tgoop.com/Karimipour_K/4982
Last Update:
فرهنگ مدارا جویی
پس از ۱۰ دقیقه انتطار، بالاخره سواری بین راهی ایستاد. عقب نشستم. صدای ضبط صوت خودرو بلند بود. سوسن داشت می خوند:
می بخور ، منبر بسوزان مردم آزاری نکن
به گمانم شعر این ترانه، ندای هزاران ساله فرهنگ چیره و رسوب یافته قاطبه ایرانیان است که در قالب شعر عامیانه ی آزاده ای بنام سید اشرف الدین حسینی گیلانی(نسیم شمال) خودنمایی کرده است. این ترانه در واقع ترجمه و پایه این غزل حضرت لسان الغیب است که:
آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است / با دوستان مروت، با دشمنان مدارا.
به گمانم این گزاره، در قله استراتژی مدارا جویی و بلکه ناب ترین سخن سکولاريستی با پشتوانه سازش و سازگاری و بردباری با غیر است که در فرهنگایرانی فرصت بروز پیدا کرده است. آیا هنگامی که همو( حضرت حافظ) سفارش می کند که:
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن / که در "شريعت ما" غير از اين گناهی نيست،
به لزوم دور شدن از ابزار سرکوب، تعصب ورزی و خشونت اشاره نمی کند؟
و چه خوش گفته است همشهری و سلف حافظ، سعدی شيراز، آنجا که با طعنه ای ظریف، به طبع متجاوز آدمی اشاره کرده و می سرايد:
چگونه شکر اين نعمت گزارم / که زور مردم آزاری ندارم؟!
و مگر این هر سه برگرفته از گزاره تکان دهنده مولانا نیست که:
سختگیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خون آشامی است.
سوسن باز هم داشت می خواند و راننده هم سرخوش با او زمزمه می کرد. تمام که شد از راننده خواهش کردم دوباره ترانه رو پخش کند. سرش رو برگرداند و با گشاده رویی گفت: ای بچشم حاجی. مثه این که با خواست خدا امروز با یه اهل دل همسفریم. منهم ضمن گوش دادن دوباره به صدای گرم سوسن، در رویای خود فرو رفتم.
خدایا چقدر این شعر فراگیر، متحد کننده ابنای بشر وحکیمانه است:
«بنی آدم اعضاء يکدیگرند / که در آفرينش ز يک گوهرند // چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار».
"بی گمان هنگامی که به این قله یگانه بینی دست یافتی، دیگر رنگ ها و دیوارها و تنوع آئین ها و...برایت مضحک و بی معنا خواهد شد. در فرهنگی که تا این قله پرشکوه بالا آمده، ديگر تبعيض در آن بی معنا است و همه باورها و اديان و مذاهب با هم برابرند و انسان مختار است تا «هيچ آداب و ترتيبی نجويد / و هرچه می خواهد دل تنگش بگويد»، در درد و شادی های ديگران شريک باشد، از درد ديگری به درد آيد و از شادی او به طربناکی سر تا آسمان بر کشد" (منبع: برگرفته از یادداشت های دکتر اسماعیل نوری اعلا).
تنها چنین فرهنگ والای معرفتی است که می تواند مدعی باشد که همه تبعيض ها را از ميان آدميان برداشته و اعلام کند که «عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست»، و يا با صدای بلند فرياد برآورد که «يکی هست و هيچ نيست جز او» و تا آنجا برود که خدا را در لباس خويش بيابد و حلاج وار ادعا کند که «من خود حق هستم!» تا مدعیان دکان دین، فرمان دار زدنش را صادر کنند(پیشین).
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
BY یدالله کریمی پور
Share with your friend now:
tgoop.com/Karimipour_K/4982