Telegram Web
خریدارم شوی
@AvayeMehregan
قطعه‌ خریدارم شوی

• همایون شجریان
• انوشیروان روحانی
• رهی معیری

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم

https://www.tgoop.com/marzockacademy
زیبایی در زبان گفتگو، فراتر از واژگان فاخر یا جملات ادبی، به معنای اثربخشی، گیرایی، و ایجاد ارتباط عمیق و مثبت است. وقتی این عناصر از گفتگو حذف می‌شوند، می‌توان گفت "زیبایی" آن کشته می‌شود.

این هفته در گروه اکادمی که هدفش رشد اندیشه وگفتگوست به این موضوع میپردازیم

@marzockacadem
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
زیبایی در زبان گفتگو، فراتر از واژگان فاخر یا جملات ادبی، به معنای اثربخشی، گیرایی، و ایجاد ارتباط عمیق و مثبت است. وقتی این عناصر از گفتگو حذف می‌شوند، می‌توان گفت "زیبایی" آن کشته می‌شود. این هفته در گروه اکادمی که هدفش رشد اندیشه وگفتگوست به این موضوع…
درود و وقت عزیزان بخیر.....در ارتباط با جستار هفته باید عرض کنم زبان زخمی، که سرشار از تحقیر، تمسخر یا کلیشه است، از منظر روانشناختی گفت‌وگو را به میدان نبرد عاطفی تبدیل می‌کند و مانع ارتباط سازنده می‌شود...... در واقع تحقیر و تمسخر، با فعال کردن مکانیزم‌های دفاعی نظیر شرم یا خشم، اعتماد متقابل را تخریب می‌کنند و افراد را به جای شنیدن، به دفاع یا حمله سوق می‌دهند....... این نوع زبان، به جای ایجاد فضایی برای تبادل ایده‌ها، دیوارهای روانی بین طرفین می‌سازد و گفت‌وگو را به منازعه‌ای بی‌حاصل تبدیل می‌کند.....
برای رسیدن به گفت‌وگویی اخلاقی و سازنده، لازم است زبان را از عناصر مخرب پاک کرد.... این امر با پرورش خودآگاهی در انتخاب واژگان، گوش دادن فعال، و احترام به تجربه زیسته دیگران ممکن می‌شود....لازم به ذکر است از منظر روانشناختی، ایجاد فضایی امن که در آن افراد احساس ارزشمندی کنند، انگیزه همکاری و درک متقابل را تقویت می‌کند..... استفاده از زبانی همدلانه، که به جای قضاوت به کاوش معنا بپردازد، می‌تواند پل‌هایی برای ارتباط عمیق بسازد. در نهایت، جمع بتدی بنده در این خصوص این است که گفت‌وگوی اخلاقی نیازمند آگاهی از تأثیر کلمات بر روان دیگران و تعهد به حفظ کرامت انسانی در کلام است.....
غلامرضا موذن روانشناس بالینی

https://www.tgoop.com/marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
زیبایی در زبان گفتگو، فراتر از واژگان فاخر یا جملات ادبی، به معنای اثربخشی، گیرایی، و ایجاد ارتباط عمیق و مثبت است. وقتی این عناصر از گفتگو حذف می‌شوند، می‌توان گفت "زیبایی" آن کشته می‌شود. این هفته در گروه اکادمی که هدفش رشد اندیشه وگفتگوست به این موضوع…
نظریه های زبان شناسی میخائیل باختین
میخائیل میخائیلوویچ باختین ( Mikhail Mikhailovich Bakhtin ) متولد ۱۷ نوامبر ۱۸۹۵ در اورل در جنوب مسکو و متوفای ۷ مارس ۱۹۷۵ ، نظریه‌پرداز رادیکال ادبیات و زبان است. او که زیر تأثیر نوشته‌های کارل مارکس بود، علاقه‌ی ویژه‌ای به تغییر و انقلاب اجتماعی درون ساختارهای غالب اجتماعی و روشنفکری داشت. آثار او، که به موضوعات متنوعی می‌پردازند، الهام‌بخش گروهی از اندیشمندان؛ از جمله مارکسیست‌های جدید، ساختارگرایان، پسا-ساختارگرایان و نشانه‌شناس‌ها بوده‌است. اینان، اندیشه‌های باختین را در نظریه‌های خود جا داده و ترکیب کرده‌اند.
دامنه تاریخی نوشته های او و اوضاع سیاسی زمانه نگارش آنها (به ویژه سرکوب سیاسی دوره استالین) از باختین یک فیلسوف اجتماعی حائز اهمیت ساخته اند. از دهه ۱۹۷۰ برخی از مفاهیم کلیدی وی مانند انگاره گفت و شنودی و مفهوم چندآوایی در انسان شناسی به کار گرفته شده اند.
باختین در اورل (روسیه) به دنیا آمد و در ویلنیوس و اودسا بزرگ شد. این دو شهر، شهرهای مرزی بین‌المللی بودند که آمیزهٔ ناهمگن غیرمعمولی از زبان‌ها و فرهنگ‌های نامتجانس عرضه می‌کردند.
و در دانشگاه پتروگراد واژه‌شناسی و ادبیات کلاسیک خواند؛ سال‌های تحصیل وی هم‌زمان شده بود با جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه. در روستای نِوِل و بعدها در ویتبسک تدریس کرد و همان‌جا با النا الکساندروونا آشنا شد و با هم ازدواج کردند.
در ویتبسک بود که با حلقه‌ی روشنفکری‌ای « حلقهٔ باختین » آشنا شد که اعضایی مانند والنتین ولوشینوف و پاول مدودوف داشت. باختین در سال ۱۹۲۴ به لنینگراد رفت و پنج سال بعد به اتهام مشارکت در امور کلیسای زیرزمینیِ ارتودوکسِ مسیحی، بازداشت شد.

https://www.tgoop.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
زیبایی در زبان گفتگو، فراتر از واژگان فاخر یا جملات ادبی، به معنای اثربخشی، گیرایی، و ایجاد ارتباط عمیق و مثبت است. وقتی این عناصر از گفتگو حذف می‌شوند، می‌توان گفت "زیبایی" آن کشته می‌شود. این هفته در گروه اکادمی که هدفش رشد اندیشه وگفتگوست به این موضوع…
تمام فلسفه نقادی زبان است ویتگنشتاین .
پریش کوششی

ویتگنشتاین در فلسفه اولیه اش بر این نظر بود که تنها زبانی که معنایی از آن حاصل می شود، زبان واقعگویی است ولی بر خلاف پوزیتیویستهای منطقی، از رسیدن به این نتیجه خشنود و خوشحال نبود. او فکر می کرد که مثلاً اخلاق و دین و هنر همه در قلمرو امور ناگفتنی قرار می گیرند. به همین جهت وی در "رساله" می گوید: بین زبان بامعنا یا واقعگو و بخشهای دیگر زبان که برای خبر دادن از امور واقع موجود یا ممکن در جهان مورد استفاده قرار نمی گیرند – بنابراین به مفهوم دقیق کلمه بی معنا هستند – مرز محکمی وجود دارد.
ویتگنشتاین اما در فلسفه دوم خود این ایده را رها کردو نظریه ابزاری معنا را جایگزین آن نمود.
برای آنکه تصور درستی از زبان به دست آوریم کافی است به کاربرد آن در زندگی واقعی نگاه کنیم و ببینیم مردم با زبان چه می کنند. ویتگنشتاین در فلسفه اول بر این نظر بود که ساخت جهان واقعی، ساخت زبان را تعیین می کند اما در فلسفه دوم ـ در کتاب "پژوهشهاي فلسفی" ـ بر این نکته پای فشرد که این ساخت زبان ماست که چگونگی تفکر ما را درباره جهان واقعی تعیین می کند. یعنی ممکن نیست بتوانیم راجع به جهان بحث کنیم و حتی درباره آن بیندیشیم، بدون آنکه از دستگاهی از مفاهیم که زبان در اختیارمان می گذارد استفاده کنیم.
ويتگنشتاين تنها فيلسوفی است كه تمامی آراء و آثار وی بر محور زبان استوار است. او معتقد است كه تمام فلسفۀ، نقادی زبان است. در هر دو دوره مقصد و غرض وی فهم ساختار و حدود زبان است. وی در دورۀ نخست معتقد است كه ساختار واقعيت، ساختار زبان را تعيين می­كند و زبان نمی­تواند جهان و واقعيت را برتاباند. اين نظريه آنچنان ژرف صورت بندی و معماری شده بود كه استاد او- برتراندراسل- را نيز به وجد آورده بود. ويتگنشتاين در مرحله دوم تامل فلسفی خود، رهيافت نخست را مورد ترد و انتقاد قرار داده و نظريۀ «زبان، بنياد جهان» طرح كرد و از زبان به مثابه دانش و ابزار فاهمه و نه صرفاً يك ابزار و ميانجی سخن گفت. مقالۀ حاضر بارويكردی توصيفی- تحليلی در پی آن است كه اولاً نمايان كند كه مؤلفه­های بنيادين دو نظريۀ زبان ويتگنشتاين كدام است؟ و ثانياً علت انتقال و گذار ويتگنشتاين از زبان تصويری به زبان تاليفی چه بوده است؟
در تحليل ويتگنشتاين متقدم، زبان مجموعه گزاره هاست. اين كه زبان از اصوات تشكيل يافته يا از كلمات، و اين كه خواص فيزيكى صوت يا نشانه مكتوب چيست و آدمى با چه مكانيزمى اين نشانه ها را توليد مى كند براى ويتگنشتاين اهميتى ندارد. آنچه ارزش بررسى فلسفى دارد، كاركرد زبان به مثابه يك دستگاه نماد- محور است. لذا جنبه نمادين بودن زبان به فلسفه ارتباط مى يابد. از اين نظر است كه مى توان گفت، زبان مجموعه اى است كه اعضاى آن را گزاره ها تشكيل مى دهد.
بنابراين نقش نمادين زبان، وامدار نمادين بودن گزاره هاست. گزاره­ها از نظر ساختار دو دسته اند: گزاره هاى بنيادين وگزاره هاى تابع صدقى. دسته دوم، گزاره هاى مركب يا مولكولى هستند. اين گزاره ها را مى توان به اجزاى خود تحويل كرد. هر جزء، خود يك گزاره است. اين تحويل تا جايى ادامه مى يابد كه به گزاره هايى برسيم كه قابل تجزيه به گزاره هاى ديگرى نباشد و در حقيقت به گزاره هاى اتمى دست يابيم. عبارت «گزاره بنيادى» نام گويايى براى اين دسته از گزاره هاست. گزاره بنيادى مركب از اسم است. اسم يك نشانه بسيط است كه نشانه گزاره اى ناميده مى شود. همچنان كه گزاره بنيادين مركب از نشانه هاى بسيط (اسم ها) است، مفاد يك گزاره بنيادين نيز يك وضع امور بسيط در جهان است. صدق و كذب يك گزاره مركب يا مولكولى تابعى از صدق و كذب گزاره هاى تشكيل دهنده آن است.
https://www.tgoop.com/marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
تمام فلسفه نقادی زبان است ویتگنشتاین . پریش کوششی ویتگنشتاین در فلسفه اولیه اش بر این نظر بود که تنها زبانی که معنایی از آن حاصل می شود، زبان واقعگویی است ولی بر خلاف پوزیتیویستهای منطقی، از رسیدن به این نتیجه خشنود و خوشحال نبود. او فکر می کرد که مثلاً اخلاق…
بنابراين گزاره هاى بنيادين، ملاك صدق گزاره هاى مركب هستند. دغدغه اصلى ويتگنشتاين اين است كه زبان به مثابه يك ساختار نمادين، چگونه و به كمك چه ساختار و مؤلفه هايى واجد خصوصيت حكايت گرى مى شود؟ اين مسأله ريشه در سؤال اساسى ترى درباره ساز كار و كاركرد دستگاه نماد پردازى دارد. اصولاً نماد چگونه دلالت مى كند؟ چه عاملى موجب مى شود يك نماد، نماد شود؟ عمده بحث هايى كه در مورد تحليل زبان صورت گرفته است، در واقع بحث از نماد است. زيرا زبان به منزله نمونه اعلاى دستگاه نماد پردازى در اين مباحث مورد توجه واقع شده است. از اين رو ويتگنشتاين، نمونه هاى چندى از دستگاه نماد پردازى مانند نت هاى موسيقى و تابلوهاى راهنمايى را نيز تحليل و احكام مشترك آنها را بررسى مى كند.
در تحليل او، نماد به منزله يك تصوير عمل مى كند. همچنان كه تصوير يك شىء، مثل چهره يك فرد، از آن جهت تصوير آن شىء است كه پاره اى خصوصيات آن شىء را در خود دارد و جلوه گر مى سازد، هر نماد نيز داراى خصوصيات چيزى است كه نماد آن قرار گرفته و آن خصوصيات را نشان مى دهد. تصوير بودن ايجاب مى كند كه خصوصيات مشتركى ميان مُصَوَر و مُصَوِر وجود داشته باشد و مصور آن خصوصيات مشترك را عيان سازد، در عين حال، تصوير فى نفسه، تمايزاتى با مصور دارد. وجود اين تفاوت ها، امرى ذاتى براى تصوير است و نه تنها لطمه اى به حكايت گرى آن نمى زند، بلكه از جهتى مقوم آن است. مى توان گفت كه تصوير، يك مدل از واقعيت است. در تصوير، هر عنصرى در قبال يك شىء قرار دارد. تصوير داراى اين ويژگى است كه اجزاى آن به هيأت خاصى با يكديگر تأليف شده اند. پيوند ميان اجزاى تصوير را ساختار تصوير مى ناميم و توانايى اين ساختار را «صورت بازنمايى تصوير» مى ناميم.
صورت بازنمايى عبارت است از امكان اين كه اشيا به همان هيأت در كنار هم قرار داشته باشند كه اجزاى تصوير. چنان كه ويتگنشتاين توضيح مى دهد، تصوير، خود يك واقعيت است و گزاره ها تصوير واقعيت هستند. ما نشانه هاى قابل دريافت حسى گزاره را به مثابه نمايان ساختن وضع امور ممكن به كار مى بريم. شيوه اين نمايان سازى عبارت است از انديشيدن به معناى گزاره. يك جمله مكتوب يا ملفوظ، مركب از نشانه هايى است. كلمات هر كدام يك نشانه هستند. اين نشانه ها براى ما قابل دريافت حسى است. اين نشانه ها را ما به كار مى بريم. هنگامى كه نشانه ها را به كار مى بريم،  آنها را به منزله وسيله اى نگاه مى كنيم كه مى توان به كمك آن، يك وضع ممكن امور را نمايان يا به تعبيرى بهتر «برون فكنى» كنيم.

https://www.tgoop.com/marzockacademy
همراهان گرامی اینجا کانال فلسفی است اما لازم دانستم موارد زیر را برای سلامت شما وعزیزانتان یاد آور شوم لطفا با توجه به اینکه سکته حتی در سنین کم بعلت استرس، آلودگی هوا وتغذیه ناسالم ودرسنین بالا بادکاهش فعالیت بدنی در کشورمان زیاد است برای زندگی طولانی وسالم در سنین میانسالی وکهنسالی وجلوگیری از سکته قلبی ومغزی مواد غذایی زیر را از سفره خودحذف کنید .

۱-پنیرزرد  عامل خاموش لخته خون را برای شام استفاده نکنید  این پنیرها مقدار زیادی تیرامین دارند
تیرامین یک آمین بیوژنیک است که به طور طبیعی در بدن و همچنین در برخی غذاها یافت می‌شود. این ماده به طور طبیعی در بدن از اسید آمینه تیروزین تولید می‌شود و نقش‌های مختلفی در تنظیم فشار خون و عملکرد سیستم عصبی دارد. تیرامین باعث ترشح هورمون نوراپینفرین می‌شوداین هورمون که بصورت طبیعی در بدن برای کنترول قلب وعراق وجود دارد با خوردن پنیر زرد در بدن افزایش می‌یابد و  می‌تواند باعث افزایش فشار خون تا چهل واحد وافزایش ضربان قلب شود .
  فشار خون راتا ۴۰واحد بالا میبردواگر داروی فشار خون میخورید میتواندتداخل دارویی بسیار خطرناک ایجاد کند


۲-گوشت ها ی فرآوری شده
"بمب های سدیم "مانند ژامبون سوسیس حاوی مقادیر زیادی سدیم ونیترات هستند  این ترکیبات باعث احتباس آب در عروق می‌شوند وقلب را مجبور میکنند بیشتر کار کندتا خون را توی رگهای پراز مایع پمپ کند  نیترات موجود در گوشت درمعده تبدیل به نیتریت میشوداین ترکیبات توانایی انتقال اکسیژن توسط خون را پایین میاوردوهنگام خواب که تنفس ارامتر است ممکن است به قسمت‌هایی از مغز اکسیژن کمتری برسد وخطر سکته مغزی که معمولا در ساعت اغازین صبح اتفاق می‌افتد را افزایش می‌دهد حتما گوشت های فرآوری شده را بعنوان صبحانه ویا نهار بخورید .
شبها از خوردن آنها اکیدا بپرهیزید

۳-قندهای تصویه شده "طوفان التهاب در بدن ایجاد میکنند "مانند خوردن چای یا قهوه با قند یک دسر شیرین، کیک ،بیسکویت قندخون را بالا می‌برند ولوزالمعده مجبور می‌شود مقادیر زیادی انسولین تولید کندبعلت ایجاد التهاب در بدن به قلب وسینه فشار وارد میشودانهم وقتی که متابولیسم بدن در موقع خواب باید پایین باشد خون غلیظ می‌شود پلاکت‌ها چسبیده تر وخون لخته می‌شود این نوسانات باعث آسیب های کوچک به دیواره عروق می‌شوند وخطر سکته را افزایش می‌دهند‌.

