بی بی زهراء خانم مادر بزرگ پدری ام، بهشت بود!عطرآگین و خوشرنگ و روی و بسیار خوش سخن. از نوادری بود که وقتی به چهره اش نگاه می کردم؛ مانند چشمه دوزاغه مهاجران روشن و فروزنده و خوشاهنگ و آرامش بخش بود. تبسمش همیشگی بود. نمازش را می دیدم. برایم تجسم ایمان ناب و زلالی باران و خنکای نسیم بهاری بود. ایمانش تماشایی بود! او خدا را تماشا می کرد. همان که گفته اند:
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم دیدن ایمانم آرزوست
تغییر حالتش را موقع نماز به خوبی احساس می کردم. وقتی چشمان روشنش در حدقه می گشت و به بالا نگاه می کرد و لب هایش به دعا تکان می خورد و تبسمش می شکفت؛ دلم آب می شد!
پدر بزرگم هم همین گونه بود. انسان هایی بودند که از بهشت آمده بودند. مدتی مهمان این جهان بودند. تا ما فرزندانشان بهشت را به یاد بیاوریم. باور کنیم که حقیقتاً بهشت وجود دارد! در این جهان با فقری عزیز و استغنایی غریب و سادگی همانند سبزه بهاری و صفایی مثل باران به سر بردند و رفتند. با زندگی خود به زندگی ما معنا بخشیدند. می بخشند. این معنا بخشندگی خارج از حیطه زمان است. پس از گذار سالیان بسیار همچنان سرمست و سرشار از همان معنای ایمان آنها هستم. ما کودکان خوش اقبالی بودیم. که دوران کودکی و نوجوانی مان در کنار و در سایه محبت پدر بزرگ و مادر بزرگ سپری شد و می شد.آن ها وقت بیشتری برای حرف زدن با ما داشتند. برای بازی با ما بیشتر حوصله می کردند.مادر بزرگم سواد نداشت؛ اما گنجینه ای از تک بیت و ضرب المثل و متل و حکایت در حافظه اش می درخشید. ممکن نبود در صحبتی تک بیتی نگوید یا ضرب المثلی به عنوان شاهد سخنش بر زبان نیاورد. یا به حکایتی اشاره نکند. بعضی حکایت ها از دوران جوانی و آغاز زندگی مشترک با پدر بزرگم در مهاجران بود. به پدر بزرگم می گفت: « آسید علی یادته رفته بودیم دشت چما! توی گندمزارا می دویدی، یکدفعه یک گله ملوچه از لای گندمزارا پرواز کرد. تو ملوچه را توی هوا گرفتی! یه بار بلبل گرفتی. مثل یک تکه طلای زنده بود. آوردی به من دادی. توی دستم پر و بال می زد. نوک منقار و بال و سر ملوچه را ماچ می کردم. پروازش می دادم! توی گندمزار بغلم کردی. از زمین بلندم کردی. سفت ماچم کردی! هی می گفتم. آسید علی! ببین دارند می بینند! می گفتی ببینند. یه شوهری زنش را ماچ کرده! تو بیست سالت بود. من ۱۴ سالم بود. سه سال بود عروسی کرده بودیم٬»
پدر بزرگم آرام می خندید. چشمان زیتونی-خاکستری اش برق می زد. چشمانش می خندید. موقع نماز تلآلوی اشک را در چشمانش می دیدم. کسانی که مادر بزرگم را درست نمی شناختند. از بس شمرده و سنجیده حرف می زد؛ گمان می کردند باسواد است! تک بیت ها را دقیق و خوشاهنگ ادا می کرد. به حدی که گویی وزن شعر را می شناخت. واژه ها را به جا و درست به کار می برد.
چارقد ململ سپیدش، سپیدی پوست صورتش را بیشتر نمایان می کرد. چشمانش روشن و عسلی بود. رنگ چشمان پدرم و عمه خانم آغا به بی بی رفته بود. عمو نبی چشم هایش مثل پدر بزرگم زیتونی -خاکستری بود. وقتی در خانه حاج حسن غلامی در خیابان براتی روبروی باغ فردوس زندگی می کردیم. مادر بزرگم و پدر بزرگم شبا توی صندوقخانه می خوابیدند. سه متر و نیم در یک و نیم متر بود. رختخواب و یخدان هم توی صندوق خانه بود. کتابی کنار هم می خوابیدند. مادر بزرگم پشتش خمیده بود. این خمیدگی سال به سال بیشتر شد. در زمستان سال ۱۳۲۲ در پنجاه سالگی از بالای اسب توی مهاجران روی صخره( می گفتیم کَمَر) سقوط کرده بود. روستای مهاجران کوهستانی بود. برای همین می گفتند مهاجران کمر. وضعیت درمان و دارو و رساندن بیمار یا مجروح از ده به شهر مکافات داشت. مهره های شکسته کمرش کج مانده و جوش خورده بود. از حالت خمیدگی شبیه حالت احترام به رکوع کامل در آمده بود. اسکندر شکسته بند مشهور اراک که ارمنی بود و خانه اش کنار رودخانه بود؛ گفته بود دیگر نمی شود مهره ها را جا انداخت.
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم دیدن ایمانم آرزوست
تغییر حالتش را موقع نماز به خوبی احساس می کردم. وقتی چشمان روشنش در حدقه می گشت و به بالا نگاه می کرد و لب هایش به دعا تکان می خورد و تبسمش می شکفت؛ دلم آب می شد!
پدر بزرگم هم همین گونه بود. انسان هایی بودند که از بهشت آمده بودند. مدتی مهمان این جهان بودند. تا ما فرزندانشان بهشت را به یاد بیاوریم. باور کنیم که حقیقتاً بهشت وجود دارد! در این جهان با فقری عزیز و استغنایی غریب و سادگی همانند سبزه بهاری و صفایی مثل باران به سر بردند و رفتند. با زندگی خود به زندگی ما معنا بخشیدند. می بخشند. این معنا بخشندگی خارج از حیطه زمان است. پس از گذار سالیان بسیار همچنان سرمست و سرشار از همان معنای ایمان آنها هستم. ما کودکان خوش اقبالی بودیم. که دوران کودکی و نوجوانی مان در کنار و در سایه محبت پدر بزرگ و مادر بزرگ سپری شد و می شد.آن ها وقت بیشتری برای حرف زدن با ما داشتند. برای بازی با ما بیشتر حوصله می کردند.مادر بزرگم سواد نداشت؛ اما گنجینه ای از تک بیت و ضرب المثل و متل و حکایت در حافظه اش می درخشید. ممکن نبود در صحبتی تک بیتی نگوید یا ضرب المثلی به عنوان شاهد سخنش بر زبان نیاورد. یا به حکایتی اشاره نکند. بعضی حکایت ها از دوران جوانی و آغاز زندگی مشترک با پدر بزرگم در مهاجران بود. به پدر بزرگم می گفت: « آسید علی یادته رفته بودیم دشت چما! توی گندمزارا می دویدی، یکدفعه یک گله ملوچه از لای گندمزارا پرواز کرد. تو ملوچه را توی هوا گرفتی! یه بار بلبل گرفتی. مثل یک تکه طلای زنده بود. آوردی به من دادی. توی دستم پر و بال می زد. نوک منقار و بال و سر ملوچه را ماچ می کردم. پروازش می دادم! توی گندمزار بغلم کردی. از زمین بلندم کردی. سفت ماچم کردی! هی می گفتم. آسید علی! ببین دارند می بینند! می گفتی ببینند. یه شوهری زنش را ماچ کرده! تو بیست سالت بود. من ۱۴ سالم بود. سه سال بود عروسی کرده بودیم٬»
پدر بزرگم آرام می خندید. چشمان زیتونی-خاکستری اش برق می زد. چشمانش می خندید. موقع نماز تلآلوی اشک را در چشمانش می دیدم. کسانی که مادر بزرگم را درست نمی شناختند. از بس شمرده و سنجیده حرف می زد؛ گمان می کردند باسواد است! تک بیت ها را دقیق و خوشاهنگ ادا می کرد. به حدی که گویی وزن شعر را می شناخت. واژه ها را به جا و درست به کار می برد.
چارقد ململ سپیدش، سپیدی پوست صورتش را بیشتر نمایان می کرد. چشمانش روشن و عسلی بود. رنگ چشمان پدرم و عمه خانم آغا به بی بی رفته بود. عمو نبی چشم هایش مثل پدر بزرگم زیتونی -خاکستری بود. وقتی در خانه حاج حسن غلامی در خیابان براتی روبروی باغ فردوس زندگی می کردیم. مادر بزرگم و پدر بزرگم شبا توی صندوقخانه می خوابیدند. سه متر و نیم در یک و نیم متر بود. رختخواب و یخدان هم توی صندوق خانه بود. کتابی کنار هم می خوابیدند. مادر بزرگم پشتش خمیده بود. این خمیدگی سال به سال بیشتر شد. در زمستان سال ۱۳۲۲ در پنجاه سالگی از بالای اسب توی مهاجران روی صخره( می گفتیم کَمَر) سقوط کرده بود. روستای مهاجران کوهستانی بود. برای همین می گفتند مهاجران کمر. وضعیت درمان و دارو و رساندن بیمار یا مجروح از ده به شهر مکافات داشت. مهره های شکسته کمرش کج مانده و جوش خورده بود. از حالت خمیدگی شبیه حالت احترام به رکوع کامل در آمده بود. اسکندر شکسته بند مشهور اراک که ارمنی بود و خانه اش کنار رودخانه بود؛ گفته بود دیگر نمی شود مهره ها را جا انداخت.
❤1🥰1
وقتی در باغشاه زمین خریدیم تا خانه ای از خودمان داشته باشیم. خانه مان داستان جذابی دارد. بعداً که کتاب « خانه ای که با هم می سازیم.» نوشته جاناتان ساکس پیشوای یهودیان انگلستان را خواندم. دیدم انگار در باره خانه ما صحبت می کند. خانه ای که همه با هم می سازیم. زمین را از حاج غلامحسین در محله باغشاه خریدیم متری هشت تومان. یعنی هشتاد ریال! شصت سال بعد همان خانه فروش رفت متری ده میلیون تومان! بیش از یک میلیون برابر! مادر بزرگم طلای عروسی اش را فروخته بود.فقط گوشواره هایش را نگاه داشت. آن گوشواره داستانی دارد. عمو نبی کمک کرد. پدر بزرگم دستمزد اندکی در کارونسرا ی چوب فروشی حاج حسن غلامی می گرفت. روزی سه تومان. مادر بزرگم از قالیبافی پس انداز مختصری داشت. القصه مادر بزرگم چهارصد تومان داد و پدرم هزار و دویست تومان. موقع صدور سند مادر بزرگم گفته بود دو دانگ زمین باید به نام من باشد! انگار توی ذهنش داستان بی بی جان زنده بود. بی بی جان که خانه حاج حسن غلامی زندگی می کرد و دوست خانوادگی ما بود؛ پسرش قربان او رااز خانه بیرون کرده بود. مثل زنگ هشدار صدایش در گوش مادر بزرگم پییچیده بود. می گفت من باید احساس کنم توی خانه خودم هستم نه خانه پسرم. اگر خانه خودم نباشد شبا خوابم نمی رود. دنیا هزار جور پستی و بلندی دارد. مثل سیبی که به هوا بیندازی؛ چرخ می خورد تا پایین بیاید. دریا جزر و مدَ دارد. گرفتم فردا آقانور با من حرفش شد. او که مرا از خانه بیرون نمی اندازد. اما بهتر است سند به نامم باشد تا اصلا چنین خیالی به ذهنش نرسد. مثل امام معصوم که خیال گناه نمی کند! استغفرالله ، پناه بر خدا! آقا نور از جنس نوره ، به ذهنش نمی رسد. اما:
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند!
باید دو دانگ خانه به نام من ثبت شود،آسید علی آقا که همیشه در آسمان زندگی می کند. آدم این دنیا نیست. به این ترتیب سند خانه مان به نام پدرم چهار دانگ و مادر بزرگم دو دانگ ثبت شده بود. برادر کوچک پدر بزرگم به مادر بزرگم گفت:« زن برار تو چرچیل رو می بری لب جو تشنه بر می گردانی!» مادر بزرگم بعد از من پرسید. چارچول کیه!؟ برایش گفتم.
من با مادر بزرگم و پدر بزرگم بودم. شب ها در اتاق آن ها می خوابیدم. در خانه ما هیچکدام از بچه ها اتاق مخصوص یا کمد مخصوص نداشتیم. اتاق قرینه اتاق مادر بزرگ قالیبافخانه بود. قالی دوازده متری که دار قالی بخشی از اتاق را فرا می گرفت. مادر بزرگم همانطور که در ملکیت خانه استقلال خودش را نشان داد. و در سند نامش ثبت شد. سعی می کرد. در خورد و خوراک هم مستقل باشند. یک چراغ پریموس طلایی داشت. زنبیل سیمی کوچکی داشت. با زنجیری نازک. اندکی گوشت می گرفت. زنبیل را گل میخ آویزان می کرد تا مورچه نزند. توی یخدان نخود و لوبیا داشت. برای خودش و پدربزرگم آبگوشت درست می کرد. عمویم از مهاجران برایمان نخود و لوبیا و عدس و ماش و پیاز و سیب زمینی و کشک تازه و کشمش سبز و سرخ می آورد. مادر بزرگم کندوی زنبور عسل در مهاجران داشت. به کندو می گفت گُنْج، دست برادر مشهدی یدالله شوهر عمه خانم آغا بود. هر سال توی قوطی سه کیلویی روغن نباتی قو، برای مادر بزرگم عسل اغشته با موم می آورد. عسل سفت و قهوه ای تیره و بسیار خوش مزه بود. عسل را توی یخدانش می گذاشت! به من و محسن گاهی توی نعلبکی تو گود عسل می داد. با نان می خوردیم. جوری مصرف می کرد. که تا یک سال عسل داشت. عناب و نباتم خیلی دوست داشت. عناب به نحو حیرت انگیزی خوشرنگ و ارغوانی یا عنابی بود! از صبح زود تا روشنای عصر مادر بزرگم و مادرم قالی می بافتند. مادر بزرگم سمت پنجره رو به حیاط می نشست. روشنایی بیشتر بود. برق نداشتیم. تاریک که می شد از دار قالی پائین می آمدند. مادرم چون عقب می ماند گاه چراغ گرد سوز را کنار دستش می گذاشت و با مراقبت بسیار آرام آرام قالی می بافت. این جور مواقع نفت چراغ گرد سوز را در حداقل لازم نگاه می داشت. پیش بینی می کرد مبادا چراغ از روی تخت قالی بیفتد.مامانم می بایست به کارهای خانه برسد. رفت و روب و شست و شو ، چهار تا بچه را تر و خشک کند. در خانه ای که آب لوله کشی و اب گرم نبود. لباس ها و کهنه بچه را توی لگن بر سرش بگذارد ببرد کنار رودخانه ، آنجا توی برف و بوران و باران و پاییز و زمستان لباس ها را بشوید. گاهی وقتی بر می گشت. ابروها وطرّه های موهایش قرول بسته بود. بال های ضربدری چادرش را پشت گردنش گره می زد. لبا س های خیس یخ بسته توی لگن از شدت سرما مثل تکه های استخوان شده بود. گاهی دست مامانم به لبه لگن می چسبید. دست هاش از سرما کبود و قرمز می شد. مادرم لباسای مادر بزرگ و پدر بزرگ را توی اتاق خودمان می آورد. کنار کرسی خشک می کرد. تا می کرد. توی یخدان بی بی می چید. لباس های خودش همیشه آخر سر بود.
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند!
باید دو دانگ خانه به نام من ثبت شود،آسید علی آقا که همیشه در آسمان زندگی می کند. آدم این دنیا نیست. به این ترتیب سند خانه مان به نام پدرم چهار دانگ و مادر بزرگم دو دانگ ثبت شده بود. برادر کوچک پدر بزرگم به مادر بزرگم گفت:« زن برار تو چرچیل رو می بری لب جو تشنه بر می گردانی!» مادر بزرگم بعد از من پرسید. چارچول کیه!؟ برایش گفتم.
من با مادر بزرگم و پدر بزرگم بودم. شب ها در اتاق آن ها می خوابیدم. در خانه ما هیچکدام از بچه ها اتاق مخصوص یا کمد مخصوص نداشتیم. اتاق قرینه اتاق مادر بزرگ قالیبافخانه بود. قالی دوازده متری که دار قالی بخشی از اتاق را فرا می گرفت. مادر بزرگم همانطور که در ملکیت خانه استقلال خودش را نشان داد. و در سند نامش ثبت شد. سعی می کرد. در خورد و خوراک هم مستقل باشند. یک چراغ پریموس طلایی داشت. زنبیل سیمی کوچکی داشت. با زنجیری نازک. اندکی گوشت می گرفت. زنبیل را گل میخ آویزان می کرد تا مورچه نزند. توی یخدان نخود و لوبیا داشت. برای خودش و پدربزرگم آبگوشت درست می کرد. عمویم از مهاجران برایمان نخود و لوبیا و عدس و ماش و پیاز و سیب زمینی و کشک تازه و کشمش سبز و سرخ می آورد. مادر بزرگم کندوی زنبور عسل در مهاجران داشت. به کندو می گفت گُنْج، دست برادر مشهدی یدالله شوهر عمه خانم آغا بود. هر سال توی قوطی سه کیلویی روغن نباتی قو، برای مادر بزرگم عسل اغشته با موم می آورد. عسل سفت و قهوه ای تیره و بسیار خوش مزه بود. عسل را توی یخدانش می گذاشت! به من و محسن گاهی توی نعلبکی تو گود عسل می داد. با نان می خوردیم. جوری مصرف می کرد. که تا یک سال عسل داشت. عناب و نباتم خیلی دوست داشت. عناب به نحو حیرت انگیزی خوشرنگ و ارغوانی یا عنابی بود! از صبح زود تا روشنای عصر مادر بزرگم و مادرم قالی می بافتند. مادر بزرگم سمت پنجره رو به حیاط می نشست. روشنایی بیشتر بود. برق نداشتیم. تاریک که می شد از دار قالی پائین می آمدند. مادرم چون عقب می ماند گاه چراغ گرد سوز را کنار دستش می گذاشت و با مراقبت بسیار آرام آرام قالی می بافت. این جور مواقع نفت چراغ گرد سوز را در حداقل لازم نگاه می داشت. پیش بینی می کرد مبادا چراغ از روی تخت قالی بیفتد.مامانم می بایست به کارهای خانه برسد. رفت و روب و شست و شو ، چهار تا بچه را تر و خشک کند. در خانه ای که آب لوله کشی و اب گرم نبود. لباس ها و کهنه بچه را توی لگن بر سرش بگذارد ببرد کنار رودخانه ، آنجا توی برف و بوران و باران و پاییز و زمستان لباس ها را بشوید. گاهی وقتی بر می گشت. ابروها وطرّه های موهایش قرول بسته بود. بال های ضربدری چادرش را پشت گردنش گره می زد. لبا س های خیس یخ بسته توی لگن از شدت سرما مثل تکه های استخوان شده بود. گاهی دست مامانم به لبه لگن می چسبید. دست هاش از سرما کبود و قرمز می شد. مادرم لباسای مادر بزرگ و پدر بزرگ را توی اتاق خودمان می آورد. کنار کرسی خشک می کرد. تا می کرد. توی یخدان بی بی می چید. لباس های خودش همیشه آخر سر بود.
❤7
نماز اول وقت در خانه ما رواج داشت. همانطور که برای زنده ماندن نفس می کشیدیم. نماز اول وقت مثل نفس کشیدن عادت طبیعی شده بود. نزدیک ظهر که می شد. مادر بزرگم از تخت قالی پائین می آمد. وضو می گرفت. با آستین های بالا زده و صورتی که از روشنایی و تبسم برق می زد. به پشتی تکیه می داد. منتظر وقت نماز ظهر بود. پدر بزرگم سر راه ظهرا می رفت مسجد سیدا نماز جماعت می خواند. پدرم ناهار سر کار ساختمانی می ماند. مختصری نان و گاه گوشت کوبیده و سبزی همراهش می برد. اگر هم محل کار نزدیک خانه بود. برای نماز به مسجد جلالی می رفت. من هم ظهرا مسجد جلالی یا مسجد ابوالفضل می رفتم. غروب آفتاب مادر بزرگم. چشمش به دیوار سمت شرقی خانه بود. آفتاب اندک اندک از دیوار کاهگلی بالا می رفت. رنگ نور آفتاب زرد خوشرنگ بود. کمرنگ می شد. به لب بام که می رسید. مادر بزرگم لبخند می زد. می گفت: من مثل آفتاب لب بامم. شما بچه های من زندگی را پیش رو دارید. من دیگه هشتاد سالم بیشتره.
عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است
ور به سختی گذرد نیم نفس بسیار است
نمی گم عمر ما خوش گذشته. اما بد هم نگذشته. الحمدلله محتاج نشدیم. با نداری و قناعت و عزت زندگی کردیم. یک عمر قالی بافتم؛ اما همیشه زیر پایم گلیم خشک و سرد بود. خدا شما را نگهداره، بچه های خوب و زحمتکش. نوه های خوب. برای هر کدامتان هر روز و یا شب یک دور تسبیح تربت صلوات می فرستم. شما بچه های خوبی هستید. درس می خوانید. زندگی شما با زندگی ما توفیر می کند. مگر نگفته اند بیسواد مانند آدم کوره! خب دست آدم کور را نگیرید کجا می تواند برود؟ چقدر می تواند برود؟ سواد دست آدم را می گیرد.
قلم گفتا که من شاه جهانم
قلمزن را به دولت می رسانم
گفتم چه شعر قشنگی بی بی! دفترم را بیارم بنویسم. رفتم دفترکوچکم را که حلد مشمایی آبی داشت با قلم فرانسه و دوات آوردم. دفتر را گذاشتم توی باریکه کنار پنجره . شعر را نوشتم. آقای جلالی معلم کلاس پنجم دبستان خیام وقتی دفترم را دید.شعر را خواند. روی تخته نوشت. گفت مشق درشتی این هفته یک صفحه ده بار با قلم درشت و بیست بار با قلم فرانسه این بیت را بنویسید.
مادر بزرگم خواهرم اکرم را خیلی دوست داشت. اکرم شباهتی به عمه خانم آغا داشت. سپیدی صورتش مانند بی بی ام بود. چشم و ابرو مشکی بود. پیشانی اش بلند و موهاش صاف بود. سه برادر بودیم و یک خواهر. اکرم در چهار- پنجسالگی سیاه سرفه گرفت و سال ۱۳۴۴ فوت کرد. بی بیم گوشواره طلایش را برده بود قم. توی حرم دعا کرده بود.« یا حضرت معصومه! جانم به قربانت. تو را به جان برادرت امام رضا، به جان پدرت موسی بن جعفر، این عروس من فرشته است. دو تا دختراش از دستش رفتند. خیلی غصه می خوره، از خدا بخواه، دختری بهش بدهد.بماند. این گوشواره ام هدیه عروسی من است. پدرم به من داده. نذر تو می کنم. بهش دختر بده. اسمش را معصومه می گذاریم!» گوشواره را توی ضریح انداخته بود.چنین بود که خواهرم معصومه در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد و برای مامانم باقی ماند. قبل از معصومه نسرین و اکرم هر دو از دنیا رفته بودند.
من که دانشگاه رفتم. محسن بیشتر پیش مادربزرگم بود. وقتی نماینده مجلس شدم. مادر بزرگم و مادرم رفته بودند خانه زهراء خانم تلویزیون نگاه کنند. خرداد ماه سال ۱۳۵۹ پخش افتتاح مجلس بود. انتخاب اعضای هیات رئیسه سنّی مجلس را نشان می داد. عضو هیات رئیسه بودم. محسن دانشجوی سال سوم فیزیک بود. برایم تعریف کرد. تا بی بی زهرا توی تلویزیون دید که نام تو را خواندند. رفتی آون بالا نشستی. در جای هیات رئیسه. بی بیم دست هاش را به دعا بلند کرد و خواند:
«قلم گفتا که من شاه جهانم! اگر پسر ما این همه درس نخوانده بود. هیجده کلاس نخوانده بود. آنجا نمی نشست!»
عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است
ور به سختی گذرد نیم نفس بسیار است
نمی گم عمر ما خوش گذشته. اما بد هم نگذشته. الحمدلله محتاج نشدیم. با نداری و قناعت و عزت زندگی کردیم. یک عمر قالی بافتم؛ اما همیشه زیر پایم گلیم خشک و سرد بود. خدا شما را نگهداره، بچه های خوب و زحمتکش. نوه های خوب. برای هر کدامتان هر روز و یا شب یک دور تسبیح تربت صلوات می فرستم. شما بچه های خوبی هستید. درس می خوانید. زندگی شما با زندگی ما توفیر می کند. مگر نگفته اند بیسواد مانند آدم کوره! خب دست آدم کور را نگیرید کجا می تواند برود؟ چقدر می تواند برود؟ سواد دست آدم را می گیرد.
قلم گفتا که من شاه جهانم
قلمزن را به دولت می رسانم
گفتم چه شعر قشنگی بی بی! دفترم را بیارم بنویسم. رفتم دفترکوچکم را که حلد مشمایی آبی داشت با قلم فرانسه و دوات آوردم. دفتر را گذاشتم توی باریکه کنار پنجره . شعر را نوشتم. آقای جلالی معلم کلاس پنجم دبستان خیام وقتی دفترم را دید.شعر را خواند. روی تخته نوشت. گفت مشق درشتی این هفته یک صفحه ده بار با قلم درشت و بیست بار با قلم فرانسه این بیت را بنویسید.
مادر بزرگم خواهرم اکرم را خیلی دوست داشت. اکرم شباهتی به عمه خانم آغا داشت. سپیدی صورتش مانند بی بی ام بود. چشم و ابرو مشکی بود. پیشانی اش بلند و موهاش صاف بود. سه برادر بودیم و یک خواهر. اکرم در چهار- پنجسالگی سیاه سرفه گرفت و سال ۱۳۴۴ فوت کرد. بی بیم گوشواره طلایش را برده بود قم. توی حرم دعا کرده بود.« یا حضرت معصومه! جانم به قربانت. تو را به جان برادرت امام رضا، به جان پدرت موسی بن جعفر، این عروس من فرشته است. دو تا دختراش از دستش رفتند. خیلی غصه می خوره، از خدا بخواه، دختری بهش بدهد.بماند. این گوشواره ام هدیه عروسی من است. پدرم به من داده. نذر تو می کنم. بهش دختر بده. اسمش را معصومه می گذاریم!» گوشواره را توی ضریح انداخته بود.چنین بود که خواهرم معصومه در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد و برای مامانم باقی ماند. قبل از معصومه نسرین و اکرم هر دو از دنیا رفته بودند.
من که دانشگاه رفتم. محسن بیشتر پیش مادربزرگم بود. وقتی نماینده مجلس شدم. مادر بزرگم و مادرم رفته بودند خانه زهراء خانم تلویزیون نگاه کنند. خرداد ماه سال ۱۳۵۹ پخش افتتاح مجلس بود. انتخاب اعضای هیات رئیسه سنّی مجلس را نشان می داد. عضو هیات رئیسه بودم. محسن دانشجوی سال سوم فیزیک بود. برایم تعریف کرد. تا بی بی زهرا توی تلویزیون دید که نام تو را خواندند. رفتی آون بالا نشستی. در جای هیات رئیسه. بی بیم دست هاش را به دعا بلند کرد و خواند:
«قلم گفتا که من شاه جهانم! اگر پسر ما این همه درس نخوانده بود. هیجده کلاس نخوانده بود. آنجا نمی نشست!»
❤2
خدا را شکر که دعا های آسید علی آقا و زحمت های آقا نور و عذری خانم جواب داد. این پسر سربلندمان کرد. هر هفته به اراک سر می زدم. از ماشین های نقلیه مجلس استفاده می کردم. ماشین ها بنزهای شیک و چشم ربا بود. تا ماشین توی کوچه مان پارک می شد. اهل محل می فهمیدند. آمده ام. به خانه مان می آمدند. در اتاق مادر بزرگم بودم. برای اهل محل چای درست می کردیم. فطیر هم بود. محسن هم مراقب بود مهمانی چای نخورده باقی نماند. مادر بزرگم می رفت پیش مادرم. محسن بیشتر پیش مادر بزرکم بود. جنگ حال و هوا را تغییر داده بود. من هم به دلیل شرایط جنگ کمتر به اراک سر می زدم. عضو کمیسیون دفاع مجلس بودم.گاه ماهی یک بار به اراک سر می زدم. محسن به مادر بزرگم می رسید. اردیبهشت سال ۱۳۶۰ عازم جبهه غرب شده بود. مادر بزرگم گفته بود محسن جان قبل از اینکه به جبهه بری نبات من تمام شده، برایم بگیر. محسن نبات زعفرانی گرفته بود. گفته بود بی بی این نبات برای سه ماهت بسه! محسن به جبهه غرب رفت در ارتفاعات شمشی در دهم تیرماه سال ۶۰ در کردستان شهید شد. شهادت محسن سه روز پس از شهادت آیه الله بهشتی و بیش از هفتاد نفر از شخصیت های دولت و مجلس بود. مادربزرگم با شهادت محسن دیگر در این دنیا نبود. دل کنده شده بود. ساکت شده بود. در خلوت خودش گریه می کرد. زمزمه می کرد. پدرم گفته بود او را سر مزار محسن نبرند. چندین بار از شدت گریه و اندوه فراق محسن از حال رفته بود. خانه عمه بزرگم عمه خانم آغا توی خیابان کشتارگاه بود. گورستان و مزار شهیدان انتهای همان خیابان بود. مادر بزرگم رفته بود خانه عمه ام. التماس کرده بود که او را سر مزار محسن ببرند. عمه ام و شوهرش حاج یدالله مخالفت کرده بودند. گفته بودند آقا نور گفته تو طاقت سر مزار رفتن نداری. مادر بزرکم گریه کرده بود. گفته بود دل تنگم. ببریدم. تسلیم شده بودند. او را سر مزار محسن برده بودند. سر مزار محسن را قسم داده بود. گفته بود: «محسن جان مرا پیش خودت ببر.» آنقدر گریه کرده بود که از حال رفته بود. او را با تاکسی به خانه آوردند. دو روز بعد فوت کرد.
مادربزرکم مرگ آشنا بود! مرگ اندیش بود. نه به این معنی که از مرگ هراس داشت و می ترسید. نه! با مرگ رفیق بود. برای همین در مقبره آقای سلطان در همان اوایلی که مقبره را ساخته بودند برای خودش قبر خرید. سنگی ساده بر قبر نهاده بودند. سیده زهرا مهاجرانی بروجردی. تاریخ تولد سال ۱۲۷۰ اما تاریخ وفات نداشت! هر هفته که احوالش خوب و هوا مساعد بود؛ بر سر قبر خودش می رفت. چادرش را پهن می کرد. خرما می برد. بر سر قبر ذکر می گفت. می گفت قبر می تواند پنجره ای رو به بهشت یا حفره ای رو به جهنم باشد. در یخدانش هفت کله قند را کنار هم چیده بود. دو کیلو چای معطر توی کیسه داشت. مقداری پول توی پاکت پلاستیکی تا زده بود. توی پلیته سبد طلایی اش گذاشته بود. به مامانم گفته بود. وقتی مُردم این قند و چای و پول برای مجلس ترحیم و خرج کفن و دفنم باشد. قبرم که دارم!
مادرم می گفت. انگار محسن روح بی بی بود که پرواز کرده بود. نمی توانست بدون محسن زندگی کند.
نزدیک به سه ماه از اعزام محسن به جبهه و شهادت او گذشته بود. نباتی که محسن برایش خریده بود تمام شده بود. در انتظار نماز به دیوار نگاه می کرد. مرداد ماه بود. ۲۴ مرداد ماه سال شصت همانطور که آفتاب زرد رنگ اندک اندک از دیوار مطبخ بالا می رفت تا از لب بام بپرد. مادر بزرگم سرش را به پشتی تکیه داده بود. چشمانش را بسته بود. تبسّم کرده بود. از دنیا رفته بود. مثل پروانه سپیدی پرواز کرده بود.
