Telegram Web
♦️استسقای "بهتر شدن"♦️

▪️آدمیزاد است و ضعف‌هایش. ترس‌هایش. کم‌آوردن‌هایش. بی‌طاقتی‌هایش. زیاده خواستن‌هایش. کار از دست در رفتن‌هایش. خشم‌هایش. آدمیزاد همین است. همین‌ایم.

▪️برای هر کسی، معمولاً بازی‌هایی هست برای یک عمر. بازی‌هایی که شروع می‌شوند اما تمام نمی‌شوند. شکل‌شان عوض می‌شود اما باز هم هستند. هر ثانیه، هر ساعت، هر روز. کشش‌هایی. برای یکی، پولدار شدن. برای یکی، مشهور شدن. برای یکی بیشتر خواندن. برای یکی زیباتر شدن. برای یکی، مرهم دیگران بودن.

▪️یکی از این بازی‌های تا همیشه، برای بعضی‌ها، "بهتر شدن" است: بهتر شدن، یعنی میل به کمتر خطا کردن. به کمتر زخم زدن. مسلط‌تر بودن. صبورتر بودن. گشاده‌دست‌تر و پاکباخته‌تر بودن. صادق‌تر بودن. از این قبیل. این بازی، این میل به چیزی اخلاقی‌تر بودن، از آن بازی‌هایی است که گاهی، برای بعضی، آغاز می‌شود و تمامی ندارد. مذهبی که هستیم، یک‌طور. میل به بنده‌ی بهتر خدا بودن. غیرمذهبی‌اش، عطش اخلاقی‌تر بودن. اگر خط‌کش این "بهتر بودن"، نظر دیگران و جهان بیرون بود، کار راحت‌تر بود. جایی، کار تمام می‌شد. یا لااقل اگر نه تمام، رضایتی هم از آنچه کرده‌ای، در کنار این ملامت همواره و ابدی می‌نشست. اما خط‌کش و متر معیارش، در بیرون نیست. در درون است. برای خط‌کش سخت‌گیر ِدرون، خطتت، هیچ‌وقت «به قدر کافی» صاف نیست.

▪️نتیجه‌اش اما برای من یکی بوده: مدام ملامت خویشتن. مدام. در تمام اشکال‌ش. مذهبی و غیرمذهبی‌اش. مدام نارضایتی از چیزی که هستی. مدام میل به "جبران" چیزی که بوده‌ای و کاری که کرده‌ای. مدام مقایسه‌ی خود با یک «خویشتن ِ اخلاقی ِ غیرمحقق ِ در تاریخ ». یک ایده‌ال دسترسی ناپذیر. مذهبی‌اش، با «مردان خدا». اصلاً منطق «مراقبه‌ی شبانه اعمال روزانه» و «حاسبوا قبل ان تُحاسبوا»ی تا همیشه ناتمام و همواره همین است. و غیرمذهبی‌اش، مقایسه‌ای با یک موجود چهل تکه‌ای که فهم ابن سینا و صبر ِ ماندلا و پاک‌باختگی گاندی و جسارت چه‌گوارا را با هم دارد. نیست‌در‌جهانی که به نوبت، به ملامتت برمی‌خیزند. سرزنشی درونی که هیچ وقت تمام نمی‌شود. هیچ وقت.

▪️و من خسته‌ام. عمیقاً، در این دوره از زندگی، خسته‌ام از تداوم ِتلاش ِ عمیق ِ همیشگی برای بهتر بودن. برای توسعه‌ی خویشتن. برای سرزنش کردن خودم برای هر موقعیت و هر گفتن و هر کرده و هر ناگفته و نکرده. دلم می‌خواهد این بازی را تمام کنم. دلم می‌خواهد یک دقیقه، یک روز، یک سال، یک عمر، بنشینم و همینی که هستم و ساختم و آورده‌ام را نگاه کنم. چشم در چشمش، چای بنوشم. دلم می‌خواهد هم لجن‌های متعفن وجودش و هم پرنیان‌های اندک ِ خودبافته‌ای جان‌اش را با هم، کنار هم، ببینم و بپذیرم. دیگران هم خودشان می‌دانند: خواه بپذیرند، خواه لب برچینند و بروند. ببینند که: من اینم. به تمامی. همین. نه حتی با میلی به بهتر شدن. بالاتر پریدن. زیباتر شدن. نه! همین که هست. همین که هستم. اگر همین زشت ِ زیبای ِ کج و کوله‌ی مهربان ِ بی‌صبر ِ دروغگوی ِ امین ِ خودخواه ِ صبور را دوست دارند، بنشینند و بمانند. و اگر نه، وجودهای دیگر، در این داستان ِ کوتاه زندگی‌نام، فراوانند.

▪️فمنیست‌ها زمانی گفته‌بودند: کار ِ زنان در خانه، کاری است نامرئی و تا همیشه و هرگز، تمام ناشدنی. من، از این رفت و روب ِ نامرئی ِ تمام‌ناشدنی خانه‌ی درونم، خسته‌ام. خانه، همین است. دیگر، "بهتر" نمی‌شوم!


▫️پانوشت: این یک نسخه نیست. برای دیگران نیست اصلاً. یک #گفتگوی_تنهایی است. هر کس، خودش بهتر می‌داند که بازی یا بازی‌های اصلی همیشگی او چیست. و سؤال این است که: گفتگوی تنهایی‌ات را چرا وسط جمع می‌کنی؟ درست است. شاید به خاطر اینکه تنهایی‌ام، آنقدرها بزرگ نیست که خودم، تنها مخاطب خودم باشم. اما این هم از همان ویژگی‌هاست. از همان چیزهایی که من‌ام. همین است دیگر.

#گفتگوهای_تنهایی
از کانال راهیانه
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
#یادداشت

🔰 تغییرات ساختاری و فرهنگی خانواده و تاثیر آن بر کنش کم‌فرزندآوری


کاهش فرزندآوری که می‌توان آن را به عنوان یکی از چشم‌گیرترین تغییرات در رفتارهای اجتماعی قرن اخیر در جهان دانست، بنا به گفته بسیاری از اندیشمندان پیامد تحولات اجتماعی و ساختاری در نتیجه مدرنیزاسیون است. جامعه ایرانی نیز از این تحولات بی‌نصیب نبوده و طی سه دهه گذشته میزان باروری از 6.9فرزند به 1.8 در سال 1390 رسیده و ایران موفق‌ترین کشور جهان در زمینه مهار جمعیت شمرده شده است.

◀️ برای مطالعه ادامه یادداشت به این [پیوند](http://rahyaftt.ir/962541-2/) مراجعه کنید.

🗂هسته #جمعیت
✒️نویسنده #امین_مهدی_زاده

📲 تلگرام | اینستاگرام | ایتا | بله
🆔 @RAHYAFTT_IR
🌐 www.RAHYAFTT.IR
خود آزاری جمعی ایرانیان و دو راهکار

تجربه عجیبی در سخنرانی‌ها و ارائه ها در مختلف پیدا کرده ام و آن « میل شدید جامعه به طرح نکات منفی و نا امیدکننده در مورد ایران» است.
هر چقدر از مشکلات و وخیم بودن شرایط صحبت کنی مورد استقبال بیشتری قرار می‏گیری.
هر چقدر بذر نا امیدی بیشتری نسبت به آینده پراکنده کنی عالم تر قلمداد می‏شوی.

اگر نقاط مثبت را هم بگویی یا چشم‏ اندازهای پیشرفت را هم بیان کنی، چنان با دیده تردید در تو می‏نگرند که گویی از حکومت پول گرفته ای تا به مردم اطلاعات نادرست دهی.

شگفت است که ما از آزار خود لذت می‏بریم و به آن عادت کرده ایم.

بله باید مشکلات را گفت ولی پیشرفت ها را هم دید. آدمی احساس می کند که مردم تلافی رفتار حکومت در دهه‏ های گذشته را می خواهند درآورند.
در گذشته حکومت صرفا پیشرفت ها را گزارش می‏کرد و مشکلات را انکار می‏نمود حالا جامعه از این سمت به موضع‏گیری افتاده و صرفاً بر تاریکی‏ ها چشم دوخته است.

واقعیت این است که در کنار تاریکی، روشنی‏ ها هم هست و باید این روشنایی‏ ها را هم دید. خدا نگذرد از کسانی که ما را به جایی رساندند که خوبی‏ های ایران را کم نمایی و خوبی های غرب را بیش نمایی (overestimate ) می کنیم و به عکس بدی های خودمان را بیش نمایی و بدی های غرب را کم انگاری می‌کنیم.


تحلیل و تجویز راهبردی:

آنچه در بالا خواندیم نوشته دکتر علی سرزعیم مشاور مرکز بررسی های استراتژیک بود.
من نیز تجربه ای به شدت مشابه با وی دارم.
نمی خواهم من هم دوباره از ایران و ایرانی انتقاد کنم. بس است! فقط این نکته را بگویم که آنقدر جو ناامیدی سنگین است که در جمع های مختلف حتی نمی شود از نشانه های قطعی پیشرفت نیز سخن گفت. به محض شنیدن یک بهبود رتبه یا افزایش یک شاخص شروع می کنند به زیر سوال بردن آمار و ارقام حتی شاخص های بین المللی را. انگار یک ولع خاصی دارند که شما از ناامیدی، فلاکت و بدبختی بگویید. وقتی صحبت از مشکلات می کنید همه به دیده تحسین در شما می نگرند و شما احساس روشنفکری می کنید اما وقتی در مورد پیشرفت ها می گویید همه به شما به دیده جیره خوار حکومت نگاه می کنند.

امیل سیوران فیلسوف اهل رومانی، جمله ای گفته است که سخت باید به آن اندیشید:

«نا امیدی جمعی مهم‌ترین عامل انهدام ملت‌ها است. ملتی كه دچار آن شود هرگز نخواهد توانست دوباره روی پای خود بایستد.»

من دو راهکار/تکنیک را گاهی (و نه همیشه) برای خودم استفاده می کنم و از آن جواب گرفته ام که با شما نیز در میان می گذارم.

1⃣ راهکار اول:
هر گاه مشکلی را مطرح می کنم، برای آن راه حل ارایه می کنم. این گونه باعث می شود که ذهنم را ورزش دهم که راه حل محور (solution minded) باشد و همچنین از تلخی انتقاد بکاهم و دریچه ای رو به حل مساله و روشنایی در کنار نشان دادن یک تاریکی باز کنم.

2⃣راهکار دوم:
اگر مشکلی را در جامعه می بینم قبل از آنکه از آن انتقاد کنم. خودم آن را ترک می کنم. مثلا به جای آن که در مورد آشغال ریختن در خیایان صحبت کنم خودم آن را ترک می کنم و سپس در مورد آن سخن می گویم. اگر نتوانستم آن را رعایت کنم، دیگر انتقاد نمی کنم. مثلا من چون خودم بد رانندگی می کنم هیچگاه در جمع از رانندگی بد دیگران یا رفتارهای زشت ترافیکی انتقاد نمی کنم چون خودم هنوز تبدیل به یک راننده منظم و قاعده مند نشده ام.

تاکید می کنم که در کنار همه مشکلات، وضعیت کشور با بیست سال پیش قابل مقایسه نیست.

من تصمیم گرفته ام👇
🔹به جای آن که یک روشنفکر منفی نگر محبوب باشم،
🔸یک تحلیل گر مثبت اندیش و واقعیت گرا باشم.

شما را نیز به مثبت اندیشی و مبارزه با مازوخسیم جمعی دعوت می کنم.🌹🌹
چه خوب و عالیه همه چیزمون😁😊
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
📌 *عکسی از یک شهید ایرانی که با هزاران پیام جهانی شد*

📸 اين عكس ٢٨ اسفند ١٣٦٣ در جنوب بصره گرفته شده است.
استخبارات عراق بعد از شکست در عملیات کربلای ۵، برای ترمیم ابعاد خبری و جهانی آن خبرنگاران را به بازديد صحنه درگيري با ايران، برده است، عكاسی به نام "پاولوسکی" عكسی از يك *شهید بسيجی جوان* مي‌اندازد كه جاودانه مي‌شود، و کل دنیا را حیرت‌زده می‌کند.

🎙️ خبرنگاران برای *عکس این شهید* می‌نویسند:
*💬 پسرك آرام خوابيده، مثل هر پسر جواني كه پس از ساعت‌ها تلاش، به خواب سنگيني فرورفته باشد، رنگ چهره‌اش نشان مي‌دهد چند روزي‌ست كه همين جا آرميده. قيافه‌ی زيبا و معصومش نشاني از وحشت و درد ندارد. حالت دست‌هايش شبيه كسي است كه در خنكاي يك سحر بهاري، شيرين‌ترين قسمت از بهترين خواب‌هاي عالم را تجربه مي‌كند. جورابش نو است. او تنها كسي نيست كه لباس تميز و عطر، براي عمليات كنار مي‌گذاشت. كفش به پا ندارد. كوله پشتي‌اش خاليست. فانوسقه‌اش باز شده. پسر رشيدمان، آنقدر عميق خوابيده بوده كه هرچه داشته، برده‌اند و او بيدار نشده است. و يك دنيا گل وحشي بدن نازنين‌اش را در برگرفته‌اند.*
📚‌‌‌@nasiri1342

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
Forwarded from یاسر عرب
ورشکستگیِ یک کتاب‌فروشی در شهری با ساعت‌های یک میلیارد تومانی!

فروشگاه «کتاب ویستا» (در سعادت‌آبادِ تهران) متعلق به «نصرالله کسرائیان» به علت ورشکستگی مالی، تعطیل شد. آن هم در شهری که در یکی از خیابان‌هایش (جُردن) یک ساعت مُچی مردانه، «یک میلیارد و دویست میلیون تومان» به فروش می‌رسد.

چگونه یک ملت می‌تواند، این چنین اندوه‌بار، علیه خودش انقلاب کند؟

تعطیلی «کتاب ویستا» را «نصرالله کسرائیان» چنین اعلام کرده است:
بدین وسیله به اطلاع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزرات دارایی، سازمان تأمین اجتماعی، شهرداری، ادارات برق، گاز، تلفن، اتحادیه ناشران و کتاب‌‌فروشان، هم‌محله‌ای‌ها، و رسانه‌های مجازی می‌رساند که «کتاب ویستا» واقع در سعادت‌آباد، تعطیل شد.

نه از آن‌ها که نیامدند گله داریم، نه از آن‌ها که کتاب نمی‌خوانند، از آن‌ها هم که آمدند یا به اشکال مختلف کمک‌مان کردند، سپاس‌گزاریم.
چند سال سوبسید دادیم و تلاش کردیم سرپا نگاهش داریم، نشد.
تصمیم برای تعطیل کردنش، تصمیمی دشوار بود، به ویژه برای همسرم که تا آخرین لحظه برای بازنگاه‌داشتن‌اش اصرار داشت.
دیری نخواهد گذشت که خیلی از کتابفروشی های خصوصی به همین روز خواهند افتاد و مجبور به ترک کار و کسب شان خواهند شد. من نمی گویم به خاطر کتاب فروش بلکه به خاطر آینده فرزندانتان کتاب بخرید تا در آینده فرزندان بی سواد ونادان نداشته باشیم.

ملتی که پرتیراژترین کتاب هایش آشپزی و تعبیر خواب باشد تنها در اندیشه خوردن و خوابیدن است و دریغ از ذره ای تعقل

فرهنگ / کتابخوانی را به هر شکل ممکن توسعه دهیم تا فرزندان سرزمین مان در امنیت و آرامش و آزادگی زندگی کنند.
@yaser_arab57
تا زنده هستی و می‌توانی، یک کاری برای خود بکن!
روزی به محضر مرحوم علامه محمد تقی جعفری رسیدم و در پایان دیدار از ایشان تقاضا نمودم برای این کتابخانه شکیل و بزرگی که دارید، یک بیت شعری بفرمایید تا با خط خودم به نستعلیق
و یا آیه و حدیثی به خط ثلث بنویسم و در دیدار بعدی تقدیم کنم تا در کتابخانه‌تان نصب شود.
تشویقم کردند و پرسیدند:
به چند شیوه خوشنویسی می‌کنید؟ و از علاقه خودشان به خوشنویسی گفتند.
سپس قدری تامل کردند و فرمودند:
این شعر را بنویس!
تا رسد دستت به خود، شو کارگر
چون فتی از کار، خواهی زد به سر
پرسیدم استاد این شعر از کیست؟
فرمودند:
در حوزه نجف از محضر استادی بنام شیخ مرتضی طالقانی عارف بزرگ استفاده کردم. دو روز به فوتش مثل هر روز به محضرش شتافتم. فرمودند: برای چه آمدی آقا؟
عرض کردم: آمده‌ام که درس بفرمایید. فرمودند: آقاجان! درس تمام شد، برخیز و برو، درس تمام شد، من مسافرم، «خر طالقان رفته پالانش مانده، روح رفته، جسدش مانده.» و بعد کلمه «لا اله الاّ اللّه» را تکرار کردند و اشک از چشمان‌شان سرازیر شد.
متوجّه شدم شیخ از رحلتش خبر می‌دهد.
عرض کردم:
آقا! حالا یک چیزی بفرمایید تا مرخص شوم. فرمودند: آقا! فهمیدی؟ متوجه شدی؟ بشنو:
تا رسد دستت به خود، شو کارگر
چون فتی از کار، خواهی زد به سر
فردای آن روز خبر آمد که شیخ مرتضی طالقانی به ابدیت پیوست.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال تلگرامی محمد رضا زائری، نقل خاطره از استاد رضا حمیدی، ۱۴۰۰/۸/۲۵.
https://www.tgoop.com/sireyefarzanegan
دستگاههای موسیقی ایرانی را بشناسیم

