Telegram Web
Forwarded from hekmatpub
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
#لذت_اندیشیدن_با_حکمت @HekmatPub
📂 از مجموعه فلسفه غرب

📚 فلسفه قاره‌ای و معنای زندگی
✍️ نوشتۀ جولیان یانگ
📝 ترجمۀ بهنام خداپناه
📇 چاپ چهارم، ۱۴۰۱
📋 ۴۶۷ صفحه

خرید با ۱۵ درصد تخفیف از سایت حکمت👇
B2n.ir/y63798

▪️پرسش از معنای زندگی، دقیقاً به چه دلیل پرسشی جالب توجه است؟ چرا چنین پرسشی مهم است؟ همگی ما اهمیت آن را حس می‌کنیم (گرچه تلاش می‌کنیم تا عدم کفایت خویش برای پاسخ بدان را با فکاهیات مخفی سازیم)، اما چرا چنین احساسی داریم؟
کامو به نحو مشهوری اسطوره‌ سیزیف را با بیان این مساله آغاز می‌کند که «تنها یک مساله جدی حقیقتاً فلسفی وجود دارد و آن خودکشی است». اما پرسش از اینکه آیا کسی باید مرتکب خودکشی شود یا نه، پرسش از این مطلب است که آیا زندگی ارزش زیستن دارد یا نه و کامو مدعی می‌شود، که آنچه این مطلب را برای ما تبدیل به موضوعی حقیقی می‌سازد، پوچیِ وجود، و بی‌معنایی زندگی‌ است. گرچه ارتباط میان موضوع معنا و ارزش در اسطوره سیزیف قدری مبهم است، نویسنده بر این باور است که، پیشنهاد مطرح شده در صفحات آغازین آن، اساساً درست است:
"من ارزش زیستن خواهد داشت، اگر و تنها اگر، (حداقل برای من) با معنا باشد."



#لذت_اندیشیدن_با_حکمت
@Hekmatpub
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این اثر چنگ‌نوازی زیبا، اجرایی است از قدیمی‌ترین قطعه موسیقی نت‌نگاری شده ایرانی توسط علامه قطب الدین شیرازی، فیلسوف، منجم و ریاضی‌دان قرن ۷ هجری، که صاحب یکی از مهمترین شرحها بر کتاب حکمت الاشراق شیخ شهاب‌الدین سهروردی نیز هست. هرچند سبک نت‌نگاری قطب‌الدین شیرازی در موسیقی متاسفانه مرسوم نشد و ما بعدها سبک غربی نت‌نگاری را کپی‌برداری کردیم، اما این غفلت ما از سنت غنی گذشتگانمان چیزی از ارزش آن نمی‌کاهد. همین بی‌توجهی ما به جنبه‌های غنی سنتمان است که باید اجرای این اثر را برای نخستین بار به دست نوازنده‌ای غیرایرانی شاهد باشیم!

نوازنده: چنگ‌نواز ژاپنی توموکو سوگاوارا

@BeKhodnotes
Forwarded from وُهومَن اَمشاسِپَند (بردیا)
#از_مزگت_تا_مسجد

"مزگت" واژه ی پهلوی به چِمار (:معنی) مزداگده یا مزداکده است.

مزدا (:دانش وآگاهی بی کران)، ویژگی خدای ایرانیان است. و " کدَه" به چمارخانه است.
واژه "کزه" "و"کده" هم چنان در گویش ویژه زرتشتیان استفاده می شود.

پیش ازاسلام واژه ی مَزگت در گویش پهلوی  برای خانه هایی با گنبدی گرد و بلند گفته می شده که درآن گردهم آیی همگانی برای شادی، نذر و نیاز ونیایش کاربرد داشته.

واژه ی "مزگت" پس از اسلام از گویش ایرانیان به زبان عربی راه یافت و از آن پس "مسجد" نامیده شد.
سپس بر پایه ی دستور زبان عربی از این واژه، مصدر ساختند و در صرف و نحو عربی واژگانی مانند : سجده، ساجد، سجود و سجاده  نیز ازآن بیرون آوردند.

در روستای کهن و گردشگری ابیانه، هم چنان این واژه به جای مسجد به کار رفته و "مزگت" نیز گفته می شود.

گفته شده که سقف نخستین مزگت (:مسجد) های اعراب، بابرگ درخت خرما پوشیده شده واژه "تاق" نیز از نام "گنبذ" و گنبد ایرانی برگرفته شده است.

پس از چندی در کنار مزگت، مناره ها نیز افراشته شدند.
"نار" به چم آتش است و "منار" جایگاه آتش افروزی (:آتشدان) به گویش عربی؛ از آن جا که گویش پارسی به گلوله آتش سرخ " گل آتش" نیز گفته می شد. از واژه " گلدسته" نیز به جای مناره بهره گرفته می شد.
گلدسته ها را در گذشته برای روشن کردن آتش و راهنمایی کاروان ها در شب استفاده می کردند.

در آن زمان گنبدی بر مناره ها نبوده است چنان که اکنون نیز برخی از مناره های مسجد در شهرهای سمرقند و بخارا بدون گنبد ساخته شده اند.

واژه های مَزگت (:مسجد)، گنبذ(:گمذ ،گنبد،تاق) و گلدسته (:منار) از مهرازی (:معماری) ایرانی برای اعراب به یادگار رسید و نخستین مسجد های آن روزگار به دست هنرمندان ایرانی ساخته شد.

📚 بُن مایه :
برگرفته از نسک (:کتاب) آیین اختیار
نگارش : موبد کورش نیکنام
@khashatra
اخیرن خبری را می‌خواندم از اورانگوتانی که زخمی را در صورت خود با ساختن مرهم یا پمادی از گیاهی با خواص ضد تورمی و درمانی درمان کرده بود به این صورت که گیاه را جویده و جویده آن را بر روی زخم مرهم کرده بود، و زخم پس از گذشت نزدیک به یک ماه درمان شده بود. ضبط رفتارهای درمانگرانه در گونه‌های جانوری دیگر البته سابقه‌ای طولانی دارد. ارسطو در کتاب حیوان‌شناسی خود رفتارهای گوناگونی از گونه‌های مختلف را ضبط و گزارش کرده که ابن‌سینا نیز در مجلد ۸ مجموعه شفا، کتاب الحیوان، همان‌ها را به تبعیت از ارسطو گزارش می‌کند. به چند نمونه اشاره می‌کنم:

"سگها خود را با برخی از گیاهانی که می‌شناسند درمان می‌کنند"؛ "سمورها پیش از آنکه به مارها حمله کنند از نوعی مرکبات می‌خورند، زیرا بوی این میوه برای مارها ناخوشایند است"؛ "گوزن‌های نر برای درمان مارگزیدگی روی به خوردن نوعی از خرچنگ می‌آورند" (بنگرید به: کتاب الحیوان، ابن‌سینا، صص ۲۰-۱۱۷؛ The History of Animals, Aristotle, pp. 237-8)، و نمونه‌های بسیار دیگری که خود گویای آن است که درک متفکران گذشته برخلاف آنچه گمان می‌رود از گونه‌های جانوری دیگر درک نسبتن غنی‌یی بوده است.

اما در مقام تبیین رفتارهایی از این دست در حیوان و انسان، ابن‌سینا آنها را حاصل الهامات غریزی می‌داند که خداوند بر حیوان و انسان افاضه می‌کند. نمونه‌های دیگری نیز که او بدانها به عنوان الهامات غریزی اشاره می‌کند: همچون تقسیم وظایف و زندگی اجتماعی پیچیده در مورچه و زنبور عسل، یا ادراک دشمنی گرگ در بره‌ای که هیچ تجربه‌ای از گرگ ندارد، و یا پیدا کردن پستان مادر توسط نوزاد درحالیکه چشمانش بسته است و همچنین پلک زدن به شکلی خودکار و بی‌اراده از جمله این رفتارها به شمار می‌رود.