مادربزرکم مرگ آشنا بود! مرگ اندیش بود. نه به این معنی که از مرگ هراس داشت و می ترسید. نه! با مرگ رفیق بود. برای همین در مقبره آقای سلطان در همان اوایلی که مقبره را ساخته بودند برای خودش قبر خرید. سنگی ساده بر قبر نهاده بودند. سیده زهرا مهاجرانی بروجردی. تاریخ تولد سال ۱۲۷۰ اما تاریخ وفات نداشت! هر هفته که احوالش خوب و هوا مساعد بود؛ بر سر قبر خودش می رفت. چادرش را پهن می کرد. خرما می برد. بر سر قبر ذکر می گفت. می گفت قبر می تواند پنجره ای رو به بهشت یا حفره ای رو به جهنم باشد. در یخدانش هفت کله قند را کنار هم چیده بود. دو کیلو چای معطر توی کیسه داشت. مقداری پول توی پاکت پلاستیکی تا زده بود. توی پلیته سبد طلایی اش گذاشته بود. به مامانم گفته بود. وقتی مُردم این قند و چای و پول برای مجلس ترحیم و خرج کفن و دفنم باشد. قبرم که دارم!
مادرم می گفت. انگار محسن روح بی بی بود که پرواز کرده بود. نمی توانست بدون محسن زندگی کند.
نزدیک به سه ماه از اعزام محسن به جبهه و شهادت او گذشته بود. نباتی که محسن برایش خریده بود تمام شده بود. در انتظار نماز به دیوار نگاه می کرد. مرداد ماه بود. ۲۴ مرداد ماه سال شصت همانطور که آفتاب زرد رنگ اندک اندک از دیوار مطبخ بالا می رفت تا از لب بام بپرد. مادر بزرگم سرش را به پشتی تکیه داده بود. چشمانش را بسته بود. تبسّم کرده بود. از دنیا رفته بود. مثل پروانه سپیدی پرواز کرده بود.
❤24🥰2👎1
چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟
جمیله کدیور
یک روز پس از آنکه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با صدور قطعنامهای ایران را به عدم رعایت تعهدات پادمانی هستهای خود متهم کرد و دو روز قبل از دور ششم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط و ساعاتی بعد از پایان اتمام حجت ۶۰ روزه ترامپ به ایران برای رسیدن به توافق هسته ای، رژیم صهیونیستی حملات خود را به اهداف مختلفی، از جمله تأسیسات هستهای، پایگاه های نظامی، فرماندهان عالیرتبه ارتش و سپاه و دانشمندان هسته ای در ایران آغاز کرد. چند روز قبل از شروع حملات ۲۳ خرداد/۱۳ ژوئن، اخبار حکایت از آن داشت که ترامپ و نتانیاهو گفتگوی تلفنی پر تنشی پیرامون جنگ غزه و حمله به ایران داشتند و اختلافات بین رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی وجود داشته که بعدا گفته شد خبری پوششی برای غافلگیری و فریب ایران بوده وبر خلاف همیشه، این بار برای اولین مرتبه، دفتر نتانیاهو از تکذیب اختلاف نظر بین نتانیاهو و ترامپ بر سر حمله احتمالی خودداری کرد تا با این ترفند رسانهای برای گیج کردن ایران، تزریق حس ایجاد شکاف بین طرفین کند و به غافلگیری و کاهش سطح هشدار ایران کمک کرده باشد.
به رغم این اتفاقات، همچنین اعلام شد سفارتخانهها و پایگاههای نظامی ایالات متحده در سراسر منطقه در انتظار حمله احتمالی اسرائیل به ایران در حالت آمادهباش قرار گرفتهاند و به خانوادههای نظامیان و شهروندان آمریکایی اجازه خروج از منطقه به دلیل افزایش خطرات امنیتی داده شده است. روز چهارشنبه ۲۱ خرداد/ ۱۱ژوئن، ترامپ تأیید کرد که پرسنل دیپلماتیک و نظامی ایالات متحده از بخشهای خاصی از خاورمیانه «خارج» میشوند «زیرا میتواند مکانی خطرناک باشد و خواهیم دید چه اتفاقی میافتد.» اینها نشانه هایی بود که می بایست مورد توجه جدی ایران قرار گیرد.
جمیله کدیور
یک روز پس از آنکه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی با صدور قطعنامهای ایران را به عدم رعایت تعهدات پادمانی هستهای خود متهم کرد و دو روز قبل از دور ششم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط و ساعاتی بعد از پایان اتمام حجت ۶۰ روزه ترامپ به ایران برای رسیدن به توافق هسته ای، رژیم صهیونیستی حملات خود را به اهداف مختلفی، از جمله تأسیسات هستهای، پایگاه های نظامی، فرماندهان عالیرتبه ارتش و سپاه و دانشمندان هسته ای در ایران آغاز کرد. چند روز قبل از شروع حملات ۲۳ خرداد/۱۳ ژوئن، اخبار حکایت از آن داشت که ترامپ و نتانیاهو گفتگوی تلفنی پر تنشی پیرامون جنگ غزه و حمله به ایران داشتند و اختلافات بین رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی وجود داشته که بعدا گفته شد خبری پوششی برای غافلگیری و فریب ایران بوده وبر خلاف همیشه، این بار برای اولین مرتبه، دفتر نتانیاهو از تکذیب اختلاف نظر بین نتانیاهو و ترامپ بر سر حمله احتمالی خودداری کرد تا با این ترفند رسانهای برای گیج کردن ایران، تزریق حس ایجاد شکاف بین طرفین کند و به غافلگیری و کاهش سطح هشدار ایران کمک کرده باشد.
به رغم این اتفاقات، همچنین اعلام شد سفارتخانهها و پایگاههای نظامی ایالات متحده در سراسر منطقه در انتظار حمله احتمالی اسرائیل به ایران در حالت آمادهباش قرار گرفتهاند و به خانوادههای نظامیان و شهروندان آمریکایی اجازه خروج از منطقه به دلیل افزایش خطرات امنیتی داده شده است. روز چهارشنبه ۲۱ خرداد/ ۱۱ژوئن، ترامپ تأیید کرد که پرسنل دیپلماتیک و نظامی ایالات متحده از بخشهای خاصی از خاورمیانه «خارج» میشوند «زیرا میتواند مکانی خطرناک باشد و خواهیم دید چه اتفاقی میافتد.» اینها نشانه هایی بود که می بایست مورد توجه جدی ایران قرار گیرد.
❤14👏1😢1
حمله اسرائیل ساعاتی بعد از پایان مهلت ۶۰ روزه ترامپ به ایران در مورد مذاکرات هسته ای آغاز شد. نکته ای که خود ترامپ نیز مورد اشاره قرار داد. اگرچه نتانیاهو گفت که حمله صبح جمعه با هدف «کاهش تهدید ایران علیه بقای اسرائیل» انجام شده و افزود که این اقدام «روزهای زیادی» طول خواهد کشید، ولی هدف های حمله اسرائیل به ایران ورای چیزی است که نتانیاهو در سخنانش گفت. از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
یک. انحراف توجهات جهانی از جنگ غزه و بیش از ۲۰ ماه جنایت در غزه و کرانه باختری، جایی که اسرائیل محاصره کامل را اعمال کرده و از هیچ جنایتی کوتاهی نکرده است.
دو. متوقف کردن هر نوع معامله و توافق دیپلماتیک بین ایران و آمریکا و دیگر کشورهای غربی و وارد کردن آمریکا به جنگ با ایران آرزوی دیرینه نتانیاهو بوده است. اسرائیل با انجام حملهای به اصطلاح «پیشگیرانه» علیه ایران، عملاً از هرگونه راهحل مسالمتآمیز برای اینکه به ایرانیان اجازه داده شود برنامه غنیسازی هستهای غیرنظامی را دنبال کنند، جلوگیری کرد. از زمان آغاز مذاکرات هسته ای با ایران از چندین دهه قبل، رژیم صهیونیستی به دنبال شکست مذاکرات و کشاندن آمریکا به جنگ با ایران بوده است .
سه. مانور قدرت و اعلام این موضوع که «ما میتوانیم هر کاری که میخواهیم، هر زمان که بخواهیم و در هر جا که بخواهیم، انجام دهیم.» حمله گسترده به ایران با هدف آزمودن این مسئله بود که آیا اسرائیل هنوز مصونیت کامل بینالمللی برای اقدامات جنایتکارانه خود دارد؟
چهار. هدف این عملیات فقط ضربه زدن به تأسیسات هستهای و نظامی ایران نبوده و نیست. این حملات برای ضربه زدن به نظام مستقر در ایران تا سرنگونی و ایجاد بی ثباتی و تنش در کشور طراحی شده بود. رژیم صهیونیستی ادعا میکند که تنها در صورت سقوط جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل از سلاح هستهای ایران و دشمنی آن خلاص خواهد شد. نتانیاهو عصر جمعه در سخنانی خطاب به مردم ایران گفت: «اکنون فرصت شماست تا برخیزید و صدایتان را به گوش جهانیان برسانید: «زن، زندگی، آزادی... زمان آن رسیده که مردم ایران زیر سایه پرچم و میراث تاریخی خود متحد شوند، و برای آزادیشان از این رژیم شیطانی و ستمگر قیام کنند.»
پنج. حمله به ایران، همچنین برای کسب مشروعیت داخلی نتانیاهو انجام شد. این حملات توسط تمام طیف های سیاسی اسرائیل، اعم از موافق و مخالف، مورد ستایش قرار گرفته است. نتانیاهو معتقد است که جنگ تنها تضمین برای ادامه حکومت او و متحد کردن احزاب مختلف سیاسی اسرائیل در پشت او وارتش است.
شش. نتانیاهو به دلایل شخصی نیز به دنبال بهانهای برای شروع این جنگ بود. برای نتانیاهو، شعلهور نگه داشتن جنگ در منطقه وسیلهای برای نجات خود از مخالفت های داخلی و اتهامات مختلف فساد است.
هفت. این حمله یک فرصت عملیاتی تاریخی برای تحت الشعاع قرار دادن و به فراموشی سپردن شکست عملیات ۷ اکتبر۲۰۲۳ و جنگ ناموفق ۲۰ ماهه در غزه، برای مقامات ارشد سیاسی و ارتش رژیم صهیونیستی بود.
هشت. اسرائیل بر این باور بود که نهتنها ایران، بلکه متحدین منطقه ای ایران بهویژه حزبالله به شدت ضعیف شدهاند و این ضعف هژمونی ایران در منطقه فرصتی طلایی و تاریخی است که نباید از دست برود.
ترامپ که با سیاست «اول آمریکا» و وعده پایان دادن به «جنگهای بی پایان» آمریکا در مبارزات انتخاباتی پیروز شد، گفته بود: «افتخارآمیزترین میراث من، صلحآفرینی و اتحاد بخشی خواهد بود.» او که خود را «بهترین صلحآفرین جهان» خوانده، اکنون شاهد یک جنگ جدید است که بعید نیست پای آمریکا بیش از حمایت های نظامی و دفاعی و مقابله با پرتابه های ایران بدان کشیده شود.
ترامپ هنوز قادر به تحقق وعده های قبلی برای پایان جنگ ها نشده است. در مورد اوکراین، در ایام انتخابات ریاست جمهوری گفته بود که میتواند در عرض ۲۴ ساعت به توافق برسد، از آن زمان تهدیدها و تلاشهای میانجیگرانه اش برای آتش بس و دستیابی به توافق صلح بی نتیجه بوده و نا امیدی اش باعث شده تهدید کند که از درگیریهایی مانند اوکراین کناره میگیرد. در مورد جنگ غزه، ترامپ به طور مشابه در دستیابی به آتشبس شکست خورده و فرستاده ویژه او که تلاش کرده حماس را به پذیرش توافقی وادار کند که آتشبس موقت و آزادی اسیران اسرائیلی و زندانیان فلسطینی را بدون هیچ تضمین قطعی برای پایان دائمی جنگ فراهم کند، با مخالفت حماس مواجه شده است. در مورد مذاکرات هستهای با ایران هم ترامپ فکر کرده بود با اولتیماتوم ۶۰ روزه میتواند با تهران به توافقی برسد که شامل غنیسازی صفر باشد و«صلح از طریق قدرت» ایجاد کند. طبیعتا ایران دههها تحریم را تحمل نکرده تا حق طبیعی غنیسازی هستهای خود را در مقابل اندک امتیازی، توسط دستور دهنده قاتل شهید قاسم سلیمانی با اعمال زور از دست دهد.
یک. انحراف توجهات جهانی از جنگ غزه و بیش از ۲۰ ماه جنایت در غزه و کرانه باختری، جایی که اسرائیل محاصره کامل را اعمال کرده و از هیچ جنایتی کوتاهی نکرده است.
دو. متوقف کردن هر نوع معامله و توافق دیپلماتیک بین ایران و آمریکا و دیگر کشورهای غربی و وارد کردن آمریکا به جنگ با ایران آرزوی دیرینه نتانیاهو بوده است. اسرائیل با انجام حملهای به اصطلاح «پیشگیرانه» علیه ایران، عملاً از هرگونه راهحل مسالمتآمیز برای اینکه به ایرانیان اجازه داده شود برنامه غنیسازی هستهای غیرنظامی را دنبال کنند، جلوگیری کرد. از زمان آغاز مذاکرات هسته ای با ایران از چندین دهه قبل، رژیم صهیونیستی به دنبال شکست مذاکرات و کشاندن آمریکا به جنگ با ایران بوده است .
سه. مانور قدرت و اعلام این موضوع که «ما میتوانیم هر کاری که میخواهیم، هر زمان که بخواهیم و در هر جا که بخواهیم، انجام دهیم.» حمله گسترده به ایران با هدف آزمودن این مسئله بود که آیا اسرائیل هنوز مصونیت کامل بینالمللی برای اقدامات جنایتکارانه خود دارد؟
چهار. هدف این عملیات فقط ضربه زدن به تأسیسات هستهای و نظامی ایران نبوده و نیست. این حملات برای ضربه زدن به نظام مستقر در ایران تا سرنگونی و ایجاد بی ثباتی و تنش در کشور طراحی شده بود. رژیم صهیونیستی ادعا میکند که تنها در صورت سقوط جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل از سلاح هستهای ایران و دشمنی آن خلاص خواهد شد. نتانیاهو عصر جمعه در سخنانی خطاب به مردم ایران گفت: «اکنون فرصت شماست تا برخیزید و صدایتان را به گوش جهانیان برسانید: «زن، زندگی، آزادی... زمان آن رسیده که مردم ایران زیر سایه پرچم و میراث تاریخی خود متحد شوند، و برای آزادیشان از این رژیم شیطانی و ستمگر قیام کنند.»
پنج. حمله به ایران، همچنین برای کسب مشروعیت داخلی نتانیاهو انجام شد. این حملات توسط تمام طیف های سیاسی اسرائیل، اعم از موافق و مخالف، مورد ستایش قرار گرفته است. نتانیاهو معتقد است که جنگ تنها تضمین برای ادامه حکومت او و متحد کردن احزاب مختلف سیاسی اسرائیل در پشت او وارتش است.
شش. نتانیاهو به دلایل شخصی نیز به دنبال بهانهای برای شروع این جنگ بود. برای نتانیاهو، شعلهور نگه داشتن جنگ در منطقه وسیلهای برای نجات خود از مخالفت های داخلی و اتهامات مختلف فساد است.
هفت. این حمله یک فرصت عملیاتی تاریخی برای تحت الشعاع قرار دادن و به فراموشی سپردن شکست عملیات ۷ اکتبر۲۰۲۳ و جنگ ناموفق ۲۰ ماهه در غزه، برای مقامات ارشد سیاسی و ارتش رژیم صهیونیستی بود.
هشت. اسرائیل بر این باور بود که نهتنها ایران، بلکه متحدین منطقه ای ایران بهویژه حزبالله به شدت ضعیف شدهاند و این ضعف هژمونی ایران در منطقه فرصتی طلایی و تاریخی است که نباید از دست برود.
ترامپ که با سیاست «اول آمریکا» و وعده پایان دادن به «جنگهای بی پایان» آمریکا در مبارزات انتخاباتی پیروز شد، گفته بود: «افتخارآمیزترین میراث من، صلحآفرینی و اتحاد بخشی خواهد بود.» او که خود را «بهترین صلحآفرین جهان» خوانده، اکنون شاهد یک جنگ جدید است که بعید نیست پای آمریکا بیش از حمایت های نظامی و دفاعی و مقابله با پرتابه های ایران بدان کشیده شود.
ترامپ هنوز قادر به تحقق وعده های قبلی برای پایان جنگ ها نشده است. در مورد اوکراین، در ایام انتخابات ریاست جمهوری گفته بود که میتواند در عرض ۲۴ ساعت به توافق برسد، از آن زمان تهدیدها و تلاشهای میانجیگرانه اش برای آتش بس و دستیابی به توافق صلح بی نتیجه بوده و نا امیدی اش باعث شده تهدید کند که از درگیریهایی مانند اوکراین کناره میگیرد. در مورد جنگ غزه، ترامپ به طور مشابه در دستیابی به آتشبس شکست خورده و فرستاده ویژه او که تلاش کرده حماس را به پذیرش توافقی وادار کند که آتشبس موقت و آزادی اسیران اسرائیلی و زندانیان فلسطینی را بدون هیچ تضمین قطعی برای پایان دائمی جنگ فراهم کند، با مخالفت حماس مواجه شده است. در مورد مذاکرات هستهای با ایران هم ترامپ فکر کرده بود با اولتیماتوم ۶۰ روزه میتواند با تهران به توافقی برسد که شامل غنیسازی صفر باشد و«صلح از طریق قدرت» ایجاد کند. طبیعتا ایران دههها تحریم را تحمل نکرده تا حق طبیعی غنیسازی هستهای خود را در مقابل اندک امتیازی، توسط دستور دهنده قاتل شهید قاسم سلیمانی با اعمال زور از دست دهد.
❤16👏3👍1
حمایت ضمنی ترامپ از حملات اسرائیل به ایران، رونمایی آشکاری از اولویت«اول اسرائیل» آمریکا بود. این اولین بار نیست که دولت آمریکا اهداف و منافع سیاسی اسرائیل را بر اهداف خود اولویت می دهد، هرچند بخشهای کلیدی نظام سرمایهداری آمریکا، از جمله بخش صنعت تسلیحاتی آمریکا از جنگ و جنایت های منطقهای اسرائیل سود میبرند.
به رغم ادعای وزیر خارجه آمریکا، مارکو روبیو مبنی بر اینکه واشنگتن در حملات اسرائیل نقشی نداشته است، اما شواهد حاکی از آن است که اسرائیل حمله خود را کاملاً با کاخ سفید هماهنگ کرده بود. دولت ترامپ از زمانبندی و اهداف مطلع بود و واضح است که این عملیات از حمایت آمریکا برخوردار بوده است. کمکهای نظامی ایالات متحده مدتهاست که از قابلیتهای تهاجمی اسرائیل چون ارسال مهمات هدایتشونده دقیق، اطلاعات ماهوارهای و سیگنالی و سیستمهای پیشرفته مورد نیاز برای مأموریتهایی در این مقیاس پشتیبانی میکند. همچنین به رغم تاکید ترامپ مبنی بر اینکه ایالات متحده نباید در هیچ جنگی درگیر شود، آمریکا در چند هفته گذشته ذخایر موشکی گنبد آهنین اسرائیل را دوباره تامین کرده است.
ترامپ حملات صبح جمعه اسرائیل به ایران را «عالی» توصیف کرد و به ایران هشدار داد که اگر این کشور با ایالات متحده به توافق هستهای نرسد، اوضاع بدتر خواهد شد. ترامپ گفت: «فکر میکنم عالی بوده است. ما به آنها فرصتی دادیم و آنها از آن استفاده نکردند. آنها ضربه سختی خوردند، خیلی سخت... و اتفاقات بیشتری در راه است. خیلی بیشتر.»ترامپ در پاسخ به این پرسش که «آیا ایالات متحده به نوعی در این حملات شرکت داشته است؟» گفت مایل نیست در این باره اظهار نظر کند. ترامپ با اشاره به اینکه از قبل از حملات مطلع بوده، گفت قول داده که از آمریکا دفاع و در صورت لزوم از اسرائیل حمایت کند و به ایران گفته که «این بسیار بدتر از هر چیزی خواهد بود که آنها میدانستند، پیشبینی میکردند یا به آنها گفته میشد.» او با اظهار اینکه به مقامات گفته ایالات متحده «بهترین و کشندهترین تجهیزات نظامی را در هر کجای دنیا، با اختلاف زیاد، میسازد» افزود که اسرائیل تعداد زیادی از این سلاحها را دارد و تعداد بیشتری نیز در راه است و آنها میدانند چگونه از آن استفاده کنند... ترامپ همچنین در پستهای خود در شبکه های اجتماعی گفت که اگرچه «مرگ و ویرانی بزرگی» رخ داده است، اما هنوز زمان برای جلوگیری از حملات «وحشیانهتر» باقی است. او تهدید کرد«ایران باید قبل از اینکه چیزی باقی نماند، توافقی انجام دهد و آنچه را که زمانی به عنوان امپراتوری ایران شناخته میشد، نجات دهد.»
ترامپ در دور جدید ریاست جمهوری، سیاست «هویج و چماق» در قبال ایران اعمال کرده است. از یک سو باب مذاکره و تمایل دولت خود را برای انعقاد توافقی که مانع از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای در ازای لغو تحریمها شود، تکرار کرده و از سوی دیگرچماق اسرائیل را به عنوان یک گزینه مهم علیه ایران در صورت اصرار ایران بر ادامه روند غنیسازی اورانیوم به اهتزاز درآورده است. ترامپ حمله اسرائیل را به ایران، به عنوان یک اهرم فشار برای وادار کردن ایران به قبول شرایط خود در توافق هسته ای می بیند و امیدوار است ایران پس از حمله به میز مذاکره بازگردد.
شکی نیست که حمله اسرائیل به ایران به رغم خسارت های جبران ناپذیر انسانی و هزینه های فراوان، بر راهبرد آینده هسته ای ایران تاثیر خواهد گذاشت. البته قبل از این تغییر راهبرد، باید فکری به حال عمق نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ایران داشت و از خسارتهای بیشتر جلوگیری کرد.
***
روزنامه اطلاعات، شنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/98851
Https://www.tgoop.com/maktuob
به رغم ادعای وزیر خارجه آمریکا، مارکو روبیو مبنی بر اینکه واشنگتن در حملات اسرائیل نقشی نداشته است، اما شواهد حاکی از آن است که اسرائیل حمله خود را کاملاً با کاخ سفید هماهنگ کرده بود. دولت ترامپ از زمانبندی و اهداف مطلع بود و واضح است که این عملیات از حمایت آمریکا برخوردار بوده است. کمکهای نظامی ایالات متحده مدتهاست که از قابلیتهای تهاجمی اسرائیل چون ارسال مهمات هدایتشونده دقیق، اطلاعات ماهوارهای و سیگنالی و سیستمهای پیشرفته مورد نیاز برای مأموریتهایی در این مقیاس پشتیبانی میکند. همچنین به رغم تاکید ترامپ مبنی بر اینکه ایالات متحده نباید در هیچ جنگی درگیر شود، آمریکا در چند هفته گذشته ذخایر موشکی گنبد آهنین اسرائیل را دوباره تامین کرده است.
ترامپ حملات صبح جمعه اسرائیل به ایران را «عالی» توصیف کرد و به ایران هشدار داد که اگر این کشور با ایالات متحده به توافق هستهای نرسد، اوضاع بدتر خواهد شد. ترامپ گفت: «فکر میکنم عالی بوده است. ما به آنها فرصتی دادیم و آنها از آن استفاده نکردند. آنها ضربه سختی خوردند، خیلی سخت... و اتفاقات بیشتری در راه است. خیلی بیشتر.»ترامپ در پاسخ به این پرسش که «آیا ایالات متحده به نوعی در این حملات شرکت داشته است؟» گفت مایل نیست در این باره اظهار نظر کند. ترامپ با اشاره به اینکه از قبل از حملات مطلع بوده، گفت قول داده که از آمریکا دفاع و در صورت لزوم از اسرائیل حمایت کند و به ایران گفته که «این بسیار بدتر از هر چیزی خواهد بود که آنها میدانستند، پیشبینی میکردند یا به آنها گفته میشد.» او با اظهار اینکه به مقامات گفته ایالات متحده «بهترین و کشندهترین تجهیزات نظامی را در هر کجای دنیا، با اختلاف زیاد، میسازد» افزود که اسرائیل تعداد زیادی از این سلاحها را دارد و تعداد بیشتری نیز در راه است و آنها میدانند چگونه از آن استفاده کنند... ترامپ همچنین در پستهای خود در شبکه های اجتماعی گفت که اگرچه «مرگ و ویرانی بزرگی» رخ داده است، اما هنوز زمان برای جلوگیری از حملات «وحشیانهتر» باقی است. او تهدید کرد«ایران باید قبل از اینکه چیزی باقی نماند، توافقی انجام دهد و آنچه را که زمانی به عنوان امپراتوری ایران شناخته میشد، نجات دهد.»
ترامپ در دور جدید ریاست جمهوری، سیاست «هویج و چماق» در قبال ایران اعمال کرده است. از یک سو باب مذاکره و تمایل دولت خود را برای انعقاد توافقی که مانع از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای در ازای لغو تحریمها شود، تکرار کرده و از سوی دیگرچماق اسرائیل را به عنوان یک گزینه مهم علیه ایران در صورت اصرار ایران بر ادامه روند غنیسازی اورانیوم به اهتزاز درآورده است. ترامپ حمله اسرائیل را به ایران، به عنوان یک اهرم فشار برای وادار کردن ایران به قبول شرایط خود در توافق هسته ای می بیند و امیدوار است ایران پس از حمله به میز مذاکره بازگردد.
شکی نیست که حمله اسرائیل به ایران به رغم خسارت های جبران ناپذیر انسانی و هزینه های فراوان، بر راهبرد آینده هسته ای ایران تاثیر خواهد گذاشت. البته قبل از این تغییر راهبرد، باید فکری به حال عمق نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ایران داشت و از خسارتهای بیشتر جلوگیری کرد.
***
روزنامه اطلاعات، شنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/98851
Https://www.tgoop.com/maktuob
Ettelaat
چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟
نتانیاهو به دلایل شخصی نیز به دنبال بهانهای برای شروع این جنگ بود. برای نتانیاهو، شعلهور نگه داشتن جنگ در منطقه وسیلهای برای نجات خود از مخالفت های داخلی و اتهامات مختلف فساد است.
❤24👏5
Forwarded from خبرگزاری ایرنا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در تلویزیون اینترنتی ایرنا:
🔹فردوسی و شاهنامه در واقع شناسنامه ماست. ما جز معدود کشورهای جهان هستیم که تاریخمان با حماسه آغاز می شود.
🔹فردوسی جنگ را به عنوان هنر تفسیر می کند؛ وقتی که جنگ هنر است شما دیگر آدمکشی را هنر نمیدانید و از سرزمین، اعتبار و حیثیت خود دفاع می کنید.
🔹شیخ نعیم قاسم در لبنان به من گفت اسرائیل جنگ را تبدیل به ترور کرده است؛ قتال را که به معنای جنگیدن است، به آدم کشی تبدیل کرده است.
🔹وقتی جنگ، هنر باشد، ویژگی های اندیشیدن، دقت کردن، برنامهریزی کردن و همه اینها را دارد.
🔹در همین واکنش موشکی ایران در برابر تهاجم اسرائیل، چگونگی استفاده از موشکهای با کیفیتهای متفاوت، تعداد موشکها، مناطقی که موشکهای اصابت کردند، همه اینها در واقع یک کار هنرمندانه سنجیده درجه اولی بود.
🔹جنگ هیچ وقت محبوب نیست، ولی وقتی که دفاع اتفاق می افتد، در آن زمان دفاع موقع محبوب است.
🔹با اتاق خبر ایرنا همراه باشید
هم اکنون در پخش زنده ایرنا مشاهده کنید
@IRNA_1313
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏16❤3
چرا آمریکا به ایران حمله کرد؟
جمیله کدیور
پس از آنکه جنگندههای اسرائیلی طی ده روز اول جنگ نتوانستند به هدف نابودی کامل برنامه هستهای ایران، به ویژه رآکتور هستهای فردو، دست یابند، رژیم صهیونیستی که از عواقب طولانی شدن جنگ با ایران و هزینه مالی بالای مقابله با موشکهای ایرانی و تضعیف اقتصاد خود در این جنگ و عدم دستیابی سریع به اهدافش در هراس بود، با فشار بر رئیس جمهور ترامپ او را به مداخله در جنگ برای نابودی برنامه هستهای ایران ترغیب کرد. رژیم صهیونیستی که بدون حمایت ایالات متحده توانایی نابودی سایت های هسته ای و بمباران بلندمدت ایران را نداشت و تمایلی به وارد شدن به جنگهای فرسایشی ندارد و عمدتاً از درگیریهای طولانیمدت اجتناب کرده، در حال اجرای پروژه «اسرائیل بزرگ» با کمک آمریکا با هدف گسترش قلمرو و قدرت و نفوذ خود و محو قدرت های منطقه جهت جلوگیری از هرگونه امکان پاسخ یا دفاع آنها در مقابل شرارت های خود است؛ طرحی ورای مفاهیم مذهبی سنتی به اصطلاح اسرائیل بزرگ. اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در نوار غزه مرتکب نسلکشی و تخریب تمام زیرساخت های حیاتی شده است. بین سپتامبر و نوامبر ۲۰۲۴ جنگی گسترده در لبنان به راه انداخته، ترورهای هدفمند زیادی انجام داده و به رغم آتش بس با ادامه ترور، کشتار و تخریب، همچنان اهداف جنگی خود را دنبال می کند. همچنین پس از سقوط اسد در اواخر سال گذشته بارها اماکن و تجهیزات نظامی سوریه را بمباران کرده و مناطق زیادی را اشغال نموده است. علاوه بر این موارد، همچنان به حملات خود در یمن ادامه میدهد و با حمله به ایران در صدد تکمیل پروژه یکه تازی خود در منطقه برآمده است.
در حالی که دونالد ترامپ روز چهارشنبه ۲۸ خرداد/۱۸ ژوئن در پاسخ به پرسشی دربارهٔ حمله به تأسیسات هستهای ایران گفت: «شاید این کار را بکنم، شاید هم نه؛ هیچکس نمیداند چه خواهم کر.» و سه روز بعد از اینکه کارولین لویت، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید در نشست خبری روز پنجشنبه ۲۹ خرداد/ ۱۹ ژوئن به خبرنگاران گفت که رئیسجمهور ترامپ ظرف «دو هفته آینده» درباره پیوستن یا نپیوستن به جنگ اسرائیل علیه ایران برای نابودی برنامه هستهای این کشور تصمیمگیری خواهد کرد و از احتمال مذاکرات جدی با ایران خبر داد، آمریکا با پیوستن به جنگ اسرائیل علیه ایران در روز دهم جنگ، در سحرگاه یکشنبه اول تیر به سه سایت هسته ای ایران در فردو، نطنز و اصفهان حمله کرد. بیانیه ترامپ توسط سخنگو در شرایطی قرائت شد که تصمیم او به بمباران تاسیسات هستهای ایران از یک روز قبل یعنی روز چهارشنبه ۲۸ خرداد/۱۸ ژوئن گرفته شده بود و اعلام این فرصت دو هفته ای یک فریب طراحیشده دیگر برای غافلگیر کردن ایران بود.
بعد از این حمله، ترامپ با ادعای موفقیت کامل نابودی تاسیسات هسته ای ایران، با لحنی قلدرمآبانه گفت: «ایران اکنون باید صلح کند. اگر این کار را نکنند، حملات آینده بسیار بزرگتر و بسیار آسانتر خواهد بود... یا صلح برقرار خواهد شد، یا فاجعهای برای ایران رخ خواهد داد، بسیار بزرگتر از آنچه در روزهای گذشته شاهد بودهایم.» حمله آمریکای ترامپ به ایران برای بسیاری یادآور حمله آمریکای بوش به عراق برای خلع سلاح این کشور از تسلیحات کشتار جمعی در سال ۲۰۰۳ بود. در سال ۲۰۰۲ نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفته بود: «هیچ شکی نیست که صدام حسین در پی دستیابی به سلاح هستهای است.» جورج بوش هم ادعا کرده بود که «رژیم صدام در پی ساخت بمب اتمی است» و خواستار حمله پیشدستانه شده بود. آن جنگ بر اساس دروغ شکل گرفت و هیچ سلاح کشتار جمعی پیدا نشد.
در حمله به ایران هم دلیل نابودی سلاح های هسته ای ایران عنوان شد. اتهام ساخت سلاح های هسته ای که سال ها توسط نتانیاهو تکرار شد و توسط غرب مورد حمایت قرار گرفت و نهایتا ترامپ را وارد جنگ کرد. ادعایی که هیچ مدرکی برای اثبات آن ارائه نشد و احتمالا در سال های آینده دروغ بودن این ادعا هم آشکار خواهد شد. نتانیاهو«تصمیم جسورانه» ترامپ برای بمباران سایتهای هستهای ایران را ستود و گفت: «ما چهره خاورمیانه را تغییر داده ایم و این همان چیزی است که امروز شاهد آن بوده ایم!»
پیوستن ترامپ به جنگ اسرائیل علیه ایران در تعارض کامل با وعده های انتخاباتی ترامپ و خیانت بزرگی به میلیونها رای دهنده آمریکایی بود که از او برای به عظمت رساندن آمریکا حمایت کرده بودند، نه ورود به ماجراجوییهای خارجی و شعله ور ساختن جنگی جدید.
ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ از هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق، پیشی گرفت زیرا او پس از حملات ۱۱ سپتامبر از جنگهای آمریکا انتقاد و آنها را «فاجعه» توصیف کرده بود و کمپین انتخاباتی اخیر ترامپ هم به دلیل تعهدش برای «جلوگیری از جنگ جهانی سوم» و شعار «اول آمریکا» پیروز شد.
جمیله کدیور
پس از آنکه جنگندههای اسرائیلی طی ده روز اول جنگ نتوانستند به هدف نابودی کامل برنامه هستهای ایران، به ویژه رآکتور هستهای فردو، دست یابند، رژیم صهیونیستی که از عواقب طولانی شدن جنگ با ایران و هزینه مالی بالای مقابله با موشکهای ایرانی و تضعیف اقتصاد خود در این جنگ و عدم دستیابی سریع به اهدافش در هراس بود، با فشار بر رئیس جمهور ترامپ او را به مداخله در جنگ برای نابودی برنامه هستهای ایران ترغیب کرد. رژیم صهیونیستی که بدون حمایت ایالات متحده توانایی نابودی سایت های هسته ای و بمباران بلندمدت ایران را نداشت و تمایلی به وارد شدن به جنگهای فرسایشی ندارد و عمدتاً از درگیریهای طولانیمدت اجتناب کرده، در حال اجرای پروژه «اسرائیل بزرگ» با کمک آمریکا با هدف گسترش قلمرو و قدرت و نفوذ خود و محو قدرت های منطقه جهت جلوگیری از هرگونه امکان پاسخ یا دفاع آنها در مقابل شرارت های خود است؛ طرحی ورای مفاهیم مذهبی سنتی به اصطلاح اسرائیل بزرگ. اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در نوار غزه مرتکب نسلکشی و تخریب تمام زیرساخت های حیاتی شده است. بین سپتامبر و نوامبر ۲۰۲۴ جنگی گسترده در لبنان به راه انداخته، ترورهای هدفمند زیادی انجام داده و به رغم آتش بس با ادامه ترور، کشتار و تخریب، همچنان اهداف جنگی خود را دنبال می کند. همچنین پس از سقوط اسد در اواخر سال گذشته بارها اماکن و تجهیزات نظامی سوریه را بمباران کرده و مناطق زیادی را اشغال نموده است. علاوه بر این موارد، همچنان به حملات خود در یمن ادامه میدهد و با حمله به ایران در صدد تکمیل پروژه یکه تازی خود در منطقه برآمده است.
در حالی که دونالد ترامپ روز چهارشنبه ۲۸ خرداد/۱۸ ژوئن در پاسخ به پرسشی دربارهٔ حمله به تأسیسات هستهای ایران گفت: «شاید این کار را بکنم، شاید هم نه؛ هیچکس نمیداند چه خواهم کر.» و سه روز بعد از اینکه کارولین لویت، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید در نشست خبری روز پنجشنبه ۲۹ خرداد/ ۱۹ ژوئن به خبرنگاران گفت که رئیسجمهور ترامپ ظرف «دو هفته آینده» درباره پیوستن یا نپیوستن به جنگ اسرائیل علیه ایران برای نابودی برنامه هستهای این کشور تصمیمگیری خواهد کرد و از احتمال مذاکرات جدی با ایران خبر داد، آمریکا با پیوستن به جنگ اسرائیل علیه ایران در روز دهم جنگ، در سحرگاه یکشنبه اول تیر به سه سایت هسته ای ایران در فردو، نطنز و اصفهان حمله کرد. بیانیه ترامپ توسط سخنگو در شرایطی قرائت شد که تصمیم او به بمباران تاسیسات هستهای ایران از یک روز قبل یعنی روز چهارشنبه ۲۸ خرداد/۱۸ ژوئن گرفته شده بود و اعلام این فرصت دو هفته ای یک فریب طراحیشده دیگر برای غافلگیر کردن ایران بود.
بعد از این حمله، ترامپ با ادعای موفقیت کامل نابودی تاسیسات هسته ای ایران، با لحنی قلدرمآبانه گفت: «ایران اکنون باید صلح کند. اگر این کار را نکنند، حملات آینده بسیار بزرگتر و بسیار آسانتر خواهد بود... یا صلح برقرار خواهد شد، یا فاجعهای برای ایران رخ خواهد داد، بسیار بزرگتر از آنچه در روزهای گذشته شاهد بودهایم.» حمله آمریکای ترامپ به ایران برای بسیاری یادآور حمله آمریکای بوش به عراق برای خلع سلاح این کشور از تسلیحات کشتار جمعی در سال ۲۰۰۳ بود. در سال ۲۰۰۲ نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفته بود: «هیچ شکی نیست که صدام حسین در پی دستیابی به سلاح هستهای است.» جورج بوش هم ادعا کرده بود که «رژیم صدام در پی ساخت بمب اتمی است» و خواستار حمله پیشدستانه شده بود. آن جنگ بر اساس دروغ شکل گرفت و هیچ سلاح کشتار جمعی پیدا نشد.
در حمله به ایران هم دلیل نابودی سلاح های هسته ای ایران عنوان شد. اتهام ساخت سلاح های هسته ای که سال ها توسط نتانیاهو تکرار شد و توسط غرب مورد حمایت قرار گرفت و نهایتا ترامپ را وارد جنگ کرد. ادعایی که هیچ مدرکی برای اثبات آن ارائه نشد و احتمالا در سال های آینده دروغ بودن این ادعا هم آشکار خواهد شد. نتانیاهو«تصمیم جسورانه» ترامپ برای بمباران سایتهای هستهای ایران را ستود و گفت: «ما چهره خاورمیانه را تغییر داده ایم و این همان چیزی است که امروز شاهد آن بوده ایم!»
پیوستن ترامپ به جنگ اسرائیل علیه ایران در تعارض کامل با وعده های انتخاباتی ترامپ و خیانت بزرگی به میلیونها رای دهنده آمریکایی بود که از او برای به عظمت رساندن آمریکا حمایت کرده بودند، نه ورود به ماجراجوییهای خارجی و شعله ور ساختن جنگی جدید.
ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ از هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق، پیشی گرفت زیرا او پس از حملات ۱۱ سپتامبر از جنگهای آمریکا انتقاد و آنها را «فاجعه» توصیف کرده بود و کمپین انتخاباتی اخیر ترامپ هم به دلیل تعهدش برای «جلوگیری از جنگ جهانی سوم» و شعار «اول آمریکا» پیروز شد.
❤12
ولی آیا واقعا هدف آمریکا از حمله روز یکشنبه نابودی تسلیحات هسته ای ایران بود؟ در شرایطی که نهادهای اطلاعاتی اش اعلام کرده بودند ایران هنوز تصمیمی برای ساخت بمب هستهای نگرفته است، چرا آمریکا وارد جنگ شد؟
ساعتی بعد از اظهارات پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، مبنی براینکه این ماموریت صرفاً علیه برنامه هستهای ایران بوده و نه علیه کشور یا مردم ایران و پنتاگون و کاخ سفید هیچ برنامهای برای «تغییر رژیم» در تهران ندارند، جی. دی ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا هم پس از حمله کشورش به تاسیسات هستهای ایران با تاکید بر اینکه ایالات متحده خواهان پیگیری یک روند دیپلماتیک در قبال تهران است، گفت واشنگتن خواهان جنگ با تهران یا «تغییر رژیم» در ایران نیست. با وجود این اظهارات، دونالد ترامپ در پستی در شبکه اجتماعی تروث به تغییر حکومت در ایران اشاره کرد و نوشت: «استفاده از واژه ‘تغییر رژیم’ از نظر سیاسی درست نیست؛ اما اگر رژیم کنونی ایران نتواند عظمت را دوباره به ایران برگرداند، چرا نباید تغییری در رژیم صورت بگیرد؟؟؟ MIGA!!!»
«MIGA» مخفف Make Iran Great Again (ایران را دوباره عظمت ببخشیم) یادآور شعار اصلی کارزار انتخاباتی ترامپ MAGA»» (Make America Great Again)است که در این مطلب برای ایران به کار برده است.
همانگونه که هدف اعلامشده دولت جورج دبلیو بوش در حمله به عراق به جز خنثیسازی سلاحهای کشتار جمعی تغییر رژیم هم بود، این نوشته ترامپ نشان داد همسو با نتانیاهو، هدف از ورود به جنگ در ایران محدود به نابودی برنامه های هسته ای ایران، آنگونه که وزیر دفاع و معاون رئیس جمهور آمریکا گفتند، نیست.
در حالی که حمله آمریکا به تأسیسات صلحآمیز هستهای ایران، نقض فاحش منشور ملل متحد، حقوق بینالملل، معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، اساسنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، قطعنامههای ۴۸۷ (۱۹۸۱) و ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) شورای امنیت و خلاف قانون اساسی آمریکا و خواست رای دهندگان آمریکایی به ترامپ است، موضوع «تغییر رژیم» که پیش از این توسط نتانیاهو از جمله اهداف جنگ برشمرده شده بود، نشاندهنده نفوذ نتانیاهو بر ترامپ و وجود اتحادی است که به بهانه نابودی تسلیحات هسته ای ایران، به دنبال تحکیم هژمونی ایالات متحده و اسرائیل بر منطقه با تغییر نظام حاکم بر ایران، که تنها قدرت منطقه مقابل قلدری های آمریکا و رژیم صهیونیستی طی چند دهه گذشته بوده است.
ورود آمریکا به جنگ، همچنین نیاز فوری اسرائیل به حمایت نظامی مستقیم آمریکا علیه اهداف ایرانی و ضعف امنیتی جدی اسرائیل را آشکار کرد.
به پشت گرمی حمایت آمریکا، اکنون این باور گسترده وجود دارد که نتانیاهو با جنگ علیه ایران متوقف نخواهد شد. اگر نهادهای بین المللی و کشورهای منطقه و جهان در محکومیت جنایت های اسرائیل موضع روشنی نگیرند و جلو تجاوزات آن ایستادگی نکنند، رژیم صهیونیستی به بهانه تهدیدهای بالقوه، نقض امنیت، دفاع از خود و حمله پیشگیرانه، پشتگرم به مصونیت مطلق خویش، در هر نقطه ای که بخواهد جنگ راه می اندازد و جلو چشم جهانیان وقیحانه دروغ می گوید. این روزها در اسرائیل زمزمه هایی وجود دارد مبنی بر اینکه نیمهنهایی با ایران و فینال با ترکیه خواهد بود!
ترامپ شاید فعلاً در حمله علیه ایران و نابودی بخشی از رآکتورهای هستهای موفق شده باشد، اما ایران هنوز کارتهای سیاسی و قابلیتهای نظامی زیادی برای رو کردن دارد، وضعیتی که با طولانی شدن جنگ، اسرائیل نمیتواند به تنهایی و برای مدتی زیاد تحمل کند. اقداماتی که میتواند به یک درگیری گستردهتر و طولانیتر از آنچه ترامپ تصور میکرد، تبدیل شود و یادآور «جنگهای ابدی و بی پایان» آمریکا در عراق و افغانستان باشد، جنگهایی که ترامپ آنها را «احمقانه» خوانده و قول داده بود که هرگز وارد آنها نخواهد شد، ولی به تصور پیروزی، اسرائیل/آمریکا وارد آن شد!
روزنامه اطلاعات، ۳ تیر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/100029
ساعتی بعد از اظهارات پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، مبنی براینکه این ماموریت صرفاً علیه برنامه هستهای ایران بوده و نه علیه کشور یا مردم ایران و پنتاگون و کاخ سفید هیچ برنامهای برای «تغییر رژیم» در تهران ندارند، جی. دی ونس، معاون رئیس جمهور آمریکا هم پس از حمله کشورش به تاسیسات هستهای ایران با تاکید بر اینکه ایالات متحده خواهان پیگیری یک روند دیپلماتیک در قبال تهران است، گفت واشنگتن خواهان جنگ با تهران یا «تغییر رژیم» در ایران نیست. با وجود این اظهارات، دونالد ترامپ در پستی در شبکه اجتماعی تروث به تغییر حکومت در ایران اشاره کرد و نوشت: «استفاده از واژه ‘تغییر رژیم’ از نظر سیاسی درست نیست؛ اما اگر رژیم کنونی ایران نتواند عظمت را دوباره به ایران برگرداند، چرا نباید تغییری در رژیم صورت بگیرد؟؟؟ MIGA!!!»
«MIGA» مخفف Make Iran Great Again (ایران را دوباره عظمت ببخشیم) یادآور شعار اصلی کارزار انتخاباتی ترامپ MAGA»» (Make America Great Again)است که در این مطلب برای ایران به کار برده است.
همانگونه که هدف اعلامشده دولت جورج دبلیو بوش در حمله به عراق به جز خنثیسازی سلاحهای کشتار جمعی تغییر رژیم هم بود، این نوشته ترامپ نشان داد همسو با نتانیاهو، هدف از ورود به جنگ در ایران محدود به نابودی برنامه های هسته ای ایران، آنگونه که وزیر دفاع و معاون رئیس جمهور آمریکا گفتند، نیست.
در حالی که حمله آمریکا به تأسیسات صلحآمیز هستهای ایران، نقض فاحش منشور ملل متحد، حقوق بینالملل، معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، اساسنامه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، قطعنامههای ۴۸۷ (۱۹۸۱) و ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) شورای امنیت و خلاف قانون اساسی آمریکا و خواست رای دهندگان آمریکایی به ترامپ است، موضوع «تغییر رژیم» که پیش از این توسط نتانیاهو از جمله اهداف جنگ برشمرده شده بود، نشاندهنده نفوذ نتانیاهو بر ترامپ و وجود اتحادی است که به بهانه نابودی تسلیحات هسته ای ایران، به دنبال تحکیم هژمونی ایالات متحده و اسرائیل بر منطقه با تغییر نظام حاکم بر ایران، که تنها قدرت منطقه مقابل قلدری های آمریکا و رژیم صهیونیستی طی چند دهه گذشته بوده است.
ورود آمریکا به جنگ، همچنین نیاز فوری اسرائیل به حمایت نظامی مستقیم آمریکا علیه اهداف ایرانی و ضعف امنیتی جدی اسرائیل را آشکار کرد.
به پشت گرمی حمایت آمریکا، اکنون این باور گسترده وجود دارد که نتانیاهو با جنگ علیه ایران متوقف نخواهد شد. اگر نهادهای بین المللی و کشورهای منطقه و جهان در محکومیت جنایت های اسرائیل موضع روشنی نگیرند و جلو تجاوزات آن ایستادگی نکنند، رژیم صهیونیستی به بهانه تهدیدهای بالقوه، نقض امنیت، دفاع از خود و حمله پیشگیرانه، پشتگرم به مصونیت مطلق خویش، در هر نقطه ای که بخواهد جنگ راه می اندازد و جلو چشم جهانیان وقیحانه دروغ می گوید. این روزها در اسرائیل زمزمه هایی وجود دارد مبنی بر اینکه نیمهنهایی با ایران و فینال با ترکیه خواهد بود!
ترامپ شاید فعلاً در حمله علیه ایران و نابودی بخشی از رآکتورهای هستهای موفق شده باشد، اما ایران هنوز کارتهای سیاسی و قابلیتهای نظامی زیادی برای رو کردن دارد، وضعیتی که با طولانی شدن جنگ، اسرائیل نمیتواند به تنهایی و برای مدتی زیاد تحمل کند. اقداماتی که میتواند به یک درگیری گستردهتر و طولانیتر از آنچه ترامپ تصور میکرد، تبدیل شود و یادآور «جنگهای ابدی و بی پایان» آمریکا در عراق و افغانستان باشد، جنگهایی که ترامپ آنها را «احمقانه» خوانده و قول داده بود که هرگز وارد آنها نخواهد شد، ولی به تصور پیروزی، اسرائیل/آمریکا وارد آن شد!
روزنامه اطلاعات، ۳ تیر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/100029
Ettelaat
چرا آمریکا به ایران حمله کرد؟
آیا واقعا هدف آمریکا از حمله روز یکشنبه نابودی تسلیحات هسته ای ایران بود؟ در شرایطی که نهادهای اطلاعاتی اش اعلام کرده بودند ایران هنوز تصمیمی برای ساخت بمب هستهای نگرفته است، چرا آمریکا وارد جنگ شد؟
❤8👍5🥱1
میناگری های قرآنی
(۵۳)
مقدمه پانزدهم
صورتگری قرآن مجید
(۸)
نور هدایت
صورتگری آیه نور، برای این است که ما پیام آیه و یا گوهر آیه را که نور هدایت الهی است؛ به روشنی دریابیم. نور خدا را تماشا کنیم. از آن شعله نور همانند موسی در کوه طور،اخگری تابان اقتباس کنیم. یعنی پاره ای، اخگری از نور به جانمان بتابد. جسم ما همانند مشکات و قلبمان همانند مصباح افروخته شود. چشمان مان همانند آبگینه زلال، روشنایی بگیرد. در یک کلام مصداق آیه نور شویم! به روایت شمس:
فرمود که نور من ماننده مصباح است
مشکات و زجاجه گفت سینه و بصر ما را
( غزل ۷۶)
نوری که بر دل ما و بر چشم ما می تابد، روشنایی دل و دیده از آن حاصل می شود. نور هدایت است. نور حسّی در صورتگری با مصادیق مصباح و مشکات و زجاجه و درخت زیتون تبیین شده است. نور معنوی و یا باطنی به هدایت الهی نسبت داده شده است. جلال الدین بلخی به این مضمون و مفهوم نور حسی و نور باطنی همواره توجه داشته است. در مثنوی معنوی نسبت نور حسّی و نور باطنی را تبیین کرده است:
سوی حسّی رو که نورش راکب است
حسّ را آن نور نیکو صاحب است
نور حسّ را نور حق تزیین بود
معنی نورٌ علی نور این بود
نورحسّی می کشد سوی ثَری
نور حقّش می برد سوی عُلی
زانک محسوسات دون تر عالمی ست
نور حق دریا و حسّ چون شبنمی ست
( مثنوی، دفتر دوم، ابیات ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۹)
این ابیات تفسیر آیه نور است! مولانا به صراحت معنای «نورٌ علی نور» را برای ما تبیین و تفسیر می کند. کسانی که گفته اند مثنوی معنوی قرآن پارسی است به همین لطایف توجه داشته اند.مثنوی سرشار از اشاره و تصریح به آیات قرآن مجید است. در کتاب «قرآن و مثنوی» به شناور بودن کتاب مثنوی در دریای آیات قرانی به تفصیل و با دقت اشاره شده است. به عنوان نمونه می توان نشان آیه نور را هیجده بار در ابیات متفاوت در دفاتر ششگانه مثنوی جستجو کرد. حافظ نیز همین مضمون نور خداوند و تمثیل دریای نور را مطرح کرده است:
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی
از پای تا سرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی
(۵۳)
مقدمه پانزدهم
صورتگری قرآن مجید
(۸)
نور هدایت
صورتگری آیه نور، برای این است که ما پیام آیه و یا گوهر آیه را که نور هدایت الهی است؛ به روشنی دریابیم. نور خدا را تماشا کنیم. از آن شعله نور همانند موسی در کوه طور،اخگری تابان اقتباس کنیم. یعنی پاره ای، اخگری از نور به جانمان بتابد. جسم ما همانند مشکات و قلبمان همانند مصباح افروخته شود. چشمان مان همانند آبگینه زلال، روشنایی بگیرد. در یک کلام مصداق آیه نور شویم! به روایت شمس:
فرمود که نور من ماننده مصباح است
مشکات و زجاجه گفت سینه و بصر ما را
( غزل ۷۶)
نوری که بر دل ما و بر چشم ما می تابد، روشنایی دل و دیده از آن حاصل می شود. نور هدایت است. نور حسّی در صورتگری با مصادیق مصباح و مشکات و زجاجه و درخت زیتون تبیین شده است. نور معنوی و یا باطنی به هدایت الهی نسبت داده شده است. جلال الدین بلخی به این مضمون و مفهوم نور حسی و نور باطنی همواره توجه داشته است. در مثنوی معنوی نسبت نور حسّی و نور باطنی را تبیین کرده است:
سوی حسّی رو که نورش راکب است
حسّ را آن نور نیکو صاحب است
نور حسّ را نور حق تزیین بود
معنی نورٌ علی نور این بود
نورحسّی می کشد سوی ثَری
نور حقّش می برد سوی عُلی
زانک محسوسات دون تر عالمی ست
نور حق دریا و حسّ چون شبنمی ست
( مثنوی، دفتر دوم، ابیات ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۹)
این ابیات تفسیر آیه نور است! مولانا به صراحت معنای «نورٌ علی نور» را برای ما تبیین و تفسیر می کند. کسانی که گفته اند مثنوی معنوی قرآن پارسی است به همین لطایف توجه داشته اند.مثنوی سرشار از اشاره و تصریح به آیات قرآن مجید است. در کتاب «قرآن و مثنوی» به شناور بودن کتاب مثنوی در دریای آیات قرانی به تفصیل و با دقت اشاره شده است. به عنوان نمونه می توان نشان آیه نور را هیجده بار در ابیات متفاوت در دفاتر ششگانه مثنوی جستجو کرد. حافظ نیز همین مضمون نور خداوند و تمثیل دریای نور را مطرح کرده است:
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی
یک دم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی
از پای تا سرت همه نور خدا شود
در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی
❤8
وجه خدا اگر شودت منظر نظر
زین پس شکی نماند که صاحبنظر شوی
( غزل ۴۸۷)
ا چنان که شیوه حافظانه حافظ است مضمون نور را در اوج والایی که تحقق عشق حق است؛ در این غزل که تماشاگه راز است در برابر دیدگان ما قرار داده است. ما با استمداد از نور خورشید و یا نور ماه و ستارگان در شب و روز راه خود را می یابیم. با نور بصر در دنیای حسی و ظاهری زندگی می کنیم. در کتاب مقدس در عهد عتیق یکی از مضامینی که به تکرار مطرح شده است. اشاره به اتش و نور است. که در بیابان ها و تاریکی ها شب ها با نگاه به ستون آتش و نور راه خود را پیدا می کردند. در سفر خروج و سفر اعداد و تثنیه به ستون اتش و در مزامیر داوود به نور اشاره شده است. (۱) نکته قابل توجه این است که قرآن مجید دو واژه نور و نار را با تفکیک بسیار روشن به کار برده است. نار هیچگاه وسیله هدایت نیست. بلکه نشانه گمراهی است. نشانه جهنم است. بیش از ۱۴۰ بار که این واژه در قرآن مجید به کار رفته است. با ترکیب هایی مانند «اصحاب النار» و «عذاب النار»، آتش همیشه معنای منفی و سلبی دارد. تنها یک استثناٰء وجود دارد آن هم آتشی است که موسی علیه السلام در کوه طور افروخته دید. در منظر او بوته ای بود که آتش گرفته بود. تنها در این مورد که بوته آتش گرفته راهنمای موسی علیه السلام است. وازه نار کاربردی مثبت پیدا کرده است.
إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿طه: ١٠﴾
«هنگامی که آتشی دید، پس به خانواده خود گفت: «درنگ کنید، زیرا من آتشی دیدم، امید که پارهای از آن برای شما بیاورم یا در پرتو آتش راه [خود را باز] یابم.»
این مضمون و موضوع دو بار دیگر در قرآن مطرح شده است. در همه موارد از واژه نار استفاده شده است. ( النمل، ۷ و القصص ۲۹)
واژه «نار» در این آیات مربوط به موسی هفت بار تکرار شده است.
در واقع همان مضمونی که در عهد عتیق اشاره کردم. در باور یا پنداشت موسی دیده می شود. به آتش که نگاه می کند. در جستجوی یافتن راه است. تنها در همین آیه و همین یک بار است که مفهوم «هدایت» در کنار «نار» مطرح شده است. در آیه نور به نحو حیرت انگیزی بین نار و نور تفکیک شده است. وقتی درخت زیتون که در کانون قرار دارد و نه شرقی و نه غربی نور می افشاند. این نور افشانی به دلیل تماس آتش با آن نیست. این نور از گوهر درخت شعله می کشد. نیازی به نار ندارد. خداوند انسان را به سوی نور خود هدایت می کند: «یهدی الله لنوره من یشا» در آیه ظلمات آ یه ۴۰ نسبت نور و هدایت باز مطرح می شود. منتها درست از زاویه مخالف و مقابل. کسی که در دریای متلاطم تاریکی های سه گانه بر هم انباشته غوطه می خورد. اگر دستش را از دل تاریکی بیرون بیاورد. نه خودش و نه کس دیگری نمی تواند دست او را ببیند! خداوند اگر به هر کس نوری نداده باشد او را هیچ نوری نخواهد بود.
إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا ۗ وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ﴿٤٠﴾
در دل او و در اندیشه او و در چشمان او بارقه ای از نور نیست. خداوند است که نور را می آفریند و جعل می کند. به تعبیر این ا آیه خداوند «جاعل الظلمات و النور» است. از این رو وقتی پرتو هدایت الهی بر انسان می تابد، ما شاهد تحقق نور هستیم. همانگونه که وجود مساوی نور است. هدایت نیز مساوی نور است. صراط مستقیم مانند کهکشان راه شیری راهی روشن و نور افشان است.
در قرآن مجید هدایت همیشه با نور مطرح می شود. به این موارد توجه کنید:
۱- خداوند نور است و هادی است. ( سوره نور، آیات ۳۵ تا ۴۰)
۲- تورات و انجیل و قرآن نورند و کتاب روشنگر و کتاب هدایت اند.
( النسا، ، ایه ۱۷۴ ، المائده ۴۴ تا ۴۶)
۳- انسانی که ایمان دارد و در صراط مستقیم هدایت قرار دارد، نورانی می شود. نور او راه را به او نشان می دهد. از خود سرمست می شود. در سوره حدید این موضوع مطرح شده است:
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَىٰ نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿الحديد: ١٢﴾
آن روز که مردان و زنان مؤمن را میبینی که نورشان پیشاپیششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گویند:] «امروز شما را مژده باد به باغهایی که از زیر [درختان] آن نهرها روان است، در آنها جاودانید. این است همان کامیابی بزرگ.
زین پس شکی نماند که صاحبنظر شوی
( غزل ۴۸۷)
ا چنان که شیوه حافظانه حافظ است مضمون نور را در اوج والایی که تحقق عشق حق است؛ در این غزل که تماشاگه راز است در برابر دیدگان ما قرار داده است. ما با استمداد از نور خورشید و یا نور ماه و ستارگان در شب و روز راه خود را می یابیم. با نور بصر در دنیای حسی و ظاهری زندگی می کنیم. در کتاب مقدس در عهد عتیق یکی از مضامینی که به تکرار مطرح شده است. اشاره به اتش و نور است. که در بیابان ها و تاریکی ها شب ها با نگاه به ستون آتش و نور راه خود را پیدا می کردند. در سفر خروج و سفر اعداد و تثنیه به ستون اتش و در مزامیر داوود به نور اشاره شده است. (۱) نکته قابل توجه این است که قرآن مجید دو واژه نور و نار را با تفکیک بسیار روشن به کار برده است. نار هیچگاه وسیله هدایت نیست. بلکه نشانه گمراهی است. نشانه جهنم است. بیش از ۱۴۰ بار که این واژه در قرآن مجید به کار رفته است. با ترکیب هایی مانند «اصحاب النار» و «عذاب النار»، آتش همیشه معنای منفی و سلبی دارد. تنها یک استثناٰء وجود دارد آن هم آتشی است که موسی علیه السلام در کوه طور افروخته دید. در منظر او بوته ای بود که آتش گرفته بود. تنها در این مورد که بوته آتش گرفته راهنمای موسی علیه السلام است. وازه نار کاربردی مثبت پیدا کرده است.
إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿طه: ١٠﴾
«هنگامی که آتشی دید، پس به خانواده خود گفت: «درنگ کنید، زیرا من آتشی دیدم، امید که پارهای از آن برای شما بیاورم یا در پرتو آتش راه [خود را باز] یابم.»
این مضمون و موضوع دو بار دیگر در قرآن مطرح شده است. در همه موارد از واژه نار استفاده شده است. ( النمل، ۷ و القصص ۲۹)
واژه «نار» در این آیات مربوط به موسی هفت بار تکرار شده است.
در واقع همان مضمونی که در عهد عتیق اشاره کردم. در باور یا پنداشت موسی دیده می شود. به آتش که نگاه می کند. در جستجوی یافتن راه است. تنها در همین آیه و همین یک بار است که مفهوم «هدایت» در کنار «نار» مطرح شده است. در آیه نور به نحو حیرت انگیزی بین نار و نور تفکیک شده است. وقتی درخت زیتون که در کانون قرار دارد و نه شرقی و نه غربی نور می افشاند. این نور افشانی به دلیل تماس آتش با آن نیست. این نور از گوهر درخت شعله می کشد. نیازی به نار ندارد. خداوند انسان را به سوی نور خود هدایت می کند: «یهدی الله لنوره من یشا» در آیه ظلمات آ یه ۴۰ نسبت نور و هدایت باز مطرح می شود. منتها درست از زاویه مخالف و مقابل. کسی که در دریای متلاطم تاریکی های سه گانه بر هم انباشته غوطه می خورد. اگر دستش را از دل تاریکی بیرون بیاورد. نه خودش و نه کس دیگری نمی تواند دست او را ببیند! خداوند اگر به هر کس نوری نداده باشد او را هیچ نوری نخواهد بود.
إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا ۗ وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ﴿٤٠﴾
در دل او و در اندیشه او و در چشمان او بارقه ای از نور نیست. خداوند است که نور را می آفریند و جعل می کند. به تعبیر این ا آیه خداوند «جاعل الظلمات و النور» است. از این رو وقتی پرتو هدایت الهی بر انسان می تابد، ما شاهد تحقق نور هستیم. همانگونه که وجود مساوی نور است. هدایت نیز مساوی نور است. صراط مستقیم مانند کهکشان راه شیری راهی روشن و نور افشان است.
در قرآن مجید هدایت همیشه با نور مطرح می شود. به این موارد توجه کنید:
۱- خداوند نور است و هادی است. ( سوره نور، آیات ۳۵ تا ۴۰)
۲- تورات و انجیل و قرآن نورند و کتاب روشنگر و کتاب هدایت اند.
( النسا، ، ایه ۱۷۴ ، المائده ۴۴ تا ۴۶)
۳- انسانی که ایمان دارد و در صراط مستقیم هدایت قرار دارد، نورانی می شود. نور او راه را به او نشان می دهد. از خود سرمست می شود. در سوره حدید این موضوع مطرح شده است:
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَىٰ نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِم بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿الحديد: ١٢﴾
آن روز که مردان و زنان مؤمن را میبینی که نورشان پیشاپیششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گویند:] «امروز شما را مژده باد به باغهایی که از زیر [درختان] آن نهرها روان است، در آنها جاودانید. این است همان کامیابی بزرگ.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُّورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿الحديد: ١٣﴾
آن روز، مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آوردهاند میگویند: «ما را مهلت دهید تا از نورتان [اندکی] برگیریم.» گفته میشود: «بازپس برگردید و نوری درخواست کنید.» آنگاه میان آنها دیواری زده میشود که آن را دروازهای است: باطنش رحمت است و ظاهرش روی به عذاب دارد.
وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿الحديد: ١٩﴾
و کسانی که به خدا و پیامبران وی ایمان آوردهاند، آنان همان راستینانند و پیش پروردگارشان گواه خواهند بود [و] ایشان راست اجر و نورشان؛ و کسانی که کفر ورزیده و آیات ما را تکذیب کردهاند آنان همدمان آتشند.
در آیه ۱۲ و ۱۹از تعبیر «نورهم» و در آیه ۱۲ از تعبیر «نورکم» استفاده شده است. اهل ایمان از جنس نورند و اهل نار از جنس تاریکی. نور اهل ایمان از گوهر هدایت است. هدایت از خداوند است که هادی است. کتاب «نور و هدایت» را توسط رسولی که «مشکات» است فرستاده است. رسول مشکات است؛ یعنی نور به اتکاء شخص او نیست. او حامل پیام نور است. به تعبیر حافظ نور عشق حق به دل و جان او افتاده است. چراغدان و آینه ای است که چنین استعدادی داشته تا ما بازتاب نور وحی را نور مصباح را در او ببینیم. ابن عربی با دقت و لطافت برای نبی و ولیّ تعبیر « مشکات » را در فص شیثی فصوص الحکم به کار برده است. برخی از نواندیشان دینی ( به روایت خودشان) جمله ای از همان فص شیثی را از سیاق عبارت و فص خارج کرده و برداشت کرده اند که وحی از درون پیامبر می جوشد. او از میوه درختی که خود نشانده است، میل می کند. متن دقیق خوانده نشده، یک جمله از سیاق خارج شده است. همان جمله به درستی و با تآنّی فهمیده نشده است. نتیجه ای که گرفته شده است. با اندیشه و نظر ابن عربی متفاوت است. (۲)
آیت الله حسینعلی منتظری به این شیوه برداشت ناروا در کتاب سفیر وحی و صفیر حق به تفصیل و روشنگرانه اشاره کرده اند.(۳)
پی نوشت:
*
(۱) نگاه کنید به:
سفر خروج باب۱۳ ایه ۲۱ ، باب ۱۴ایه ۲۴
سفر اعداد، باب ۹ ایه ۱۶
نحمیا، باب ۹ ایه ۱۲
مزامیر، مزمور ۷۸ ایه ۱۴
(۲) عبدالکریم سروش، کلام محمد، رؤیای محمد (ص) انتشارات صراط. ۱۳۹۷ بی جا، ص ۶۲
(۳) آیت الله حسینعلی منتظری، سفیر حق و صفیر وحی، تهران، انتشارات خرد آوا ۱۳۸۷، ص ۱۲۵و ۱۲۶
روزنامه اطلاعات، شنبه ۳۱ خرداد ماه ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
آن روز، مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آوردهاند میگویند: «ما را مهلت دهید تا از نورتان [اندکی] برگیریم.» گفته میشود: «بازپس برگردید و نوری درخواست کنید.» آنگاه میان آنها دیواری زده میشود که آن را دروازهای است: باطنش رحمت است و ظاهرش روی به عذاب دارد.
وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿الحديد: ١٩﴾
و کسانی که به خدا و پیامبران وی ایمان آوردهاند، آنان همان راستینانند و پیش پروردگارشان گواه خواهند بود [و] ایشان راست اجر و نورشان؛ و کسانی که کفر ورزیده و آیات ما را تکذیب کردهاند آنان همدمان آتشند.
در آیه ۱۲ و ۱۹از تعبیر «نورهم» و در آیه ۱۲ از تعبیر «نورکم» استفاده شده است. اهل ایمان از جنس نورند و اهل نار از جنس تاریکی. نور اهل ایمان از گوهر هدایت است. هدایت از خداوند است که هادی است. کتاب «نور و هدایت» را توسط رسولی که «مشکات» است فرستاده است. رسول مشکات است؛ یعنی نور به اتکاء شخص او نیست. او حامل پیام نور است. به تعبیر حافظ نور عشق حق به دل و جان او افتاده است. چراغدان و آینه ای است که چنین استعدادی داشته تا ما بازتاب نور وحی را نور مصباح را در او ببینیم. ابن عربی با دقت و لطافت برای نبی و ولیّ تعبیر « مشکات » را در فص شیثی فصوص الحکم به کار برده است. برخی از نواندیشان دینی ( به روایت خودشان) جمله ای از همان فص شیثی را از سیاق عبارت و فص خارج کرده و برداشت کرده اند که وحی از درون پیامبر می جوشد. او از میوه درختی که خود نشانده است، میل می کند. متن دقیق خوانده نشده، یک جمله از سیاق خارج شده است. همان جمله به درستی و با تآنّی فهمیده نشده است. نتیجه ای که گرفته شده است. با اندیشه و نظر ابن عربی متفاوت است. (۲)
آیت الله حسینعلی منتظری به این شیوه برداشت ناروا در کتاب سفیر وحی و صفیر حق به تفصیل و روشنگرانه اشاره کرده اند.(۳)
پی نوشت:
*
(۱) نگاه کنید به:
سفر خروج باب۱۳ ایه ۲۱ ، باب ۱۴ایه ۲۴
سفر اعداد، باب ۹ ایه ۱۶
نحمیا، باب ۹ ایه ۱۲
مزامیر، مزمور ۷۸ ایه ۱۴
(۲) عبدالکریم سروش، کلام محمد، رؤیای محمد (ص) انتشارات صراط. ۱۳۹۷ بی جا، ص ۶۲
(۳) آیت الله حسینعلی منتظری، سفیر حق و صفیر وحی، تهران، انتشارات خرد آوا ۱۳۸۷، ص ۱۲۵و ۱۲۶
روزنامه اطلاعات، شنبه ۳۱ خرداد ماه ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
Telegram
مكتوب
کانال تلگرام جمیله کدیور و سید عطاالله مهاجرانی
❤5👍1
انتشارات امیدایرانیان در دهه اول ماه محرم سه کتاب عاشورایی را با تخفیف ۱۵ درصد در اختیار خریداران قرار می دهد.
دوستانی که درخواست بیش از ۵ نسخه دارند، تخفیف ۴۰ درصدی خواهند داشت.
هزینه پست با درخواست کنندگان کتاب است.
جهت تهیه کتاب از طريق اینستاگرام انتشارات امیدایرانیان یا ایمیل انتشارات اقدام فرمایید.
omidiranian.info@gmail.com
آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/p/DLX0p2TuEz2/?igsh=cHF0YndzMWZkb2J1
Https://www.tgoop.com/maktuob
دوستانی که درخواست بیش از ۵ نسخه دارند، تخفیف ۴۰ درصدی خواهند داشت.
هزینه پست با درخواست کنندگان کتاب است.
جهت تهیه کتاب از طريق اینستاگرام انتشارات امیدایرانیان یا ایمیل انتشارات اقدام فرمایید.
omidiranian.info@gmail.com
آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/p/DLX0p2TuEz2/?igsh=cHF0YndzMWZkb2J1
Https://www.tgoop.com/maktuob
👍8❤4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وداع با شکوه مردم با شهدای جنایت های اسرائیل در تهران.
شهیدان غیر نظامی اعم از کودکان و نوزادان و زنان و مردان هموطن
دانشمندان هسته ای
فرماندهان نظامی، شهدای حفظ اقتدار ایران
پاینده ایران
https://www.instagram.com/p/DLcwX-aS6dq/?igsh=bmg5bW8zazRhbWth
Https://www.tgoop.com/maktuob
شهیدان غیر نظامی اعم از کودکان و نوزادان و زنان و مردان هموطن
دانشمندان هسته ای
فرماندهان نظامی، شهدای حفظ اقتدار ایران
پاینده ایران
https://www.instagram.com/p/DLcwX-aS6dq/?igsh=bmg5bW8zazRhbWth
Https://www.tgoop.com/maktuob
❤17👍6👎1🥴1
درس هایی از جنگ ۱۲ روزه
جمیله کدیور
تنها چند ساعت پس از حمله ایران به پایگاه هوایی العدید قطر، ترامپ با اعلام توافق آتشبس بین اسرائیل و ایران، جهان را به سبک خود و به طرز غیرمنتظرهای غافلگیر کرد. به همان میزان که شروع جنگ غافلگیر کننده بود، اعلام آتش بس از سوی ترامپ هم غافلگیرکننده بود. از صبح سهشنبه آتشبس میان رژیم صهیونیستی و ایران وارد مرحله اجرایی شد؛ آتشبسی که تا به این لحظه درباره جزئیات آن اطلاعات زیادی در دسترس نیست.
با توجه به اینکه اسرائیل رژیمی است که نه تنها به جنگ معتاد است، بلکه به آن نیاز دارد، و با توجه به تجربه موارد مشابه نقض آتش بس توسط اسرائیل، هرگونه توافق آتشبس بین طرفین شکننده خواهد بود. رژیم صهیونیستی تمایل دارد مدل آتش بسی که در لبنان اجرا کرده، در ایران تکرار شود؛ آتشبسی که اسرائیل آزاد است هر زمان بخواهد آن را نقض و هر چه را تهدید تلقی کند، هدف قرار دهد. همانگونه که آمریکای ترامپ هر زمان بخواهد تصمیم به مذاکره می گیرد، یا از مذاکره خارج می شود، یا اقدام به جنگ می کند و یا با چرخشی ۱۸۰ درجه ای به مرد صلح تبدیل شده، اعلام آتش بس می نماید؛ الگوی مشابه خودسری مطلق دو متحد.
نتانیاهو در بیانیه خود برای اعلام آتشبس ادعا کرده اسرائیل به اهداف خود رسیده است. اسرائیل برای تحقق سه هدف وارد جنگ با ایران شد. سه هدف جنگی که به رغم همکاری و کمک تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورهای غربی هیچ یک محقق نشد. هنوز هیچ سندی مبنی بر اینکه برنامه هستهای ایران، آنطور که ترامپ بلافاصله بعد از حمله به سه سایت ایران ادعا کرد «به طور کامل و تماماً نابود شده» وجود ندارد و مشخص نیست که ذخایر موجود بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای بالا در کجا ذخیره شده است. ارزیابی آژانس اطلاعات دفاعی، شاخه اطلاعاتی پنتاگون، نشان میدهد که حملات نظامی ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران، اجزای اصلی برنامه هستهای آن را نابود نکرده و تنها چند ماه به عقب انداخته است. به رغم ترور دانشمندان هسته ای و حمله به تاسیسات هسته ای کشور، نه اسرائیل و نه آمریکا به نابودی برنامه هستهای ایران دست نیافتند.
ضرباتی که موشکهای ایران طی ۱۲ روز و همینطور ظرف چند ساعت پس از اعلام آتشبس ترامپ در پاسخ به حملات اسرائیل وارد کردند، نشان داد قدرت موشکی ایران، دومین هدف اعلام شده اسرائیل همچنان یک تهدید جدی برای رژیم صهیونیستی است. ایران در برابر فشار نظامی مشترک اسرائیل و ایالات متحده مقاومت کرد و با تضعیف شدید سیستم دفاعی چندلایه اسرائیل، قابلیت و توانایی قابل توجهی برای تلافی از خود نشان داد.
و سرانجام، با حملات اسرائیل مردم قیام نکردند و جمهوری اسلامی ایران ساقط نشد. اسرائیل با این باور که بهترین راه برای بیثبات کردن ایران، حذف مقامات ارشد آن است، بر شعلهور کردن یک قیام مردمی علیه جمهوری اسلامی با ترور فرماندهان ارشد نظامی و حمله به مراکز نظامی تکیه کرد. با این حال، این استراتژی به اهداف خود نرسید. این ترورها به جای بیثبات کردن کشور، مردم را بیشتر متحد کرد.
به این ترتیب، هم اسرائیل و هم آمریکا در دستیابی به اهداف اعلام شده خود، از نابودی برنامه هستهای ایران گرفته تا «تغییر رژیم» شکست خوردند.
در بدو شروع جنگ، ترامپ هرگونه دخالت ایالات متحده در حمله غافلگیرانه اسرائیل به ایران را رد کرد. وقتی دچارتوهم پیروزی اسرائیل در جنگ شد، همسو با اسرائیل موضع گرفت و خواهان «تسلیم بدون قید و شرط» ایران شد و بعدتر از «تغییر رژیم» حمایت کرد و بالاخره با ورود به جنگ و اعلام نابودی کامل سه سایت هسته ای ایران گفت که این پروژه فقط با فناوری آمریکایی قابل دستیابی بود. اما بعد از حمله متقابل ایران به پایگاه نظامی آمریکا در قطر، ترامپ از درخواست تسلیم بیقید و شرط ایران به «تغییر سیاست» و «تشکر» از ایران برای اطلاعرسانی زودهنگام به ایالات متحده برای حمله به پایگاه هوایی العدید در قطر تغییر موضع داد و اعلام صلح و آتش بس کرد.
جمیله کدیور
تنها چند ساعت پس از حمله ایران به پایگاه هوایی العدید قطر، ترامپ با اعلام توافق آتشبس بین اسرائیل و ایران، جهان را به سبک خود و به طرز غیرمنتظرهای غافلگیر کرد. به همان میزان که شروع جنگ غافلگیر کننده بود، اعلام آتش بس از سوی ترامپ هم غافلگیرکننده بود. از صبح سهشنبه آتشبس میان رژیم صهیونیستی و ایران وارد مرحله اجرایی شد؛ آتشبسی که تا به این لحظه درباره جزئیات آن اطلاعات زیادی در دسترس نیست.
با توجه به اینکه اسرائیل رژیمی است که نه تنها به جنگ معتاد است، بلکه به آن نیاز دارد، و با توجه به تجربه موارد مشابه نقض آتش بس توسط اسرائیل، هرگونه توافق آتشبس بین طرفین شکننده خواهد بود. رژیم صهیونیستی تمایل دارد مدل آتش بسی که در لبنان اجرا کرده، در ایران تکرار شود؛ آتشبسی که اسرائیل آزاد است هر زمان بخواهد آن را نقض و هر چه را تهدید تلقی کند، هدف قرار دهد. همانگونه که آمریکای ترامپ هر زمان بخواهد تصمیم به مذاکره می گیرد، یا از مذاکره خارج می شود، یا اقدام به جنگ می کند و یا با چرخشی ۱۸۰ درجه ای به مرد صلح تبدیل شده، اعلام آتش بس می نماید؛ الگوی مشابه خودسری مطلق دو متحد.
نتانیاهو در بیانیه خود برای اعلام آتشبس ادعا کرده اسرائیل به اهداف خود رسیده است. اسرائیل برای تحقق سه هدف وارد جنگ با ایران شد. سه هدف جنگی که به رغم همکاری و کمک تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورهای غربی هیچ یک محقق نشد. هنوز هیچ سندی مبنی بر اینکه برنامه هستهای ایران، آنطور که ترامپ بلافاصله بعد از حمله به سه سایت ایران ادعا کرد «به طور کامل و تماماً نابود شده» وجود ندارد و مشخص نیست که ذخایر موجود بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای بالا در کجا ذخیره شده است. ارزیابی آژانس اطلاعات دفاعی، شاخه اطلاعاتی پنتاگون، نشان میدهد که حملات نظامی ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران، اجزای اصلی برنامه هستهای آن را نابود نکرده و تنها چند ماه به عقب انداخته است. به رغم ترور دانشمندان هسته ای و حمله به تاسیسات هسته ای کشور، نه اسرائیل و نه آمریکا به نابودی برنامه هستهای ایران دست نیافتند.
ضرباتی که موشکهای ایران طی ۱۲ روز و همینطور ظرف چند ساعت پس از اعلام آتشبس ترامپ در پاسخ به حملات اسرائیل وارد کردند، نشان داد قدرت موشکی ایران، دومین هدف اعلام شده اسرائیل همچنان یک تهدید جدی برای رژیم صهیونیستی است. ایران در برابر فشار نظامی مشترک اسرائیل و ایالات متحده مقاومت کرد و با تضعیف شدید سیستم دفاعی چندلایه اسرائیل، قابلیت و توانایی قابل توجهی برای تلافی از خود نشان داد.
