در همان روزی که ۱۱ کشور فلسطین را به رسمیت شناختند، قتل و اخراج با شدت همیشگی ادامه یافت و نتانیاهو در پاسخ به این به رسمیت شناختن های دولت فلسطین در بیانیهای کوتاه گفت: «تسلیم شدن شرمآور برخی رهبران در برابر تروریسم فلسطینی به هیچ وجه اسرائیل را ملزم نخواهد کرد. کشور فلسطین تشکیل نخواهد شد.» ترامپ هم در سخنانش در مجمع عمومی اقدام این کشورها را «جایزهای بزرگ برای تروریستهای حماس و جنایتهایش» خواند.
در حالی که نسلکشی در غزه جریان دارد و زمینهای فلسطینیان در کرانه باختری دزدیده میشوند و شهرک های صهیونیستی در سرزمین فلسطینی ها ساخته می شود و صهیونیست ها از کشورهای مختلف وارد اراضی اشغالی می شوند و سرزمین های باقیمانده فلسطینی همچون جزیره های جدا مانده، دور از هم و محصورند، نمیتوان به بیانیههای رسمی که دم از کشور مستقل فلسطینی می زنند و همچنان روابط تجاری و تسلیحاتی و سیاسی و اقتصادی خود را با اسرائیل حفظ کرده اند، چندان دل خوش داشت. به رسمیت شناختن فلسطین اگر نسل کشی، ریشهکن کردن مردم و خشونتی که به یک واقعیت روزمره تبدیل شده است را نادیده بگیرد، پوچ و بی معنا است. البته این سوال جدی باقی است که آیا دولت هایی که طی دو سال گذشته قدرت یا اراده باز کردن یک گذرگاه و ارسال کمک های بشردوستانه و جلوگیری از کشتار افراد غیر نظامی نداشتند، می توانند اسرائیل را وادار به عقب نشینی از سرزمین های اشغالی و پایان اشغالگری کنند و دولت فلسطین را به واقعیتی ملموس بر روی زمین در کرانه باختری، بیت المقدس و غزه نمایند؟
روزنامه اطلاعات، ۱۲ مهر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/114650
https://www.tgoop.com/maktuob
در حالی که نسلکشی در غزه جریان دارد و زمینهای فلسطینیان در کرانه باختری دزدیده میشوند و شهرک های صهیونیستی در سرزمین فلسطینی ها ساخته می شود و صهیونیست ها از کشورهای مختلف وارد اراضی اشغالی می شوند و سرزمین های باقیمانده فلسطینی همچون جزیره های جدا مانده، دور از هم و محصورند، نمیتوان به بیانیههای رسمی که دم از کشور مستقل فلسطینی می زنند و همچنان روابط تجاری و تسلیحاتی و سیاسی و اقتصادی خود را با اسرائیل حفظ کرده اند، چندان دل خوش داشت. به رسمیت شناختن فلسطین اگر نسل کشی، ریشهکن کردن مردم و خشونتی که به یک واقعیت روزمره تبدیل شده است را نادیده بگیرد، پوچ و بی معنا است. البته این سوال جدی باقی است که آیا دولت هایی که طی دو سال گذشته قدرت یا اراده باز کردن یک گذرگاه و ارسال کمک های بشردوستانه و جلوگیری از کشتار افراد غیر نظامی نداشتند، می توانند اسرائیل را وادار به عقب نشینی از سرزمین های اشغالی و پایان اشغالگری کنند و دولت فلسطین را به واقعیتی ملموس بر روی زمین در کرانه باختری، بیت المقدس و غزه نمایند؟
روزنامه اطلاعات، ۱۲ مهر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/114650
https://www.tgoop.com/maktuob
اطلاعات آنلاین
[جمیله کدیور] شناسایی «دولت فلسطین» کافی است؟
به رسمیت شناختن فلسطین اگر نسل کشی، ریشهکن کردن مردم و خشونتی که به یک واقعیت روزمره تبدیل شده است را نادیده بگیرد، پوچ و بی معنا است.
❤8👍1👏1
طرح ترامپ؛ صلح از طریق زور؟
جمیله کدیور
در ۷۲۴مین روز جنگ غزه، دونالد ترامپ، رئیس جمهور خودشیفته آمریکا از طرح خود برای پایان جنگ غزه رونمایی کرد. دقایقی پیش از شروع کنفرانس مطبوعاتی ۲۹ سپتامبر/ ۷مهر ترامپ و نتانیاهو، کاخ سفید طرح ۲۰ ماده ای ترامپ را با حذف یک ماده از نسخهٔ اولیه ۲۱ ماده ای انتشار داد.
نتانیاهو در جلسه مشترک با ترامپ گفت این طرح گروگانها را بازگردانده و باعث میشود غزه دیگر تهدیدی برای اسرائیل نباشد. حماس را خلع سلاح کرده و مدیریت نوار غزه را بدون حضور تشکیلات خودگردان و حماس تضمین میکند و در صورت مخالفت حماس با این طرح اسرائیل ماموریت خود را کامل میکند. او بر تحقق تمام اهداف طرح آمریکا از جمله پایان دادن به حضور حماس در غزه تاکید و به رسمیت شناختن کشور فلسطین را خطری وجودی برای اسرائیل تلقی کرد.
طرح ترامپ دقیقا در زمانی که کشورهای زیادی، به رغم مخالفت آمریکا و رژیم صهیونیستی، کشور فلسطین را به رسمیت شناخته و در برهه ای از تاریخ که بیش از هر زمان دیگری افکار عمومی جهان علیه جنایات اسرائیل بسیج شده، در غیاب نماینده ای از سوی مردم فلسطین و بدون کسب نظر از فلسطینیان، در روز ۲۳ سپتامبر/۱ مهر به تایید مقامات عالیرتبه هشت کشور ترکیه، قطر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن، مصر، اندونزی و پاکستان رسید. هیچ یک از این مقامات قبل از موافقت با این طرح با فلسطینیها مشورت نکردند.
بعدا معلوم شد طرحی که در نشست واشنگتن اعلام شد، با طرحی که در نیویورک در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل به مقامات عرب/مسلمان عرضه و مورد موافقت واقع شده، از جهاتی متفاوت بود. بیانیه مشترک صادر شده توسط این کشورها، به اولین پیشنویسی اشاره داشت که به آنها ارائه کرده بودند.
در حالی که کشورهای عرب/مسلمان از معذرتخواهی نتانیاهو از نخست وزیر قطر مشعوف بودند و بعد از رونمایی از طرح ترامپ، وزیران خارجهٔ این هشت کشور در بیانیهٔ مشترکی از تلاش ترامپ استقبال کردند و وعده دادند در پیشبرد پیاده سازی طرح صلح غزه با ایالات متحده مشارکت کنند، نتانیاهو در ویدئویی که بعد از کنفرانس مشترک با ترامپ منتشر کرد، گفت: «اکنون تمام جهان، از جمله جهان عرب و مسلمان، حماس را تحت فشار قرار میدهند تا شرایطی را که ما با ترامپ ایجاد کردهایم، بپذیرد، تا همه گروگانها - زنده و مرده - را بازگرداند، در حالی که ارتش اسرائیل در اکثر نوار غزه باقی میماند.»
البته وقتی مقامات عرب و مسلمان متوجه شدند نتانیاهو در دقیقه ۹۰ توانسته تغییراتی جدی در بندهایی از طرح، به ویژه در مورد شرایط خروج اسرائیل از غزه ایجاد کند، از کلاهی که سرشان رفته، خشمگین شدند و با وجود انتشار بیانیه مشترک اولیه در استقبال از طرح ترامپ، اعلام کردند که این توافق هنوز در حال مذاکره است و جزئیات آن هنوز قطعی نشده است.
اگرچه طرح منتشره حاوی مواد مثبتی برای مردم غزه از جمله در مورد توقف جنگ، ورود کمکها، عدم اخراج اهالی، بازگشت آوارگان، بازسازی و تبادل اسرا است، مواد زیادی از طرح در مورد تعهدات رژیم همچون جدول زمانی خروج نیروهای اشغالگر، ترکیب دولت تکنوکرات، نقش تشکیلات خودگردان، حضور احتمالی نیروهای غیر فلسطینی و مأموریت آنها مبهم و بدون ضمانت است. علاوه بر این، در بین چند بند مثبت، نکات فراوانی برای پیاده شدن خواسته های زیاده خواهانه آمریکا و اسرائیل به چشم می خورد.
طرح ترامپ چارچوبی استعماری برای تحمیل قیمومیت نیروهای خارجی بر نوار غزه، سلب عاملیت از اهل غزه، مشروعیت زدایی از نیروهای مقاومت و تحمیل یک ساختار سیاسی و حقوقی قیم مآبانه تازه برای تبدیل نوار غزه به سرزمینی تحت سلطه و نظارت دائمی نیروهای خارجی است. به مواردی از مواد «اسرائیل محور» طرح اشاره می کنم:
جمیله کدیور
در ۷۲۴مین روز جنگ غزه، دونالد ترامپ، رئیس جمهور خودشیفته آمریکا از طرح خود برای پایان جنگ غزه رونمایی کرد. دقایقی پیش از شروع کنفرانس مطبوعاتی ۲۹ سپتامبر/ ۷مهر ترامپ و نتانیاهو، کاخ سفید طرح ۲۰ ماده ای ترامپ را با حذف یک ماده از نسخهٔ اولیه ۲۱ ماده ای انتشار داد.
نتانیاهو در جلسه مشترک با ترامپ گفت این طرح گروگانها را بازگردانده و باعث میشود غزه دیگر تهدیدی برای اسرائیل نباشد. حماس را خلع سلاح کرده و مدیریت نوار غزه را بدون حضور تشکیلات خودگردان و حماس تضمین میکند و در صورت مخالفت حماس با این طرح اسرائیل ماموریت خود را کامل میکند. او بر تحقق تمام اهداف طرح آمریکا از جمله پایان دادن به حضور حماس در غزه تاکید و به رسمیت شناختن کشور فلسطین را خطری وجودی برای اسرائیل تلقی کرد.
طرح ترامپ دقیقا در زمانی که کشورهای زیادی، به رغم مخالفت آمریکا و رژیم صهیونیستی، کشور فلسطین را به رسمیت شناخته و در برهه ای از تاریخ که بیش از هر زمان دیگری افکار عمومی جهان علیه جنایات اسرائیل بسیج شده، در غیاب نماینده ای از سوی مردم فلسطین و بدون کسب نظر از فلسطینیان، در روز ۲۳ سپتامبر/۱ مهر به تایید مقامات عالیرتبه هشت کشور ترکیه، قطر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن، مصر، اندونزی و پاکستان رسید. هیچ یک از این مقامات قبل از موافقت با این طرح با فلسطینیها مشورت نکردند.
بعدا معلوم شد طرحی که در نشست واشنگتن اعلام شد، با طرحی که در نیویورک در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل به مقامات عرب/مسلمان عرضه و مورد موافقت واقع شده، از جهاتی متفاوت بود. بیانیه مشترک صادر شده توسط این کشورها، به اولین پیشنویسی اشاره داشت که به آنها ارائه کرده بودند.
در حالی که کشورهای عرب/مسلمان از معذرتخواهی نتانیاهو از نخست وزیر قطر مشعوف بودند و بعد از رونمایی از طرح ترامپ، وزیران خارجهٔ این هشت کشور در بیانیهٔ مشترکی از تلاش ترامپ استقبال کردند و وعده دادند در پیشبرد پیاده سازی طرح صلح غزه با ایالات متحده مشارکت کنند، نتانیاهو در ویدئویی که بعد از کنفرانس مشترک با ترامپ منتشر کرد، گفت: «اکنون تمام جهان، از جمله جهان عرب و مسلمان، حماس را تحت فشار قرار میدهند تا شرایطی را که ما با ترامپ ایجاد کردهایم، بپذیرد، تا همه گروگانها - زنده و مرده - را بازگرداند، در حالی که ارتش اسرائیل در اکثر نوار غزه باقی میماند.»
البته وقتی مقامات عرب و مسلمان متوجه شدند نتانیاهو در دقیقه ۹۰ توانسته تغییراتی جدی در بندهایی از طرح، به ویژه در مورد شرایط خروج اسرائیل از غزه ایجاد کند، از کلاهی که سرشان رفته، خشمگین شدند و با وجود انتشار بیانیه مشترک اولیه در استقبال از طرح ترامپ، اعلام کردند که این توافق هنوز در حال مذاکره است و جزئیات آن هنوز قطعی نشده است.
اگرچه طرح منتشره حاوی مواد مثبتی برای مردم غزه از جمله در مورد توقف جنگ، ورود کمکها، عدم اخراج اهالی، بازگشت آوارگان، بازسازی و تبادل اسرا است، مواد زیادی از طرح در مورد تعهدات رژیم همچون جدول زمانی خروج نیروهای اشغالگر، ترکیب دولت تکنوکرات، نقش تشکیلات خودگردان، حضور احتمالی نیروهای غیر فلسطینی و مأموریت آنها مبهم و بدون ضمانت است. علاوه بر این، در بین چند بند مثبت، نکات فراوانی برای پیاده شدن خواسته های زیاده خواهانه آمریکا و اسرائیل به چشم می خورد.
طرح ترامپ چارچوبی استعماری برای تحمیل قیمومیت نیروهای خارجی بر نوار غزه، سلب عاملیت از اهل غزه، مشروعیت زدایی از نیروهای مقاومت و تحمیل یک ساختار سیاسی و حقوقی قیم مآبانه تازه برای تبدیل نوار غزه به سرزمینی تحت سلطه و نظارت دائمی نیروهای خارجی است. به مواردی از مواد «اسرائیل محور» طرح اشاره می کنم:
❤7
یک. از جمله مشکلات اصلی طرح، درخواست برای اداره غزه توسط بازیگران بینالمللی و چهره های نامطلوبی چون بلر است. امری که به منزله عدم صلاحیت فلسطینیان برای اداره امور خود و نفی حاکمیت فلسطین است. ماده ۹ خواستار ایجاد یک "هیئت صلح" بینالمللی به ریاست ترامپ و حضور تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا، است. گفته می شود بلر گزینه رهبری دولت انتقالی غزه است. بلر،شخصیتی بدنام و نماد سیاستهای مداخلهجویانه غربی است. او نقش محوری در حمایت از حمله ایالات متحده به عراق و ترویج اطلاعات نادرست در مورد سلاحهای کشتار جمعی عراق ایفا کرد. در سال ۲۰۰۶، یک سال قبل از اینکه بلر فرستاده خاورمیانه شود، با جورج بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، نتایج انتخابات آزاد غزه را که حماس در آن پیروز شده بود، رد و حماس را تحریم کرد و پایههای حمایت بینالمللی را برای محاصره دائمی غزه بنا نهاد. شرایط گروه چهارجانبه، طرد حماس را تضمین کرد. از این رو صحبت از یک دولت انتقالی به رهبری بلر در غزه، نه فقط نشان دهنده ناتوانی در یافتن یک راه حل فلسطینی است، بلکه هر طرحی که به نام او گره بخورد، برای مردم غزه شوم به شمار میآید.
دو. همانطور که فلسطینیها در تدوین طرح پس از جنگ ترامپ هیچ نقشی نداشتند، هیچ نقشی در حاکمیتی که قرار است در غزه به آنها تحمیل شود، ندارند. طبق مطابق مواد ۹ و ۱۰ این طرح، هیچ نقشی برای فلسطینیان برای انتخاب رهبران خود و برای بازسازی غزه وجود ندارد. یک کمیته انتقالی تکنوکرات و غیرسیاسی فلسطینی متشکل از فلسطینیهای متخصص و کارشناسان بینالمللی تحت نظارت نهاد بینالمللی انتقالی «هیئت صلح» فعالیت خواهد کرد. مواد ۱۰ و ۱۱ برای منطقه ویژه وتوسعه اقتصادی غزه هم فرصتی برای مشارکت فلسطینی ها فراهم نمی کند. با این طرح از کرانه باختری اشغالی جدا و تمام خواست ها برای پیوستن این دو برای تشکیل کشور فلسطین کنار گذاشته شده است.
سه. این طرح ضمن اینکه هیچ اشارهای به محاصره خفهکننده غزه توسط اسرائیل ندارد، کوچکترین اشاره ای هم در مورد حق تعیین سرنوشت و حق مسلم فلسطینیها برای داشتن کشور مستقل خودشان وجود ندارد. ماده ۱۹ احتمال تشکیل یک کشور فلسطینی در آینده را مطرح میکند اما از زبان مبهمی استفاده میکند و به جدول زمانی اشاره ندارد و هیچ تعهدی برای تشکیل کشور فلسطین نمیدهد. مطابق بند ۱۹، هرگونه چشمانداز تشکیل کشور فلسطین به عنوان «امری که ما آن را آرزوی مردم فلسطین می دانیم» و نه حق آنها، به شکلی مبهم، موکول به آینده ای نامعلوم و مشروط به عواملی می شود که همواره جای اِن ُقلت دارد. این آرزو نیز منوط به «پیشرفتهای توسعه مجدد در غزه و اصلاحات صادقانه در تشکیلات خودگردان فلسطین» است. طرح همچنین با جداسازی غزه از کرانه باختری، اصل راهحل دو کشوری را غیرممکن میکند. ترامپ و نتانیاهو بارها مخالفت خود را با تشکیل کشور فلسطین اعلام کرده اند.
چهار. هرچند مطابق ماده ۱۶، اسرائیل غزه را اشغال یا ضمیمه نخواهد کرد، ولی عقب نشینی تدریجی اسرائیل موکول به عوامل متعدد در آینده ای نامشخص و بدون محدودیت زمانی و در مراحل چندگانه است. این ماده بر یک حضور امنیتی در نوار پیرامونی و باقی ماندن تا اطمینان کامل از نبود تهدید مسلحانه تاکید دارد.
