7تکنیک #ژاپن ی
برای پیشرفت شما ;
1 کایزن
هر روز فقط یک درصد بهتر شو
🔺اصل کایزن معتقده برای ایجاد بهبود
نباید دنبال تغییرات بزرگ و ناگهانی
باشی بلکه هر بهبودی به شرط اینکه
مستمر و ادامه دار باشه باعث
پیشرفت میشه
2 ایکیگای
🔺ایکیگای یعنی منبع ارزش یا
انگیزهات برای بیدار شدن از خواب
و ادامه دادن به زندگی
پس بگرد دنبال معنای
زندگیت و اهدافت رو پیدا کن.
3 شوشین
🔺شوشین یعنی ذهن بی حدومرز.
اشتیاق برای یادگیری مداوم و
نگاه کردن به مسائل از زاویههای
مختلف
4 هاراهاچیبو
وقتی در حال غذا خوردنی از خوردن
غذای زیاد بپرهیز وقتی ۸۰درصد سیر
شدی دست از غذا خوردن بردار
با این کار انرژی و بهرهوریت افزایش
پیدا میکنه
5 وابیسابی
🔺وابی سابی یعنی نقص رو در
آغوش بگیر؛ به جای کاملگرایی و
تاکید بر عالی بودن، زیبایی رو در
نقصها پیدا کن و به جای تمرکز بر
نتیجه رو فرایند متمرکز باش
6 شینرینیوکو
🔺رفتن به دل طبیعت، مرهم روح و جسمه
طبق تحقیقات سپری کردن مدت زمان
کمی در جنگل و طبیعت سطح هورمون کورتیزول (استرس) رو کاهش میده
7 گانبارو
🔺استمرار و استمرار
خردهعادت هات رو فراموش نکن که نتایج بزرگی به همراه دارن
...📚
برای پیشرفت شما ;
1 کایزن
هر روز فقط یک درصد بهتر شو
🔺اصل کایزن معتقده برای ایجاد بهبود
نباید دنبال تغییرات بزرگ و ناگهانی
باشی بلکه هر بهبودی به شرط اینکه
مستمر و ادامه دار باشه باعث
پیشرفت میشه
2 ایکیگای
🔺ایکیگای یعنی منبع ارزش یا
انگیزهات برای بیدار شدن از خواب
و ادامه دادن به زندگی
پس بگرد دنبال معنای
زندگیت و اهدافت رو پیدا کن.
3 شوشین
🔺شوشین یعنی ذهن بی حدومرز.
اشتیاق برای یادگیری مداوم و
نگاه کردن به مسائل از زاویههای
مختلف
4 هاراهاچیبو
وقتی در حال غذا خوردنی از خوردن
غذای زیاد بپرهیز وقتی ۸۰درصد سیر
شدی دست از غذا خوردن بردار
با این کار انرژی و بهرهوریت افزایش
پیدا میکنه
5 وابیسابی
🔺وابی سابی یعنی نقص رو در
آغوش بگیر؛ به جای کاملگرایی و
تاکید بر عالی بودن، زیبایی رو در
نقصها پیدا کن و به جای تمرکز بر
نتیجه رو فرایند متمرکز باش
6 شینرینیوکو
🔺رفتن به دل طبیعت، مرهم روح و جسمه
طبق تحقیقات سپری کردن مدت زمان
کمی در جنگل و طبیعت سطح هورمون کورتیزول (استرس) رو کاهش میده
7 گانبارو
🔺استمرار و استمرار
خردهعادت هات رو فراموش نکن که نتایج بزرگی به همراه دارن
...📚
ایکیگای. @ketab_mamnouee.pdf
4.4 MB
یکی از محبوبترین
کتابهای حوزه خودیاری
پرفروشترین لسآنجلس تایم
📚#ایکیگای / بهای زندگی
نويسندگان برتر جهان ادبیات؛
- هکتور گارسيا
- فرانچسک میرالس
www.tgoop.com/ktabdansh
کتابهای حوزه خودیاری
پرفروشترین لسآنجلس تایم
📚#ایکیگای / بهای زندگی
نويسندگان برتر جهان ادبیات؛
- هکتور گارسيا
- فرانچسک میرالس
www.tgoop.com/ktabdansh
هیچوقت کاری نکنیم آدمهای
ارزون واسمون گرون تموم بشن..
- ماریو پوزو
📓- پدر خوانده
...📚
ارزون واسمون گرون تموم بشن..
- ماریو پوزو
📓- پدر خوانده
...📚
کتاب دانش
..... 📝 دوره گرد 5 به کودکی که میپرسد سُردههای مدفون در کلام به کجا میروند، به زنی عاشق که نگران ابدیت عشق است و میداند که عشق فنا میپذیرد، به انسانی که درد و رنج همهچیز، حتی احساس رنج او را ستانده، کدامین متن تاکنون پاسخ گفته؟ بخوان،…
.....
داستانهای کوتاه
📝دوره گرد 6
نوشتهٔ کریستین بوبن
اگر کودک گمگشته به خانه
بازگردد، تمنای مأمن بخشایشی
ندارد.
اگر به خانه بیاید، ولولهٔ نوری را
به همراه میآورد که در
سوزش مرگ با دست خالی
تسخیر کرده است.
اگر بهسوی کسانی بازگردد که
او را نشناختند ، پساز گشت و گذارها
و از طریق درهای پنهانی میآید که
دیگران از یاد بردهاند و در بستنشان
اهمال کردهاند.
اگر سخن بگوید نه برای تسکین و
تسلی بلکه برای تحول و دگرگونی
است.
در اشکهایت میخندی و در
خندههایت گریه میکنی .
زندگی چرخه ايام عمرت را به جلو
میراند.
عروس ابدی با جزئیترین خواهش
بهسویت میشتابد، هرچند که
صدایت ضعیف باشد، بهسویت
میآید. ستارهای دنبالهدار در
گیسوانش میدرخشد،
خوشهای برجامانده در یکی از
کتابهایی که خوابگاهش بود،
خوابی سبک .
آتشی که او برمیفروزد،
تو هستی .
بیرون، آسمانی است سوخته، که
هیچچیز جز رنگ آبی، دغدغهای
یگانه، از آن برجای نمانده .
درون ، سرزمین زرد و تیرهٔ خوانش
است .
با کرکره های بسته .
دوره گرد میگذرد .
دستهایش را در آب سرد متن
فرومیبرد ،
فرشتهای را از بالههایش میگیرد
و بر ساحل اندیشهای از سفرههای
کوچک تور، از تصاویر فراسوی
دریا و علفهای سحرآمیز ،
میافکند.
نگاه میکنی ،
میسنجی ،
برمیگزینی.
در اندیشهٔ گردنبندی هستی که
شفافیتی نادر دارد و
زان دولافونتن " ( شاعر فرانسوی و
بزرگترین حکایت سرای قرن هفدهم)
مهربان آن را ساخته است.
در امتداد جوی آبی شفاف ،
کبوتری آب مینوشد.
عشق آنگاه مهمانانش را مبهوت و
متحیر میکند که چشمهها را از هم
میشکافد و سهمی از نور
بههریک میدهد.
آنان که میتوانند از عشق سخن
برانند ، گرفتار سکوتاند..
ادامه دارد.
...📚💫...🖊
داستانهای کوتاه
📝دوره گرد 6
نوشتهٔ کریستین بوبن
اگر کودک گمگشته به خانه
بازگردد، تمنای مأمن بخشایشی
ندارد.
اگر به خانه بیاید، ولولهٔ نوری را
به همراه میآورد که در
سوزش مرگ با دست خالی
تسخیر کرده است.
اگر بهسوی کسانی بازگردد که
او را نشناختند ، پساز گشت و گذارها
و از طریق درهای پنهانی میآید که
دیگران از یاد بردهاند و در بستنشان
اهمال کردهاند.
اگر سخن بگوید نه برای تسکین و
تسلی بلکه برای تحول و دگرگونی
است.
در اشکهایت میخندی و در
خندههایت گریه میکنی .
زندگی چرخه ايام عمرت را به جلو
میراند.
عروس ابدی با جزئیترین خواهش
بهسویت میشتابد، هرچند که
صدایت ضعیف باشد، بهسویت
میآید. ستارهای دنبالهدار در
گیسوانش میدرخشد،
خوشهای برجامانده در یکی از
کتابهایی که خوابگاهش بود،
خوابی سبک .
آتشی که او برمیفروزد،
تو هستی .
بیرون، آسمانی است سوخته، که
هیچچیز جز رنگ آبی، دغدغهای
یگانه، از آن برجای نمانده .
درون ، سرزمین زرد و تیرهٔ خوانش
است .
با کرکره های بسته .
دوره گرد میگذرد .
دستهایش را در آب سرد متن
فرومیبرد ،
فرشتهای را از بالههایش میگیرد
و بر ساحل اندیشهای از سفرههای
کوچک تور، از تصاویر فراسوی
دریا و علفهای سحرآمیز ،
میافکند.
نگاه میکنی ،
میسنجی ،
برمیگزینی.
در اندیشهٔ گردنبندی هستی که
شفافیتی نادر دارد و
زان دولافونتن " ( شاعر فرانسوی و
بزرگترین حکایت سرای قرن هفدهم)
مهربان آن را ساخته است.
در امتداد جوی آبی شفاف ،
کبوتری آب مینوشد.
عشق آنگاه مهمانانش را مبهوت و
متحیر میکند که چشمهها را از هم
میشکافد و سهمی از نور
بههریک میدهد.
آنان که میتوانند از عشق سخن
برانند ، گرفتار سکوتاند..
ادامه دارد.
...📚💫...🖊
میدانی،
این بدترین چیزیاست که زمانیکه
پیر میشوی اتفاق میافتد..
مساله فقط این نیست که بدنت
سرِ ناسازگاری برمیدارد، نه.
این افسوس ها هستند. اینکه چطور
تمام پشیمانی هایت برمیگردند و
شکارت میکنند، عذابت میدهند.
روز و شب.. همیشه.
زمانی میرسد که دیگر نمیدانی
برای خلاص شدن از شر آنها
باید چشمانت را باز کنی یا ببندی ..
📘 باهم بودن
- آنا گاوالدا
••☆📚🌓
این بدترین چیزیاست که زمانیکه
پیر میشوی اتفاق میافتد..
مساله فقط این نیست که بدنت
سرِ ناسازگاری برمیدارد، نه.
این افسوس ها هستند. اینکه چطور
تمام پشیمانی هایت برمیگردند و
شکارت میکنند، عذابت میدهند.
روز و شب.. همیشه.
زمانی میرسد که دیگر نمیدانی
برای خلاص شدن از شر آنها
باید چشمانت را باز کنی یا ببندی ..
📘 باهم بودن
- آنا گاوالدا
••☆📚🌓
مفهوم ساده روانکاوی.pdf
1.5 MB
📚 مفهوم ساده روانکاوی
👤 زیگموند_فروید
علاقهمندان روانشناسی
آیا افرادی غیر از پزشکان
میتوانند به روانکاوی دست
بزنند؟ تئودور ریک " از
اولین شاگردان فروید بود.
در این کتاب مقالههایی
از پزشکان و رواندرمان گران
در بحث اختلال بیماریهای
روانی ارائه شده است
* بیماریهای عصبی نتیجهٔ
زد و خورد بین خود و نهاد است
اما در حقیقت کشمکش اصلی
بین دنیای خارج و نهاد است.
و خود باید میانجی بین این
دو شود. فروید
* افسردگی از جنس غم نیست،
خشم است، خشمی علیه خود ؛
خشمی که به درون چرخیده و
حمله میکند. #زیگموند_فروید
www.tgoop.com/ktabdansh📚
.
👤 زیگموند_فروید
علاقهمندان روانشناسی
آیا افرادی غیر از پزشکان
میتوانند به روانکاوی دست
بزنند؟ تئودور ریک " از
اولین شاگردان فروید بود.
در این کتاب مقالههایی
از پزشکان و رواندرمان گران
در بحث اختلال بیماریهای
روانی ارائه شده است
* بیماریهای عصبی نتیجهٔ
زد و خورد بین خود و نهاد است
اما در حقیقت کشمکش اصلی
بین دنیای خارج و نهاد است.
و خود باید میانجی بین این
دو شود. فروید
* افسردگی از جنس غم نیست،
خشم است، خشمی علیه خود ؛
خشمی که به درون چرخیده و
حمله میکند. #زیگموند_فروید
www.tgoop.com/ktabdansh📚
.
#طنز تصویری
بین #دکارت ؛ فیلسوف
ریاًضیدان و دانشمند فرانسوی
و #اسپینوزا ؛ خردگرای عصر
روشنگری با اصالت یهودی پرتغالی
{ نخستین گام برای رسیدن به
حقیقت، شک کردن به هرآن
چیزی است که به ما
آموختهاند. #رنه_دکارت }
{ آکادمیهایی که به خرج دولت
تأسیس میکردند برای تربیت
استعدادهای مردم نیست، بلکه
برای جلوگیری از آن است؛
اما در کشورهای آزاد، علم و هنر
تا آخرین درجه پیشرفت
خواهد کرد. #باروخ_اسپینوزا}
...📚
بین #دکارت ؛ فیلسوف
ریاًضیدان و دانشمند فرانسوی
و #اسپینوزا ؛ خردگرای عصر
روشنگری با اصالت یهودی پرتغالی
{ نخستین گام برای رسیدن به
حقیقت، شک کردن به هرآن
چیزی است که به ما
آموختهاند. #رنه_دکارت }
{ آکادمیهایی که به خرج دولت
تأسیس میکردند برای تربیت
استعدادهای مردم نیست، بلکه
برای جلوگیری از آن است؛
اما در کشورهای آزاد، علم و هنر
تا آخرین درجه پیشرفت
خواهد کرد. #باروخ_اسپینوزا}
...📚
سهتا عُمرِ دیگر ... میخواهم
تا برایت بگویم
غَمهایم را
غمهایی که شاید
قرنها
در پیکرت رخنه کند ..
••☆📚🌒
تا برایت بگویم
غَمهایم را
غمهایی که شاید
قرنها
در پیکرت رخنه کند ..
••☆📚🌒
...📚
حداقل میشد احوالم خوب باشد.
چرا خوب نیست؟
نه بیحوصلهام و نه ترسيدهام.
دردی ندارم.
چیزی آزارم نمیدهد.
انگار در یک آن آدم دیگری میشوم.
بعد دوباره؛
درد و ناراحتی برمیگردد.
بله، خودم هستم.
میبینید؛ همهٔ زندگیام همین بوده!..
هیچوقت هم خوشحال نبودهام!
هیچوقت خوشحال نبودهام..
در آن احوالی نبودهام که مردم
اسمش را میگذارند خوشحالی.
چون اشتیاق بیحد و حصرم به
غیرمعمولی بودن ، این اشتیاق
همهجا مثل خوره بهجانم میافتاد
و همهچیز را خراب میکرد،
تاجایی که روحم در عذاب بود..
فکرش را بکنید چه وضعیتی
میشود، وقتی خودت را مثل
یک کتاب باز میکنی و همهجا
غلطهای چاپی میبینی،
غلط پشت غلط،
تمام این صفحات پر از اشتباهاتاند.
#توماس_برنهات
کتابِ؛ یخبندان
ترجمهٔ: زینب آرمند
...📚
حداقل میشد احوالم خوب باشد.
چرا خوب نیست؟
نه بیحوصلهام و نه ترسيدهام.
دردی ندارم.
چیزی آزارم نمیدهد.
انگار در یک آن آدم دیگری میشوم.
بعد دوباره؛
درد و ناراحتی برمیگردد.
بله، خودم هستم.
میبینید؛ همهٔ زندگیام همین بوده!..
هیچوقت هم خوشحال نبودهام!
هیچوقت خوشحال نبودهام..
در آن احوالی نبودهام که مردم
اسمش را میگذارند خوشحالی.
چون اشتیاق بیحد و حصرم به
غیرمعمولی بودن ، این اشتیاق
همهجا مثل خوره بهجانم میافتاد
و همهچیز را خراب میکرد،
تاجایی که روحم در عذاب بود..
فکرش را بکنید چه وضعیتی
میشود، وقتی خودت را مثل
یک کتاب باز میکنی و همهجا
غلطهای چاپی میبینی،
غلط پشت غلط،
تمام این صفحات پر از اشتباهاتاند.
#توماس_برنهات
کتابِ؛ یخبندان
ترجمهٔ: زینب آرمند
...📚
گاهی هیچچیزی برای از دستدادن
ندارم!
لم میدهم
و به بدبختیهایم لبخند میزنم ...
مردم فکر میکنند هیچ مشکلی ندارم،
اما زندگی بدون مشکل
فقط خواب است..
آدم نمیتواند همیشه بخوابد.
- چارلی چاپلین
...📚
ندارم!
لم میدهم
و به بدبختیهایم لبخند میزنم ...
مردم فکر میکنند هیچ مشکلی ندارم،
اما زندگی بدون مشکل
فقط خواب است..
آدم نمیتواند همیشه بخوابد.
- چارلی چاپلین
...📚
■ این بنبست
تنها زمانی تثبیت مىشود که
از پیداکردنِ راهِ خروج
دست بکِشیم . - موریس بلانشو
...📚
تنها زمانی تثبیت مىشود که
از پیداکردنِ راهِ خروج
دست بکِشیم . - موریس بلانشو
...📚
کتاب دانش
..... داستانهای کوتاه 📝دوره گرد 6 نوشتهٔ کریستین بوبن اگر کودک گمگشته به خانه بازگردد، تمنای مأمن بخشایشی ندارد. اگر به خانه بیاید، ولولهٔ نوری را به همراه میآورد که در سوزش مرگ با دست خالی تسخیر کرده است. اگر بهسوی کسانی بازگردد که…
📝 دوره گرد 7
" کتاب دورهگرد که در سال ۱۹۸۲
که به شکل کتابی جداگانه به
چاپ رسید شعر منشوریست .
درونمایه اصلی
آن، ستایش از خواننده و خوانش
است و نیز آن جهان رؤیایی و
خیالانگیزی که انسان را مسحور و
مفتون خود میکند. "
آنها برای ستایش نخستین سپیدهدم
خطوط برجستهٔ دستشان،
دستی را که مینویسد ، به او
میسپارند تا دست ، فرمانبر سپیدهدم
باشد. همانگونه که برگ فرمانبر بادی
است که مسحورش میکند .
ای کاش که سپیدی برگهای کتاب ،
سپیدی سفرهای باشد که روزی
پذیرای تو خواهد شد .
خوانش، پیوند پرشور دوستی با
ناشناسی از راه رسیده است.
جیرجیرکی زیر سبزه، رنجرهای در
مرکبدان. نجوا، زمزمه، سکوت.
هدیه انسانی تنها به انسانی تنها.
دو رهگذر در سایهٔ درختان بلند بلوط
یکی با کتابی گشوده به ديگری گوش
میسپارد. باهم چه میگویند؟
بیشک نه آنچه نظمی نو در عالم
میاندازد و چرخش ستارگان را
تجدید میکند. بلکه این یگانه یقین
را که مونتنی" ( فیلسوف فرانسوی )
خوابگرد بیخیال، با تماشای خاک رس
درآمیخته با اندکی آسمان، زیر لب
زمزمه میکرد :
زندگی لطیف و شکننده است و
پریشان کردنش آسان.
سالهای سپیدی که خواندن
نمیدانستی و به زحمت گام
برمیداشتی، پرتو آن سالها، از
خلال آن پرتو پرنقش و نگار سکوت
بهسویت میآید. به گرفتاریت
رسیدگی میکند و کودک تنبیه شده
در گوشهای از آسمان را فرامیخواند؛
آنچه را که تو با زیر و رو کردن
خاکستر کتابها، با کمک ساقه باریک
فندق، به عبث جستجو میکنی،
آن کودک مردم گریز را از ازل يافته
بود.
در میان دندانهای شیریاش، گل
نسترن میدرخشید.
در اتاق چه بسیار کتابها، در کتابها،
چه بسیار اتاقها، برگهای کتاب را
ورق میزنی. از اتاقی به اتاق دیگر
میروی و هدف، تملک و یا حفظ و
پاسداری نیست. هدف تهیدستی
است. پیاپی تهیدستی. تا آن زمان که
انواری را در وجودت بازشناسی که
نیروهایت نمیتوانست بیابد و تنها
ناتوانی تو ، یارای پدید آوردنشان را
داشت. هرآنچه را که داری- و
بسیار بیش از نیاز توست. - باید
روزی به جوهرهٔ زندگی، این گدای
همیشگی، به زندگی که برگهای
سرنوشت را بیرون میکشد،
بازپس دهی. او همهٔ ساعات عمرت
را، بسان بادبزنی سادهدلانه رنگآمیزی
شده در برابرت میگشاید و در
عوض، آخرین کلامت را خواستار
میشود.
ای فرشتههای مقرب نیها، ای بالهای
رنگباخته زیرفون، ای ابرهای خسته
و رنجور، سایههای شما را بر کتابی
که در میان علفهای فراموششده
بود، بهخوبی بهیاد دارم:
طولانی در کنار آب، و هرلحظه
بسان زن عاشقی میگذشت که،
جاودان و خندان و رنگ زرین
ستارهای را پیشبندش فرو میریخت .
صداهای قلمتان را میشنوم .
سکوت صدایتان را .
این لطافت اطمینانبخش را که ؛
چرا بخوانیم؟
اینک که همهچیز اینجاست .
👤 #کریستین_بوبن
متولد ۱۹۵۱ فرانسه
چه زیبا میگوید؛
من خدا را در قمقمهٔ آب یافتهام،
در عطر یک گل .
در خلوص برخی کتابها و
حتی نزد بیدینان .
اما تقریبا هیچگاه وی را نزد آنانی که
کارشان سخنگفتن از اوست
نیافتهام..
ترجمهٔ؛ خانم مهوش قویمی
● پایان
...📚✨...🖊
" کتاب دورهگرد که در سال ۱۹۸۲
که به شکل کتابی جداگانه به
چاپ رسید شعر منشوریست .
درونمایه اصلی
آن، ستایش از خواننده و خوانش
است و نیز آن جهان رؤیایی و
خیالانگیزی که انسان را مسحور و
مفتون خود میکند. "
آنها برای ستایش نخستین سپیدهدم
خطوط برجستهٔ دستشان،
دستی را که مینویسد ، به او
میسپارند تا دست ، فرمانبر سپیدهدم
باشد. همانگونه که برگ فرمانبر بادی
است که مسحورش میکند .
ای کاش که سپیدی برگهای کتاب ،
سپیدی سفرهای باشد که روزی
پذیرای تو خواهد شد .
خوانش، پیوند پرشور دوستی با
ناشناسی از راه رسیده است.
جیرجیرکی زیر سبزه، رنجرهای در
مرکبدان. نجوا، زمزمه، سکوت.
هدیه انسانی تنها به انسانی تنها.
دو رهگذر در سایهٔ درختان بلند بلوط
یکی با کتابی گشوده به ديگری گوش
میسپارد. باهم چه میگویند؟
بیشک نه آنچه نظمی نو در عالم
میاندازد و چرخش ستارگان را
تجدید میکند. بلکه این یگانه یقین
را که مونتنی" ( فیلسوف فرانسوی )
خوابگرد بیخیال، با تماشای خاک رس
درآمیخته با اندکی آسمان، زیر لب
زمزمه میکرد :
زندگی لطیف و شکننده است و
پریشان کردنش آسان.
سالهای سپیدی که خواندن
نمیدانستی و به زحمت گام
برمیداشتی، پرتو آن سالها، از
خلال آن پرتو پرنقش و نگار سکوت
بهسویت میآید. به گرفتاریت
رسیدگی میکند و کودک تنبیه شده
در گوشهای از آسمان را فرامیخواند؛
آنچه را که تو با زیر و رو کردن
خاکستر کتابها، با کمک ساقه باریک
فندق، به عبث جستجو میکنی،
آن کودک مردم گریز را از ازل يافته
بود.
در میان دندانهای شیریاش، گل
نسترن میدرخشید.
در اتاق چه بسیار کتابها، در کتابها،
چه بسیار اتاقها، برگهای کتاب را
ورق میزنی. از اتاقی به اتاق دیگر
میروی و هدف، تملک و یا حفظ و
پاسداری نیست. هدف تهیدستی
است. پیاپی تهیدستی. تا آن زمان که
انواری را در وجودت بازشناسی که
نیروهایت نمیتوانست بیابد و تنها
ناتوانی تو ، یارای پدید آوردنشان را
داشت. هرآنچه را که داری- و
بسیار بیش از نیاز توست. - باید
روزی به جوهرهٔ زندگی، این گدای
همیشگی، به زندگی که برگهای
سرنوشت را بیرون میکشد،
بازپس دهی. او همهٔ ساعات عمرت
را، بسان بادبزنی سادهدلانه رنگآمیزی
شده در برابرت میگشاید و در
عوض، آخرین کلامت را خواستار
میشود.
ای فرشتههای مقرب نیها، ای بالهای
رنگباخته زیرفون، ای ابرهای خسته
و رنجور، سایههای شما را بر کتابی
که در میان علفهای فراموششده
بود، بهخوبی بهیاد دارم:
طولانی در کنار آب، و هرلحظه
بسان زن عاشقی میگذشت که،
جاودان و خندان و رنگ زرین
ستارهای را پیشبندش فرو میریخت .
صداهای قلمتان را میشنوم .
سکوت صدایتان را .
این لطافت اطمینانبخش را که ؛
چرا بخوانیم؟
اینک که همهچیز اینجاست .
👤 #کریستین_بوبن
متولد ۱۹۵۱ فرانسه
چه زیبا میگوید؛
من خدا را در قمقمهٔ آب یافتهام،
در عطر یک گل .
در خلوص برخی کتابها و
حتی نزد بیدینان .
اما تقریبا هیچگاه وی را نزد آنانی که
کارشان سخنگفتن از اوست
نیافتهام..
ترجمهٔ؛ خانم مهوش قویمی
● پایان
...📚✨...🖊