@BeKhodnotes
اخیرن این گفتگو را میان اکبر گنجی و علی میرسپاسی میدیدم که درباره نکات جالب توجه و مهمی از ارتباط شاه و اسرائیل، و همچنین مخالفان سلطنت طلب فعلی به رهبری شازده منتظر-السلطنه رضا پهلوی، حمایتشان از اسرائیل، واکنششان نسبت به جنگ غزه و امیدشان به بمباران ایران توسط اسرائیل گفتگو کردند. 👇👇👇
Forwarded from اکبر گنجی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دانلود بخش دوم گفت و گوی اکبر گنجی و علی میرسپاسی

موضوع: رقابت و نزاع محمد رضا شاه پهلوی با اسرائیل بر سر برتری منطقه ای و سلطنت طلبان و رضا پهلوی که خواهان حمله اسرائیل به ایران هستند

https://www.tgoop.com/ganji_akbar
امسال اردیبهشت ماه فرصت دیداری از اصفهان به غایت زیبا را داشتیم. در میان زیبایی‌های بسیار این شهر که عمدتن مربوط به دوران صفوی است، مدرسه ابن‌سینا، اثری از دوران آل بویه، در کنجی از شهر خزیده و ساکت نشسته است، با دربی بسته و مهر و موم شده! انگار نه انگار که روزی اینجا ابن‌سینا، و شاگردش ابوعبید جوزجانی و بزرگان دیگری مشغول بحث و فحص بوده‌اند. روایتی نیز هست که قبر اصلی ابن‌سینا همینجا بوده، و سنگ قبر بنا سالیان خیلی قبل توسط یکی از اهالی برداشته و به سرقت رفته است تا بنا را تبدیل به زورخانه کنند!

@BeKhodnotes
امروز در دپارتمان شرق شناسی دانشگاه هلسینکی رویت شد.

تندیس حکیم ابوالقاسم فردوسی
اهدایی سفارت ایران در فنلاند

از این دست کارها بیش باد!

@BeKhodnotes
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«و شنیدنی را زمانی باید تا او را اندر هوا اندک اندک حرکت کند، و به گوش رسد چنانکه سپس تر این حال پیدا کنیم.
و از این قبل را [و به همین خاطر] چون گازری [رختشوری] از دور جامه بر سنگ زند، زخم جامه بینی [نخست ضربه زدن به لباس را ببینی] و تا ساعتی آواز شنوی [لحظاتی بعد صدایش را میشنوی].»

ابن‌سینا، طبیعیاتِ دانشنامه علایی، صفحه ۷۳

@BeKhodnotes
هیچگاه موافق تحریم انتخابات نبوده‌ام، به این دلیل ساده که تحریم همان چیزی است که جناح اقلیت به دنبال آن است، چه اینکه همین تحریم هم عامل تثبیت قدرت همین جناح اقلیت است. در انتخابات قبلی رای ندادم، اما نه به خاطر تحریم، بلکه به علت فاصله زیاد مکانی از شهر محل اقامتم تا سفارت ایران.

تحریم انتخابات به نظرم پیش‌فرضهای باطل بسیاری دارد که هیچکدام را نمیتوانم بپذیرم: یکی نوعی بی‌تفاوتی به اینکه کشور به کدام راه برود که به نظرم هر که غم این کشور را داشته باشد، و دلش #برای_ایران بتپد، نمی‌تواند با این فرض موافق باشد؛ دیگر اینکه تحریم می‌کنند که کشور به آنچنان بی‌راهه‌ای برود که توده علیه نظام سیاسی بشورد تا شاید زلزله‌ای سیاسی، در هیبت انقلابی دیگر، رخ دهد، و متاسفانه باید بگویم که این خود در دام انقلابی دیگر افتادن است، ومگر نه اینکه وضع فعلی حاصل انقلاب است! اگر بپذیریم که انقلاب راه‌حل نیست و باید راه اصلاح را در پیش گرفت، باید این نکته مهم را نیز بپذیریم که اصلاح فرایندی فرسایشی و بلندمدت است و نباید انتظار تغییرات معجزه‌وار از کسی داشته باشیم.

