Forwarded from اسکان نیوز
🔻ریزش معدنجو ۴۰ روز بعد از فاجعه؛ حقایق تلخ زندگی پس از فاجعه دردناک معدن طبس!
حدود چهل روز از حادثه معدن طبس میگذرد. حادثهای که ۵۲ کشته برجای گذاشت و عنوان بزرگترین حادثه تاریخ معدن ایران را به خود اختصاص داد.
هنوز وضعیت حقوقی و قضایی این پرونده هنوز معلوم نیست و براساس اعلام دادگستری خراسانجنوبی فقط مرکز رسانه قوه قضائیه حق ارائه خبر از تحولات این پرونده را دارد. دیه جانباختگان پرداخت نشده، اما خانوادهها میگویند مبالغی در روزهای نخست پس از حادثه بهعنوان هزینه کفن و دفن به آنها پرداخت شده است. برخی از همسران معدنکاران جانباخته طی این چهل روز مبلغی به عنوان حقوق همسر دریافت کردهاند، اما این مبلغ برای همه واریز نشده است.
وزارت راهوشهرسازی هم قرار است یک آپارتمان ۱۰۰ متری به نصف قیمت حقیقی با شرایط وام ۱۸ساله به خانواده معدنکاران جانباخته پرداخت کند، اما خانوادهها میگویند با کدام پول قرار است ماهی شش میلیون تومان را پرداخت کنند. همه این گفتهها به کنار، خانواده جانباختگان معدن میگویند هیچ پولی جان رفته را بر نمیگرداند؛ نباید این اتفاق رخ میداد.
عجب تولد غمگینی. درست یک روز پس از فوت پدر، پسر به دنیا میآید. اما مرگ پدر هم که گرچه با فاجعهای در عمق ۷۰۰ متری زمین در تونل تاریک معدن طبس به وقوع پیوست، اما با زندگی گره خورده بود.
اعضای بدن «میثم امیدی» از جانباختگان معدن طبس در ۳۱ شهریور قبل که اعضای بدنش بلافاصله پس از اعلام مرگ مغزی اهدا شد، درست یک روز پس از فوت یکبار دیگر پدر شد. «پرهام کوچک» حالا هنوز چهل روز هم ندارد. پدر را ندیده است و بعد از این هم نخواهد دید.
مادر پرهام خانهدار است و حالا بعد از فوت شوهر به خانه پدر نقل مکان کردهاند: «فقط پول مهم نیست. خواهرم دارد میسوزد. زندگی، اما ادامه دارد. به آنها گفتهاند که، چون جانباختگان بیمه داشتند، به آنها مستمری تعلق میگیرد. ابتدا نماینده، ولی فقیه که با خانوادهها دیدار کرد گفت سعی میکنند سابقه بیمهشان را تکمیل کنند تا لااقل مستمری کاملی به آنها تعلق بگیرد.
اما نمیدانم واقعاً قرار است چه کاری انجام دهند. چون آخرین چیزی که به ما گفتند این است که باید مستمری را بهاندازه همان سابقه بیمه بگیرند. حالا همه خانوادههای جانباختگان باتوجهبه اینکه معدن مقصر شناخته شد، شکایت کردند و پیگیر تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد.»
گویی برای برخی از خانوادهها خبری از این میزان رسیدگی نیست و حقوقی هم بابت مستمری یا حقوق موقت به آنها پرداخت نشده است. «سیدجعفر» پدر مرحوم «سیدمنصور حسینی» است.
یکی از جانباختگان معدن که از کیلومترها آنسوتر، روستای «کوهسارات» مینودشت برای کار به معدنی در خراسانجنوبی رفته بود. کسی که نامش بهعنوان جوانترین جانباخته این فاجعه به ثبت رسید.
مبلغی بهعنوان حقوق تا زمان تعیینتکلیف وضعیت مستمری برای همسران جانباختگان معدن واریز شده است، اما این واریز مشمول همه خانوادهها نشده است./اقتصاد۲۴
@eskannews_com
instagram.com/eskannews
حدود چهل روز از حادثه معدن طبس میگذرد. حادثهای که ۵۲ کشته برجای گذاشت و عنوان بزرگترین حادثه تاریخ معدن ایران را به خود اختصاص داد.
هنوز وضعیت حقوقی و قضایی این پرونده هنوز معلوم نیست و براساس اعلام دادگستری خراسانجنوبی فقط مرکز رسانه قوه قضائیه حق ارائه خبر از تحولات این پرونده را دارد. دیه جانباختگان پرداخت نشده، اما خانوادهها میگویند مبالغی در روزهای نخست پس از حادثه بهعنوان هزینه کفن و دفن به آنها پرداخت شده است. برخی از همسران معدنکاران جانباخته طی این چهل روز مبلغی به عنوان حقوق همسر دریافت کردهاند، اما این مبلغ برای همه واریز نشده است.
وزارت راهوشهرسازی هم قرار است یک آپارتمان ۱۰۰ متری به نصف قیمت حقیقی با شرایط وام ۱۸ساله به خانواده معدنکاران جانباخته پرداخت کند، اما خانوادهها میگویند با کدام پول قرار است ماهی شش میلیون تومان را پرداخت کنند. همه این گفتهها به کنار، خانواده جانباختگان معدن میگویند هیچ پولی جان رفته را بر نمیگرداند؛ نباید این اتفاق رخ میداد.
عجب تولد غمگینی. درست یک روز پس از فوت پدر، پسر به دنیا میآید. اما مرگ پدر هم که گرچه با فاجعهای در عمق ۷۰۰ متری زمین در تونل تاریک معدن طبس به وقوع پیوست، اما با زندگی گره خورده بود.
اعضای بدن «میثم امیدی» از جانباختگان معدن طبس در ۳۱ شهریور قبل که اعضای بدنش بلافاصله پس از اعلام مرگ مغزی اهدا شد، درست یک روز پس از فوت یکبار دیگر پدر شد. «پرهام کوچک» حالا هنوز چهل روز هم ندارد. پدر را ندیده است و بعد از این هم نخواهد دید.
مادر پرهام خانهدار است و حالا بعد از فوت شوهر به خانه پدر نقل مکان کردهاند: «فقط پول مهم نیست. خواهرم دارد میسوزد. زندگی، اما ادامه دارد. به آنها گفتهاند که، چون جانباختگان بیمه داشتند، به آنها مستمری تعلق میگیرد. ابتدا نماینده، ولی فقیه که با خانوادهها دیدار کرد گفت سعی میکنند سابقه بیمهشان را تکمیل کنند تا لااقل مستمری کاملی به آنها تعلق بگیرد.
اما نمیدانم واقعاً قرار است چه کاری انجام دهند. چون آخرین چیزی که به ما گفتند این است که باید مستمری را بهاندازه همان سابقه بیمه بگیرند. حالا همه خانوادههای جانباختگان باتوجهبه اینکه معدن مقصر شناخته شد، شکایت کردند و پیگیر تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد.»
گویی برای برخی از خانوادهها خبری از این میزان رسیدگی نیست و حقوقی هم بابت مستمری یا حقوق موقت به آنها پرداخت نشده است. «سیدجعفر» پدر مرحوم «سیدمنصور حسینی» است.
یکی از جانباختگان معدن که از کیلومترها آنسوتر، روستای «کوهسارات» مینودشت برای کار به معدنی در خراسانجنوبی رفته بود. کسی که نامش بهعنوان جوانترین جانباخته این فاجعه به ثبت رسید.
مبلغی بهعنوان حقوق تا زمان تعیینتکلیف وضعیت مستمری برای همسران جانباختگان معدن واریز شده است، اما این واریز مشمول همه خانوادهها نشده است./اقتصاد۲۴
@eskannews_com
instagram.com/eskannews
در کف ندارم سنگ من
دکتر محمدجواد اعتمادی
در کف ندارم سنگ من، با کس ندارم جنگ من
بر کس نگیرم تنگ من، زیرا خوشم چون گلستان
📖 #چهل_چراغ_از_غزلیات_شمس
جستجویی در اشارات #مولانا در دیوان شمس
🎙 #محمدجواد_اعتمادی
🔗 منبع: در حضور حضرت مولانا
👈🏼 خواندن کل غزل در گنجور
#صلح
@Jaryaann
زندگی به من بازگردانده شد
و من اینجا در مقابل زندگی هستم
چونان کسی که به لباسی نگاه میکند
که نمیتواند آن را به تن کند.
شارلوت دلبو، پس از بازگشت از اردوگاه مرگ
📖 پسافاجعه نوشتهٔ سوزان برایسون، زن فیلسوفی است که چهارم ژوئیۀ ۱۹۹۰ در جنوب فرانسه، در مسیر پیادهروی صبحگاهی، مهاجمی از پشت به او حمله میکند، سخت کتکش میزند، تجاوز میکند و پس از خفه کردنش او را که مرده میپندارد همانجا رها میکند. سوزان اما از مرگ حتمی نجات مییابد اگرچه جهانش نابود میشود و تحصیلات و دانشش، به زندگیاش معنایی نمیبخشد و باورهایش دربارۀ ماهیت خود و جهان فرومیشکند.
او سرانجام ده سال بعد، موفق میشود روایت همراه با تحلیل خود را از این اتفاق منتشر کند. اینکه چطور وقتی «بیشتر از خودش عمر کرده» با خویشتن تازه و روانزخم (ترومای) پس از فاجعه کنار آمده است. پسافاجعه کتاب خوشخوانیست با ترجمهای روان که بهسختی میتوان آن را زمین گذاشت. اگرچه بر خشونت جنسی متمرکز است، اما چهرهٔ بسیاری از ما با تروماهای ریز و درشتمان، در آن قابل تشخیص است. آن لحظهای که احساس کردهایم رنجی را تجربه کردهایم که سزاوارش نبودهایم. از تجربهٔ جنگ، خشونت، تجاوز، اسیدپاشی، شکنجه، بازداشت، بازجویی و تحقیرشدن گرفته تا تجربهٔ اخراج از کار، تعرض محارم، ترکشدن توسط والدین یا یار و معشوق؛ تجربیاتی که باعث شده از خودمان بپرسیم: «نکند که واقعاً بیدارم و این کابوس نیست؟»
کتاب اطمینان میدهد: «شما هرگز مانند قبل نمیشوید، اما میتوانید بهتر از قبل شوید». اعتمادتان به جهان و آدمها نابود میشود، ولی راههایی هست که کمک میکند دوباره و جور دیگری از نو به جهان برگردید: آسیبدیده، حساستر، ولی هشیارتر، پَروادارتر و احتمالاً اخلاقیتر.
برایسون در بخشی از کتاب به ایدۀ «خودمختاری/خودآیینی» در فلسفه اشاره میکند: ایدهای که «من» را منبع کنشگری و انتخاب آزاد میداند. او میگوید این خودِ خودآیین در فاجعه میشکند و خرد میشود. بازمانده از یک فاجعه با خود پیشیناش یکی نیست و نیاز به کمک مشاوران و همراهان همدل دارد تا «خودش را پیدا کند». او به نفع این ایدۀ زنانهنگر استدلال میکند که «خودمختاری/خودآیینی اساساً وابسته به دیگران است... خودمختاری/خودآیینی کشیدن دیوار دور خود یا اموال خود نیست، بلکه شکل دادن روابطی اساسی با دیگران است». دیگران میتوانند ما را نابود کنند، اما به همان اندازه در آفرینش و استمرار فهم ما از خودمان موثرند...
این کتاب روایتی واقعی، زیبا و جسورانه از فرایند بهبود برایسون و پژوهش فلسفی او دربارۀ تروماست؛ موضوعی میانرشتهای دربارۀ ماهیت هویت، خاطرات، جامعه، و تروما. برایسون شرح میدهد که چگونه در پسافاجعۀ خشونت ناشی از تعرض جنسی، هویتش نابود شد و چگونه کوشید تا آن را از نو بسازد.
📚 پسافاجعه؛ خشونت و بازساختن خود
✍🏼 سوزان جی برایسون
📝 ترجمه: امیر صائمی، نشر برج، ۱۴۰۳
🔗 منابع: ۱ و ۲
#کتاب #روانزخم #تابآوری #زنانهنگری
@Jaryaann
✳ منصورآبادیها برندهٔ جایزهٔ «مارخور»
حفاظتگاه مردمی منصورآباد رفسنجان جایزهٔ مارخور را از آن خود کرد. جایزهای که هر دو سال توسط شورای جهانی حفاظت از حیات وحش و شکار به تلاشهای مردمی موفق در حفاظت از #محیط_زیست اعطا میشود. این حفاظتگاه، بهعنوان نخستین نهاد ایرانی این جایزه را در اجلاس کنوانسیون تنوع زیستی ملل متحد COP16 در کلمبیا دریافت کرد.
بهگفتهٔ «حامد ابوالقاسمی»، کارشناس راهبری حفاظت و مدیر حفاظتگاه مردمی منصورآباد رفسنجان، این جایزه بنا بر آمار و شاخصها، بهخاطر بیش از ۱۵ سال حفاظت مشارکتی و ایجاد الگویی موفق از ارتباط مؤثر بین حفاظت از #حیات_وحش، بهرهبرداری پایدار و معیشت جامعه محلی به منصورآباد اهدا شد.
🔗 گزارش فاطمه باباخانی در «پیام ما»
#پاس_زندگی #کنشگری
#جنبش_خودساماندهی_جامعه_مدنی
@Jaryaann
حفاظتگاه مردمی منصورآباد رفسنجان جایزهٔ مارخور را از آن خود کرد. جایزهای که هر دو سال توسط شورای جهانی حفاظت از حیات وحش و شکار به تلاشهای مردمی موفق در حفاظت از #محیط_زیست اعطا میشود. این حفاظتگاه، بهعنوان نخستین نهاد ایرانی این جایزه را در اجلاس کنوانسیون تنوع زیستی ملل متحد COP16 در کلمبیا دریافت کرد.
بهگفتهٔ «حامد ابوالقاسمی»، کارشناس راهبری حفاظت و مدیر حفاظتگاه مردمی منصورآباد رفسنجان، این جایزه بنا بر آمار و شاخصها، بهخاطر بیش از ۱۵ سال حفاظت مشارکتی و ایجاد الگویی موفق از ارتباط مؤثر بین حفاظت از #حیات_وحش، بهرهبرداری پایدار و معیشت جامعه محلی به منصورآباد اهدا شد.
🔗 گزارش فاطمه باباخانی در «پیام ما»
#پاس_زندگی #کنشگری
#جنبش_خودساماندهی_جامعه_مدنی
@Jaryaann
💠 انسان خوب در شاهنامه کیست؟
انسان خوب شاهنامه دارای این صفات است:
۱- خردمندی: هیچ صفتی برای مرد و زن بالاتر از خردمندی نیست کسی که از خرد برخوردار است میداند که چگونه باید زندگی کند. هرگز زیان نمیبیند و به راه کژ نمیافتد، خرد، گوهر زندگی است، چون آن را یافتی رستگاری این جهان و آن جهان با تست.
۲- فرهنگ: پس از خرد فرهنگ میآید. در واقع این دو به هم وابستهاند. خردمند به فرهنگ روی میبرد، و با فرهنگ از خرد نصیب مییابد. خاصیت فرهنگ آن است که به ما راه و رسم زندگی میآموزد و انسانیت ما را میشکفاند. فرهنگ اکتسابی است، هر چند برای دست یافتن به آن، آمادگی ذاتی لازم است. مرد با فرهنگ از اعتدال و آهستگی رفتار برخوردار است.
۳- صلحطلبی: با آنکه شاهنامه کتاب جنگها است، با اینحال مرد خوب کسی است که صلح طلب باشد. تنها در یک مورد جنگ رواست، و آن جنگ بر ضد بدی است. جنگهای کینخواهی نیز از این جهت واجب است که برای مجازات گناهکار است.
۴- بیآزاری: انسان خوب به کسی آزار نمیرساند. مصراع معروف «میازار موری که دانه کش است»، همه حکمت شاهنامه را در خود خلاصه کرده است. فریدون به پسرش ایرج میگوید:
بیآزاری جنبهٔ خودداری دارد، جنبه مثبت آن خدمتگزاری است، و همه مردان خوب شاهنامه سعی داشتهاند که خدمتگزار مردم باشند.
۵- نام نیک: این درست نیست که انسان به هر قیمتی شد زندگی کند، باید با نیکنامی و سربلندی عمر بسر برد. در نظر پهلوانان خوب شاهنامه، مرگ بهتر از بد نامی است، چنانکه در این بیت آمده است:
✍🏼 #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
📖 #کتاب «نوشتههای بیسرنوشت»، ص ۶۶-۵۴
🔗منبع: کانال دکتر اسلامی نُدوشن
#شاهنامه #اخلاق #خرد #پهلوانی #صلح #بیآزاری
@Jaryaann
انسان خوب شاهنامه دارای این صفات است:
۱- خردمندی: هیچ صفتی برای مرد و زن بالاتر از خردمندی نیست کسی که از خرد برخوردار است میداند که چگونه باید زندگی کند. هرگز زیان نمیبیند و به راه کژ نمیافتد، خرد، گوهر زندگی است، چون آن را یافتی رستگاری این جهان و آن جهان با تست.
۲- فرهنگ: پس از خرد فرهنگ میآید. در واقع این دو به هم وابستهاند. خردمند به فرهنگ روی میبرد، و با فرهنگ از خرد نصیب مییابد. خاصیت فرهنگ آن است که به ما راه و رسم زندگی میآموزد و انسانیت ما را میشکفاند. فرهنگ اکتسابی است، هر چند برای دست یافتن به آن، آمادگی ذاتی لازم است. مرد با فرهنگ از اعتدال و آهستگی رفتار برخوردار است.
۳- صلحطلبی: با آنکه شاهنامه کتاب جنگها است، با اینحال مرد خوب کسی است که صلح طلب باشد. تنها در یک مورد جنگ رواست، و آن جنگ بر ضد بدی است. جنگهای کینخواهی نیز از این جهت واجب است که برای مجازات گناهکار است.
۴- بیآزاری: انسان خوب به کسی آزار نمیرساند. مصراع معروف «میازار موری که دانه کش است»، همه حکمت شاهنامه را در خود خلاصه کرده است. فریدون به پسرش ایرج میگوید:
نباید ز گیتی تو را یار جست
بیآزاری و راستی یار تست
بیآزاری جنبهٔ خودداری دارد، جنبه مثبت آن خدمتگزاری است، و همه مردان خوب شاهنامه سعی داشتهاند که خدمتگزار مردم باشند.
۵- نام نیک: این درست نیست که انسان به هر قیمتی شد زندگی کند، باید با نیکنامی و سربلندی عمر بسر برد. در نظر پهلوانان خوب شاهنامه، مرگ بهتر از بد نامی است، چنانکه در این بیت آمده است:
بنام ار بریزی مرا گفت خون
به از زندگانی به ننگ اندرون
✍🏼 #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
📖 #کتاب «نوشتههای بیسرنوشت»، ص ۶۶-۵۴
🔗منبع: کانال دکتر اسلامی نُدوشن
#شاهنامه #اخلاق #خرد #پهلوانی #صلح #بیآزاری
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️کارگر خوزستانی یادآور دهقان فداکار آذربایجانی
فارِس تمیمی، کارگر جوان خوزستانی با دلاوری و از خودگذشتگی، برای نجات جان سه سرنشین یک خودرو که روی ریل راهآهن دغاغلهٔ اهواز گرفتار شده بودند، جان خود را نثار کرد.
#ایثار #شجاعت #مردم_ایران
@Jaryaann
فارِس تمیمی، کارگر جوان خوزستانی با دلاوری و از خودگذشتگی، برای نجات جان سه سرنشین یک خودرو که روی ریل راهآهن دغاغلهٔ اهواز گرفتار شده بودند، جان خود را نثار کرد.
#ایثار #شجاعت #مردم_ایران
@Jaryaann
🔴 استاد و رودکی
اشکهای استاد آموزگار بر مزارِ رودکی، سخت تکاندهنده و معنادار است. بارها فیلم را دیدهام و از حسِ خالصاش سرشار شدهام. من که استاد را از نزدیک میشناسم، میدانم که ذرهای ناراستی یا اغراق در اشکهای از ته دل برآمدهشان نبود. [...]
دکتر #ژاله_آموزگار، زادۀ خوی [در آذربایجان غربی]، تحصیلکردۀ تبریز و پاریساند و در تهران زندگی میکنند. [اما] چرا اشکهای ایشان در [شهر] پنجکنت [تاجیکستان] روانه، و بغضشان گشوده میشود؟ من [این] اشک را صرفاً عاطفی و هیجانی نمیدانم. [این] اشکها از دردِ فراقی است که بر جهانِ ما نشاندهاند. حسرتی بر گذشتۀ درخشانِ شکوفای روزگارِ رودکی است؛ بر ایرانِ جداافتاده از ایران؛ مهریست خردمندانه یا خِردی مهرآمیز بر ایرانِ از دسترفته...
فاصلۀ جغرافیاییِ خوی و پنجکنت بسیار است. فاصلۀ اندیشۀ شمس تبریزی و رودکی هم کم نیست، اما این فاصلهها را مفهومی بزرگ به نام #ایرانشهر چنان به هم آورده که گویی خوی در ورارود است یا پنجکنت در آذربایجان و شمس و رودکی دو برادرند که هر کدام به راهی رفته، بیآنکه برادری را فرو نهاده باشد.
اشکهای استاد بر مزارِ #رودکی نشان داد که ایرانشهر هنوز زنده است، روحِ رودکی حاضر است و میتوان با آن گذشتۀ باشکوه در این دنیای بههمریخته زندگی کرد و به ما فهماند که همهجای ایران سرای ماست و امید به بازسازیِ [فرهنگی] ایرانشهر، امیدی واهی نیست. اینها را مدیون استاد آموزگاریم. عمرشان دراز.
✍️ جواد رنجبر درخشیلر، شاهنامهپژوه
🔗 منبع: ایراندل
#ریشههای_مشترک
@Jaryaann
اشکهای استاد آموزگار بر مزارِ رودکی، سخت تکاندهنده و معنادار است. بارها فیلم را دیدهام و از حسِ خالصاش سرشار شدهام. من که استاد را از نزدیک میشناسم، میدانم که ذرهای ناراستی یا اغراق در اشکهای از ته دل برآمدهشان نبود. [...]
دکتر #ژاله_آموزگار، زادۀ خوی [در آذربایجان غربی]، تحصیلکردۀ تبریز و پاریساند و در تهران زندگی میکنند. [اما] چرا اشکهای ایشان در [شهر] پنجکنت [تاجیکستان] روانه، و بغضشان گشوده میشود؟ من [این] اشک را صرفاً عاطفی و هیجانی نمیدانم. [این] اشکها از دردِ فراقی است که بر جهانِ ما نشاندهاند. حسرتی بر گذشتۀ درخشانِ شکوفای روزگارِ رودکی است؛ بر ایرانِ جداافتاده از ایران؛ مهریست خردمندانه یا خِردی مهرآمیز بر ایرانِ از دسترفته...
فاصلۀ جغرافیاییِ خوی و پنجکنت بسیار است. فاصلۀ اندیشۀ شمس تبریزی و رودکی هم کم نیست، اما این فاصلهها را مفهومی بزرگ به نام #ایرانشهر چنان به هم آورده که گویی خوی در ورارود است یا پنجکنت در آذربایجان و شمس و رودکی دو برادرند که هر کدام به راهی رفته، بیآنکه برادری را فرو نهاده باشد.
اشکهای استاد بر مزارِ #رودکی نشان داد که ایرانشهر هنوز زنده است، روحِ رودکی حاضر است و میتوان با آن گذشتۀ باشکوه در این دنیای بههمریخته زندگی کرد و به ما فهماند که همهجای ایران سرای ماست و امید به بازسازیِ [فرهنگی] ایرانشهر، امیدی واهی نیست. اینها را مدیون استاد آموزگاریم. عمرشان دراز.
✍️ جواد رنجبر درخشیلر، شاهنامهپژوه
🔗 منبع: ایراندل
#ریشههای_مشترک
@Jaryaann
Telegram
ایراندل | IranDel
🎥 اشکهای استاد ژاله آموزگار هنگامِ زیارتِ آرامگاه رودکی در کشور تاجیکستان
@IranDel_Channel
💢
@IranDel_Channel
💢
▪️خاموش باشید!
تا راهی بازیابید.
که «گفت» غبارانگیز است
مگر گفتِ کسی
که از غبار گذشته باشد.
📜 مقالات #شمس_تبریزی
#سکوت
@Jaryaann
تا راهی بازیابید.
که «گفت» غبارانگیز است
مگر گفتِ کسی
که از غبار گذشته باشد.
📜 مقالات #شمس_تبریزی
#سکوت
@Jaryaann
جریانـ
💡 #مراد_ثقفی، پژوهشگر اندیشهٔ سیاسی و فعال مدنی در سلسله نشستهای #پانوراما از ضرورت #ملیگرایی میگوید: ملیگرایی همزاد و سنگبنای #دموکراسی و آن دریایی است که باید کشتی سیاست را در آن بندازید تا حرکت کند. آنهایی که ملیگرایی را نادیده میگیرند بدترین دشمنان…
ویدئوی کامل این سخنرانی در یوتیوب پانوراما منتشر شد و پیوند (لینک) آن به پایان فرسته افزوده شد.
به علاقهمندان اندیشهٔ سیاسی و همراهان ایراندوست پیشنهاد میکنیم این سخنرانی را ببینند و بشنوند.
@Jaryaann
به علاقهمندان اندیشهٔ سیاسی و همراهان ایراندوست پیشنهاد میکنیم این سخنرانی را ببینند و بشنوند.
@Jaryaann
⚪️ مرا ز «من» برهان!
و نقل است کسی ازو [=شیخ ابوالحسن پوشنجی] دعا خواست گفت: «حق تعالی تو را نگاه دارد از فتنهٔ تو.»
◽️(تذکرةالاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، جلد اول، ص۵۵۸)
«خداوندا! بوسعید را از بوسعید برهان!»
◽️(همان، ص۹۰۵)
من در تو همی گریزم از فتنهٔ خویش
من آن توام، مرا به من باز مده
◽️(#مولانا، کلیات شمس، رباعیِ۱۶۰۰)
به پای خویشتن آیند عاشقان به کَمندت
که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی
◽️#سعدی
«همه ما از همین رنج میبریم: عشقْ روح ما را به اندازه کافی ندزدیده است.»
◽️(شش اثر، #کریستین_بوبن، ترجمه مهتاب بلوکی، ص۶۲)
🔗 منبع
@Jaryaann
و نقل است کسی ازو [=شیخ ابوالحسن پوشنجی] دعا خواست گفت: «حق تعالی تو را نگاه دارد از فتنهٔ تو.»
◽️(تذکرةالاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، جلد اول، ص۵۵۸)
«خداوندا! بوسعید را از بوسعید برهان!»
◽️(همان، ص۹۰۵)
من در تو همی گریزم از فتنهٔ خویش
من آن توام، مرا به من باز مده
◽️(#مولانا، کلیات شمس، رباعیِ۱۶۰۰)
به پای خویشتن آیند عاشقان به کَمندت
که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی
◽️#سعدی
«همه ما از همین رنج میبریم: عشقْ روح ما را به اندازه کافی ندزدیده است.»
◽️(شش اثر، #کریستین_بوبن، ترجمه مهتاب بلوکی، ص۶۲)
🔗 منبع
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️بانو بیبی معصومه همسر زندهیاد حبیبخان گرگینپور و خواهر استاد #محمد_بهمنبیگی در سن ۹۵ سالگی در حال مشاعره با نتیجهاش.
منبعش را نیافتم. کاش حالتان از دیدنش خوش شود.
🔗 منبع متن و ویدئو
#شعر #خرد #حالخوبی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
منبعش را نیافتم. کاش حالتان از دیدنش خوش شود.
🔗 منبع متن و ویدئو
#شعر #خرد #حالخوبی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
مادر علم نجوم ايران
آلِنوش طِریان (تریان)، «مادر نجوم» و «بانوی اخترفیزیک ایران» بنیانگذار نخستین رصدخانه و تلسکوپ خورشیدی ایران، ۱۸ آبان ۱۳۰۰ در خانوادۀ ارمنی اهل هنر و ادبیات زاده شد. او پس از اخذ لیسانس فیزیک از دانشگاه تهران به فرانسه رفت و تحصیلش را تا دکتری فیزیک اتمسفر در دانشگاه سوربن ادامه داد. او با وجود پیشنهاد استادی از سوربن به ایران بازگشت و دانشیار فیزیک رشته ترمودینامیک شد. مدتی بعد با بورس دولت آلمان غربی برای مطالعه رصدخانه فیزیک خورشیدی به این کشور رفت و پس از بازگشت به ایران به عنوان نخستین فیزیکدان زن که به مقام استادی رسیده، مشغول به تدریس شد و در سال ۱۳۵۸ پس از ۳۲ سال خدمت صادقانه به کشورش و پرورش استادانی ارزشمند بازنشسته شد.
او پس از مرگ مرد مورد علاقهاش در جوانی تا پایان عمر مجرد ماند. آلنوش کتابخانه شخصی خود را به کتابخانه ملی اهدا، و منزلش را در جلفای نو اصفهان وقف دانشجویانی کرد که محل اسکان مناسبی ندارند. او ۱۴ اسفند ۱۳۸۹ در خانه سالمندان توحید تهران درگذشت.
🔗 منبع توضیحات
👈🏼 مستند «سوی خورشید» (دربارهٔ آلنوش)
#زنان_ایرانی #فرزند_ایران
@Jaryaann
آلِنوش طِریان (تریان)، «مادر نجوم» و «بانوی اخترفیزیک ایران» بنیانگذار نخستین رصدخانه و تلسکوپ خورشیدی ایران، ۱۸ آبان ۱۳۰۰ در خانوادۀ ارمنی اهل هنر و ادبیات زاده شد. او پس از اخذ لیسانس فیزیک از دانشگاه تهران به فرانسه رفت و تحصیلش را تا دکتری فیزیک اتمسفر در دانشگاه سوربن ادامه داد. او با وجود پیشنهاد استادی از سوربن به ایران بازگشت و دانشیار فیزیک رشته ترمودینامیک شد. مدتی بعد با بورس دولت آلمان غربی برای مطالعه رصدخانه فیزیک خورشیدی به این کشور رفت و پس از بازگشت به ایران به عنوان نخستین فیزیکدان زن که به مقام استادی رسیده، مشغول به تدریس شد و در سال ۱۳۵۸ پس از ۳۲ سال خدمت صادقانه به کشورش و پرورش استادانی ارزشمند بازنشسته شد.
او پس از مرگ مرد مورد علاقهاش در جوانی تا پایان عمر مجرد ماند. آلنوش کتابخانه شخصی خود را به کتابخانه ملی اهدا، و منزلش را در جلفای نو اصفهان وقف دانشجویانی کرد که محل اسکان مناسبی ندارند. او ۱۴ اسفند ۱۳۸۹ در خانه سالمندان توحید تهران درگذشت.
🔗 منبع توضیحات
👈🏼 مستند «سوی خورشید» (دربارهٔ آلنوش)
#زنان_ایرانی #فرزند_ایران
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️۱۸ آبان سالروز درگذشت #توران_میرهادی است؛ کوشندهٔ ادبیات کودک و نوجوان، از بنیادگذاران شورای کتاب کودک و فرهنگنامهٔ کودک و نوجوان و پایهگذار مدرسهٔ فرهاد که ۶۰ سال در زمینهٔ آموزش و پرورش و فرهنگ و ادبیات کودک و نوجوان بانی آثار نیک شد.
تورانخانم روانشناسی تربیتی را در دانشگاه سوربن، و سپس رشتهٔ آموزش پیشدبستانی را در کالج سوونیه خواند و در کلاسهای هنری والُن و ژان پیاژه دو روانشناس پُرآوازه در حوزه معرفتشناسی کودک حضور یافت. آنهنگام موضوع نظریههای رشد والن و پیاژه حتی در اروپا تازه بودند. میرهادی علاوه بر آموختن این دیدگاهها، با آموزشگران بزرگ اروپا و آمریکا مانند فردریک فریبل، یوهان هانریش پستالوزی، اوید دکرولی، #جان_دیویی، سلستین فرنه و ماریا مونتهسوری آشنا شد. در میان این استادان او به روش و رویکرد اوید دکرولی، پزشک و آموزشگر بلژیکی گرایش نشان میداد.
🔗 منبع
#زنان_ایرانی #آموزش
@Jaryaann
تورانخانم روانشناسی تربیتی را در دانشگاه سوربن، و سپس رشتهٔ آموزش پیشدبستانی را در کالج سوونیه خواند و در کلاسهای هنری والُن و ژان پیاژه دو روانشناس پُرآوازه در حوزه معرفتشناسی کودک حضور یافت. آنهنگام موضوع نظریههای رشد والن و پیاژه حتی در اروپا تازه بودند. میرهادی علاوه بر آموختن این دیدگاهها، با آموزشگران بزرگ اروپا و آمریکا مانند فردریک فریبل، یوهان هانریش پستالوزی، اوید دکرولی، #جان_دیویی، سلستین فرنه و ماریا مونتهسوری آشنا شد. در میان این استادان او به روش و رویکرد اوید دکرولی، پزشک و آموزشگر بلژیکی گرایش نشان میداد.
🔗 منبع
#زنان_ایرانی #آموزش
@Jaryaann
Audio
مدرسه تردید
💠 زبان #فارسی در برابر بنیادگرایی
01:56 سخنرانی #محمدمنصور_هاشمی
40:02 پرسشوپاسخ و بحث
〰️ رویدادی از #مدرسه_تردید
🗓 ۸ خرداد ۱۴۰۳ خورشیدی
⬅ دیدن نشست ⬅ خواندن سخنرانی
🔗 منبع
#پارسی_زبان_تمدنی #دگرپذیری #ادب_پارسی
@Jaryaann
01:56 سخنرانی #محمدمنصور_هاشمی
40:02 پرسشوپاسخ و بحث
〰️ رویدادی از #مدرسه_تردید
🗓 ۸ خرداد ۱۴۰۳ خورشیدی
⬅ دیدن نشست ⬅ خواندن سخنرانی
🔗 منبع
#پارسی_زبان_تمدنی #دگرپذیری #ادب_پارسی
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨ #گابور_ماته، پزشک عمومی، نویسنده و نظریهپرداز سرشناس در زمینهٔ اعتیاد، #روانزخم (تروما)، ارتباط بین سلامت ذهن و بدن، اختلال کمتوجهی-بیشفعالی و اختلالات کودکی، در سال ۱۹۴۴ در بوداپست (مجارستان) در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. هنگامی که پنج ماهه بود پدربزرگ و مادربزرگش در اردوگاه آشویتس کشته شدند. عمهاش در طول جنگ ناپدید شد و پدرش توسط حزب نازی کار اجباری را تحمل کرد. در یک سالگی مادرش او را به مدت بیش از پنج هفته تحت مراقبت یک غریبه قرار داد تا جانش را نجات دهد. سرانجام خانواده او در سال ۱۹۵۶ به کانادا مهاجرت کردند. او ساکن ونکوور و دانشآموختهٔ دانشگاه بریتیشکلمبیا است.
اگرچه ماته و خانوادهاش بهخاطر هویت یهودی قربانی خشونت ساختاری شدند اما #شرافت ماته بالاتر از هویت قومیاش میایستد و نفرت، کینه و خشم مانع #شفقت او و بیان #حقیقت دربارهٔ #غزه نمیشود.
او بهتازگی در همایشی در کالیفرنیا با موضوع درمان روانزخم به فردی که عاملان ۷ اکتبر را حیواناتی میداند که سزاوار شفقت نیستند با یادآوری خشونت #استعمار در آمریکا و کانادا چنین پاسخ میدهد.
🔗 منبع ویدئو
@Jaryaann
اگرچه ماته و خانوادهاش بهخاطر هویت یهودی قربانی خشونت ساختاری شدند اما #شرافت ماته بالاتر از هویت قومیاش میایستد و نفرت، کینه و خشم مانع #شفقت او و بیان #حقیقت دربارهٔ #غزه نمیشود.
او بهتازگی در همایشی در کالیفرنیا با موضوع درمان روانزخم به فردی که عاملان ۷ اکتبر را حیواناتی میداند که سزاوار شفقت نیستند با یادآوری خشونت #استعمار در آمریکا و کانادا چنین پاسخ میدهد.
🔗 منبع ویدئو
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎶 این ۲۹ ثانیه را ۵۹ بار لاینقطع گوش کردم که تقریباً میشود نیم ساعت و هیچ آثاری از ملال مستولی نشد که هیچ؛ چیزی شبیه مخدر در هزارتوی رگهایم ریشه دواند که هراس از اعتیاد به غنا، به استغفارم انداخت!
🔗 منبع نوشته | منبع ویدئو
🗓 اجرا: فروردین ۱۳۶۸
#موسیقی #محمدرضا_شجریان
@Jaryaann
🔗 منبع نوشته | منبع ویدئو
🗓 اجرا: فروردین ۱۳۶۸
#موسیقی #محمدرضا_شجریان
@Jaryaann
❗️دولت اعلام کرده برای مقابله با #آلودگی_هوا بهکارگیری مازوت در نیروگاههای اراک، کرج و تهران متوقف شده و در عوض در سطح کشور قطع برق (با اطلاع قبلی) خواهیم داشت. البته برخی اخبار نشان از آن دارد که علت اصلی توقف مازوتسوزی، کمبود ذخایر سوخت در نیروگاههای کشور است.
در هر حال مسئله این نیست که آیا مردم ترجیح میدهند که خاموشی را تحمل کنند اما گرفتار مرگ تدریجی ناشی از آلودگی هوا نباشند -که احتمالاً بسیاری چنین ترجیحی دارند- پرسش اصلی اما این است که چرا مردم کشوری ثروتمند، با منابع گوناگون انرژی (فسیلی و خورشیدی) و با نیروی انسانی تحصیلکرده و کارآمد که سالهاست بهخاطر برنامهٔ انرژی هستهای متحمل شدیدترین تحریمها و فشار اقتصادی طاقتفرسا هستند، در سال ۱۴۰۳ باید میان داشتن برق و هوای پاک یکی را برگزینند؟
#وضعیت
@Jaryaann
در هر حال مسئله این نیست که آیا مردم ترجیح میدهند که خاموشی را تحمل کنند اما گرفتار مرگ تدریجی ناشی از آلودگی هوا نباشند -که احتمالاً بسیاری چنین ترجیحی دارند- پرسش اصلی اما این است که چرا مردم کشوری ثروتمند، با منابع گوناگون انرژی (فسیلی و خورشیدی) و با نیروی انسانی تحصیلکرده و کارآمد که سالهاست بهخاطر برنامهٔ انرژی هستهای متحمل شدیدترین تحریمها و فشار اقتصادی طاقتفرسا هستند، در سال ۱۴۰۳ باید میان داشتن برق و هوای پاک یکی را برگزینند؟
#وضعیت
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 ۲۱ آبان، زادروز #نیما_یوشیج (۱۲۷۶ - ۱۳۳۸)
#شعر «آی آدمها» با صدای #احمد_شاملو
🔗 منبع: کانال فرهنگستان زبان و ادب فارسی
@Jaryaann
#شعر «آی آدمها» با صدای #احمد_شاملو
🔗 منبع: کانال فرهنگستان زبان و ادب فارسی
@Jaryaann
🌀 فرهنگ مداراجویی
پس از ۱۰ دقیقه انتظار، بالاخره سواری بین راهی ایستاد. عقب نشستم. صدای ضبط صوت خودرو بلند بود. سوسن داشت میخواند:
به گمانم شعر این ترانه، ندای هزاران ساله فرهنگ چیره و رسوبیافتهٔ قاطبهٔ ایرانیان است که در قالب شعر عامیانهٔ آزادهای بنام سید اشرفالدین حسینی گیلانی (نسیم شمال) خودنمایی کرده است. این ترانه در واقع ترجمهٔ این غزل حضرت لسانالغیب است:
این گزاره، در قلهٔ راهبرد مداراجویی و بلکه نابترین سخن سکولار با پشتوانهٔ سازش، سازگاری و بردباری با غیر است که در فرهنگ ایرانی فرصت بروز یافته است. آیا هنگامی که همو (حضرت حافظ) سفارش میکند:
به لزوم دور شدن از ابزار سرکوب، تعصبورزی و خشونت اشاره نمیکند؟
و چه خوش گفته است همشهری و سلف #حافظ، #سعدی شيراز، آنجا که با طعنهای ظریف، به طبع متجاوز آدمی اشاره کرده و میسراید:
یا این شعر تکاندهنده #مولانا:
سوسن داشت میخواند و راننده هم سرخوش با او زمزمه میکرد. تمام که شد از راننده خواهش کردم دوباره ترانه را پخش کند. سرش را برگرداند و با گشادهرویی گفت: «ای بهچشم حاجی. مثه این که به خواست خدا امروز با یه اهل دل همسفریم.» من هم ضمن گوش دادن دوباره به صدای گرم سوسن، در رویای خود فرو رفتم. خدایا چقدر این شعر فراگیر، متحدکننده ابنای بشر و حکیمانه است:
-
چنین فرهنگ والاییست که میتواند مدعی باشد که تبعيضها را از ميان آدميان برداشته و اعلام کند که «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست»، و يا با صدای بلند فرياد برآورد که «يکی هست و هيچ نيست جز او» و تا آنجا برود که خدا را در لباس خويش بيابد و حلاجوار ادعا کند که «من خود حق هستم!» تا مدعیان دکان دین، فرمانِ دار زدنش را صادر کنند.
✍🏼 #یدالله_کریمیپور
🔗 منبع
#مدارا #بیآزاری
@Jaryaann
پس از ۱۰ دقیقه انتظار، بالاخره سواری بین راهی ایستاد. عقب نشستم. صدای ضبط صوت خودرو بلند بود. سوسن داشت میخواند:
می بخور، منبر بسوزان، مردمآزاری نکن
به گمانم شعر این ترانه، ندای هزاران ساله فرهنگ چیره و رسوبیافتهٔ قاطبهٔ ایرانیان است که در قالب شعر عامیانهٔ آزادهای بنام سید اشرفالدین حسینی گیلانی (نسیم شمال) خودنمایی کرده است. این ترانه در واقع ترجمهٔ این غزل حضرت لسانالغیب است:
آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
این گزاره، در قلهٔ راهبرد مداراجویی و بلکه نابترین سخن سکولار با پشتوانهٔ سازش، سازگاری و بردباری با غیر است که در فرهنگ ایرانی فرصت بروز یافته است. آیا هنگامی که همو (حضرت حافظ) سفارش میکند:
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در "شريعت ما" غير از اين گناهی نيست
به لزوم دور شدن از ابزار سرکوب، تعصبورزی و خشونت اشاره نمیکند؟
و چه خوش گفته است همشهری و سلف #حافظ، #سعدی شيراز، آنجا که با طعنهای ظریف، به طبع متجاوز آدمی اشاره کرده و میسراید:
چگونه شکر اين نعمت گزارم / که زور مردمآزاری ندارم؟!
یا این شعر تکاندهنده #مولانا:
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خون آشامی است.
سوسن داشت میخواند و راننده هم سرخوش با او زمزمه میکرد. تمام که شد از راننده خواهش کردم دوباره ترانه را پخش کند. سرش را برگرداند و با گشادهرویی گفت: «ای بهچشم حاجی. مثه این که به خواست خدا امروز با یه اهل دل همسفریم.» من هم ضمن گوش دادن دوباره به صدای گرم سوسن، در رویای خود فرو رفتم. خدایا چقدر این شعر فراگیر، متحدکننده ابنای بشر و حکیمانه است:
#بنیآدم اعضاء يکدیگرند / که در آفرينش ز يک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار
-
بیگمان هنگامی که به این قله یگانهبینی دست یافتی، دیگر رنگها و دیوارها و تنوع آئینها و... برایت مضحک و بی معنا خواهد شد. در فرهنگی که تا این قلهٔ پرشکوه بالا آمده، ديگر تبعيض در آن بی معنا است و همه باورها و اديان و مذاهب با هم برابرند و انسان مختار است تا «هيچ آداب و ترتيبی نجويد / و هرچه میخواهد دل تنگش بگويد»، در درد و شادیهای ديگران شريک باشد، از درد ديگری به درد آيد و از شادی او به طربناکی سر تا آسمان بر کشد.
(منبع: برگرفته از یادداشتهای دکتر اسماعیل نوری اعلا)
چنین فرهنگ والاییست که میتواند مدعی باشد که تبعيضها را از ميان آدميان برداشته و اعلام کند که «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست»، و يا با صدای بلند فرياد برآورد که «يکی هست و هيچ نيست جز او» و تا آنجا برود که خدا را در لباس خويش بيابد و حلاجوار ادعا کند که «من خود حق هستم!» تا مدعیان دکان دین، فرمانِ دار زدنش را صادر کنند.
✍🏼 #یدالله_کریمیپور
🔗 منبع
#مدارا #بیآزاری
@Jaryaann