودى. شما در خانه من زحمات زيادى را متحمل شدى. اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودى». آنگاه خديجه سلام اللَّه عليها عرض كرد: يا رسول اللَّه، شما را وصيت مى كنم به اين دختر، و به حضرت فاطمه سلام اللَّه عليها اشاره نمود. اين دختر بعد از من يتيم و غريب است. كسى از زنهاى قريش او را اذيت نكند. كسى به صورت او لطمه اى نزند، به روى او داد نزند و مكروهى نبيند. [۵]

▪️آن حضرت اولين زنى است كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را تصديق نمود، و اول زنى است كه در مكه با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نماز جماعت خواند، و اول زنى است كه ايمان خود را در مكه در ميان مشركين اظهار نمود، و اول زنى است كه در مقابل دشمن از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله دفاع نمود و تمام اموال خود را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بخشيد، و اول زنى است كه ايمانش با قبول ولايت أمير المؤمنين عليه السّلام به درجه كمال رسيد.

▪️روزى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله خديجه سلام اللَّه عليها را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود: اين جبرئيل است و مى گويد: براى اسلام شروطى است كه عبارتند از: اقرار به يگانگى خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول اين شريعت و احكام آن، اطاعت از اولى الامر و ائمه طاهرين از فرزندان او يكى بعد از ديگرى با برائت از دشمنان ايشان.
خديجه سلام اللَّه عليها به همه آنها اقرار نمود و ائمه طاهرين به خصوص أمير المؤمنين عليه السّلام را تصديق كرد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «هو مولاك و مولى ال مؤمنين و امامهم بعدى». يعنى «على مولاى تو و مولاى مؤمنان بعد از من و امام ايشان است ». آنگاه از خديجه سلام اللَّه عليها در قبول ولايت امير ال مؤمنين عليه السّلام عهد مؤكد گرفت. سپس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله يك يك از اصول و فروع دين حتى آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بيان فرمود.
سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله دست خود را بالاى دست أمير المؤمنين عليه السّلام نهاد و خديجه سلام اللَّه عليها دست خود را بالاى دست رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نهاد و به اين ترتيب با امير ال مؤمنين عليه السّلام بيعت نمود. [۶]

----------------------------------------
📚 منابع :

[١] الوقايع و الحوادث: ج ۱، ص ۱۲۷
فيض العلام: ص ۲۷
مسار الشيعه: ص ۶ - ۷
نفائح العلام: ص ۱۵ - ۱۹۱

[٢] نفائح العلام: ص ۱۵۸
تقويم المحسنين: ص ۱۱

[٣] فيض العلام: ص ۱۹۱
منتخب التواريخ: ص ۴۳
بحار الانوار: ج ۱۹، ص ۲۵
توضيح المقاصد: ص ۲۲

[۴] فيض العلام: ص ۲۷

[۵] شجره طوبى: ج ۲، ص ۲۳۴ - ۲۳۵

[۶] بحار الانوار: ج ۱۸، ص ۲۳۲، ج ۶۵، ص ۳۹۲

-------------------
@ostadhasheminasab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷 با توجه به به پایان سلسه مباحث #تعارض_فلسفه_و_عرفان_در_مبانی_و_نتائج فهرست این سلسه مباحث در ادامه بارگذاری می گردد تا علاقمندان به مباحث نقد فلسفه و تصوف استفاده اکمل از این مباحث داشته باشند.

🔷 همچنین إن شاء الله در ادامه سلسله مباحث تعارض فلسفه و عرفان با نصوص وظواهر شرعی در این کانال بارگذاری خواهد شد.

@ostadhasheminasab
💠 فهرست سلسله مباحث تعارض فلسفه و عرفان در مبانی ونتائج

🔷 لطفا جهت مطالعه هر مبحث روی آن کلیک نمایید.

تعریف فلسفه و علت پیدایش آن

علت ورود فلسفه به جامعه اسلامی

گفتار متعارض درباره فلاسفه یونان

گفتار متعارض درباره نبوت فلاسفه یونان

تعریف عرفان اصطلاحی

وجه تسمیه تصوف

نخستین صوفی در اسلام

احادیث مذمت صوفیه (١)

احادیث مذمت صوفیه (٢)

احادیث مذمت صوفیه (٣)

احادیث مذمت صوفیه (۴)

علل تاریخی ترویج تصوف

ورود تصوف در تشیع

تلاش استعمار در ترویج صوفی گری

عدم تشیع مشایخ صوفیه

آراء متعارض درباره ابن عربی (١)

آراء متعارض درباره ابن عربی (٢)

آراء متعارض درباره ابن عربی (٣)

اشتباه اتباع ابن عربی

تحقیر عقل در مکتب عرفا (١)

تحقیر عقل در مکتب عرفا (٢)

گفتار متعارض در ميزان بودن عقل

اصالت کشف و شهود در عرفان

عدم حجیت کشف و شهود

تناقض یافته های اهل عرفان

تعارض دو کشف

تعارض کشف با عقل و نقل

مکاشفات فوق براهین عقلیه

تعارض فلسفه مشاء و صدرا و عرفان

نظر عرفا درباره تشکیک در وجود

نظر فلاسفه درباره وحدت شخصی وجود

نظر عرفا درباره فلاسفه

نظر فلاسفه درباره عرفا

تعارض در معنای توحید ذاتی

حکم به شرک همه مسلمین

گفتار متعارض در عبادت

تعارض در معنای توحید صفاتی

تعارض در معنای توحید افعالی

قرآن و تفاسیر متضاد

توصیف تفاسیر ملاصدرا و ابن عربی

تعارض بناء با مبنای ملاصدرا

انکار بداهت عقلی در عرفان

عدمی بودن ماهیت در نزد عرفا

نقد توجیه ملاصدرا (١)

نقد توجیه ملاصدرا (٢)

تعارض در مبنای علیت و عینیت

گفتار متعارض در اطلاق علت بر حق تعالی

گفتار متعارض در سنخیت میان خالق و مخلوق

تعارض در توصیف علوم انبیاء

تعارض در معنای جبر و اختیار

تعارض در معنای فاعلیت خداوند

تعارض در معنای معاد

-----------------
@ostadhasheminasab
🏴 ضربت خوردن امير المؤمنين عليه السّلام

▪️در ۱۹ ماه رمضان سال ۴۰ هجری در نماز صبح در مسجد كوفه با شمشيرى مسموم به دست ناپاك ابن ملجم بر فرق مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام ضربت وارد شد.

▪️در ۱۳ ماه رمضان سال ۴۰ ه’ حضرت مولى الموحدين على بن ابى طالب أمير المؤمنين عليه السّلام بعد از فارغ شدن از جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند. [١]

▪️در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بيان كلماتى درر بار در حقايق اسلام، در آخر بيانات شريف خود، به فرزندشان امام حسن مجتبى عليه السّلام فرمودند: تا امروز چند روز از ماه مبارك رمضان مى گذرد؟ امام مجتبى عليه السّلام فرمودند: ۱۳ روز گذشته است.
از امام حسين عليه السّلام پرسيدند: چند روز باقى مانده است؟
امام حسين عليه السّلام فرمود: ۱۷ روز باقى مانده است.
در اين هنگام أمير المؤمنين عليه السّلام دست به محاسن مبارك گرفتند و فرمودند: نزديك است اين موى من به خون سرم خضاب شود.

▪️در شب ۱۶ ماه رمضان سال ۴۰ ه’ أمير المؤمنين عليه السّلام در خواب پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را ديدند، و آن حضرت به نزديك شدن ملاقاتشان
در بهشت به أمير المؤمنين عليه السّلام بشارت دادند، و أمير المؤمنين عليه السّلام به دخترشان امّ كلثوم سلام اللَّه عليها خبر دادند [٢]

▪️در شب نوزدهم، أمير المؤمنين عليه السّلام روزه را در منزل حضرت امّ كلثوم سلام اللَّه عليها افطار نمودند [٣]

▪️در شب ۱۹ ماه رمضان سال ۴۰ ه’ وردان و شبيب كه با ابن ملجم در شهادت أمير المؤمنين عليه السّلام همراه بودند، در حين درگيرى كشته شدند [۴]

▪️در سال چهلم گروهى از خوارج در مكه جمع شدند و بر كشتگان نهروان گريستند. سه نفر از آنان با هم پيمان بستند كه در يك شب أمير المؤمنين عليه السّلام، و عمروعاص و معاويه را بكشند.
ابن ملجم كشتن أمير المؤمنين عليه السّلام را بر عهده گرفت و وارد كوفه شد و با كمك قطام بنت اخضر كه ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت، و با همدستى شبيب بن بجره و وردان بن مجاله تصميم خود را عملى كرد.

▪️در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح، أمير المؤمنين عليه السّلام وارد مسجد شد و صداى نازنين ايشان به «يا ايها الناس، الصلاة» بلند شد.
سپس آن حضرت مشغول نماز شد. هنگامى كه در ركعت اول سر از سجده برداشت شبيب بر آن حضرت حمله ور شد، ولى شمشيرش خطا كرد. بلافاصله ابن ملجم لعنة اللَّه حمله كرد و شمشير او فرق مبارك آن حضرت را شكافت و محاسن شريفش به خون فرق مباركش خضاب شد، صداى مباركش بلند شد: «بسم اللَّه و باللَّه و على ملة رسول اللَّه، فزت و رب الكعبة».
صداى جبرئيل بلند شد:
«تهدمت و اللَّه اركان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروة الوثقى، قتل ابن عم المصطفى، قتل الوصى المجتبى، قتل على المرتضى، قتله اشقى الاشقياء».

-----------------------------------------
📚 منابع :

[١] الوقايع و الحوادث: ج ۱، ص ۱۳۹
مستدرك سفينة البحار: ج ۵، ص ۲۱۳

[٢] ارشاد: ج ۲، ص ۱۵
الوقايع و الحوادث: ج ۱، ص ۱۹۰

[٣] الوقايع و الحوادث: ج ۱، ص ۲۴۲

[۴] نفائح العلام: ص ۴١

-------------------
@ostadhasheminasab
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْكَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِیُّ الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ قَتَلَهُ أَشْقَى الْأَشْقِیَاء

-----------------
@ostadhasheminasab
آجرک الله یا صاحب الزمان

🏴 شهادت مظلومانه مولی الکونین امام المتقین ابو الأئمة یعسوب الدین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام را محضر قطب عالم امکان حضرت حجة بن الحسن علیه السلام و عموم مؤمنین تسلیت می گوییم.

@ostadhasheminasab
🏴 شهادت اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب عليه السّلام

▪️امام المتقين أمير المؤمنين عليه السّلام در شب بيست و يكم ماه رمضان مقارن طلوع فجر به شهادت رسيد، در حالى كه از سن مبارك حضرتش ۶۳ سال گذشته بود [١]

▪️در بيستم ماه رمضان اثرات سم در پاهاى مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام ظاهر شد و پاهاى مبارك ورم كرد. [٢]

▪️در شب بيست و يكم اثر زهر بر بدن مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام بسيار شد. حضرت فرزندان و اهل بيت خود را جمع كرد و با آنها وداع نمود و وصيت هاى خود را فرمود.
در آن شب هر چه خوردنى و آشاميدنى آوردند تناول نفرمود، و لبهاى مباركش به ذكر خدا حركت مى كرد، و مانند مرواريد عرق از پيشانى نازنيش مى ريخت و با دست مبارك خود آن را بر طرف مى كرد.

▪️به امام مجتبى عليه السّلام فرمود: تو را به برادرت حسين عليه السّلام وصيت مى كنم. به فرزندان ديگر كه از فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها نبودند، فرمود: شما را وصيت مى كنم به اطاعت از حسن و حسين.
سپس فرمودند: «خداوند شما را بر صبر نيكو كرامت فرمايد. امشب از ميان شما مى روم و به حبيب خود محمّد مصطفى صلّى اللَّه عليه و آله ملحق مى شوم چنانچه مرا وعده داده است».

▪️صداى گريه از اهل بيت بلند شد. آنگاه دستوراتى در مورد غسل، كفن، نماز و محل دفن به امام مجتبى عليه السّلام فرمودند و با امام حسين عليه السّلام و حضرت زينب سلام اللَّه عليها كلماتى از كربلاء فرمودند.

▪️بعد از وداع :
با همگان دست و پاى مبارك را به طرف قبله كشيدند و فرمودند: «اشهد ان لا اله الا اللَّه وحده لا شريك له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله»، و چشمان مبارك را بستند و بهشت را به قدوم خويش مبارك فرمودند.

▪️صداى شيون و گريه از خانه آن حضرت بلند شد. اهل كوفه كه با خبر شدند، صداى شيون و ناله از تمامى شهر بر خواست، مانند روزى كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله از دنيا رفتند.
در آن شب آفاق آسمان متغير گشت و زمين لرزيد و صداى تسبيح و تقديس فرشتگان از هوا شنيده شد.
سپس مشغول غسل آن حضرت شدند.

▪️بعد از غسل و كفن، امام حسن و امام حسين عليهماالسّلام پشت سر تابوت را همانطور كه حضرت فرموده بودند برداشته، جلو تابوت خودش حركت مى كرد، تا در مكانى فرود آمد.
بعد از نماز بر آن حضرت توسط امام مجتبى عليه السّلام، مقدارى از زير تابوت را كندند و قبرى آماده يافتند كه داخل آن لوحى مسى يا سفالى بود و بر آن نوشته شده بود:
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم، اين قبرى است كه نوح پيامبر براى بنده صالح خدا على بن ابى طالب حفر نموده است».
بدن مطهر آن حضرت را دفن نمودند و حسب وصيّت آن حضرت، قبر مطهرش را مخفى نمودند تا در زمان هارون بر همگان معلوم شد.

▪️فرزندان آن حضرت از همسران مختلف ۲۸ دختر و پسرند. [٣]
۵ نفر آنها اولاد حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها هستند كه
عبارتند از: امام حسن و امام حسين و زينب كبرى و امّ كلثوم و حضرت محسن عليهم السّلام كه در دوران حمل در شش ماهگى توسط منافقين در ماجراى هجوم به خانه أمير المؤمنين عليه السّلام به شهادت رسيد.
حضرت عباس عليه السّلام و جعفر و عثمان و عبداللَّه در كربلا به شهادت رسيدند، كه مادرشان امّ البنين است. بقيه اولاد حضرت از همسران ديگر هستند.

▪️وقتى خبر شهادت أمير المؤمنين عليه السّلام به عايشه رسيد چنان خوشحال شد كه بى اختيار شعرى خواند و سپس گفت:
چه كسى على را كشت؟ جواب دادند: ابن ملجم. گفت: خاك بر دهانش مباد (كنايه از اينكه خوب كارى كرد) [۴]

▪️در شب ۲۱ ماه رمضان حضرت عيسى بن مريم عليه السّلام به آسمان برده شد [۵]
و در همين شب حضرت موسى بن عمران و يوشع بن نون عليهماالسّلام رحلت نمودند. [٧]

---------------------------------------
📚 منابع :

[١] كافى: ج ۲، ص ۴۶۵
منتهى الامال: ج ۱، ص ۱۸۳
ارشاد: ج ۱، ص ۱۹
اعلام الورى: ج ۱، ص ۳۰۹
كشف الغمة: ج ۱، ص ۴۳۶
مناقب خوارزمى: ص ۲۸۴
العدد القوية: ص ۲۳۵
ذخائر العقبى: ص ۱۱۵
مسار الشيعة: ص ۱۰
توضيح المقاصد: ص ۲۴
مصباح كفعمى: ج ۲، ص ۵۹۹
تاريخ الخلفاء: ص ۱۶۶ - ۱۷۵

[٢] الوقايع و الحوادث: ج ۱، ص ۲۶۵، ۲۷۱، ۲۹۴

[٣‌] ارشاد مفيد: ج ۱، ص ۳۵۴ - ۳۵۴
اعلام الورى: ج ۱، ص ۳۹۵

[۴] تذكرة الخواص ابن جوزى: ص ۱۶۵

[۵] بحار الانوار: ج ۱۳، ص ۳۷۶
مصباح كفعمى: ج ۲، ص ۵۹۹

[٧] بحار الانوار: ج ۱۳، ص ۳۷۶
مصباح كفعمى: ج ۲، ص ۵۹۹

--------------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_با_نصوص_و_ظواهر_شرعی

💠 اعتراف به تعارض با ظواهرشرع

اشاره
♦️استاد حسن زاده آملی در موردی صریحاً تعارض ظواهر شرع با عقائد فلاسفه و عرفا را بیان می‌کند:
«در اثنای تدرّس و تعلّم علوم عقلی و صحف عرفانی دچار وسوسه ای سخت سهمگین و دخیم و بدکنشت و بدسرشت در راه تحصیل اصول عقاید حقه به برهان و عرفان شده ام، و آزرده خاطری شگفت از حکمت و میزان که از هرسوی شبهات گوناگون به من روی می‌آورد. ریشه این شبهات و وسوسه‌ها از ناحیت انطباق ظواهر شرع انور علی صادعه الصلوة والسلام با مسائل عقلی و عرفانی بوده است که در وفق آنها با یکدیگر عاجز مانده بودم، و از کثرت فکرت به خستگی و فرسودگی موحش و مدهش مبتلا گشته ام، و از بسیاری سؤال از محضر مشایخم: آن عالمان دین به حقّ در سمای علم سیاره و ثوابت والا گهر مرا بیم جسارت و ترس اسائه ادب و خوف ایذاء خاطر و احتمال بدگمانی می‌رفت. این وسوسه چنانکه گفته ایم موجب بدبینی به علوم عقلی، و بیزاری از منطق و حکمت و عرفان شده است. ولكن به رجاء این که لَعَلَّ الله يحدِثُ بَعدَ ذلِكَ أمراً، در درسها حاضر می‌شدم، و راز خویش را ابراز نمی کردم،... تنها چیزی که مرا از این ورطه هولناك هلاك، رهایی بخشید لطف الهی بود که خویشتن را تلقین می‌کردم به این که: اگر امردایر شود بین نفهمیدن و نرسیدن مثل تویی، و بين نفهمیدن و نرسیدن مثل معلم ثانی ابونصر فارابی و شیخ رئيس ابوعلی سینا و شیخ اکبر محيي الدين عربی و استاد بشر خواجه نصیرالدین طوسی و.. ومعلم ثالث میرداماد و صدرالمتالهین محمد شیرازی، آیا شخص مثل تو به نفهمیدن و نرسیدن أولی است با آن همه اسطوانه‌های معارف؟ و همچنین خودم را به يك سو قرار می‌دادم، و اکابر دیگر علم را که از شاگردان بنام آن بزرگان بودند و نظاير آنان را به سوی دیگر، و سپس همان مقایسه را پیش می‌کشیدم و به خودم تلقين می‌کردم، تا منتهی می‌شدم به اساتیدم که بحق وارثان انبیاء و خازنان خزاین معارف بوده اند رفع الله تعالی درجاتهم که باز خودم را به يك جانب و آن حاملان و دايع علم و دین را به جانبی، و همان مقایسه و تلقين را اعمال می‌کردم که تو أولایی به نفهمیدن یا این مفاخر دهر؟... از این مقایسه قدری آرام می‌گرفتم» [۱]

♦️آقای محمد حسین طهرانی:
«اگر چه در میان کلمات محيى الدين این گونه شطحیات نیست ولی کلمات دیگری که با ظواهرشریعت مخالف است بسیار است» [۲]

«کسی که بر فتوحات مکیه محيي الدين وارد باشد... می‌بیند که حاوی بعضی از مکاشفات او نیز هست که با متن واقع و معتقد شیعه تطبیق ندارد» [۳]

✍️ موارد تعارض آراء فلسفی و عرفانی با عقل و شرع بسیار است.
ما در کتاب « تأملی در نظریه اصالت وجود و وحدت وجود» دوازده ثمره فاسد معارض با عقل و نقل برای نظریه تشکیک در وجود - مبنای فلاسفه صدرایی - و چهل ثمره فاسد منافی با عقل و نقل برای نظریه وحدت شخصی وجود – مبنای صوفیه - برشمردیم.
اکنون بخشی از آراء فلاسفه و عرفا که با آیات و احادیث تنافی دارد را ذکر می‌نمائیم ...

------------------------------------
📚 منابع :

[۱]: قرآن و برهان و عرفان از هم جدایی ندارند ص۱۹

[۲]: روح مجرد ص ۴۶۸

[۳]: همان ص۳۵۳



📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

----------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_با_نصوص_وظواهر_شرعی

💠 تعارض توحيد عرفا با توحيد قرآن و سنت

♦️توحید در عرفان را سید حیدر آملی این چنین بیان کرده است:
«التوحيد الذاتي الجمعي هو الذي يكون خالصا من الشركين - أي الجلى و الخفي - عن مشاهدة الغير في الوجود مطلقا ظاهرا كان أو باطنا ذهنا كان أو
خارجا بحيث لا يشاهد معه غيره أي لا يشاهد مع الحقّ غير الحقّ» [۱]

♦️استاد جوادی آملی:
«آنچه در عرفان طرح می‌شود توحید موجود است؛ یعنی وجود منحصراً در يك چیز حاصل است و موجود دوم مستحيل است. » [۲]

✍️ اما در کتاب و سنت، توحید به معنای این است که حق تعالی یگانه و یکتا است و هیچ شبیه و نظیر و عدیلی ندارد کما اینکه در ممکنات شبیه و همسانی ندارد همچنین واجب دیگری که صفات حق تعالی را دارا باشد ممتنع است.

❇️«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ». [۳]

❇️عن أمير المؤمنين (علیه السّلام):
فَقَوْلُ اَلْقَائِلِ هُوَ وَاحِدٌ لَيْسَ لَهُ فِي اَلْأَشْيَاءِ شِبْهٌ كَذَلِكَ
رَبُّنَا وَ قَوْلُ اَلْقَائِلِ إِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَدِيُّ اَلْمَعْنَى يَعْنِي بِهِ أَنَّهُ لاَ يَنْقَسِمُ فِي وُجُودٍ وَ لاَ عَقْلٍ وَ لاَ وَهْمٍ كَذَلِكَ رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ. » [۴]

امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمودند: گفتار قائلی که می‌گوید او واحد است یعنی شباهتی در اشیاء برای او نیست و همچنین گفتار قائل که می‌گوید او أحدى المعنی است یعنی در وجود و عقل و وهم منقسم نمی شود این چنین است پروردگار ما عزوجلّ»

❇️قَالَ اَلْبَاقِرُ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): «اَلْأَحَدُ: اَلْفَرْدُ اَلْمُتَفَرِّدُ. » [۵]

❇️عن أمير المؤمنين (علیه السّلام): « اَلْمُتَعَالِي عَنِ اَلْأَشْيَاءِ وَ اَلضُّرُوبِ اَلْوَتْرُ عَلاَّمُ اَلْغُيُوبِ فَمَعَانِي اَلْخَلْقِ عَنْهُ مَنْفِيَّةٌ » [۶]

«خداوند حقیقتی برتر از اشیاء و مثال و یگانه است نسبت به امور پنهان بسیار داناست بنابراین صفات مخلوقات را ندارد. »

نا گفته نماند احادیث در این باب بسیار است [٧]

✍️ پس توحید در آیات و روایات به معنای انتفاء شبيه مطلقا برای ذات حق تعالی است نه به معنای «توحید موجود و انحصار وجوددر یك چیز» چنانکه عرفا و صوفیه بیان کرده اند.

🔹استاد محمد تقی جعفری می‌گوید:
«مکتب وحدت وجود با روش انبیاء و
سفرای حقیقی مبدأ أعلى تقریبا دو جادّه مخالف بوده و به هم دیگر مربوط نیستند زیرا انبياء همگی و دائما بر خدای واحد ماورای سنخ این موجودات مادی و صوری تبلیغ و دعوت کرده اند و معبود را غیراز عابد تشخیص و خالق را غیر از مخلوق بیان کرده اند» [٨]

✍️ خدای تعریف شده در کتاب و سنت یگانه، یکتا، بی همتاست
«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ » [٩]
«شیئ لا کالاشیاء» [١٠] است و حقیقتی ماوراء مخلوقات و مغایر و مباین با ممکنات است [١١] و هیچ یک از صفات مخلوقات را دارا نیست. [١٢]

ولی خدایی که عرفا و صوفیه معرّفی می‌کنند:
عین همه اشیاء است. [١٣]
هویت همه ممکنات می‌باشد [١۴]
و درون همه اشياء عالی ودانی حاضر است. [١۵]

------------------------------------------

📚 منابع :

[۱]: جامع الاسرار ص ۱۳۱

[۲]: همان ج۳ ص۲۹۲

[۳]: شوری: ۱۱

[۴]: التوحيد ص ۸۳

[۵]: همان ص۹۰

[۶]: التوحید، ص: ۷۹

[٧]: مراجعه نمایید به کتاب «تاملی در نظریه اصالت وجود و وحدت وجود» ده طائفه روایت درباره تباين بين خالق و مخلوق ذکر شده است.

[٨]: مبدأ أعلى ص ۷۴

[٩]: شوری ۱۱

[١٠]: بحار ج ۳ ص ۲۶۳

[١١]: هو واحد و أحدى الذات بائن من خلقه. کافی ج۱ ص ۱۲۷، فآيات الله غير الله. کافی ج ۱ ص ۹۶

[١٢]: مبائن لجميع ما احدث في الصفات. التوحيد ص ۶۹

[١٣]: ابن عربی می‌گوید: سبحان من أظهر الأشياء و هو عينها. فتوحات ج ۲ ص ۴۵۹

[١۴]: قد أخبر الحقّ تعالی أنّه هوية كلّ عضو. فصوص الحکم ص۳۵۱

[١۵]: رأي (العارف) سريان الحقّ في الصور الطبيعية و العنصرية، و ما بقيت له صورة الّآ ویری و عین الحقّ فيها. فصوص الحکم. ص۱۸۱


📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی

-----------------
@ostadhasheminasab
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_با_نصوص_وظواهر_شرعی

💠 ۲-تعارض خدای فلاسفه با خدای قرآن

♦️استاد مطهری می‌گوید:
«قرآن خدا را از جنبه عظمت و جلال، باز به نحوی توصیف کرده است که مافوق ندارد و در این جهت اگر قرآن را با همه مکتبهای مثبت دنیا درباره خدا مقایسه کنیم، قرآن را مافوق همه آنها می‌بینیم و می‌دانیم.
در این جهت ما می‌توانیم قرآن را مقایسه کنیم با مکتبهای فلسفی جهان، آنها که معتقد به خدا بوده اند.
آنها هرگز خدا را به این عظمت و جلالی که قرآن شناسانده است [ معرفی نکرده اند] که البته بعدها علم و فلسفه روی همین خط قرآن سیر کرده است اما هیچ مکتب فلسفی به اندازه قرآن خدا را عظیم توصیف نکرده است...
قرآن خدا را به زیباترین وجهی توصیف کرده است... آنهایی که معتقد به خدا بوده اند، در قدیم و اکنون هم همین طور، دو تیپ و دو دسته اند: یکی دسته فیلسوفان الهی و دیگر دسته انبیاء. ما وقتی که سراغ آن فیلسوفان الهی می‌رویم، فرض کنید در رأس آنها در قديم افلاطون و ارسطو را در نظر می‌گیریم، می‌بینیم آنها هم از خدا یاد می‌کنند و با دلایلی که دارند وجود خدا را اثبات می‌کنند.
اما می‌بینیم که خدایی که آنها به ما نشان می‌دهند حدّاکثر آنچه بتوانند نشان بدهند يك موجود خشك بی روحی است.
خدایی که آنها معرفی می‌کنند مثل این است که يك ستاره ای را يك ستاره شناس به ما بشناساند.
فرض کنید يك ستاره شناس می‌آید مدعی می‌شود که غیر از این سیاراتی که ما می‌شناسیم به دور خورشید می‌چرخند و آنها را می‌بینیم، سیاره دیگری هم وجود دارد که اسمش را مثلا می‌گذارند «نپتون» یا «ارانوس».
بسیار خوب، يك ارانوسی هم در دنیا وجود دارد.
آن فلاسفه وقتی که خدا را معرفی می‌کنند، مثلا [می گویند] علة العلل، از این بیشتر دیگر حرفی ندارند.
می‌خواهند با دلایل فلسفی ثابت کنند که همه علتها در يك نقطه متمرکز می‌شود. البته حرف درستی است.
[می گویند] آیا تمام علتهای عالم در يك علت نهایی متمرکز می‌شود و آن علت نهایی منبع تمام علتها و اسباب دیگر است و یا اینکه در يك نقطه ودريك علت نهایی متمرکز نمی شود؟
بسیار خوب، ما با دلیل فهمیدیم که در يك نقطه نهایی متمرکز می‌شود. این درست مثل این است که یک کسی بیاید قانون جاذبه عمومی را کشف کند که يك قانونی در دنیا هست به نام جاذبه عمومی. چنین چیزی برای روح بشر جاذبه ندارد، یعنی روح بشر را به سوی خودش نمی کشد، در روح بشر عشق و طلب به سوی خودش ایجاد نمی کند، پرواز ایجاد نمی کند.
ولی خدا به آن شکل که انبیاء عموما [بیان کرده اند، ] آن خدایی که قرآن به بشر معرفی می‌کند جاذبه دارد، جمیل است، زیباست، شایسته است که محبوب و مطلوب بشر قرار بگیرد، بلکه تنها چیزی که شایسته است به تمام معنا مطلوب و محبوب بشر قرار بگیرد اوست.
به گونه ای خدا را به انسان می‌شناسانند که در انسان نوعی اشتعال ایجاد می‌شود یعنی انسان برافروخته می‌شود، در او عشق و حرکت به سوی آن خدا به وجود می‌آید، شب زنده داری‌ها به وجود می‌آورد، تشنگی در روزها به وجود می‌آورد که برای این خدا تشنگی‌ها می‌کشد، گرسنگی‌ها می‌کشد، شب زنده داری‌ها پیدا می‌کند،
«تُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ » [۱] می‌شود
جان در راه این خدا فدا می‌کند، مال در راه این خدا فدا می‌کند.
اصلا ارسطو قادر نیست که خدا را به این شکل به بشر بشناساند.
[می گوید] علة العلل. همه علتهای دنیا در يك نقطه متمرکز می‌شود.
بسیار خوب در يك نقطه متمرکز بشود، آخرش چی؟ » [۲]

♦️استاد مطهری:
«خدای فلاسفه که او را صرفاً به نام «محرّک» اول یا «واجب الوجود» می‌شناسند و بس، موجودی است بیگانه با بشر و فقط او را آفریده است و به این جهان آورده است؛
اما خدای قرآن یك «مطلوب» است، مایه دلبستگی بشر است، بشر را مشتعل و آماده فداکاری می‌کند، احياناً خواب شب و آرامش روز او را می‌گیرد زیرا به صورت يك «ایده» فوق العاده مقدس درمی آید. » [٣]

ادامه 👇
2024/05/23 22:17:22
Back to Top
HTML Embed Code:


Fatal error: Uncaught Error: Call to undefined function pop() in /var/www/tgoop/chat.php:243 Stack trace: #0 /var/www/tgoop/route.php(43): include_once() #1 {main} thrown in /var/www/tgoop/chat.php on line 243