@BeKhodnotes
Audio
AudioLab
سلسله موی دوست، تکنوازی سه‌تار و آواز از استاد زنده‌یاد محمدرضا لطفی

@BeKhodnotes
از بیکینی تا برقع
نوشتاری درباره حق آزادی پوشش

بهنام خداپناه

یکی از مسائلی که این روزها بحث بر سر آن داغ است مسئله مربوط به حجاب اجباری است. و چیزی که عموما از آن طرفداری می شود و به عنوان یک اصل بدیهی و مدرن انگاشته می شود حق انتخاب پوشش است، اینکه زنان باید آزاد گذاشته شوند در اینکه چه نوع پوششی را برگزینند. صرفنظر از دعواهای سیاسی که بر سر این مسئله وجود دارد، که در اینجا محل بحث من هم نیست، راستش را بخواهید، من در فهم این ادعا مشکل دارم و نمیتوانم آن را به درستی بفهمم و مبنای آن را درک کنم. مسئله به نظر من اینجاست که وقتی گفته می شود زنان یا حتی مردان در انتخاب پوشش باید آزاد گذاشته شوند، مشخص نیست که مرز این ادعا در کجا قرار میگیرد. به عنوان مثال، اگر کسی بخواهد تنها با دو تکه برگ عورت خود را بپوشاند و در محیط عمومی حاضر شود، آنگونه که در مغرب زمین مرسوم است، آیا باید به او اجازه داد که این نوع پوشش را انتخاب کند. چون به هر حال این هم میتواند نوعی از پوشش باشد، چنان که این روزها هم هست، بیکینی‌های زنانه چیزی بیش از دو تکه برگ نیستند! اگر نه، به چه دلیل؟ به نظر من، ادعای اینکه هرکس باید آزاد گذاشته شود تا نوع پوشش خود را، خودش برگزیند تنها در صورتی می تواند معنا داشته باشد که طیف انتخاب پوشش از پوشش بسیار ضعیف برگ-مانند و نزدیک به برهنگی تا پوشش مطلق و حجاب کامل با روبنده و برقع به عنوان پیش فرض پذیرفته شود، آنگونه که در ممالک غربی مرسوم است. در غیر این صورت یا این ادعا ادعای غلطی است و یا اینکه نوع کلمات به کار رفته در آن باید مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد! باید اقرار کنم که تاکنون جایی ندیده‌ام که مدعیان این ادعا از آزاد گذاشتن این نوع از پوششهای نزدیک به برهنگی دفاع کرده باشند!

اما شاید کسی بخواهد این ادعا را مطرح کند که مگر ایراد پوشش نزدیک به برهنگی برگ-وار چه میتواند باشد؟ مگر در جوامعی که به عنوان مثال زنان میتوانند با بیکینی در ملاعام ظاهر شوند، یا مردان میتوانند بدون بالاپوش و با شورت های اندامین در خیابان ها پرسه بزنند چه مشکلی پیش آمده است؟ بالاخره مردم بعد از یک مدت به این نحو از پوشش نیز عادت خواهند کرد.‌ اولاً باید بگویم که من در این ادعا شک دارم که افراد جامعه پس از یک مدت به این نحو از پوشش بتوانند عادت کنند. چرا که پوشش ها و نوع لباس هایی که افراد می پوشند گرانبار از ارزش ها (value-laden) هستند، به این معنا که نوع طراحی یک پوشش تابع ارزش ها و مولفه های بسیاری است. چیزی تحت عنوان پوشش خنثی وجود ندارد. اگر توسط طراحان انگیزه جذابیتهای جنسی در پوششها مورد توجه قرار گیرد، که حتماً قرار می گیرد، این طراحان هربار با طراحی جدیدی وارد میدان شده و ترجیحات جنسی افراد جامعه و مخاطبان خود را مورد دستکاری قرار می دهند. (فقط کافیست به نوع لباس شنای زنانه و مردانه، یا حتی به نوع پوشش زنان در مسابقات ورزشی، توجه کنید تا متوجه شوید که انگیزه طراحان در نوع متفاوت طراحی این لباسها صرفاً مولفه های مربوط به راحت بودن لباس و مناسب بودن برای آن ورزش خاص نیست. در پس طراحی این لباس ها به مسائلی همچون جذابیت جنسی لباسها و اندامین بودن آنها، خصوصاً در مورد پوشش های زنانه، توجه ویژه‌ای می شود. همین چند وقت پیش بود که خبر عدم شرکت چند ورزشکار زن ژیمناستیک کار از کشور آلمان در این باره خبرساز شد. در واقع اعتراض این زنان به نوع پوشش رسمی زنان در مسابقات ژیمناستیک بود که پوشش ها را بسیار جنسیتی میدانستند. همین امر باعث شد که فدراسیون ژیمناستیک آلمان نوع جدیدی از لباس‌های تمام قد پوشیده را نیز به رسمیت بشناسد. نگاه کنید به: https://www.bbc.com/news/world-europe-56858863).