بحث دستگاه های ایرانی:
شاید اولین چالش در برخورد با کلمه دستگاه، وجه تسمیه ی آن باشد. دستگاه، یعنی محل گذاشتن دست از نظر لغوی و از نظر موسیقیایی، چون محل گذاشتن انگشتان در هر دستگاه از موسیقی ایرانی با دستگاه دیگر تفاوت داشته، به اصطلاح هر بخش از موسیقی ایرانی رو دستگاه یعنی محل های بخصوص گذاشتن دست روی دسته ساز نام گذاری کردند. اگر موسیقی ایران را یک کشور فرض کنیم، دستگاه را به استان، نغمه را شهر و گوشه را به خانه می توان تعبیر کرد.
موسیقی ایرانی شامل هفت دستگاه و پنج آواز می باشد

🌀دستگاه ها عبارتند از:

1- شور 2- ماهور 3- سه گاه 4- چهارگاه 5- راست پنجگاه 6- همایون 7- نوا

🌀آوازها عبارتند از:

1- دشتی 2- بیات ترک 3- افشاری 4- بیات اصفهان 5- ابوعطا

حال اگر بخواهیم بگویم که کدام آواز ها متعلق به کدام دستگاه ها هستند ترتیب به این صورت می باشد:

1️⃣ شور : آواز افشاری، بیات ترک، ابوعطا، دشتی

2️⃣ همایون: بیات اصفهان

همان‌طور که می بینید، شور ام المقام یعنی مادر آواز ها هم خوانده شده، چون قسمت عمده ای از موسیقی ایرانی در دستگاه شور نمود پیدا می کند و به عکس، دستگاه نوا مهجور ترین دستگاه ایرانی هست.

اگر بخواهیم در یک جمله دستگاه را تعریف کنیم، دستگاه یعنی حال و هوا. این دقیقاً اولین چیزی است که از شنیدن هر دستگاه به ذهن انسان متبادر می شود. در اکثر کتب موسیقی یا رساله ها و مقالات، تعاریف دستگاه کمی گنگ هستند. اما در کل بدیهی است که احساسی که شنونده از هر دستگاه پیدا می کند کاملاً با دستگاه دیگر فرق دارد.

تا اینجا بیشتر به مفاهیم پرداختیم، اما حالا از حال و هوا می خواهیم حرف بزنیم. مختصر و مفید:

1️⃣ شور: حزن و اندوه عاشقانه از نوع جانسوز. آتشی ز کاروان جدا مانده، استاد علی تجویدی و "خلوت گزیده" اثر استاد شجریان و زنده یاد استاد پایور و"مژده بهار" اثر زنده یاد ایرج بسطامی و استاد مشکاتیان

2️⃣ ماهور: شادی و فرح فراوان . مرغ سحر

3️⃣ همایون: غمی شکایت گونه. تو ای پری کجایی، همایون خرم یا کیه کیه در می زنه از بانو پوران

4️⃣ نوا: عرفان و سیر و سلوک عارفانه . اثر جاودان نینوا، از حسین علیزاده (ارکستر خانواده ویولن و نی)

5️⃣ سه گاه: سوز و غم الهی و عارفانه . رسوای زمانه از الهه

6️⃣ چهارگاه: شادی متعادل و هدفمند، حس سلحشوری . بادا بادا مبارک بادا...

7️⃣ راست پنجگاه: تقریبا همان ماهور.اجرای محمد رضا لطفی، شجریان و ناصر فرهنگفر در جشن هنر شیراز

8️⃣ بیات ترک. اذان جاودان موذن زاده اردبیلی در گوشه ی روح الارواح

9️⃣ بیات اصفهان: یک غم نوستالژیک، غم غربت، غم عشق و ناز معشوق، دلم می خواد به اصفهان برگردم، معین یا می زنم فریاد هر چه باداباد از هایده یا بوی جوی مولیان از بنان و مرضیه با آهنگسازی استاد بدیعی

0️⃣1️⃣ ابوعطا: اشکم دونه دونه از بانو پوران

1️⃣1️⃣ افشاری: (مثنوی شجریان برای دم افطار)

2️⃣1️⃣ دشتی: محزون ترین نغمه های ایرانی در این آواز هستند.

شور:

دستگاه شور : شور عجیبی دارد ! ساده و صمیمی و بی تکلف است . اغلب اولین دستگاهی ست که می آموزند ، از این روی بسیار خاطره انگیز است . شور ؛ ابتدای راه هست و آغاز دلدادگی ! تقلا و تلاشی است برای در کنار یار بودن . از غم و اندوه و نفرت گرفته تا شادی و عشق و سرور را در خود جای داده. آری ، شور سرشار از پارادوکس ها و چند گانگی هاست! و چون نام شورانگیزش عالی ترین و ژرف ترین احساسات و عواطف را بیان می کند، هرگز خود را در حصار یک حس و کلام نمی بیند . و چون تازه دلدادگان ، در مناظرات و سوال و جواب ها، شیدایی و شیوایی خود را دارد که شاید یکی از برجسته ترین ویژگی هایش باشد

اغلب نغمات طوایف و ایلات و عشایر در زمینه این دستگاه است. آواز شور از جذبه و لطف خاصی برخوردار است که بسیار شاعرانه و دلفریب است. آواز شور ریشه عمیقی در فرهنگ ایرانی دارد که بیانگر تصوف و عرفان ایرانی است.

آواز یا نغمه ابوعطا: ابوعطا آوازی است که بین عامه مردم رواج فراوان دارد و از لطافت و زیبایی خاصی برخوردار است.

آواز یا نغمه بیات ترک:
این آواز حالت یکنواختی دارد. آواز بیات ترک علیرغم نامش صددرصد ایرانی است; بیات ترک را پیش از این بیات زند می خوانده اند.

آواز یا نغمه افشاری:
افشاری، آواز متاثر کننده و دردناک است که سخن از درد و اندوه درونی دارد.

آواز یا نغمه دشتی:
دشتی از زیباترین متعلقات مقام شور به حساب می آید که آن را آواز چوپانی نامیده اند. این آواز با آن که غم انگیز و دردناک است درعین حال بسیار لطیف و ظریف است. احتمالا اصل این نوع آواز متعلق به چوپانان ناحیه دشتی و دشتستان واقع در استان بوشهر می باشد.
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
animation.gif
235.9 KB
استاد و دوست عزیزم کورش علیانی کتاب «روایت و ذهن نویسا» یش را انتشارات سوره مهر تجدید چاپ کرده. با سر و شکلی جدید. اگر به موضوع روایت در نویسندگی علاقمند هستید، از دستش ندهید...
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
⭕️ چرا ما ثروتمندیم و دیگران مقتصد؟!

✍️ حسین جابری انصاری، سخنگوی وزارت امور خارجه در دولت یازدهم با اشاره به تصاویر بالا

🔹"به ملاقات هيتلر رفتيم و برای او دو قطعه قالی نفيس ايرانی و مقداری پسته رفسنجان هديه برديم. روی يك قالی عكس هيتلر و روی قالی ديگر علامت آلمان (صليب شكسته) نقش كرده بودند. هيتلر هم متقابلا سه قطعه عكس خود را امضاء كرد و به من و دخترانم داد. ديلماج سفارت گفت: آقای هيتلر می گويند متأسفانه پيشوای آلمان، مثل شاه ايران، ثروتمند نيست و نمی تواند متقابلا هديه گرانقيمت به ما بدهد و از اين بابت معذرت می‌خواهند!"
📚 خاطرات تاج الملوک

1️⃣ اینکه دهه ها بعد از دیدار تاج الملوک پهلوی همسر پادشاه وقت ایران با آدولف هیتلر پیشوای آلمان، هنوز درب بر همان پاشنه می چرخد و همچنان ما ثروتمندیم و دیگران مقتصد، نیازمند بازبینی نیست؟

2️⃣ سوءاستفاده سیاسی و جناحی از این نوشته کوتاه، برای تسویه حساب با مسئول ایرانی دیدار کننده و حتی مقام خارجی دیدار شونده، درست در نقطه مقابل مضمون و هدف اصلی این یادآوری و پرسش است. فلیتأمل المتأملون.../ کانال حسین جابری انصاری
@Rasad_tahlil

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🤩 دادگاهی در مدرسه!🧑‍⚖️

🤔 تو چه حکمی صادر میکنی؟

🔗اینستاگرام
https://www.instagram.com/tv/CXWT_R_IXni/?utm_medium=copy_link

🧠 مغز تو دریاب!⁣
🚨 @maghze_to
کتاب تازه نشر : #وطن دار
نویسنده : محمدسرور رجایی
ناشر : جام جم
موضوع : #داستان #مهاجران #افغانستانی
گروه سنی : بزرگسال
الغرض : معرفی کتاب با موجودی 30-
چاپ : اول 1400
قطع : رقعی جلد شومیز
صفحات : 304
عطف کتاب : دارد
قیمت : 72000 تومان
محل تهیه :
فروشگاه های پاتوق کتاب
سایت پاتوق کتاب
Patoghketab.com
اینستاگرام:
patoghketabco
تلفن دفتر مرکزی : 02531077ٍَُ
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
⚡️از قضا سِرکَنگَبین صفرا فزود/ نقدی بر سخنان مولوی گرگیج

چند سالی است که بعضی از سخنان تند و تیز مولوی گرگیج امام جمعه اهل‌سنت آزادشهر استان گلستان در کانال‌ها و گروه‌های مجازی شیعه منتشر می‌شود و ناراحتی و خشم شیعیان را برمی‌انگیزد. چند روز پیش نیز ایشان سخنانی را در نماز جمعه بیان کرده‌اند که به همت بعضی از چهره‌های رسانه‌ای این‌طرف انتشار زیادی داشت و فضای هیجانی تقابل مذهبی را شدت بخشید. جناب مولوی در سخنانش بعد از بیان این‌که میان اهل‌بیت(ع) و خلفای راشیدین محبت و دوستی برقرار بوده است،‌ گفت: «مادر زین العابدین دختر یزدگرد بود که حضرت عمر(رض) پس از فتح ایران به نکاح حضرت حسین(رض) درآورد و ۹ امام پس از آن از همین نسل به وجود آمدند، پس اگر خلافت حضرت عمر (رض) را نپذیریم اعتبار امامان و نسَب آنان را زیر سوال برده‌ایم.»
جناب مولوی در این استدلال خواسته‌اند شیعه را میان دو محذور و تنگنا قرار دهند:
۱. این که اعتقاد اهل‌سنت را درباره‌ی خلافت تام و کامل خلفای راشدین بپذیرید؛‌
۲. اگر خلافت آنها را نپذیرید هبه یا عقد نکاح خلیفه دوم باید نامشروع و ناصحیح باشد.

جناب گرگیج پنداشته‌اند از آنجا که محذور دوم برای شیعه خیلی سخت و ناگوار و توهین‌آمیز است، شیعیان ناچار محذور اول را می‌پذیرند و استدلال ایشان مطلوب واقع می‌شود.
متأسفانه از این طرف نیز بعضی به جای جواب منطقی به این استدلال ناصواب و غیرعالمانه، بر محذور دوم تأکید کرده‌اند، به این معنا که گویا استدلال وی خیلی جدی و درست است و به خاطر این‌که شیعه نمی‌تواند با محذور اول کنار بیایند،‌ توهین مذهبی و دشنام‌گویی بر اهل‌بیت(ع) صورت گرفته است.

اما جوابِ استدلال مولوی گرگیج آن است که شیعه آغاز امامتِ امام علی(ع) و امامان اهل‌بیت(ع) را بلافاصله بعد از رحلت پیامبر(ص) می‌داند نه بعد از قتل خلیفه‌ی سوم و خلافت امام علی(ع). مفهوم امامت نیز با خلافت ظاهری خیلی متفاوت است. حتی در میان اهل‌سنت نیز بعضی معتقدند با توجه به سخن معروف و مشهور خلیفه دوم که: «لَوْ لَا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ؛‌ اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد» امامت شرعی از آن امام علی(ع) و خلافت ظاهری با خلفای راشدین بوده است. به هر حال، شیعه مشروعیت تصرفات و حلیّت امور را حتی در زمان خلیفه‌ی دوم به دست امام علی(ع) و به امضای ایشان می‌داند نه خلیفه‌ی دوم. پس نزد شیعه صحت هبه یا عقد نکاح جناب عمربن‌خطاب ملازمه‌ای با پذیرش خلافت ایشان ندارد، تا شیعه در برابر این استدلال مسکوت شود.
در حاشیه این بحث دو نکته را نیز بیافزایم:

۱. جناب مولوی گرگیج با بیان این سخنان می‌خواهند موجبات ارادت و محبت شیعیان به خلفای راشدین را فراهم سازند یا حداقل از بیان توهین به آنها جلوگیری کنند، ولی ایشان همچون بسیاری از مجادله‌گران مذهبی راه را اشتباه می‌روند، سخنان ایشان نه تنها محبت و مودتی در این طرف ایجاد نمی‌کند بلکه توهین‌ به خلفا را می‌افزاید و موجب تضعیف فعالیت‌های منطقی در جهت منع از توهین مذهبی می‌شود. با انتشار سخنان ایشان در میان شیعه، تندورها و مجادله‌گران مذهبی یک قدم جلوتر می‌آیند و با دامن زدن به هیجان‌های مذهبی، خروش و دعوای شیعه و سنی را منطقی‌تر از وحدت و تقریب مذاهب نشان می‌دهند. پس بهترین تعبیری که درباره عملکرد ایشان می‌توانیم داشته باشیم این است که: "از قضا سرکنگبین صفرا فزود"

۲. بعضی از چهره‌های رسانه‌ای این طرف با هیجانی خاصی سخنان مولوی گرگیج را منتشر کردند و آن فرصتی برای برانگیختن هیجان و شور شیعه برای عزاداری فاطمیه(ع) دیدند. این عده فقط جنبه‌ی توهین‌آمیز این سخنان را برجسته کردند و خواسته یا ناخواسته مروج استدلال‌های ناصواب مولوی گرگیج شدند. این عملکرد مرا یاد سخنان مقام معظم رهبری می‌اندازد که فرمودند:

«سعدى می‌گوید: "یک نفرى به من فحش داد، من نشنیدم؛ مثل تیرى بود که‌انداخت و به من نخورد. تو این تیر را برداشته‌اى آمده‌اى در پهلوى من فرو می‌کنى؟ این فحش را به من می‌رسانى؟" آنجا یک روزی فحشى جعل کردند و به امام صادق(ع) نسبت دادند، تو حالا برداشتى این فحش را و در طول تاریخ با خودت حمل می‌کنى و با جدیّت یک بار دیگر محکم در پهلوى امام صادق(ع) فرو می‌کنى؛ این خوب است؟ این درست است؟ این را می‌گویند شیعه‏ امام صادق(ع)؟ این را می‌گویند علاقه‏مند به امام صادق(ع)؟ چرا وقتى‌که نمی‌فهمید و نمی‌توانید استنباط کنید، قضاوت می‌کنید؟»(همر‌زمان حسین(ع)، سخنان رهبری در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم (ع)، ص221)
.........
@azadpajooh

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
Forwarded from اخلاق در حوزه اجتماع (Sadegh Nia)
📸 تصویر پربازدید امروز در شبکه های اجتماعی.
🔹️ ‏مردی می‌هد از روی پل پریده و خود‌کشی کند. مردم با دست‌های حلقه‌شده و رشته‌ای طناب او را نگه داشتند تا این‌که او را متقاعد کنند که دنیا آن‌قدرها که او فکر می‌کند بد نیست.
🔷 من نمی‌دانم در ذهن آن مرد چه می‌گذرد و چه چیزی او را به این‌جا رسانده است؛ ولی شک‌ندارم که اگر من آن‌جا بودم یکی از آن دست‌های گره‌شده از آنِ من بود. ما آدم‌ها را رشته‌های باریکی به زندگی پیوند داده‌اند، چیزی شبیه همین دست‌ها. وقتی احساس می‌کنیم هیچ دستی برای نگه داشتن‌مان نیست، و هیچ لبی به یاد ما نمی‌خندد، و کسی زیستن را به ما تعارف نمی‌کند؛ از این پل سر در می‌آوریم. هر یک از ما برای بودن و زیستن به این آغوش‌های پر از شفقت و مهروزی نیاز دارد.
مهراب صادق‌نیا
۱۴۰۰/۹/۲۵
@sadeghniamehrab
🔺مسئولین از صحبت های زیاد اجتناب کنند/ کشور احتیاجی به سخنرانی ندارد

آیت الله سید حسن عاملی:

🔹 از مسئولین رده بالای کشور می‌خواهیم از خطابه خوانی و صحبت‌های زیاد اجتناب کنند و شایسته است مسئولین کلاً دور خطابه خوانی خط بکشند متاسفانه این هفته در اجتماع سفراء و نمایندگی های خارج از کشور مسئولین رده یک و دو کشور در سخنرانی سنگ تمام گذاشتند الان کشور احتیاجی به سخنرانی ندارد ما خطباء جمعه به حد کافی صحبت می‌کنیم مسئولین مرد فعال باشند نه مرد قوال

🔹 حال اگر عطش سخنرانی اقتضاء کرد که سخنرانی کنند اولاً بسیار کوتاه باشد، نشست های حساس در کشورهای پیشرفته ده دقیقه بیشتر نیست در عرض ده دقیقه مصوبات حساس را انجام می‌دهند و بلند می‌شوند می‌روند سراغ کار ثانیا اگر سخنرانی کردند از کلمه " باید" اجتناب کنند این قطعا ملت ما را عصبانی می‌کند تمام کار دست شماست شما حق ندارید بگویید باید فلان طور بشود باید این‌طور بشود مردم منتظر اقدامات شما هستند نه منتظر سخنرانی مملو از باید باید.
@ardabilsiyasi
2025/09/04 08:58:00
Back to Top
HTML Embed Code: