tgoop.com/ktabdansh/3965
Last Update:
📖 مطالعه قسمت هشتم
کسانی هستند که خوش دارند چهرهای
بهخود بگیرند و برآنند که فضیلت
نوعی چهره گرفتن است
زانوهاشان همیشه در پیشگاهِ فضیلت
بر زمین است و دستاشان در ستایش
آن بر آسمان،
اما دلشان از آن بی خبر.
دربارهٔ درخت بر بالای کوه
روزی زرتشت مردی را دید که به
درختی تکیه داده و به دره نگاه میکند.
چنین گفت زرتشت؛
من نمیتوانم با دستانم درخت را
بلرزانم اما باد نامرئی او را خم میکند.
ما بدتر از همه با دستان نامرئی ،
آشفته میشویم، خم میشویم.
هرچه بهسمت نور بروی، ریشههایت
قویتر میشود. روح اختراع میشود
کشف نمیشود.
مرد حیرت کرد، فریاد زد:
از کجا میدانی؟
ای زرتشت من درحال تغییرم، امروزم
با دیروزم تناقض دارد، در بالا که
هستم تنهایم. چنین گفت زرتشت؛
این درخت، تنها رشد کرده و از
انسانها و جانوران بلندتر شده.
مرد فریاد زد: آری راست میگویی.
تو صاعقه هستی، سپس گریست.
چنین گفت زرتشت؛
تو هنوز ازاد نیستی، غرایز شرور تو
تشنه آزادی است اما سگان در سرداب
صدایت میکنند، باهوش اما فاسد.
باید خودت را تصفیه کنی، عشق و
امیدت را دور نینداز. شرافت تو را
همه میبینند، یک فرد شریف، بر
سر راه خوبی هم ايستاده است.
میخواهند تو را از سر راه بردارند.
یک فرد شریف چيزهای کهنه را
میخواهد آنها گفتهاند روح هم یک هوس است.
آنها روزگاری فکر قهرمان شدن در سر
داشتند؛ حالا بیبندوبار شدند.
قهرمان برای آنها فقط اندوه و هراس
است. من از تو درخواست میکنم؛
قهرمانی را که در روحت داری
دور نینداز،
بالاترین امیدت را مقدس بشمار.
چنین گفت زرتشت
دربارهٔ واعظان مرگ
زمین پر از زوائد است.
باشد که آنها با زندگی ابدی ،
فریب داده شده و از این زندگی دور
شوند. افراد وحشتناکی که شکارچی
را درون خودشان همهجا میبرند و
هنوز به انسان هم تبدیل نشدهاند.
( کشیشان و .... )
ترک کردن زندگی را موعظه کنند و
خودشان هم از جهان بروند.
ترجیح میدهند مرده باشند و ما باید
به ارادهٔ آنها احترام بگذاریم.
میگویند؛ زندگی تکذیب شده است.
اما خودشان و نگاهشان تکذیب شده.
در شنل ضخیم اندوه و طمع منتظر
میمانند.
خرد آنها میگوید، ' احمق است
کسیکه به زندگی ادامه میدهد
ولی ما چنین احمقهایی هستیم !
و این دقیقا احمقانهترین چیز
دربارهٔ زندگی است.
دیگران میگویند، ' زندگی فقط
رنج است، دروغ هم نمیگویند؛
پس راهی پیدا کنید تا این رنج
پایان بگیرد.
رابطهٔ جنسی گناه است، فرزندآوری
طاقتفرساست، به دلسوزی نیاز است،
آنها میخواهند از زندگی آزاد شوند،
چه اهمیتی دارد که دیگران را با
زنجیرها و هدیههای خود اسیر کنند؟
( وعدهٔ دنیای بهتر پس از مرگ ؟ )
شما که زندگی آشفته دارید؛ برای
موعظه مرگ آمادهاید؟
اگر به زندگی ایمان داشتید، کمتر
خودتان را به درون لحظهٔ اکنون
میانداختید.
صدای موعظه مرگ همهجا هست.
زمین پر از افرادی است که ترک
زندگی باید برای آنها موعظه شود.
چنین گفت زرتشت.
▪︎ شارل دو مونتسکیو میگوید؛
کتابی که میخوانی، نبايد
بهجای تو بیندیشد، باید تو را
به اندیشیدن وا دارد.
📚 چنین گفت زرتشت -نیچه
● ادامه دارد
...📚
BY کتاب دانش
Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/3965