دوم اینکه، به فرض اینکه افراد جامعه به این نحو از پوششها عادت کنند، عادت نمیتواند درست یا غلط بودن چیزی را توجیه کند. همچنان که بیشتر جمعیت جهان به خوردن گوشت عادت کرده اند، این دلیل خوبی برای این نیست که گوشت خوردن کار درستی است، همچنان که دلایل اخلاقی و زیست محیطی بسیاری در منع گوشت خواری وجود دارد!

در اینجا باید این مسئله را خاطرنشان کنم که رویکرد من درباره پوشش رویکرد دینی و مذهبی نیست، یعنی دلایل مبتنی بر دلایلی مذهبی نیستند که مرا به اخذ این رویکرد سوق داده، بلکه من به این مسئله از منظر اخلاقی نگاه می کنم. بر همین اساس منظور من از پوشش، پوشش در معنای حجاب دینی آن هم نیست. (فکر می‌کنم زنی میتواند بدون چادر-چارقد و روسری و با لباسهای به مراتب راحت در اجتماع ظاهر شود و همچنان از پوشش مناسب برخوردار باشد. این البته مسئله دیگری است که قصد پرداختن به آن را ندارم.) همچون بیشتر کردار و افعال آدمی که می تواند موصوف به اخلاقی یا غیر اخلاقی گردد، پوشش نیز از این قاعده مستثنا نیست. در واقع، ما می‌توانیم پوشش درست و غلط داشته باشیم به شرط آنکه فلسفه پوشش را بدانیم.
ادامه یادداشت از بیکینی تا برقع
بخش ۲

به باور من، پوشش همچون بیشتر قوانین و قواعد اجتماعی تابع اصل عدم آسیب و ضرر (harm principle) باید مورد توجه قرار گیرد. چنانکه اگر سیگار کشیدن در محیط بسته امری نادرست تلقی میشود و قواعد و قوانینی بسیار سخت و محکم درباره آن وضع می‌شود، از تبلیغ آن جلوگیری به عمل می‌آید، و بسته‌های سیگار در فروشگاه‌ها در معرض دید قرار نمیگیرد (آنچنانکه در اروپا مرسوم است)، چرا که سیگار کشیدن امری زیانمند برای افراد تلقی می شود، یا همچنانکه رانندگی تابع قواعد و قوانین مختص به خود است و نمی توان با هر سرعت دلبخواهی رانندگی کرد، چرا که رانندگی با سرعتی بالاتر از سرعت خاصی میتواند برای دیگران زیانمند تلقی شود، بر همین اساس نیز پوشش میتواند دارای قواعد مختص به خود باشد به نحوی که پوششی کمتر یا بیشتر از حد مشخصی می تواند برای افراد موجود در اجتماع زیانمند تلقی شود. البته این منوط به آن است که اصل ضرر را صرفا محدود به ضررها و آسیبهای جسمانی ندانیم و آسیب ها و ضررهای روانی را نیز مورد توجه قرار دهیم.

همچنان که فعالین حقوق حیوانات پوشیدن چرم و خز حیوانات را امری غیر اخلاقی قلمداد میکنند، که غیر اخلاقی نیز هست، و این ادعا بر اساس زیانمندی و آسیب این نوع پوشش برای گونه های دیگر جانوری مطرح می شود، بر همین اساس نیز، میتوان از پوششهای جنسیتی به عنوان پوشش های زیانمند برای دیگر افراد جامعه سخن گفت. به عنوان مثال ، زنان بیکینی-پوش (که من آنرا صرفاً به عنوان نمادی از پوشش غیراخلاقی در محیط اجتماع در نظر میگیرم، که این روزها در جوامع زیادی تقریبن مرسوم شده است)، نه تنها تلقی شی‌وار و ابژه‌گونه را از بدن زنانه ترویج میکنند، در عین حال محیط اجتماع را نیز به محیطی جنسیتی تبدیل میکنند، که خود این امر آسیب های جدی‌یی را برای افراد حاضر در اجتماع در پی خواهد داشت، خواه در خصوص زنان دیگر، یا در خصوص مردانی که در چنین اجتماعی زندگی میکنند. اگر رفتار اخلاقی و درست رفتاری است که منافع دیگر افراد اجتماع را مدنظر قرار می دهد، خواه این دیگری انسان یا حیوان باشد، یا زن و مرد و کودک، بر همین اساس، افعال و کردار انسان در اجتماع امری محدود و مقید به حضور دیگری خواهد بود. سخن گفتن از اینکه زنان یا مردان باید در انتخاب پوشش خود آزاد باشند، به نظر من همان قدر ادعایی گزاف و فاقد مبنایی درست است که سخن گفتن درباره حق انتخاب آزاد افراد در میزان سرعت در رانندگی! اصولن درکی از این ادعای لیبرال ندارم و مبنای آنرا در جوامع مدرن نمیتوانم درک کنم که چطور در جامعه‌ای که سخت‌ترین قوانین و قواعد را درخصوص رانندگی و سیگار کشیدن و مصرف الکل بکار میبندد، در حوزه پوشش فاقد هیچگونه اصول و قواعدی نیست و نوعی لاقیدی مطلق در این‌باره بر این جوامع حاکم است. زندگی در جامعه و با دیگری اصولاً زندگی در قید و بند است. در واقع حضور دیگری ما را در اکثر انتخاب هایمان در اجتماع محدود و مقید می سازد. اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن دیگری و منافع او در اجتماع زندگی کنیم، در واقع اجتماع را به مجموعه ناهمگنی از اتم ها و ذره های مجزای از هم فروکاسته‌ایم که میانشان هیچگونه برهم‌کنشی و فعل و انفعالی برقرار نیست، که این فرض از اساس فرض نادرست و غلطی است. فرضی که مبنای فردگرایی افراطی معاصر هم هست.

به قول ژان پل سارتر, هر عمل و کنش ما در واقع نشان دادن نوعی چراغ سبز یا حتی چراغ قرمز به دیگریست. به عبارت دیگر، با هر عملی که برمی گزینیم، در واقع، ارزش های مرتبط با آن عمل را ترویج می کنیم. بر همین اساس، هیچ یک از افعال ما صرفا محدود به خود ما نیست و محدود هم نمی‌ماند. از اینرو، یک ادعای غلط دیگر در حوزه مربوط به پوشش نیز این ادعاست که من حق دارم پوشش مورد انتخاب خود را برگزینم، و این وظیفه دیگریست که از نوع پوشش من متاثر نگردد. در واقع در اینجا، فرد از خود سلب مسئولیت کرده و بار مسئولیت را  بر دوش دیگری می‌اندازند. از نظر من، این ادعا همانقدر نادرست است که ادعا کنیم من در محیط بسته سیگار خودم را میکشم و این وظیفه شماست که از ماسک مخصوص استفاده کنید تا از بوی سیگار من آسیب نبینید، یا این ادعا که من با سرعت مورد انتخاب خود رانندگی می کنم، و این وظیفه شماست که در سر راه من قرار نگیرید تا مبادا با شما تصادف کنم! تمامی افعال ما گرانبار از ارزش ها هستند و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم مادامی که در اجتماع زندگی میکنیم افعال ما دیگری را متاثر خود میسازد. این انتظار که من به شیوه مورد علاقه خود به پیش می روم و شما نیز به شیوه مورد علاقه خود، بدون آنکه بخواهیم بر یکدیگر تاثیرات منفی یا مثبت بگذاریم، انتظارات خطا و نادرستی است.
اخیرن مستند ۶ قسمتی surviving death را می‌دیدم که مجموعه‌ای از تجربیات گوناگون و عجیب درباره مرگ و احتمالن زندگی پس از مرگ است.

قسمت نخست درباره تجربیات دم‌مرگ است:

https://m.aparat.com/v/f728oha

قسمت‌های دوم و سوم درباره مدیوم‌ها و ارتباط با جهان مردگان:

https://m.aparat.com/v/a86r777

https://m.aparat.com/v/s85Qj

قسمت‌های چهارم و پنجم درباره نشانه‌هایی از جهان مردگان:

https://m.aparat.com/v/m83n7cf

https://m.aparat.com/v/2jxGz

و قسمت ششم درباره تناسخ:

https://m.aparat.com/v/OP46e

فکر می‌کنم عجیب‌ترین قسمت، قسمت ۶ مربوط به تناسخ است و بعد قسمت ۱ و قسمت‌های ۲ و ۳.

به قول خیام:

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من

@BeKhodnotes
از حکیمان نقل شده است که:

با حقیقت به صداقت
با مردم به انصاف
با نفس به قهر
با بزرگ به خدمت و احترام
با کوچک به شفقت و مهربانی
با دوست به نصیحت و نیکخواهی
با دشمن به مدارا
و با عالِم به احترام
و با نادان به سکوت

رفتار کن. تمام!

به قول حافظ:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

@BeKhodnotes
وحدت ملّی به معنای این است که مردم استان‌های یک کشور دارای هر زبان، هر نژاد، هر مذهب و هر مسلک باشند باید همیشه و در هر حال در امور اساسی، خصوصاً سیاست خارجی در برابر بیگانه، متحد بوده و وطن را حفظ نمایند. در اختلافات بزرگ یا کوچکی که دارند بیگانه را دخالت ندهند و حل و فصل آن‌ها را به خردمندان ملّت خود واگذار نمایند.
تمامیت ارضی به معنای این است که هیچ‌گاه نباید پاره‌ای از کشور از وطن جدا شود. پس باید موجباتی که ممکن است این وحدت و این تمامیت را به مخاطره اندازد از میان برداشت و موجبات دیگری را که باعث تکمیل وحدت می‌شود فراهم ساخت.
حفظ وطن و آبادی و استقلال آن و آزادی و ترقی ملّت ایران باید هدف و ایده‌آل همۀ ایرانیان باشد. دانشمندان مبانی مختلفی را برای ملّیت و تحکیم وحدت ملّی در نظر گرفته‌اند که اهم آنها مذهب، زبان، نژاد، اشتراک تاریخ و غیر آنها می‌باشد.
ما ایرانیان که از خراسان و بلوچستان تا خوزستان و کردستان و آذربایجان قرن‌ها با هم زندگانی کرده و می‌خواهیم با هم باشیم راضی نمی‌شویم که یک جزء بزرگ یا کوچک کشورمان تجزیه شود یا دیگران ببرند. حفظ تمامیت کشور را باید نخستین وظیفۀ خود بدانیم.

[افغان‌نامه، تألیف دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۴۰۰، ج ۳، ص ۲۴۳-۲۴۵]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
امروز درحال دوچرخه سواری از جاده‌ای جنگلی بودم، که اتفاقی هم ناراحت‌کننده و هم عجیب در جلوی چشمانم افتاد. همینطور که در حال عبور از این جاده خلوت و ساکت بودم، پرنده‌ای کوچک و زیبا را دیدم که انگار با تمامی غم‌های عالم در دلش، کز کرده بود و درست در میان جاده نشسته بود. پرنده‌ای دیگر که از گونه دیگری بود نیز در آنسوی جاده، اما در حاشیه نشسته بود و به این یکی خیره. همینکه دوچرخه را نگه داشتم، تا پرنده نشسته در میان جاده را از آنجا پر دهم، در یک لحظه دو ماشین از هر دو طرف جاده عبور کرده و راننده بی‌توجه به من پرنده را زیر گرفت و جلوی چشمانم پرپر کرد!
انگار پرنده کوچولو از زندگی سیر شده بود و عامدانه خود را به دل جاده سپرده بود تا اینچنین فرشته مرگ با هیبتی نخراشیده و آهنین او را از خودش رها کند! و انگار آن پرنده دیگر هم میخواست از این کار بر حذرش دارد، اما نشد که نشد! 🕊🕊🕊

@BeKhodnotes
دلمشغولیهای فلسفی-اخلاقی
وضعیت محیط زیستی ایران متاسفانه در مرحله خوبی قرار ندارد و اتخاذ سیاست‌های نادرست آبی و همینطور قرار گرفتن در وضعیت خشکسالی وضعیت را به خصوص در سال‌های اخیر وخیم‌تر و نامساعدتر هم کرده است. این در حالیست که گذشتگان ما به خوبی با این وضعیت کنار آمده بودند و…
امسال اردیبهشت ماه فرصت دیدار از اصفهان زیبا را داشتم. فراموشم نمی‌شود قدم زدن در بازار قیصریه، خصوصن در شبانگاهان که بازار تعطیل میشد، خیابان خیال‌انگیز چهارباغ، نشستن در میدان زیبا و خاطره‌انگیز نقش جهان و شبستانهای آرامش بخش مسجد شاه‌عباسی که در روبروی خود تلاقی آسمان نیلگون و زمین آراسته به گچبری‌های فیروزه‌ای مسجد را مشاهده میکنی. حیف این شهر و تاریخ هزاران ساله‌اش که گرفتار بی‌تدبیری‌ها شده است.

چند ویدئو از برخی مکان‌های تاریخی این شهر زیبا و حقیقتن نصف جهان تهیه کردم و در یوتیوب به اشتراک گذاشتم. اگر فرصت دیدار از اصفهان زیبا را نداشته‌اید دیدن این ویدئوها شاید خالی از لطف نباشد!

سردر مسجد جامع جورجیر:
https://youtube.com/shorts/k_kElNXrUfI?si=Tm1pJzacKqM1uvb9

مسجد جامع عتیق یا مسجد کهنه:
https://youtu.be/k5knlU2DiFI?si=w5O7AYhiBlpHFnK5

کاخ عالی قاپو:
https://youtu.be/rkDYhUbfByA?si=cn7LRUyuebrTFTuH

منارجنبان یا مقبره عمو عبدالله کارلادانی، عارف قرن هفتم:

https://youtu.be/y4spzidk3rg?si=LHC-tlF4chmWh4e2

کاخ هشت بهشت:

https://youtu.be/9hh1wX11vX0?si=0RNdjnlCzSZ_MHih

کاخ چهل ستون:

https://youtu.be/syCdSd5ickI?si=1R_bgKkJgmKe0VVf

کلیسای وانک در دو بخش:

https://youtu.be/e27Yg20XyJo?si=p_qHMY9h7KuaAGwr

https://youtu.be/gPQbuozXql0?si=ubLjdewfB6mN3uR-

@BeKhodnotes
ماجرای مهریه و میزان آن ظاهرن از گذشته‌های دور یک مسئله جدی در بین ایرانیان بوده است، تا حدی که زمانیکه ابومسلم خراسانی قیام می‌کند، همزمان با او نیز در منطقه نیشاپور یک مغ زرتشتی، به نام بهافرید مغ، ادعای پیامبری کرده و آیینی نو می‌آورد. در بین اصول اعتقادی مختلفی که این مغ در آیین نوآورده خود وضع می‌کند یکی تعیین حدود برای مهریه (کابین) زنان به میزان ۴۰۰ درهم است! مسئله‌ای که هنوز پس از گذشت نزدیک به ۱۳۰۰ سال تقریبن در فرهنگ ایرانی خودنمایی می‌کند!

از کتاب زین‌الاخبار یا تاریخ گردیزی، نوشته ابوسعید گردیزی، متنی از قرن ۵ هجری، صص. ۶۷-۲۶۶، تصحیح عبدالحی حبیبی.

@BeKhodnotes
2025/06/18 14:49:56
Back to Top
HTML Embed Code: