Forwarded from وعنده مفاتح الغیب
در این کانال مجموعه احادیثی را که بر عدم اطلاق علم پیامبر (ص) و امامان (ع) دلالت دارد به عنوان «احتجاج» قرار خواهیم داد. هدف، احتجاج بر آن دسته از غلات و مفوضه است که داعیه حدیثمحوری و دفاع حداکثری از هر حدیثی دارند و معمولاً با هر نوع نقد حدیث مخالفت میکنند.
در این سلسله، ارزیابی سندی و متنی را مدنظر نداریم بنابراین ممکن است برخی از این احادیث مورد قبول ما نباشد ولی از آن جا که عموما مورد قبول طیف مقابل است به عنوان احتجاج و طلب پاسخ قرار داده میشود. احادیثی را که ارزیابی کنیم در مجموعههای جداگانه منتشر خواهیم کرد.
غرض این است که راه فرار غلات و حشویه از همه سو بسته شود. بعد از آن که با ارائه دهها تصریح از علمای شیعه -که بیش از آن هم در راه است-، گروهی از مفوضه مجبور شدند اعتراف کنند که بسیاری از علمای شیعه مخالف آنها بودهاند؛ اینک نوبت آن است که با سیل احادیث مخالفشان روبرو شوند و تکلیفشان را با آنها روشن کنند.
#احتجاج
#علم_غیب
@MafatehAlqayb
در این سلسله، ارزیابی سندی و متنی را مدنظر نداریم بنابراین ممکن است برخی از این احادیث مورد قبول ما نباشد ولی از آن جا که عموما مورد قبول طیف مقابل است به عنوان احتجاج و طلب پاسخ قرار داده میشود. احادیثی را که ارزیابی کنیم در مجموعههای جداگانه منتشر خواهیم کرد.
غرض این است که راه فرار غلات و حشویه از همه سو بسته شود. بعد از آن که با ارائه دهها تصریح از علمای شیعه -که بیش از آن هم در راه است-، گروهی از مفوضه مجبور شدند اعتراف کنند که بسیاری از علمای شیعه مخالف آنها بودهاند؛ اینک نوبت آن است که با سیل احادیث مخالفشان روبرو شوند و تکلیفشان را با آنها روشن کنند.
#احتجاج
#علم_غیب
@MafatehAlqayb
Forwarded from غلوپژوهی
رویکرد_مصادر_فرقه_غالیانه_نصیریه_به_نصوص_وصایت_امیر_المؤمنین_علیه.pdf
11.5 MB
رویکرد مصادر فرقه غالیانه نصیریه به نصوص وصایت امیر المؤمنین علیه السلام با تأکید بر حدیث غدیر
✍️ عمیدرضا اکبری
امامتپژوهی، ش31، 1401ش.
حدیث غدیر و برخی از دیگر نصوص مشهور جانشینی امیرالمؤمنین علیه السلام، جایگاه والایی نزد عموم فرقههای اسلامیِ شیعی و غیرشیعی داشتهاند. در این میان، بهویژه به خاطر گمانۀ اهتمام غالیان به روایات فضایل، جای این پرسش است که نصیریه در نقل و اهتمام به نصوص جانشینی چه جایگاهی داشتهاند؟ بنا بر نتایج این تحقیق، مصادر عمومی نصیری ترجیح دادهاند از واقعۀ غدیر با اشارۀ مبهم و گذرا و گاه با حذف بخشهای اصلی ماجرای غدیر عبور کنند؛ ولی مصادر سرّی تقریری کاملاً متفاوت از واقعه ارائه دادهاند. در نگاه آنان، در روز غدیر اهل حقّ ندای الوهیت امیرالمؤمنین علیه السلام را شنیدند، ولی دیگران، که «مسخشدگان» هستند، ندای پیامبر صلی الله علیه و آله را به صورت جملۀ مشهور «مَنْ کُنْتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَوْلَاهُ» شنیدند. آداب اباحی غالیان نصیری در غدیر و برخی از اعیاد مشابه نیز تفاوت جدی با سنت شیعی دارد. اعتقاد به الوهیت امیرالمؤمنین علیه السلام در مصادر سرّی نصیریان، مانعی جدی در عنایتشان به مناقب مسلّم امامان علیهم السلام بوده که رنگ و بوی بشری دارد. نصیریان در آثار خود پس از نقل فضایل پذیرفته نزد شیعه و سنی، بارها تصریح کردهاند که این روایات مطابق دیدگاه «عامه»، «مقصره»، «شیعه» یا «اهل کدر» و... است و رأی «خاصه» یا «اهل توحید» (نصیریان) چیز دیگری است. آرای نصیریان به عنوان شاخصترین فرقههای غالیان خطّابیه با عقیدۀ مشهور شیعه دربارۀ غدیر و وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام فاصلۀ بسیار دارد. نصیریه شدیداً از نصوص متواتر جانشینی گریزان بودهاند، و حدیث غدیر را نیز کاملاً تحریف کردهاند.
فایل مجله
@gholow2
✍️ عمیدرضا اکبری
امامتپژوهی، ش31، 1401ش.
حدیث غدیر و برخی از دیگر نصوص مشهور جانشینی امیرالمؤمنین علیه السلام، جایگاه والایی نزد عموم فرقههای اسلامیِ شیعی و غیرشیعی داشتهاند. در این میان، بهویژه به خاطر گمانۀ اهتمام غالیان به روایات فضایل، جای این پرسش است که نصیریه در نقل و اهتمام به نصوص جانشینی چه جایگاهی داشتهاند؟ بنا بر نتایج این تحقیق، مصادر عمومی نصیری ترجیح دادهاند از واقعۀ غدیر با اشارۀ مبهم و گذرا و گاه با حذف بخشهای اصلی ماجرای غدیر عبور کنند؛ ولی مصادر سرّی تقریری کاملاً متفاوت از واقعه ارائه دادهاند. در نگاه آنان، در روز غدیر اهل حقّ ندای الوهیت امیرالمؤمنین علیه السلام را شنیدند، ولی دیگران، که «مسخشدگان» هستند، ندای پیامبر صلی الله علیه و آله را به صورت جملۀ مشهور «مَنْ کُنْتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَوْلَاهُ» شنیدند. آداب اباحی غالیان نصیری در غدیر و برخی از اعیاد مشابه نیز تفاوت جدی با سنت شیعی دارد. اعتقاد به الوهیت امیرالمؤمنین علیه السلام در مصادر سرّی نصیریان، مانعی جدی در عنایتشان به مناقب مسلّم امامان علیهم السلام بوده که رنگ و بوی بشری دارد. نصیریان در آثار خود پس از نقل فضایل پذیرفته نزد شیعه و سنی، بارها تصریح کردهاند که این روایات مطابق دیدگاه «عامه»، «مقصره»، «شیعه» یا «اهل کدر» و... است و رأی «خاصه» یا «اهل توحید» (نصیریان) چیز دیگری است. آرای نصیریان به عنوان شاخصترین فرقههای غالیان خطّابیه با عقیدۀ مشهور شیعه دربارۀ غدیر و وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام فاصلۀ بسیار دارد. نصیریه شدیداً از نصوص متواتر جانشینی گریزان بودهاند، و حدیث غدیر را نیز کاملاً تحریف کردهاند.
فایل مجله
@gholow2
دعای مروی از حضرت زین العابدین (ع) برای ایمنی از خطرات
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ بِشْرِ بْنِ مَسْلَمَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَقُولُ: مَا أُبَالِی إِذَا قُلْتُ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیَّ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ:
«بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی وَ إِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی وَ إِلَیْکَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی وَ إِلَیْکَ فَوَّضْتُ أَمْرِی اللَّهُمَّ احْفَظْنِی بِحِفْظِ الْإِیمَانِ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ مِنْ خَلْفِی وَ عَنْ یَمِینِی وَ عَنْ شِمَالِی وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی وَ مِنْ قِبَلِی وَ ادْفَعْ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ فَإِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ.»
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ مِثْلَهُ.
📚الكافي، ج٢، ص٥٥٨
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: علی بن الحسین (ع) میفرمود باکی ندارم که انس و جن برای آزار رساندن به من جمع شوند هر گاه این کلمات را بخوانم ...
@Gholow2
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ بِشْرِ بْنِ مَسْلَمَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) یَقُولُ: مَا أُبَالِی إِذَا قُلْتُ هَذِهِ الْکَلِمَاتِ لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیَّ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ:
«بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَی مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَسْلَمْتُ نَفْسِی وَ إِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی وَ إِلَیْکَ أَلْجَأْتُ ظَهْرِی وَ إِلَیْکَ فَوَّضْتُ أَمْرِی اللَّهُمَّ احْفَظْنِی بِحِفْظِ الْإِیمَانِ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ وَ مِنْ خَلْفِی وَ عَنْ یَمِینِی وَ عَنْ شِمَالِی وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی وَ مِنْ قِبَلِی وَ ادْفَعْ عَنِّی بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ فَإِنَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِکَ.»
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ مِثْلَهُ.
📚الكافي، ج٢، ص٥٥٨
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: علی بن الحسین (ع) میفرمود باکی ندارم که انس و جن برای آزار رساندن به من جمع شوند هر گاه این کلمات را بخوانم ...
@Gholow2
فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسول (ص) او را دوست دارند
📚مصنف ابن أبي شيبة، 6/ 367
عبدالرحمن بن ابی لیلی گوید: علی (ع) [گاهی] در زمستان با یک ازار (جامه پایینتنه) و رداء (جامه بالاتنه)، دو جامه سبک و در تابستان با قبای توپر و جامه سنگین بیرون میآمد. مردم به عبدالرحمن گفتند: کاش با پدرت صحبت میکردی زیرا او با امیرالمؤمنین (ع) شبها همنشینی و گفتگو دارد. از پدرم پرسیدم و گفتم: مردم چیزی از امیرالمؤمنین (ع) دیدهاند که برایشان عجیب و منکر است. گفت: چه چیزی؟ گفتم: در گرمای سخت با قبای توپر و جامه سنگین بیرون میآید و برایش مهم نیست و در سرمای سوزان با دو لباس سبک و دو جامه بیرون میآید و باکی ندارد و از سرما پرهیز نمیکند. آیا در این باره چیزی شنیدهای؟ مردم به من گفتهاند از تو بخواهم که وقتی شب با او گفتگو میکنی در این باره از او بپرسی. پس [شبی] پدرم با امیرالمؤمنین (ع) صحبت داشت. گفت: ای امیر مؤمنان مردم درباره تو سؤالی دارند. فرمود: چیست؟ گفت: در گرمای شدید با قبای توپر و جامه سنگین و در سرمای سخت با دو لباس سبک و دو جامه بیرون میآیید و اهمیتی نمیدهید و از سرما باکی ندارید. فرمود: ای ابولیلی در خیبر با ما نبودی؟ گفت: بله به خدا سوگند با شما بودم. فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله ابوبکر را فرستاد پس مردم را برای [فتح خیبر] حرکت داد ولی شکست خورد و نزد پیامبر (ص) بازگشت. عمر را فرستاد پس باعث شكست و گریز مردم شد تا نزد پیامبر (ص) بازگشت. رسول خدا (ص) فرمود: [فردا] پرچم را به دست مردی خواهم داد که خدا و رسولش (ص) را دوست دارد و خدا و رسولش (ص) نیز او را دوست دارند. خداوند برای او [قلعه خیبر را] خواهد گشود و فرارکننده نیست. پس کسی را به سوی من فرستاد و مرا فراخواند. در حالی که چشمدرد داشتم و چیزی نمیدیدم نزد او آمدم. آب دهان [مبارک] را در چشم من انداخت و فرمود: خدایا او را از گرما و سرما حفظ کن و پس از آن هیچ گاه گرما و سرما مرا آزار نداد.
خداوندا به آبروی امیرالمؤمنین (ع) که این عید از آن او است، مسلمانان را در این جنگ سخت بر صهیونیسم ستمگر چیره کن و هر چه زودتر پرچم نصرت و پیروزی را به دستان خیبرگشای صاحب الزمان (عج) به اهتزاز درآور!
@Gholow2
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ هَاشِمٍ، عَنِ ابْنِ أَبِي لَيْلَى، عَنِ الْحَكَمِ، وَالْمِنْهَالِ، وَعِيسَى، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى، قَالَ: كَانَ عَلِيٌّ يَخْرُجُ فِي الشِّتَاءِ فِي إِزَارٍ وَرِدَاءٍ ثَوْبَيْنِ خَفِيفَيْنِ، وَفِي الصَّيْفِ فِي الْقَبَاءِ الْمَحْشُوِّ وَالثَّوْبِ الثَّقِيلِ، فَقَالَ النَّاسُ لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ: لَوْ قُلْتَ لِأَبِيكَ فَإِنَّهُ يَسْهَرُ مَعَهُ، فَسَأَلْتُ أَبِي فَقُلْتُ: إِنَّ النَّاسَ قَدْ رَأَوْا مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ شَيْئًا اسْتَنْكَرُوهُ، قَالَ: وَمَا ذَاكَ؟ قَالَ: يَخْرُجُ فِي الْحَرِّ الشَّدِيدِ فِي الْقَبَاءِ الْمَحْشُوِّ وَالثَّوْبِ الثَّقِيلِ، وَلَا يُبَالِي ذَلِكَ، وَيَخْرُجُ فِي الْبَرْدِ الشَّدِيدِ فِي الثَّوْبَيْنِ الْخَفِيفَيْنِ، وَالْمُلَاءَتَيْنِ لَا يُبَالِي ذَلِكَ وَلَا يَتَّقِي بَرْدًا، فَهَلْ سَمِعْتَ فِي ذَلِكَ شَيْئًا، فَقَدْ أَمَرُونِي أَنْ أَسْأَلَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ إِذَا سَمَرْتَ عِنْدَهُ، فَسَمَرَ عِنْدَهُ فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، إِنَّ النَّاسَ قَدْ تَفَقَّدُوا مِنْكَ شَيْئًا، قَالَ: وَمَا هُوَ؟ قَالَ: تَخْرُجُ فِي الْحَرِّ الشَّدِيدِ فِي الْقَبَاءِ الْمَحْشُوِّ وَالثَّوْبِ الثَّقِيلِ وَتَخْرُجُ فِي الْبَرْدِ الشَّدِيدِ فِي الثَّوْبَيْنِ الْخَفِيفَيْنِ وَفِي الْمُلَاءَتَيْنِ لَا تُبَالِي ذَلِكَ، وَلَا تَتَّقِي بَرْدًا، قَالَ: وَمَا كُنْتَ مَعَنَا يَا أَبَا لَيْلَى بِخَيْبَرَ؟ قَالَ: قُلْتُ: بَلَى، وَاللَّهِ قَدْ كُنْتُ مَعَكُمْ، قَالَ: فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بَعَثَ أَبَا بَكْرٍ فَسَارَ بِالنَّاسِ فَانْهَزَمَ حَتَّى رَجَعَ إِلَيْهِ، وَبَعَثَ عُمَرَ فَانْهَزَمَ بِالنَّاسِ حَتَّى انْتَهَى إِلَيْهِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، يَفْتَحُ اللَّهُ لَهُ، لَيْسَ بِفَرَّارٍ» فَأَرْسَلَ إِلَيَّ فَدَعَانِي، فَأَتَيْتُهُ وَأَنَا أَرْمَدُ لَا أُبْصِرُ شَيْئًا، فَتَفَلَ فِي عَيْنِي وَقَالَ: «اللَّهُمَّ اكْفِهِ الْحَرَّ وَالْبَرْدَ»، قَالَ، فَمَا آذَانِي بَعْدُ حَرٌّ وَلَا بَرْدٌ.