۴-چربی‌های ترانس در غذاهای سرخ شده را شبها حذف کنید وتنها تاساعت دو بعد از ظهر از انها استفاده کنید زیرا بسیار سمی هستند وبه دیوار عروق میچسبند یک وعده سیب زمینی سرخ کرده تا ۱۲ساعت چربی خون را بالا میبرد اگر داروی قلب استفاده میکنید می‌تواند تداخل دارویی خطرناک ایجاد کند.
۵-۴-مصرف چای وقهوه در شب باعث می‌شود که ضربان  قلب شدیدتروترشح ملاتونین که هورمون خواب است دچار اشکال شودودچار کم خوابی شوید .البته قند خون هم بالا می‌رود ومشکلاتی که در مورد ۲ذکر شد  هم به ان اضافه می‌شود.

https://www.tgoop.com/marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
زیبایی در زبان گفتگو، فراتر از واژگان فاخر یا جملات ادبی، به معنای اثربخشی، گیرایی، و ایجاد ارتباط عمیق و مثبت است. وقتی این عناصر از گفتگو حذف می‌شوند، می‌توان گفت "زیبایی" آن کشته می‌شود. این هفته در گروه اکادمی که هدفش رشد اندیشه وگفتگوست به این موضوع…
انسان و نطق ،  1
قدما در تعریف انسان آورده اند که انسان عبارت است از حیوان ناطق که حیوان جنس اوست و ناطق فصل او ، یعنی نطق ، زبان ، گفتار آو را از دیگر هم جنس هایش جدا می سازد ،
اما این تنها تعریف انسان نیست ، تعاریف دیگری هم مطرح شده مثل ،
انسان حیوان سیاسی ، یا حیوان ابزار ساز ،یا حیوان اجتماعی ، یا حیوان متافیزیکی ،یا حیوان تاریخی ،
اینکه زبان فصل انسان است و اینکه انسان در زبان و با زبان تعیین می یابد و اینکه زبان خانه هستی انسان است محل بحث نیست ،
اما مسئله این است اگر قوام تعین انسان به زبان است آن  بنایی که زبان با آن تعین می یابد چیست .
بی شک خصلت زندگی اجتماعی انسان آن ضرورتی است که زبان از آن ناشی می شود ، در نتیجه زبان چیزی نیست جز هستی اجتماعی و از این جهت هر نوع مناسبات اجتماعی که شبکه ای از روابط را تولید می کند و بین عناصر مادی معنوی نسبت بر قرار می کند زبان خاص خود را هم تولید می کند ،
این نه تنها در مورد زبان صدق می کند بلکه در مورد بکار گیری یک زبان در طبقات اجتماعی همان زبان هم صدق می کند ،
مثلاً زبان علمی ، زبان سیاسی ، زبان کوچه بازاری ، زبان ادبی ، زبان لاتی ، زبان کودکانه ، زبان زنانه زبانه مردانه ،
هر کدام از این زبان ها گر چه از کلمات و واژه های مشترک سود می برند اما زبان را مصادره به مطلوب می کنند ، بار معنایی و احساسی خاص خود را بر کلمات و واژه ها بار می کنند ،
در نتیجه زبان سیاست زده می شود ، علم زده ،بازار زده می شود ، جنسیت زده ، طبقه زده ، دین زده و متافیزیک زده می شود ،
در هر کدام از این تعینات واژه ها معنای های خاص خود را حمل و منتقل می کنند ،
از همین جا گفتگوی بین دو جنس راز آلود می شود یا پدر زبان فرزند را نمی فهمد ،
تاثیر شأن اجتماعی زبان حافظه تاریخی خود زبان است و هم حافظه تاریخی فردی که با آن زبان وارد گفتگو می شود ، بنا براین یک گفتگو مواجهه دو تبار و حافظه تاریخی است که قرار است کلمات و واژه ها آن معنا ها را به طرف مقابل منتقل کنند ،
تاریخیت زبان ، زخم های تاریخی زبان شکل گفتگو و نحوه بکارگیری واژگان و کلمات را در اختیار می گیرند .

ادامه دارد...
Azizi
https://www.tgoop.com/marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
زیبایی در زبان گفتگو، فراتر از واژگان فاخر یا جملات ادبی، به معنای اثربخشی، گیرایی، و ایجاد ارتباط عمیق و مثبت است. وقتی این عناصر از گفتگو حذف می‌شوند، می‌توان گفت "زیبایی" آن کشته می‌شود. این هفته در گروه اکادمی که هدفش رشد اندیشه وگفتگوست به این موضوع…
در دنیایی که گفت‌وگوها گاهی به‌سرعت به زبان تحقیر، تمسخر و کلیشه بدل می‌شوند، بازگشت به اصول اخلاقی می‌تواند مسیر تازه‌ای برای ارتباط انسانی بگشاید.
ایمانوئل کانت، می‌گوید هر انسان غایت فی‌نفسه هست؛ یعنی هر فردی باید به‌عنوان هدفی مستقل و ارزشمند دیده شود، نه فقط وسیله‌ای برای رسیدن به خواسته‌های دیگران. بر همین اساس، زبان تحقیر، نه تنها اخلاقی نیست بلکه با ذات گفت‌وگو که بر پایه احترام است، ناسازگار است.
هابرماس، معتقد هست گفت‌وگو باید در فضایی آزاد و برابر جریان یابد؛ جایی که همه بتوانند بدون ترس از تمسخر یا تحقیر، نظرات خود را بیان کنند و استدلال بشنوند.
از سوی دیگر، لویناس تأکید می‌کند که ما در مواجهه با چهره‌ی دیگری مسئولیت اخلاقی داریم. زبان ما باید پل باشد، نه دیوار؛ وسیله‌ی ارتباط، نه ابزاری برای خشونت.
هگل نشان می‌دهد که به رسمیت شناختن دیگری، کلید رسیدن به خودآگاهی و آشتی است. تحقیر دیگری در گفت‌وگو، در واقع خودتحقیر است، زیرا ما را از فهم عمیق‌تر و رشد معنوی بازمی‌دارد.
پس وقتی با زبانی آمیخته به تحقیر یا کلیشه مواجه می‌شویم، باید،
ابتدا کرامت انسانی طرف مقابل را به یاد آوریم.
فضای گفت‌وگو را به‌گونه‌ای بسازیم که همه احساس امنیت و آزادی کنند.
مسئولیت اخلاقی خود را در قبال دیگری جدی بگیریم.
به دنبال آشتی و تفاهمی باشیم که فراتر از اختلافات ظاهرینشان هست.
گفت‌وگو، تنها ابزار واقعی ساختن دنیایی انسانی‌تر است؛ دنیایی که در آن احترام و اخلاق، جایگزین تحقیر و خشونت کلامی شود
javer
https://www.tgoop.com/marzockacademy
زیبایی‌شناسی در فلسفه | تعریف و نظریه‌پردازان


 دنیل کول، مایکل سوینی

درباره فلسفه زیبایی‌شناسی یا فلسفه زیبایی و اینکه چگونه شیوه تفکر ما درباره هنر و طبیعت را شکل می‌دهد.

فلسفه زیبایی‌شناسی
زیبایی‌شناسی چیست؟

 زیبایی‌شناسی شاخه‌ای از فلسفه است که با هنر، ذوق، زیبایی و امر والا سروکار دارد. اگرچه نظریه‌های زیبایی‌شناسی از متفکری به متفکر دیگر تفاوت چشمگیری دارند، اما واضح است که فلسفه زیبایی‌شناسی برای توضیح و تفسیر تجربیات حسی مهم مورد نیاز بوده است. برجسته‌ترین مفهوم در زیبایی‌شناسی، زیبایی است که در سنت فلسفی اهمیت داشته است زیرا نشان می‌دهد که عنصر ارزشمندی در تجربه حسی وجود دارد که صرفاً داده‌های حسی نیست. به نظر می‌رسد، حداقل در ظاهر، وقتی چیزی زیبا است، بیننده صرفاً ویژگی‌های تجربی مانند بافت، رنگ، صدا و غیره را توصیف نمی‌کند.
فیلسوفان تلاش کرده‌اند از اصول کلی فلسفی خود برای توضیح آن عنصر اضافی استفاده کنند. بنابراین، زیبایی‌شناسی اغلب فلسفه زیبایی است.
تجربه هنر خوب یا دیدن زیبایی واقعی منبعی از ارزش و معنا در زندگی انسان است.
مفهوم زیبایی را می‌توان هم در مورد طبیعت و هم در مورد آثار هنری به کار برد. تعریف هنر از دیدگاه زیبایی‌شناسی اغلب بر این واقعیت تأکید دارد که ساخته‌ی دست بشر است. فیلسوفان در اینکه آیا بر هنر یا طبیعت (یا هر دو) تمرکز می‌کنند، اختلاف نظر دارند.
یکی از منابع دشواری مداوم، اختلاف نظر در مورد آنچه زیبا محسوب می‌شود، است. در حالی که همه ممکن است در مورد رنگ یک شیء توافق داشته باشند، ممکن است در مورد شایستگی‌های زیبایی‌شناختی آن قضاوت‌های متفاوتی داشته باشند. فیلسوفان زیبایی‌شناسی این سوال را مطرح کرده‌اند که آیا این اختلاف نظر در مورد زیبایی صرفاً ذهنی است یا اینکه باید یک اصل اساسی وجود داشته باشد که مردم بتوانند بر سر آن توافق کنند. اختلاف نظر در مورد زیبایی، فیلسوفان را به سمت پرداختن به مفهوم «سلیقه» سوق داد که در قرن هجدهم برجسته شد.

ارزش زیبایی‌شناختی چیست؟
اگرچه فیلسوفان در پاسخ به این سؤال اختلاف نظر داشته‌اند، اما حداقل می‌توان چندین گروه‌بندی در مورد پاسخ‌های آنها ارائه داد.
به عنوان مثال، افلاطون و ارسطو به مسئله ارزش زیبایی‌شناختی از نظر رابطه هنر و طبیعت می‌پردازند.

با این حال، نظریه‌پردازان مدرن مانند جوزف ادیسون و ایمانوئل کانت بیشتر به رابطه زیبایی و ذوق علاقه‌مند هستند. نظریه‌های معاصرتر هنر، رابطه بین هنر و هنرمند را زیر سوال برده‌اند.

افلاطون و ارسطو

افلاطون فیلسوف یونان باستان و یکی از مهمترین چهره‌های کل این سنت بود. او بیشتر به خاطر پیشبرد دکترین خود در مورد «فرم‌ها» مشهور است، که در آن اظهار داشت که اشیاء تجربی برای فهم‌پذیری خود به ایده‌ها وابسته هستند.

علاوه بر این، آن ایده‌ها یا فرم‌ها، پایدارتر و واقعی‌تر از اشیاء وابسته به آنها هستند. در نظریه زیبایی‌شناسی افلاطون، هنر بازنمایی است.
این بدان معناست که هنر قصد دارد چیزی را که از قبل در طبیعت وجود دارد، به تصویر بکشد.
بنابراین، هنر به روشی مشابه با نحوه الگوبرداری اشیاء تجربی از فرم‌ها، از طبیعت الگوبرداری می‌شود.

ارسطو از اولین متفکران زیبایی‌شناسی بود

ارسطو شاگرد افلاطون بود؛ و رویکرد او به فلسفه اغلب توصیفی‌تر و تجربی‌تر از رویکرد افلاطون توصیف می‌شود. ارسطو مفهوم تقلید (از طبیعت) افلاطون را برای هنر اتخاذ می‌کند. اما برای ارسطو، ارزش هنر نه در چگونگی کمک به مردم در درک طبیعت، بلکه در چگونگی ارائه منبع لذت نهفته است.
از نظر ارسطو، مردم از هنر به شیوه‌ای لذت می‌برند که سزاوار سرزنش نیست. کسی که بیش از حد از غذا یا الکل لذت می‌برد، خودخواه است، اما کسی که به شدت تحت تأثیر یک نمایش دراماتیک قرار می‌گیرد، به عنوان کسی که همان فقدان کنترل را دارد، دیده نمی‌شود.
بنابراین، ارزش زیبایی‌شناختی برای ارسطو موضوع لذت است.
برای هر دو متفکر، زیبایی را می‌توان با اصطلاحات عقلانی توصیف کرد.
برای مثال، ارسطو معتقد بود که می‌توان تناسبی را بیان کرد که به تعریف زیبایی در هندسه کمک کند. بنابراین، هر دو متفکر، تناسب، هماهنگی صوری و وحدت را ارزشمند می‌دانستند .
Shima

https://www.tgoop.com/marzockacademy
دیوار دستگاه زبان :

دیوار دستگاه زبان که توسط لکان طرح می شود ، مانعی است که جلوی ارتباط سر راست بین سوژه ها را می گیرد . درنتیجه می توان ناخودآگاه را در حکم " گفتمان دیگری فرض کرد ، جایی که سوژه ، طبق وعده به شکلی وارونه ، پیام از یاد بردهُ شخص خود را دریافت می کند " - لکان ، ۱۹۵۷
دیواری از دستگاه زبان همچون حائلی در گفتگوی بین دو ایگو یا دو نفر عمل می کند . وساطت دستگاه زبان که سوژه را پنهان می کند ، حکم می کند که ، وقتی S خودش را مخاطبِ دیگری راستین می کند ، هیچ گاه یک راست به او دست نمی یازد . این دیگری راستین ، در واقع در آن سوی دیوار دستگاه زبان قرار دارد ، همان طور که خودِ سوژه S از حقیقت خود در مقام سوژه به وسیلهُ همین امر دستگاه زبان جدا می شود .
لکان ( ۱۹۵۴ - ۱۹۵۵ ) :
آنها در آن سوی دیوارِ دستگاه زبان هستند ، همان جا که من اساسا هیچ گاه به آنها دست نمی یابد . آنها اساسا همان هایی هستند که هر گاه من سخن راستین ادا می کند متوجه آنهاست ، اما من همواره از راه بازتاب oَ o به دست می یابد .
من همواره متوجه سوژه های راستین است و من ناچار است به این سایه ها خرسند باشد  . سوژه توسط دستگاه دیوار دستگاه زبان ، از دیگران ، دیگران راستین ، جدا می شود .
لکان در ادامه :
سخن سوژه در درجه اول برای او یک پیام است ، چرا که در مکان دیگری به وجود است . و به همین دلیل ، حتی درخواست او در آنجا ساخته شده ، سر و شکل می گیرد . این نه تنها از آن روست که سخن تابع قانون دیگری است ، بلکه همچنین به این دلیل است که سخن [ از نظر زمانی ] به جایگاه دیگر تعلق دارد. "
برای تحقیق بیشترِ این سخنان لکان می توان به شرح بالینی اشاره داشت که ، از طریق نفوذ سخن هذیانی [ روان پریشانه ] ، موردی نقض در اختیار می گذارد ، گواهی به نفع وجود دیگری در مقام ضامن ارجاع نمادین .
@gggggutt

https://www.tgoop.com/marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
زیبایی در زبان گفتگو، فراتر از واژگان فاخر یا جملات ادبی، به معنای اثربخشی، گیرایی، و ایجاد ارتباط عمیق و مثبت است. وقتی این عناصر از گفتگو حذف می‌شوند، می‌توان گفت "زیبایی" آن کشته می‌شود. این هفته در گروه اکادمی که هدفش رشد اندیشه وگفتگوست به این موضوع…
مهارت گفتگو: پل یا دیوار در ارتباط انسانی؟

دکتر محسن محمودی، استادیار فلسفه دانشگاه

گفتگو هنری است که به هم‌شنیدن و هم‌فهمیدن نیاز دارد؛ مهارتی بنیادین که متأسفانه در جامعه ما کم‌تر پرورش یافته است. ضعف ما در گفتگو ریشه در شتاب‌زدگی و اصرار بر اثبات خود دارد، نه پذیرش تفاوت‌ها و جستجوی مشترک حقیقت. از سقراط تا رورتی، فلسفه به ما یاد داده گفتگو نه تسخیر دیگری، بلکه همراهی در مسیر فهم است. بیایید با تمرین صبر و گوش دادن عمیق، دیوارهای سوءتفاهم را فرو ریزیم و پل‌های اعتماد بسازیم.


#گفتگو #مهارت_ارتباطی #فلسفه #سقراط #رورتی #هم‌فهمی #اعتماد

@Mahmudi_mohsenn

https://www.tgoop.com/marzockacademy
افسردگی، از علائم تا راههای درمان
دکتر غلامرضا موذن
#روانشناس

‍موضوع کنفرانس:
افسردگی، از علائم تا راههای درمان

#سخنران:
دکتر غلامرضا موذن، روانشناس بالینی

محل برگزاری:
گروه دانش واندیشه

https://www.tgoop.com/marzockacademy
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۱۹ امرداد سالروز درگذشت امیرهوشنگ ابتهاج

(زاده ۶ اسفند ۱۳۰۶ رشت -- درگذشته ۱۹ امرداد ۱۴۰۱ آلمان) متخلص به «ه‍.ا.سایه» شاعر و ترانه‌سرا

در آغاز  همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود، اما نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به‌ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزلسرا بود، همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود، دنبال کرد.
درسال ۱۳۲۵ مجموعه «نخستین نغمه‌ها» را که شامل اشعاری به‌شیوه کهن است، انتشار داد. آن زمان که هنوز با نیمایوشیج آشنا نشده بود، «سراب» نخستین مجموعه‌اش را که به اسلوب جدید بود، در قالب چهارپاره‌ با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی بود، منتشر کرد. مجموعه «سیاه مشق» او نیز
شعرهای سال ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربر می‌گیرد. وی در این مجموعه، تعدادی از غزل‌هایش را به‌چاپ رسانید و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تا آنجا که می‌توان گفت تعدادی از غزل‌های او، از بهترین غزل‌های این دوران به‌شمار می‌رود.
او در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با کتاب شبگیر که حاصل سالهای پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ است، به شعر اجتماعی روی آورد و مجموعه «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر را گشود.
وی در سال ۱۳۹۱ خاطراتش را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب "پیر پرنیان‌اندیش" عنوان کرد و در این کتاب به‌بیان عقاید و نظراتش درباره بسیاری از چهره‌های به‌نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود پرداخت.
آرامگاه وی در باغ محتشم رشت است.

@bargi_az_tarikh

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#هوشنگ_ابتهاج، د

https://www.tgoop.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
از بن جان، هوشنگ ابتهاج
@art_philosophyy
▪️شعر: «از بنِ جان»
👤شاعر: هوشنگ ابتهاج
🎙دکلمه: فریده مارزوک

@art_philosophyy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟥🟦🟩تاثیر فن خطابه در موفقیت

👈اتوس، لوگوس و پاتوس چیست و چه تاثیری در فرایند سخنرانی و اقناع سازی دارد؟


zistboommedia

@marzockacademy
2025/08/25 08:53:44
Back to Top
HTML Embed Code: