tgoop.com/quranicfragments/343
Last Update:
غرقگان خدای بینام و ریزهخواران واژگان خودیم
بازیهای زبانی (۱)
از نمونهی نزدیکتر آغاز میکنم و به نمونههای دورتر میرسم. در این آیات، یک ریشه در یک آیه یا چند آیهی پیاپی بازگو شده و خود، پیآمد خود دانسته شده است:
زیبایی
نخستین نمونه آیهی ۲۶ سورهی یونس است که پیشتر هم اینجا دربارهاش نوشته بودم:«بهر زیباکاران است زیبایی- لِلَّذينَ أحسَنوا الحُسنیٰ (۱۰:۲۶)». یادداشت پیش دربارهی دیرینهشناسی برگردان ریشهی ح-س-ن به فارسی بود اما در این یادداشت میخواهم به بازی زبانی خفته در این آیه بپردازم. گویی سخنآفرین قرآن با تکرار «زیبایی- حُسن» میخواهد به ما بگوید زیبایی از شما میآغازد و به شما میانجامد. اگر زیبا گفتید، زیبا خواهید شنفت. میگوید شما مهمان سفرهی دل خویش و زیباییای هستید که خودتان میگشاییدش. پس اگر خودمان نگشودیمش، ناگزیر، مهمانش هم نخواهیم بود! کاربست پیدرپی ریشهی ح-س-ن و گره زدن بهرهمندی از زیبایی به «زیباکاری- الإحسان»، روشنترین نمونهی این بازی زبانی در قرآن است، اما نه تنها نمونهی آن.
آرامش
در آیهی ۸۲ سورهی انعام میخوانیم:«آنان که آرام بخشیدند… آرامش برای ایشان است -الذين آمَنوا... لَهُمُ الأمن (۶:۸۲)». دربارهی برگردانهای کهن واژهی مؤمن به آرامدهنده اینجا نوشته بودم. این آیه نشان میدهد سخنآفرین قرآن نیمنگاهی به پیوستگی «آمنوا» و «الأمن» داشته و این همآیندی، گواهی دیگر است بر موشکافانه بودن برگردانهای کهن قرآن. گویی آیه میگوید «بیبیمگر- مؤمن» اگر بیبیم نسازد و «امنیت» نبخشد، خود «امنیتی» در زندگی نخواهد داشت. کاربست ریشهی أ-م-ن در آغاز و پایان آیه نشان میدهد «مؤمن» آرامیافته در آرامشی است که خویش میآفریند و میورزد و بیگمان سرچشمهی آرامش در جهان آن «المؤمن» بزرگ است.
آشتی
در آیات ۱۲۵ و ۱۲۷ سورهی انعام میخوانیم «فَمَن یُرِد الله أن يَشرَح صَدرَهُ للإسلام… لَهُم دار السلام (۶:۱۲۵-۱۲۷)». باز هم همان بازی زبانی. وابسته دانستن بهرهمندی از یک ریشه (اینجا س-ل-م) به خودش، به ورزیدن همان ریشه. این نمونه نیز نشان میدهد پیوند ریشهای «الإسلام» به «آشتی- السلام» از چشم سخنآفرین قرآن پوشیده نبوده است. پیشتر اینجا نوشته بودم که قرآن قدس، یکی از سه سرچشمهی برگردان قرآن به فارسی، کاربستهای ریشهی س-ل-م را به شاخههای ریشهی نرم شدن به فارسی برگردانده است. برای نمونه اینجا قرآن قدس «الإسلام» در ۶:۱۲۵ را به نرم شدن و «مسلمان» را به نرم-شد-آر برگردانده است. کشف الأسرار، یکی دیگر از آن سه سرچشمهی ترجمه، «دار السلام» در ۶:۱۲۷ را به: سرای رستگی و آزادی و تنآسانی برگردانده است. اینها نشان میدهد چه ریشهی س-ل-م را به آشتی برگردانیم و چه به نرم شدن، کسی در سرای «السلام» در میآید که «سلام» و آشتی و نرمی بیافریند. آشتیکاران مهمان آشتی خویشاند.
زبانههای آتش
نمونهی چهارم، به وارون نمونههای پیش از آتش و خشم و خروش سخن میگوید. در آیههای ۱ و ۳ سورهی مسد میخوانیم:«کوتاه گشت دو دست پدر زبانههای آتش… که بهزودی به آتشی زبانهکش در افتد- تَبَّت يَدا أبي لَهَب… سَيَصلیٰ نارا ذات لهب (۱۱۱:۱-۳)». باز سخن از در افتادن به «زبانههای آتش- لهب» خویش است. چاهکنی که همیشه ته چاه است. آتشسازی که خود خوراک آتش است. آن روشن(؟!)فکر دینی گفته بود بخشهایی از قرآن تاریخگذشته است. برای نمونه سورهی مسد که کینهتوزی و کنایهپردازی محمد(ص) بوده است به عمویش و اکنون عمو و برادرزاده هر دو زیر خاکاند! روشن است که پندار من این نیست. بله، این سوره را با کینهتوزی کار هست اما نه آن کاری که ایشان پنداشته. سوره میگوید نخستین قربانی کینه، خود کینهتوز است. آرامگاه «أبو لهب» در «لهب» خویش است.
[ادامه در بخش دوم]
BY یادداشتهای قرآنی
Share with your friend now:
tgoop.com/quranicfragments/343