HA_MIM1377 Telegram 4726
♦️استسقای "بهتر شدن"♦️

▪️آدمیزاد است و ضعف‌هایش. ترس‌هایش. کم‌آوردن‌هایش. بی‌طاقتی‌هایش. زیاده خواستن‌هایش. کار از دست در رفتن‌هایش. خشم‌هایش. آدمیزاد همین است. همین‌ایم.

▪️برای هر کسی، معمولاً بازی‌هایی هست برای یک عمر. بازی‌هایی که شروع می‌شوند اما تمام نمی‌شوند. شکل‌شان عوض می‌شود اما باز هم هستند. هر ثانیه، هر ساعت، هر روز. کشش‌هایی. برای یکی، پولدار شدن. برای یکی، مشهور شدن. برای یکی بیشتر خواندن. برای یکی زیباتر شدن. برای یکی، مرهم دیگران بودن.

▪️یکی از این بازی‌های تا همیشه، برای بعضی‌ها، "بهتر شدن" است: بهتر شدن، یعنی میل به کمتر خطا کردن. به کمتر زخم زدن. مسلط‌تر بودن. صبورتر بودن. گشاده‌دست‌تر و پاکباخته‌تر بودن. صادق‌تر بودن. از این قبیل. این بازی، این میل به چیزی اخلاقی‌تر بودن، از آن بازی‌هایی است که گاهی، برای بعضی، آغاز می‌شود و تمامی ندارد. مذهبی که هستیم، یک‌طور. میل به بنده‌ی بهتر خدا بودن. غیرمذهبی‌اش، عطش اخلاقی‌تر بودن. اگر خط‌کش این "بهتر بودن"، نظر دیگران و جهان بیرون بود، کار راحت‌تر بود. جایی، کار تمام می‌شد. یا لااقل اگر نه تمام، رضایتی هم از آنچه کرده‌ای، در کنار این ملامت همواره و ابدی می‌نشست. اما خط‌کش و متر معیارش، در بیرون نیست. در درون است. برای خط‌کش سخت‌گیر ِدرون، خطتت، هیچ‌وقت «به قدر کافی» صاف نیست.

▪️نتیجه‌اش اما برای من یکی بوده: مدام ملامت خویشتن. مدام. در تمام اشکال‌ش. مذهبی و غیرمذهبی‌اش. مدام نارضایتی از چیزی که هستی. مدام میل به "جبران" چیزی که بوده‌ای و کاری که کرده‌ای. مدام مقایسه‌ی خود با یک «خویشتن ِ اخلاقی ِ غیرمحقق ِ در تاریخ ». یک ایده‌ال دسترسی ناپذیر. مذهبی‌اش، با «مردان خدا». اصلاً منطق «مراقبه‌ی شبانه اعمال روزانه» و «حاسبوا قبل ان تُحاسبوا»ی تا همیشه ناتمام و همواره همین است. و غیرمذهبی‌اش، مقایسه‌ای با یک موجود چهل تکه‌ای که فهم ابن سینا و صبر ِ ماندلا و پاک‌باختگی گاندی و جسارت چه‌گوارا را با هم دارد. نیست‌در‌جهانی که به نوبت، به ملامتت برمی‌خیزند. سرزنشی درونی که هیچ وقت تمام نمی‌شود. هیچ وقت.

▪️و من خسته‌ام. عمیقاً، در این دوره از زندگی، خسته‌ام از تداوم ِتلاش ِ عمیق ِ همیشگی برای بهتر بودن. برای توسعه‌ی خویشتن. برای سرزنش کردن خودم برای هر موقعیت و هر گفتن و هر کرده و هر ناگفته و نکرده. دلم می‌خواهد این بازی را تمام کنم. دلم می‌خواهد یک دقیقه، یک روز، یک سال، یک عمر، بنشینم و همینی که هستم و ساختم و آورده‌ام را نگاه کنم. چشم در چشمش، چای بنوشم. دلم می‌خواهد هم لجن‌های متعفن وجودش و هم پرنیان‌های اندک ِ خودبافته‌ای جان‌اش را با هم، کنار هم، ببینم و بپذیرم. دیگران هم خودشان می‌دانند: خواه بپذیرند، خواه لب برچینند و بروند. ببینند که: من اینم. به تمامی. همین. نه حتی با میلی به بهتر شدن. بالاتر پریدن. زیباتر شدن. نه! همین که هست. همین که هستم. اگر همین زشت ِ زیبای ِ کج و کوله‌ی مهربان ِ بی‌صبر ِ دروغگوی ِ امین ِ خودخواه ِ صبور را دوست دارند، بنشینند و بمانند. و اگر نه، وجودهای دیگر، در این داستان ِ کوتاه زندگی‌نام، فراوانند.

▪️فمنیست‌ها زمانی گفته‌بودند: کار ِ زنان در خانه، کاری است نامرئی و تا همیشه و هرگز، تمام ناشدنی. من، از این رفت و روب ِ نامرئی ِ تمام‌ناشدنی خانه‌ی درونم، خسته‌ام. خانه، همین است. دیگر، "بهتر" نمی‌شوم!


▫️پانوشت: این یک نسخه نیست. برای دیگران نیست اصلاً. یک #گفتگوی_تنهایی است. هر کس، خودش بهتر می‌داند که بازی یا بازی‌های اصلی همیشگی او چیست. و سؤال این است که: گفتگوی تنهایی‌ات را چرا وسط جمع می‌کنی؟ درست است. شاید به خاطر اینکه تنهایی‌ام، آنقدرها بزرگ نیست که خودم، تنها مخاطب خودم باشم. اما این هم از همان ویژگی‌هاست. از همان چیزهایی که من‌ام. همین است دیگر.

#گفتگوهای_تنهایی
از کانال راهیانه
https://www.tgoop.com/ha_mim1377



tgoop.com/ha_mim1377/4726
Create:
Last Update:

♦️استسقای "بهتر شدن"♦️

▪️آدمیزاد است و ضعف‌هایش. ترس‌هایش. کم‌آوردن‌هایش. بی‌طاقتی‌هایش. زیاده خواستن‌هایش. کار از دست در رفتن‌هایش. خشم‌هایش. آدمیزاد همین است. همین‌ایم.

▪️برای هر کسی، معمولاً بازی‌هایی هست برای یک عمر. بازی‌هایی که شروع می‌شوند اما تمام نمی‌شوند. شکل‌شان عوض می‌شود اما باز هم هستند. هر ثانیه، هر ساعت، هر روز. کشش‌هایی. برای یکی، پولدار شدن. برای یکی، مشهور شدن. برای یکی بیشتر خواندن. برای یکی زیباتر شدن. برای یکی، مرهم دیگران بودن.

▪️یکی از این بازی‌های تا همیشه، برای بعضی‌ها، "بهتر شدن" است: بهتر شدن، یعنی میل به کمتر خطا کردن. به کمتر زخم زدن. مسلط‌تر بودن. صبورتر بودن. گشاده‌دست‌تر و پاکباخته‌تر بودن. صادق‌تر بودن. از این قبیل. این بازی، این میل به چیزی اخلاقی‌تر بودن، از آن بازی‌هایی است که گاهی، برای بعضی، آغاز می‌شود و تمامی ندارد. مذهبی که هستیم، یک‌طور. میل به بنده‌ی بهتر خدا بودن. غیرمذهبی‌اش، عطش اخلاقی‌تر بودن. اگر خط‌کش این "بهتر بودن"، نظر دیگران و جهان بیرون بود، کار راحت‌تر بود. جایی، کار تمام می‌شد. یا لااقل اگر نه تمام، رضایتی هم از آنچه کرده‌ای، در کنار این ملامت همواره و ابدی می‌نشست. اما خط‌کش و متر معیارش، در بیرون نیست. در درون است. برای خط‌کش سخت‌گیر ِدرون، خطتت، هیچ‌وقت «به قدر کافی» صاف نیست.

▪️نتیجه‌اش اما برای من یکی بوده: مدام ملامت خویشتن. مدام. در تمام اشکال‌ش. مذهبی و غیرمذهبی‌اش. مدام نارضایتی از چیزی که هستی. مدام میل به "جبران" چیزی که بوده‌ای و کاری که کرده‌ای. مدام مقایسه‌ی خود با یک «خویشتن ِ اخلاقی ِ غیرمحقق ِ در تاریخ ». یک ایده‌ال دسترسی ناپذیر. مذهبی‌اش، با «مردان خدا». اصلاً منطق «مراقبه‌ی شبانه اعمال روزانه» و «حاسبوا قبل ان تُحاسبوا»ی تا همیشه ناتمام و همواره همین است. و غیرمذهبی‌اش، مقایسه‌ای با یک موجود چهل تکه‌ای که فهم ابن سینا و صبر ِ ماندلا و پاک‌باختگی گاندی و جسارت چه‌گوارا را با هم دارد. نیست‌در‌جهانی که به نوبت، به ملامتت برمی‌خیزند. سرزنشی درونی که هیچ وقت تمام نمی‌شود. هیچ وقت.

▪️و من خسته‌ام. عمیقاً، در این دوره از زندگی، خسته‌ام از تداوم ِتلاش ِ عمیق ِ همیشگی برای بهتر بودن. برای توسعه‌ی خویشتن. برای سرزنش کردن خودم برای هر موقعیت و هر گفتن و هر کرده و هر ناگفته و نکرده. دلم می‌خواهد این بازی را تمام کنم. دلم می‌خواهد یک دقیقه، یک روز، یک سال، یک عمر، بنشینم و همینی که هستم و ساختم و آورده‌ام را نگاه کنم. چشم در چشمش، چای بنوشم. دلم می‌خواهد هم لجن‌های متعفن وجودش و هم پرنیان‌های اندک ِ خودبافته‌ای جان‌اش را با هم، کنار هم، ببینم و بپذیرم. دیگران هم خودشان می‌دانند: خواه بپذیرند، خواه لب برچینند و بروند. ببینند که: من اینم. به تمامی. همین. نه حتی با میلی به بهتر شدن. بالاتر پریدن. زیباتر شدن. نه! همین که هست. همین که هستم. اگر همین زشت ِ زیبای ِ کج و کوله‌ی مهربان ِ بی‌صبر ِ دروغگوی ِ امین ِ خودخواه ِ صبور را دوست دارند، بنشینند و بمانند. و اگر نه، وجودهای دیگر، در این داستان ِ کوتاه زندگی‌نام، فراوانند.

▪️فمنیست‌ها زمانی گفته‌بودند: کار ِ زنان در خانه، کاری است نامرئی و تا همیشه و هرگز، تمام ناشدنی. من، از این رفت و روب ِ نامرئی ِ تمام‌ناشدنی خانه‌ی درونم، خسته‌ام. خانه، همین است. دیگر، "بهتر" نمی‌شوم!


▫️پانوشت: این یک نسخه نیست. برای دیگران نیست اصلاً. یک #گفتگوی_تنهایی است. هر کس، خودش بهتر می‌داند که بازی یا بازی‌های اصلی همیشگی او چیست. و سؤال این است که: گفتگوی تنهایی‌ات را چرا وسط جمع می‌کنی؟ درست است. شاید به خاطر اینکه تنهایی‌ام، آنقدرها بزرگ نیست که خودم، تنها مخاطب خودم باشم. اما این هم از همان ویژگی‌هاست. از همان چیزهایی که من‌ام. همین است دیگر.

#گفتگوهای_تنهایی
از کانال راهیانه
https://www.tgoop.com/ha_mim1377

BY حسن مجیدیان




Share with your friend now:
tgoop.com/ha_mim1377/4726

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Polls More>> In the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram, members are only allowed to post voice notes of themselves screaming. Anything else will result in an instant ban from the group, which currently has about 75 members. Ng, who had pleaded not guilty to all charges, had been detained for more than 20 months. His channel was said to have contained around 120 messages and photos that incited others to vandalise pro-government shops and commit criminal damage targeting police stations.
from us


Telegram حسن مجیدیان
FROM American