پنجم. این طرح حتی یک تضمین به فلسطینیها نمی دهد، درمقابل همه تضمینها به اسرائیل داده شده و همه چیز را بدون پیش شرط به اسرائیل میدهد، در مقابل، فلسطینیها وعدههای مشروط و جدول زمانی مبهمی در آینده دریافت میکنند. مطابق ماده ۴ طرح در حالی که انتظار میرود فلسطینی ها ظرف ۷۲ ساعت اقدام به آزادی اسرای اسرائیلی کنند و با این اقدام تمام اهرمهای قدرت خود را واگذار کنند، اسرائیل آزادی عمل نامحدود دارد. اگر حماس گروگانها را تحویل دهد، هیچ تضمینی برای پایان جنگ و هیچ اهرمی برای تضمین آزادی زندانیان فلسطینی در سقف زمانی مشخص ندارد و اسرائیل ملزم به عقبنشینی کامل نظامی نمیشود. نتانیاهو هم روز سهشنبه گفت که اسرائیل در «بیشتر غزه» باقی خواهد ماند.
ششم. در حالی که اسرائیل محاصره طولانی مدت خود را در غزه حفظ کرده و سربازان خود را در داخل غزه نگه میدارد، طبق مواد ۱۳ و ۱۵ این طرح خواستار غیرنظامی شدن کامل غزه است و طبق مواد ۶ و ۱۳ تونلها و سلاحهای مقاومت باید نابود شوند. به این ترتیب، این طرح، معادله «مقاومت در برابر اشغال» را به «مدیریت امنیتی» توسط نیروهای بینالمللی تغییر میدهد و شرط اصلی آن، خلع سلاح در برابر خروج تدریجی و محدود نیروهای اسرائیلی است. اگر این طرح به این شکل اجرا شود، فلسطینیها بدون سلاح و با سرزمینی محاصرهشده مواجهند که قادر به دفاع از خود در برابر حملات بیشتر اسرائیل نیست.
دو. همانطور که فلسطینیها در تدوین طرح پس از جنگ ترامپ هیچ نقشی نداشتند، هیچ نقشی در حاکمیتی که قرار است در غزه به آنها تحمیل شود، ندارند. طبق مطابق مواد ۹ و ۱۰ این طرح، هیچ نقشی برای فلسطینیان برای انتخاب رهبران خود و برای بازسازی غزه وجود ندارد. یک کمیته انتقالی تکنوکرات و غیرسیاسی فلسطینی متشکل از فلسطینیهای متخصص و کارشناسان بینالمللی تحت نظارت نهاد بینالمللی انتقالی «هیئت صلح» فعالیت خواهد کرد. مواد ۱۰ و ۱۱ برای منطقه ویژه وتوسعه اقتصادی غزه هم فرصتی برای مشارکت فلسطینی ها فراهم نمی کند. با این طرح از کرانه باختری اشغالی جدا و تمام خواست ها برای پیوستن این دو برای تشکیل کشور فلسطین کنار گذاشته شده است.
سه. این طرح ضمن اینکه هیچ اشارهای به محاصره خفهکننده غزه توسط اسرائیل ندارد، کوچکترین اشاره ای هم در مورد حق تعیین سرنوشت و حق مسلم فلسطینیها برای داشتن کشور مستقل خودشان وجود ندارد. ماده ۱۹ احتمال تشکیل یک کشور فلسطینی در آینده را مطرح میکند اما از زبان مبهمی استفاده میکند و به جدول زمانی اشاره ندارد و هیچ تعهدی برای تشکیل کشور فلسطین نمیدهد. مطابق بند ۱۹، هرگونه چشمانداز تشکیل کشور فلسطین به عنوان «امری که ما آن را آرزوی مردم فلسطین می دانیم» و نه حق آنها، به شکلی مبهم، موکول به آینده ای نامعلوم و مشروط به عواملی می شود که همواره جای اِن ُقلت دارد. این آرزو نیز منوط به «پیشرفتهای توسعه مجدد در غزه و اصلاحات صادقانه در تشکیلات خودگردان فلسطین» است. طرح همچنین با جداسازی غزه از کرانه باختری، اصل راهحل دو کشوری را غیرممکن میکند. ترامپ و نتانیاهو بارها مخالفت خود را با تشکیل کشور فلسطین اعلام کرده اند.
چهار. هرچند مطابق ماده ۱۶، اسرائیل غزه را اشغال یا ضمیمه نخواهد کرد، ولی عقب نشینی تدریجی اسرائیل موکول به عوامل متعدد در آینده ای نامشخص و بدون محدودیت زمانی و در مراحل چندگانه است. این ماده بر یک حضور امنیتی در نوار پیرامونی و باقی ماندن تا اطمینان کامل از نبود تهدید مسلحانه تاکید دارد.
پنجم. این طرح حتی یک تضمین به فلسطینیها نمی دهد، درمقابل همه تضمینها به اسرائیل داده شده و همه چیز را بدون پیش شرط به اسرائیل میدهد، در مقابل، فلسطینیها وعدههای مشروط و جدول زمانی مبهمی در آینده دریافت میکنند. مطابق ماده ۴ طرح در حالی که انتظار میرود فلسطینی ها ظرف ۷۲ ساعت اقدام به آزادی اسرای اسرائیلی کنند و با این اقدام تمام اهرمهای قدرت خود را واگذار کنند، اسرائیل آزادی عمل نامحدود دارد. اگر حماس گروگانها را تحویل دهد، هیچ تضمینی برای پایان جنگ و هیچ اهرمی برای تضمین آزادی زندانیان فلسطینی در سقف زمانی مشخص ندارد و اسرائیل ملزم به عقبنشینی کامل نظامی نمیشود. نتانیاهو هم روز سهشنبه گفت که اسرائیل در «بیشتر غزه» باقی خواهد ماند.
ششم. در حالی که اسرائیل محاصره طولانی مدت خود را در غزه حفظ کرده و سربازان خود را در داخل غزه نگه میدارد، طبق مواد ۱۳ و ۱۵ این طرح خواستار غیرنظامی شدن کامل غزه است و طبق مواد ۶ و ۱۳ تونلها و سلاحهای مقاومت باید نابود شوند. به این ترتیب، این طرح، معادله «مقاومت در برابر اشغال» را به «مدیریت امنیتی» توسط نیروهای بینالمللی تغییر میدهد و شرط اصلی آن، خلع سلاح در برابر خروج تدریجی و محدود نیروهای اسرائیلی است. اگر این طرح به این شکل اجرا شود، فلسطینیها بدون سلاح و با سرزمینی محاصرهشده مواجهند که قادر به دفاع از خود در برابر حملات بیشتر اسرائیل نیست.
❤4
هفتم. این طرح در عین آنکه اعتراف به شکست در کسب هدفهای اسرائیل در طی دو سال جنگ و جنایت است، بیش از آنکه راهکاری برای صلح و پایان جنگ باشد، پروژه تسلیم اهل غزه است. پروژه ای که با دو سال جنگ موفق به کسب دو هدف اصلی خود یعنی نابودی حماس و آزادی اسرا نشده، با این طرح در صدد عقیم کردن حماس و آزادی اسیران خود است. ماده ۶ طرح به اعضای حماس اجازه میدهد تا پس از آزادی گروگانها و کنار گذاشتن سلاح، مشمول عفو شوند و اگر خواستند با تضمین امنیتی غزه را به مقصد کشورهای ثالث ترک کنند. با توجه به اینکه مقاومت عمیقاً در مردم خود ریشه دارد، وظیفه طبقهبندی این جنگجویان برای «ناظران مستقل» امری دشوار است.
1. ۷ مهر ۱۴۰۴ - ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵تشکیلات فلسطینی به طرح ترامپ واکنش نشان داد: در تلاش برای پایان جنگ مصممهس
هشتم. مطابق این طرح، اسرائیل تصمیم میگیرد نیروهایش با چه سرعتی و چه مقدار از غزه را به نیروی تثبیت بینالمللی پیشنهادی (ISF) تحویل دهد. همچنین تصمیم می گیرد چه مقدار کمک و مصالح ساختمانی به غزه ارسال کند. هیچ جدول زمانی برای عقبنشینی وجود ندارد، می تواند به بستن مرز و کنترل میزان کمکها و کیفیت مصالح ساختمانی که از آنجا عبور میکند، ادامه دهد. ماده ۳ تاکید میکند که سربازان اسرائیلی خروج تدریجی و خط توافق شده عقب نشینی را مشروط به «استانداردها، نقاط عطف و چارچوبهای زمانی» مبهم که در ماده ۱۶ طرح ذکر شده، برنامهریزی کنند که «بین [ارتش اسرائیل]، نیروهای امنیتی اسرائیل، کشورهای ضمانت کننده و ایالات متحده» مورد مذاکره قرار گیرد.
نهم. اگرچه ماده ۸ به آژانسهای سازمان ملل و هلال احمر اجازه میدهد توزیع کمکها را از سر بگیرند، اما به «سایر نهادهای بینالمللی که با هیچ یک از طرفین مرتبط نیستند» همچون بنیاد بشردوستانه غزه که سازمان ملل آن را به عنوان «تله مرگ» توصیف کرده و مسئول صدها مورد کشته شدن فلسطینی ها شده، چون یک نهاد آمریکایی محسوب می شود، بدون ذکر نام اجازه فعالیت می دهد.
دهم. فلسطینیها تنها در صورتی میتوانند در صلح در کنار اسرائیل زندگی کنند که مطیع خواستههای رژیم اشغالگر باشند و از تمام آرمانهای خود برای تشکیل یک کشور مستقل دست بکشند. این همان معنای «منطقهغیررادیکال» ماده اول طرح است.
طرح پیشنهادی ترامپ طرحی است برای بازگرداندن اسرائیل به عرصه بینالمللی و کاستن از فشار افکار عمومی؛ فرصتی برای بازسازی چهره منفور اسرائیل در سطح جهانی، تقویت روند عادیسازی و گسترش توافقهای ابراهیم. طرح ترامپ عملیاتی کردن همان پنج شرط کابینه امنیتی اسرائیل برای پایان دادن به جنگ غزه است؛ طرحی برای تثبیت اشغالگری اسرائیل در پوششی تازه با سلب مشروعیت مقاومت و محو هویت فلسطینی. طرحی که برای زنده ماندن و دسترسی به نیازهای اولیه باید تسلیم شد. این همان معنی عریان دکترین «صلح از طریق زور و قدرت» ترامپ است!
روزنامه اطلاعات، ۱۲ مهر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/115863
https://www.tgoop.com/maktuob
1. ۷ مهر ۱۴۰۴ - ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵تشکیلات فلسطینی به طرح ترامپ واکنش نشان داد: در تلاش برای پایان جنگ مصممهس
هشتم. مطابق این طرح، اسرائیل تصمیم میگیرد نیروهایش با چه سرعتی و چه مقدار از غزه را به نیروی تثبیت بینالمللی پیشنهادی (ISF) تحویل دهد. همچنین تصمیم می گیرد چه مقدار کمک و مصالح ساختمانی به غزه ارسال کند. هیچ جدول زمانی برای عقبنشینی وجود ندارد، می تواند به بستن مرز و کنترل میزان کمکها و کیفیت مصالح ساختمانی که از آنجا عبور میکند، ادامه دهد. ماده ۳ تاکید میکند که سربازان اسرائیلی خروج تدریجی و خط توافق شده عقب نشینی را مشروط به «استانداردها، نقاط عطف و چارچوبهای زمانی» مبهم که در ماده ۱۶ طرح ذکر شده، برنامهریزی کنند که «بین [ارتش اسرائیل]، نیروهای امنیتی اسرائیل، کشورهای ضمانت کننده و ایالات متحده» مورد مذاکره قرار گیرد.
نهم. اگرچه ماده ۸ به آژانسهای سازمان ملل و هلال احمر اجازه میدهد توزیع کمکها را از سر بگیرند، اما به «سایر نهادهای بینالمللی که با هیچ یک از طرفین مرتبط نیستند» همچون بنیاد بشردوستانه غزه که سازمان ملل آن را به عنوان «تله مرگ» توصیف کرده و مسئول صدها مورد کشته شدن فلسطینی ها شده، چون یک نهاد آمریکایی محسوب می شود، بدون ذکر نام اجازه فعالیت می دهد.
دهم. فلسطینیها تنها در صورتی میتوانند در صلح در کنار اسرائیل زندگی کنند که مطیع خواستههای رژیم اشغالگر باشند و از تمام آرمانهای خود برای تشکیل یک کشور مستقل دست بکشند. این همان معنای «منطقهغیررادیکال» ماده اول طرح است.
طرح پیشنهادی ترامپ طرحی است برای بازگرداندن اسرائیل به عرصه بینالمللی و کاستن از فشار افکار عمومی؛ فرصتی برای بازسازی چهره منفور اسرائیل در سطح جهانی، تقویت روند عادیسازی و گسترش توافقهای ابراهیم. طرح ترامپ عملیاتی کردن همان پنج شرط کابینه امنیتی اسرائیل برای پایان دادن به جنگ غزه است؛ طرحی برای تثبیت اشغالگری اسرائیل در پوششی تازه با سلب مشروعیت مقاومت و محو هویت فلسطینی. طرحی که برای زنده ماندن و دسترسی به نیازهای اولیه باید تسلیم شد. این همان معنی عریان دکترین «صلح از طریق زور و قدرت» ترامپ است!
روزنامه اطلاعات، ۱۲ مهر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/115863
https://www.tgoop.com/maktuob
اطلاعات آنلاین
[ جمیله کدیور ] طرح غزه ترامپ؛صلح ازطریق زور؟
طرح ترامپ ضمن اینکه هیچ اشارهای به محاصره خفهکننده غزه توسط اسرائیل ندارد، کوچکترین اشاره ای هم در مورد حق تعیین سرنوشت و حق مسلم فلسطینیها برای داشتن کشور مستقل خودشان وجود ندارد.
❤6👏2👍1
سیدعطاءالله مهاجرانی
مقدمه پانزدهم: صورتگری قرآن مجید (۱۸)
دریا و کلمه
یکی از زیباترین و عمیقترین صورتگریهای قرآن مجید که در کتابهای مقدس ادیان ابراهیمی و تا جایی که میشناسم (از هوش مصنوعی پرسیدهام!) در ادبیات جهان مانندی ندارد، تقابل و سنجشی است که در صورتگری بین دریا و کلمه برقرار شده است. پیش از این در صورتگریِ «نور و ظلمات»، به دریایی از جنس ظلمات در آیه ۴۰ سوره نور اشاره کردم. تقابل و تشابهی که قرآن مجید بین کلمه و دریا سامان داده است، شگفتانگیز و یگانه است:
«قُل لَو کَانَ البَحرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبّی لَنَفِدَ البَحرُ قَبلَ أن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبّی وَلَو جِئنَا بِمِثلِهِ مَدَدا: بگو: اگر دریا برای کلمات پروردگارم مرکب شود، پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد، قطعاً دریا پایان مییابد، هرچند نظیرش را به مدد [آن] بیاوریم» (الکهف، ١٠٩).
«وَلَو أنَّمَا فِی الأرضِ مِن شَجَرَۀٍ أقلَامٌ وَالبَحرُ یَمُدُّهُ مِن بَعدِهِ سَبعَۀُ أبحُرٍ مَا نَفِدَت کَلِمَاتُ الله إنَّ الله عزیزٌ حکیم: اگر آنچه درخت در زمین است، قلم بشود و دریا را هفت دریای دیگر به یاری آید، سخنان خدا پایان نمیپذیرد. قطعاً خدا شکستناپذیرِ حکیم است» (لقمان، ٢٧).
دریا در قرآن مجید صورتگریهای متعددی دارد: دریای تاریکی، دریای سرشار از اضطراب برای انسانهایی که به روایت حافظ، اسیر امواج و گردابهای هائل در دل دریا شدهاند و از هول بیم جان بیپناه ماندهاند و:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل
کجا دانند حال ما، سبکباران ساحلها؟!
دریایی که موسی و خضر و یوشع در آن سرنشین کشتی بودند. دریایی که یونس را در بر گرفت و نهنگی که او را بلعید و در زندان شکم نهنگ، یونس خدا را خواند. دریایی که چهرهاش را امواجی از جنس آتش فرا میگیرد. قیاس کنید با دریایی از جنس ظلمت. و دریاهای شیرین و شور.
و اما دریایی که آبش مرکّب میشود. این مرکب برای نوشتن نام کلمات خداوند بسنده نیست. نه تنها دریا مرکب است، بلکه اگر تمام درختان زمین قلم شود. نه یک دریا، بلکه هفت دریا و «هفت» نشانة کثرت است، یعنی بینهایت دریا! باز اینهمه برای نوشتن و شمارش کلمات خداوند بس نیست.
اینجا در برابر صورتگریی قرار میگیریم که ذهن و اندیشه و مرغ تیزپرواز خیال درمیماند. اگر دریا را یک کلمه از کلمات خداوند تلقی کنیم، هر موج خود کلمهای است. هر قطرة آب کلمهای است. در دریای وجودِ هر قطره آب، کهکشانهای زنده و گردنده جاری است. هر اتم کلمه است و در درون اتم، کلمات گوناگون در تکاپویند. هر ماهی کلمهای است. برق نگاه ماهی کلمه است. ضربان قلب ماهی کلمه است. هر فلس پیدا و پنهان نقرهای درخشندة ماهی کلمه است و به روایت امام سجاد(ع) در صحیفه و نیز در دعای جوشن کبیر: «یا مَن فی البحارِ عجائبه!»۱
شگفتیهای دریا تمامی ندارد. ما هنوز چنانکه شایسته است، دریا را نمیشناسیم. از اینشتین نقل کردهاند که درباره گستردگی یا ژرفای دانش بشری گفته بود: «ما شبیه کودکانی هستیم که در ساحل دریا به جمعآوری صدف سرخوشیم، بیخبر از دریا!» مضمون بینهایت بودن هستی در ادبیات دینی و آئینی دیده میشود؛ چنانکه حافظ با چنین نگاهی سروده است:
از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان، وین راه بینهایت
وحشت حافظ به معنای شدت حیرت و مهابت حیرت است و نه وحشت به مفهوم ترس ویرانگر. چنانکه ما در برابر آسمان و ستارگان و شب و دریا و بیابان و جنگل دچار دهشت میشویم. وحشت حافظ از همان نوع است. در انجیل از آموزههای حضرت مسیح(ع) سخن گفته میشود و توجه داریم که آن حضرت به فرموده قرآن مجید «کلمۀ الله» است. (آلعمران، ۴۵؛ نساء، ۱۷۱).
یوحنا در انجیلش مینویسد: «و دیگر کارهای بسیار عیسی بهجا آورد که اگر یکایک نوشته شود، گمان ندارم که جهان هم گنجایش نوشتهها را داشته باشد» (باب ۲۱، آیه ۲۵). صورتگری انجیلی، آنهم انجیل یوحنا که در لطافت بین اناجیل ممتاز است و در مقایسه با آنها مثل دیوان حافظ است در بین دیوان شاعران پارسی زبان، در همین حد است؛ اما صورتگری قرآنی که مسیح را کلمة خداوند میداند، لطافت تابناکی دیده میشود. اگر همة جهان آکنده از قلم و مرکب شود، نمیتواند کلمات مسیح را یعنی همان یک کلمه را بنویسد! بدیهی است که چنین باشد. هر انسانی جهانی است که به فرموده امام علی(ع) جهان بزرگ را در درون خویش درهم پیچیده و پوشیده است: «و فیکَ انطوی العالم الاکبر».
باده در جوشش، گدای جوش ماست
چرخ در گردش، گدای هوش ماست
باده از ما مسـت شد، نـی ما از او
قالـب از ما هسـت شـد، نـی ما از او
( مثنوی، دفتر اول، ۱۸۱۹ـ۱۸۲۰)
پیداست انسانی مانند مسیح که به روایت داستایوسکی، «فراتر از حقیقت» است و به تعبیر قرآن مجید، «کلمۀ الله» است، کلمات در وصف او درمیماند، تا چه رسد به «کلمات الله».
مقدمه پانزدهم: صورتگری قرآن مجید (۱۸)
دریا و کلمه
یکی از زیباترین و عمیقترین صورتگریهای قرآن مجید که در کتابهای مقدس ادیان ابراهیمی و تا جایی که میشناسم (از هوش مصنوعی پرسیدهام!) در ادبیات جهان مانندی ندارد، تقابل و سنجشی است که در صورتگری بین دریا و کلمه برقرار شده است. پیش از این در صورتگریِ «نور و ظلمات»، به دریایی از جنس ظلمات در آیه ۴۰ سوره نور اشاره کردم. تقابل و تشابهی که قرآن مجید بین کلمه و دریا سامان داده است، شگفتانگیز و یگانه است:
«قُل لَو کَانَ البَحرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبّی لَنَفِدَ البَحرُ قَبلَ أن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبّی وَلَو جِئنَا بِمِثلِهِ مَدَدا: بگو: اگر دریا برای کلمات پروردگارم مرکب شود، پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد، قطعاً دریا پایان مییابد، هرچند نظیرش را به مدد [آن] بیاوریم» (الکهف، ١٠٩).
«وَلَو أنَّمَا فِی الأرضِ مِن شَجَرَۀٍ أقلَامٌ وَالبَحرُ یَمُدُّهُ مِن بَعدِهِ سَبعَۀُ أبحُرٍ مَا نَفِدَت کَلِمَاتُ الله إنَّ الله عزیزٌ حکیم: اگر آنچه درخت در زمین است، قلم بشود و دریا را هفت دریای دیگر به یاری آید، سخنان خدا پایان نمیپذیرد. قطعاً خدا شکستناپذیرِ حکیم است» (لقمان، ٢٧).
دریا در قرآن مجید صورتگریهای متعددی دارد: دریای تاریکی، دریای سرشار از اضطراب برای انسانهایی که به روایت حافظ، اسیر امواج و گردابهای هائل در دل دریا شدهاند و از هول بیم جان بیپناه ماندهاند و:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل
کجا دانند حال ما، سبکباران ساحلها؟!
دریایی که موسی و خضر و یوشع در آن سرنشین کشتی بودند. دریایی که یونس را در بر گرفت و نهنگی که او را بلعید و در زندان شکم نهنگ، یونس خدا را خواند. دریایی که چهرهاش را امواجی از جنس آتش فرا میگیرد. قیاس کنید با دریایی از جنس ظلمت. و دریاهای شیرین و شور.
و اما دریایی که آبش مرکّب میشود. این مرکب برای نوشتن نام کلمات خداوند بسنده نیست. نه تنها دریا مرکب است، بلکه اگر تمام درختان زمین قلم شود. نه یک دریا، بلکه هفت دریا و «هفت» نشانة کثرت است، یعنی بینهایت دریا! باز اینهمه برای نوشتن و شمارش کلمات خداوند بس نیست.
اینجا در برابر صورتگریی قرار میگیریم که ذهن و اندیشه و مرغ تیزپرواز خیال درمیماند. اگر دریا را یک کلمه از کلمات خداوند تلقی کنیم، هر موج خود کلمهای است. هر قطرة آب کلمهای است. در دریای وجودِ هر قطره آب، کهکشانهای زنده و گردنده جاری است. هر اتم کلمه است و در درون اتم، کلمات گوناگون در تکاپویند. هر ماهی کلمهای است. برق نگاه ماهی کلمه است. ضربان قلب ماهی کلمه است. هر فلس پیدا و پنهان نقرهای درخشندة ماهی کلمه است و به روایت امام سجاد(ع) در صحیفه و نیز در دعای جوشن کبیر: «یا مَن فی البحارِ عجائبه!»۱
شگفتیهای دریا تمامی ندارد. ما هنوز چنانکه شایسته است، دریا را نمیشناسیم. از اینشتین نقل کردهاند که درباره گستردگی یا ژرفای دانش بشری گفته بود: «ما شبیه کودکانی هستیم که در ساحل دریا به جمعآوری صدف سرخوشیم، بیخبر از دریا!» مضمون بینهایت بودن هستی در ادبیات دینی و آئینی دیده میشود؛ چنانکه حافظ با چنین نگاهی سروده است:
از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان، وین راه بینهایت
وحشت حافظ به معنای شدت حیرت و مهابت حیرت است و نه وحشت به مفهوم ترس ویرانگر. چنانکه ما در برابر آسمان و ستارگان و شب و دریا و بیابان و جنگل دچار دهشت میشویم. وحشت حافظ از همان نوع است. در انجیل از آموزههای حضرت مسیح(ع) سخن گفته میشود و توجه داریم که آن حضرت به فرموده قرآن مجید «کلمۀ الله» است. (آلعمران، ۴۵؛ نساء، ۱۷۱).
یوحنا در انجیلش مینویسد: «و دیگر کارهای بسیار عیسی بهجا آورد که اگر یکایک نوشته شود، گمان ندارم که جهان هم گنجایش نوشتهها را داشته باشد» (باب ۲۱، آیه ۲۵). صورتگری انجیلی، آنهم انجیل یوحنا که در لطافت بین اناجیل ممتاز است و در مقایسه با آنها مثل دیوان حافظ است در بین دیوان شاعران پارسی زبان، در همین حد است؛ اما صورتگری قرآنی که مسیح را کلمة خداوند میداند، لطافت تابناکی دیده میشود. اگر همة جهان آکنده از قلم و مرکب شود، نمیتواند کلمات مسیح را یعنی همان یک کلمه را بنویسد! بدیهی است که چنین باشد. هر انسانی جهانی است که به فرموده امام علی(ع) جهان بزرگ را در درون خویش درهم پیچیده و پوشیده است: «و فیکَ انطوی العالم الاکبر».
باده در جوشش، گدای جوش ماست
چرخ در گردش، گدای هوش ماست
باده از ما مسـت شد، نـی ما از او
قالـب از ما هسـت شـد، نـی ما از او
( مثنوی، دفتر اول، ۱۸۱۹ـ۱۸۲۰)
پیداست انسانی مانند مسیح که به روایت داستایوسکی، «فراتر از حقیقت» است و به تعبیر قرآن مجید، «کلمۀ الله» است، کلمات در وصف او درمیماند، تا چه رسد به «کلمات الله».
❤3
در متون بودایی «مکتب مهایانه»، بر بیپایانی «دارما» (حقایق تعالیم بودا )و جهانهای بیشمار تأکید شده است. توجه داریم که جهانهای بیشمار نگاه به جهان باطن و جهان معناست. هرچند جهان هستی طبیعی و مادی نیز آنچنان پهناور و ژرف و دمبدم در گسترش است که ما از وحشت و دهشت مات میمانیم. جهانهایی که کهکشان راه شیری مثل نقطهای کوچک در آنها محو میشود! به گفته ابوسعید ابوالخیر:
جهان در پیش این نُه سقف مینا
چو خشخاشی بوَد بر روی دریا!
تخمین زدهاند که در جهان، البته تا جایی که ما میشناسیم، حدود ۲۰۰ میلیارد کهکشان وجود دارد! تلسکوپ فضایی جیمز.وب هر روزه کهکشان جدیدی را شناسایی میکند. البته در سال ۲۰۱۶ بر اساس تصویر تلسکوپ فضایی هابل، از امکان وجود دوهزار میلیارد کهکشان سخن گفته شد. اگر هر کهکشانی را یک کلمه تصور کنیم، قادر به شمارش کهکشانها نخواهیم بود تا چه رسد به ستارگان. تازه این جهان طبیعت است و نه جهان معنا؛ این مُلک است و نه ملکوت!
این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟
کِش صدهزار منزل بیش است در بدایت
حافظ از صدهزار منزل سخن گفته است ما با دوهزار میلیارد کهکشان روبروئیم!
مضمون «شِوِتا شِوِ تارا» در ادبیات هندو مشخصاً در اوپانیشادها با عنوان «بیپایانی برهمن» بیان شده است. بیپایانی در بیپایانی است؛ اما اوپانیشادها این مضمون را صورتگری نکرده است؛ چنان که در انجیل یوحنا و نیز ادبیات بودایی شاهد صورتگری نبودیم؛ اما قرآن مجید میگوید:
اگر همة درختانِ زمین قلم شود،
اگر همه دریاها مرکب شود،
اگر همه دریاها هفتبرابر شود،
نمیتوان کلمات خداوند را شمارش کرد!
اما همچنان میل شناخت و جستجوی بینهایت در بینهایت، جان ما را رها نمیکند. اقبال لاهوری می گوید:
چه کنم که فطرت من به مُقام درنسازد
دل ناصبور دارم، چو صبا به لالهزاری
ز شرر ستاره جویم، ز ستاره آفتابی
سر منزلی ندارم که بمیرم از قراری
چو ز بادهٔ بهاری قدحی کشیده خیزم
غزلی دگر سرایم به هوای نوبهاری
طلبم نهایت آنکه نهایتی ندارد
به نگاه ناشکیبی، به دل امیدواری
ما بیقراریم! این قرار با دم زدن در بینهایت در بینهایت، یعنی با خداوند و در خداوند و در کلمات او میسر میشود؛ کلمات هستی، کلمات قرآن مجید، کلمه روح انسان، با هیچ دریایی از مرکب و جنگلهایی که قلم شده باشد، نمیتوانیم این کلمات را بشناسیم! ضمن اینکه تمام هستی یک کلمه است؛ «کُن وجودیه» است. تمام قرآن یک کلمه و یک آیه است. مسیح یک کلمه است و علی(ع) «نقطة بای بسم الله» است.۲ حضرت محمد مصطفی(ص) به قول شبستری در گلشن راز، یک کلمه است؛ کلمه احمد است که احَد در میم او ظاهر شده است: «احد در میم احمد گشت پیدا».
گویی همة هستی را میتوان در کلمهای یا در حرف و نقطهای گنجاند و اگر همة دریاها مرکب شود و همه درختان قلم، نمیتوان همان یک کلمه یا یک حرف و حتی یک نقطه را نوشت! این همان پریشانی و سرگردانی و دهشت و یا اضطراب و بیقراری وجودی است که دچارش هستیم. انسان زمانمند و مکانمند میخواهد جا و معنای خود را از ازل تا ابد پیدا کند. قطرهای که میخواهد هفتدریا را بیاشامد؛ «چههاست در سر این قطرة محال اندیش!» میبیند خود کلمهای است در جستجوی معنا. بستر دریایی است که میخواهد بارانهای جهان بر روحش ببارد. شعلهها جانش را برافروزد تا بتواند معنای هستی خود را بیابد و بشناسد. میبیند در ساحل دریایی قدم میزند که هر موج بلکه هر قطره، کلمه و آیه و شعله است.
این شرح بینهایت کز زلف یار گفتند
حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد
صورتگری قرآن به ما میگوید که کلمات خداوند در عبارت نمیگنجد.
زمخشری در تفسیر آیه ۱۰۹ سوره کهف به این نکته توجه میکند که واژه «البحر» در آیه اسم جنس است: «المراد بالبحر، الجنس»؛ در این صورت مراد دریاهای شناختهشدة روزگار ما یا روزگاران پیشین نیست. هر چه دریاست تا دریا دریاست، اگر هفتبرابر هم شود، برای نوشتن و شمارش کلمات پروردگار بسنده نیست!
امام فخر رازی و پس از او بیضاوی در تفسیر خود به این نکته بسیار لطیف توجه داشتهاند: دریا حتی به صورتی که به عنوان اسم جنس به کار رفته است، محدود و کرانمند است؛ اما کلمات خداوند نامحدودند. بدیهی است که ظرف محدود و کرانمند هرچند مانند دریا عظیم باشد، نمیتواند امر نامحدود را در خویش بپذیرد. گر بریزی بحر را در کوزهای!
طبرسی در مجمعالبیان به معنای کلمات توجه کرده است. مصداق روشن کلمات را قرآن مجید تفسیر کرده است. پیامبر(ص) این تعبیر را دارند که: «انَّ القُرآن لا یَنقَضی عَجائِبُه: شگفتیهای قرآن تمام نمیشود.» امام علی(ع) نیز با استفاده از تمثیل دریا، در خطبه ۱۹۸ نهجالبلاغه میگویند که قرآن مجید «بَحراً لا یُدرَکُ قَعرَه»: دریایی است که ژرفایش دیده و شناخته نمیشود.
ادامه دارد
پی نوشت:
۱. بحارالانوار، ج۹۱، ص۲۹۱
۲. تفسیر القرآن الکریم، السید مصطفی الخمینی، ج۱، ص١٦١ (مکتبۀ الشیعه)
جهان در پیش این نُه سقف مینا
چو خشخاشی بوَد بر روی دریا!
تخمین زدهاند که در جهان، البته تا جایی که ما میشناسیم، حدود ۲۰۰ میلیارد کهکشان وجود دارد! تلسکوپ فضایی جیمز.وب هر روزه کهکشان جدیدی را شناسایی میکند. البته در سال ۲۰۱۶ بر اساس تصویر تلسکوپ فضایی هابل، از امکان وجود دوهزار میلیارد کهکشان سخن گفته شد. اگر هر کهکشانی را یک کلمه تصور کنیم، قادر به شمارش کهکشانها نخواهیم بود تا چه رسد به ستارگان. تازه این جهان طبیعت است و نه جهان معنا؛ این مُلک است و نه ملکوت!
این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟
کِش صدهزار منزل بیش است در بدایت
حافظ از صدهزار منزل سخن گفته است ما با دوهزار میلیارد کهکشان روبروئیم!
مضمون «شِوِتا شِوِ تارا» در ادبیات هندو مشخصاً در اوپانیشادها با عنوان «بیپایانی برهمن» بیان شده است. بیپایانی در بیپایانی است؛ اما اوپانیشادها این مضمون را صورتگری نکرده است؛ چنان که در انجیل یوحنا و نیز ادبیات بودایی شاهد صورتگری نبودیم؛ اما قرآن مجید میگوید:
اگر همة درختانِ زمین قلم شود،
اگر همه دریاها مرکب شود،
اگر همه دریاها هفتبرابر شود،
نمیتوان کلمات خداوند را شمارش کرد!
اما همچنان میل شناخت و جستجوی بینهایت در بینهایت، جان ما را رها نمیکند. اقبال لاهوری می گوید:
چه کنم که فطرت من به مُقام درنسازد
دل ناصبور دارم، چو صبا به لالهزاری
ز شرر ستاره جویم، ز ستاره آفتابی
سر منزلی ندارم که بمیرم از قراری
چو ز بادهٔ بهاری قدحی کشیده خیزم
غزلی دگر سرایم به هوای نوبهاری
طلبم نهایت آنکه نهایتی ندارد
به نگاه ناشکیبی، به دل امیدواری
ما بیقراریم! این قرار با دم زدن در بینهایت در بینهایت، یعنی با خداوند و در خداوند و در کلمات او میسر میشود؛ کلمات هستی، کلمات قرآن مجید، کلمه روح انسان، با هیچ دریایی از مرکب و جنگلهایی که قلم شده باشد، نمیتوانیم این کلمات را بشناسیم! ضمن اینکه تمام هستی یک کلمه است؛ «کُن وجودیه» است. تمام قرآن یک کلمه و یک آیه است. مسیح یک کلمه است و علی(ع) «نقطة بای بسم الله» است.۲ حضرت محمد مصطفی(ص) به قول شبستری در گلشن راز، یک کلمه است؛ کلمه احمد است که احَد در میم او ظاهر شده است: «احد در میم احمد گشت پیدا».
گویی همة هستی را میتوان در کلمهای یا در حرف و نقطهای گنجاند و اگر همة دریاها مرکب شود و همه درختان قلم، نمیتوان همان یک کلمه یا یک حرف و حتی یک نقطه را نوشت! این همان پریشانی و سرگردانی و دهشت و یا اضطراب و بیقراری وجودی است که دچارش هستیم. انسان زمانمند و مکانمند میخواهد جا و معنای خود را از ازل تا ابد پیدا کند. قطرهای که میخواهد هفتدریا را بیاشامد؛ «چههاست در سر این قطرة محال اندیش!» میبیند خود کلمهای است در جستجوی معنا. بستر دریایی است که میخواهد بارانهای جهان بر روحش ببارد. شعلهها جانش را برافروزد تا بتواند معنای هستی خود را بیابد و بشناسد. میبیند در ساحل دریایی قدم میزند که هر موج بلکه هر قطره، کلمه و آیه و شعله است.
این شرح بینهایت کز زلف یار گفتند
حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد
صورتگری قرآن به ما میگوید که کلمات خداوند در عبارت نمیگنجد.
زمخشری در تفسیر آیه ۱۰۹ سوره کهف به این نکته توجه میکند که واژه «البحر» در آیه اسم جنس است: «المراد بالبحر، الجنس»؛ در این صورت مراد دریاهای شناختهشدة روزگار ما یا روزگاران پیشین نیست. هر چه دریاست تا دریا دریاست، اگر هفتبرابر هم شود، برای نوشتن و شمارش کلمات پروردگار بسنده نیست!
امام فخر رازی و پس از او بیضاوی در تفسیر خود به این نکته بسیار لطیف توجه داشتهاند: دریا حتی به صورتی که به عنوان اسم جنس به کار رفته است، محدود و کرانمند است؛ اما کلمات خداوند نامحدودند. بدیهی است که ظرف محدود و کرانمند هرچند مانند دریا عظیم باشد، نمیتواند امر نامحدود را در خویش بپذیرد. گر بریزی بحر را در کوزهای!
طبرسی در مجمعالبیان به معنای کلمات توجه کرده است. مصداق روشن کلمات را قرآن مجید تفسیر کرده است. پیامبر(ص) این تعبیر را دارند که: «انَّ القُرآن لا یَنقَضی عَجائِبُه: شگفتیهای قرآن تمام نمیشود.» امام علی(ع) نیز با استفاده از تمثیل دریا، در خطبه ۱۹۸ نهجالبلاغه میگویند که قرآن مجید «بَحراً لا یُدرَکُ قَعرَه»: دریایی است که ژرفایش دیده و شناخته نمیشود.
ادامه دارد
پی نوشت:
۱. بحارالانوار، ج۹۱، ص۲۹۱
۲. تفسیر القرآن الکریم، السید مصطفی الخمینی، ج۱، ص١٦١ (مکتبۀ الشیعه)
❤3
یک ۷ اکتبر دیگر
جمیله کدیور
۷ اکتبر ۲۰۲۳ فقط یک روز مثل بقیه روزهای سال و یک تاریخ معمولی در تقویم نیست. عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ این روز را به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر تبدیل کرد؛ روزی برای تذکر و یادآوری مردمانی که ۷۵ سال دیده و شنیده نشدند و حق شان برای داشتن وطن نادیده گرفته شد. مردمی که زمین شان اشغال شد، از خانه و سرزمین شان آواره شدند و حق بازگشت نیافتند. مردمی که اموال شان دزدیده و یا مصادره شد، بدون آنکه حق شکایت داشته باشند. مردمی که از کوچک تا بزرگ اسیر و زندانی شدند، کشته و زخمی دادند، ولی جهان آن ها را ندید و صدای استغاثه شان را نشنید. مردمی که بیشترین ستم ها و تبعیض ها را تجربه کردند، ولی مقهور ظلم و ظالم نشدند. مردمی که به رغم همه مصیبت ها همواره شاکر بودند و شکرگذار باقی ماندند و امید خود را برای رهایی سرزمین خود از اشغال از دست ندادند.
محمد ضیف، فرمانده شهید قسام عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را «انقلاب بزرگ علیه اشغالگری و آپارتاید» دانست. به تعبیر ضیف در شروع عملیات ۷ اکتبر:
«از امروز ملت ما انقلاب خود را از سر میگیرد و مسیر حرکت خود را اصلاح میکند و به سنگر آزادسازی، بازگشت آوارگان و تشکیل کشور فلسطینی باز میگردد و در این راه خون میدهد و از جان میگذرد... امروز روز انقلاب بزرگ است برای پایان دادن به آخرین اشغالگری و آخرین آپارتاید موجود در جهان...»
اگر امروز فلسطین در مرکز نگاه رسانه ها است و شعار آزادی فلسطین در خیابان های سراسر جهان به گوش می رسد و اگر تحت فشار افکار عمومی، دولت های حامی اسرائیل ناگزیر از به رسمیت شناختن کشور فلسطین شده اند، همه از آثار این روز است. و صد البته اگر بعد از دو سال هنوز جنایت های اسرائیل در غزه و خارج آن ادامه دارد، نه از ناتوانی فلسطینیان و مقاومت، بلکه از نبود حمایت عملی کشورهای اسلامی و عربی از قضیه فلسطین از یک سو و روابط پیچیده و پشت پرده آن ها با رژیم صهیونیستی و بعضاً خیانت شان به فلسطین است.
مهم این است که به رغم دو سال درازدستی و جنایت اسرائیل در غزه، کرانه باختری، لبنان، سوریه، یمن و ایران و هزینه ها و خسارت های فراوان و جبران ناپذیر جانی و مالی در این مناطق بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، جهان در قبال موضوع فلسطین از حالت کُما خارج شده است.
در یک کلام، عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر تبدیل به محک شد. محک شناخت آن ها که خواستند ببینند یا نبینند، بشنوند یا نشنوند، تاریخ درگیری فلسطین و اسرائیل را از ۷ اکتبر بخوانند یا از ۷۵ سال قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳...
آن ها که از ارزش داشتن یا نداشتن این عملیات سخن می گویند، بدانند هنوز در میانه جنگ و به تعبیر ضیف «انقلاب بزرگ» هستیم. وقایع تاریخی را نه بر اساس کشته ها و ویرانی ها، بلکه بر اساس آثار آن و اهداف اعلام شده باید بررسی کرد. آن هم نه بدون توجه به بستری که اتفاق در آن رخ داده و در میانه وقایعی که فعلاً در حال جریان است.
در آینده به این مطلب بیشتر می پردازم. خصوصاً در کتاب جدیدم که مراحل پایانی ویرایش آن در حال انجام است، به بررسی دقیق تر موضوع پرداخته ام.
https://www.tgoop.com/maktuob
جمیله کدیور
۷ اکتبر ۲۰۲۳ فقط یک روز مثل بقیه روزهای سال و یک تاریخ معمولی در تقویم نیست. عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ این روز را به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر تبدیل کرد؛ روزی برای تذکر و یادآوری مردمانی که ۷۵ سال دیده و شنیده نشدند و حق شان برای داشتن وطن نادیده گرفته شد. مردمی که زمین شان اشغال شد، از خانه و سرزمین شان آواره شدند و حق بازگشت نیافتند. مردمی که اموال شان دزدیده و یا مصادره شد، بدون آنکه حق شکایت داشته باشند. مردمی که از کوچک تا بزرگ اسیر و زندانی شدند، کشته و زخمی دادند، ولی جهان آن ها را ندید و صدای استغاثه شان را نشنید. مردمی که بیشترین ستم ها و تبعیض ها را تجربه کردند، ولی مقهور ظلم و ظالم نشدند. مردمی که به رغم همه مصیبت ها همواره شاکر بودند و شکرگذار باقی ماندند و امید خود را برای رهایی سرزمین خود از اشغال از دست ندادند.
محمد ضیف، فرمانده شهید قسام عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را «انقلاب بزرگ علیه اشغالگری و آپارتاید» دانست. به تعبیر ضیف در شروع عملیات ۷ اکتبر:
«از امروز ملت ما انقلاب خود را از سر میگیرد و مسیر حرکت خود را اصلاح میکند و به سنگر آزادسازی، بازگشت آوارگان و تشکیل کشور فلسطینی باز میگردد و در این راه خون میدهد و از جان میگذرد... امروز روز انقلاب بزرگ است برای پایان دادن به آخرین اشغالگری و آخرین آپارتاید موجود در جهان...»
اگر امروز فلسطین در مرکز نگاه رسانه ها است و شعار آزادی فلسطین در خیابان های سراسر جهان به گوش می رسد و اگر تحت فشار افکار عمومی، دولت های حامی اسرائیل ناگزیر از به رسمیت شناختن کشور فلسطین شده اند، همه از آثار این روز است. و صد البته اگر بعد از دو سال هنوز جنایت های اسرائیل در غزه و خارج آن ادامه دارد، نه از ناتوانی فلسطینیان و مقاومت، بلکه از نبود حمایت عملی کشورهای اسلامی و عربی از قضیه فلسطین از یک سو و روابط پیچیده و پشت پرده آن ها با رژیم صهیونیستی و بعضاً خیانت شان به فلسطین است.
مهم این است که به رغم دو سال درازدستی و جنایت اسرائیل در غزه، کرانه باختری، لبنان، سوریه، یمن و ایران و هزینه ها و خسارت های فراوان و جبران ناپذیر جانی و مالی در این مناطق بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، جهان در قبال موضوع فلسطین از حالت کُما خارج شده است.
در یک کلام، عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر تبدیل به محک شد. محک شناخت آن ها که خواستند ببینند یا نبینند، بشنوند یا نشنوند، تاریخ درگیری فلسطین و اسرائیل را از ۷ اکتبر بخوانند یا از ۷۵ سال قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳...
آن ها که از ارزش داشتن یا نداشتن این عملیات سخن می گویند، بدانند هنوز در میانه جنگ و به تعبیر ضیف «انقلاب بزرگ» هستیم. وقایع تاریخی را نه بر اساس کشته ها و ویرانی ها، بلکه بر اساس آثار آن و اهداف اعلام شده باید بررسی کرد. آن هم نه بدون توجه به بستری که اتفاق در آن رخ داده و در میانه وقایعی که فعلاً در حال جریان است.
در آینده به این مطلب بیشتر می پردازم. خصوصاً در کتاب جدیدم که مراحل پایانی ویرایش آن در حال انجام است، به بررسی دقیق تر موضوع پرداخته ام.
https://www.tgoop.com/maktuob
❤13👍2🔥2🥰1🥱1
سیدعطاءالله مهاجرانی
مقدمه شانزدهم:
هنر داستانسرایی قرآن مجید(۱)
احسن القصص
در هنر داستانسرایی قرآن مجید، صورتگری نقش نمایان و متمیّزی دارد. قرآن با «تصویر» و با «نشاندادن»، قصه میگوید. این گزاره ممتاز و ژرف از ویتگنشتاین در رسالة تراکتاتوس است. میگوید: «آنچه میتواند نشان داده شود، نمیتواند گفته شود.»۱ نمیتواند، نه اینکه نبایست؛ یعنی گفتن نمیتواند توانایی و ظرفیت و زیبایی و کمالی را که در نشان دادن است، بیان کند. سید قطب (۱۳۲۴ ـ ۱۳۸۶ق/ ۱۹۰۶ ـ ۱۹۶۶م) در مقدمهای که سال ۱۹۵۲ پس از هفت سال از انتشار «تصویر الفنّی فی القرآن» (۱۹۴۵) نوشت، به نکته بسیار مهمی اشاره میکند:
«با جستجویی که در قرآن مجید انجام دادهام، در بیش از سهچهارم آیات، از صورتگری برای بیان مطلب استفاده شده است. تنها آیاتی که درباره تشریع احکام و یا برخی مواضعی که بیان جدل بوده است و اندکی آیات با اهدافی دیگر که به شکل تقریر ذهنی مجرد (یعنی بدون صورتگری) که در حدود یکچهارم آیات است، مستثنی است. این سخن گزاف نیست اگر بگویم: «انّ التصویر هو اَداۀُ المفَضَّلَۀَ فی اُسلوب القرآن: صورتگری روش برتر در سبک قرآنی است.»۲
صورتگری به روایت مولانا میخواهد سرچشمههای داستان ایمان را به ما نشان دهد؛ چنانکه در داستان قیامت و آفرینش انسان و جهان، به تماشاگه راز میرویم. سخن در واقع شرح ناگزیر و ضروری تصویر است که با اقتصاد کلمه بیان شده است:
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قِسم چشم؟ دیدن ایمانم آرزوست
(دیوان شمس، غزل ۴۴۱)
پیداست دیدن مرتبهای والاتر از شنیدن و کلام دارد. گرچه انسان میبایست نخست از راه خوب شنیدن، افق دید پیدا کند. به جای سخن گفتن، نشان بدهیم. ما در زندگی معمول خویش جایی که نیاز به ارتباط شتابنده و حساس وجود دارد، مثل نشانههای رانندگی و راهنمایی، دیگر از کلمات استفاده نمیکنیم. نشانهها راهگشایند.
شیوه قرآن «احسنُ القَصص» است. نه اینکه یکی از داستانهای قرآن مجید بسیار زیباست؛ یعنی سوره یوسف «احسن القِصص» است و بقیه داستانها قصص. یک وقتی با روانشاد هوشنگ گلشیری صحبت میکردم. او باور داشت که سوره یوسف یکی از زیباترین داستانهای کوتاه جهان است. من البته باور دارم نه یکی از، بلکه زیباترین داستان کوتاه جهان است.
فراتر از سوره یوسف، سبک داستانسرایی قرآن مجید بیهمانند است. خوشبختانه این امکان را داریم تا داستانهای قرآن مجید را با داستانهای مشابه در کتاب مقدس بسنجیم و ارزیابی کنیم. برخی پژوهشگران به شایستگی این موضوع را بررسی کردهاند؛ چنانکه سعید ارباب شیرانی در رساله دکتری خود در دانشگاه پرینستون سوره یوسف را از همین زاویه نگریسته و متن کتاب مقدس و قرآن مجید را با هم مقایسه کرده است.
به سخن سید قطب بازگردم که سبک و اسلوب قرآن مجید را مبتنی بر صورتگری میداند. بدیهی است که این صورتگری در آیاتالاحکام به کار نرفته که گفته شده است حدود چهارصد تا پانصد آیه درباره احکام حلال و حرام است. علامه حلی عدد ۴۰۰ را ذکر کرده و ابوبکر جصاص ـ فقیه اهلسنت ـ از ۵۰۰ آیه سخن گفته است. شیخ طنطاوی در تفسیرش میگوید: آیات الاحکام ۲۵۰ آیه است. قول ۵۰۰ آیه که از ابنعباس نیز روایت شده، شهرت بیشتری یافته است. شیوه بیان آیاتالاحکام با توجه به مضمون آیات، گزارشگونه است؛ مثل آیات مربوط به ازدواج و طلاق، ارث، برگزاری نماز و شیوه گرفتن وضو و روزه و زکات و… اقتضای بحث نسبتی بسیار روشن و با رعایت دقیق اقتصاد کلمه دارد؛ چنانکه آیات مربوط به ارث را با دقیقترین متون حقوقی میتوان سنجید.
گلشیری از نگاه ادبیات داستانی به قرآن نگریسته بود و به این نتیجه رسیده بود که شیوه بیانی قرآن را به طور کلی می توان در سه گونة متفاوت طبقه بندی کرد: کلام قرآن در سورههای مکی که شاعرانه به نظر میرسد؛ شیوه بیان و زبان در داستانهای پیامبران؛ و سوم آیات احکام و آیات مدنی مربوط به امور اجتماعی. هر دسته از آیات با شیوه مخصوص به خود بیان شده است.
به نظرم سخن گلشیری در کتاب «باغ در باغ»، نظریه بسیار بااهمیتی است که آن را به سادگی مطرح کرده است. بهانه سخن گلشیری ترجمههای قرآن مجید به زبان پارسی و یافتن متن مرجع در این خصوص بود. او مینویسد:
مقدمه شانزدهم:
هنر داستانسرایی قرآن مجید(۱)
احسن القصص
در هنر داستانسرایی قرآن مجید، صورتگری نقش نمایان و متمیّزی دارد. قرآن با «تصویر» و با «نشاندادن»، قصه میگوید. این گزاره ممتاز و ژرف از ویتگنشتاین در رسالة تراکتاتوس است. میگوید: «آنچه میتواند نشان داده شود، نمیتواند گفته شود.»۱ نمیتواند، نه اینکه نبایست؛ یعنی گفتن نمیتواند توانایی و ظرفیت و زیبایی و کمالی را که در نشان دادن است، بیان کند. سید قطب (۱۳۲۴ ـ ۱۳۸۶ق/ ۱۹۰۶ ـ ۱۹۶۶م) در مقدمهای که سال ۱۹۵۲ پس از هفت سال از انتشار «تصویر الفنّی فی القرآن» (۱۹۴۵) نوشت، به نکته بسیار مهمی اشاره میکند:
«با جستجویی که در قرآن مجید انجام دادهام، در بیش از سهچهارم آیات، از صورتگری برای بیان مطلب استفاده شده است. تنها آیاتی که درباره تشریع احکام و یا برخی مواضعی که بیان جدل بوده است و اندکی آیات با اهدافی دیگر که به شکل تقریر ذهنی مجرد (یعنی بدون صورتگری) که در حدود یکچهارم آیات است، مستثنی است. این سخن گزاف نیست اگر بگویم: «انّ التصویر هو اَداۀُ المفَضَّلَۀَ فی اُسلوب القرآن: صورتگری روش برتر در سبک قرآنی است.»۲
صورتگری به روایت مولانا میخواهد سرچشمههای داستان ایمان را به ما نشان دهد؛ چنانکه در داستان قیامت و آفرینش انسان و جهان، به تماشاگه راز میرویم. سخن در واقع شرح ناگزیر و ضروری تصویر است که با اقتصاد کلمه بیان شده است:
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قِسم چشم؟ دیدن ایمانم آرزوست
(دیوان شمس، غزل ۴۴۱)
پیداست دیدن مرتبهای والاتر از شنیدن و کلام دارد. گرچه انسان میبایست نخست از راه خوب شنیدن، افق دید پیدا کند. به جای سخن گفتن، نشان بدهیم. ما در زندگی معمول خویش جایی که نیاز به ارتباط شتابنده و حساس وجود دارد، مثل نشانههای رانندگی و راهنمایی، دیگر از کلمات استفاده نمیکنیم. نشانهها راهگشایند.
شیوه قرآن «احسنُ القَصص» است. نه اینکه یکی از داستانهای قرآن مجید بسیار زیباست؛ یعنی سوره یوسف «احسن القِصص» است و بقیه داستانها قصص. یک وقتی با روانشاد هوشنگ گلشیری صحبت میکردم. او باور داشت که سوره یوسف یکی از زیباترین داستانهای کوتاه جهان است. من البته باور دارم نه یکی از، بلکه زیباترین داستان کوتاه جهان است.
فراتر از سوره یوسف، سبک داستانسرایی قرآن مجید بیهمانند است. خوشبختانه این امکان را داریم تا داستانهای قرآن مجید را با داستانهای مشابه در کتاب مقدس بسنجیم و ارزیابی کنیم. برخی پژوهشگران به شایستگی این موضوع را بررسی کردهاند؛ چنانکه سعید ارباب شیرانی در رساله دکتری خود در دانشگاه پرینستون سوره یوسف را از همین زاویه نگریسته و متن کتاب مقدس و قرآن مجید را با هم مقایسه کرده است.
به سخن سید قطب بازگردم که سبک و اسلوب قرآن مجید را مبتنی بر صورتگری میداند. بدیهی است که این صورتگری در آیاتالاحکام به کار نرفته که گفته شده است حدود چهارصد تا پانصد آیه درباره احکام حلال و حرام است. علامه حلی عدد ۴۰۰ را ذکر کرده و ابوبکر جصاص ـ فقیه اهلسنت ـ از ۵۰۰ آیه سخن گفته است. شیخ طنطاوی در تفسیرش میگوید: آیات الاحکام ۲۵۰ آیه است. قول ۵۰۰ آیه که از ابنعباس نیز روایت شده، شهرت بیشتری یافته است. شیوه بیان آیاتالاحکام با توجه به مضمون آیات، گزارشگونه است؛ مثل آیات مربوط به ازدواج و طلاق، ارث، برگزاری نماز و شیوه گرفتن وضو و روزه و زکات و… اقتضای بحث نسبتی بسیار روشن و با رعایت دقیق اقتصاد کلمه دارد؛ چنانکه آیات مربوط به ارث را با دقیقترین متون حقوقی میتوان سنجید.
گلشیری از نگاه ادبیات داستانی به قرآن نگریسته بود و به این نتیجه رسیده بود که شیوه بیانی قرآن را به طور کلی می توان در سه گونة متفاوت طبقه بندی کرد: کلام قرآن در سورههای مکی که شاعرانه به نظر میرسد؛ شیوه بیان و زبان در داستانهای پیامبران؛ و سوم آیات احکام و آیات مدنی مربوط به امور اجتماعی. هر دسته از آیات با شیوه مخصوص به خود بیان شده است.
به نظرم سخن گلشیری در کتاب «باغ در باغ»، نظریه بسیار بااهمیتی است که آن را به سادگی مطرح کرده است. بهانه سخن گلشیری ترجمههای قرآن مجید به زبان پارسی و یافتن متن مرجع در این خصوص بود. او مینویسد:
❤7
«در ترجمة قرآن شاید بتوان با تغییر در نحو مألوف زبان و تکیه بر موسیقی کلمات، و نه استمداد از اوزان عروضی، از سه جنس زبان سود جست: زبان مقاله، زبان شعر و زبان داستان. پس میتوان قبول کرد که در ترجمة مثلاً "النجم" باید زبان شعر به کار برد و در ترجمة سورة مائده (که بیشتر حاوی احکام است و جدل با اهل کتاب) زبان مقاله و در ترجمة سورههای قصص و یوسف و همة آیاتی که با زبان اشارت و تذکر، داستانی فرایاد میآید، زبان داستان. با این مقدمات است که من معتقدم که سودجستن از یک زبان در مجموعة قرآن، ترجمه خطی کردن متن و فروکاستن آن است تا سطح مقالات پیوستهای همین کتاب. دیگر اینکه این کار را البته به غیر از عاشقان و صادقان، خالقان در زبان میتوانند و بس، تا بکنند آنچه باید.»
سبک گفتاری کتاب مقدس و قرآن
نظریه گلشیری درباره کتاب مقدس بیشتر صدق میکند که به سه قسمت تقسیم میشود: تورات، رسالههای پیامبران و کتابهای نویسندگان. هر بخش نیز هویت و شمایل ویژه خویش را دارد. زبان سِفْر پیدایش یا سفر خروج و کتاب تواریخ؛ و کتاب ایوب و مزامیر داوود و حکمتهای سلیمان؛ و غزل غزلهای سلیمان با هم بهکلی متفاوت است. در اناجیل نیز «انجیل یوحنا» متفاوت از «انجیل های همنوا» (متّی، مرقس، لوقا) است. میبایست درباره سبک و شیوه روایت داستان در قرآن یا کتاب مقدس تأمل بسیار کرد. نکته بسیار مهم این است که قرآن درباره سبک خود سخن میگوید. چنین رویکردی را در کتاب مقدس شاهد نیستیم.
نخستین تعبیری که شایسته توجه است، تعبیر «احسنُ القَصص» است که در سوره یوسف مطرح شده است. قول مشهور هم این ترکیب را چنین ترجمه کردهاند: «نیکوترین یا زیباترین داستانها». گویی سخن از یک مصداق است. آیا چنین است؟ سخن از سبک است یا از یک مورد و مصداق؟ به آیه توجه کنیم:
«نَحنُ نَقُصُّ عَلیکَ أحسَنَ القَصَصِ بِمَا أوحَینا إلَیکَ هَـٰذا القرآنَ و إن کُنتَ مِن قَبلِهِ لَمِنَ الغافلین: ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحی کردیم، بر تو حکایت میکنیم، و تو قطعاً پیش از آن از بیخبران بودی.» (یوسف، ۳)
در این ترجمه که از محمدمهدی فولادوند است،«احسن القصص» «نیکوترین سرگذشت» ترجمه شده است؛ یعنی سوره یوسف مصداق چنین وصفی است.
در ترجمه خرمشاهی به جای مورد و مصداق، به روش توجه شده است. روش و سبک داستانی یا داستانسرایی قرآن مجید: «ما بهترین داستانسرایی را با وحی فرستادن همین قرآن بر تو میخوانیم و بیگمان پیش از آن، از بیخبران بودی.»
میتوان گفت دقت و تأمل درباره احسن القصص و چنین ترجمه دقیق ممتازی، از آن استاد خرمشاهی است. البته ایشان این دقت را از زمحشری وام گرفته است.
بقیه مترجمان احسن القصص را به «نیکوترین داستان» ترجمه کردهاند؛ چنانکه در ترجمه محمدعلی کوشا آمده است: «ما نیکوترین سرگذشت را با وحی کردن این قرآن بر تو حکایت میکنیم.»
کوشا در پی نوشت آیه میآورد: «قصص» اسم مفرد یا مصدر به معنای داستان، سرگذشت را بیان کردن. قصههای قرآن همگی احسن القصص (نیکوترین داستان) هستند؛ چنانکه فرماید: «الله نَزَّلَ أحسَن الحَدیث» (زمر، ۲۳) معلوم میشود که بهترین داستانها، ازجمله داستان یوسف، در همین قرآن است.
این تفاوت مورد توجه علامه طباطبایی نیز قرار گرفته است. در جلسات خصوصی منزل سید احمد ذوالمجد که علامه شمع جمع فرزانگان زمانه بود و گاه هانری کربن نیز در آن شرکت میکرد، علامه به این نکته بلیغ توجه داشت. به روایت سید احمد ذوالمجد، علامه طباطبایی گفته است: «قصه یا به معنی مصدر باشد، یعنی با بهترین تعبیری بیان شده است... و یا به معنی اسم مصدر است؛ یعنی نفس این حکایت بهترین حکایت است. و فرق اسم مصدر و مصدر مانند کلمه پاکی با پاکشدن است. در حقیقت پاکی حاصل پاکشدن است و پاکشدن غیر از پاکی است. ۳ در تفسیر المیزان نیز در ذیل این آیه، همین نکته مطرح شده است.
پیشاهنگ چنین دقتی در مفهوم احسن القصص، زمخشری در تفسیر کشّاف است. با توجه به منصوب بودن واژه قرآن در آیه به این نکته توجه داشته است: «کأنّه قیل نحنُ نقصُّ علیک أحسن الاقتصاص هذا القرآن بإیحائنا إلیک. والمراد بأحسن الاقتصاص، أنّه اقتصّ علی أبدع طریقۀ وأعجب أسلوب: همانند این است که گفته شود ما زیباترین و نیکوترین شیوه داستانسرایی را با وحی قرآن بر تو بیان میکنیم. مراد از زیباترین شیوه داستانسرایی این است که داستان را با بدیعترین روش و شگفتترین سبک روایت میکند.»۴
ادامه دارد
پی نوشت ها:
۱. لودویک ویتگنشتاین، رساله منطقی ـ فلسفی، پارسی از ادیب سلطانی تهران، امیرکبیر، ۱۳۹۲، ص۸۰، گزاره شماره: ۴.۱۲۱۲
۲. سید قطب، ابراهیم حسین شاذلی، التصویر الفنّی فی القرآن، ص۲۵۴. این کتاب را استاد محمدمهدی فولادوند با نام «آفرینش هنری در قرآن» ترجمه کرده اند.
سبک گفتاری کتاب مقدس و قرآن
نظریه گلشیری درباره کتاب مقدس بیشتر صدق میکند که به سه قسمت تقسیم میشود: تورات، رسالههای پیامبران و کتابهای نویسندگان. هر بخش نیز هویت و شمایل ویژه خویش را دارد. زبان سِفْر پیدایش یا سفر خروج و کتاب تواریخ؛ و کتاب ایوب و مزامیر داوود و حکمتهای سلیمان؛ و غزل غزلهای سلیمان با هم بهکلی متفاوت است. در اناجیل نیز «انجیل یوحنا» متفاوت از «انجیل های همنوا» (متّی، مرقس، لوقا) است. میبایست درباره سبک و شیوه روایت داستان در قرآن یا کتاب مقدس تأمل بسیار کرد. نکته بسیار مهم این است که قرآن درباره سبک خود سخن میگوید. چنین رویکردی را در کتاب مقدس شاهد نیستیم.
نخستین تعبیری که شایسته توجه است، تعبیر «احسنُ القَصص» است که در سوره یوسف مطرح شده است. قول مشهور هم این ترکیب را چنین ترجمه کردهاند: «نیکوترین یا زیباترین داستانها». گویی سخن از یک مصداق است. آیا چنین است؟ سخن از سبک است یا از یک مورد و مصداق؟ به آیه توجه کنیم:
«نَحنُ نَقُصُّ عَلیکَ أحسَنَ القَصَصِ بِمَا أوحَینا إلَیکَ هَـٰذا القرآنَ و إن کُنتَ مِن قَبلِهِ لَمِنَ الغافلین: ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحی کردیم، بر تو حکایت میکنیم، و تو قطعاً پیش از آن از بیخبران بودی.» (یوسف، ۳)
در این ترجمه که از محمدمهدی فولادوند است،«احسن القصص» «نیکوترین سرگذشت» ترجمه شده است؛ یعنی سوره یوسف مصداق چنین وصفی است.
در ترجمه خرمشاهی به جای مورد و مصداق، به روش توجه شده است. روش و سبک داستانی یا داستانسرایی قرآن مجید: «ما بهترین داستانسرایی را با وحی فرستادن همین قرآن بر تو میخوانیم و بیگمان پیش از آن، از بیخبران بودی.»
میتوان گفت دقت و تأمل درباره احسن القصص و چنین ترجمه دقیق ممتازی، از آن استاد خرمشاهی است. البته ایشان این دقت را از زمحشری وام گرفته است.
بقیه مترجمان احسن القصص را به «نیکوترین داستان» ترجمه کردهاند؛ چنانکه در ترجمه محمدعلی کوشا آمده است: «ما نیکوترین سرگذشت را با وحی کردن این قرآن بر تو حکایت میکنیم.»
کوشا در پی نوشت آیه میآورد: «قصص» اسم مفرد یا مصدر به معنای داستان، سرگذشت را بیان کردن. قصههای قرآن همگی احسن القصص (نیکوترین داستان) هستند؛ چنانکه فرماید: «الله نَزَّلَ أحسَن الحَدیث» (زمر، ۲۳) معلوم میشود که بهترین داستانها، ازجمله داستان یوسف، در همین قرآن است.
این تفاوت مورد توجه علامه طباطبایی نیز قرار گرفته است. در جلسات خصوصی منزل سید احمد ذوالمجد که علامه شمع جمع فرزانگان زمانه بود و گاه هانری کربن نیز در آن شرکت میکرد، علامه به این نکته بلیغ توجه داشت. به روایت سید احمد ذوالمجد، علامه طباطبایی گفته است: «قصه یا به معنی مصدر باشد، یعنی با بهترین تعبیری بیان شده است... و یا به معنی اسم مصدر است؛ یعنی نفس این حکایت بهترین حکایت است. و فرق اسم مصدر و مصدر مانند کلمه پاکی با پاکشدن است. در حقیقت پاکی حاصل پاکشدن است و پاکشدن غیر از پاکی است. ۳ در تفسیر المیزان نیز در ذیل این آیه، همین نکته مطرح شده است.
پیشاهنگ چنین دقتی در مفهوم احسن القصص، زمخشری در تفسیر کشّاف است. با توجه به منصوب بودن واژه قرآن در آیه به این نکته توجه داشته است: «کأنّه قیل نحنُ نقصُّ علیک أحسن الاقتصاص هذا القرآن بإیحائنا إلیک. والمراد بأحسن الاقتصاص، أنّه اقتصّ علی أبدع طریقۀ وأعجب أسلوب: همانند این است که گفته شود ما زیباترین و نیکوترین شیوه داستانسرایی را با وحی قرآن بر تو بیان میکنیم. مراد از زیباترین شیوه داستانسرایی این است که داستان را با بدیعترین روش و شگفتترین سبک روایت میکند.»۴
ادامه دارد
پی نوشت ها:
۱. لودویک ویتگنشتاین، رساله منطقی ـ فلسفی، پارسی از ادیب سلطانی تهران، امیرکبیر، ۱۳۹۲، ص۸۰، گزاره شماره: ۴.۱۲۱۲
۲. سید قطب، ابراهیم حسین شاذلی، التصویر الفنّی فی القرآن، ص۲۵۴. این کتاب را استاد محمدمهدی فولادوند با نام «آفرینش هنری در قرآن» ترجمه کرده اند.
❤5
۳. دستنوشتهها، یادداشتهای جلسات خصوصی علامه طباطبایی، سید احمد ذوالمجد طباطبایی، تهران، انتشارات ذکر، ۱۴۰۳، ص ۱۱۸ ـ ۱۱۹
۴. جار الله الزمخشری، تفسیرالکشاف، سوره یوسف آیه سوم. سایت التفسیر
https://www.altafsir.com
۴. جار الله الزمخشری، تفسیرالکشاف، سوره یوسف آیه سوم. سایت التفسیر
https://www.altafsir.com
Altafsir.com
:
❤1
هولوکاست غزه پایان می یابد؟
جمیله کدیور
توافق آتشبس غزه ساعت ۱۲ظهر روز جمعه ۱۰اکتبر/ ۱۸مهر وارد فاز اجرایی شد و عملیات مرحله اول عقبنشینی نیروهای صهیونیستی از مناطقی از غزه آغاز و جمعیت زیادی از فلسطینیان به سمت شمال روانه شدند. چند ساعت پس از اجرای رسمی توافق آتشبس در نوار غزه، منابع خبری از نقض این توافق توسط ارتش صهیونیستی و انجام چندین حمله در مناطق مختلف نوار غزه خبر دادند.
از زمان اعلام طرح ۲۰مادهای ترامپ در ۲۹سپتامبر/ ۷مهر تا پاسخ حماس به طرح در ۳اکتبر/۱۱مهر و استقبال ترامپ از پاسخ حماس و بازنشر آن در حساب کاربری خود و شروع مذاکرات غیرمستقیم حماس و اسرائیل با حضور میانجیگران از روز دوشنبه ۶اکتبر/۱۴مهر در شرمالشیخ، تحولات منطقه شتاب بیشتری گرفته و با دور تند در جریان است و امیدهایی برای پایان دائمی جنگ برانگیخته است.
دو سال و دو روز پس از عملیات طوفان الاقصی در ۷اکتبر ۲۰۲۳که فلسطین را در مرکز توجهات جهانی قرار داد و در پی آن شروع جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه و کشتار بیش از ۶۷۰۰۰نفر و تخریب غزه با بیش از ۲۰۰۰۰۰تن مواد منفجره با کمک بیش از ۲۱.۷میلیارد دلاری آمریکا در دوران بایدن و ترامپ و تجهیز زرادخانه اسرائیل با قطعات نظامی حیاتی از آمریکا، آلمان و بریتانیا و کمکهای بیشائبه اطلاعاتی و سیاسی و اقتصادی، سرانجام روز پنجشنبه موافقت طرفین با مرحله اول طرح ۲۰مادهای ترامپ اعلام و امضا گردید. ترامپ بعد از دریافت پیامی برای اعلام سریع خبر امضای توافق، در شبکه اجتماعی تروت سوشال نوشت:
من با افتخار اعلام میکنم که اسرائیل و حماس هر دو مرحله اول طرح صلح ما را امضا کردهاند. این بدان معناست که همه گروگانها خیلی زود آزاد خواهند شد و اسرائیل نیروهای خود را به عنوان اولین گامها به سوی یک صلح قوی، پایدار و ابدی به خط مورد توافق عقبنشینی خواهد کرد. با همه طرفها منصفانه رفتار خواهد شد! ...
حماس نیز روز پنجشنبه طی بیانیهای اعلام کرد که در جریان مذاکرات غیرمستقیم با اسرائیل در شرمالشیخ، «به توافقی دست یافتهایم که پایان جنگ در غزه، عقبنشینی نیروهای اسرائیل، ورود کمکهای بشردوستانه و تبادل زندانیان را مقرر میکند.» با توجه به بدعهدیهای رژیم صهیونیستی و بیاعتمادی به آن، حماس همچنین از رئیسجمهوری آمریکا خواست اسرائیل را به اجرای کامل این توافق ملزم کند و «اجازه ندهد در اجرای آنچه مورد توافق قرار گرفته طفره برود یا تعلل کند.» خلیل الحیه، رهبر هیئت مذاکره کننده حماس نیز با اعلام اینکه این توافق شامل «آتشبس دائمی»، خروج نیروهای اسرائیلی، ورود کمکهای بشردوستانه، و بازگشایی گذرگاه رفح است، گفت که این گروه از سوی آمریکا و میانجیگران در گفتوگوها با اسرائیل، تضمینهایی دریافت کرده که «جنگ به طور کامل پایان یافته است».
اعضای کابینه رژیم صهیونیستی هم به ریاست بنیامین نتانیاهو و در حضور استیو ویتکوف و جرد کوشنر، فرستادگان ویژه ترامپ، طرح آتشبس در غزه را با تأخیر تصویب کردند. نتانیاهو ضمن اعلام این خبر گفت «گروگانها طی ۷۲ساعت آینده آزاد خواهند شد و بنابر آنچه توافق شده، اکنون ارتش اسرائیل از خط مقدم عقبنشینی خواهد کرد و از آن لحظه، شمارش معکوس برای آزادی گروگانها آغاز میشود».
ترامپ بار دیگر روز پنجشنبه با اعلام اینکه گروگانها باید دوشنبه یا سهشنبه آزاد شوند، تأکید کرد که «معتقد است این توافق به صلحی پایدار منجر خواهد شد.» هر چند هیچ تضمین محکمی وجود ندارد که این روند به نتیجه برسد و هیچکس، از جمله خود ترامپ، نمیداند که چگونه صلح دائمی محقق میشود .
مرحله اول این توافق شامل آزادی ۲۰گروگان اسرائیلی زنده بهصورت یکجا ۷۲ساعت پس از آغاز آتشبس، آزادی ۲۰۰۰اسیر فلسطینی از جمله ۲۵۰زندانی با حکم حبس ابد و ۱۷۰۰نفر که طی دو سال گذشته بازداشت شدهاند، تحویل اجساد گروگانها پس از عقبنشینی ارتش اسرائیل از مناطق مسکونی و مراکز شهری و در مقابل برگرداندن پیکر تعداد مشخصی از جانباختگان فلسطینی، ورود روزانه حداقل ۴۰۰کامیون کمک به نوار غزه طی پنج روز نخست پس از آغاز آتشبس که این میزان در روزهای بعد افزایش خواهد یافت و بازگشت آوارگان فلسطینی از جنوب نوار غزه به شهر غزه و مناطق شمالی. تا این لحظه اسرائیل با آزادی برخی زندانیان حبس ابد درخواست شده از جمله مروان برغوثی و پیکرهای یحیی سنوار و محمد سنوار مخالفت کرده است. مذاکرات درباره مرحله دوم طرح ترامپ هم «بلافاصله» پس از شروع اجرای مرحله اول آغاز خواهد شد.
جمیله کدیور
توافق آتشبس غزه ساعت ۱۲ظهر روز جمعه ۱۰اکتبر/ ۱۸مهر وارد فاز اجرایی شد و عملیات مرحله اول عقبنشینی نیروهای صهیونیستی از مناطقی از غزه آغاز و جمعیت زیادی از فلسطینیان به سمت شمال روانه شدند. چند ساعت پس از اجرای رسمی توافق آتشبس در نوار غزه، منابع خبری از نقض این توافق توسط ارتش صهیونیستی و انجام چندین حمله در مناطق مختلف نوار غزه خبر دادند.
از زمان اعلام طرح ۲۰مادهای ترامپ در ۲۹سپتامبر/ ۷مهر تا پاسخ حماس به طرح در ۳اکتبر/۱۱مهر و استقبال ترامپ از پاسخ حماس و بازنشر آن در حساب کاربری خود و شروع مذاکرات غیرمستقیم حماس و اسرائیل با حضور میانجیگران از روز دوشنبه ۶اکتبر/۱۴مهر در شرمالشیخ، تحولات منطقه شتاب بیشتری گرفته و با دور تند در جریان است و امیدهایی برای پایان دائمی جنگ برانگیخته است.
دو سال و دو روز پس از عملیات طوفان الاقصی در ۷اکتبر ۲۰۲۳که فلسطین را در مرکز توجهات جهانی قرار داد و در پی آن شروع جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه و کشتار بیش از ۶۷۰۰۰نفر و تخریب غزه با بیش از ۲۰۰۰۰۰تن مواد منفجره با کمک بیش از ۲۱.۷میلیارد دلاری آمریکا در دوران بایدن و ترامپ و تجهیز زرادخانه اسرائیل با قطعات نظامی حیاتی از آمریکا، آلمان و بریتانیا و کمکهای بیشائبه اطلاعاتی و سیاسی و اقتصادی، سرانجام روز پنجشنبه موافقت طرفین با مرحله اول طرح ۲۰مادهای ترامپ اعلام و امضا گردید. ترامپ بعد از دریافت پیامی برای اعلام سریع خبر امضای توافق، در شبکه اجتماعی تروت سوشال نوشت:
من با افتخار اعلام میکنم که اسرائیل و حماس هر دو مرحله اول طرح صلح ما را امضا کردهاند. این بدان معناست که همه گروگانها خیلی زود آزاد خواهند شد و اسرائیل نیروهای خود را به عنوان اولین گامها به سوی یک صلح قوی، پایدار و ابدی به خط مورد توافق عقبنشینی خواهد کرد. با همه طرفها منصفانه رفتار خواهد شد! ...
حماس نیز روز پنجشنبه طی بیانیهای اعلام کرد که در جریان مذاکرات غیرمستقیم با اسرائیل در شرمالشیخ، «به توافقی دست یافتهایم که پایان جنگ در غزه، عقبنشینی نیروهای اسرائیل، ورود کمکهای بشردوستانه و تبادل زندانیان را مقرر میکند.» با توجه به بدعهدیهای رژیم صهیونیستی و بیاعتمادی به آن، حماس همچنین از رئیسجمهوری آمریکا خواست اسرائیل را به اجرای کامل این توافق ملزم کند و «اجازه ندهد در اجرای آنچه مورد توافق قرار گرفته طفره برود یا تعلل کند.» خلیل الحیه، رهبر هیئت مذاکره کننده حماس نیز با اعلام اینکه این توافق شامل «آتشبس دائمی»، خروج نیروهای اسرائیلی، ورود کمکهای بشردوستانه، و بازگشایی گذرگاه رفح است، گفت که این گروه از سوی آمریکا و میانجیگران در گفتوگوها با اسرائیل، تضمینهایی دریافت کرده که «جنگ به طور کامل پایان یافته است».
اعضای کابینه رژیم صهیونیستی هم به ریاست بنیامین نتانیاهو و در حضور استیو ویتکوف و جرد کوشنر، فرستادگان ویژه ترامپ، طرح آتشبس در غزه را با تأخیر تصویب کردند. نتانیاهو ضمن اعلام این خبر گفت «گروگانها طی ۷۲ساعت آینده آزاد خواهند شد و بنابر آنچه توافق شده، اکنون ارتش اسرائیل از خط مقدم عقبنشینی خواهد کرد و از آن لحظه، شمارش معکوس برای آزادی گروگانها آغاز میشود».
ترامپ بار دیگر روز پنجشنبه با اعلام اینکه گروگانها باید دوشنبه یا سهشنبه آزاد شوند، تأکید کرد که «معتقد است این توافق به صلحی پایدار منجر خواهد شد.» هر چند هیچ تضمین محکمی وجود ندارد که این روند به نتیجه برسد و هیچکس، از جمله خود ترامپ، نمیداند که چگونه صلح دائمی محقق میشود .
مرحله اول این توافق شامل آزادی ۲۰گروگان اسرائیلی زنده بهصورت یکجا ۷۲ساعت پس از آغاز آتشبس، آزادی ۲۰۰۰اسیر فلسطینی از جمله ۲۵۰زندانی با حکم حبس ابد و ۱۷۰۰نفر که طی دو سال گذشته بازداشت شدهاند، تحویل اجساد گروگانها پس از عقبنشینی ارتش اسرائیل از مناطق مسکونی و مراکز شهری و در مقابل برگرداندن پیکر تعداد مشخصی از جانباختگان فلسطینی، ورود روزانه حداقل ۴۰۰کامیون کمک به نوار غزه طی پنج روز نخست پس از آغاز آتشبس که این میزان در روزهای بعد افزایش خواهد یافت و بازگشت آوارگان فلسطینی از جنوب نوار غزه به شهر غزه و مناطق شمالی. تا این لحظه اسرائیل با آزادی برخی زندانیان حبس ابد درخواست شده از جمله مروان برغوثی و پیکرهای یحیی سنوار و محمد سنوار مخالفت کرده است. مذاکرات درباره مرحله دوم طرح ترامپ هم «بلافاصله» پس از شروع اجرای مرحله اول آغاز خواهد شد.
❤4
این در حالی است که نیروهای آمریکایی احداث یک مرکز هماهنگی مشترک برای پشتیبانی از طرح صلح ترامپ در داخل اسرائیل را آغاز کردهاند و ۲۰۰نیروی بینالمللی مستقر در این مرکز مسئولیت هماهنگی ورود کمکهای انسانی به غزه، مدیریت عملیات لجستیکی و ساماندهی تدابیر امنیتی مرتبط با اجرای آتشبس را برعهده خواهند داشت.
هرچند تا اینجای کار اتفاقات امیدوارکنندهای برای پایان دائمی جنگ در جریان است، ولی با توجه به تجارب گذشته و به دلایل زیر، بسیاری با نگرانی و بیم به آینده نگاه میکنند:
اول. بیاعتمادی به آمریکا: از آغاز جنگ غزه در ۷اکتبر، ایالات متحده وفادارترین متحد اسرائیل بوده و غیر از حمایتهای سیاسی و نظامی و اقتصادی و اطلاعاتی، کشتار آشکار غیرنظامیان فلسطینی را به عنوان «حق دفاع از خود» توسط اسرائیل تلقی کرده است. علاوه بر این، با توجه به اینکه از ۷اکتبر ۲۰۲۳آمریکا شش قطعنامه شورای امنیت برای برقراری آتشبس در غزه (چهار قطعنامه در دوره بایدن و دو قطعنامه در دوره ترامپ) را وتو کرده و آخرین وتو در مخالفت با آتشبس و در حمایت از اسرائیل حدود سه هفته قبل رخ داد، بسیار طبیعی است که اطمینانی نسبت به فرایند این طرح برای پایان دائمی جنگ، خصوصاً بعد از آزادی اسرای اسرائیلی به عنوان تنها کارت برنده حماس نباشد.
نکته مهم این که مرحله اول طرح ترامپ چیز جدیدی غیر از مرحله دوم طرح بایدن نیست که مرحله اول آن طرح با فشار ترامپ ژانویه ۲۰۲۵اجرا و در ماه مارس توسط اسرائیل و با حمایت آمریکا لغو شد و به کشتار هزاران غیرنظامی دیگر انجامید. گرشون باسکین، مذاکره کننده مستقل اسرائیلی، فاش کرده که توافق اعلام شده روز پنجشنبه بین حماس و اسرائیل برای پایان دادن به جنگ در غزه، بیش از یک سال به همین شکل روی میز بوده است!
دوم. شخصیت غیر قابل پیشبینی ترامپ: با توجه به خصلتهای شخصی ترامپ، مشخص نیست آیا بعد از تبادل اسرا در مرحله اول، آتشبس ادامه خواهد یافت یا وضع به منوال سابق باز خواهد گشت؟ چند هفته پیش، ترامپ از تأکید نتانیاهو بر لزوم تشدید عملیات نظامی حمایت کرد و بعد از آن بانی طرح صلح شد! به همین دلیل، جای آن دارد که نسبت به انگیزههای ترامپ در این مقطع، با توجه به افت و خیزهای رفتاری و گفتاری و اقدامات و اظهارات یکجانبه او در حمایت از اسرائیل چه در دور اول ریاست جمهوری و چه در این دوره بیاعتماد باشیم.
با توجه به تجربههای پیشین نقض عهد اسرائیل و آمریکا، خصوصاً توقف طرح سه مرحلهای بایدن بعد از اجرای مرحله نخست و عدم گفتگو برای مرحله دوم در وقت پیشبینی شده، نگرانیها ولو با وجود تضمین دولتهای میانجی و آمریکا در این مرحله هم امری منطقی است.
سوم. خواستههای متعارض طرفین: اختلاف عمیق خواستههای دو طرف و سنگینی کفه طرح ترامپ به نفع اسرائیل اجرای مراحل بعدی طرح را دشوار میکند. خصوصاً با توجه به اینکه برخی از دشوارترین مسائل، مانند حکومت غزه و خلع سلاح حماس از موضوعات مناقشهبرانگیز این طرح، به مرحله بعد از آزادی اسرا ارجاع شده که قطعاً به تضعیف حماس در گفتگوها میانجامد. غیر نظامی کردن و خلع سلاح و از بین بردن قابلیتهای مقاومت در مقابل اشغال به بهانه اینکه غزه دیگر تهدیدی برای اسرائیل نباشد، از اهداف اصلی طرح ترامپ است که در مراحل بعدی صورت میگیرد. البته مشخص نیست بعد از آزادی اسرای اسرائیلی و نبود اهرمی در دست حماس، همچنان مثل قبل طرف مذاکره باشد، یا دولتهای میانجی در مورد مراحل بعدی تصمیم میگیرند و اجرا میکنند.
حماس در بیانیه ۳اکتبر خود ضمن موافقت با آزادی تمامی اسرا چه زنده و چه به صورت اجساد، موافقت خود را با تحویل مدیریت نوار غزه به یک هیئت فلسطینی متشکل از افراد مستقل (تکنوکرات) بر اساس اجماع ملی فلسطین و با اتکا به حمایتهای عربی و اسلامی اعلام کرده بود و دیگر مسائل مطرحشده در طرح که به آینده نوار غزه و حقوق اصیل مردم فلسطین مربوط میشد، را منوط به یک موضع ملی جامع و مبتنی بر قوانین و قطعنامههای بینالمللی مرتبط دانست که از طریق چارچوب ملی فلسطینی یکپارچه مورد بررسی قرار خواهد گرفت که حماس نیز در آن حضور داشته و با تمام مسئولیت خود مشارکت خواهد کرد.
این در حالی است که ترامپ روز پنجشنبه در اظهاراتی درباره توافق آتشبس و تبادل اسرا تأکید کرد که «سلاح حماس نابود خواهد شد و در منطقه صلح برقرار میشود.» درباره راهحل سیاسی نیز گفت موضع مشخصی نسبت به «راهحل دو دولتی» ندارد و «طبق آنچه توافق شود جلو خواهد رفت.» وی در عین حال بار دیگر تأکید کرد که خلع سلاح حماس از اولویتهای فرایند آتشبس و پس از آن اقدامات مربوط به بازسازی و بازگشت آوارگان خواهد بود.
هرچند تا اینجای کار اتفاقات امیدوارکنندهای برای پایان دائمی جنگ در جریان است، ولی با توجه به تجارب گذشته و به دلایل زیر، بسیاری با نگرانی و بیم به آینده نگاه میکنند:
اول. بیاعتمادی به آمریکا: از آغاز جنگ غزه در ۷اکتبر، ایالات متحده وفادارترین متحد اسرائیل بوده و غیر از حمایتهای سیاسی و نظامی و اقتصادی و اطلاعاتی، کشتار آشکار غیرنظامیان فلسطینی را به عنوان «حق دفاع از خود» توسط اسرائیل تلقی کرده است. علاوه بر این، با توجه به اینکه از ۷اکتبر ۲۰۲۳آمریکا شش قطعنامه شورای امنیت برای برقراری آتشبس در غزه (چهار قطعنامه در دوره بایدن و دو قطعنامه در دوره ترامپ) را وتو کرده و آخرین وتو در مخالفت با آتشبس و در حمایت از اسرائیل حدود سه هفته قبل رخ داد، بسیار طبیعی است که اطمینانی نسبت به فرایند این طرح برای پایان دائمی جنگ، خصوصاً بعد از آزادی اسرای اسرائیلی به عنوان تنها کارت برنده حماس نباشد.
نکته مهم این که مرحله اول طرح ترامپ چیز جدیدی غیر از مرحله دوم طرح بایدن نیست که مرحله اول آن طرح با فشار ترامپ ژانویه ۲۰۲۵اجرا و در ماه مارس توسط اسرائیل و با حمایت آمریکا لغو شد و به کشتار هزاران غیرنظامی دیگر انجامید. گرشون باسکین، مذاکره کننده مستقل اسرائیلی، فاش کرده که توافق اعلام شده روز پنجشنبه بین حماس و اسرائیل برای پایان دادن به جنگ در غزه، بیش از یک سال به همین شکل روی میز بوده است!
دوم. شخصیت غیر قابل پیشبینی ترامپ: با توجه به خصلتهای شخصی ترامپ، مشخص نیست آیا بعد از تبادل اسرا در مرحله اول، آتشبس ادامه خواهد یافت یا وضع به منوال سابق باز خواهد گشت؟ چند هفته پیش، ترامپ از تأکید نتانیاهو بر لزوم تشدید عملیات نظامی حمایت کرد و بعد از آن بانی طرح صلح شد! به همین دلیل، جای آن دارد که نسبت به انگیزههای ترامپ در این مقطع، با توجه به افت و خیزهای رفتاری و گفتاری و اقدامات و اظهارات یکجانبه او در حمایت از اسرائیل چه در دور اول ریاست جمهوری و چه در این دوره بیاعتماد باشیم.
با توجه به تجربههای پیشین نقض عهد اسرائیل و آمریکا، خصوصاً توقف طرح سه مرحلهای بایدن بعد از اجرای مرحله نخست و عدم گفتگو برای مرحله دوم در وقت پیشبینی شده، نگرانیها ولو با وجود تضمین دولتهای میانجی و آمریکا در این مرحله هم امری منطقی است.
سوم. خواستههای متعارض طرفین: اختلاف عمیق خواستههای دو طرف و سنگینی کفه طرح ترامپ به نفع اسرائیل اجرای مراحل بعدی طرح را دشوار میکند. خصوصاً با توجه به اینکه برخی از دشوارترین مسائل، مانند حکومت غزه و خلع سلاح حماس از موضوعات مناقشهبرانگیز این طرح، به مرحله بعد از آزادی اسرا ارجاع شده که قطعاً به تضعیف حماس در گفتگوها میانجامد. غیر نظامی کردن و خلع سلاح و از بین بردن قابلیتهای مقاومت در مقابل اشغال به بهانه اینکه غزه دیگر تهدیدی برای اسرائیل نباشد، از اهداف اصلی طرح ترامپ است که در مراحل بعدی صورت میگیرد. البته مشخص نیست بعد از آزادی اسرای اسرائیلی و نبود اهرمی در دست حماس، همچنان مثل قبل طرف مذاکره باشد، یا دولتهای میانجی در مورد مراحل بعدی تصمیم میگیرند و اجرا میکنند.
حماس در بیانیه ۳اکتبر خود ضمن موافقت با آزادی تمامی اسرا چه زنده و چه به صورت اجساد، موافقت خود را با تحویل مدیریت نوار غزه به یک هیئت فلسطینی متشکل از افراد مستقل (تکنوکرات) بر اساس اجماع ملی فلسطین و با اتکا به حمایتهای عربی و اسلامی اعلام کرده بود و دیگر مسائل مطرحشده در طرح که به آینده نوار غزه و حقوق اصیل مردم فلسطین مربوط میشد، را منوط به یک موضع ملی جامع و مبتنی بر قوانین و قطعنامههای بینالمللی مرتبط دانست که از طریق چارچوب ملی فلسطینی یکپارچه مورد بررسی قرار خواهد گرفت که حماس نیز در آن حضور داشته و با تمام مسئولیت خود مشارکت خواهد کرد.
این در حالی است که ترامپ روز پنجشنبه در اظهاراتی درباره توافق آتشبس و تبادل اسرا تأکید کرد که «سلاح حماس نابود خواهد شد و در منطقه صلح برقرار میشود.» درباره راهحل سیاسی نیز گفت موضع مشخصی نسبت به «راهحل دو دولتی» ندارد و «طبق آنچه توافق شود جلو خواهد رفت.» وی در عین حال بار دیگر تأکید کرد که خلع سلاح حماس از اولویتهای فرایند آتشبس و پس از آن اقدامات مربوط به بازسازی و بازگشت آوارگان خواهد بود.
❤3
نتانیاهو هم بارها بر ادامه اشغال بخشهایی از غزه، نابودی حماس و مخالفت با راه حل دو دولتی و تشکیل کشور فلسطین تأکید کرده است. او بعد از اعلام آتشبس گفت: «ارتش اسرائیل در غزه خواهد ماند تا حماس سلاح خود را بر زمین بگذارد. توافق امضا شده بر خلع سلاح حماس و تبدیل غزه به منطقه عاری از سلاح تصریح دارد .»
به این ترتیب، با توجه به اختلافات عمیق حول موضوعات کلیدی، شانس پیشرفت این توافق مستقیماً به موضع سختگیرانه ترامپ در قبال اسرائیل و حماس، میزان پایبندی به همه مفاد طرح، مواضع دولتهای عرب- مسلمان میانجی در رابطه با موضوعات مورد اختلاف و کوتاه آمدن حماس از مواضع خود در مقابل فشارهای آمریکا و دولتهای میانجی بستگی دارد.
این در حالی است که پاریس نیز روز پنجشنبه ۹اکتبر میزبان نشستی بینالمللی در سطح وزرای خارجه چند کشور اروپایی و عربی با محور بررسی «روز بعد از جنگ در غزه» و نیز اعلام حمایت از طرح ترامپ در مورد غزه بود. وزیر خارجه رژیم صهیونیستی با انتقاد شدید از میزبانی فرانسه اعلام کرد شرکتکنندگان میتوانند درباره هر چه بخواهند گفتگو کنند، اما هیچ ترتیبی در غزه بدون موافقت اسرائیل قابل اجرا نخواهد بود.
چهارم. از سرگیری عادیسازی: از جمله خواستههای مهم ترامپ و از اهداف اعلام نشده در طرح ورای موضوع غزه، تلاش برای از سرگیری عادیسازی روابط عربی-اسلامی با اسرائیل، و حرکت قطار عادیسازی از ایستگاهی است که در آن تحت تأثیر طوفان الاقصی و پیامدهای آن متوقف شد. به همین دلیل ترامپ بعد از امضای طرح توسط حماس و اسرائیل ابراز امیدواری کرد که «توافقهای صلح در خاورمیانه بهسرعت گسترش یابد.» این نگرانی وجود دارد قضیه فلسطین وسیله مصالحه پیمانهای ابراهیم شود.
طوفانالاقصی و پسلرزههای شدید پس از آن، فرصتی را برای مردم فلسطین فراهم کرد تا بتوانند حقوق ملی غصب شده خود تحت اشغال را فریاد بزنند و به گوش جهان برسانند. هفته گذشته گروهی متشکل از ۳۶کارشناس سازمان ملل متحد از طرح ترامپ به دلیل عدم تضمین پایان اشغال و عدم حمایت از حق تعیین سرنوشت فلسطینیان که در قوانین بینالمللی گنجانده شده، انتقاد کردند. حق تعیین سرنوشت فلسطینیان و پیگیری توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود، در تضاد مستقیم با شکل اصلاح شده اشغال بیگانه مندرج در طرح ترامپ است.
این نگرانی وجود دارد که در حالی که طرح ترامپ ممکن است برای فلسطینیها آرامش موقت ایجاد کند، اما به صلح دائم منجر نشود. برای تحقق صلح دائمی، به طرحی نیاز است که خواهان پایان اشغال باشد و با پرداختن به حق تعیین سرنوشت، مسئله اصلی تشکیل کشور فلسطین و حاکمیت فلسطین را مورد توجه قرار دهد. این طرح باید با تثبیت این نکته که حکومت از ابتدا در دست فلسطینیان و برنامهریزی اقتصادی منحصراً در دست فلسطینیان است و هیچ عنصر خارجی در اعمال اراده آنها دخالت نمیکند، یک جدول زمانی روشن برای خروج اسرائیل و حاکمیت کامل فلسطین محقق کند. به گفته اسامه حمدان، عضو ارشد حماس خطاب به کشورهای منطقه و جامعه جهانی «هر کس میخواهد به ملت ما کمک کند، باید این کار را بدون هیچگونه سناریوی قیمومت یا تحمیل حاکمیت انجام دهد.»
خواست مردم غزه و مقاومت پایان جنگ و اشغال و محاصره و شروع روند بازسازی و زندگی با عزت و کرامت تحت یک کشور متحد فلسطینی است. ترامپ و سایر کشورهای جهان باید بفهمند که غزه متعلق به مردم آن است و فقط باید توسط آنها اداره شود. دوران قیمومیت و استعمار و سرپرستی بینالمللی در جهان به پایان رسیده است. هشت کشور عربی-اسلامی که ابتدا طرح ترامپ را دریافت و با آن موافقت کردند، به جای تلاش برای پیاده کردن بدون شرط طرح اصلاح شده ترامپ توسط اسرائیل، در آستانه مرحله دوم، برای پایان اشغال، خروج کامل اسرائیل از کل نوار غزه طبق یک جدول زمانی مشخص و مدیریت متحد فلسطینی برای غزه و کرانه باختری توسط نمایندگان مشروع همه طیفهای فلسطینی اقدام کنند.
روزنامه اطلاعات، ۱۹ مهر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/117127/
https://www.tgoop.com/maktuob
به این ترتیب، با توجه به اختلافات عمیق حول موضوعات کلیدی، شانس پیشرفت این توافق مستقیماً به موضع سختگیرانه ترامپ در قبال اسرائیل و حماس، میزان پایبندی به همه مفاد طرح، مواضع دولتهای عرب- مسلمان میانجی در رابطه با موضوعات مورد اختلاف و کوتاه آمدن حماس از مواضع خود در مقابل فشارهای آمریکا و دولتهای میانجی بستگی دارد.
این در حالی است که پاریس نیز روز پنجشنبه ۹اکتبر میزبان نشستی بینالمللی در سطح وزرای خارجه چند کشور اروپایی و عربی با محور بررسی «روز بعد از جنگ در غزه» و نیز اعلام حمایت از طرح ترامپ در مورد غزه بود. وزیر خارجه رژیم صهیونیستی با انتقاد شدید از میزبانی فرانسه اعلام کرد شرکتکنندگان میتوانند درباره هر چه بخواهند گفتگو کنند، اما هیچ ترتیبی در غزه بدون موافقت اسرائیل قابل اجرا نخواهد بود.
چهارم. از سرگیری عادیسازی: از جمله خواستههای مهم ترامپ و از اهداف اعلام نشده در طرح ورای موضوع غزه، تلاش برای از سرگیری عادیسازی روابط عربی-اسلامی با اسرائیل، و حرکت قطار عادیسازی از ایستگاهی است که در آن تحت تأثیر طوفان الاقصی و پیامدهای آن متوقف شد. به همین دلیل ترامپ بعد از امضای طرح توسط حماس و اسرائیل ابراز امیدواری کرد که «توافقهای صلح در خاورمیانه بهسرعت گسترش یابد.» این نگرانی وجود دارد قضیه فلسطین وسیله مصالحه پیمانهای ابراهیم شود.
طوفانالاقصی و پسلرزههای شدید پس از آن، فرصتی را برای مردم فلسطین فراهم کرد تا بتوانند حقوق ملی غصب شده خود تحت اشغال را فریاد بزنند و به گوش جهان برسانند. هفته گذشته گروهی متشکل از ۳۶کارشناس سازمان ملل متحد از طرح ترامپ به دلیل عدم تضمین پایان اشغال و عدم حمایت از حق تعیین سرنوشت فلسطینیان که در قوانین بینالمللی گنجانده شده، انتقاد کردند. حق تعیین سرنوشت فلسطینیان و پیگیری توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود، در تضاد مستقیم با شکل اصلاح شده اشغال بیگانه مندرج در طرح ترامپ است.
این نگرانی وجود دارد که در حالی که طرح ترامپ ممکن است برای فلسطینیها آرامش موقت ایجاد کند، اما به صلح دائم منجر نشود. برای تحقق صلح دائمی، به طرحی نیاز است که خواهان پایان اشغال باشد و با پرداختن به حق تعیین سرنوشت، مسئله اصلی تشکیل کشور فلسطین و حاکمیت فلسطین را مورد توجه قرار دهد. این طرح باید با تثبیت این نکته که حکومت از ابتدا در دست فلسطینیان و برنامهریزی اقتصادی منحصراً در دست فلسطینیان است و هیچ عنصر خارجی در اعمال اراده آنها دخالت نمیکند، یک جدول زمانی روشن برای خروج اسرائیل و حاکمیت کامل فلسطین محقق کند. به گفته اسامه حمدان، عضو ارشد حماس خطاب به کشورهای منطقه و جامعه جهانی «هر کس میخواهد به ملت ما کمک کند، باید این کار را بدون هیچگونه سناریوی قیمومت یا تحمیل حاکمیت انجام دهد.»
خواست مردم غزه و مقاومت پایان جنگ و اشغال و محاصره و شروع روند بازسازی و زندگی با عزت و کرامت تحت یک کشور متحد فلسطینی است. ترامپ و سایر کشورهای جهان باید بفهمند که غزه متعلق به مردم آن است و فقط باید توسط آنها اداره شود. دوران قیمومیت و استعمار و سرپرستی بینالمللی در جهان به پایان رسیده است. هشت کشور عربی-اسلامی که ابتدا طرح ترامپ را دریافت و با آن موافقت کردند، به جای تلاش برای پیاده کردن بدون شرط طرح اصلاح شده ترامپ توسط اسرائیل، در آستانه مرحله دوم، برای پایان اشغال، خروج کامل اسرائیل از کل نوار غزه طبق یک جدول زمانی مشخص و مدیریت متحد فلسطینی برای غزه و کرانه باختری توسط نمایندگان مشروع همه طیفهای فلسطینی اقدام کنند.
روزنامه اطلاعات، ۱۹ مهر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/117127/
https://www.tgoop.com/maktuob
اطلاعات آنلاین
[جمیله کدیور] هولوکاست غزه پایان مییابد؟
ترامپ و سایر کشورهای جهان باید بفهمند که غزه متعلق به مردم آن است و فقط باید توسط آنها اداره شود. دوران قیمومیت و استعمار و سرپرستی بینالمللی در جهان به پایان رسیده است.
❤5
غزه: ملت معجزه!
سید عطاءالله مهاجرانی
داستان مقاومت و فراتر استقامت ملتها در جنگها شنیدنی و خواندنی است. چنانکه در جنگ دوم جهانی مقاومت مردم استالینگراد افسانه شده است. میتوان کتابهای بسیاری یا فیلمهای سینمایی و مستند درباره استالینگراد مشاهده کرد. نبرد استالینگراد دویست روز به طول انجامید. (از ۲۲ ماه اوت سال ۱۹۴۲ تا ۲ فوریه ۱۹۴۳) شهر بمباران میشد. مردم خانه به خانه میجنگیدند. نبرد استالینگراد را میتوان نقطه عطفی در شکست آلمان تلقی کرد. وقتی «فیلد مارشال فریدریش پائولوس» فرمانده ارتش ششم آلمان تسلیم ارتش سرخ شد. هیبت ارتش آلمان فرو ریخت. هیتلر درمانده شد. ۹۱ هزار نفر از ارتش ششم آلمان اسیر شدند. آنها را به اردوگاههای کار اجباری طاقتسوز فرستادند. در ساخت ساختمان دانشگاه مسکو و ایستگاههای مترو نقش داشتند! از این تعداد حدود 5 هزار نفر در پایان جنگ به آلمان بازگشتند. بقیه در بیماری و گرسنگی و فشار کار جان سپردند. دق کردند. پیروزی ارتش سرخ نمادین هم بود!
اما غزه چیز دیگری است. هیچ ارتشی از مردم غزه جز فرزندانشان در تونلها از مردم غزه حمایت نمیکرد. حتی کشورهایی مانند مصر و اردن حسابشان روشن بوده و هست. این زمان بگذار تا وقتی دگر!
«مروان عبدالعال» مسئول جبهه «شعبیه» در لبنان در مصاحبه با «المیادین» رساترین و البته درخشندهترین تعبیر را برای مقاومت مردم غزه به کار برد. گفت: «شعب معجزه!» مردم اعجازگر!
با شناخت جغرافیای غزه و مقاومتی که بیش از دو سال به درازا انجامیده است؛ تعبیر معجزه مبالغه نیست. «تغرید عبدالعال» مسئول مرکز تحقیقات فلسطین در جبهه شعبیه در روز ملاقات با پدرش مروان عبدالعال مرا به دفتر مرکز تحقیقات راهنمایی کرد. کتابهای متعددی منتشر کرده بودند. از جمله کتاب: «شهادة من جحیم الابادة» نوشته «وسام سعید». کتاب روایتی غریب و شهادتی تکاندهنده از مقاومت مردم عزیز غزه است. ماورای خیال و باور در غزه اتفاق افتاده است. گویی با ساحت و صحنههایی از قیامت رویاروییم. اما در این جهنمی که آمریکا و اسرائیل و اروپا و برخی کشورهای عربی برای مردم غزه ساختند؛ استقامت کردند و تاب آوردند. بیش از هفتاد هزار شهید دادند. کودکان از گرسنگی شهید شدند. مادران برای کودکان خود شیر و غذا نداشتند. مادران علفهای درختان و صحرا را جوشاندند و به جای غذا به فرزندان خود دادند. رنجها و دردها و ناکامیها را بین خود تقسیم کردند. آمریکا و اسرائیل پس از دو سال نتوانستند صدای مخالفت با مقاومت و حماس را از مردم غزه بشنوند. به محض اینکه خبر آتشبس البته بهظاهر اعلام شد، شاهد امواج مردم غزه بودیم که به خانههای ویران خود باز میگشتند. همان خانههایی که سربازان ارتش اسرائیل با وسایل خانه عکس میگرفتند. تکههایی را به عنوان غنیمت یا یادگاری میربودند. سوار سهچرخه بچگانه کودکان فلسطینی میشدند و توی خانه آنها دور میزدند. قاهقاه میخندیدند. آمریکا و اسرائیل به هیچ یک از اهداف اعلام شدهشان نرسیدند. کدام اهداف؟
ترامپ و نتانیاهو از تعبیر «صلح با قدرت» مکرر استفاده کردهاند. یعنی طرف آمریکایی شرایط خود را با قدرت بر مردم فلسطین تحمیل میکند. چنانکه در جنگ دوم جهانی بر آلمان و ژاپن تحمیل کردند. چنانکه آمریکا بعد از اشغال عراق ترتیبی داده است که بر درآمدهای نفتی عراق و آسمان عراق نظارت میکند. تصمیم میگیرد. گمان میکردند فلسطینیها از پای در میآیند و مانند محمود عباس به تشریفات بسنده میکنند. نتانیاهو به مضمون «صلح با قدرت» به عنوان تعبیری که رونالد ریگان به کار برده بود در کتاب «مکان تحتالشمس» اشاره کرده است. حتی وقتی نتانیاهو دید نمیتواند با تمسک به قدرت بیمهار ویرانگر فلسطینیها را تسلیم کند و افزون بر آن در حمله به ایران هم شکست خورده بود، گفت: «اگر صلح با قدرت به دست نیاید بایستی با قدرت بیشتر آن را به چنگ آورد!»
پروژه قدرت و قدرت بیشتر شکست خورده است. شهید «ابوعبیده مجاهد» افسانهای و سخنگوی گردانهای قسام که سخنگویی را به اوج درخشندگی بلاغت و فصاحت رسانده بود. گفته بود: «اگر دشمنان ما شنهای غزه را دانه به دانه جستوجو کنند، اسیران اسرائیلی جز با اراده مقاومت آزاد نخواهند شد.» چنین شد! نتانیاهو در سایه نظریه صلح با قدرت گفته بود: «حماس را نابود و خلع سلاح میکند»، «اسیران را با قدرت آزاد میکند» و -«فلسطینیها را از غزه اخراج میکند و اشتباه بن گوریون را که همه فلسطینیها را اخراج نکرد، تکرار نمیکند.»
سید عطاءالله مهاجرانی
داستان مقاومت و فراتر استقامت ملتها در جنگها شنیدنی و خواندنی است. چنانکه در جنگ دوم جهانی مقاومت مردم استالینگراد افسانه شده است. میتوان کتابهای بسیاری یا فیلمهای سینمایی و مستند درباره استالینگراد مشاهده کرد. نبرد استالینگراد دویست روز به طول انجامید. (از ۲۲ ماه اوت سال ۱۹۴۲ تا ۲ فوریه ۱۹۴۳) شهر بمباران میشد. مردم خانه به خانه میجنگیدند. نبرد استالینگراد را میتوان نقطه عطفی در شکست آلمان تلقی کرد. وقتی «فیلد مارشال فریدریش پائولوس» فرمانده ارتش ششم آلمان تسلیم ارتش سرخ شد. هیبت ارتش آلمان فرو ریخت. هیتلر درمانده شد. ۹۱ هزار نفر از ارتش ششم آلمان اسیر شدند. آنها را به اردوگاههای کار اجباری طاقتسوز فرستادند. در ساخت ساختمان دانشگاه مسکو و ایستگاههای مترو نقش داشتند! از این تعداد حدود 5 هزار نفر در پایان جنگ به آلمان بازگشتند. بقیه در بیماری و گرسنگی و فشار کار جان سپردند. دق کردند. پیروزی ارتش سرخ نمادین هم بود!
اما غزه چیز دیگری است. هیچ ارتشی از مردم غزه جز فرزندانشان در تونلها از مردم غزه حمایت نمیکرد. حتی کشورهایی مانند مصر و اردن حسابشان روشن بوده و هست. این زمان بگذار تا وقتی دگر!
«مروان عبدالعال» مسئول جبهه «شعبیه» در لبنان در مصاحبه با «المیادین» رساترین و البته درخشندهترین تعبیر را برای مقاومت مردم غزه به کار برد. گفت: «شعب معجزه!» مردم اعجازگر!
با شناخت جغرافیای غزه و مقاومتی که بیش از دو سال به درازا انجامیده است؛ تعبیر معجزه مبالغه نیست. «تغرید عبدالعال» مسئول مرکز تحقیقات فلسطین در جبهه شعبیه در روز ملاقات با پدرش مروان عبدالعال مرا به دفتر مرکز تحقیقات راهنمایی کرد. کتابهای متعددی منتشر کرده بودند. از جمله کتاب: «شهادة من جحیم الابادة» نوشته «وسام سعید». کتاب روایتی غریب و شهادتی تکاندهنده از مقاومت مردم عزیز غزه است. ماورای خیال و باور در غزه اتفاق افتاده است. گویی با ساحت و صحنههایی از قیامت رویاروییم. اما در این جهنمی که آمریکا و اسرائیل و اروپا و برخی کشورهای عربی برای مردم غزه ساختند؛ استقامت کردند و تاب آوردند. بیش از هفتاد هزار شهید دادند. کودکان از گرسنگی شهید شدند. مادران برای کودکان خود شیر و غذا نداشتند. مادران علفهای درختان و صحرا را جوشاندند و به جای غذا به فرزندان خود دادند. رنجها و دردها و ناکامیها را بین خود تقسیم کردند. آمریکا و اسرائیل پس از دو سال نتوانستند صدای مخالفت با مقاومت و حماس را از مردم غزه بشنوند. به محض اینکه خبر آتشبس البته بهظاهر اعلام شد، شاهد امواج مردم غزه بودیم که به خانههای ویران خود باز میگشتند. همان خانههایی که سربازان ارتش اسرائیل با وسایل خانه عکس میگرفتند. تکههایی را به عنوان غنیمت یا یادگاری میربودند. سوار سهچرخه بچگانه کودکان فلسطینی میشدند و توی خانه آنها دور میزدند. قاهقاه میخندیدند. آمریکا و اسرائیل به هیچ یک از اهداف اعلام شدهشان نرسیدند. کدام اهداف؟
ترامپ و نتانیاهو از تعبیر «صلح با قدرت» مکرر استفاده کردهاند. یعنی طرف آمریکایی شرایط خود را با قدرت بر مردم فلسطین تحمیل میکند. چنانکه در جنگ دوم جهانی بر آلمان و ژاپن تحمیل کردند. چنانکه آمریکا بعد از اشغال عراق ترتیبی داده است که بر درآمدهای نفتی عراق و آسمان عراق نظارت میکند. تصمیم میگیرد. گمان میکردند فلسطینیها از پای در میآیند و مانند محمود عباس به تشریفات بسنده میکنند. نتانیاهو به مضمون «صلح با قدرت» به عنوان تعبیری که رونالد ریگان به کار برده بود در کتاب «مکان تحتالشمس» اشاره کرده است. حتی وقتی نتانیاهو دید نمیتواند با تمسک به قدرت بیمهار ویرانگر فلسطینیها را تسلیم کند و افزون بر آن در حمله به ایران هم شکست خورده بود، گفت: «اگر صلح با قدرت به دست نیاید بایستی با قدرت بیشتر آن را به چنگ آورد!»
پروژه قدرت و قدرت بیشتر شکست خورده است. شهید «ابوعبیده مجاهد» افسانهای و سخنگوی گردانهای قسام که سخنگویی را به اوج درخشندگی بلاغت و فصاحت رسانده بود. گفته بود: «اگر دشمنان ما شنهای غزه را دانه به دانه جستوجو کنند، اسیران اسرائیلی جز با اراده مقاومت آزاد نخواهند شد.» چنین شد! نتانیاهو در سایه نظریه صلح با قدرت گفته بود: «حماس را نابود و خلع سلاح میکند»، «اسیران را با قدرت آزاد میکند» و -«فلسطینیها را از غزه اخراج میکند و اشتباه بن گوریون را که همه فلسطینیها را اخراج نکرد، تکرار نمیکند.»
❤5🔥3
هیچیک از این سه اتفاق نیفتاده است. در شرمالشیخ با سران حماس که میخواست آنها را در حمله هوایی به دوحه از بین ببرد و ترور کند، با همان افراد مذاکره کرد. اسیران اسرائیلی در برابر آزادی اسیران فلسطینی قرار است آزاد شوند. امواج پیاپی فلسطینیها به غزه و بویژه شمال غزه باز میگردند. در حالی که بیش از ۸۳ هزار نفر از اتباع رژیم اشغالگر، اسرائیل را ترک کردهاند. اکنون سیاهترین روزگار نتانیاهو فرارسیده است. به تعبیر نمایندهای در کنیسه اسرائیل: «دوران فریبکاری و جادوگری نتانیاهو تمام شده است. بایست به خانهاش برود.»
نتانیاهو به هیچ یک از اهداف جنگ علیه فلسطین نرسیده است. افزون بر آن هفتم اکتبر در دولت او اتفاق افتاده است. سالها بود که تبلیغ میکردند و به یاری شبکه نیرومند خبرسازی و تحلیلپردازی صهیونیستی در جهان که فضای مجازی هم بر آن افزوده شده است، اسرائیل را تنها دموکراسی خاورمیانه معرفی میکردند. نتانیاهو همین ادعا را در کتابش«جایی زیر آفتاب» مطرح کرده است. اکنون به غیر از نفرت و بیزاری از اسرائیل و دولت و ارتش اسرائیل و رسوایی برای نتانیاهو که حکم جلب دادگاه بینالمللی را داراست چه چیزی در دست اسرائیل مانده است؟ کدام دموکراسی و حقوق بشر؟ اتفاق مهم دیگری که با جنگ غزه و کشتار مردم غزه صورت گرفت. افسانه مظلومیت اسرائیل و یا مظلوم نمایی اسرائیل با بهرهگیری از فاجعه هولوکاست ـ که در این زمینه مهارت و تجربه طولانی دارد- ابطال شد. البته سالها پیش «ایلی ویسل» که از جمله اسیران اردوگاههای هولوکاست آلمان هیتلری بود در سه گانهاش نوشت: «قربانی به جای جلاد نشسته است.»
ارتش اسرائیل در غزه کاری کرد که هیتلر و نازیها در اردوگاههای مرگ نکرده بودند. در اردوگاهها در اتاقهای گاز، مرگ آنی و فوری بود. در غزه مرگ توأم با شکنجه بوده است. قتل بیمارانی که امکان معالجه ندارند. قتل بیش از ۱۷۰۰ نفر از کادرهای پزشکی، قتل کودکان از گرسنگی. دیدیم که کودکی از گرسنگی خاک میخورد. فلسطینیها این چنین ایستادند. شهید شدند. آواره شدند اما سرزمین خود و مقاومت و فرزندان رشید شهید خود را از یاد نبردند. دیدند که «یحیی السنوار» و «محمد ضیف» و «ابوعبیده» در میان خودشان بودند. شبکه جنگ روانی صهیونیسم و توابعش مدام تکرار میکردند که آنان در دوحه خوش میگذرانند. اما شهادت سنوار و ضیف و ابوعبیده در غزه مثل آفتاب تابید و همه ابرهای دروغ و تاریکی و تردید را برای همیشه محو کرد. حتی در گذار ایام در ماههای قبل از شهادت ابوعبیده به نحو محسوسی از سیمای او، کنار چشمانش پیدا بود که از گرسنگی تکیده شده است.
استقامت به نتیجه رسید! این وعده قرآن مجید است. انسانهای با ایمانی که بر صراط مستقیم پایدار میمانند. با استقامت به سرچشمه پیروزی و گوارایی آب روشن میرسند:
«وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَینَاهُم مَّاءً غَدَقًا» ﴿ الجنّ/ ١٦﴾ «و اگر در راه و روش، پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی بدیشان نوشانیم» به نظرم میتوان تفاوتی بین صراط و طریقت قائل شد. صراط راه است و طریقت همان روشی که در راه پایدار میمانیم یا به راه میرسیم. مردم غزه در راه مقاومت استقامت کردند. نشکستند. رنجها و شهادتها و مرگ کودکان گرسنه را در آغوش خود تحمل کردند. در چشمان بیفروغ کودکان گرسنه نگاه کردند و اشک ریختند اما سخنی نگفتند که دشمنان فلسطین و مقاومت انتظار داشتند. به تعبیر «عبدالوهاب البیاتی» شاعر بزرگ عراقی:
دیوار محال را گوزنان با شاخ میزنند
شکافی بزرگ در آن افتاده
که نیمروز از خلال آن خواهد گذشت
اینک میلادی در گور
(آوازهای سندباد، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات نیل ۱۳۴۸)
غزه برای همیشه نماد مقاومت و استقامت فلسطین است. بیتردید جوانان و مجاهدانی که بیش از دو سال در تونلها مقاومت و مبارزه کردند. عملیات طوفان الاقصی را سازمان دادند. شکافی بزرگ در ارتش و اطلاعات و امنیت رژیم اسرائیل افکندند. تمامی مسئولان وقت نظامی و امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل در هنگام طوفانالاقصی برکنار شدهاند! تنها نتانیاهو مانده است! گمان نمیکنم تا پایان سال میلادی در صحنه بتواند بماند. هفتم اکتبر داستانی است که پس از این شاهد روایتهای دقیقتری از آن خواهیم بود.
نتانیاهو به هیچ یک از اهداف جنگ علیه فلسطین نرسیده است. افزون بر آن هفتم اکتبر در دولت او اتفاق افتاده است. سالها بود که تبلیغ میکردند و به یاری شبکه نیرومند خبرسازی و تحلیلپردازی صهیونیستی در جهان که فضای مجازی هم بر آن افزوده شده است، اسرائیل را تنها دموکراسی خاورمیانه معرفی میکردند. نتانیاهو همین ادعا را در کتابش«جایی زیر آفتاب» مطرح کرده است. اکنون به غیر از نفرت و بیزاری از اسرائیل و دولت و ارتش اسرائیل و رسوایی برای نتانیاهو که حکم جلب دادگاه بینالمللی را داراست چه چیزی در دست اسرائیل مانده است؟ کدام دموکراسی و حقوق بشر؟ اتفاق مهم دیگری که با جنگ غزه و کشتار مردم غزه صورت گرفت. افسانه مظلومیت اسرائیل و یا مظلوم نمایی اسرائیل با بهرهگیری از فاجعه هولوکاست ـ که در این زمینه مهارت و تجربه طولانی دارد- ابطال شد. البته سالها پیش «ایلی ویسل» که از جمله اسیران اردوگاههای هولوکاست آلمان هیتلری بود در سه گانهاش نوشت: «قربانی به جای جلاد نشسته است.»
ارتش اسرائیل در غزه کاری کرد که هیتلر و نازیها در اردوگاههای مرگ نکرده بودند. در اردوگاهها در اتاقهای گاز، مرگ آنی و فوری بود. در غزه مرگ توأم با شکنجه بوده است. قتل بیمارانی که امکان معالجه ندارند. قتل بیش از ۱۷۰۰ نفر از کادرهای پزشکی، قتل کودکان از گرسنگی. دیدیم که کودکی از گرسنگی خاک میخورد. فلسطینیها این چنین ایستادند. شهید شدند. آواره شدند اما سرزمین خود و مقاومت و فرزندان رشید شهید خود را از یاد نبردند. دیدند که «یحیی السنوار» و «محمد ضیف» و «ابوعبیده» در میان خودشان بودند. شبکه جنگ روانی صهیونیسم و توابعش مدام تکرار میکردند که آنان در دوحه خوش میگذرانند. اما شهادت سنوار و ضیف و ابوعبیده در غزه مثل آفتاب تابید و همه ابرهای دروغ و تاریکی و تردید را برای همیشه محو کرد. حتی در گذار ایام در ماههای قبل از شهادت ابوعبیده به نحو محسوسی از سیمای او، کنار چشمانش پیدا بود که از گرسنگی تکیده شده است.
استقامت به نتیجه رسید! این وعده قرآن مجید است. انسانهای با ایمانی که بر صراط مستقیم پایدار میمانند. با استقامت به سرچشمه پیروزی و گوارایی آب روشن میرسند:
«وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَینَاهُم مَّاءً غَدَقًا» ﴿ الجنّ/ ١٦﴾ «و اگر در راه و روش، پایداری ورزند، قطعاً آب گوارایی بدیشان نوشانیم» به نظرم میتوان تفاوتی بین صراط و طریقت قائل شد. صراط راه است و طریقت همان روشی که در راه پایدار میمانیم یا به راه میرسیم. مردم غزه در راه مقاومت استقامت کردند. نشکستند. رنجها و شهادتها و مرگ کودکان گرسنه را در آغوش خود تحمل کردند. در چشمان بیفروغ کودکان گرسنه نگاه کردند و اشک ریختند اما سخنی نگفتند که دشمنان فلسطین و مقاومت انتظار داشتند. به تعبیر «عبدالوهاب البیاتی» شاعر بزرگ عراقی:
دیوار محال را گوزنان با شاخ میزنند
شکافی بزرگ در آن افتاده
که نیمروز از خلال آن خواهد گذشت
اینک میلادی در گور
(آوازهای سندباد، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات نیل ۱۳۴۸)
غزه برای همیشه نماد مقاومت و استقامت فلسطین است. بیتردید جوانان و مجاهدانی که بیش از دو سال در تونلها مقاومت و مبارزه کردند. عملیات طوفان الاقصی را سازمان دادند. شکافی بزرگ در ارتش و اطلاعات و امنیت رژیم اسرائیل افکندند. تمامی مسئولان وقت نظامی و امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل در هنگام طوفانالاقصی برکنار شدهاند! تنها نتانیاهو مانده است! گمان نمیکنم تا پایان سال میلادی در صحنه بتواند بماند. هفتم اکتبر داستانی است که پس از این شاهد روایتهای دقیقتری از آن خواهیم بود.
❤6🔥5
اما، بایست غزه را به عنوان گنجینه مقاومت تبدیل به فرهنگ و ادبیات کرد. کاری که یهودیان به نحو شایستهای درباره هولوکاست انجام دادند. سالهای سال از مظلومیت هولوکاست تغذیه فکری و عاطفی و تبلیغاتی و سیاسی کردند. از هولوکاست ادبیات ساختند. مروان عبدالعال رماننویس و شخصیت سیاسی فلسطینی سخن بسیار تأملانگیزی گفته است: «در معرکه بین ما فلسطینیها و صهیونیسم، بایست در ادب روایت و حکایت پیروز شویم.» سخن عبدالعال بسیار سخن بااهمیتی است. شاهد بودهایم که موساد با ترور «غسان کنفانی» رماننویس بزرگ فلسطینی در لبنان و ترور «ناجی العلی» کاریکاتوریست فلسطینی در لندن به اهمیت روایت و حکایت پی برده است. صدای راویان را با گلوله خاموش کرده است.
بایست غزه تبدیل به ادبیات و هنر شود؛ انواع هنرها، با صورتگری و پیکرتراشی و موسیقی و فیلم و شعر و داستان. با سمفونی غزه! چرا موسیقیدانان ایرانی در این زمینه کاری نکنند؟ مگر به روایت «یاسر عبدربّه» وزیر سابق فرهنگ فلسطین که روزی به من گفت: «زیباترین و مؤثرترین فیلم فلسطین را ایرانیها ساختهاند! فیلم بازمانده» به کارگردانی دوست تمام عمرم سیفالله داد. بایست روایت غزه را از تک تک مردم غزه شنید. نام و نشان و موقعیت هر کدام را ثبت و ضبط کرد. ملتی با خون و رنج و استقامت و شهادت فرزندان خود در میانه میدان ایستاد. حکایت و روایت این استقامت «ملت معجزه» میبایست حفظ شود. گوزنها دیوار محال را با شاخهای بلند خود شکستند. هنرمندان ثبت کنند! با کلمه با رنگ با آهنگ با سنگ! اگر عمری بود و توفیقی به غزه میروم! از «ملت معجزه» روایت میکنم. روزنامه ایران، سه شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴
بایست غزه تبدیل به ادبیات و هنر شود؛ انواع هنرها، با صورتگری و پیکرتراشی و موسیقی و فیلم و شعر و داستان. با سمفونی غزه! چرا موسیقیدانان ایرانی در این زمینه کاری نکنند؟ مگر به روایت «یاسر عبدربّه» وزیر سابق فرهنگ فلسطین که روزی به من گفت: «زیباترین و مؤثرترین فیلم فلسطین را ایرانیها ساختهاند! فیلم بازمانده» به کارگردانی دوست تمام عمرم سیفالله داد. بایست روایت غزه را از تک تک مردم غزه شنید. نام و نشان و موقعیت هر کدام را ثبت و ضبط کرد. ملتی با خون و رنج و استقامت و شهادت فرزندان خود در میانه میدان ایستاد. حکایت و روایت این استقامت «ملت معجزه» میبایست حفظ شود. گوزنها دیوار محال را با شاخهای بلند خود شکستند. هنرمندان ثبت کنند! با کلمه با رنگ با آهنگ با سنگ! اگر عمری بود و توفیقی به غزه میروم! از «ملت معجزه» روایت میکنم. روزنامه ایران، سه شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴
❤24🔥3