قانون اساسی آتن
قانون اساسی آتنی ها اثری است از ارسطو یا یکی از شاگردانش که به توصیف قوانین اساسی آتن باستان می پردازد که در سال 1879 در دو قطعه پاپیروس در مصر کشف شده است. ارسطو این اثر را به دو بخش اصلی تقسیم میکند
۱. توسعه تاریخی حکومت آتن
آتن در ابتدا دارای نظام پادشاهی بود، سپس یک حکومت اشرافی تحت سلطه خانوادههای قدرتمند جایگزین آن شد. سولون در اوایل قرن ششم پیش از میلاد اصلاحاتی را برای رفع نابرابری اقتصادی و بیثباتی معرفی کرد و پایههای دموکراسی را بنا نهاد. بعدها، کلئیستنس نظام سیاسی را با ایجاد تقسیمات قبیلهای جدید و تقویت نقش مجمع (اکلسیا) بازسازی کرد. همچنین به ظهور شخصیتهایی مانند پیسیستراتوس، جبار آتن، میپردازد.
۲. توصیف نظام دموکراتیک آتن
۱. اکلسیا (مجمع) برای همه شهروندان مرد باز بود و نقش اساسی در تصمیمگیری ایفا میکرد.
۲. بول (شورای ۵۰۰ نفره) پیشنهادات قانونگذاری را آماده کرده و امور روزمره را مدیریت میکرد.
۳. آرئوپاگوس به عنوان یک نهاد قضایی بر برخی امور قانونی نظارت داشت.
بسیاری از مقامات دولتی از طریق قرعهکشی انتخاب میشدند تا مشارکت گسترده شهروندان در حکومت تضمین شود.
#ارسطو
قانون اساسی آتنی ها اثری است از ارسطو یا یکی از شاگردانش که به توصیف قوانین اساسی آتن باستان می پردازد که در سال 1879 در دو قطعه پاپیروس در مصر کشف شده است. ارسطو این اثر را به دو بخش اصلی تقسیم میکند
۱. توسعه تاریخی حکومت آتن
آتن در ابتدا دارای نظام پادشاهی بود، سپس یک حکومت اشرافی تحت سلطه خانوادههای قدرتمند جایگزین آن شد. سولون در اوایل قرن ششم پیش از میلاد اصلاحاتی را برای رفع نابرابری اقتصادی و بیثباتی معرفی کرد و پایههای دموکراسی را بنا نهاد. بعدها، کلئیستنس نظام سیاسی را با ایجاد تقسیمات قبیلهای جدید و تقویت نقش مجمع (اکلسیا) بازسازی کرد. همچنین به ظهور شخصیتهایی مانند پیسیستراتوس، جبار آتن، میپردازد.
۲. توصیف نظام دموکراتیک آتن
۱. اکلسیا (مجمع) برای همه شهروندان مرد باز بود و نقش اساسی در تصمیمگیری ایفا میکرد.
۲. بول (شورای ۵۰۰ نفره) پیشنهادات قانونگذاری را آماده کرده و امور روزمره را مدیریت میکرد.
۳. آرئوپاگوس به عنوان یک نهاد قضایی بر برخی امور قانونی نظارت داشت.
بسیاری از مقامات دولتی از طریق قرعهکشی انتخاب میشدند تا مشارکت گسترده شهروندان در حکومت تضمین شود.
#ارسطو
👍18
تحقیق توکویل درباره فرهنگ آمریکا بر اساسیترین فرضیه او بنا شده است: آمریکا جامعهای برابرگرا است. در نخستین مطالعهام، این فرضیه همچنان تا حدی منطقی به نظر میرسید، اما از آن زمان تاکنون، پذیرش آن روزبهروز دشوارتر شده است. بااینحال، «عادات قلبی» آمریکاییها، همانطور که توکویل میگوید، همچنان دموکراتیک است. سالها پیش تلاش کردم دانشجویانم را به این باور متقاعد کنم، هرچند اکنون میدانم که دفاع از این استدلال سختتر شده است.
تفاوت میان واقعیت زیسته و تصور شده به شکلی متناقض در این باور نمود پیدا میکند که دونالد ترامپ یک «میلیاردر کارگری» است. مهمتر از آن، گرچه آمریکایی ها خود را بورژوا نمیخوانند اکثر آنها خود را طبقه متوسط میدانند، هرچند که تفاوتهای عظیمی در دستمزد و ثروت میان کسانی که چنین تعریفی از خود دارند، وجود دارد. ما خود را برابر تصور میکنیم، حتی اگر از نظر اقتصادی چنین نباشد. ما فرض میکنیم که همه برابر هستیم و نظراتمان نیز ارزش یکسانی دارند. توکویل در ابتدای جلد دوم، با مشاهدهای کنایهآمیز به این موضوع اشاره میکند:
«آمریکا تنها کشوری در جهان است که اصول دکارت در آن کمترین مطالعه را دارد اما بیشترین پیروی را از آن میشود... آمریکاییها آثار دکارت را نمیخوانند، زیرا وضعیت اجتماعیشان آنها را از مطالعات نظری دور میکند، و بااینحال از اصول او پیروی میکنند، چراکه همان وضعیت اجتماعی ذهن آنها را بهطور طبیعی به پذیرش آنها سوق میدهد.»
#جفری_گلدفارب #توکویل
تفاوت میان واقعیت زیسته و تصور شده به شکلی متناقض در این باور نمود پیدا میکند که دونالد ترامپ یک «میلیاردر کارگری» است. مهمتر از آن، گرچه آمریکایی ها خود را بورژوا نمیخوانند اکثر آنها خود را طبقه متوسط میدانند، هرچند که تفاوتهای عظیمی در دستمزد و ثروت میان کسانی که چنین تعریفی از خود دارند، وجود دارد. ما خود را برابر تصور میکنیم، حتی اگر از نظر اقتصادی چنین نباشد. ما فرض میکنیم که همه برابر هستیم و نظراتمان نیز ارزش یکسانی دارند. توکویل در ابتدای جلد دوم، با مشاهدهای کنایهآمیز به این موضوع اشاره میکند:
«آمریکا تنها کشوری در جهان است که اصول دکارت در آن کمترین مطالعه را دارد اما بیشترین پیروی را از آن میشود... آمریکاییها آثار دکارت را نمیخوانند، زیرا وضعیت اجتماعیشان آنها را از مطالعات نظری دور میکند، و بااینحال از اصول او پیروی میکنند، چراکه همان وضعیت اجتماعی ذهن آنها را بهطور طبیعی به پذیرش آنها سوق میدهد.»
#جفری_گلدفارب #توکویل
👍10
ریمونارون: پادوی سرمایهداری یا منتقد ذی صلاح؟! (در ستایش یک لیبرال)
ریمونارون در کشوری دست به نگارش اثر انتقادی خود موسوم به «افیونروشنفکران» زد که میتوان آنرا طی قرن بیستم نقطهثقل دو بلوک قدرت دانست. «فرانسه» کشوری بود که از یکسو از اعضای کلیدی پیمان ناتو به شمار میآمد و از سویی بزرگترین حزبکمونیست را در دل خود جا داده بود. در همین جغرافیا عدهای با دلبستگی محض به «ژان پل سارتر» ندای چپگرایانه سر میدادند که: "بهتر است با سارتر اشتباه کنی تا با آرون طرف حق باشی.". آرون را میتوان نماد بارز فردیتی دانست که سوای از گرایش فکریاش هرگز تابع تفکری گلهوار نشد. بلکه بنابر دلایلی خودساخته و خودیافته بر ان شد تا در «سنگر فردیت» زیر آتش هجمهها و توپخانه شورویپرستان به اعاده حیثیت از روشنفکریفرانسوی برخیزد. در چنین جوی که سارتر فریاد برمیاورد:«ضد کمونیست سگ است.»، آرون عزم خویش را جزم کرد و با ذهنیتی جدای از عوامگراییوقت که فتیشچپ را به تن خود مالیده بود، تفکیک خیر از شر را مدنظر قرار داد. «افیون روشنفکران» صرفا به نوعی اسیبشناسی سیاسی_فلسفی نمیپردازد. بلکه قلمروی اخلاقروشنفکری را نیز در برمیگیرد. برای چپمعاصر «افیون روشنفکران» نه ترهاتبورژوازی که یک «وجدانبیرونی» است. به همان سبب که یک دوربین هر چه قدر هم که دید گستردهای داشته باشد تصویر نمیتواند خود را ثبت کند؛ بلکه این کار از عهده ناظر دیگری در بیرون برمیآید، آرون برای «دوربین جهانبینی چپ» همان ناظر خارجی و غیرچپ است که به خوبی عملکرد ناشایست چپفرانسوی را در بوته نقد قرار داد. دور از انصاف است که فردیتمستقل نهفته در پشت پرده «افیونروشنفکران» را صرفا به توطئهطبقاتی تقلیل دهیم و از اسیبشناسی فکریچپ در ان چشمپوشی کنیم.
آرون نماد فردیتی مستقل و در عین حال اخلاقی است که در تعارض با ذهنیتی گلهوار است...
#محمدامین_سلیمانی #آسیبشناسی_یک_جریان
ریمونارون در کشوری دست به نگارش اثر انتقادی خود موسوم به «افیونروشنفکران» زد که میتوان آنرا طی قرن بیستم نقطهثقل دو بلوک قدرت دانست. «فرانسه» کشوری بود که از یکسو از اعضای کلیدی پیمان ناتو به شمار میآمد و از سویی بزرگترین حزبکمونیست را در دل خود جا داده بود. در همین جغرافیا عدهای با دلبستگی محض به «ژان پل سارتر» ندای چپگرایانه سر میدادند که: "بهتر است با سارتر اشتباه کنی تا با آرون طرف حق باشی.". آرون را میتوان نماد بارز فردیتی دانست که سوای از گرایش فکریاش هرگز تابع تفکری گلهوار نشد. بلکه بنابر دلایلی خودساخته و خودیافته بر ان شد تا در «سنگر فردیت» زیر آتش هجمهها و توپخانه شورویپرستان به اعاده حیثیت از روشنفکریفرانسوی برخیزد. در چنین جوی که سارتر فریاد برمیاورد:«ضد کمونیست سگ است.»، آرون عزم خویش را جزم کرد و با ذهنیتی جدای از عوامگراییوقت که فتیشچپ را به تن خود مالیده بود، تفکیک خیر از شر را مدنظر قرار داد. «افیون روشنفکران» صرفا به نوعی اسیبشناسی سیاسی_فلسفی نمیپردازد. بلکه قلمروی اخلاقروشنفکری را نیز در برمیگیرد. برای چپمعاصر «افیون روشنفکران» نه ترهاتبورژوازی که یک «وجدانبیرونی» است. به همان سبب که یک دوربین هر چه قدر هم که دید گستردهای داشته باشد تصویر نمیتواند خود را ثبت کند؛ بلکه این کار از عهده ناظر دیگری در بیرون برمیآید، آرون برای «دوربین جهانبینی چپ» همان ناظر خارجی و غیرچپ است که به خوبی عملکرد ناشایست چپفرانسوی را در بوته نقد قرار داد. دور از انصاف است که فردیتمستقل نهفته در پشت پرده «افیونروشنفکران» را صرفا به توطئهطبقاتی تقلیل دهیم و از اسیبشناسی فکریچپ در ان چشمپوشی کنیم.
آرون نماد فردیتی مستقل و در عین حال اخلاقی است که در تعارض با ذهنیتی گلهوار است...
#محمدامین_سلیمانی #آسیبشناسی_یک_جریان
👍10
اندیشه | taraneh.T
با ما بجنگید! به کمونیستها رأی دهید! فهرست شماره ۴" ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ - پوستر انتخاباتی حزب کمونیست آلمان، ۱۹۳۰ آلمان
تصویر سمت راست:
"ما کشاورزان زبالهها را پاک میکنیم؛ ما به لیست ۲: حزب ناسیونال سوسیالیست رأی میدهیم"
تصویر سمت چپ:
"حقوق مدنی دموکراتیک خود را حفظ کنید! به لیست ۲: سوسیال دموکراسی رأی دهید"،
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
پوستر انتخابات ۱۹۳۲ آلمان
"ما کشاورزان زبالهها را پاک میکنیم؛ ما به لیست ۲: حزب ناسیونال سوسیالیست رأی میدهیم"
تصویر سمت چپ:
"حقوق مدنی دموکراتیک خود را حفظ کنید! به لیست ۲: سوسیال دموکراسی رأی دهید"،
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
پوستر انتخابات ۱۹۳۲ آلمان
👍17👎1
رفاه مادی
لیبرالیسم آموزهای است که کاملاً به رفتار انسانها در این جهان میپردازد. در نهایت، هدفی جز ارتقای رفاه مادی آنها ندارد و مستقیماً به نیازهای درونی، معنوی و متافیزیکی آنها نمیپردازد. لیبرالیسم به انسانها شادی و رضایت را وعده نمیدهد، بلکه تنها بیشترین میزان ممکن از ارضای آن دسته از خواستههایی را که میتوان از طریق امور دنیوی برآورده کرد، هدف خود قرار میدهد.
اغلب به لیبرالیسم خرده گرفته شده که نگرشی صرفاً مادیگرایانه و بیرونی نسبت به امور دنیوی و گذرا دارد. گفته میشود که زندگی انسان تنها در خوردن و آشامیدن خلاصه نمیشود. نیازهای والاتر و مهمتری از غذا، نوشیدنی، سرپناه و پوشاک وجود دارند. حتی بزرگترین ثروتهای مادی نیز نمیتوانند انسان را خوشحال کنند؛ آنها درون او، یعنی روحش را، خالی و ناآرام باقی میگذارند. جدیترین اشتباه لیبرالیسم این بوده که چیزی برای ارائه به آرمانهای عمیقتر و والاتر انسان نداشته است.
اما منتقدانی که چنین سخن میگویند، نشان میدهند که درکی ناقص و مادیگرایانه از این نیازهای والاتر دارند. سیاست اجتماعی، با ابزارهایی که در اختیار دارد، میتواند انسانها را ثروتمند یا فقیر کند، اما هرگز نمیتواند آنها را خوشحال سازد یا درونیترین اشتیاقهای آنها را برآورده کند. در اینجا تمام راهحلهای بیرونی شکست میخورند. تنها کاری که سیاست اجتماعی میتواند انجام دهد، حذف علل بیرونی درد و رنج است؛ میتواند سیستمی ایجاد کند که گرسنگان را سیر کند، برهنگان را بپوشاند و بیخانمانان را سرپناه دهد.
خوشبختی و رضایت به غذا، پوشاک و سرپناه وابسته نیست، بلکه بیش از هر چیز، به آنچه یک انسان در درون خود گرامی میدارد بستگی دارد. لیبرالیسم از سر بیاعتنایی به امور معنوی نیست که صرفاً بر رفاه مادی انسان تمرکز دارد، بلکه از این باور سرچشمه میگیرد که والاترین و عمیقترین جنبههای انسان را نمیتوان با هیچ مقررات بیرونی لمس کرد. لیبرالیسم تنها به دنبال ایجاد رفاه بیرونی است، زیرا میداند که ثروت معنوی و درونی نمیتواند از بیرون به انسان عطا شود، بلکه تنها از درون قلب او نشأت میگیرد. لیبرالیسم چیزی جز فراهم کردن شرایط بیرونی برای توسعه زندگی درونی را هدف قرار نمیدهد.
و تردیدی نیست که فرد نسبتاً مرفه در قرن بیستم بسیار آسانتر از فردی در قرن دهم، که مدام درگیر دغدغه تأمین حداقل معاش برای بقا یا تهدیدات دشمنانش بود، میتواند نیازهای معنوی خود را برآورده کند.
لیبرالیسم در سنت کلاسیک
#لودویگ_فون_میزس
لیبرالیسم آموزهای است که کاملاً به رفتار انسانها در این جهان میپردازد. در نهایت، هدفی جز ارتقای رفاه مادی آنها ندارد و مستقیماً به نیازهای درونی، معنوی و متافیزیکی آنها نمیپردازد. لیبرالیسم به انسانها شادی و رضایت را وعده نمیدهد، بلکه تنها بیشترین میزان ممکن از ارضای آن دسته از خواستههایی را که میتوان از طریق امور دنیوی برآورده کرد، هدف خود قرار میدهد.
اغلب به لیبرالیسم خرده گرفته شده که نگرشی صرفاً مادیگرایانه و بیرونی نسبت به امور دنیوی و گذرا دارد. گفته میشود که زندگی انسان تنها در خوردن و آشامیدن خلاصه نمیشود. نیازهای والاتر و مهمتری از غذا، نوشیدنی، سرپناه و پوشاک وجود دارند. حتی بزرگترین ثروتهای مادی نیز نمیتوانند انسان را خوشحال کنند؛ آنها درون او، یعنی روحش را، خالی و ناآرام باقی میگذارند. جدیترین اشتباه لیبرالیسم این بوده که چیزی برای ارائه به آرمانهای عمیقتر و والاتر انسان نداشته است.
اما منتقدانی که چنین سخن میگویند، نشان میدهند که درکی ناقص و مادیگرایانه از این نیازهای والاتر دارند. سیاست اجتماعی، با ابزارهایی که در اختیار دارد، میتواند انسانها را ثروتمند یا فقیر کند، اما هرگز نمیتواند آنها را خوشحال سازد یا درونیترین اشتیاقهای آنها را برآورده کند. در اینجا تمام راهحلهای بیرونی شکست میخورند. تنها کاری که سیاست اجتماعی میتواند انجام دهد، حذف علل بیرونی درد و رنج است؛ میتواند سیستمی ایجاد کند که گرسنگان را سیر کند، برهنگان را بپوشاند و بیخانمانان را سرپناه دهد.
خوشبختی و رضایت به غذا، پوشاک و سرپناه وابسته نیست، بلکه بیش از هر چیز، به آنچه یک انسان در درون خود گرامی میدارد بستگی دارد. لیبرالیسم از سر بیاعتنایی به امور معنوی نیست که صرفاً بر رفاه مادی انسان تمرکز دارد، بلکه از این باور سرچشمه میگیرد که والاترین و عمیقترین جنبههای انسان را نمیتوان با هیچ مقررات بیرونی لمس کرد. لیبرالیسم تنها به دنبال ایجاد رفاه بیرونی است، زیرا میداند که ثروت معنوی و درونی نمیتواند از بیرون به انسان عطا شود، بلکه تنها از درون قلب او نشأت میگیرد. لیبرالیسم چیزی جز فراهم کردن شرایط بیرونی برای توسعه زندگی درونی را هدف قرار نمیدهد.
و تردیدی نیست که فرد نسبتاً مرفه در قرن بیستم بسیار آسانتر از فردی در قرن دهم، که مدام درگیر دغدغه تأمین حداقل معاش برای بقا یا تهدیدات دشمنانش بود، میتواند نیازهای معنوی خود را برآورده کند.
لیبرالیسم در سنت کلاسیک
#لودویگ_فون_میزس
👍33
در سرزمین خود میخواهیم اخلاق را جایگزین خودپرستی کنیم. درستی را جایگزین قوانین صوری شرافت، اصول را جایگزین رسوم، حس وظیفه را جایگزین صرفاً رعایت آداب، حکومت عقل را جایگزین استبداد مُد، تحقیر رذیلت را جایگزین تحقیر بدشانسی؛ احترام به خود را جایگزین گستاخی، عظمت روح را جایگزین غرور، عشق به شکوه را جایگزین عشق به پول، مردمانی نیک را به جای جامعهای صرفاً خوشظاهر کنیم. ما میخواهیم شایستگی را جایگزین دسیسه، نبوغ را جایگزین بذلهگویی، حقیقت را جایگزین زرقوبرق، زیبایی خوشبختی را جایگزین ملال شهوترانی، بزرگی انسان را جایگزین کوتهنظری بزرگان؛ مردمانی بزرگوار، قدرتمند و خوشبخت را جایگزین مردمانی مهربان، سبکسر و بدبخت—یعنی همه فضایل و معجزات جمهوری را جایگزین تمام رذایل سلطنت کنیم...
درباره اخلاق سیاسی
#روبسپیر
درباره اخلاق سیاسی
#روبسپیر
👍28😁14👎3
وقتی جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ آغاز شد، مسیرهای تجاری به آلمان قطع شدند و تحریم شد. برای ماکس کیت، رئیس شرکت کوکاکولا در آلمان (Coca-Cola GmbH)، این به معنای یک بحران جدی بود: نوشابه کوکاکولا که از ایالات متحده وارد میشد، دیگر به آلمان نمیرسید. شرکت با یک بحران وجودی روبهرو شده بود. چگونه میتوانستند بدون محصول اصلی خود، کسبوکار را زنده نگه دارند؟
کیت اجازه نداد شرکت از هم بپاشد. او تیم خود را گرد هم آورد و به آنها مأموریت داد: با استفاده از مواد اولیهای که بهصورت محلی در دسترس بودند، یک نوشیدنی جدید تولید کنند. تیم شروع به کار کرد و با هر چیزی که پیدا میکردند، آزمایش انجام دادند. آبپنیر، که محصول جانبی فرآیند تولید پنیر بود، به یکی از مواد اصلی تبدیل شد. تفاله سیب، باقیمانده از تولید آبسیب، طعمی میوهای به آن افزود. شکر کمیاب بود، اما آنها با منابع محدود خود راهی پیدا کردند. پس از آزمایشهای بیشمار، در نهایت به فرمولی رسیدند که طعمی شیرین، ترش و کاملاً منحصربهفرد داشت. آنها آن را فانتا نامیدند، که از کلمهی آلمانی Fantasie به معنی "تخیل" الهام گرفته شده بود.
#ناسیونال_سوسیالیسم #هیتلر
کیت اجازه نداد شرکت از هم بپاشد. او تیم خود را گرد هم آورد و به آنها مأموریت داد: با استفاده از مواد اولیهای که بهصورت محلی در دسترس بودند، یک نوشیدنی جدید تولید کنند. تیم شروع به کار کرد و با هر چیزی که پیدا میکردند، آزمایش انجام دادند. آبپنیر، که محصول جانبی فرآیند تولید پنیر بود، به یکی از مواد اصلی تبدیل شد. تفاله سیب، باقیمانده از تولید آبسیب، طعمی میوهای به آن افزود. شکر کمیاب بود، اما آنها با منابع محدود خود راهی پیدا کردند. پس از آزمایشهای بیشمار، در نهایت به فرمولی رسیدند که طعمی شیرین، ترش و کاملاً منحصربهفرد داشت. آنها آن را فانتا نامیدند، که از کلمهی آلمانی Fantasie به معنی "تخیل" الهام گرفته شده بود.
#ناسیونال_سوسیالیسم #هیتلر
👍50👎2
اندیشه | taraneh.T
تصویر سمت راست: "ما کشاورزان زبالهها را پاک میکنیم؛ ما به لیست ۲: حزب ناسیونال سوسیالیست رأی میدهیم" تصویر سمت چپ: "حقوق مدنی دموکراتیک خود را حفظ کنید! به لیست ۲: سوسیال دموکراسی رأی دهید"، ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ پوستر انتخابات ۱۹۳۲ آلمان
پوستر انتخاباتی معروف حزب سوسیال دموکرات (SPD، هم اکنون به رهبری ٱلاف شولتز) از سال ۱۹۳۲، با نماد سه پیکان که نشاندهندهی مقاومت در برابر محافظهکاری ارتجاعی، نازیسم و کمونیسم است، و با شعار «علیه پاپن، هیتلر، تلمان».
#انتخابات #آلمان
#انتخابات #آلمان
👍24😁7👎2
نئولیبرالیسم یک نظریه از شیوههای اقتصادی سیاسی است که پیشنهاد میکند رفاه انسانی میتواند با لیبرالیزه کردن (آزادسازی کردن) آزادی مهارت کارآفرینی فردی در چارچوب نهادی که با حقوق مالکیت خصوصی قوی، بازارهای آزاد و تجارت آزاد مشخص شده باشد، بهترین پیشرفت را داشته باشد. نقش دولت این است که چارچوب نهادی مناسب برای چنین شیوههایی را ایجاد و حفظ کند. دولت باید به عنوان مثال، کیفیت و یکپارچگی پول را تضمین کند. همچنین باید ساختارهای نظامی، دفاعی، پلیسی و قانونی را که برای تأمین حقوق مالکیت خصوصی ضروری است تضمین کند، و اگر لازم باشد، عملکرد صحیح بازار را به زور، ایجاد کند. علاوه بر این، اگر بازارهایی وجود نداشته باشند (در زمینههایی مانند زمین، آب، آموزش، بهداشت، تأمین اجتماعی یا آلودگی محیط زیست) در صورت نیاز با اقدامات دولتی باید آنها را ایجاد کند. اما فراتر از این وظایف، دولت نباید وارد شود. مداخلههای دولتی در بازارها (پس از ایجاد آنها) باید به حداقل ممکن محدود شود زیرا طبق این نظریه، دولت نمیتواند به اندازه کافی اطلاعات داشته باشد تا سیگنالهای بازار (قیمتها) را پیشبینی کند و چون گروههای ذینفع قدرتمند به طور اجتنابناپذیری مداخلههای دولتی را (به ویژه در دموکراسیها) به نفع خود تحریف و مغرضانه خواهند کرد.
تاریخ مختصری از نئولیبرالیسم
#نئولیبرالیسم #دیوید_هاروی #اقتصاد_سیاسی
تاریخ مختصری از نئولیبرالیسم
#نئولیبرالیسم #دیوید_هاروی #اقتصاد_سیاسی
👍19👎1
این اتفاق فقط در زندان و گولاگ رخ نمیدهد. کل سیستم کمونیستی مصمم است که همین کار را انجام دهد: نابود کردن فردیت انسانها و تبدیل کل ملت به گلهای از گوسفندان.
لباسپوشیده برای رقص در برف: صدای زنان از گولاگ
#مانیکا_زگوستووا
لباسپوشیده برای رقص در برف: صدای زنان از گولاگ
#مانیکا_زگوستووا
👍24😐1
اغلب گفته میشود که ماکیاولی نوعی جدید از غیر اخلاقیگرایی را به سیاست معرفی کرد. در فرمول معروف خود در فصل ۱۵، او میخواهد به شاهزاده بیاموزد "چگونه خوب نباشد." لئو استراوس، در شاید مهمترین کتاب نوشتهشده در مورد ماکیاولی، او را "معلم شر" نامید.
سؤالات مربوط به خوب و بد، فضیلت و رذیلت، تقریباً در هر صفحهای از "شاهزاده" ظاهر میشوند. ماکیاولی صرفاً معلم پراگماتیسم، یعنی چگونگی تطبیق وسیلهها با اهداف نیست؛ او چیزی کمتر از یک بازنگری جامع در واژگان اخلاقی ما از خوب و بد را ارائه میدهد.
برای تأثیرگذاری بر تحول اخلاق مسیحی، برای آموزش شاهزاده "چگونه خوب نباشد"، لازم است به منبع اخلاق مراجعه کرد. برای اعمال اصولی که واقعاً زندگی ما را هدایت میکنند، باید به بنیاد این اصول پرداخت، اصولی که تنها در مذهب یافت میشوند. جالب اینجاست که مذهب به نظر نمیرسد موضوع اصلی "شاهزاده" باشد. در یک بخش بهیادماندنی از فصل ۱۸، ماکیاولی به شاهزاده توصیه میکند که همیشه ظاهر مذهب را پرورش دهد: "او باید به نظر برسد که تماماً بخشنده، تماماً وفادار، تماماً صادق، تماماً انسانی، تماماً مذهبی است"، او مینویسد و اضافه میکند که "هیچچیز ضروریتر از این ویژگی آخر برای ظاهر شدن ندارد" (XVIII/70–71). نکته واضح است: ظاهر مذهب— که در اینجا منظور او مسیحیت است— خوب است، در حالی که عمل به آن مضر است.
فلسفه سیاسی
#استیون_اسمیت #ماکیاولی
سؤالات مربوط به خوب و بد، فضیلت و رذیلت، تقریباً در هر صفحهای از "شاهزاده" ظاهر میشوند. ماکیاولی صرفاً معلم پراگماتیسم، یعنی چگونگی تطبیق وسیلهها با اهداف نیست؛ او چیزی کمتر از یک بازنگری جامع در واژگان اخلاقی ما از خوب و بد را ارائه میدهد.
برای تأثیرگذاری بر تحول اخلاق مسیحی، برای آموزش شاهزاده "چگونه خوب نباشد"، لازم است به منبع اخلاق مراجعه کرد. برای اعمال اصولی که واقعاً زندگی ما را هدایت میکنند، باید به بنیاد این اصول پرداخت، اصولی که تنها در مذهب یافت میشوند. جالب اینجاست که مذهب به نظر نمیرسد موضوع اصلی "شاهزاده" باشد. در یک بخش بهیادماندنی از فصل ۱۸، ماکیاولی به شاهزاده توصیه میکند که همیشه ظاهر مذهب را پرورش دهد: "او باید به نظر برسد که تماماً بخشنده، تماماً وفادار، تماماً صادق، تماماً انسانی، تماماً مذهبی است"، او مینویسد و اضافه میکند که "هیچچیز ضروریتر از این ویژگی آخر برای ظاهر شدن ندارد" (XVIII/70–71). نکته واضح است: ظاهر مذهب— که در اینجا منظور او مسیحیت است— خوب است، در حالی که عمل به آن مضر است.
فلسفه سیاسی
#استیون_اسمیت #ماکیاولی
👍16👎1
زاراته، یکی از معماران اصلی جنگ مالی مدرن و از مقامات ارشد پیشین وزارت خزانهداری و کاخ سفید، پرده از این دنیای پنهان برمیدارد. او با جزئیات توضیح میدهد که چگونه گروه کوچکی از مقامات، نقش وزارت خزانهداری را بازتعریف کردند با استفاده از سه اهرم «دلار بهعنوان ارز واسط بینالمللی»، «نیویورک بهعنوان هاب تراکنشهای دلاری دنیا» و «جهانی شدن ارتباطات متقابل مالی» روشهایی را توسعه داده و از دلار و بانک بهعنوان جنگ افزار نبرد استفاده کنند.
این گروه شکلی جدید از قدرت مالی را به کار گرفت—قدرتی که به طور مستقیم کشورهای که آمریکا میخواست را از سیستم مالی بینالمللی منزوی کند را از سیستم مالی جهان حذف کرد. بهزودی، این وزارتخانه و ابزارهای آن به بخش حیاتی در چالشهای ژئوپلیتیکی آمریکا تبدیل شدند. جنگ مالی به رکن اصلی سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. رقبای این کشور اکنون در حال یادگیری و استفاده از این نوع قدرت هستند. « این «جنگ پنهان» که پیشتر اغلب نادیده گرفته میشد یا به اشتباه تفسیر میگردید، اکنون دیگر یک موضوع محرمانه نیست و به بخش اصلی سیاست امنیت ملی آمریکا تبدیل شده است».
#خوآن_زاراته #جنگ_اقتصادی
این گروه شکلی جدید از قدرت مالی را به کار گرفت—قدرتی که به طور مستقیم کشورهای که آمریکا میخواست را از سیستم مالی بینالمللی منزوی کند را از سیستم مالی جهان حذف کرد. بهزودی، این وزارتخانه و ابزارهای آن به بخش حیاتی در چالشهای ژئوپلیتیکی آمریکا تبدیل شدند. جنگ مالی به رکن اصلی سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. رقبای این کشور اکنون در حال یادگیری و استفاده از این نوع قدرت هستند. « این «جنگ پنهان» که پیشتر اغلب نادیده گرفته میشد یا به اشتباه تفسیر میگردید، اکنون دیگر یک موضوع محرمانه نیست و به بخش اصلی سیاست امنیت ملی آمریکا تبدیل شده است».
#خوآن_زاراته #جنگ_اقتصادی
👍17
در این کتاب ما در مورد افراد صحبت نمیکنیم بلکه در مورد سیستمهای سازماندهی اجتماعی بحث میکنیم. منظور ما این نیست که کارمند اداره پست از دیگران پستتر است. آنچه باید درک شود این است که چارچوب محدودکننده سازمانهای بوروکراتیک ابتکار فردی را فلج میکند، در حالی که در جامعه بازار سرمایهداری، یک نوآور هنوز شانس موفقیت دارد. اولی به رکود و حفظ روشهای کهنه میانجامد، دومی به پیشرفت و بهبود. سرمایهداری پیشرفته است، سوسیالیسم اینطور نیست. این استدلال با اشاره به اینکه بلشویکها ابتکارات مختلف آمریکایی را کپی کردهاند باطل نمیشود. همین کار را تمام ملتهای شرقی هم کردهاند. اما استنتاج این که از این واقعیت باید نتیجه گرفت که تمام ملتهای متمدن باید روشهای سازمان اجتماعی روسی را کپی کنند، اشتباه است. قهرمانان سوسیالیسم خود را ترقیخواه مینامند، اما سیستمی را توصیه میکنند که با رعایت سختگیرانه روالها و مقاومتی در برابر هر نوع پیشرفت مشخص میشود. خود را لیبرال مینامند، اما قصد دارند آزادی را از بین ببرند. خود را دموکرات مینامند، اما آرزوی دیکتاتوری دارند. خود را انقلابی مینامند، اما میخواهند دولت را همهجانبه و بیحد و مرز کنند. آنها وعدهی برکات بهشت عدن را میدهند، اما برنامه دارند که دنیا را به یک اداره پستی عظیم تبدیل کنند. هر انسان جز یک نفر، کارمند زیر دست در یک دایره، چه یوپای جذابی! چه هدف والایی برای مبارزه!
بوروکراسی
#میزس
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
در کتاب بوروکراسی، میزس نارساییها و خطرات سیستمهای بوروکراتیک را نقد میکند، بهویژه در دولتها و سازمانهای بزرگ. او مدیریت بوروکراتیک را با مدیریت مبتنی بر سود در بخش خصوصی مقایسه میکند و استدلال میکند که بوروکراسی به طور ذاتی فاقد انگیزههای لازم برای کارآیی و نوآوری است که در بازارهای آزاد وجود دارد و ابزار تمامیت خواهی را به دولت ها میدهد.
بوروکراسی
#میزس
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
در کتاب بوروکراسی، میزس نارساییها و خطرات سیستمهای بوروکراتیک را نقد میکند، بهویژه در دولتها و سازمانهای بزرگ. او مدیریت بوروکراتیک را با مدیریت مبتنی بر سود در بخش خصوصی مقایسه میکند و استدلال میکند که بوروکراسی به طور ذاتی فاقد انگیزههای لازم برای کارآیی و نوآوری است که در بازارهای آزاد وجود دارد و ابزار تمامیت خواهی را به دولت ها میدهد.
👍16👎1
جرأت کنید راست و حقیقی باشید. جرأت کنید زشت باشید! اگر موسیقی بد را دوست دارید، رک و راست بگویید. خود را همان که هستید نشان بدهید. این بزک تهوع انگیز دورویی و دو پهلویی را از چهره روح خود بزدایید، با آب فراوان بشوئید…
ژان کریستف
#رومن_رولان
ژان کریستف
#رومن_رولان
👍47👎3
انسان خردمند خود را با جهان سازگار میکند؛ اما انسان ناهنجار بر آن پافشاری میکند که جهان را با خود سازگار کند. بنابراین، تمام پیشرفت وابسته به انسان ناهنجار است.
#جورج_برنارد_شاو
#جورج_برنارد_شاو
👍33👎5