📚مصنف ابن أبي شيبة، 6/ 367
عبدالرحمن بن ابی لیلی گوید: علی (ع) [گاهی] در زمستان با یک ازار (جامه پایینتنه) و رداء (جامه بالاتنه)، دو جامه سبک و در تابستان با قبای توپر و جامه سنگین بیرون میآمد. مردم به عبدالرحمن گفتند: کاش با پدرت صحبت میکردی زیرا او با امیرالمؤمنین (ع) شبها همنشینی و گفتگو دارد. از پدرم پرسیدم و گفتم: مردم چیزی از امیرالمؤمنین (ع) دیدهاند که برایشان عجیب و منکر است. گفت: چه چیزی؟ گفتم: در گرمای سخت با قبای توپر و جامه سنگین بیرون میآید و برایش مهم نیست و در سرمای سوزان با دو لباس سبک و دو جامه بیرون میآید و باکی ندارد و از سرما پرهیز نمیکند. آیا در این باره چیزی شنیدهای؟ مردم به من گفتهاند از تو بخواهم که وقتی شب با او گفتگو میکنی در این باره از او بپرسی. پس [شبی] پدرم با امیرالمؤمنین (ع) صحبت داشت. گفت: ای امیر مؤمنان مردم درباره تو سؤالی دارند. فرمود: چیست؟ گفت: در گرمای شدید با قبای توپر و جامه سنگین و در سرمای سخت با دو لباس سبک و دو جامه بیرون میآیید و اهمیتی نمیدهید و از سرما باکی ندارید. فرمود: ای ابولیلی در خیبر با ما نبودی؟ گفت: بله به خدا سوگند با شما بودم. فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله ابوبکر را فرستاد پس مردم را برای [فتح خیبر] حرکت داد ولی شکست خورد و نزد پیامبر (ص) بازگشت. عمر را فرستاد پس باعث شكست و گریز مردم شد تا نزد پیامبر (ص) بازگشت. رسول خدا (ص) فرمود: [فردا] پرچم را به دست مردی خواهم داد که خدا و رسولش (ص) را دوست دارد و خدا و رسولش (ص) نیز او را دوست دارند. خداوند برای او [قلعه خیبر را] خواهد گشود و فرارکننده نیست. پس کسی را به سوی من فرستاد و مرا فراخواند. در حالی که چشمدرد داشتم و چیزی نمیدیدم نزد او آمدم. آب دهان [مبارک] را در چشم من انداخت و فرمود: خدایا او را از گرما و سرما حفظ کن و پس از آن هیچ گاه گرما و سرما مرا آزار نداد.
خداوندا به آبروی امیرالمؤمنین (ع) که این عید از آن او است، مسلمانان را در این جنگ سخت بر صهیونیسم ستمگر چیره کن و هر چه زودتر پرچم نصرت و پیروزی را به دستان خیبرگشای صاحب الزمان (عج) به اهتزاز درآور!
@Gholow2
▪️صلی الله علیك يا ابا عبد الله...
موکب عزای حسینی علیهالسلام
به نام نامی ابا الفضل العباس (ع)
پردیسان، انتهای اندیشه ۱۱، مشرف به بلوار دانشگاه
پذیرای مشارکت شما عزیزان. کارت:
محمدعلی صابری
(کارت مخصوص این امر است و نیازی به اعلام واریز نیست).
در صورت نیاز به تعیین مورد نذر به آیدی زیر اطلاع دهید:
@Msaberi56
موکب عزای حسینی علیهالسلام
به نام نامی ابا الفضل العباس (ع)
پردیسان، انتهای اندیشه ۱۱، مشرف به بلوار دانشگاه
پذیرای مشارکت شما عزیزان. کارت:
5047061073714277
محمدعلی صابری
(کارت مخصوص این امر است و نیازی به اعلام واریز نیست).
در صورت نیاز به تعیین مورد نذر به آیدی زیر اطلاع دهید:
@Msaberi56
Forwarded from ذِکری
🏴 سخنرانیِ امام حسین ع در شب عاشورا
علىّ بن حسين -عليه السّلام- مىفرمايد: بعد از اينكه عمر بن سعد برگشت، دم غروب بود كه حسين يارانش را جمع كرد، من مريض بودم خودم را نزديك حسين رساندم تا سخنانش را بشنوم، شنيدم پدرم به يارانش مىگفت:
«ستايش مىكنم به بهترين ستايش خدايى را كه برتر و بلند مرتبه است و در راحتى و سختى او را سپاس مىگويم، خدايا تو را سپاس مىگويم كه ما را با فرستادن پيامبرت گرامى داشتى و قرآن را به ما آموختى و ما را در دين فقيه و دانا نمودى و برای ما گوشها و چشمها و قلبها قرار دادی و ما را از مشركين قرار ندادى.
من يارانى برتر و بهتر از ياران خويش، و اهل بيتى نيكوكارتر و پرهيزكارتر از اهل بيت خود نمىشناسم، خداوند به همه شما جزاى خير عطا كند.
آگاه باشيد، گمان مىكنم فردا روز نبرد ما با اين دشمنان است. آگاه باشيد، نظرم اين است كه شما همگى با آزادى برويد. از جانبِ من عهدى بر گردن شما نيست.
شما را تاريكى شب، از ديد دشمن مىپوشاند، آن را مركب خود قرار دهيد. هر مردى از شما دست يكى از مردان اهل بيتم را بگيرد، و در آبادیها و شهرهايتان پراكنده شويد، تا اينكه خداوند گشايشى ايجاد كند. اين قوم مرا مىطلبند، و اگر به من دست يابند از تعقيب ديگران چشم میپوشند.»
عباس بن على -عليه السّلام- سخن را آغاز كرد و گفت: چرا چنین كنيم؟ آيا براى اينكه بعد از تو زنده بمانيم؟! خدا هرگز چنين روزى را نياورد!...
📚وقعة الطف، ترجمه جواد سلیمانی، ص137-138 (با اندکی تغییر)
#حدیث
علىّ بن حسين -عليه السّلام- مىفرمايد: بعد از اينكه عمر بن سعد برگشت، دم غروب بود كه حسين يارانش را جمع كرد، من مريض بودم خودم را نزديك حسين رساندم تا سخنانش را بشنوم، شنيدم پدرم به يارانش مىگفت:
«ستايش مىكنم به بهترين ستايش خدايى را كه برتر و بلند مرتبه است و در راحتى و سختى او را سپاس مىگويم، خدايا تو را سپاس مىگويم كه ما را با فرستادن پيامبرت گرامى داشتى و قرآن را به ما آموختى و ما را در دين فقيه و دانا نمودى و برای ما گوشها و چشمها و قلبها قرار دادی و ما را از مشركين قرار ندادى.
