tgoop.com/ostadhasheminasab/1285
Last Update:
#نقد_صوفیه
#تعارض_فلسفه_و_عرفان_با_نصوص_وظواهر_شرعی
💠 ۲-تعارض خدای فلاسفه با خدای قرآن
♦️استاد مطهری میگوید:
«قرآن خدا را از جنبه عظمت و جلال، باز به نحوی توصیف کرده است که مافوق ندارد و در این جهت اگر قرآن را با همه مکتبهای مثبت دنیا درباره خدا مقایسه کنیم، قرآن را مافوق همه آنها میبینیم و میدانیم.
در این جهت ما میتوانیم قرآن را مقایسه کنیم با مکتبهای فلسفی جهان، آنها که معتقد به خدا بوده اند.
آنها هرگز خدا را به این عظمت و جلالی که قرآن شناسانده است [ معرفی نکرده اند] که البته بعدها علم و فلسفه روی همین خط قرآن سیر کرده است اما هیچ مکتب فلسفی به اندازه قرآن خدا را عظیم توصیف نکرده است...
قرآن خدا را به زیباترین وجهی توصیف کرده است... آنهایی که معتقد به خدا بوده اند، در قدیم و اکنون هم همین طور، دو تیپ و دو دسته اند: یکی دسته فیلسوفان الهی و دیگر دسته انبیاء. ما وقتی که سراغ آن فیلسوفان الهی میرویم، فرض کنید در رأس آنها در قديم افلاطون و ارسطو را در نظر میگیریم، میبینیم آنها هم از خدا یاد میکنند و با دلایلی که دارند وجود خدا را اثبات میکنند.
اما میبینیم که خدایی که آنها به ما نشان میدهند حدّاکثر آنچه بتوانند نشان بدهند يك موجود خشك بی روحی است.
خدایی که آنها معرفی میکنند مثل این است که يك ستاره ای را يك ستاره شناس به ما بشناساند.
فرض کنید يك ستاره شناس میآید مدعی میشود که غیر از این سیاراتی که ما میشناسیم به دور خورشید میچرخند و آنها را میبینیم، سیاره دیگری هم وجود دارد که اسمش را مثلا میگذارند «نپتون» یا «ارانوس».
بسیار خوب، يك ارانوسی هم در دنیا وجود دارد.
آن فلاسفه وقتی که خدا را معرفی میکنند، مثلا [می گویند] علة العلل، از این بیشتر دیگر حرفی ندارند.
میخواهند با دلایل فلسفی ثابت کنند که همه علتها در يك نقطه متمرکز میشود. البته حرف درستی است.
[می گویند] آیا تمام علتهای عالم در يك علت نهایی متمرکز میشود و آن علت نهایی منبع تمام علتها و اسباب دیگر است و یا اینکه در يك نقطه ودريك علت نهایی متمرکز نمی شود؟
بسیار خوب، ما با دلیل فهمیدیم که در يك نقطه نهایی متمرکز میشود. این درست مثل این است که یک کسی بیاید قانون جاذبه عمومی را کشف کند که يك قانونی در دنیا هست به نام جاذبه عمومی. چنین چیزی برای روح بشر جاذبه ندارد، یعنی روح بشر را به سوی خودش نمی کشد، در روح بشر عشق و طلب به سوی خودش ایجاد نمی کند، پرواز ایجاد نمی کند.
ولی خدا به آن شکل که انبیاء عموما [بیان کرده اند، ] آن خدایی که قرآن به بشر معرفی میکند جاذبه دارد، جمیل است، زیباست، شایسته است که محبوب و مطلوب بشر قرار بگیرد، بلکه تنها چیزی که شایسته است به تمام معنا مطلوب و محبوب بشر قرار بگیرد اوست.
به گونه ای خدا را به انسان میشناسانند که در انسان نوعی اشتعال ایجاد میشود یعنی انسان برافروخته میشود، در او عشق و حرکت به سوی آن خدا به وجود میآید، شب زنده داریها به وجود میآورد، تشنگی در روزها به وجود میآورد که برای این خدا تشنگیها میکشد، گرسنگیها میکشد، شب زنده داریها پیدا میکند،
«تُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ » [۱] میشود
جان در راه این خدا فدا میکند، مال در راه این خدا فدا میکند.
اصلا ارسطو قادر نیست که خدا را به این شکل به بشر بشناساند.
[می گوید] علة العلل. همه علتهای دنیا در يك نقطه متمرکز میشود.
بسیار خوب در يك نقطه متمرکز بشود، آخرش چی؟ » [۲]
♦️استاد مطهری:
«خدای فلاسفه که او را صرفاً به نام «محرّک» اول یا «واجب الوجود» میشناسند و بس، موجودی است بیگانه با بشر و فقط او را آفریده است و به این جهان آورده است؛
اما خدای قرآن یك «مطلوب» است، مایه دلبستگی بشر است، بشر را مشتعل و آماده فداکاری میکند، احياناً خواب شب و آرامش روز او را میگیرد زیرا به صورت يك «ایده» فوق العاده مقدس درمی آید. » [٣]
ادامه 👇
BY کانال رسمی استاد هاشمی نسب
Share with your friend now:
tgoop.com/ostadhasheminasab/1285