و سرانجام، با حملات اسرائیل مردم قیام نکردند و جمهوری اسلامی ایران ساقط نشد. اسرائیل با این باور که بهترین راه برای بیثبات کردن ایران، حذف مقامات ارشد آن است، بر شعلهور کردن یک قیام مردمی علیه جمهوری اسلامی با ترور فرماندهان ارشد نظامی و حمله به مراکز نظامی تکیه کرد. با این حال، این استراتژی به اهداف خود نرسید. این ترورها به جای بیثبات کردن کشور، مردم را بیشتر متحد کرد.
به این ترتیب، هم اسرائیل و هم آمریکا در دستیابی به اهداف اعلام شده خود، از نابودی برنامه هستهای ایران گرفته تا «تغییر رژیم» شکست خوردند.
در بدو شروع جنگ، ترامپ هرگونه دخالت ایالات متحده در حمله غافلگیرانه اسرائیل به ایران را رد کرد. وقتی دچارتوهم پیروزی اسرائیل در جنگ شد، همسو با اسرائیل موضع گرفت و خواهان «تسلیم بدون قید و شرط» ایران شد و بعدتر از «تغییر رژیم» حمایت کرد و بالاخره با ورود به جنگ و اعلام نابودی کامل سه سایت هسته ای ایران گفت که این پروژه فقط با فناوری آمریکایی قابل دستیابی بود. اما بعد از حمله متقابل ایران به پایگاه نظامی آمریکا در قطر، ترامپ از درخواست تسلیم بیقید و شرط ایران به «تغییر سیاست» و «تشکر» از ایران برای اطلاعرسانی زودهنگام به ایالات متحده برای حمله به پایگاه هوایی العدید در قطر تغییر موضع داد و اعلام صلح و آتش بس کرد.
❤11👍6🥰1💯1
به رغم موفقیت های روز اول رژیم صهیونیستی در ترور فرماندهان و دانشمندان هسته ای و مردم غیرنظامی، آشکار شد که اسرائیل نمیتواند بدون ورود ایالات متحده به جنگ، به هیچ یک از اهداف جنگی خود دست یابد. نتانیاهو برای تحقق اهدافش، به یک ضربه سریع و قاطع مشابه روز نخست نیاز داشت، و این اتفاق در روزهای بعد رخ نداد. مقامات اسرائیلی یا واکنش شدید ایران را پیشبینی نکرده بودند، یا بیش از حد به آسیب های وارده روز نخست به تواناییهای نظامی ایران دل خوش کرده بودند، یا تصور می کردند با حملات خود به نهادهای حاکمیتی و نظامی، مردم قیام و کار جمهوری اسلامی را در خیابانها تمام می کنند! هیچ یک از این اتفاقات رخ نداد. ایران بعد از ساعات اولیه شروع جنگ، خود را بسرعت بازسازی کرد، جانشین های فرماندهان شهید معرفی شدند و با آرامش و قدرت، حملات پهپادی و موشکی خود را به سمت اسرائیل آغاز کرد، و با علم به این که حتی اگر خنثی شوند، ذخیره گرانقیمت پدافندی اسرائیل در حال مصرف شدن است، به حملات خود ادامه داد. ذخایر موشکهای رهگیر اسرائیل بدون هیچ امید فوری برای جایگزینی، رو به کاهش گذاشت و اقتصاد اسرائیل تقریباً به طور کامل فلج شد.
از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل به موازات جنگ علیه غزه، لبنان و سوریه و یمن را بمباران کرده و منطقه را به سمت یک جنگ تمام عیار سوق داده و سعی کرده خود را به عنوان یک هژمون منطقهای شکستناپذیر معرفی کند. اما توهم قدرت و خوداتکایی آن به محض واکنش ایران فرو ریخت. اسرائیل که نمیتوانست به تنهایی این کار را انجام دهد، واشنگتن را ترغیب به ورود به جنگ کرد. ایالات متحده نه تنها در این جنگ از اسرائیل حمایت، تأمین مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی کرد، بلکه برای اولین بار در کنار آن جنگید. جنگ ۱۲ روزه با به تصویر کشیدن وابستگی کامل اسرائیل به ایالات متحده، نشان داد رژیم بدون آمریکا نمیتواند به تنهایی اهداف جنگی خود را پیش ببرد و دوام بیاورد.
ایران اگرچه خسارات غیر قابل جبران انسانی و مادی شدیدی متحمل شده، اما برنامه هستهای آن همچنان پابرجاست، پایگاه و دانش لازم برای بازسازی کامل برنامه خود را حفظ کرده و با توجه به آخرین حملاتش در روز سهشنبه، قابلیتهای موشکی آن باقی است. با گذشت زمان، تهران توانست اثربخشی فزاینده حملات تلافیجویانه خود به اسرائیل و افزایش شکستهای دفاع ضد موشکی ایالات متحده و اسرائیل را نشان دهد. به رغم آسیب ها و خسارات مادی و انسانی فراوان، ایران از این رویارویی سربلند بیرون آمد، روی پای خود ایستاد، به تنهایی و بدون کمک متحدانش، اقتدار خود را برای ترسیم قدرتمندانه مسیر آینده به رخ کشید. ایران موفق شد با حمله به عمق اسرائیل اعتبار و نفوذناپذیری گنبد آهنین و سامانههای موشکی دفاع چندلایه اسرائیل را به چالش بکشد.
تضعیف قدرتهای منطقهای در خاورمیانه و گسترش بیثباتی یک هدف سیاسی اثباتشده است که اسرائیل و ایالات متحده دهه ها است دنبال می کنند. برای ایالات متحده و اسرائیل، نتیجه مطلوب جنگ، ایرانی ویران بود که هیچ مقاومتی در برابر پروژه استعماری اسرائیل در منطقه نداشته باشد. آنها به بهانه برنامه هسته ای، به دنبال تضعیف ایران به عنوان یک قدرت منطقهای بوده و هستند و ترجیح میدهند رژیمی که تسلیم خواستههای آنها باشد، بر ایران حاکم باشد، تا نظام فعلی. اگر این اتفاق نیافتد، اسرائیل و ایالات متحده ترجیح میدهند ایران تجزیه شده، ضعیف، ویران و بیثبات باشد.
مردم ایران و منطقه به این آگاهی رسیده اند که خاورمیانه بیثبات، هدف صهیونیست ها است تا توجه جهانی از اشغالگری و جنایات جنگی اسرائیل منحرف شود. بنابراین، دامن زدن به هرج و مرج دائمی در کشورهای منطقه در خدمت یک هدف استراتژیک بلندمدت است: جلوگیری از ظهور هر جبهه متحدی که توان به چالش کشیدن هژمونی منطقهای اسرائیل داشته باشد. ایران کشوری است که اراده اسرائیل را برای سلطه منطقه ای به چالش کشیده و توانایی آن در ایستادگی مقابل اسرائیل و ایالات متحده خوشایند آمریکا و اسرائیل نیست.
آنچه در این مدت گذشت، بسیار عبرت آموز است:
با توجه به اینکه واشنگتن در مذاکرات هسته ای بحران ایجاد کرد، ضروری است ایران اگر درصدد بازگشت به میز مذاکره است، تامل جدی کند و با توجه به غیر قابل اعتماد بودن طرف مقابل و فریبکاری آنها تصمیم بگیرد.
از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل به موازات جنگ علیه غزه، لبنان و سوریه و یمن را بمباران کرده و منطقه را به سمت یک جنگ تمام عیار سوق داده و سعی کرده خود را به عنوان یک هژمون منطقهای شکستناپذیر معرفی کند. اما توهم قدرت و خوداتکایی آن به محض واکنش ایران فرو ریخت. اسرائیل که نمیتوانست به تنهایی این کار را انجام دهد، واشنگتن را ترغیب به ورود به جنگ کرد. ایالات متحده نه تنها در این جنگ از اسرائیل حمایت، تأمین مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی کرد، بلکه برای اولین بار در کنار آن جنگید. جنگ ۱۲ روزه با به تصویر کشیدن وابستگی کامل اسرائیل به ایالات متحده، نشان داد رژیم بدون آمریکا نمیتواند به تنهایی اهداف جنگی خود را پیش ببرد و دوام بیاورد.
ایران اگرچه خسارات غیر قابل جبران انسانی و مادی شدیدی متحمل شده، اما برنامه هستهای آن همچنان پابرجاست، پایگاه و دانش لازم برای بازسازی کامل برنامه خود را حفظ کرده و با توجه به آخرین حملاتش در روز سهشنبه، قابلیتهای موشکی آن باقی است. با گذشت زمان، تهران توانست اثربخشی فزاینده حملات تلافیجویانه خود به اسرائیل و افزایش شکستهای دفاع ضد موشکی ایالات متحده و اسرائیل را نشان دهد. به رغم آسیب ها و خسارات مادی و انسانی فراوان، ایران از این رویارویی سربلند بیرون آمد، روی پای خود ایستاد، به تنهایی و بدون کمک متحدانش، اقتدار خود را برای ترسیم قدرتمندانه مسیر آینده به رخ کشید. ایران موفق شد با حمله به عمق اسرائیل اعتبار و نفوذناپذیری گنبد آهنین و سامانههای موشکی دفاع چندلایه اسرائیل را به چالش بکشد.
تضعیف قدرتهای منطقهای در خاورمیانه و گسترش بیثباتی یک هدف سیاسی اثباتشده است که اسرائیل و ایالات متحده دهه ها است دنبال می کنند. برای ایالات متحده و اسرائیل، نتیجه مطلوب جنگ، ایرانی ویران بود که هیچ مقاومتی در برابر پروژه استعماری اسرائیل در منطقه نداشته باشد. آنها به بهانه برنامه هسته ای، به دنبال تضعیف ایران به عنوان یک قدرت منطقهای بوده و هستند و ترجیح میدهند رژیمی که تسلیم خواستههای آنها باشد، بر ایران حاکم باشد، تا نظام فعلی. اگر این اتفاق نیافتد، اسرائیل و ایالات متحده ترجیح میدهند ایران تجزیه شده، ضعیف، ویران و بیثبات باشد.
مردم ایران و منطقه به این آگاهی رسیده اند که خاورمیانه بیثبات، هدف صهیونیست ها است تا توجه جهانی از اشغالگری و جنایات جنگی اسرائیل منحرف شود. بنابراین، دامن زدن به هرج و مرج دائمی در کشورهای منطقه در خدمت یک هدف استراتژیک بلندمدت است: جلوگیری از ظهور هر جبهه متحدی که توان به چالش کشیدن هژمونی منطقهای اسرائیل داشته باشد. ایران کشوری است که اراده اسرائیل را برای سلطه منطقه ای به چالش کشیده و توانایی آن در ایستادگی مقابل اسرائیل و ایالات متحده خوشایند آمریکا و اسرائیل نیست.
آنچه در این مدت گذشت، بسیار عبرت آموز است:
با توجه به اینکه واشنگتن در مذاکرات هسته ای بحران ایجاد کرد، ضروری است ایران اگر درصدد بازگشت به میز مذاکره است، تامل جدی کند و با توجه به غیر قابل اعتماد بودن طرف مقابل و فریبکاری آنها تصمیم بگیرد.
❤10👍1💯1
مهمترین درس جنگ ۱۲ روزه این است که باید علت غافلگیری روز ۲۳ خرداد بررسی شود. کدام نهاد یا مسئولی با سهلانگاری و بی توجهی یا خیانت و عنصر نفوذ موجب این حجم خسارتی شد که اسرائیل را قادر ساخت تا فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته ای را به راحتی مورد حمله قرار دهد و فضای کشور را تحت کنترل آورد؟ تشکیل کمیته تحقیق برای بررسی ابعاد مختلف جنگ اسرائیل یک اولویت اساسی و حیاتی است. پروژه نفوذ جدی تر از آن است که تصور می شود. مأموران اسرائیلی، با کمک همدستان محلی، قادر شدند تا در طول جنگ ۱۲ روزه حملات دقیق و ترورهایی را در داخل کشور انجام دهد.افرادی در سطوح و جایگاههای مختلف اطلاعات حیاتی در اختیار اسرائیل گذاشتند که رژیم را قادر به انجام حملات پهپادی و موشکی به اهداف ایرانی کرد. ایران، اگر به واکاوی دقیق علت غافلگیری در روز ۲۳ خرداد برآید و با عاملان نفوذ در هر رده ای با قدرت برخورد کند، از این رویارویی به طور قابل توجهی قویتر خارج می شود.
درس مهم دیگر تقویت وحدت ملی در کشور بود. شک نیست که برندگان واقعی جنگ ۱۲ روزه مردم ایران هستند. آنها که در برابر تجاوز خارجی متحد ماندند و نقش تاریخی خود را به بهترین وجه ایفا کردند. موضوعی که اسرائیل و آمریکا پیشبینی نکرده بودند.
اعتراضات ضد جنگ در جهان و حمایت گسترده جهان عرب، جهان اسلام و افکار عمومی جهان از ایران از نکات مهم دیگر این ایام بود. سالهاست که اسرائیل و متحدانش در پی منزوی کردن ایران در منطقه و جهان بودهاند. در پی حمله اسرائیل، شاهد گسترش تظاهرات ضد جنگ و افزایش حمایت های رسمی و مردمی از ایران در منطقه و جهان بودیم.
معیار پیروزی و شکست برای ایران، توانایی کشور در حفظ حقوق خود برای یک برنامه هستهای صلحآمیز و غیرنظامی و چرخه غنیسازی در خاک خود و حفظ برنامه موشکی خود برای اهداف دفاعی و تهاجمی است. اگر ایران در دستیابی به این اهداف موفق شود، به رغم همه خسارتها، بخصوص از دست دادن نخبگان نظامی و هسته ای، این دستاوردها ارزش بهایی که در این جنگ و دههها تحریمهای بینالمللی پرداخته، خواهد داشت. ایران به موازات سرمایه گذاری بر روی سیستم آفندی و صنایع موشکی و هسته ای، باید بر روی پدافند و سیستم دفاعی خود سرمایه گذاری جدی کند و به رفع نقایص سیستم دفاعی و ضدهوایی برای مقابه مقتدرانه در مقابل جنگنده های دشمن برآید.
روزنامه اطلاعات، ۸ تیر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/100663
درس مهم دیگر تقویت وحدت ملی در کشور بود. شک نیست که برندگان واقعی جنگ ۱۲ روزه مردم ایران هستند. آنها که در برابر تجاوز خارجی متحد ماندند و نقش تاریخی خود را به بهترین وجه ایفا کردند. موضوعی که اسرائیل و آمریکا پیشبینی نکرده بودند.
اعتراضات ضد جنگ در جهان و حمایت گسترده جهان عرب، جهان اسلام و افکار عمومی جهان از ایران از نکات مهم دیگر این ایام بود. سالهاست که اسرائیل و متحدانش در پی منزوی کردن ایران در منطقه و جهان بودهاند. در پی حمله اسرائیل، شاهد گسترش تظاهرات ضد جنگ و افزایش حمایت های رسمی و مردمی از ایران در منطقه و جهان بودیم.
معیار پیروزی و شکست برای ایران، توانایی کشور در حفظ حقوق خود برای یک برنامه هستهای صلحآمیز و غیرنظامی و چرخه غنیسازی در خاک خود و حفظ برنامه موشکی خود برای اهداف دفاعی و تهاجمی است. اگر ایران در دستیابی به این اهداف موفق شود، به رغم همه خسارتها، بخصوص از دست دادن نخبگان نظامی و هسته ای، این دستاوردها ارزش بهایی که در این جنگ و دههها تحریمهای بینالمللی پرداخته، خواهد داشت. ایران به موازات سرمایه گذاری بر روی سیستم آفندی و صنایع موشکی و هسته ای، باید بر روی پدافند و سیستم دفاعی خود سرمایه گذاری جدی کند و به رفع نقایص سیستم دفاعی و ضدهوایی برای مقابه مقتدرانه در مقابل جنگنده های دشمن برآید.
روزنامه اطلاعات، ۸ تیر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/100663
Ettelaat
جنگ ۱۲ روزه چه درسی به ما داد؟
مهمترین درس جنگ ۱۲ روزه این است که باید علت غافلگیری روز ۲۳ خرداد بررسی شود. کدام نهاد یا مسئولی با سهلانگاری و بیتوجهی یا خیانت و عنصر نفوذ، موجب این حجم خسارت شد؟
❤11👍6💯1