Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این سخنان #آرمان_امیری در این برنامه در پیوند است با این یادداشت او:
«آیا ایرانیان زبان مادری دارند؟»
🔗 کانال «مجمع دیوانگان»
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
@Jaryaann
«آیا ایرانیان زبان مادری دارند؟»
🔗 کانال «مجمع دیوانگان»
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
@Jaryaann
تنها صدا است که میماند
چهارده غزل با صدای استاد رضا بابایی
چهارده غزل #حافظ با صدای مرحوم #رضا_بابایی که دلبستهٔ حافظ بود و کوشید حافظانه زندگی کند؛ به مناسبت یک خرداد، زادروز او.
🔗 منبع: یادداشتها
@Jaryaann
🔗 منبع: یادداشتها
@Jaryaann
🔘 چرا روی خاک تأکید میکنیم؟
[…]. فلسفه سیاسی مدرن به ما یاد میدهد که برای تأسیس سیاست مدرن از کف باید آغاز کنیم: نخستین هدف دولت حفظ امنیت شهروندان است. برای پی نهادن دولت مدرن نخست باید این اصل پذیرفته شود که صیانت نفس ساکنان یک قلمرو، فوریترین هدف سامان سیاسی است. دولت اگر نباشد، وضعیت جامعه به سوی جنگ همه علیه همه میرود، این دولت است که ما را به سوی وضعی مدنی هدایت میکند. بنابراین وجود دولت ضروری است. حال این دولت چیست؟ اولیهترین، فیزیکیترین و ملموسترین ما به ازای بیرونی دولت حاکمیت آن بر یک قلمروی مشخصِ دارایِ جمعیت است. بدون حاکمیت بر قلمرو، دولتی وجود ندارد، چنانکه مثلاً «دولت فلسطین» هنوز وجود ندارد. وقتی جمعیتی بیدولت باشد، گوشت قربانی خواهد بود چنانکه میبینید فلسطینیان و در دورهای مردم سوریه چنین بودند. بنابراین «زمین» پایه فیزیکی دولت است و وجود دولت شرط لازم تأمین امنیت. برای تأسیس سیاست مدرن اول این اصل باید پذیرفته شود که دولت بر یک قلمرو مشخص که ایران نام دارد حاکمیت دارد و این حاکمیت خدشهناپذیر است و در برابر خدشهدار شدن آن باید با همه وجود مقاومت کرد.
خوب، حال برای اینکه این بنیاد مهم حفظ شود نیاز داریم شهروندان را مسئول و حساس نسبت به «خاک» بار بیاوریم. ملتی که نسبت به تصرف یا تجزیه قلمروی خود بیاعتنا شود نخستین قدمها را به سوی زوال برداشته است. «فضیلت میهندوستی» در اینجا مهم میشود، فضیلتی که شهروندان را از منافع فردی بیرون میکشد و امر عمومی و جمعی را به آنها یادآور میشود. به طور مداوم باید این احساس مسئولیت نسبت به خاک و حاکمیت و حق نسبت به آن را در شهروندان تقویت کرد. وضعیت مدرنیته متأخر خصوصاً به گونهای است که به راحتی شهروندان در منافع فردی غرق میشوند و به امر عمومی بیاعتنا. دقیقاً همینجاست که باید بر برخی یادبودها و خاطرهها تأکید کرد، مثلاً بر سالروز آزادسازی خرمشهر. تذکر هر ساله این مقاومت یعنی زنده نگه داشتن فضیلت مقاومت، ایثار و همبستگی در میان شهروندان.
[…]. روشنفکر و فعال سیاسی که از قضا ندانسته تحت تأثیر نظریات انتقادی چپ قرار دارد تصور میکند مبارزه با هر «اسطوره»ای به هر شکلی، به رهایی منجر میشود. از قضا ما برای ساختن زندگی جمعی نیاز به اسطوره داریم! منتها اسطورهها را باید به شکلی خردمندانه در خدمت خیر عمومی درآورد. «اسطوره میهن» و مدافعانش از قضا شرط لازم و نه کافی داشتن سامان سیاسی مطلوب است. این اسطوره نه تنها لازم است که حتی رمانتیسمی که پیرامون آن شکل میگیرد هم تا جایی که به نفرت علیه نژاد یا قومی خاص منجر نشود و تنها در خدمت تهییج حس ایثار و همبستگی باشد، مطلوب است. اما روشنفکر اپوزیسیونی ما […] تصور میکند باید با هر اسطورهای بجنگد. اگر چه او به بیان دقیقتر با اسطوره میهن میجنگند و یواشکی «اسطوره مبارزان راه آزادی» را از در عقب قاچاق میکند. این مبارزان راه آزادی، میهن ندارند، و برای چیزی انتزاعی به نام آزادی مبارزه میکنند. روشنفکر اپوزیسیونی چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب هیچ وقت نفهمید آزادی به معنای مدرن نتیجه استقرار دولت مدرن است (و از قضا او دنبال همین آزادی به معنای مدرن است و نه آزادی یونانی و رومی و غیره) و دولت مدرن اساسش چنانکه گفتم حاکمیت بر قلمرو است. […]
✍🏼 #بابک_مینا
🔗 منبع و نوشتۀ کامل
#میهندوستی #مرز #خرمشهر #اسطوره
@Jaryaann
[…]. فلسفه سیاسی مدرن به ما یاد میدهد که برای تأسیس سیاست مدرن از کف باید آغاز کنیم: نخستین هدف دولت حفظ امنیت شهروندان است. برای پی نهادن دولت مدرن نخست باید این اصل پذیرفته شود که صیانت نفس ساکنان یک قلمرو، فوریترین هدف سامان سیاسی است. دولت اگر نباشد، وضعیت جامعه به سوی جنگ همه علیه همه میرود، این دولت است که ما را به سوی وضعی مدنی هدایت میکند. بنابراین وجود دولت ضروری است. حال این دولت چیست؟ اولیهترین، فیزیکیترین و ملموسترین ما به ازای بیرونی دولت حاکمیت آن بر یک قلمروی مشخصِ دارایِ جمعیت است. بدون حاکمیت بر قلمرو، دولتی وجود ندارد، چنانکه مثلاً «دولت فلسطین» هنوز وجود ندارد. وقتی جمعیتی بیدولت باشد، گوشت قربانی خواهد بود چنانکه میبینید فلسطینیان و در دورهای مردم سوریه چنین بودند. بنابراین «زمین» پایه فیزیکی دولت است و وجود دولت شرط لازم تأمین امنیت. برای تأسیس سیاست مدرن اول این اصل باید پذیرفته شود که دولت بر یک قلمرو مشخص که ایران نام دارد حاکمیت دارد و این حاکمیت خدشهناپذیر است و در برابر خدشهدار شدن آن باید با همه وجود مقاومت کرد.
خوب، حال برای اینکه این بنیاد مهم حفظ شود نیاز داریم شهروندان را مسئول و حساس نسبت به «خاک» بار بیاوریم. ملتی که نسبت به تصرف یا تجزیه قلمروی خود بیاعتنا شود نخستین قدمها را به سوی زوال برداشته است. «فضیلت میهندوستی» در اینجا مهم میشود، فضیلتی که شهروندان را از منافع فردی بیرون میکشد و امر عمومی و جمعی را به آنها یادآور میشود. به طور مداوم باید این احساس مسئولیت نسبت به خاک و حاکمیت و حق نسبت به آن را در شهروندان تقویت کرد. وضعیت مدرنیته متأخر خصوصاً به گونهای است که به راحتی شهروندان در منافع فردی غرق میشوند و به امر عمومی بیاعتنا. دقیقاً همینجاست که باید بر برخی یادبودها و خاطرهها تأکید کرد، مثلاً بر سالروز آزادسازی خرمشهر. تذکر هر ساله این مقاومت یعنی زنده نگه داشتن فضیلت مقاومت، ایثار و همبستگی در میان شهروندان.
[…]. روشنفکر و فعال سیاسی که از قضا ندانسته تحت تأثیر نظریات انتقادی چپ قرار دارد تصور میکند مبارزه با هر «اسطوره»ای به هر شکلی، به رهایی منجر میشود. از قضا ما برای ساختن زندگی جمعی نیاز به اسطوره داریم! منتها اسطورهها را باید به شکلی خردمندانه در خدمت خیر عمومی درآورد. «اسطوره میهن» و مدافعانش از قضا شرط لازم و نه کافی داشتن سامان سیاسی مطلوب است. این اسطوره نه تنها لازم است که حتی رمانتیسمی که پیرامون آن شکل میگیرد هم تا جایی که به نفرت علیه نژاد یا قومی خاص منجر نشود و تنها در خدمت تهییج حس ایثار و همبستگی باشد، مطلوب است. اما روشنفکر اپوزیسیونی ما […] تصور میکند باید با هر اسطورهای بجنگد. اگر چه او به بیان دقیقتر با اسطوره میهن میجنگند و یواشکی «اسطوره مبارزان راه آزادی» را از در عقب قاچاق میکند. این مبارزان راه آزادی، میهن ندارند، و برای چیزی انتزاعی به نام آزادی مبارزه میکنند. روشنفکر اپوزیسیونی چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب هیچ وقت نفهمید آزادی به معنای مدرن نتیجه استقرار دولت مدرن است (و از قضا او دنبال همین آزادی به معنای مدرن است و نه آزادی یونانی و رومی و غیره) و دولت مدرن اساسش چنانکه گفتم حاکمیت بر قلمرو است. […]
✍🏼 #بابک_مینا
🔗 منبع و نوشتۀ کامل
#میهندوستی #مرز #خرمشهر #اسطوره
@Jaryaann
چقدر خوب است که انسان در دنیا اقلاً یک رفیق شفیق که به حرف او بدون تزلزل و وسواس و از اعماق قلب باور بکند و خود را در دنیا تنها فرض نکند، داشته باشد.
✍🏼 #محمد_قزوینی (برلین، ۲۸ دسامبر ۱۹۱۹)
نامه به #محمدعلی_فروغی
🔗 منبع
#دوستی
🗓 ششم خرداد سالروز درگذشت محمد قزوینی (فروردین ۱۲۵۶ تهران – ۶ خرداد ۱۳۲۸ تهران)، مشهور به علّامه قزوینی، ادیب و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران است.
🔻چند فرسته دربارهٔ علامه قزوینی:
نامهٔ قزوینی به دکتر محمود افشار
یادداشت ایرج افشار در سالمرگ قزوینی
یادداشتی کوتاه از علی بهرامیان
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️گفتوگو با حمیدرضا محمدی، بنیانگذار #گنجور دربارۀ داستان شکلگیری و تکامل این وبگاه
گنجور گونهای خویشکاری فرهنگی است که بیصدا اما پیوسته، طی سالها به ثبت، ترویج و تحلیل #ادب_پارسی پرداخته و اکنون به بخشی از حافظه جمعی ایرانیان و فارسیزبانان تبدیل شده است؛ مصداق:
#تو_یکی_نهی_هزاری_تو_چراغ_خود_برافروز
◀️ دیدن نسخه کامل این گفتوگو
⬅️ وبگاه گنجور
@Jaryaann
گنجور گونهای خویشکاری فرهنگی است که بیصدا اما پیوسته، طی سالها به ثبت، ترویج و تحلیل #ادب_پارسی پرداخته و اکنون به بخشی از حافظه جمعی ایرانیان و فارسیزبانان تبدیل شده است؛ مصداق:
#تو_یکی_نهی_هزاری_تو_چراغ_خود_برافروز
◀️ دیدن نسخه کامل این گفتوگو
⬅️ وبگاه گنجور
@Jaryaann
💠 فهرستی از ستایندگان روح ایرانی را ذیلاً میآورم.
میشود میان این اشخاص و منزلتشان نزد بزرگان تاریخ جهان و اشخاصی که به روح ایرانی کینه میورزند، مقایسهای کرد.
حاضرم با ذکر منبع دقیق نشان دهم که هریک از این نوابغ در کجای آثارشان کدام بخش از فرهنگ ایرانی را ستودهاند. فرهنگی که از دو هزاره پیش از این موجب تحسین بخشی از بزرگترین جانها و نوابغ تاریخ بشر بوده، امروزه از جانب کوتولههای تازهبهمیدانآمده انکار میشود! طنزِ تلخیست دوستان. ولی باید سرسخت بود.
اگرچه کینتوزان، نه به دلیل بیاطلاعی از این واقعیتها، بلکه اتفاقاً بهرغم مطلعبودن از آن باز به ایران کینه میورزند، ولی بر ما واجب است عظمت ایران فرهنگی را یادآور شویم.
و با این حال، دلیل و شاهد عظمت روح ایرانی، ستایش این نوابغ از آن نیست (آن نوابغ بخشی از جان و روح خود را در فرهنگ ایرانی دیدهاند و از بزرگی آن محظوظ شدهاند). وجود و حضور خود این فرهنگ دلیل و شاهد عظمت آن است.
✍🏼 #سیدمسعود_حسینی
مترجم، پژوهشگر، مدرس و دکتری فلسفه که حوزۀ تخصصیاش فلسفه هگل و ایدئالیسم آلمانی است.
🔗 منبع
#ایراندوستی #ایران_فرهنگی
@Jaryaann
میشود میان این اشخاص و منزلتشان نزد بزرگان تاریخ جهان و اشخاصی که به روح ایرانی کینه میورزند، مقایسهای کرد.
آناکساگوراس، افلاطون، ارسطو، هرودوت، آیسخولوس، کسنوفون، فلوطین، توماس آکویناس، کانت، هگل، هاینریش هاینه، امرسون، شوپنهاور و نیچه
حاضرم با ذکر منبع دقیق نشان دهم که هریک از این نوابغ در کجای آثارشان کدام بخش از فرهنگ ایرانی را ستودهاند. فرهنگی که از دو هزاره پیش از این موجب تحسین بخشی از بزرگترین جانها و نوابغ تاریخ بشر بوده، امروزه از جانب کوتولههای تازهبهمیدانآمده انکار میشود! طنزِ تلخیست دوستان. ولی باید سرسخت بود.
اگرچه کینتوزان، نه به دلیل بیاطلاعی از این واقعیتها، بلکه اتفاقاً بهرغم مطلعبودن از آن باز به ایران کینه میورزند، ولی بر ما واجب است عظمت ایران فرهنگی را یادآور شویم.
و با این حال، دلیل و شاهد عظمت روح ایرانی، ستایش این نوابغ از آن نیست (آن نوابغ بخشی از جان و روح خود را در فرهنگ ایرانی دیدهاند و از بزرگی آن محظوظ شدهاند). وجود و حضور خود این فرهنگ دلیل و شاهد عظمت آن است.
✍🏼 #سیدمسعود_حسینی
مترجم، پژوهشگر، مدرس و دکتری فلسفه که حوزۀ تخصصیاش فلسفه هگل و ایدئالیسم آلمانی است.
🔗 منبع
#ایراندوستی #ایران_فرهنگی
@Jaryaann
🔘 آنچه در سیاهی قتل دردناک #الهه_حسیننژاد نوری به دل میتاباند، دلنگرانی چندین روزهٔ جمع گستردهای از ایرانیان برای این دختر و تلاششان برای یافتنش و سرانجام، اندوه گستردهشان برای مرگ اوست؛ تبلوری از یک #ملت_همبسته که احساس همسرنوشتی میکنند؛ گویی دختری را که آشنای خودشان بوده، گم کردند و حالا خبر مرگش را میشنوند و سوگی عمومی را تجربه میکنند.
@Jaryaann
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❗️رضایت و توافق، ضرورت هر رابطه انسانی در هر سطحی است.
این روزها در فضای مجازی بحث تجاوز و آزار جنسی دوباره مطرح شده است. آزار جنسی طیف وسیعی از رفتار آزاردهنده است که انتهای آن تجاوز است اما حتی خیره شدن به اندام، ایجاد ناامنی روانی، آزار کلامی، مزاحمتهای خیابانی و لمس کردن فرد، همگی گونههایی از آزار جنسی هستند که باید با آنها مقابله کرد.
شاید اگر این آگاهی عمومی در جامعه وجود داشته باشد که مبنا و اساس هر سطحی از رابطه جنسی، مانند هر ارتباط انسانی دیگری، «توافق» طرفین است «بخشی» از این حوادث ناگوار پیش نیاید. حوادثی که آثار مخربشان تا سالها بر جسم و روان قربانیان میماند.
🔺 اين ويدئو به خوبی نشان میدهد که «توافق داشتن» طرفين بر سر رابطه جنسى دقيقاً يعنى چه.
🔄 با همرسانی این ویدئو و محتوای آموزشی مناسب کمک کنیم تا این آگاهی و حساسیت در جامعه افزایش یابد و بهجای سرزنش و ملامت قربانیان تجاوز، جلوی بازتولید و تکثیر رفتار متجاوزانه را بگیریم.
منبع
دوبله: میدان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
این روزها در فضای مجازی بحث تجاوز و آزار جنسی دوباره مطرح شده است. آزار جنسی طیف وسیعی از رفتار آزاردهنده است که انتهای آن تجاوز است اما حتی خیره شدن به اندام، ایجاد ناامنی روانی، آزار کلامی، مزاحمتهای خیابانی و لمس کردن فرد، همگی گونههایی از آزار جنسی هستند که باید با آنها مقابله کرد.
شاید اگر این آگاهی عمومی در جامعه وجود داشته باشد که مبنا و اساس هر سطحی از رابطه جنسی، مانند هر ارتباط انسانی دیگری، «توافق» طرفین است «بخشی» از این حوادث ناگوار پیش نیاید. حوادثی که آثار مخربشان تا سالها بر جسم و روان قربانیان میماند.
🔺 اين ويدئو به خوبی نشان میدهد که «توافق داشتن» طرفين بر سر رابطه جنسى دقيقاً يعنى چه.
🔄 با همرسانی این ویدئو و محتوای آموزشی مناسب کمک کنیم تا این آگاهی و حساسیت در جامعه افزایش یابد و بهجای سرزنش و ملامت قربانیان تجاوز، جلوی بازتولید و تکثیر رفتار متجاوزانه را بگیریم.
منبع
دوبله: میدان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
کورتکس مغزی و توسعهنیافتگی!
بهتازگی سخنان تأسفآوری از محسن رنانی شنیدم درباره مقایسهٔ اندازهٔ ضخامت کورتکس مغزی ایرانیان و اروپاییها و تبیین توسعهنیافتگی ایرانیان بر اساس این معیار. بهراستی برای من شگفتیآور بود که هنوز کسانی هستند که بر مبنای تئوریهای قرن نوزدهمی مسئلهٔ توسعه را تبیین میکنند. سخنان رنانی شباهتی غریب دارد با آن چیزی که به نژادپرستی زیستی یا راسیسم بیولوژیک مشهور است، یعنی توضیح تکامل ذهنی و فرهنگی گروههای قومی و نژادی بر اساس ویژگیهای زیستشناسانه مثل اندازهٔ مغز و حجم جمجمه و مانند آن. راسیسم بیولوژیک حتی در بین دانشمندان نازی هم مخالفانی جدی داشت؛ چون بر برداشتی سطحی و خطی از زیستشناسی تکاملی و انواع دیگری از شبهعلم مبتنی بود. عجیبتر اینکه چنین سخنان مضحکی از دهان یک «متخصص» توسعه صادر میشود. هرکس دو واحد درسی دربارهٔ توسعه گذرانده باشد میداند توسعهنیافتگی اصلاً بحثی مربوط به ویژگیهای فردی نیست که بتوان با توسل به مثلاً زیستشناسی، ژنتیک، علوم شناختی و روانشناسی آن را توضیح داد. مسئلهٔ توسعه (که خود این مفهوم امروزه دچار تحول جدی شده است و رویکردهای خطی به آن تا حد زیادی مورد تردید جدی قرار گرفتهاند) مبتنی بر مجموعهای از فاکتورهای تاریخی، سیاسی، جغرافیایی، و بینالمللی است که از قضا بخش مهمی از آنها ساختاری و ناظر به تحولات کلاناند و نه ارادهها و تصمیمگیریهای فردی شهروندان.
وانگهی، افکار و گفتمانهای سیاسی بر اساس مفید و مؤثر بودنشان برای خیر جمعی اهمیت دارند نه لزوماً انطباقشان بر حقیقتهای علمی و انتزاعی. این درسی است که از فیلسوف سیاسی بزرگی چون هانا آرنت (و بسیاری اندیشمندان بزرگ دیگر) آموختهایم. به بیان دیگر، حتی بر فرض اینکه «علمیبودن» یک گزاره را بپذیریم، باید پیوند و ارتباط آن با خیر جمعی و نقش آن را در ایجاد تحولی سازنده در حوزهٔ سیاسی و اجتماعی بسنجیم و سپس آن را بر زبان جاری کنیم. بر این اساس، باید از این دوست «متخصص» توسعه پرسید ایراد این سخنان چه فایدهای برای خیر عمومی دارد؟ آیا هدف از بیان چنین سخنان غیرسازندهای تحقیر مردم ایران و منحرفساختن اذهان عمومی از مسببان واقعی توسعهنیافتگی ایران نیست؟
✍️ #احمد_بستانی
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی
🔗 منبع
#خودخوارانگاری
@Jaryaann
بهتازگی سخنان تأسفآوری از محسن رنانی شنیدم درباره مقایسهٔ اندازهٔ ضخامت کورتکس مغزی ایرانیان و اروپاییها و تبیین توسعهنیافتگی ایرانیان بر اساس این معیار. بهراستی برای من شگفتیآور بود که هنوز کسانی هستند که بر مبنای تئوریهای قرن نوزدهمی مسئلهٔ توسعه را تبیین میکنند. سخنان رنانی شباهتی غریب دارد با آن چیزی که به نژادپرستی زیستی یا راسیسم بیولوژیک مشهور است، یعنی توضیح تکامل ذهنی و فرهنگی گروههای قومی و نژادی بر اساس ویژگیهای زیستشناسانه مثل اندازهٔ مغز و حجم جمجمه و مانند آن. راسیسم بیولوژیک حتی در بین دانشمندان نازی هم مخالفانی جدی داشت؛ چون بر برداشتی سطحی و خطی از زیستشناسی تکاملی و انواع دیگری از شبهعلم مبتنی بود. عجیبتر اینکه چنین سخنان مضحکی از دهان یک «متخصص» توسعه صادر میشود. هرکس دو واحد درسی دربارهٔ توسعه گذرانده باشد میداند توسعهنیافتگی اصلاً بحثی مربوط به ویژگیهای فردی نیست که بتوان با توسل به مثلاً زیستشناسی، ژنتیک، علوم شناختی و روانشناسی آن را توضیح داد. مسئلهٔ توسعه (که خود این مفهوم امروزه دچار تحول جدی شده است و رویکردهای خطی به آن تا حد زیادی مورد تردید جدی قرار گرفتهاند) مبتنی بر مجموعهای از فاکتورهای تاریخی، سیاسی، جغرافیایی، و بینالمللی است که از قضا بخش مهمی از آنها ساختاری و ناظر به تحولات کلاناند و نه ارادهها و تصمیمگیریهای فردی شهروندان.
وانگهی، افکار و گفتمانهای سیاسی بر اساس مفید و مؤثر بودنشان برای خیر جمعی اهمیت دارند نه لزوماً انطباقشان بر حقیقتهای علمی و انتزاعی. این درسی است که از فیلسوف سیاسی بزرگی چون هانا آرنت (و بسیاری اندیشمندان بزرگ دیگر) آموختهایم. به بیان دیگر، حتی بر فرض اینکه «علمیبودن» یک گزاره را بپذیریم، باید پیوند و ارتباط آن با خیر جمعی و نقش آن را در ایجاد تحولی سازنده در حوزهٔ سیاسی و اجتماعی بسنجیم و سپس آن را بر زبان جاری کنیم. بر این اساس، باید از این دوست «متخصص» توسعه پرسید ایراد این سخنان چه فایدهای برای خیر عمومی دارد؟ آیا هدف از بیان چنین سخنان غیرسازندهای تحقیر مردم ایران و منحرفساختن اذهان عمومی از مسببان واقعی توسعهنیافتگی ایران نیست؟
✍️ #احمد_بستانی
عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی
🔗 منبع
#خودخوارانگاری
@Jaryaann
🔘 #پرویز_پیران، جامعهشناس برجسته، در نشست رونمایی از کتاب «روایت پرویز» (که روایت او از مسئله #توسعه در ایران است) به حسرت بسیاری از ایرانیان از جهت تفاوت آزاردهندهٔ وضعیت کنونی با ظرفیت و توانمندیهای کشور اشاره میکند:
او همچنین تأکید میکند که:
👈 نسخه کامل این سخنرانی و نشست
#زنان_ایرانی
@Jaryaann
• در طول تاریخ ایران، هرگز شرایط به این اندازه برای پیشرفت مهیا نبوده است اما از آن استفاده نکردهایم.
• در سال ۸۳ گفته شد که سرمایه ایرانیان در آمریکا حدود ۸۰۰ میلیارد دلار است؛ باور نمیکنید که در آنجا چقدر علاقمندی به ایران وجود دارد.
• گفتند موسیقی نزنید؛ در تاریخ ایران اینهمه نوازنده و فعال در حوزه موسیقی نبوده است.
او همچنین تأکید میکند که:
کلید توسعه ایران در دست زنان است.
👈 نسخه کامل این سخنرانی و نشست
#زنان_ایرانی
@Jaryaann
خانه اندیشمندان علوم انسانی در خیابان نجاتاللهی (ویلا) در تهران در این چند سال پایگاه اهالی فرهنگ، دانش و اندیشه و میزبان رویدادهای پرشماری در جهت آگاهیبخشی در جامعه و دیدار و گفتوگوی اندیشمندان با یکدیگر بوده است. بخش زیادی از محتوای این کانال نیز برگرفته از همین نشستها و رویدادها بوده، از جمله فرستۀ پیشین (سخنان دکتر پرویز پیران)
اما متأسفانه شهرداری تهران از سال گذشته به دنبال تصاحب این خانه و گرفتن آن از اهلش است و تا کنون با مقاومت و اعتراض اهالی فرهنگ موفق به این امر نشده است. شهرداری تهران قاعدتاً حتی اگر دغدغۀ آموزش و عمومیسازی دانش نداشته باشد (که ندارد) دست کم باید در پی جلب رضایت شهروندان باشد (که نیست) و این روزها دوباره در پی توقیف و تخلیه این خانه برآمدهاست. (بیانیه خانه اندیشمندان علوم انسانی در مورد آخرین وضعیت این موسسه)
بهراستی اینهمه پافشاری برای دلسرد کردن اهالی اندیشه و ایجاد نارضایتی در آنها و بستن در این پایگاه و محفل فرهنگی شگفتانگیز است. هرچند به قول #داریوش_رحمانیان با وجود تمام این دردسرها و مزاحمتها:
ما به سهم خود نه تنها به تلاش شهرداری تهران برای تعطیلی خانه اندیشمندان علوم انسانی معترضیم که حتی با هر گونه مداخله و اعمال نظر این نهاد در مدیریت این موسسه نیز مخالفیم. از شما مخاطبان و همراهان این کانال نیز دعوت میکنیم تا به این رویۀ فرهنگستیزانه اعتراض کنید.
@Jaryaann
اما متأسفانه شهرداری تهران از سال گذشته به دنبال تصاحب این خانه و گرفتن آن از اهلش است و تا کنون با مقاومت و اعتراض اهالی فرهنگ موفق به این امر نشده است. شهرداری تهران قاعدتاً حتی اگر دغدغۀ آموزش و عمومیسازی دانش نداشته باشد (که ندارد) دست کم باید در پی جلب رضایت شهروندان باشد (که نیست) و این روزها دوباره در پی توقیف و تخلیه این خانه برآمدهاست. (بیانیه خانه اندیشمندان علوم انسانی در مورد آخرین وضعیت این موسسه)
بهراستی اینهمه پافشاری برای دلسرد کردن اهالی اندیشه و ایجاد نارضایتی در آنها و بستن در این پایگاه و محفل فرهنگی شگفتانگیز است. هرچند به قول #داریوش_رحمانیان با وجود تمام این دردسرها و مزاحمتها:
علومانسانی در ایران میگسترد و میبالد و پیش میرود. این پویش را سر ایستادن نیست. دیر و دور نیست روزی که در بسیاری از شهرهای ایران خانهی اندیشمندان علومانسانی برپا شود. خانههایی از آن مردم. خانههایی از آن ملت ایران. خانههایی آزاد و رها از بند نامردم. خانههایی برای پاسداری از ایران و تاریخ و فرهنگ و تمدن درخشان و بیمانند آن.
آن روز نزدیک است. آن روز میآید. (منبع)
ما به سهم خود نه تنها به تلاش شهرداری تهران برای تعطیلی خانه اندیشمندان علوم انسانی معترضیم که حتی با هر گونه مداخله و اعمال نظر این نهاد در مدیریت این موسسه نیز مخالفیم. از شما مخاطبان و همراهان این کانال نیز دعوت میکنیم تا به این رویۀ فرهنگستیزانه اعتراض کنید.
@Jaryaann
▫️رنجوری
آنچه در پی میآید فراتر از آموزههای شناختهشدهٔ صوفیان است؛ نه پیوندی با زهد زاهدانه دارد و نه با چلهنشینی و گوشهنشینی، با اندیشهٔ کار و کوشش و پویایی هم سر ناسازگاری ندارد و همیشه بخشی از جهانبینی برخی از ایرانیان بوده است. در جهان یکنواخت و آهستهرفتار زمان کهن چنین بود، چه رسد به زمانهٔ شتابان ما. اکنون ما در جهانی پیچپیچ و رنگارنگ و گونهگون به سر میبریم و میدانیم جهان هیچگاه این اندازه «چیز» برای عرضه به انسان نداشته است. خواستنیها بیاندازهاند و همین باعث شده تا «خشنودی» و «خرسندی» (رضایت) روزبهروز دورتر برود و دستنیافتنیتر باشد، شاید بیش از آنچه در گذشته بود.
«همهٔ رنجها از آن میخیزد که چیزی خواهی و آن میسّر نشود و چون نخواهی، رَنج نمانَد. (فیهمافیه، گزیده دکتر موحد، حکایت ۴۸)
چنین آموزههایی از زبان #بودا هم نقل شده است. همچنین در اندرزنامهٔ اردشیر بابکان درباره عادت شدن لذتگیری و خوشگذرانی آمده است: «از آن پس خوشیها رنگ کار جدی به خود گیرد نه مایهٔ شادی شود، و از آنها رنج پدید آید نه آسایش.» (نشر فرهنگ معاصر، چاپ اول، ص ۹۵)
جملهٔ بیقراریت از طلب قرار توست
طالب بیقرار شو تا که قرار آیدت
(غزلیات شمس، غزل ۳۲۳)
چکیده آنکه گاهی باید باید خود و جهان را از دور دید و آرام گرفت. و این البته فرق میکند با بیکاری و بطالت و کوتهبینی و آیندهنانگری. این آموزهها شاید به کار انسان گرسنه نیاید (شاید نه، بیگمان به کار انسان گرسنه نمیآید)، اما به کار کسانی که گرسنه و برهنه نیستند میآید؛ به کار آنانی که به قول #ابوسعید_ابوالخیر از نانی و خُلقانی (پوشاکی کهنه) و ویرانی (مسکن) و جانانی (دلبر) برخوردارند میآید.
✍🏼 #عباس_سلیمی_آنگیل
🔗 کانال تلگرام برکنار
#خشنودی #مولانا #آز
@Jaryaann
آنچه در پی میآید فراتر از آموزههای شناختهشدهٔ صوفیان است؛ نه پیوندی با زهد زاهدانه دارد و نه با چلهنشینی و گوشهنشینی، با اندیشهٔ کار و کوشش و پویایی هم سر ناسازگاری ندارد و همیشه بخشی از جهانبینی برخی از ایرانیان بوده است. در جهان یکنواخت و آهستهرفتار زمان کهن چنین بود، چه رسد به زمانهٔ شتابان ما. اکنون ما در جهانی پیچپیچ و رنگارنگ و گونهگون به سر میبریم و میدانیم جهان هیچگاه این اندازه «چیز» برای عرضه به انسان نداشته است. خواستنیها بیاندازهاند و همین باعث شده تا «خشنودی» و «خرسندی» (رضایت) روزبهروز دورتر برود و دستنیافتنیتر باشد، شاید بیش از آنچه در گذشته بود.
«همهٔ رنجها از آن میخیزد که چیزی خواهی و آن میسّر نشود و چون نخواهی، رَنج نمانَد. (فیهمافیه، گزیده دکتر موحد، حکایت ۴۸)
چنین آموزههایی از زبان #بودا هم نقل شده است. همچنین در اندرزنامهٔ اردشیر بابکان درباره عادت شدن لذتگیری و خوشگذرانی آمده است: «از آن پس خوشیها رنگ کار جدی به خود گیرد نه مایهٔ شادی شود، و از آنها رنج پدید آید نه آسایش.» (نشر فرهنگ معاصر، چاپ اول، ص ۹۵)
جملهٔ بیقراریت از طلب قرار توست
طالب بیقرار شو تا که قرار آیدت
(غزلیات شمس، غزل ۳۲۳)
چکیده آنکه گاهی باید باید خود و جهان را از دور دید و آرام گرفت. و این البته فرق میکند با بیکاری و بطالت و کوتهبینی و آیندهنانگری. این آموزهها شاید به کار انسان گرسنه نیاید (شاید نه، بیگمان به کار انسان گرسنه نمیآید)، اما به کار کسانی که گرسنه و برهنه نیستند میآید؛ به کار آنانی که به قول #ابوسعید_ابوالخیر از نانی و خُلقانی (پوشاکی کهنه) و ویرانی (مسکن) و جانانی (دلبر) برخوردارند میآید.
✍🏼 #عباس_سلیمی_آنگیل
🔗 کانال تلگرام برکنار
#خشنودی #مولانا #آز
@Jaryaann
Forwarded from دغدغههای محیط زیستی و دانشگاهی - حسین آخانی (Hossein Akhani)
واکنش یک استاد دانشگاه به خبر ممنوعیت سگگردانی در شهر/ بهجای ممنوعیت قانون سگداری وضع کنید
https://khabaronline.ir/xnDJP
https://khabaronline.ir/xnDJP
www.khabaronline.ir
واکنش یک استاد دانشگاه به خبر ممنوعیت سگگردانی در شهر/ بهجای ممنوعیت قانون سگداری وضع کنید
طی روزهای گذشته دادستان تعدادی از شهرها و روستاهای کشور اعلام کردند، سگ گردانی در معابر عمومی ممنوع است. حسین آخانی استاد دانشگاه تهران سالها است که درخصوص نگهداری از حیوانات در خانه و البته غذا رسانی به حیوانات بلاصاحب نکاتی را ارائه میکند، او حالا به…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❗️گزارش هشداردهندهٔ زینب رحیمی، (خبرنگار روزنامهٔ شرق) از تلاشها برای قربانی کردن #باغ_گیاهشناسی_ملی با ساخت و ساز غیرمجاز در حریم آن (این خبرنگار افشا کرده که پس از انتشار این گزارش پیامهای تهدیدآمیزی را دریافت کرده است.)
#جنگلزدایی #تهران
@Jaryaann
#جنگلزدایی #تهران
@Jaryaann
📱 راهنمای جامع استفاده از گوشی، تبلت و تلویزیون برای کودک و نوجوان: سن شروع، مدتزمان مناسب و راهکارهای مدیریت
بسیاری از والدین، سرگرم کردن کودک با گوشی و تبلت را راهکاری در فرزندپروری قلمداد میکنند، اما نمیدانند این چه ستمی در حق اوست. در این مطلب، با نکات کلیدی برای چگونگی استفاده کودکان و نوجوانان از گوشی، تبلت و تلویزیون آشنا میشویم.
👈🏼 خواندن مطلب در وبگاه
🔗 نوشدارو
#دیجیتال_فرهنگی #کودکان
@Jaryaann
بسیاری از والدین، سرگرم کردن کودک با گوشی و تبلت را راهکاری در فرزندپروری قلمداد میکنند، اما نمیدانند این چه ستمی در حق اوست. در این مطلب، با نکات کلیدی برای چگونگی استفاده کودکان و نوجوانان از گوشی، تبلت و تلویزیون آشنا میشویم.
👈🏼 خواندن مطلب در وبگاه
🔗 نوشدارو
#دیجیتال_فرهنگی #کودکان
@Jaryaann
Forwarded from پویش فکری توسعه
🔶 پوزشخواهم، چون توسعهخواهم!
✍️ محسن رنانی
🔹 این نوشتار درباره متن و حواشی سخنان «دو و نیم دقیقهای» من در مراسم رونمایی از کتابهای «روایت توسعه» است و دو بخش دارد:
✅ یک: توضیح و پوزشخواهی درباره آنچه گفتهام؛
✅ دو: سپاسگزاری از نقدها و زنهاردهی درباره برخی روندهای جامعه ما.
🔹 آنانکه فقط میخواهند علت (نه دلیل) آن سخنان و منبع آن را بدانند، فقط بخش اول را بخوانند. آنانکه حوصله بیشتری دارند و درباره نوع واکنشها و معنای اجتماعی آنها حساسشدهاند، بخشدوم را هم بخوانند.
🟠 بخشاول: توضیح و پوزشخواهی
🔹 افراد بههمان میزانی که سخنشان در جامعه بیشتر دیده و شنیده میشود، بیشتر باید در سخنگفتن دقت کنند و از هیجان در سخن بپرهیزند. این همان اصلی است که متاسفانه من رعایت نکردم. در آن نشست اصولا قرار نبود من تحلیل کنم، بلکه قرار بود بهعنوان دبیرعلمی روایتهای توسعه، خیلی کوتاه و در چند دقیقه، درباره روند استخراج آن روایتها گزارشی به جمع ارایهکنم. اما در توضیح دشواری کار و نیز ضرورت نگاه بلندمدت، هم به فهم توسعه و هم به فرایند توسعه، مثالی آوردم تا بگویم توسعه دارای ابعاد بسیار زیادی است که برخی از آن ابعاد ممکن است بسیار زمانبر و بیننسلی باشد. مسئله تاثیر تحولات فرهنگی بر ضخامت کورتکس مغزی را هم فقط به عنوان نمونه اشاره کردم و چون فرصت نبود عبور کردم. روشن است که کسی که در همان صحبت کوتاه دارد تاکید میکند که توسعه ابعاد بیشمار دارد، از آوردن آن مثال قصدش این نیست که بگوید ضخامت کورتکس مغزی یگانه عامل توسعهیافتگی است.
🔹 ازاینگذشته سابقه من به عنوان کسی که در سیسال گذشته مروج «نظریه نهادگرایی» بوده است، نشان میدهد که نقش فرهنگ، الگوهای رفتاری و نهادها را در شکلگیری توسعه، تعیینکنندهتر از هر چیزی میدانم. بههمینترتیب بهعنوان معلمی که در زمینه عقلانیت، مقاله و کتاب و پایاننامه دارم، در جاهای متعدد بیان کردهام که توسعه حاصل عقلانیت است نه هوش ژنتیک و عقلانیت نیز بر بسترهای اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرد؛ و از قضا تاکید کردهام که جامعهای ممکن است هوش ژنتیک بالا داشته باشد اما عقلانیتش پایین باشد و برعکس.
🔹 فراتر از این، سالهاست که بر نقش سرمایه اجتماعی در سطح کلان و «مهارت همشنوی» (دیالوگ) در سطح خُرد، بهعنوان پیششرطهای توسعه تاکید داشتهام و با تمرکز بر ضرورت سرمایهگذاری بر مهارتهای اجتماعی در دوران کودکی، به روشهای هوشمحور، حافظهمحور و رقابتمحور آموزش و پرورش تاختهام.
🔹 بنابراین روشن است که چنین فردی یکشبه خوابنما نمیشود و معتقد نمیشود که عامل اصلی توسعه ضخامت کورتکس مغزی است.
🔹 اما آنچه درباره ضخامت کورتکس مغزی اروپائیان گفتهام تماماً برگرفته از نوشتههای محققی است به نام جوزف هنریش (Joseph Henrich) که استاد زیستشناسی تکاملی دانشگاه هاروارد است و در اقتصاد و روانشناسی هم دستی دارد. او در سالهای اخیر تحقیقات گستردهای درباره رابطه تحولات فرهنگی و اجتماعی با مسائل زیستی و تکاملی انسانی دارد. از قضا بهترین منبع او در این زمینه، که تقریبا جمعبندی مطالعات او در این زمینه را ارائه میکند، کتابی است که به فارسی هم ترجمه شده است و میتواند برای فهم فرایندهای پنهان توسعه، بسیار روشنگر باشد (کتاب انسان کژگونه، نوشته ژورف هنریچ، ترجمه محسن عسگری جهقی، انتشارات نیماژ، ۱۴۰۱).
🔹 و البته نکتهای که باید تاکید کنم این است که هنریش در مورد تغییرات کورتکس مغزی اروپائیان، در کنار عواملی مثل ازدواج فامیلی و چندهمسری، بیشازهمه بر تاثیر فراگیرشدن سوادآموزی و آموزش همگانی در اروپا از پانصدسال پیش (همزمان با شروع نهضت اصلاحات دینی) تاکید میکند. درواقع این آن نکتهای است من غفلت کردم و در سخنانم به آن اشاره نکردم و به اشتباه تاکیدم را بر مساله چندهمسری و ازدواج فامیلی نهادم.
🔹 و البته خود هنریش در جاهای متعددی تاکید میکند که: آنچه من میگویم (یعنی رابطه تحولات فرهنگی با تغییرات زیستشناختی و عصبشناختی اروپائیان و نهایتا رابطه این تغییرات با توسعه) بهعنوان قاعدهای برای همه جوامع یا کشورها قابل تعمیم نیست و من فقط دارم درباره تحولاتی که در اروپا رخ داد و اروپا را به این نقطه رساند توضیح میدهم؛ این بدین معنی نیست که همه کشورها باید مسیر اروپا را طیکنند. در واقع هنریش معتقد است تحولات اروپا فرایندی خارج از وضع طبیعی بشر بوده است و این تحولات، انسان غربی را به موجودی غریب تبدیل کرده است. بههمین دلیل هم نام کتابش را «عجیبترین آدمهای دنیا» گذاشته است:
(The WEIRDest People in the World)
🔹 که مترجم خوشذوق هم آن را به «انسانکژگونه» ترجمه کرده است.
🔹 و اکنون من (محسن رنانی) بر خود لازم میدانم...
📃 مطالعه متن کامل یادداشت
🔻 دریافت فایل PDF یادداشت
@pooyeshfekri
✍️ محسن رنانی
🔹 این نوشتار درباره متن و حواشی سخنان «دو و نیم دقیقهای» من در مراسم رونمایی از کتابهای «روایت توسعه» است و دو بخش دارد:
✅ یک: توضیح و پوزشخواهی درباره آنچه گفتهام؛
✅ دو: سپاسگزاری از نقدها و زنهاردهی درباره برخی روندهای جامعه ما.
🔹 آنانکه فقط میخواهند علت (نه دلیل) آن سخنان و منبع آن را بدانند، فقط بخش اول را بخوانند. آنانکه حوصله بیشتری دارند و درباره نوع واکنشها و معنای اجتماعی آنها حساسشدهاند، بخشدوم را هم بخوانند.
🟠 بخشاول: توضیح و پوزشخواهی
🔹 افراد بههمان میزانی که سخنشان در جامعه بیشتر دیده و شنیده میشود، بیشتر باید در سخنگفتن دقت کنند و از هیجان در سخن بپرهیزند. این همان اصلی است که متاسفانه من رعایت نکردم. در آن نشست اصولا قرار نبود من تحلیل کنم، بلکه قرار بود بهعنوان دبیرعلمی روایتهای توسعه، خیلی کوتاه و در چند دقیقه، درباره روند استخراج آن روایتها گزارشی به جمع ارایهکنم. اما در توضیح دشواری کار و نیز ضرورت نگاه بلندمدت، هم به فهم توسعه و هم به فرایند توسعه، مثالی آوردم تا بگویم توسعه دارای ابعاد بسیار زیادی است که برخی از آن ابعاد ممکن است بسیار زمانبر و بیننسلی باشد. مسئله تاثیر تحولات فرهنگی بر ضخامت کورتکس مغزی را هم فقط به عنوان نمونه اشاره کردم و چون فرصت نبود عبور کردم. روشن است که کسی که در همان صحبت کوتاه دارد تاکید میکند که توسعه ابعاد بیشمار دارد، از آوردن آن مثال قصدش این نیست که بگوید ضخامت کورتکس مغزی یگانه عامل توسعهیافتگی است.
🔹 ازاینگذشته سابقه من به عنوان کسی که در سیسال گذشته مروج «نظریه نهادگرایی» بوده است، نشان میدهد که نقش فرهنگ، الگوهای رفتاری و نهادها را در شکلگیری توسعه، تعیینکنندهتر از هر چیزی میدانم. بههمینترتیب بهعنوان معلمی که در زمینه عقلانیت، مقاله و کتاب و پایاننامه دارم، در جاهای متعدد بیان کردهام که توسعه حاصل عقلانیت است نه هوش ژنتیک و عقلانیت نیز بر بسترهای اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرد؛ و از قضا تاکید کردهام که جامعهای ممکن است هوش ژنتیک بالا داشته باشد اما عقلانیتش پایین باشد و برعکس.
🔹 فراتر از این، سالهاست که بر نقش سرمایه اجتماعی در سطح کلان و «مهارت همشنوی» (دیالوگ) در سطح خُرد، بهعنوان پیششرطهای توسعه تاکید داشتهام و با تمرکز بر ضرورت سرمایهگذاری بر مهارتهای اجتماعی در دوران کودکی، به روشهای هوشمحور، حافظهمحور و رقابتمحور آموزش و پرورش تاختهام.
🔹 بنابراین روشن است که چنین فردی یکشبه خوابنما نمیشود و معتقد نمیشود که عامل اصلی توسعه ضخامت کورتکس مغزی است.
🔹 اما آنچه درباره ضخامت کورتکس مغزی اروپائیان گفتهام تماماً برگرفته از نوشتههای محققی است به نام جوزف هنریش (Joseph Henrich) که استاد زیستشناسی تکاملی دانشگاه هاروارد است و در اقتصاد و روانشناسی هم دستی دارد. او در سالهای اخیر تحقیقات گستردهای درباره رابطه تحولات فرهنگی و اجتماعی با مسائل زیستی و تکاملی انسانی دارد. از قضا بهترین منبع او در این زمینه، که تقریبا جمعبندی مطالعات او در این زمینه را ارائه میکند، کتابی است که به فارسی هم ترجمه شده است و میتواند برای فهم فرایندهای پنهان توسعه، بسیار روشنگر باشد (کتاب انسان کژگونه، نوشته ژورف هنریچ، ترجمه محسن عسگری جهقی، انتشارات نیماژ، ۱۴۰۱).
🔹 و البته نکتهای که باید تاکید کنم این است که هنریش در مورد تغییرات کورتکس مغزی اروپائیان، در کنار عواملی مثل ازدواج فامیلی و چندهمسری، بیشازهمه بر تاثیر فراگیرشدن سوادآموزی و آموزش همگانی در اروپا از پانصدسال پیش (همزمان با شروع نهضت اصلاحات دینی) تاکید میکند. درواقع این آن نکتهای است من غفلت کردم و در سخنانم به آن اشاره نکردم و به اشتباه تاکیدم را بر مساله چندهمسری و ازدواج فامیلی نهادم.
🔹 و البته خود هنریش در جاهای متعددی تاکید میکند که: آنچه من میگویم (یعنی رابطه تحولات فرهنگی با تغییرات زیستشناختی و عصبشناختی اروپائیان و نهایتا رابطه این تغییرات با توسعه) بهعنوان قاعدهای برای همه جوامع یا کشورها قابل تعمیم نیست و من فقط دارم درباره تحولاتی که در اروپا رخ داد و اروپا را به این نقطه رساند توضیح میدهم؛ این بدین معنی نیست که همه کشورها باید مسیر اروپا را طیکنند. در واقع هنریش معتقد است تحولات اروپا فرایندی خارج از وضع طبیعی بشر بوده است و این تحولات، انسان غربی را به موجودی غریب تبدیل کرده است. بههمین دلیل هم نام کتابش را «عجیبترین آدمهای دنیا» گذاشته است:
(The WEIRDest People in the World)
🔹 که مترجم خوشذوق هم آن را به «انسانکژگونه» ترجمه کرده است.
🔹 و اکنون من (محسن رنانی) بر خود لازم میدانم...
📃 مطالعه متن کامل یادداشت
🔻 دریافت فایل PDF یادداشت
@pooyeshfekri
Pooyeshfekri
پوزشخواهم، چون توسعهخواهم! - پویش فکری توسعه
این نوشتار درباره متن و حواشی سخنان «دو و نیم دقیقهای» محسن رنانی در مراسم رونمایی از کتابهای «روایت توسعه» است.
🔘 سالها با هراس جنگ زیستیم و اکنون در معرض جنگی محدود هستیم که ممکن است گسترش بیابد. امیدواریم ایران عزیزمان و هموطنان نازنینمان از این پیچ حساس تاریخی با کمترین آسیب عبور کنند.
بههیچ وجه قصد دامن زدن به هراس عمومی را نداریم و از قضا پیشنهاد میکنیم اخبار را در حد نیاز و از منابع مطمئن دنبال کنید؛ چون این روزها در کنار میزان زیاد اخبار دروغ و انواع جنگهای روانی، حتی پیگیری میزان زیاد اخبار درست هم خود باعث تشویش و اضطراب بیش از حد میشود.
اما با توجه به اخبار و شواهد گوناگون، خطر را نباید دست کم گرفت و شایسته است که مردم در سراسر کشور و بهویژه تهران آمادگی کامل داشته باشند. در متنهای راهنما برای بحرانهای اینچنینی به این موارد تاکید میشود:
۱. دوری از شیشه پنجرهها و چسب زدن به شیشهها
۲. آمادهسازی کیف نجات: آب، چراغ قوه، کارت شناسایی، وسایل بهداشتی و دارویی، غذای سبک و پرانرژی (کنسرو، خرما، آجیل، شکلات تلخ، پودر ORS)، چاقوی چندکاره، سوت، رادیو، پاوربانک، باتری و شمع
۳. در صورت امکان رفتن به مناطق امن و پناهگاهها
۴. مراقبت از روان خود، اطرافیان و کودکان
مسئله تنها زنده ماندن و جان به در بردن از این شرایط نیست؛ چگونه بیرون آمدن از دل این بحران و جلوگیری از فرسودگی روانی نیز بسیار مهم است. راهنمای سلامت روان برای شرایط جنگ از سوی انجمن روانشناسی ایران در این زمینه سودمند است.
👈🏼 این هم راهنمای یونیسف برای شیوهٔ صحبت با کودکان در مورد جنگ
✨ با آرزوی رفع هر چه سریعتر سایهٔ جنگ، ناامنی و ویرانی از سر این سرزمین تاریخی و مردمان خوبش
@Jaryaann
بههیچ وجه قصد دامن زدن به هراس عمومی را نداریم و از قضا پیشنهاد میکنیم اخبار را در حد نیاز و از منابع مطمئن دنبال کنید؛ چون این روزها در کنار میزان زیاد اخبار دروغ و انواع جنگهای روانی، حتی پیگیری میزان زیاد اخبار درست هم خود باعث تشویش و اضطراب بیش از حد میشود.
اما با توجه به اخبار و شواهد گوناگون، خطر را نباید دست کم گرفت و شایسته است که مردم در سراسر کشور و بهویژه تهران آمادگی کامل داشته باشند. در متنهای راهنما برای بحرانهای اینچنینی به این موارد تاکید میشود:
۱. دوری از شیشه پنجرهها و چسب زدن به شیشهها
۲. آمادهسازی کیف نجات: آب، چراغ قوه، کارت شناسایی، وسایل بهداشتی و دارویی، غذای سبک و پرانرژی (کنسرو، خرما، آجیل، شکلات تلخ، پودر ORS)، چاقوی چندکاره، سوت، رادیو، پاوربانک، باتری و شمع
۳. در صورت امکان رفتن به مناطق امن و پناهگاهها
۴. مراقبت از روان خود، اطرافیان و کودکان
مسئله تنها زنده ماندن و جان به در بردن از این شرایط نیست؛ چگونه بیرون آمدن از دل این بحران و جلوگیری از فرسودگی روانی نیز بسیار مهم است. راهنمای سلامت روان برای شرایط جنگ از سوی انجمن روانشناسی ایران در این زمینه سودمند است.
👈🏼 این هم راهنمای یونیسف برای شیوهٔ صحبت با کودکان در مورد جنگ
✨ با آرزوی رفع هر چه سریعتر سایهٔ جنگ، ناامنی و ویرانی از سر این سرزمین تاریخی و مردمان خوبش
@Jaryaann
▫️وقتی هموطنان بیگناهمان در هواپیمای اوکراینی کشته شدند، برخی بیشرمانه گفتند: «بالاخره مبارزه با استکبار هزینه دارد.» حالا که شهروندان غیرنظامی در حملات اسرائیل کشته میشوند برخی دیگر میگویند: «بالاخره رسیدن به آزادی هزینه دارد.»
قصدمان یکسان دانستن این دو گروه با یکدیگر نیست که چه بسا بخش زیادی از گروه دوم صرفاً در واکنش و بهخاطر خشم و کینه از رفتار گروه اول در تمام این سالها، و از سر ناامیدی از امکان تأثیرگذاری خودشان در گشایش فضای سیاسی و اجتماعی کشور، چنین سخنانی میگویند. اما یک چیز را از یاد نبریم:
اگر ما ایرانیان، ورای تمام اختلافها روی چند چیز باید توافق داشته باشیم، قطعاً یکی از آنها «اهمیت جان تکتک شهروندان ایرانی و لزوم حفاظت از آن» است. بنابراین همانگونه که به کشته شدن شهروندان در شلیک به #هواپیمای_اوکراینی، آبان ۹۸، حوادث سال ۱۴۰۱ معترضیم در برابر کشته شدن شهروندان در حملات اسرائیل نیز نباید بیتفاوت باشیم.
به قول دوستی و با الهام از آن جمله عباس کیارستمی «حواسمان باشد ذرهذره به بیآبرویی عادت نکنیم»؛ ابتدا با عادیسازی کشتن زن و بچه فلان نظامی، بعد با طبیعی شمردن کشته شدن همسایهها و بعد توجیه مرگ ساکنان محله نزدیک بهمان ساختمان دولتی و بعد مردم شهر نزدیک مراکز هستهای و بعد …
«ایران آینده» یعنی ایرانی که در آن #جان_شیرین هر ایرانی چنان منزلتی دارد که نمیتوان آن را در برابر هر آرمانی، هر چقدر بزرگ، کمارزش دانست و از آنجا که ادامه این جنگ یعنی کشتهشدن بیشتر تعداد شهروندان در کنار فرسودگی روانی آنها و فرسایش سرزمین و از دست رفتن زیرساختهای کشور، خواستهٔ کنونی ما نیز باید یک چیز باشد:
پیجویی هر راهی برای پایان دادن هر چه سریعتر این #جنگ که از ابتدا اراده و خواست مردم در آن نقشی نداشته است.
#جنگ_دوازدهروزه
@Jaryaann
قصدمان یکسان دانستن این دو گروه با یکدیگر نیست که چه بسا بخش زیادی از گروه دوم صرفاً در واکنش و بهخاطر خشم و کینه از رفتار گروه اول در تمام این سالها، و از سر ناامیدی از امکان تأثیرگذاری خودشان در گشایش فضای سیاسی و اجتماعی کشور، چنین سخنانی میگویند. اما یک چیز را از یاد نبریم:
اگر ما ایرانیان، ورای تمام اختلافها روی چند چیز باید توافق داشته باشیم، قطعاً یکی از آنها «اهمیت جان تکتک شهروندان ایرانی و لزوم حفاظت از آن» است. بنابراین همانگونه که به کشته شدن شهروندان در شلیک به #هواپیمای_اوکراینی، آبان ۹۸، حوادث سال ۱۴۰۱ معترضیم در برابر کشته شدن شهروندان در حملات اسرائیل نیز نباید بیتفاوت باشیم.
به قول دوستی و با الهام از آن جمله عباس کیارستمی «حواسمان باشد ذرهذره به بیآبرویی عادت نکنیم»؛ ابتدا با عادیسازی کشتن زن و بچه فلان نظامی، بعد با طبیعی شمردن کشته شدن همسایهها و بعد توجیه مرگ ساکنان محله نزدیک بهمان ساختمان دولتی و بعد مردم شهر نزدیک مراکز هستهای و بعد …
«ایران آینده» یعنی ایرانی که در آن #جان_شیرین هر ایرانی چنان منزلتی دارد که نمیتوان آن را در برابر هر آرمانی، هر چقدر بزرگ، کمارزش دانست و از آنجا که ادامه این جنگ یعنی کشتهشدن بیشتر تعداد شهروندان در کنار فرسودگی روانی آنها و فرسایش سرزمین و از دست رفتن زیرساختهای کشور، خواستهٔ کنونی ما نیز باید یک چیز باشد:
پیجویی هر راهی برای پایان دادن هر چه سریعتر این #جنگ که از ابتدا اراده و خواست مردم در آن نقشی نداشته است.
#جنگ_دوازدهروزه
@Jaryaann