من يارانى برتر و بهتر از ياران خويش، و اهل بيتى نيكوكارتر و پرهيزكارتر از اهل بيت خود نمىشناسم، خداوند به همه شما جزاى خير عطا كند.
آگاه باشيد، گمان مىكنم فردا روز نبرد ما با اين دشمنان است. آگاه باشيد، نظرم اين است كه شما همگى با آزادى برويد. از جانبِ من عهدى بر گردن شما نيست.
شما را تاريكى شب، از ديد دشمن مىپوشاند، آن را مركب خود قرار دهيد. هر مردى از شما دست يكى از مردان اهل بيتم را بگيرد، و در آبادیها و شهرهايتان پراكنده شويد، تا اينكه خداوند گشايشى ايجاد كند. اين قوم مرا مىطلبند، و اگر به من دست يابند از تعقيب ديگران چشم میپوشند.»
عباس بن على -عليه السّلام- سخن را آغاز كرد و گفت: چرا چنین كنيم؟ آيا براى اينكه بعد از تو زنده بمانيم؟! خدا هرگز چنين روزى را نياورد!...
📚وقعة الطف، ترجمه جواد سلیمانی، ص137-138 (با اندکی تغییر)
#حدیث
یا صاحب لواء الحسین علیه السلام…
زمان تنها خبر از داغهای ناگهان میداد
عطش هم رفته رفته کار دست باغبان میداد
تکان میخورد قلب مشکها بیتاب در خیمه
رباب آرام چون گهوار اصغر را تکان میداد
به موسی گفت هارون وزیر اکنون چه باید کرد
نگاهی کودکانه مشک خالی را نشان میداد
فرات هرچند با لبهای طفلی قهر بود انگار
ولی تاوان قهرش را عموی مهربان میداد
چه تصویر غم انگیزی برادر داشت در میدان
سپر را میگرفت و مشک دست پهلوان میداد
عجب تصمیم سختی بود، سقا در ازای آب
به دستان زلیخا داشت یوسف را گران میداد
چه خواهد کرد اگر با ماه کامل روبرو میشد
بِبُرَد یا نَبُرد؟ داشت شمشیر امتحان میداد
گناه چشم سقا چیست؟ میپرسید نخلستان
ولیکن پاسخ او را فقط تیر و کمان میداد
به قدر چرخش چشمی نیفتاده ست از دستش
چهها میگفت اگر خالق به این بیرق زبان میداد
به روی خاک خون میریخت از چشم و سخاوت را
گمانم داشت یاد ابرهای آسمان میداد
دو تا دست بریده مشک پاره آن طرف اما
برادر روی پاهای برادر داشت جان میداد….
محمدحسین حیدرزاده
#مرثیه_سید_الشهدا
زمان تنها خبر از داغهای ناگهان میداد
عطش هم رفته رفته کار دست باغبان میداد
تکان میخورد قلب مشکها بیتاب در خیمه
رباب آرام چون گهوار اصغر را تکان میداد
به موسی گفت هارون وزیر اکنون چه باید کرد
نگاهی کودکانه مشک خالی را نشان میداد
فرات هرچند با لبهای طفلی قهر بود انگار
ولی تاوان قهرش را عموی مهربان میداد
چه تصویر غم انگیزی برادر داشت در میدان
سپر را میگرفت و مشک دست پهلوان میداد
عجب تصمیم سختی بود، سقا در ازای آب
به دستان زلیخا داشت یوسف را گران میداد
چه خواهد کرد اگر با ماه کامل روبرو میشد
بِبُرَد یا نَبُرد؟ داشت شمشیر امتحان میداد
گناه چشم سقا چیست؟ میپرسید نخلستان
ولیکن پاسخ او را فقط تیر و کمان میداد
به قدر چرخش چشمی نیفتاده ست از دستش
چهها میگفت اگر خالق به این بیرق زبان میداد
به روی خاک خون میریخت از چشم و سخاوت را
گمانم داشت یاد ابرهای آسمان میداد
دو تا دست بریده مشک پاره آن طرف اما
برادر روی پاهای برادر داشت جان میداد….
محمدحسین حیدرزاده
#مرثیه_سید_الشهدا
Forwarded from وبلاگ آثار
بازتاب آیات قرآن در گفتار و رفتار امام حسین (ع) و یارانش از مدینه تا کربلا -آنچنان که ابوجعفر طبری گزارش کرده است- بسیار برجسته است. همیشه عین متن آیات ذکر نشده، اما اثرپذیری از مضامین قرآن کاملاً آشکار است.
مثلاً از ضحاک بن عبدالله مشرقی روایت شده که گفت: همراه با مالک بن نضر ارحبی بر حسین (ع) وارد شدم ... به او گفتیم: آمدیم که به تو سلام کنیم و برایت از خدا عافیت بخواهیم و تجدید دیدار نماییم و اخبار مردم را به تو برسانیم. باید خبر دهیم که آنها برای جنگ با تو جمع شدهاند، پس تصمیمت را بگیر! حسین (ع) فرمود: حسبي الله ونعم الوکیل! ... (تاریخ الطبري، ج۵، ص۴۱۸)
پاسخ امام (ع) دقیقا برگرفته از این آیه است:
الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
آنانكه مردم (شايعهپراكنان) به آنان گفتند: مردم (مشركان مكه) برای [جنگ با] شما گرد آمدهاند، از آنان بترسيد! ولى بر ايمانشان افزود و گفتند: حسبنا الله ونعم الوکیل: خدا ما را بس است و خوب كارسازى است! (آل عمران: ۱۷۳).
#حدیث
#کربلا
@Alasar_1
مثلاً از ضحاک بن عبدالله مشرقی روایت شده که گفت: همراه با مالک بن نضر ارحبی بر حسین (ع) وارد شدم ... به او گفتیم: آمدیم که به تو سلام کنیم و برایت از خدا عافیت بخواهیم و تجدید دیدار نماییم و اخبار مردم را به تو برسانیم. باید خبر دهیم که آنها برای جنگ با تو جمع شدهاند، پس تصمیمت را بگیر! حسین (ع) فرمود: حسبي الله ونعم الوکیل! ... (تاریخ الطبري، ج۵، ص۴۱۸)
پاسخ امام (ع) دقیقا برگرفته از این آیه است:
الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
آنانكه مردم (شايعهپراكنان) به آنان گفتند: مردم (مشركان مكه) برای [جنگ با] شما گرد آمدهاند، از آنان بترسيد! ولى بر ايمانشان افزود و گفتند: حسبنا الله ونعم الوکیل: خدا ما را بس است و خوب كارسازى است! (آل عمران: ۱۷۳).
#حدیث
#کربلا
@Alasar_1
غلوپژوهی
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید ، مرثیه ی قتلگاه را از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد از خط به خطّ مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع…
▪️صلی الله علی روحك و بدنك و علی الأرواح التی حلت بفنائك
من روضه خوانِ غربتِ آقای عالمم
بیتابِ سربریدهٔ ماهِ محرّمم
با گریه هر غروب من از حال میروم
با هر فرازِ ناحیه گودال میروم
صبح و غروب، ندبهکنان گریه میکنم
این روضه را به مادرمان هدیه میکنم
برنیزه تکیه داد و ز جایش بلند شد
دردش گرفته بود، ندایش بلند شد
فرمود: زندهام به کجا حمله میکنید؟
نامردها به خیمه چرا حمله میکنید؟
کارِ مرا تمام نکرده، کجا؟ سنان!
اینجا کنارِ لشگری از گرگها بمان
با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح
با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح
اینجا به بعد ضربه زدنها شروع شد
اینجا به بعد شیونِ زنها شروع شد
دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای
بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای
دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه
با عمه آمدند به بالای قتلگاه
جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه
دیدم چگونه عمهٔ ما میکند نگاه
هرکس رسید نیزهٔ خود را شکست و رفت
یک استخوان ز سینهٔ آقا شکست و رفت
یک عده بر تمام تنش سنگ میزدند
یک عده بر لباسِ تنش چنگ میزدند
در آن میانه حرمتِ آئینهها شکست
وقتی که شمر آمد و بر سینهاش نشست
از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد
هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد
تا که ز رویِ پیکرِ بیسر بلند شد
فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد
اینجا به بعد گریهی من رنگِ خون شود
گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود
اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند
باور کنید عمهی مارا کتک زدند
راه فرار از حرم آنروز بسته شد
با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد
آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند
آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند
قاسم نعمتی
#مرثیه_سید_الشهدا
من روضه خوانِ غربتِ آقای عالمم
بیتابِ سربریدهٔ ماهِ محرّمم
با گریه هر غروب من از حال میروم
با هر فرازِ ناحیه گودال میروم
صبح و غروب، ندبهکنان گریه میکنم
این روضه را به مادرمان هدیه میکنم
برنیزه تکیه داد و ز جایش بلند شد
دردش گرفته بود، ندایش بلند شد
فرمود: زندهام به کجا حمله میکنید؟
نامردها به خیمه چرا حمله میکنید؟
کارِ مرا تمام نکرده، کجا؟ سنان!
اینجا کنارِ لشگری از گرگها بمان
با یالِ غرق خون شده برگشت ذوالجناح
با زین واژگون شده برگشت ذوالجناح
اینجا به بعد ضربه زدنها شروع شد
اینجا به بعد شیونِ زنها شروع شد
دیدم خودم به چشم ترم وای وای وای
بیرون زدند اهلِ حرم وای وای وای
دنبالِ ذوالجناح هراسان وبی پناه
با عمه آمدند به بالای قتلگاه
جدِ مرا محاصره کردند یک سپاه
دیدم چگونه عمهٔ ما میکند نگاه
هرکس رسید نیزهٔ خود را شکست و رفت
یک استخوان ز سینهٔ آقا شکست و رفت
یک عده بر تمام تنش سنگ میزدند
یک عده بر لباسِ تنش چنگ میزدند
در آن میانه حرمتِ آئینهها شکست
وقتی که شمر آمد و بر سینهاش نشست
از دستِ او محاسنِ جدم رها نشد
هرچه کشید خنجرِ خود، سر جدا نشد
تا که ز رویِ پیکرِ بیسر بلند شد
فریاد یا بُنَیَ ز مادر بلند شد
اینجا به بعد گریهی من رنگِ خون شود
گیسو به دست شمر ز مقتل برون رود
اینجا به بعد زخمِ دلِ ما نمک زدند
باور کنید عمهی مارا کتک زدند
راه فرار از حرم آنروز بسته شد
با چوبّ نیزه پهلوی زنها شکسته شد
آن شب زنانِ سوخته یاور نداشتند
آن شب بنات فاطمه معجر نداشتند
قاسم نعمتی
#مرثیه_سید_الشهدا
غلوپژوهی
🏴 روایت شعر جانسوز دعبل خزاعی در آستانه وفاتش لَا أَضْحَكَ اللَّهُ سِنَّ الدَّهْرِ إِنْ ضَحِكَتْ وَ آلُ أَحْمَدَ مَظْلُومُونَ قَدْ قُهِرُوا مُشَرَّدُونَ نُفُوا عَنْ عُقْرِ دَارِهِمْ كَأَنَّهُمْ قَدْ جَنَوْا مَا لَيْسَ يُغْتَفَر خداوند دمی دندان روزگار را…
الآثار الباقية، ابوریحان بيرونی، ترجمه داناسرشت (ج١، ص٥٢٤)
«قتل الحسين بن على بن ابى طالب بالطف مع اهل بيت رسول الله، من آل ابى طالب عليهم السلام اجمعين؛ وفعل به وبهم ما لم يفعل فى جميع الأمم بأشرار الخلق، من القتل بالعطش والسيف والإحراق بالنّار وصلب الرءوس وإجراء الخيول على الأجساد المؤرّبة وهتك الستر بسبى النساء والاطفال، وحملهم مشهرين على الجمال، فتشاءموا به.
فامّا بنو أميّة فقد لبسوا فيه ما تجدّد، وتزيّنوا واكتحلوا وعيّدوا وأقاموا الولائم والضيافات، وطعموا الحلاوى والطّيّبات؛ وجرى الرسم في «العامّة»، على ذلك ايّام ملكهم، وبقى فيهم بعد زواله عنهم.
وامّا الشيعة، فانّهم ينوحون ويبكون أسفا لقتل سيّد الشهداء فيه؛ ويظهرون ذلك بمدينة السلام وأمثالها من المدن والبلاد؛ ويزورون فيه التربة المسعودة بكربلا، ولذلك كره فيه فعل العامّة، من تجديد الاوانى والأثاث.
ولمّا جاء نعيّه إلى المدينة، خرجت ابنة عقيل بن ابى طالب، وهى تقول:
ماذا تقولون إن قال النّبىّ لكم:
ماذا فعلتم؟ وأنتم آخر الأمم
بعترتى وبأهلى عند مفتقدى
نصف أسارى ونصف ضرّجوا بدم
ما كان هذا جزائي، إذ نصحت لكم
أن تخلفونى بسوء فى ذوى رحمى.»
(الآثار الباقية ٤٢٠)
«قتل الحسين بن على بن ابى طالب بالطف مع اهل بيت رسول الله، من آل ابى طالب عليهم السلام اجمعين؛ وفعل به وبهم ما لم يفعل فى جميع الأمم بأشرار الخلق، من القتل بالعطش والسيف والإحراق بالنّار وصلب الرءوس وإجراء الخيول على الأجساد المؤرّبة وهتك الستر بسبى النساء والاطفال، وحملهم مشهرين على الجمال، فتشاءموا به.
فامّا بنو أميّة فقد لبسوا فيه ما تجدّد، وتزيّنوا واكتحلوا وعيّدوا وأقاموا الولائم والضيافات، وطعموا الحلاوى والطّيّبات؛ وجرى الرسم في «العامّة»، على ذلك ايّام ملكهم، وبقى فيهم بعد زواله عنهم.
وامّا الشيعة، فانّهم ينوحون ويبكون أسفا لقتل سيّد الشهداء فيه؛ ويظهرون ذلك بمدينة السلام وأمثالها من المدن والبلاد؛ ويزورون فيه التربة المسعودة بكربلا، ولذلك كره فيه فعل العامّة، من تجديد الاوانى والأثاث.
ولمّا جاء نعيّه إلى المدينة، خرجت ابنة عقيل بن ابى طالب، وهى تقول:
ماذا تقولون إن قال النّبىّ لكم:
ماذا فعلتم؟ وأنتم آخر الأمم
بعترتى وبأهلى عند مفتقدى
نصف أسارى ونصف ضرّجوا بدم
ما كان هذا جزائي، إذ نصحت لكم
أن تخلفونى بسوء فى ذوى رحمى.»
(الآثار الباقية ٤٢٠)
بخشی از خطبة عبيد الله بن عبد الله مری (یکی از توابین) پیرامون آنچه با امام حسین (ع) کردند...
...ألم تروا ويبلغكم مَا اجترم إِلَى ابن بنت نبيكم! أما رأيتم إِلَى انتهاك القوم حرمته، واستضعافهم وحدته، وترميلهم إِيَّاهُ بالدم، وتجرارهموه عَلَى الأرض! لم يرقبوا فِيهِ ربهم ولا قرابته من الرسول ص، اتخذوه للنبل غرضا، وغادروه للضباع جزرا... (تاریخ الطبري ج ٥ ص ٥٥٩ عن أبي مخنف عن الحصين بن يزيد عن رجل من مزينة: تفصيل خطبه در اینجا).
آیا ندیده اید و به شما نرسیده، آن جرم ها که در حق پسر دختر پیامبرتان انجام شد؟! آیا ندیده اید که این قوم، حرمت او را دریدند و به جهت تنهایی، ضعیفش یافتند، و او را به خون آغشتند و پیکرش را بر روی زمین کشیدند !
درباره او، نه از خدا باکی داشتند و نه قرابتش را با پیامبر (ص) رعایت کردند، او را (همچون شکاری)، هدف تیر قرار دادند و پیکرش را برای درندگان رها کردند...
www.tgoop.com/maghtalvshahdatolhossein/1760
...ألم تروا ويبلغكم مَا اجترم إِلَى ابن بنت نبيكم! أما رأيتم إِلَى انتهاك القوم حرمته، واستضعافهم وحدته، وترميلهم إِيَّاهُ بالدم، وتجرارهموه عَلَى الأرض! لم يرقبوا فِيهِ ربهم ولا قرابته من الرسول ص، اتخذوه للنبل غرضا، وغادروه للضباع جزرا... (تاریخ الطبري ج ٥ ص ٥٥٩ عن أبي مخنف عن الحصين بن يزيد عن رجل من مزينة: تفصيل خطبه در اینجا).
آیا ندیده اید و به شما نرسیده، آن جرم ها که در حق پسر دختر پیامبرتان انجام شد؟! آیا ندیده اید که این قوم، حرمت او را دریدند و به جهت تنهایی، ضعیفش یافتند، و او را به خون آغشتند و پیکرش را بر روی زمین کشیدند !
درباره او، نه از خدا باکی داشتند و نه قرابتش را با پیامبر (ص) رعایت کردند، او را (همچون شکاری)، هدف تیر قرار دادند و پیکرش را برای درندگان رها کردند...
www.tgoop.com/maghtalvshahdatolhossein/1760
🔅برترین علم امام
تحریری از جلسۀ مشترک ابوبصیر و ضریس با امام صادق (ع) را شعیب بن یعقوب عرقوفی حداد (خواهرزادۀ ابوبصیر) چنین گزارش کرده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ شُعَيْبٍ الْحَدَّادِ عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ عِنْدَنَا صُحُفَ إِبْرَاهِيمَ وَ أَلْوَاحَ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ فَقَالَ لَيْسَ هَذَا الْعِلْمَ إِنَّمَا هُوَ الْأَثَرَةُ قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْمٌ بِيَوْمٍ وَ سَاعَةٌ بِسَاعَةٍ. (بصائر الدرجات، ص135، ح1 و 2؛ ص325، ح6. و ح1 از ایوب بن نوح از صفوان؛ الكافي ط – الإسلامية، ج1، ص225 از محمد بن عبد الجبار از صفوان)
در گزارش (مرسل) مشابه محمد بن سنان از ابوبصیر، ضریس پرسشگر است (همان، ح4). ابن سنان این روایت را به صورت مختصرتر از «عبد الله بن مسكان و شعيب الحداد عن أبي بصير» با پرسش متفاوت ضریس نیز نقل کرده است (بصائر الدرجات، ص137، ح11)
گفتنی است تحریری بسیار مفصلتر نیز از ابوبصیر برجامانده به دلیل نادر بودن زنجیرهها و تکطریق بودن نیازمند بررسی بیشتر است (الكافي، ج1، ص239-240؛ بصائر الدرجات، ص151-152). در طریق متهمان به غلو نیز متن ضریس به مفضل منسوب شده (بصائر الدرجات، ص138-139؛ الكافي، ج1، ص225) که حاصل ارسال یا سرقت است. همچنین با طریقی معتبر این مضامین از منصور بن حازم نیز نقل شده است که میتواند ناظر به همین جلسه باشد:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ إِنَّ النَّاسَ يَذْكُرُونَ أَنَّ عِنْدَكُمْ صَحِيفَةً طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِيهَا مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ [حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ] وَ أَنَّ هَذَا هُوَ الْعِلْمُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَيْسَ هَذَا هُوَ الْعِلْمُ إِنَّمَا هُوَ أَثَرٌ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي يَحْدُثُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ. (بصائر الدرجات، ج1، ص139، ح3؛ ص146، ح21؛ ص326، ح5 به طریق دیگر از یونس با تفاوتی در متن: ... إِنَّ هَذَا لَيْسَ بِالْعِلْمِ إِنَّمَا هُوَ الْأَثَرَةُ إِنَّمَا الْعِلْمُ الَّذِي يَحْدُثُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع.)
روایات این بخش به روشنی نشان میدهند «حدوث» وصف علم است، و نه متعلق آن. همچنین، در حدیث مشابهی منسوب به حمران تعبیر «اعظم» را نیز برای علم حادث به کار برده (بصائر، ص140، ح5). در همین معنا در نقل محمد بن عيسى عن يونس عن هشام بن سالم، علم قرآن و حلال و حرام در برابر علم حادث «یسیر» و کم شمرده شده (ص395). در همین راستا گزارش علی بن سوید نیز قابل توجه است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَلِيٍّ السَّائِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ ع عَنْ مَبْلَغِ عِلْمِهِمْ فَقَالَ مَبْلَغُ عِلْمِنَا ثَلَاثَةُ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا الْمَاضِي فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا. (بصائر، ص318، ح1؛ ص319، ح3؛ الكافي، ج1، ص264، ح1؛ ج8، ح95 به چند طریق از علی بن سوید).
على سائى از ابى الحسن اول موسى (ع) گويد: فرمود: رسائى دانش ما از سه سوى است: گذشته، آينده و آنچه پديد میشود، اما راجع به گذشته براى ما تفسير شده و اما راجع به آينده نوشته شده و اما آنچه پديد آید گاهى در دل افتد و گاهى در گوش اثر كند، و اين برترين دانش ما است و البته، بعد از پيغمبر ما پيغمبرى نيست. [و این الهام با وحی نبوی و تشریعی تفاوت دارد.] (أصول الكافي، ترجمه كمرهاى، ج2، ص317)
علامه مجلسی این روایت را چنین شرح داده است:
«"ماض" أي ما تعلق بالأمور الماضية و" غابر" أي ما تعلق بالأمور الآتية، قال في القاموس... "فأما الماضي فمفسر" أي فسره لنا رسول الله "و أما الغابر" أي العلوم المتعلقة بالأمور الآتية المحتومة "فمزبور" أي مكتوب لنا في الجامعة و مصحف فاطمة و غيرهما، و الشرائع و الأحكام يمكن إدخالهما في الأول أو في الثاني أو بالتفريق" و أما الحادث" و هو ما يتجدد من الله حتمه من الأمور البدائية، أو العلوم و المعارف الربانية أو تفصيل المجملات أو الأعم" فقذف في القلوب" بالإلهام من الله تعالى بلا توسط ملك أو نقر في الإسماع، بتحديث الملك...» (مرآة العقول، ج3، ص137)
#علم_غیب
@gholow2
تحریری از جلسۀ مشترک ابوبصیر و ضریس با امام صادق (ع) را شعیب بن یعقوب عرقوفی حداد (خواهرزادۀ ابوبصیر) چنین گزارش کرده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ شُعَيْبٍ الْحَدَّادِ عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ عِنْدَنَا صُحُفَ إِبْرَاهِيمَ وَ أَلْوَاحَ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ فَقَالَ لَيْسَ هَذَا الْعِلْمَ إِنَّمَا هُوَ الْأَثَرَةُ قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْمٌ بِيَوْمٍ وَ سَاعَةٌ بِسَاعَةٍ. (بصائر الدرجات، ص135، ح1 و 2؛ ص325، ح6. و ح1 از ایوب بن نوح از صفوان؛ الكافي ط – الإسلامية، ج1، ص225 از محمد بن عبد الجبار از صفوان)
در گزارش (مرسل) مشابه محمد بن سنان از ابوبصیر، ضریس پرسشگر است (همان، ح4). ابن سنان این روایت را به صورت مختصرتر از «عبد الله بن مسكان و شعيب الحداد عن أبي بصير» با پرسش متفاوت ضریس نیز نقل کرده است (بصائر الدرجات، ص137، ح11)
گفتنی است تحریری بسیار مفصلتر نیز از ابوبصیر برجامانده به دلیل نادر بودن زنجیرهها و تکطریق بودن نیازمند بررسی بیشتر است (الكافي، ج1، ص239-240؛ بصائر الدرجات، ص151-152). در طریق متهمان به غلو نیز متن ضریس به مفضل منسوب شده (بصائر الدرجات، ص138-139؛ الكافي، ج1، ص225) که حاصل ارسال یا سرقت است. همچنین با طریقی معتبر این مضامین از منصور بن حازم نیز نقل شده است که میتواند ناظر به همین جلسه باشد:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ إِنَّ النَّاسَ يَذْكُرُونَ أَنَّ عِنْدَكُمْ صَحِيفَةً طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِيهَا مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ النَّاسُ [حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ] وَ أَنَّ هَذَا هُوَ الْعِلْمُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَيْسَ هَذَا هُوَ الْعِلْمُ إِنَّمَا هُوَ أَثَرٌ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي يَحْدُثُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ. (بصائر الدرجات، ج1، ص139، ح3؛ ص146، ح21؛ ص326، ح5 به طریق دیگر از یونس با تفاوتی در متن: ... إِنَّ هَذَا لَيْسَ بِالْعِلْمِ إِنَّمَا هُوَ الْأَثَرَةُ إِنَّمَا الْعِلْمُ الَّذِي يَحْدُثُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع.)
روایات این بخش به روشنی نشان میدهند «حدوث» وصف علم است، و نه متعلق آن. همچنین، در حدیث مشابهی منسوب به حمران تعبیر «اعظم» را نیز برای علم حادث به کار برده (بصائر، ص140، ح5). در همین معنا در نقل محمد بن عيسى عن يونس عن هشام بن سالم، علم قرآن و حلال و حرام در برابر علم حادث «یسیر» و کم شمرده شده (ص395). در همین راستا گزارش علی بن سوید نیز قابل توجه است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَلِيٍّ السَّائِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ ع عَنْ مَبْلَغِ عِلْمِهِمْ فَقَالَ مَبْلَغُ عِلْمِنَا ثَلَاثَةُ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا الْمَاضِي فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي الْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي الْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا. (بصائر، ص318، ح1؛ ص319، ح3؛ الكافي، ج1، ص264، ح1؛ ج8، ح95 به چند طریق از علی بن سوید).
على سائى از ابى الحسن اول موسى (ع) گويد: فرمود: رسائى دانش ما از سه سوى است: گذشته، آينده و آنچه پديد میشود، اما راجع به گذشته براى ما تفسير شده و اما راجع به آينده نوشته شده و اما آنچه پديد آید گاهى در دل افتد و گاهى در گوش اثر كند، و اين برترين دانش ما است و البته، بعد از پيغمبر ما پيغمبرى نيست. [و این الهام با وحی نبوی و تشریعی تفاوت دارد.] (أصول الكافي، ترجمه كمرهاى، ج2، ص317)
علامه مجلسی این روایت را چنین شرح داده است:
«"ماض" أي ما تعلق بالأمور الماضية و" غابر" أي ما تعلق بالأمور الآتية، قال في القاموس... "فأما الماضي فمفسر" أي فسره لنا رسول الله "و أما الغابر" أي العلوم المتعلقة بالأمور الآتية المحتومة "فمزبور" أي مكتوب لنا في الجامعة و مصحف فاطمة و غيرهما، و الشرائع و الأحكام يمكن إدخالهما في الأول أو في الثاني أو بالتفريق" و أما الحادث" و هو ما يتجدد من الله حتمه من الأمور البدائية، أو العلوم و المعارف الربانية أو تفصيل المجملات أو الأعم" فقذف في القلوب" بالإلهام من الله تعالى بلا توسط ملك أو نقر في الإسماع، بتحديث الملك...» (مرآة العقول، ج3، ص137)
#علم_غیب
@gholow2
... گذشته از روایات همسو، برخی تعابیر این تفسیر در روایتی منسوب به محمد بن فضیل نیز آمده است. (بصائر الدرجات، ص318-319. الكافي، ج1، ص264 انتساب اشتباه همان سند به مفضل بن عمر)
در همۀ این روایات علم حادث در برابر علم وراثتی قرار گرفته است، و علوم وراثتی صحف و ما کان و ما یکون و امثال آن در برابر علمی که هر روز و شب زیاد میشود اندک شمرده شده است. این آشکارا نشان میدهد علومی مانند علم الکتاب و علم ما کان و ما یکون که متناسب با اخبار امم پیشین و ملاحم آینده فراگیر نیست، و ربطی به تلقی غلوآمیز حضور همه چیز نزد امام ندارد. چنانکه در روایات ابواب مربوطه گاه منشأ «علم ما کان و ما یکون» وراثت دانسته شده، (الكافي، ج1، ص261؛ بصائر الدرجات، ص127، 129) و گاه علم کتاب. (همانها؛ نیز بصائر، ص128، 130، 194).
دربارۀ روایاتی که دربارۀ ریشه علم «ما کان» گفته «همه چیز در کتاب است و ما آن را به ارث بردیم» نیز قابل توجه است، که در برخی اخبار برای این علم به امم به آیۀ «هذا ذِكرُ مَن مَعِيَ وَ ذِكرُ مَن قَبلِي» استشهاد شده (بصائر، ص130؛ تفسير فرات، ص263) که شواهد آن میتواند علم تفصیلی به آیات قصص باشد. و گاه علم موروث، پایینتر از علم محدث شمرده شده، (بصائر، ص152، 135) و در اخبار دیگری به مسائلی اشاره شده که در کتاب نیست. (نمونه: بصائر الدرجات، ص234 باب9 معضلات؛ نیز نک ص316-317، 326-328، 396) دیگر اینکه تعابیر مطلق علم امام بر امور، قابل حمل بر موارد نیاز (همسو با اخباری مانند بصائر الدرجات، ص125) یا آن است که «چون از خدا بخواهند، خدا به ایشان بیاموزد» (بصائر الدرجات، ص315).
#علم_حادث نه #علم_غیب
@gholow2
در همۀ این روایات علم حادث در برابر علم وراثتی قرار گرفته است، و علوم وراثتی صحف و ما کان و ما یکون و امثال آن در برابر علمی که هر روز و شب زیاد میشود اندک شمرده شده است. این آشکارا نشان میدهد علومی مانند علم الکتاب و علم ما کان و ما یکون که متناسب با اخبار امم پیشین و ملاحم آینده فراگیر نیست، و ربطی به تلقی غلوآمیز حضور همه چیز نزد امام ندارد. چنانکه در روایات ابواب مربوطه گاه منشأ «علم ما کان و ما یکون» وراثت دانسته شده، (الكافي، ج1، ص261؛ بصائر الدرجات، ص127، 129) و گاه علم کتاب. (همانها؛ نیز بصائر، ص128، 130، 194).
دربارۀ روایاتی که دربارۀ ریشه علم «ما کان» گفته «همه چیز در کتاب است و ما آن را به ارث بردیم» نیز قابل توجه است، که در برخی اخبار برای این علم به امم به آیۀ «هذا ذِكرُ مَن مَعِيَ وَ ذِكرُ مَن قَبلِي» استشهاد شده (بصائر، ص130؛ تفسير فرات، ص263) که شواهد آن میتواند علم تفصیلی به آیات قصص باشد. و گاه علم موروث، پایینتر از علم محدث شمرده شده، (بصائر، ص152، 135) و در اخبار دیگری به مسائلی اشاره شده که در کتاب نیست. (نمونه: بصائر الدرجات، ص234 باب9 معضلات؛ نیز نک ص316-317، 326-328، 396) دیگر اینکه تعابیر مطلق علم امام بر امور، قابل حمل بر موارد نیاز (همسو با اخباری مانند بصائر الدرجات، ص125) یا آن است که «چون از خدا بخواهند، خدا به ایشان بیاموزد» (بصائر الدرجات، ص315).
#علم_حادث نه #علم_غیب
@gholow2
Z0000088
My Recording
دین علی (ع) تحلیل تاریخی یک تعبیر
نقدی بر دیدگاه محمدعلی امیرمعزی
🎙رسول جعفریان
▫️چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، سازمان مرکزی جهاد دانشگاهی مشهد.
0:00 مروری بر تاریخ تأسیس و تداوم مذاهب
4:30 گرایشهای داخلی در مذاهب
7:45 نقطه تعادل مذاهب
8:35 سه گرایش اخباری، عقلی، باطنی و گردش ادواری آنها
16:40 دوگانه ظاهرگرایی و باطنگرایی
22:40 تقیه
24:50 تشیع اصیل، اعتدالی، اخباری یا غلوگرا؟
37:30 استفاده امیرمعزی از اخبار غلات
40:50 تعبیر «دین علی»
44:19 چه کسی این تعبیر را به کار برده است؟
50:05 علاقه غلات به عبور از خطقرمزها
51:10 تقابل دین علی و دین عثمان
58:40 پذیرش و تطور انگها
1:01:35 دغدغه امیرمعزی درآوردن یک اسلام غالیانه است بدون اعتنا به اعتبار مستندات
1:05:00 اشتباه عجیب امیرمعزی درباره معنی «ابن أروی» - تشخیص اشتباه منبع مجلسی - بیتوجهی به برخی مستندات
1:11:00 نقد یکی از حضار بر تقدم عرفان بر ادیان
1:14:30 لزوم بازشناسی لایههای مختلف متون دینی
1:17:00 کهن بودن غلو
نوشته مرتبط:
https://www.tgoop.com/AmirMuezzi/32
#امیرمعزی
@Gholow2
نقدی بر دیدگاه محمدعلی امیرمعزی
🎙رسول جعفریان
▫️چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، سازمان مرکزی جهاد دانشگاهی مشهد.
0:00 مروری بر تاریخ تأسیس و تداوم مذاهب
4:30 گرایشهای داخلی در مذاهب
7:45 نقطه تعادل مذاهب
8:35 سه گرایش اخباری، عقلی، باطنی و گردش ادواری آنها
16:40 دوگانه ظاهرگرایی و باطنگرایی
22:40 تقیه
24:50 تشیع اصیل، اعتدالی، اخباری یا غلوگرا؟
37:30 استفاده امیرمعزی از اخبار غلات
40:50 تعبیر «دین علی»
44:19 چه کسی این تعبیر را به کار برده است؟
50:05 علاقه غلات به عبور از خطقرمزها
51:10 تقابل دین علی و دین عثمان
58:40 پذیرش و تطور انگها
1:01:35 دغدغه امیرمعزی درآوردن یک اسلام غالیانه است بدون اعتنا به اعتبار مستندات
1:05:00 اشتباه عجیب امیرمعزی درباره معنی «ابن أروی» - تشخیص اشتباه منبع مجلسی - بیتوجهی به برخی مستندات
1:11:00 نقد یکی از حضار بر تقدم عرفان بر ادیان
1:14:30 لزوم بازشناسی لایههای مختلف متون دینی
1:17:00 کهن بودن غلو
نوشته مرتبط:
https://www.tgoop.com/AmirMuezzi/32
#امیرمعزی
@Gholow2
Forwarded from حدیث، فهرست، رجال
#موقت
📌 خانواده ساداتی که سابقا هم معرفی شدند برای تهیه جهیزیه دختران خود و برخی خرجهای دیگر زندگی وام خانگی گرفتهاند که اقساط آن به تأخیر افتاده است. همچنین برای برخی امور جاری زندگی از جمله اجاره خانه نیز بدهکار و مقروض هستند. طلبکاران نیز برای پس گرفتن طلبشان بسیار فشار میآورند.
متاسفانه این خانواده در شرایط نامطلوبی بوده و بسیار در تنگنا هستند.
دوستانی که میتوانند، مساعدت کنند تا دین این خانواده ادا شود.
همچنین دوستانی که قصد ارتباط مستقیم یا تحقیق دارند یا میخواهند از سهم سادات پرداخت کنند برای تحقیق، به خصوصی پیام دهند.
شماره کارت به نام واسطه میباشد
💳شماره کارت با لمس کپی میشود:
•
به نام: محمد جعفری
📌 خانواده ساداتی که سابقا هم معرفی شدند برای تهیه جهیزیه دختران خود و برخی خرجهای دیگر زندگی وام خانگی گرفتهاند که اقساط آن به تأخیر افتاده است. همچنین برای برخی امور جاری زندگی از جمله اجاره خانه نیز بدهکار و مقروض هستند. طلبکاران نیز برای پس گرفتن طلبشان بسیار فشار میآورند.
متاسفانه این خانواده در شرایط نامطلوبی بوده و بسیار در تنگنا هستند.
دوستانی که میتوانند، مساعدت کنند تا دین این خانواده ادا شود.
همچنین دوستانی که قصد ارتباط مستقیم یا تحقیق دارند یا میخواهند از سهم سادات پرداخت کنند برای تحقیق، به خصوصی پیام دهند.
شماره کارت به نام واسطه میباشد
💳شماره کارت با لمس کپی میشود:
•
6037997701404551
به نام: محمد جعفری