Telegram Web
غلوپژوهی
کدام یک بیانگر دیدگاه فقیه و محدث عالی‌قدر شیعه، شیخ حر عاملی درباره علم امام است؟
🔸پاسخ صحیح این سؤال درباره دیدگاه شیخ حر عاملی

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اغْتَسَلَ أَبِي مِنَ الْجَنَابَةِ فَقِيلَ لَهُ قَدْ أَبْقَيْتَ لُمْعَةً فِي ظَهْرِكَ لَمْ يُصِبْهَا الْمَاءُ فَقَالَ لَهُ مَا كَانَ عَلَيْكَ لَوْ سَكَتَّ ثُمَّ مَسَحَ تِلْكَ‏ اللُّمْعَةَ بِيَدِهِ‏ (الكافي، ج‏۳، ص۴۵).

شبیه این روایت به پیامبر (ص) نیز منسوب شده است (الجعفريات، ص۱۷).

علمای متقدم شیعه چه بسا ابهام خاصی درباره این روایت نداشته‌اند که بدون توضیح آن را نقل کرده‌اند. علمای متأخرتر خود را ملزم دیده‌اند که درباره رابطه این حدیث با علمِ امام توضیح دهند؛ لذا وجوه و احتمالات مختلفی درباره آن مطرح شده است؛ مانندِ اشتباهِ راوی یا کسی که تذکر داده، مماشاتِ حضرت، تقیه، تعمد حضرت به قصد تعلیم، پایان نیافتنِ غسل و ...

در این میان، برخی از فقها نیز تصریح کرده‌اند که حمل آن بر ظاهرش مشکلی ندارد؛ زیرا لازم نیست امام به چنین جزئیاتی علم داشته باشد و با عصمت نیز منافاتی ندارد.

ملا محمد اسماعیل خواجوئی (د. ۱۱۷۳ ق) نوشته است:

«و بعد التأمّل يظهر أن لا دلالة في هذا الحديث على شيء من السهو و النسيان. بل غاية ما دلّ‌ عليه أنّه عليه السّلام ما كان عالما في ذلك الوقت بعدم اصابة الماء تلك اللمعة، و هذا لا ينافي منصب الإمامة، لأنّ‌ الإمام عليه السّلام لا يجب أن يكون عالما في كل وقت بكل ما يكون على التفصيل ...» (تعلیقه بر مشرق الشمسین و إکسیر السعادتین، ص۲۳۰).

شیخ حر عاملی (د. ۱۱۰۴) نیز در حاشیه وسائل الشیعة نوشته است:

«بقاء لمعة في ظهره لا يستلزم النسيان لأن ذلك غائب عن عينه فهو من علم الغيب و لا يلزم ذلك في الامام عليه السلام و يحتمل غلط القائل و اشتباه الأمر عليه و غير ذلك» (وسائل الشيعة، ج‏۲، پاورقی ص۲۶۰).

بنابراین روشن است که شیخ حر عاملی حتی اشرافِ امام به چنین اموری را -با این که بسیار نزدیک و مربوط به بدن خود ایشان است- لازم نمی‌داند؛ چون از چشم پنهان است و در عمل و تکلیف ایشان هم دخیل و شرط نیست.

پیشتر دیگر سخنانِ شیخ حر عاملی درباره این موضوع گذشت:

https://www.tgoop.com/gholow2/2853

چنان که گذشت درباره این حدیث، وجوه دیگری نیز مطرح است و غرض اصلی از نقل این حدیث، توضیح دیدگاه شیخ حر عاملی و برخی دیگر از فقها درباره علم امام و نحوه مواجهه و تلقی آن‌ها در این موضوع است.

#علم_غیب
@Gholow2
علمني جبرئيل(1).pdf
1.5 MB
📖 «علمني جبرئيل»

رساله‌ای به زبان عربی که در پاسخ به شبهات اخیر مدعیان علم غیب درباره وحی و نبوت و جایگاه جبرئیل منتشر شده است.

منبع: https://www.tgoop.com/mob3tharat/1468

#علم_غیب
@Gholow2
علم امام
محبین آل محمد صلی الله علیهم
«گزارشی مختصر پیرامون علم امام در کتاب بصائر‌الدرجات»

🎙گفتگوی سید مهدی موسوی و عمیدرضا اکبری

#علم_غیب
@Gholow2
نمودار منابع علم امام
بر اساس روایات منابع متقدم امامیه

توضیحات نمودار
#علم_غیب
@gholow2
الســؤال : هل القول بأن الإمام عليّ (ع) أو الإمام الحسين (ع) هو خالق الأكوان أو جاعل السماوات او انه يحيي الخلق ويميتهم من الغلو المنهيّ عنه في الروايات الشريفة الثابتة؟ ودمتم ذخرًا للإسلام والمسلمين.

الجـواب : بسمه تعالى. نعم هو من الغلو الذي تبرّأ منه أئمّة أهل البيت (ع)، وليس منه إسناد الخلق أو الإحياء إليهم في بعض الموارد الخاصّة بإذن الله تعالى، نظير ما ورد في القرآن الكريم بالنسبة إلى بعض الأنبياء (ع).

مكتب سماحة السيّد السيستانيّ «دام ظلّه» - أجوبة المسائل الشرعيّة. ۸ صفر ۱۴۴۵ هـ .

آیا اعتقاد به اینکه امام علی علیه السلام یا امام حسین علیه السلام آفریننده جهان‌ها یا جاعل آسمان‌ها است یا اینکه مخلوقات را زنده می‌گرداند و می‌میراند، غلوی محسوب می شود که در روایات شریفه و ثابته از آن نهی شده است؟

باسمه تعالی. بله جزو غلوی است که ائمه اهل بیت ع از آن تبری دارند ولی نسبت دادن آفرینش و زنده گرداندن به آنها در برخی موارد خاص به اذن خداوند جزو غلو نیست نظیر آنچه در خصوص برخی پیامبران ع در قرآن آمده است. (۸ صفر ۱۴۴۵)
....
پ.ن: طبعا موارد خاص مانند معجزه عیسی ع خلق من شیء است.

#توافق_المشیئتین
@Gholow2
لا زالت الحملة مستمرّة..
🔹🔸دیدگاه آشکار شیخ طوسی (ره) درباره علم امام به احکام قبل از امامت🔸🔹

وَ أَخْبَرَنِي الشَّيْخُ أَيَّدَهُ اللَّهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ جَمِيعاً عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَذْيِ فَقَالَ إِنَّ عَلِيّاً ع كَانَ رَجُلًا مَذَّاءً وَ اسْتَحْيَا أَنْ يَسْأَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص لِمَكَانِ فَاطِمَةَ ع فَأَمَرَ الْمِقْدَادَ أَنْ يَسْأَلَهُ وَ هُوَ جَالِسٌ فَسَأَلَهُ فَقَالَ لَهُ لَيْسَ بِشَيْ‏ءٍ.

📕تهذيب الأحكام، ج‏۱، ص۱۷

«... قيل له: أول ما نقول: ان جميع ما تضمنه السؤال تعويل على أخبار آحاد لا توجب علما- عندنا- و عند خصومنا. و عندنا- خاصة- لا توجب عملا- على ما دللنا عليه- و ما هذا سبيله لا يجوز أن يعترض به على أدلة العقول. على انا لو تجاوزنا عن ذلك و سلمنا صحة هذه الأخبار كلها لم يكن فيها ما يطعن على ما قلناه، و لا شبهة فيه، لأن خبر مقداد- على ما وردت به الرواية- لا شك انه غير قادح فيما قلناه، لأنا لا نوجب كون الامام عالما بجميع الدين من لدن خلقه، و كمال عقله. و انما نوجبه في الحال التي يكون فيها إماما، و سؤال أمير المؤمنين في المذي انما كان في زمان الرسول عليه‏ و آله السّلام، و في تلك الحال لم يكن عالما بجميع الأحكام، لأنه لم يكن إماما بعد. و لا فرق بين حكم المذي الذي لم يعرفه ثم عرفه، و بين غيره من الأحكام التي استفادها من جهة النبي عليه و آله السّلام، و علمها بعد أن لم يكن عالما بها، فالاقتصار على ذكر المذي- و حكم سائر الدين حكمه- لا وجه له.»

📘تلخيص الشافي، ج‏۱، ص۲۶۳


در متن بالا شیخ طوسی صریحا می فرماید:

«... ما لازم نمی‌دانیم امام از هنگام آفرینش و کمال عقل (بلوغ) به همه دین عالم باشد؛ بلکه تنها آن را در حالی که امام است لازم می‌دانیم و سؤال امیرالمؤمنین (ع) درباره مذی در زمان رسول خدا (ص) بود و در آن حال به همه احکام عالم نبود؛ زیرا هنوز امام نبود و فرقی بین حکم مذی که نمی‌دانست و سپس دانست با دیگر احکام که از پیامبر (ص) آموخت و بعد از این که از آن آگاه نبود، به آن علم پیدا کرد، نیست ...»

این دیدگاه شیخ طوسی همسو با روایات چند باب از کتاب بصائر است، که انتقال علوم وراثتی ائمه ع را در آستانه وفات امام پیشین می‌داند. (نمونه: بصائر الدرجات، ص477-478، 464-469)

#علم_غیب
@Gholow2
نظر علامه مجلسی درباره علم امام قبل از امامت

«... لا استبعاد في نقص علم إمام قبل إمامته عن إمام آخر في حال إمامته ...»

📘مرآة العقول، ج‏۹، ص۱۱۶
📗بحار الأنوار، ج‏۷۱، ص۳۳۶

#علم_غیب
@Gholow2
JEP_Volume 9_Issue 1_Pages 7-63.pdf
10.9 MB
اثبات ازدیاد علم امام در پرتو احادیث
محمدتقی یارمحمدیان
امامت پژوهی25، 1398ش، ص7-63

... گمانۀ کم­‌شماری احادیث افزایش علم امام، و ناسازگاری با مضمون روایات «فراگیریِ علم امام نسبت به گذشته و آینده» سبب بی‌معنادانستن افزایش علم امام و درنتیجه توجیه آن شده است. [که باید افزود مستندات فراگیری یا دلالت ندارند، یا اختلالات سندی و محتوایی گسترده‌ای دارند، و هماورد آیات قرآن، صدها خبر معتبر و اتفاق قدمای امامیه در تطور و محدودیت علم امام نیستند.]
نوشتار حاضر این کم­‌شماری را نفی می­‌کند و با جستجوی جامع و گونه­‌شناسیِ آنها، به انبوهی از احادیث ازدیاد علم امام دست یافته است و اساس و حقیقت علم امام را علم افزون او می‌داند. گونه­‌های دیگر از علوم امام، بیشتر نشانۀ امامت هستند و در صورت تعارض، باید در سایۀ ازدیاد علم امام معنا و تفسیر شوند. ناسازگاری ظاهری این دو دسته حدیث را می­توان با کم­‌کردن شمول موضوعی و زمانی ادلۀ فراگیریِ علم امام و نیز با متفاوت­‌دانستن موضوع آنها حلّ کرد و ادلۀ ازدیاد علم امام را مکمّلی برای آنها دانست.

توضیحات تکمیلی
@gholow2
JEP_Volume 7_Issue 1_Pages 7-34.pdf
9 MB
ازدیاد علم امام از منظر قرآن
محمدتقی یارمحمدیان
امامت پژوهی21، 1396، ص7-34

چکیده

ازدیاد علم امام، از مفاهیمی است که در میان احادیث مربوط به علم امام، مورد اهتمام ائمۀ اطهار(ع) قرار گرفته است. هدف این نوشتار آن است که با استناد آموزۀ ازدیاد علم امام به آیات قرآن، این باور حدیثی شیعه را از قرآن استخراج و به آن استحکام بخشد. این نوشتار کوشیده است تا با رویکردی درون­مذهبی و با روش تحلیل آیات، «خانوادۀ احادیث ازدیاد علم امام» را به پنج گروه از آیات، مستند کند. حاصل این پژوهش نشان می­دهد که هرچند در قرآن کریم بر ازدیاد علم امام تصریح نشده است، اما شواهدی از قرآن، این باور حدیثی را تأیید می‌کند.
_
تذکر: آیات بسیار دیگر و روایات تفسیری فراوانی در تأیید دیدگاه کلی نویسنده وجود دارد که این مقاله متعرض آن‌ها نشده است. (برخی نمونه‌ها)

#علم_غیب
@gholow2
🌙دعای وداع با ماه مبارک رمضان

🌾مناجات عاشقانه منقول از امام زین العابدین ع:

*السلام عليك يا أكرم مصحوب من الأوقات، و يا خير شهر في الأيام والساعات*
🌸 بدرود ای گرامی ترین اوقات که نزد ما بودی...

*السلام عليك من أليف آنس مقبلا فسر، و أوحش منقضيا فمض*
🌸بدرود ای همدمی که چون آمدی، بر دل ما آرامش آوردی و شادمان کردی و چون سپری شدی ما را در وحشت تنهایی گذاشتی و درد فراق افزودی!

*السلام عليك من مطلوب قبل وقته، ومحزون عليه قبل فوته*
🌸بدرود ای که پیش از آمدنت در انتظار تو بودیم، و پیش از رفتنت به اندوه جدایی مبتلا شدیم

*السلام عليك ما كان أحرصنا بالأمس عليك، وأشد شوقنا غدا إليك*
🌸بدرود ای که دیروز چون با ما بودی، به سختی دلبسته ات بودیم و فردا که از میان ما خواهی رفت، از جان و دل آرزومند آمدنت هستیم...

📚فرازهایی از دعای ۴۵ صحیفه سجادیه.
در این دعای شریفه فضائل بسیاری برای ماه مبارک رمضان آمده است.
دیگر دعای وداع
🌺 عید سعید فطر بر همه مسلمانان مبارک باد 🌺

@Gholow2
Audio
🎙«وضعیت علویان سوریه؛ گذشته و امروز»

دکتر جواد لطفی
«رئیس دانشکده شیعه شناسی»
💥علویان سوریه از عصر حمدانیان تا حاکمیت حزب بعث

21:55 دکتر سید ابوالحسن نواب
«موسس دانشگاه ادیان و مذاهب»
💥علویان سوریه با تأکید بر جریان ارتش، امن و حزب بعث

44:55 شیخ علی محمد درویش
💥«وضعیت شناسی علویان سوریه بعد از سقوط بشار اسد»

1:21:30 دکتر عمیدرضا اکبری
«پژوهشگر حوزه‌ی مطالعات نصیریه»
💥نقش پیشینهٔ علویان در هویت امروز ایشان
کامنت‌ها

1:41:41 دبیر علمی نشست:
دکتر احمد فلاح‌زاده
«مدیر گروه فرق تشیع دانشکده‌ی تاریخ دانشگاه ادیان»

1:43:13 پاسخ و پرسش

📍دانشگاه ادیان و مذاهب، ۳ بهمن ۱۴۰۳
@gholow2
دلالت حدیث اصیل حرث بن مغیره بر ازدیاد علم امام

«قلت لأبي عبد الله ع جعلت فداك الذي يسأل عنه الإمام و ليس عنده فيه شي‏ء من أين يعلمه قال ينكت في القلب نكتا أو ينقر في الأذن نقرا.»

اصالت تاریخی خبر حرث

در بصائر الدرجات در دوباب، 11 بار به طرق مختلف، حدیث حرث بن مغیره از امام صادق ع دربارۀ نقش نکت و الهام به قلب امام در علم ایشان نقل شده است (ص316-317: 5 نقل، ص326-328: 6 نقل). 8 تن (صفوان بن يحيى، داود بن فرقد، يونس بن يعقوب، حماد بن عثمان، عمر بن أبان، یحیی بن عمران، مفضل و ابی‌کهمش) راوی از حرث در طبقه پس از او هستند. تفاوت کلمات نقل‌های هر راوی و اتحاد مضمون، حاکی از آن است که حرث این نقل را به صورت شفاهی انتقال داده است. (در میان راویان حرث، رنگ‌های مشابه، نزدیکی متنی بیشتری دارند.) ولی از هریک از سه راوی نخست او، دو تن روایت می‌کنند (گذشته از طرق متفاوت دیگر منابع، مانند الکافی، ج1، ص264 از صفوان) که الفاظ نقل‌ها از هر راوی دیگر تغییر نمی‌کند. این نشان از کتابت خبر در دو طبقه پس از حرث دارد. هم‌چنین دو نقل مرسل (یونس و ابان بن عثمان) با تعبیر «عن رجل» همبستگی متنی بالایی با برخی تحریرهای از خبر حرث دارد که حاکی از اتکا به آن‌ها است.

فارغ از توثیق راویان بیشتر طرق (صفوان بن يحيى، داود بن فرقد، يونس بن يعقوب، حماد بن عثمان، عمر بن أبان، یحیی بن عمران)، این الگوی متن-اسناد حاکی از اصالت انتساب به حرث است.

در این میان البته دو اختلال جزئی در یکی از طرق از حرث و طریقی مرتبط از غیر حرث وجود دارد که اشکالی به دیگر طرق وارد نمی‌کند: اول، از دو نقل از سه نقل از یونس بن یعقوب، دوتایشتان اسناد صددرصد یکسانی (از محمد بن عبد الحمید) دارند، ولی متن یکی (ص327-328) با دو متن دیگر از یونس تناسب کمتری دارد و به تحریر راویان دیگری از حرث نزدیک‌تر است. دوم، نقلی از علی بن ابی حمزه از ابوبصیر از امام صادق (ع) در دست است که صددرصد سؤال راوی و پاسخ امام، با تحریر فضاله از داود بن فرقد از حرث یکی است (ص316، ح1 و 2). در حالی که مجموعه نقل‌های از ابوبصیر در زمینه نکت و نقر الفاظ بسیار متفاوتی با نقل‌های حرث دارند. (نگر: ص231-232. چرایی اختلال خبر ابن ابی‌حمزه و ارتباط احتمالی آن با اختلال نسخه یا تحریف سهوی یا عمدی بطائنی تحقیق مجزایی لازم دارد.)

بر این اساس در دو طبقه پس از حرث نیز این روایت تنها در بصائر از سوی 13 تن نقل می‌شود. گفتنی است خود حرث از صحابیان سرشناس و توثیق‌‌شده در برخی کتب رجال و روایات است. در اینجا نیز حرث مستقیماً از امام می‌پرسد که اتصال سند را کاملاً تأیید می‌کند. هم‌چنین در نزدیک‌ترین نقل در طبقۀ حرث، دیگرانی مانند عيسى بن حمزة ثقفي، حسن بن يحيى مدائنی و نجاشی از امام صادق (ع) و نیز در طبقۀ بعد (به سه طریق) علی بن یقطین از امام کاظم (ع) این مضمون را نقل می‌کنند. (ص316-318) و البته در زمینه نکت و الهام روایات بسیار دیگری نیز وجود دارد.

دلالت خبر حرث
در این روایت، حرث همسو با روایات دست‌کم 7 باب از بصائر درخصوص مواجهه امام با مسائلی که پیشتر علمشان را نداشته، و نیز روایات بسیار دیگر در کتاب، دربارۀ مسائلی که علم آن نزد امام نیست می‌پرسد که امام آن را از کجا می‌داند؟ امام صادق (ع) با تقریر این پیش‌فرض، می‌گوید در قلب او چیزی الهام می‌شود، و یا در گوشش چیزی گفته می‌شود.

در فضای این روایت امام با وجود محدویت‌های علم، از پاسخ به مسائل در نمی‌ماند. چنانکه در آیات قرآن، وقتی برخی دربارۀ مسائلی می‌پرسیدند، آن‌گاه آیاتی نازل می‌شد و بهترین پاسخ را ارائه می‌داد (برای نمونه: البقرة : 189، 217، 219، 222؛ الأنفال: 1؛ الکهف: 83 و...)، و گاهی تصریح می‌شود که رسول خدا (ص) پیشتر مسائلی را نمی‌دانسته است (نمونه: www.tgoop.com/gholow2/2800).

به همین صورت می‌توان روایات بسیار دیگری را حاکی از تطور و ازدیاد علم امام و حجج الهی ارائه داد که از آن‌جمله ابواب ازدیاد علم امام، ابواب عرضه اعمال بر امام، ابواب وحی ملائکه، ابواب زمان‌های افزایش علم، ابواب علم حادث و انواع آن و... است. در روایات متعددی از این دست نیز همسو با تعابیر قرآنی، از عباراتی مانند «لا نعلم» و «لم یعلم»، به نبود علم پیشین تصریح می‌شود (نمونه: بصائر، ص220-222، 513؛ الکافی، ج1، ص256).

#علم_غیب
@gholow2
نظری به معارض‌ها

همچنین، غیر از مؤیدات حدیث حرث، در سوی دیگر روایاتی نیز وجود دارد که ممکن است معارض با خبر حرث به نظر آیند. صریح‌ترین این نمونه‌ها بر وجود (حکمِ؟) همه چیز در کتاب و سنت (نمونه: الكافي، ج‏1، ص59-62، ح1، 2، 4، 10) یا هر حکمی در صحیفه جامعه (بصائر، ص142-146) دلالت دارند. لکن صحیفه جامعه مربوط به احکام است، و تعبیر «مسائل» در روایت حرث معلوم نیست ناظر به اصل احکام باشد.
در مجموعه‌ای از روایات ناظر به همین منابع مانند جامعه نیز تذکر داده شده که نسبت به علم حادث محدودند (نمونه: بصائر الدرجات، ج1، ص135، 138-139، 140، 151-152، 225، 303، 318، 326). گذشته از آن‌که روایات باب الکافی قوت سندی مجموع اخبار ازدیاد مانند روایت حرث را ندارند، از وجوه جمع امثال خبر حرث با معارض‌ها این است که معارض‌ها همسو با تعابیر برخی اخبار قابل حمل بر اصول احکام هستند (الكافي، ج‏1، ص60)، ولی ازدیاد و نکت و تسدید در غیر احکام یا در مقام تطبیق قواعد احکام بر جزئیات، یا تطبیق بر مصادیق می‌تواند باشد. برخی نیز احتمال داده‌اند که دسترسی امام به همه احکام در قالب کتاب و جامعه اجمالی بوده، ولی برای یافتن قطعی پاسخ نیازمند ازدیاد علم باشند و... (يار محمديان، «اثبات ازدیاد علم امام در پرتو احادیث»، ص35-55). چنانکه با وجود ضروری بودن ازدیاد علم رسول الله ص، رد آن برای امامان وجهی ندارد. بنابراین، روایات معارض از حیث دلالت بر فراگیری و عدم تغییر، صراحت امثال خبر حرث بر ازدیاد و محدودیت را ندارند.

#علم_غیب
@gholow2
نمودار اسناد تحریرهای روایت حرث بن مغیره در بصائر الدرجات:

«قُلْتُ لِأبي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِداكَ الَّذِي يُسْألُ عَنْهُ الْإمامُ وَ لَيْسَ عِنْدَهُ فِيهِ شَيْ‏ءٌ مِنْ أيْنَ يَعْلَمُهُ قَالَ يُنْكَتُ فِي الْقَلْبِ نَكْتاً أَوْ يُنْقَرُ فِي الْأُذُنِ نَقْراً.»

به اباعبدالله (ع) عرض کردم فدایت شوم، آنچه امام از آن پرسیده شود، و نزد امام چیزی درباره‌اش نباشد، از کجا می‌داند [/علم عالمتان از کجا است؟] فرمود در دلش افکنده، یا به گوشش رسانده می‌شود.

تحلیل اصالت و دلالت

#علم_غیب
@gholow2
2025/08/28 00:17:42
Back to Top
HTML Embed Code: