بشر با مقداری سوالات دشوار روبروست که برای آنها جواب قانع کنندهای ندارد
خب، دو کار میتوان کرد: یا میتوانیم خودمان و بقیه جهان را گول بزنیم و وانمود کنیم که آنچه را باید بدانیم میدانیم، یا میتوان تا ابد چشم بر مسائل مهم بست و از پیشرفت باز ایستاد. بشریت از این بابت به دو دسته تقسیم شده است.
مردم بهطور کلی یا صددرصد مطمئناند یا صددرصد بیتفاوت.
مثل آن است که یک دست ورق بازی را دو قسمت کنی. خالهای سیاه را یک سو و خالهای قرمز را سوی دیگری روی هم گذاری. ولی ناگهان در این میان ژوکری سر بر میآورد که نه خشت و نه دل است نه خاج و پیک. سقراط در آتن همین ژوکر بود. نه مطمئن بود نه بیتفاوت. تنها میدانست که هیچ نمیداند و این آزارش میداد.
پس فیلسوف شد...!
📕 #دنیای_سوفی
👤 #یوستین_گردر
@Existentialistt
خب، دو کار میتوان کرد: یا میتوانیم خودمان و بقیه جهان را گول بزنیم و وانمود کنیم که آنچه را باید بدانیم میدانیم، یا میتوان تا ابد چشم بر مسائل مهم بست و از پیشرفت باز ایستاد. بشریت از این بابت به دو دسته تقسیم شده است.
مردم بهطور کلی یا صددرصد مطمئناند یا صددرصد بیتفاوت.
مثل آن است که یک دست ورق بازی را دو قسمت کنی. خالهای سیاه را یک سو و خالهای قرمز را سوی دیگری روی هم گذاری. ولی ناگهان در این میان ژوکری سر بر میآورد که نه خشت و نه دل است نه خاج و پیک. سقراط در آتن همین ژوکر بود. نه مطمئن بود نه بیتفاوت. تنها میدانست که هیچ نمیداند و این آزارش میداد.
پس فیلسوف شد...!
📕 #دنیای_سوفی
👤 #یوستین_گردر
@Existentialistt
پیش از آغاز هر کاری از خودت بپرس:
آیا درست است؟
آیا از روی مهر است؟
آیا ضرورت دارد؟
@Existentialistt
آیا درست است؟
آیا از روی مهر است؟
آیا ضرورت دارد؟
@Existentialistt
من با بسیاری صحبت کردهام و از عقایدشان شنیدهام و اکثراً میگفتند: "این قطعی و حتمی است". اما باز عقیده خود را عوض میکردند و درمورد عقیدهٔ نو باز میگفتند: "این قطعی و حتمی است".
آنوقت پیش خود گفتم: میان همهٔ چیزهای قطعی، قطعیترینشان "ترديد" است.
📕 #آدم_آدم_است
👤 #برتولت_برشت
@Existentialistt
آنوقت پیش خود گفتم: میان همهٔ چیزهای قطعی، قطعیترینشان "ترديد" است.
📕 #آدم_آدم_است
👤 #برتولت_برشت
@Existentialistt
بوی پیراهن یوسف
مجید انتظامی
#هرشب_یک_جمله
گفتند نامش زندگیست، اما آنچه دریافتم چیزی جز "رنج" نبود..!
انسان، با خواستههایش معنا میشود و "رنج" یار دیرین خواهشهای اوست...!
👤 #عباس_ناظری
@Existentialistt
گفتند نامش زندگیست، اما آنچه دریافتم چیزی جز "رنج" نبود..!
انسان، با خواستههایش معنا میشود و "رنج" یار دیرین خواهشهای اوست...!
👤 #عباس_ناظری
@Existentialistt
Existentialist
مجید انتظامی – بوی پیراهن یوسف
#هرشب_یک_جمله
اصولا اگر انسان به هر امر نامعلومی، بیش از آنچه که ضرورت دارد، بپردازد دیری نمیپاید که دچار ملال یا خستگی شود.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
اصولا اگر انسان به هر امر نامعلومی، بیش از آنچه که ضرورت دارد، بپردازد دیری نمیپاید که دچار ملال یا خستگی شود.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
من دربارهٔ ریشهٔ لغت شادی (Happiness)، پژوهش کردم و دریافتم که این کلمه، از فعل اتفاق افتادن (Happening)، گرفته شده است.
به عبارت دیگر، شادی، در مشاهدهٔ هرآنچه که روی میدهد، یافت میشود. اگر نتوانی از آنچه برای صبحانهٔ امروزت، تدارک دیده شده، شاد شوی، احتمالا شادی را در جای دیگری نمییابی...
👤 #رابرت_جانسون
📕 #تکامل_آگاهی
@Existentialistt
به عبارت دیگر، شادی، در مشاهدهٔ هرآنچه که روی میدهد، یافت میشود. اگر نتوانی از آنچه برای صبحانهٔ امروزت، تدارک دیده شده، شاد شوی، احتمالا شادی را در جای دیگری نمییابی...
👤 #رابرت_جانسون
📕 #تکامل_آگاهی
@Existentialistt
سیمین دانشور نخستین زنِ داستاننویسِ حرفهای ایران است؛ امّا چه کسی به او جرات و جسارتِ داستاننویسی داد و به شروع و ادامهی این راه تشویقش کرد؟
فاطمه سیاح، استاد راهنمایِ دانشگاهش که چخوف را به او شناساند و بعد صادقِ هدایت!
البته سیمین در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در محضر اساتیدی چون فروزانفر، بهار و خانلری حضور داشت؛ همچنین او در همسایگیِ نیما بود و نیما را خوب میشناخت.
«همنشینی با بزرگان اجازه نمیدهد شما کوچک بمانید!»
@Existentialistt
فاطمه سیاح، استاد راهنمایِ دانشگاهش که چخوف را به او شناساند و بعد صادقِ هدایت!
البته سیمین در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در محضر اساتیدی چون فروزانفر، بهار و خانلری حضور داشت؛ همچنین او در همسایگیِ نیما بود و نیما را خوب میشناخت.
«همنشینی با بزرگان اجازه نمیدهد شما کوچک بمانید!»
@Existentialistt
...
تفاوتهای دو انسان و ناسازگاری آنها با یکدیگر، میتواند به تعارضِ بینفردی ختم شود، تعارضِ بینفردی گاهی نمایانگر صداقت طرفین است و گاهی نشانهای از اعمال قدرت یکی بر دیگری و گاهی مقاومت در برابر تغییراتی که ناخوشایند است، اما اگر این تعارض بدون آنکه حل و فصل شود در رابطه باقی بماند، تبدیل به رابطهٔ متعارضِ پایدار میشود؛ مفهومی که در خانوادهدرمانی به آن stable conflictual relationship میگوییم.
.
.
متعارضِ پایدار ویژگیِ رابطهایست که در آن هیچکدام احساس خوبی ندارند، اما نه از هم جدا میشوند و نه رابطه را به شکل درستی ادامه میدهند؛ فرض کن خرچنگی پای تو را گاز گرفته و رهایت نکرده، ترس تو از گرفتن و دور انداختن خرچنگ و ردی که روی پایت گذاشته (ترس از قضاوت، ترس از آزادی و...) تو را در حالت تعارض پایدار با خرچنگ نگاه میدارد... در این حالت، تو درد میکشی و غُر میزنی، ناراضی هستی، خشمگینی اما دمدستیترین راه ممکن، یعنی هیچ کاری نکردن را برگزیدهای؛ مانند زنی که با وجود اختلافات بسیار از همسرش جدا نمیشود، این اتفاق گاهی به دلیل استیصال مالی یا فرهنگ سنتی خانوادهها رخ میدهد و گاهی به علت وجود فرزند، یا عوامل شخصیتر مانند ترس و...
هنگام تشدید تعارض، تمایل شدید آن دیگری برای به زبان آوردن عباراتی مانند: «دوستت دارم»، «عاشقت هستم» و... به عنوان سپر محافظتی برای حفظ این رابطه به کار میرود، حنایی که البته مدتهاست رنگ خود را باخته است اما همچنان کاربرد خودش را دارد، این سپر محافظتی در واقع روشی است که آن دیگری برای ممانعت از تغییر و حل تعارض بهکار میبرد، سپری که با ایجاد احساس گناه در شریک عاطفی، مشکل را در همان سطح نگاه میدارد، حتی گاهی اینکه چه کسی باید مشکل را حل کند نیز یک مشکل است که نباید نادیده گرفته شود، یکی از علل اصلی تعارضِ پایدار: عدم تطبیق با تغییر از موضع مجردی به موضع متأهلی است.
.
برخی از افراد، در رابطهٔ مشترک نیز هنوز مجرد هستند.
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
.
@Existentialistt
تفاوتهای دو انسان و ناسازگاری آنها با یکدیگر، میتواند به تعارضِ بینفردی ختم شود، تعارضِ بینفردی گاهی نمایانگر صداقت طرفین است و گاهی نشانهای از اعمال قدرت یکی بر دیگری و گاهی مقاومت در برابر تغییراتی که ناخوشایند است، اما اگر این تعارض بدون آنکه حل و فصل شود در رابطه باقی بماند، تبدیل به رابطهٔ متعارضِ پایدار میشود؛ مفهومی که در خانوادهدرمانی به آن stable conflictual relationship میگوییم.
.
.
متعارضِ پایدار ویژگیِ رابطهایست که در آن هیچکدام احساس خوبی ندارند، اما نه از هم جدا میشوند و نه رابطه را به شکل درستی ادامه میدهند؛ فرض کن خرچنگی پای تو را گاز گرفته و رهایت نکرده، ترس تو از گرفتن و دور انداختن خرچنگ و ردی که روی پایت گذاشته (ترس از قضاوت، ترس از آزادی و...) تو را در حالت تعارض پایدار با خرچنگ نگاه میدارد... در این حالت، تو درد میکشی و غُر میزنی، ناراضی هستی، خشمگینی اما دمدستیترین راه ممکن، یعنی هیچ کاری نکردن را برگزیدهای؛ مانند زنی که با وجود اختلافات بسیار از همسرش جدا نمیشود، این اتفاق گاهی به دلیل استیصال مالی یا فرهنگ سنتی خانوادهها رخ میدهد و گاهی به علت وجود فرزند، یا عوامل شخصیتر مانند ترس و...
هنگام تشدید تعارض، تمایل شدید آن دیگری برای به زبان آوردن عباراتی مانند: «دوستت دارم»، «عاشقت هستم» و... به عنوان سپر محافظتی برای حفظ این رابطه به کار میرود، حنایی که البته مدتهاست رنگ خود را باخته است اما همچنان کاربرد خودش را دارد، این سپر محافظتی در واقع روشی است که آن دیگری برای ممانعت از تغییر و حل تعارض بهکار میبرد، سپری که با ایجاد احساس گناه در شریک عاطفی، مشکل را در همان سطح نگاه میدارد، حتی گاهی اینکه چه کسی باید مشکل را حل کند نیز یک مشکل است که نباید نادیده گرفته شود، یکی از علل اصلی تعارضِ پایدار: عدم تطبیق با تغییر از موضع مجردی به موضع متأهلی است.
.
برخی از افراد، در رابطهٔ مشترک نیز هنوز مجرد هستند.
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
.
@Existentialistt
تنهایی، چه از نظر منطقی چه از نظر تجربی، ربطی به تنها بودن ندارد. آنچه درباره تنهایی مهم است شمار افرادی نیست که دوروبر آدم هستند، بلکه احساسی است که فرد از رابطهاش با دیگران دارد...
👤 #لارس_اسونسن
📕 #فلسفه_تنهایی
@Existentialistt
👤 #لارس_اسونسن
📕 #فلسفه_تنهایی
@Existentialistt
Sarnevesht [MusiceSal.Com]
Homayoun Shajarian
۲۰٪ درصد مشکلات امروز را با شنیدن تصنیف زیبای «سرنوشت» همایون جان شجریان و موسیقی استاد انوشیروان روحانی تعدیل کنید...
@Existentialistt
@Existentialistt
من معتقدم که جهان از شهامت خالی است و برای همین است که ما رنج میکشیم.
👤 #اوژن_یونسکو
📕 #نمایش_شهامت
@Existentialistt
👤 #اوژن_یونسکو
📕 #نمایش_شهامت
@Existentialistt
#هرشب_یک_جمله
کسانی که مرگ را به درستی شناختهاند، نیک میدانند که مواجه درست با مرگ یعنی: خودت باشی، با خودت باشی، خودت را و استعدادهایت را شکوفا کرده باشی.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialist_t
کسانی که مرگ را به درستی شناختهاند، نیک میدانند که مواجه درست با مرگ یعنی: خودت باشی، با خودت باشی، خودت را و استعدادهایت را شکوفا کرده باشی.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialist_t
تقریبا همه شکاکان و خداناباوران بزرگ دنیای مدرن غرب، هم در زندگی خود و هم در تدریس، از نظر اخلاقی محافظه کار بودهاند. برای مثال فروید و مارکس بسیاری از فضایل سنتی را بدیهی میانگاشتند و رفتار اخلاقی نامشروع و طرز فکر بسیاری از مارکسیستها و فرویدیها از نظر آنها بسیار ناخوشایند بود.
از آن طرف بسیاری از خداباوران مسیحی در جنایات بزرگ عصر خود دست داشتهاند: در میان اردوگاههای کار اجباری نازیها، مومنان کاتولیک هم حضور داشتند، همچنین دست پروتستانهای معتقد، به بمباران هیروشیما و درسدن آلوده بوده است. با مشاهده چنین وقایعی، قبول این سخن داستایفسکی که اگر خدا وجود نداشته باشد، هرکار مجاز است، ناگزیر دشوار است.
📕 #فلسفه_مک_اینتایر
👤 مترجم: #کاوه_بهبهانی
@Existentialist_t
از آن طرف بسیاری از خداباوران مسیحی در جنایات بزرگ عصر خود دست داشتهاند: در میان اردوگاههای کار اجباری نازیها، مومنان کاتولیک هم حضور داشتند، همچنین دست پروتستانهای معتقد، به بمباران هیروشیما و درسدن آلوده بوده است. با مشاهده چنین وقایعی، قبول این سخن داستایفسکی که اگر خدا وجود نداشته باشد، هرکار مجاز است، ناگزیر دشوار است.
📕 #فلسفه_مک_اینتایر
👤 مترجم: #کاوه_بهبهانی
@Existentialist_t
دنیا دیگر ظرافت نمیشناسد، نکتهسنج نیست. آدمها نمیفهمند لحظه نشستن و برخاستن، نوشیدن یک لیوان آب یا باز کردن در یک قوطی توسط معشوق در چشم عاشق چقدر میتواند باشکوه، پر هیمنه و زیبا باشد. اما برایشان مهم است که اسم معشوقشان چقدر دهان را پر میکند و چند دهان را میبندد.
دنیا جای ژستهای تهی، لحظههای تهی، مردمان تهی و نیازهای بیپایه و امیال قلابی است.
📗 #عقاید_یک_دلقک
👤 #هاینریش_بل
@Existentialistt
دنیا جای ژستهای تهی، لحظههای تهی، مردمان تهی و نیازهای بیپایه و امیال قلابی است.
📗 #عقاید_یک_دلقک
👤 #هاینریش_بل
@Existentialistt
اوبوعلی دقّاق گفت: «بندهٔ آنی که در بند آنی.» اگر بتوانی نیازهای کارآمد را از نیازهای ناکارآمد تمیز بدهی خواهی دید که نیاز به تأیید دیگری، نیاز به دیده شدن، نیاز به خوشبخت بودن، نیاز به مورد توجه بودن و... تو را بندهٔ ناز آن نیازها خواهد کرد، این نیازهای ناکارآمد برخاسته از فقر و نداری توست، انسانی که میخواهد از فقر به غنا برسد؛ در گام اول باید اعلام بینیازی کند! انسان فقط هنگامی خوشبخت خواهد شد که بهقول آندره ژید بهخود بقبولاند که نیازی به خوشبختی ندارد، آنگاه خوشبختی درون وجودش آشیانه خواهد کرد.
.
.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
.
.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
با پایی تاول زده از بیراههها گذر کردم، روی ماسههای شور قدم نهادم، زیر ابرهای تیره، شب را به انتظار صبح بیدار ماندم، دندان بر دندان ساییدم، سنگها را بر سر میزدم تا به خواب فراموشی عشق مبتلا نشوم، تأمل را تحمل کردم، ناخن جویدم، از سرمای دُرون، خویش را به آغوش کشیدم، کم آوردم، بسیارها کم آوردم، اما به امید صدایی که از دورها مرا میخواند، بر سرگیجه فائق آمدم و اگر امروز اقبالی یافته، عاشق شده باشم لب دریا خواهم رفت، تا از سفرم به سوی عشق، سرودی برایش بخوانم، آنگاه بیخوابیهایم را بر بستر عشق خواهم برد و از او خواهم خواست تا برای قلب آماسیدهام آوازی بخواند، من از آن روز که پروانهٔ آبی را دیدم باورم شد که زودتر از آنچه تصورش را میکردم به خانه خواهم رسید..! 🦋.
.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
داستایفسکی میگوید: «تمام هراس من در زندگی این است که مبادا شایستگی رنجهایم را نداشته باشم.» سربلندانِ تاریخ، نیک میدانند که جادهٔ شکوفایی را از رنج و مشقت ساختهاند، اما اگر روزی رنجی بر انسان وارد شود که منجر به شکوفایی او نگردد، به دو معناست: یا آنکه شخصِ رنجیده، شایستگی آن رنج را نداشته، یا اینکه رنجی بیهوده بر او وارد شده است، رنج، امتداد درد است و رنجها بر دو نوعاند: "رنج متعالی" که موجب رشد و شکوفایی انسان میگردد، همانند عبارت درخشان نیچه: «چیزی که مرا نکشد قویترم میسازد» و "رنج بیهوده" که میتوان بر آن چیره شد و درمانش کرد، برای مثال، اگر کسی از درد دندان به خود بپیچد و به دندانپزشک مراجعه نکند، در حال تحمل رنجی بیهوده است، تحمل رنج بیهوده چیزی نیست جز زجری خودخواسته، که انسان را ضعیف، ناتوان و منفعل میکند.
همواره به خاطر داشته باش: رنجی که دارای معنا باشد از تو انسان بهتری میسازد.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
همواره به خاطر داشته باش: رنجی که دارای معنا باشد از تو انسان بهتری میسازد.
متن: #عباس_ناظری
@Existentialistt
اروین یالوم از چگونگی سوگواری خود در ایام قرنطینه و کنار آمدن با رنجهایش سخن میگوید!
حدود یک سال از زمانی که من مقدمهای بر کتابم نوشتم میگذرد. زمانی که من در وقایع تلخ زندگیام، غوطهور بودهام. حدود یک سال قبل ما فهمیدیم که ماریلین، شریک ۶۵ سال زندگی من، به مالتیپل میلوما مبتلا شده است. کمی پس از آنکه از این مساله مطلع شدیم، درحالی که با هم قدم میزدیم او پیشنهاد داد که با هم کتابی در مورد بیماری او و اینکه چطور بر باقیمانده زندگی ما تاثیر میگذارد، بنویسیم.
و ما اینکار را کردیم. حدود ۱۰ ماه قبل، ما شروع به نوشتن چگونگی رویارویی او با مرگ در کتاب جدیدمان کردیم و او نوامبر سال گذشته، حدود ۴ ماه قبل، فوت کرد و از آن زمان من به تنهایی در حال نوشتن نیمه دوم کتاب هستم.
دیروز آخرین فصل را به پایان رساندم. این کتابی راجع به چگونگی رویارویی او با مرگ و مراحل سوگواری من پس از مرگ اوست. عنوانی که برای آن انتخاب کردهام، "موضوع مرگ و زندگی"است و توسط انتشارات دانشگاه استنفورد به چاپ خواهد رسید. کسی جز ناشر، کتاب را نخوانده است، اما من حس میکنم این یک کتاب منحصر به فرد، از زوجی است که آشکارا از تجربه رویارویی با مرگ و تجارب زوج بازمانده سخن گفتهاند. در چند هفته گذشته من همچنین تجربه عمیقی از تحمل یک افسردگی طاقت فرسا، تفکر وسواسگونه و سوگ عمیق بر فقدان کسی که عاشقش بودم، داشتهام و این آموخته ارزشمندی برای یک درمانگر است.
این کتاب جان من را با غوطهور کردن هر روزه من در خودش، نجات داد و اکنون که به پایان رسیده است، من احساس تخته پارهای بر دریا را دارم که امیدوار است بادبانهای کتابی دیگر در افق ذهنش پدیدار شود.
این نوشته نه تنها مرا از رویارویی با مرگ ماریلین نجات داد، بلکه به من کمک کرد تا با انزوای شرایطی که اپیدمی اخیر جهانی ایجاد کرده است، کنار بیایم. علاوه براین از چند هفته قبل، با آمدن دخترم بر افسردگی و سوگ خود فائق آمدم. با اینکه من در حال حاضر روال قبلی کار درمانی خود را ندارم، اما کار مشاوره را به صورت آنلاین و به صورت یک تا دو ویزیت در ساعت ادامه میدهم و سعی بر آن دارم که با هر روش ممکن از جمله ارجاعات لازم به مراجعانم یاری برسانم.
منبع: فیسبوک یالوم
@Existentialistt
حدود یک سال از زمانی که من مقدمهای بر کتابم نوشتم میگذرد. زمانی که من در وقایع تلخ زندگیام، غوطهور بودهام. حدود یک سال قبل ما فهمیدیم که ماریلین، شریک ۶۵ سال زندگی من، به مالتیپل میلوما مبتلا شده است. کمی پس از آنکه از این مساله مطلع شدیم، درحالی که با هم قدم میزدیم او پیشنهاد داد که با هم کتابی در مورد بیماری او و اینکه چطور بر باقیمانده زندگی ما تاثیر میگذارد، بنویسیم.
و ما اینکار را کردیم. حدود ۱۰ ماه قبل، ما شروع به نوشتن چگونگی رویارویی او با مرگ در کتاب جدیدمان کردیم و او نوامبر سال گذشته، حدود ۴ ماه قبل، فوت کرد و از آن زمان من به تنهایی در حال نوشتن نیمه دوم کتاب هستم.
دیروز آخرین فصل را به پایان رساندم. این کتابی راجع به چگونگی رویارویی او با مرگ و مراحل سوگواری من پس از مرگ اوست. عنوانی که برای آن انتخاب کردهام، "موضوع مرگ و زندگی"است و توسط انتشارات دانشگاه استنفورد به چاپ خواهد رسید. کسی جز ناشر، کتاب را نخوانده است، اما من حس میکنم این یک کتاب منحصر به فرد، از زوجی است که آشکارا از تجربه رویارویی با مرگ و تجارب زوج بازمانده سخن گفتهاند. در چند هفته گذشته من همچنین تجربه عمیقی از تحمل یک افسردگی طاقت فرسا، تفکر وسواسگونه و سوگ عمیق بر فقدان کسی که عاشقش بودم، داشتهام و این آموخته ارزشمندی برای یک درمانگر است.
این کتاب جان من را با غوطهور کردن هر روزه من در خودش، نجات داد و اکنون که به پایان رسیده است، من احساس تخته پارهای بر دریا را دارم که امیدوار است بادبانهای کتابی دیگر در افق ذهنش پدیدار شود.
این نوشته نه تنها مرا از رویارویی با مرگ ماریلین نجات داد، بلکه به من کمک کرد تا با انزوای شرایطی که اپیدمی اخیر جهانی ایجاد کرده است، کنار بیایم. علاوه براین از چند هفته قبل، با آمدن دخترم بر افسردگی و سوگ خود فائق آمدم. با اینکه من در حال حاضر روال قبلی کار درمانی خود را ندارم، اما کار مشاوره را به صورت آنلاین و به صورت یک تا دو ویزیت در ساعت ادامه میدهم و سعی بر آن دارم که با هر روش ممکن از جمله ارجاعات لازم به مراجعانم یاری برسانم.
منبع: فیسبوک یالوم
@Existentialistt