گویی جاحظ سه موضوع یا رکن را با هم در تعریف خود سامان داده است.
۱- صنعت سامان دادن واژگان، ( نسج)
۲- انتخاب واژگان سنجیده و سخته (ضرب)
۳- تصویر.
در بررسی و تآمل در نظریه نظم گرگانی به بخش یکم تعریف جاحظ توجه داشتم. انتخاب واژگان مناسب در واقع زمینه تصویر سازی را فراهم می کند. همانگونه که با تآمل در آیه « لیس کمثله شیئ» به چینش واژگان توجه کردیم. ضرورت دارد نظام یا نظم تصویرگری قرآن مجید را بررسی کنیم. مرحوم شهید سید قطب در کتاب: « التصویر الفنی فی القرآن » به این بحث پرداخته است. منتها از انتشار کتاب سید قطب تا به امروز هشتاد سال گذشته است. ضرورت دارد با توجه به مباحث نقد ادبی در دهه های گذشته و تآکید به « تصویر» نگاهی تازه به صورتگری قرآن مجید داشته باشیم.
پی نوشت:
****
(۱) جاحظ، ابو عثمان بن بحرعمرو بن بحر، کتاب الحیوان، تحقیق عبدالسلام محمد هارون. مصر، مکتبة مصطفی البابی، ۱۹۳۸ ج ۳ ص ۱۳۱ و ۱۳۲
(۲) محمدرضا شفیعی کدکنی، صُوَر خیال در شعر فارسی، تهران، انتشارات آگاه، ۱۳۷۰ ص ۱۶
۱- صنعت سامان دادن واژگان، ( نسج)
۲- انتخاب واژگان سنجیده و سخته (ضرب)
۳- تصویر.
در بررسی و تآمل در نظریه نظم گرگانی به بخش یکم تعریف جاحظ توجه داشتم. انتخاب واژگان مناسب در واقع زمینه تصویر سازی را فراهم می کند. همانگونه که با تآمل در آیه « لیس کمثله شیئ» به چینش واژگان توجه کردیم. ضرورت دارد نظام یا نظم تصویرگری قرآن مجید را بررسی کنیم. مرحوم شهید سید قطب در کتاب: « التصویر الفنی فی القرآن » به این بحث پرداخته است. منتها از انتشار کتاب سید قطب تا به امروز هشتاد سال گذشته است. ضرورت دارد با توجه به مباحث نقد ادبی در دهه های گذشته و تآکید به « تصویر» نگاهی تازه به صورتگری قرآن مجید داشته باشیم.
پی نوشت:
****
(۱) جاحظ، ابو عثمان بن بحرعمرو بن بحر، کتاب الحیوان، تحقیق عبدالسلام محمد هارون. مصر، مکتبة مصطفی البابی، ۱۹۳۸ ج ۳ ص ۱۳۱ و ۱۳۲
(۲) محمدرضا شفیعی کدکنی، صُوَر خیال در شعر فارسی، تهران، انتشارات آگاه، ۱۳۷۰ ص ۱۶
👍7❤3👎1
درنگ
زندگی یا نمایش زندگی!؟
سید عطاءالله مهاجرانی
در درنگ این هفته اندکی از سیاست فاصله بگیریم. گرچه از سیاست رهایی نداریم. ما را دنبال می کند؛ دست از سر ما بر نمی دارد. چنانکه گفته اند اگر ما رهایش کنیم مثل خرسِ قالیچه نمای توی رودخانه رهایمان نمی کند. عصر چهارشنبه از کتابخانه به خانه مان بر می گشتم. داخل مترو، درست روبروی من دختر جوانی به اصطلاح تین -ایجر! با خانمی که کنارش نشسته بود. فهمیدم مادرش است. به زبان فارسی بلند بلند و همراه با اخم حرف می زد. گمان نمی کرد ایرانی هستم. دختر می گفت: « باید اون کفش نایک مدل لوئيزا را برام بخری. میشه ۱۹۰ پوند. باید بخری! شنیدی مامانم! باااا ید! بخری. ببین ایناهاش!» موبایلش را جلو چشم مامانش بالا برده بود. انگار می خواست موبایل را توی چشمش فرو کند. خانم که حدود ۵۰ ساله به نظر می رسید با آرامش و لبخند گفت: «مامان، فری جان گرونه! تو انگار از وضعمون خبر نداری!» دختر گفت: « پس غلط کردی زائیدی. احمق! مرجان مامانش براش کفش نایک مدل ایر - جردن خریده ۲۰۰۰ پوند. حالا تو برای ۱۹۰ پوند جر می زنی، دُم در آوردی.»
سرم توی کتاب «۱۱ دقیقه» نوشته پائولو کوئیلو بود. صفحه ۱۲۰ بودم. نوشته بود: « در زندگی کدامیک اهمیت بیشتری دارد. زندگی یا نمایش زندگی!؟ » دیدم نگاه مادر به زندگی است و نگاه دختر به نمایش زندگی. در روزگار ما نگاه به نمایش زندگی رواج غریبی پیدا کرده است.
تعبیر کوئیلو به ظاهر ساده است؛ اما هر چه بیشتر در باره اش بیندیشیم عمیق تر و گسترده تر می شود. من حقیقی و من تقلبی. حقیقت زندگی و نمایش زندگی مصنوعی ، تظاهر به زندگی. تمام کسانی که گرفتار برند هستند؛ کفش و ساعت و لباس و عطر و ماشین و … تظاهر به زندگی می کنند. در جنگ تبلیغاتی آمریکا با چین. چینی ها اعلام کردند. شرکت های امریکایی برخی برند ها را تا صد برابر قیمت می فروشند. برای کیف یا کمربندی ده تا بیست دلار به تولید کننده چینی پرداخت کرده اند. بین هزار تا ۲ هزار دلار می فروشند! یعنی خیلی از برند ها که گمان می رفت چرم نوع اعلای بی همتاست، پلاستیکی است! نمایش چرم است. منتها کسی که این برند ها را با قیمت های بسیار گران می خرد. گمان می کرد یا می کند بیشتر و بهتر زندگی می کند. بسیاری خانواده ها نمی توانند خود را با این سبک زندگی تطبیق بدهند. جوانان دیر ازدواج می کنند. نمی توانند در سال های اغاز ازدواج به زندگی ساده اکتفا کنند. زندگی را گام به گام با آینده بینی و قناعت و عزت نفس بسازند. زن و شوهر های جوان دچار بگو مگو می شوند. در همان سال های نخست ازدواج دچار اختلاف می شوند. خانواده متلاشی می شود. اگر فرزندی داشته باشند. خدا می داند چه بر سر بچه های طلاق خواهد آمد. اینان همگی قربانیان سبک تحمیلی و نمایشی زندگی جدید هستند که مانند بلایی و سیلابی سنت های فرهنگی و اجتماعی ما را ویران کرده است. به نظرم به دلیل هویت حکومت و دولت در کشور ما نخست روحانیون و خانواده و فرزندان آنان بایست مراقب سبک زندگی خود باشند. در درجه دوم، همه کسانی که مسئولیت ارشد در قوای سه گانه دارند. وزیران و نمایندگان و قضات. اگر در زندگی این افراد ریخت و پاش و لوکس گرایی و به تعبیر قران مجید « اتراف» رواج پیدا کند. در برابر چشمان مردمی که با سختی دشواری های زندگی را تحمل می کنند. بیشترین آسیب به اعتماد عمومی خواهد بود. خوشبختانه برکناری معاون رئیس جمهور که به سفر لوکس پر هزینه قطب رفته بود. نشانه ای بود که دولت مراقب اعتماد عمومی است. در این مراقبت بایستی از سنت های فرهنگی و اجتماعی مان، به خوبی حفاظت کنیم. باور کنیم که همان سنت ها، همان تحمل و مدارا حقیقت زندگی بود و این تظاهر و نمایش زندگی را سطحی و مبتذل کرده و ویران می کند.
*
روزنامه اعتماد، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
زندگی یا نمایش زندگی!؟
سید عطاءالله مهاجرانی
در درنگ این هفته اندکی از سیاست فاصله بگیریم. گرچه از سیاست رهایی نداریم. ما را دنبال می کند؛ دست از سر ما بر نمی دارد. چنانکه گفته اند اگر ما رهایش کنیم مثل خرسِ قالیچه نمای توی رودخانه رهایمان نمی کند. عصر چهارشنبه از کتابخانه به خانه مان بر می گشتم. داخل مترو، درست روبروی من دختر جوانی به اصطلاح تین -ایجر! با خانمی که کنارش نشسته بود. فهمیدم مادرش است. به زبان فارسی بلند بلند و همراه با اخم حرف می زد. گمان نمی کرد ایرانی هستم. دختر می گفت: « باید اون کفش نایک مدل لوئيزا را برام بخری. میشه ۱۹۰ پوند. باید بخری! شنیدی مامانم! باااا ید! بخری. ببین ایناهاش!» موبایلش را جلو چشم مامانش بالا برده بود. انگار می خواست موبایل را توی چشمش فرو کند. خانم که حدود ۵۰ ساله به نظر می رسید با آرامش و لبخند گفت: «مامان، فری جان گرونه! تو انگار از وضعمون خبر نداری!» دختر گفت: « پس غلط کردی زائیدی. احمق! مرجان مامانش براش کفش نایک مدل ایر - جردن خریده ۲۰۰۰ پوند. حالا تو برای ۱۹۰ پوند جر می زنی، دُم در آوردی.»
سرم توی کتاب «۱۱ دقیقه» نوشته پائولو کوئیلو بود. صفحه ۱۲۰ بودم. نوشته بود: « در زندگی کدامیک اهمیت بیشتری دارد. زندگی یا نمایش زندگی!؟ » دیدم نگاه مادر به زندگی است و نگاه دختر به نمایش زندگی. در روزگار ما نگاه به نمایش زندگی رواج غریبی پیدا کرده است.
تعبیر کوئیلو به ظاهر ساده است؛ اما هر چه بیشتر در باره اش بیندیشیم عمیق تر و گسترده تر می شود. من حقیقی و من تقلبی. حقیقت زندگی و نمایش زندگی مصنوعی ، تظاهر به زندگی. تمام کسانی که گرفتار برند هستند؛ کفش و ساعت و لباس و عطر و ماشین و … تظاهر به زندگی می کنند. در جنگ تبلیغاتی آمریکا با چین. چینی ها اعلام کردند. شرکت های امریکایی برخی برند ها را تا صد برابر قیمت می فروشند. برای کیف یا کمربندی ده تا بیست دلار به تولید کننده چینی پرداخت کرده اند. بین هزار تا ۲ هزار دلار می فروشند! یعنی خیلی از برند ها که گمان می رفت چرم نوع اعلای بی همتاست، پلاستیکی است! نمایش چرم است. منتها کسی که این برند ها را با قیمت های بسیار گران می خرد. گمان می کرد یا می کند بیشتر و بهتر زندگی می کند. بسیاری خانواده ها نمی توانند خود را با این سبک زندگی تطبیق بدهند. جوانان دیر ازدواج می کنند. نمی توانند در سال های اغاز ازدواج به زندگی ساده اکتفا کنند. زندگی را گام به گام با آینده بینی و قناعت و عزت نفس بسازند. زن و شوهر های جوان دچار بگو مگو می شوند. در همان سال های نخست ازدواج دچار اختلاف می شوند. خانواده متلاشی می شود. اگر فرزندی داشته باشند. خدا می داند چه بر سر بچه های طلاق خواهد آمد. اینان همگی قربانیان سبک تحمیلی و نمایشی زندگی جدید هستند که مانند بلایی و سیلابی سنت های فرهنگی و اجتماعی ما را ویران کرده است. به نظرم به دلیل هویت حکومت و دولت در کشور ما نخست روحانیون و خانواده و فرزندان آنان بایست مراقب سبک زندگی خود باشند. در درجه دوم، همه کسانی که مسئولیت ارشد در قوای سه گانه دارند. وزیران و نمایندگان و قضات. اگر در زندگی این افراد ریخت و پاش و لوکس گرایی و به تعبیر قران مجید « اتراف» رواج پیدا کند. در برابر چشمان مردمی که با سختی دشواری های زندگی را تحمل می کنند. بیشترین آسیب به اعتماد عمومی خواهد بود. خوشبختانه برکناری معاون رئیس جمهور که به سفر لوکس پر هزینه قطب رفته بود. نشانه ای بود که دولت مراقب اعتماد عمومی است. در این مراقبت بایستی از سنت های فرهنگی و اجتماعی مان، به خوبی حفاظت کنیم. باور کنیم که همان سنت ها، همان تحمل و مدارا حقیقت زندگی بود و این تظاهر و نمایش زندگی را سطحی و مبتذل کرده و ویران می کند.
*
روزنامه اعتماد، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
Telegram
مكتوب
کانال تلگرام جمیله کدیور و سید عطاالله مهاجرانی
❤15👍12👌3👎1
آتش در میانه جنگ و جشن
جمیله کدیور
در بحبوحه اختلافات فزاینده نهادهای سیاسی، نظامی و امنیتی اسرائیل پیرامون وقوع عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ، ادامه جنگ غزه به رغم اعتراضات داخلی و بین المللی، عدم تحقق اهداف رژیم صهیونیستی اعم از شکست حماس و آزادی اسیران اسرائیلی بعد از نزدیک به ۱۹ ماه جنگ خونین، در آستانه برگزاری جشن های به اصطلاح استقلال اسرائیل یا همان روز نکبت برای فلسطینی ها، آتش سوزی های گسترده ای در سرزمین های اشغالی سال ۱۹۴۸ آغاز شد و هزاران هکتار از اراضی طبیعی و جنگلی را خاکستر کرد و موجب اعلام «وضعیت اضطراری ملی» توسط نخست وزیر رژیم صهیونیستی، فراخوان ارتش و برخی از منابع آن، مانند بالگردهای نظامی و پرسنل نیروهای مسلح توسط یسرائیل کاتس، وزیر دفاع برای پشتیبانی از آتشنشانان در مهار آتشسوزیها و اعلام بالاترین سطح هشدار و آماده باش و دستور بسیج عمومی برای همه تیمهای آتشنشانی در سراسر سرزمینهای اشغالی فلسطین توسط مقامات آتشنشانی رژیم گردید. این آتشسوزیها که از صبح روز چهارشنبه دهم اردیبهشت (۳۰ آوریل ۲۰۲۵) در اطراف قدس غربی آغاز شد و به مناطق پیرامون گسترش یافت، اسرائیل را با بحرانی جدی روبرو کرد، ولی این بحران مانع ادامه جنگ و جنایت های گسترده آن در غزه و خارج غزه نشد و نخست وزیر روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت (اول می) اعلام کرد که «بازگرداندن گروگانها هدفی بسیار مهم است، اما هدفی برتر وجود دارد و آن پیروزی بر دشمنان ما است که آن را محقق خواهیم کرد.»
این آتشسوزیها نه تنها به دلیل وسعت تخریب، بلکه به دلیل زمان حساس وقوع آنها، همزمانی با هفتاد و هفتمین سال جشن های به اصطلاح استقلال از یک سو و در خلال جنگ جاری اسرائیل علیه غزه و محاصره، پاکسازی نژادی و قتل عام مردمش، واکنش گستردهای را در رسانههای اجتماعی برانگیخت.
سال ها است که اسرائیل تابستان های طولانی، گرم و خشکی را تجربه می کند که شرایط را برای آتش سوزی های طبیعی و جنگلی مساعد می کند. پیش از این، آتشسوزیهای بزرگی در سالهای ۱۹۸۹، ۱۹۹۵، ۲۰۱۰، ۲۰۱۵، ۲۰۱۹، ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ رخ داده است. هر موج آتشسوزی به جز پیامدهای زیستمحیطی و اقتصادی، آثار امنیتی و سیاسی نیز در پی داشته و شکافهای جدی درون حاکمیتی را آشکار کرده است. در حالی که برخی از این حوادث نتیجه شرایط نامساعد آب و هوایی یا سهل انگاری رهگذران بود، معمولا مقامات اسرائیلی فلسطینیان را به اقدام عمدی متهم کرده و از این موضوع برای دامن زدن به سرکوب بیشتر و توجیه دستگیری فلسطینی ها استفاده کردند.
به گزارش صندوق ملی یهود این آتشسوزی ها تاکنون، ۶۱۷۵ هکتار از اراضی را نابود کرده است. از این مقدار، حدود ۳۰۰۰ هکتار جنگل بوده که شامل تقریباً ۷۰ درصد از پارک کانادای کرانه باختری نیز میشود. در حالی که نتانیاهو ادعا کرد ه که ۱۸ نفر به ظن آتشسوزی عمدی دستگیر شدهاند و یکی از مظنونان در حین ایجاد آتشسوزی دستگیر شده است، منابع پلیس گفتهاند که تنها ۳ نفر دستگیر شدهاند و آنها مظنون به دست داشتن در آتشسوزیهای گسترده اخیر در خارج از قدس نیستند، بلکه مظنون به تلاش برای ایجاد آتشسوزیهای نامرتبط در جاهای دیگر هستند. سازمانهای آتشنشانی و امداد هم اعلام کردهاند که هنوزعلت آتشسوزی گسترده را نمیدانند.
با توجه به شواهد موجود، از علل اصلی آتش سوزی ها می توان به ریشه کن کردن درختان بومی متناسب با آب و هوای گرم منطقه و کاشت درختان غیربومی و نامتناسب با آب و هوای مناطق اشغالی همچون کاشت درختان کاج که تاب گرمای بالای منطقه را ندارند، اشاره کرد. این درخت ها توسط صندوق ملی یهود (JNF)و برای پوشاندن آثار و بقایای روستاهای ویران فلسطینی از زمان نکبت ۱۹۴۸ زیر پوشش جنگلهای مصنوعی در اسرائیل به طور گسترده کاشته شده و بخش اصلی بسیاری از جنگلها هست. این کاجها اغلب جایگزین اکوسیستمهای بومی شدهاند و در شرایط گرم، خشک و بادخیز به شدت قابل اشتعال هستند.
از طرفی، عدم توسعه قابلیتهای آتشنشانی و درس نگرفتن از آتشسوزی های قبلی، بخصوص آتشسوزی کارمل، موجب شده مخالفان، دولت را مسئول عدم سرمایه گذاری برای خرید تجهیزات دفاع مدنی و هواپیمای آتشنشان و به کارگیری تمام قابلیتهای کشور برای اهداف جنگی صرف بدانند. به دلیل نبود هواپیماهای آتشنشانی به تعداد کافی برای مهار آتش، وزیر خارجه اسرائیل رسما از کشورهای خارجی درخواست کمک کرد و وزیر دفاع هواپیماهای نیروی هوایی را برای کمک به خاموش کردن آتشسوزیها فراخواند.
این در حالی است که شهرکنشینان صهیونیست، بارها اقدام به آتشسوزی عمدی و اقدامات نژادپرستانه تروریستی علیه فلسطینیان کرده اند و زمین ها، خانهها، درختان، مزارع و اموال آنها را در مناطق اشغالی هدف حملات خود قرارداده اند.
جمیله کدیور
در بحبوحه اختلافات فزاینده نهادهای سیاسی، نظامی و امنیتی اسرائیل پیرامون وقوع عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ، ادامه جنگ غزه به رغم اعتراضات داخلی و بین المللی، عدم تحقق اهداف رژیم صهیونیستی اعم از شکست حماس و آزادی اسیران اسرائیلی بعد از نزدیک به ۱۹ ماه جنگ خونین، در آستانه برگزاری جشن های به اصطلاح استقلال اسرائیل یا همان روز نکبت برای فلسطینی ها، آتش سوزی های گسترده ای در سرزمین های اشغالی سال ۱۹۴۸ آغاز شد و هزاران هکتار از اراضی طبیعی و جنگلی را خاکستر کرد و موجب اعلام «وضعیت اضطراری ملی» توسط نخست وزیر رژیم صهیونیستی، فراخوان ارتش و برخی از منابع آن، مانند بالگردهای نظامی و پرسنل نیروهای مسلح توسط یسرائیل کاتس، وزیر دفاع برای پشتیبانی از آتشنشانان در مهار آتشسوزیها و اعلام بالاترین سطح هشدار و آماده باش و دستور بسیج عمومی برای همه تیمهای آتشنشانی در سراسر سرزمینهای اشغالی فلسطین توسط مقامات آتشنشانی رژیم گردید. این آتشسوزیها که از صبح روز چهارشنبه دهم اردیبهشت (۳۰ آوریل ۲۰۲۵) در اطراف قدس غربی آغاز شد و به مناطق پیرامون گسترش یافت، اسرائیل را با بحرانی جدی روبرو کرد، ولی این بحران مانع ادامه جنگ و جنایت های گسترده آن در غزه و خارج غزه نشد و نخست وزیر روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت (اول می) اعلام کرد که «بازگرداندن گروگانها هدفی بسیار مهم است، اما هدفی برتر وجود دارد و آن پیروزی بر دشمنان ما است که آن را محقق خواهیم کرد.»
این آتشسوزیها نه تنها به دلیل وسعت تخریب، بلکه به دلیل زمان حساس وقوع آنها، همزمانی با هفتاد و هفتمین سال جشن های به اصطلاح استقلال از یک سو و در خلال جنگ جاری اسرائیل علیه غزه و محاصره، پاکسازی نژادی و قتل عام مردمش، واکنش گستردهای را در رسانههای اجتماعی برانگیخت.
سال ها است که اسرائیل تابستان های طولانی، گرم و خشکی را تجربه می کند که شرایط را برای آتش سوزی های طبیعی و جنگلی مساعد می کند. پیش از این، آتشسوزیهای بزرگی در سالهای ۱۹۸۹، ۱۹۹۵، ۲۰۱۰، ۲۰۱۵، ۲۰۱۹، ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ رخ داده است. هر موج آتشسوزی به جز پیامدهای زیستمحیطی و اقتصادی، آثار امنیتی و سیاسی نیز در پی داشته و شکافهای جدی درون حاکمیتی را آشکار کرده است. در حالی که برخی از این حوادث نتیجه شرایط نامساعد آب و هوایی یا سهل انگاری رهگذران بود، معمولا مقامات اسرائیلی فلسطینیان را به اقدام عمدی متهم کرده و از این موضوع برای دامن زدن به سرکوب بیشتر و توجیه دستگیری فلسطینی ها استفاده کردند.
به گزارش صندوق ملی یهود این آتشسوزی ها تاکنون، ۶۱۷۵ هکتار از اراضی را نابود کرده است. از این مقدار، حدود ۳۰۰۰ هکتار جنگل بوده که شامل تقریباً ۷۰ درصد از پارک کانادای کرانه باختری نیز میشود. در حالی که نتانیاهو ادعا کرد ه که ۱۸ نفر به ظن آتشسوزی عمدی دستگیر شدهاند و یکی از مظنونان در حین ایجاد آتشسوزی دستگیر شده است، منابع پلیس گفتهاند که تنها ۳ نفر دستگیر شدهاند و آنها مظنون به دست داشتن در آتشسوزیهای گسترده اخیر در خارج از قدس نیستند، بلکه مظنون به تلاش برای ایجاد آتشسوزیهای نامرتبط در جاهای دیگر هستند. سازمانهای آتشنشانی و امداد هم اعلام کردهاند که هنوزعلت آتشسوزی گسترده را نمیدانند.
با توجه به شواهد موجود، از علل اصلی آتش سوزی ها می توان به ریشه کن کردن درختان بومی متناسب با آب و هوای گرم منطقه و کاشت درختان غیربومی و نامتناسب با آب و هوای مناطق اشغالی همچون کاشت درختان کاج که تاب گرمای بالای منطقه را ندارند، اشاره کرد. این درخت ها توسط صندوق ملی یهود (JNF)و برای پوشاندن آثار و بقایای روستاهای ویران فلسطینی از زمان نکبت ۱۹۴۸ زیر پوشش جنگلهای مصنوعی در اسرائیل به طور گسترده کاشته شده و بخش اصلی بسیاری از جنگلها هست. این کاجها اغلب جایگزین اکوسیستمهای بومی شدهاند و در شرایط گرم، خشک و بادخیز به شدت قابل اشتعال هستند.
از طرفی، عدم توسعه قابلیتهای آتشنشانی و درس نگرفتن از آتشسوزی های قبلی، بخصوص آتشسوزی کارمل، موجب شده مخالفان، دولت را مسئول عدم سرمایه گذاری برای خرید تجهیزات دفاع مدنی و هواپیمای آتشنشان و به کارگیری تمام قابلیتهای کشور برای اهداف جنگی صرف بدانند. به دلیل نبود هواپیماهای آتشنشانی به تعداد کافی برای مهار آتش، وزیر خارجه اسرائیل رسما از کشورهای خارجی درخواست کمک کرد و وزیر دفاع هواپیماهای نیروی هوایی را برای کمک به خاموش کردن آتشسوزیها فراخواند.
این در حالی است که شهرکنشینان صهیونیست، بارها اقدام به آتشسوزی عمدی و اقدامات نژادپرستانه تروریستی علیه فلسطینیان کرده اند و زمین ها، خانهها، درختان، مزارع و اموال آنها را در مناطق اشغالی هدف حملات خود قرارداده اند.
👍8👎1
در حالی که اقدامات سهوی گردشگران مناطق جنگلی هم عامل برخی آتش سوزی ها بوده و اکثریت قریب به اتفاق آتش سوزی های جنگلی در اسرائیل معمولاً نتیجه سهل انگاری بوده، با این وجود، تبلیغات رسانه های اسرائیلی آتشسوزی را به گردن فلسطینیها انداخته و آنها را به برافروختن آتشسوزیها متهم کرده است. صهیونیستها ادعا میکنند که فلسطینیها پشت آتشسوزیها در قدس و سراسر اسرائیل هستند و ایتامار بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل، گفته که این آتشسوزیها توسط فلسطینیها ایجاد شده و بر لزوم برخورد با آنها تأکید کرده، با این حال، در بسیاری مواقع تغییرات اقلیمی، شرایط آب و هوایی و وضعیت زیست محیطی و پوشش خشک جنگلهای مناطق اشغالی بعضا موجب آتشسوزی جنگلی شدهاند.
شروع آتشسوزیهای گسترده اخیر اسرائیل، به دلیل ترکیبی از شرایط آب و هوایی، از جمله دمای بالای بین ۳۶ تا ۳۹ درجه، بادهای شدید که به سرعت آتشسوزیها را گسترش میدهند، رطوبت کم و هوای خشک که قابلیت اشتعال پوشش گیاهی را افزایش میدهد، وکاشت درختان غیر بومی بود که اعلام وضعیت اضطراری ملی را در پی داشت. در پی این آتش سوزی ها، ایال کاسپی، رئیس سازمان آتشنشانی اسرائیل اعلام کرد: «ما با بزرگترین آتشسوزی دهه اخیر در اسرائیل روبهرو هستیم و شموئل فریدمن، رئیس سازمان آتشنشانی و نجات منطقه قدس هم گفت که آتشسوزیهای فعلی بین قدس و تلآویو میتواند بزرگترین آتشسوزیهایی باشد که تاکنون در اسرائیل شاهد آن بودهایم...
حریق تپه های قدس صبح چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت (۳۰ آوریل) آغاز شد. ادارهٔ آتش نشانی و امداد گفت دست کم در پنج نقطه آتش سوزی شده و شعله های آتش به سرعت گسترش یافتند. موج گرمای شدید و بادهای سنگین مهار شعله های آتش را دشوار کرد. این دومین بار در طول یک هفته بود که آتش در تپه های این منطقه موجب تخلیهٔ ساکنان محلی شد. همزمان، دهها واحد آتش نشانی دیگر نیز در تلاش بودند آتش سوزیهای نقاط دیگر را خاموش کنند. أتش سوزی ها باعث بسته شدن بزرگراه های اصلی، تخلیه دهها روستا و شهرک، صومعه مذهبی، مدرسه و پایگاه نظامی شد. جادهٔ شمارهٔ ۱ که بزرگراه اصلی میان قدس و تل آویو است، بسته شد و پلیس از مردم خواست از این ناحیه دوری کنند. جادهٔ شماره ۳ در نزدیکی بزرگراه مزبور، و نیز جاده های شماره ۶۵، ۷۰، و ۸۵ نیز بسته شدند.
تصاویر منتشر شده نشان میداد که آتشسوزیها به سرعت به سمت مناطق مسکونی و جادههای اصلی گسترش یافت. دستور تخلیه تعداد زیادی از شهرک های صهیونیست نشین که هزاران نفر را در خود جای داده بودند، صادر شد و رژیم صهیونیستی پس از ناتوانی از مهار آتش سوزی ها، از کشورهای دیگر برای خاموش کردن آتش کمک خواست و نیروی هوایی دستور تبدیل هواپیماهای سامسون (سوپر هرکولس) به هواپیمای آتش نشانی را صادر کرد. آتشسوزیهای جنگلی روز چهارشنبه مناطق وسیعی از اسرائیل اعم از اماکن غیرنظامی و نظامی را در بر گرفت. سازمان آتش نشانی اسرائیل از تعلیق تردد قطارها بین قدس و فرودگاه بین المللی بن گوریون خبر داد. سرویسهای اورژانس اسرائیل تخمین زدند که صدها غیرنظامی در معرض خطر آتشسوزیها هستند. شعلههای آتش در جنگلهای کنار جاده بسیاری از رانندگان را بر آن داشت تا وسایل نقلیه خود را در وسط جاده رها کرده و از شعلههای آتش فرار کنند. به جز تسری آتش به یک پایگاه نظامی و قرار گرفتن نیروهایش در محاصره آتش، موزه سپاه رزمی «یاد لاشیریون» در لاتران، به عنوان یادبود رسمی نیروهای زرهی ارتش اسرائیل که یکی از بزرگترین مجموعه های تانک و خودروهای زرهی جهان است و بسیاری از آنها در جنگ های ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ مورد استفاده قرار گرفته بودند، در معرض آتش سوزی اخیر قرار گرفت و آتش تانک ها را در بر گرفت. اطلاعات دقیقی از میزان خسارات به موزه منتشر نشده است. این صحنهها در عکسها و ویدیوهایی ثبت و در رسانههای اجتماعی پخش شدند
از طرفی، آتشسوزیها که همزمان با آغاز جشنهای هفتاد و هفتمین سالگرد تأسیس اسرائیل در سرزمین های اشغالی رخ داد، موجب شد سرویس امداد و نجات اعلام کند که نمیتواند در تأمین امنیت رویدادهای بزرگداشت «روز استقلال» شرکت کند. مقامات اعلام کردند که به دلیل پیامدهای آتشسوزی گسترده، چندین جشن به مناسبت این روز لغو شده است.
علت دقیق آتشسوزی همچنان در هالهای از ابهام است، اما دخالت شین بت در تحقیقات، گمانهزنیهای عمدی بودن را مطرح کرده است. البته مقامات امنیتی گفته اند که هنوز برای تعیین اینکه آیا آتشسوزیها عمدی و با انگیزههای ملیگرایانه آغاز شدهاند یا خیر، خیلی زود است.
شروع آتشسوزیهای گسترده اخیر اسرائیل، به دلیل ترکیبی از شرایط آب و هوایی، از جمله دمای بالای بین ۳۶ تا ۳۹ درجه، بادهای شدید که به سرعت آتشسوزیها را گسترش میدهند، رطوبت کم و هوای خشک که قابلیت اشتعال پوشش گیاهی را افزایش میدهد، وکاشت درختان غیر بومی بود که اعلام وضعیت اضطراری ملی را در پی داشت. در پی این آتش سوزی ها، ایال کاسپی، رئیس سازمان آتشنشانی اسرائیل اعلام کرد: «ما با بزرگترین آتشسوزی دهه اخیر در اسرائیل روبهرو هستیم و شموئل فریدمن، رئیس سازمان آتشنشانی و نجات منطقه قدس هم گفت که آتشسوزیهای فعلی بین قدس و تلآویو میتواند بزرگترین آتشسوزیهایی باشد که تاکنون در اسرائیل شاهد آن بودهایم...
حریق تپه های قدس صبح چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت (۳۰ آوریل) آغاز شد. ادارهٔ آتش نشانی و امداد گفت دست کم در پنج نقطه آتش سوزی شده و شعله های آتش به سرعت گسترش یافتند. موج گرمای شدید و بادهای سنگین مهار شعله های آتش را دشوار کرد. این دومین بار در طول یک هفته بود که آتش در تپه های این منطقه موجب تخلیهٔ ساکنان محلی شد. همزمان، دهها واحد آتش نشانی دیگر نیز در تلاش بودند آتش سوزیهای نقاط دیگر را خاموش کنند. أتش سوزی ها باعث بسته شدن بزرگراه های اصلی، تخلیه دهها روستا و شهرک، صومعه مذهبی، مدرسه و پایگاه نظامی شد. جادهٔ شمارهٔ ۱ که بزرگراه اصلی میان قدس و تل آویو است، بسته شد و پلیس از مردم خواست از این ناحیه دوری کنند. جادهٔ شماره ۳ در نزدیکی بزرگراه مزبور، و نیز جاده های شماره ۶۵، ۷۰، و ۸۵ نیز بسته شدند.
تصاویر منتشر شده نشان میداد که آتشسوزیها به سرعت به سمت مناطق مسکونی و جادههای اصلی گسترش یافت. دستور تخلیه تعداد زیادی از شهرک های صهیونیست نشین که هزاران نفر را در خود جای داده بودند، صادر شد و رژیم صهیونیستی پس از ناتوانی از مهار آتش سوزی ها، از کشورهای دیگر برای خاموش کردن آتش کمک خواست و نیروی هوایی دستور تبدیل هواپیماهای سامسون (سوپر هرکولس) به هواپیمای آتش نشانی را صادر کرد. آتشسوزیهای جنگلی روز چهارشنبه مناطق وسیعی از اسرائیل اعم از اماکن غیرنظامی و نظامی را در بر گرفت. سازمان آتش نشانی اسرائیل از تعلیق تردد قطارها بین قدس و فرودگاه بین المللی بن گوریون خبر داد. سرویسهای اورژانس اسرائیل تخمین زدند که صدها غیرنظامی در معرض خطر آتشسوزیها هستند. شعلههای آتش در جنگلهای کنار جاده بسیاری از رانندگان را بر آن داشت تا وسایل نقلیه خود را در وسط جاده رها کرده و از شعلههای آتش فرار کنند. به جز تسری آتش به یک پایگاه نظامی و قرار گرفتن نیروهایش در محاصره آتش، موزه سپاه رزمی «یاد لاشیریون» در لاتران، به عنوان یادبود رسمی نیروهای زرهی ارتش اسرائیل که یکی از بزرگترین مجموعه های تانک و خودروهای زرهی جهان است و بسیاری از آنها در جنگ های ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ مورد استفاده قرار گرفته بودند، در معرض آتش سوزی اخیر قرار گرفت و آتش تانک ها را در بر گرفت. اطلاعات دقیقی از میزان خسارات به موزه منتشر نشده است. این صحنهها در عکسها و ویدیوهایی ثبت و در رسانههای اجتماعی پخش شدند
از طرفی، آتشسوزیها که همزمان با آغاز جشنهای هفتاد و هفتمین سالگرد تأسیس اسرائیل در سرزمین های اشغالی رخ داد، موجب شد سرویس امداد و نجات اعلام کند که نمیتواند در تأمین امنیت رویدادهای بزرگداشت «روز استقلال» شرکت کند. مقامات اعلام کردند که به دلیل پیامدهای آتشسوزی گسترده، چندین جشن به مناسبت این روز لغو شده است.
علت دقیق آتشسوزی همچنان در هالهای از ابهام است، اما دخالت شین بت در تحقیقات، گمانهزنیهای عمدی بودن را مطرح کرده است. البته مقامات امنیتی گفته اند که هنوز برای تعیین اینکه آیا آتشسوزیها عمدی و با انگیزههای ملیگرایانه آغاز شدهاند یا خیر، خیلی زود است.
👍6👎1
علت هر چه باشد، اسرائیل در تقاطع بحران های چندگانه سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و زیست محیطی است که به ضرب و زور حامیانش از جمله کمک های اقتصادی، تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا و دیگر کشورهای غربی خود را تا به امروز سرِ پا نگه داشته است. نمونه اخیر درخواست از چندین کشور برای ارسال کمک جهت مهار آتش سوزی، نشانه ای روشن از فلاکت رژیمی است که با جنگ، جنایت و سبعیت خود را به عنوان قدرت منطقه به همسایگان فروخته است.
روزنامه اطلاعات، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/92413
روزنامه اطلاعات، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/92413
Ettelaat
پشت پرده این آتشسوزی چه بود؟
علت دقیق آتشسوزی همچنان در هالهای از ابهام است، اما دخالت شین بت در تحقیقات، گمانهزنیهای عمدی بودن را مطرح کرده است. البته مقامات امنیتی گفته اند که هنوز برای تعیین اینکه آیا آتشسوزیها عمدی و با انگیزههای ملیگرایانه آغاز شدهاند یا خیر، خیلی زود است.
👍8👎1
میناگری های قرآنی
(۴۶)
مقدمه پانزدهم
صورتگری قرآن مجید
(۱)
سید عطاء الله مهاجرانی
یکی از نام های خداوند متعال « مُصوّر» است. خداوند صورتگر و نقش نگارنده است. به روایت حافظ، خداوند در کتاب تکوین« نقش نگارین» می آفریند. نقش هایی خیال انگیز و:
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
نام « مصوّر» در بین مجموعه ای از نام های خداوند در قرآن مجید ذکر شده است. این نام ها مثل آینه های بلند و صافی تالار آینه بر هم می تابند و جلوه های تازه ای به ما از گستره و ژرفای معنا می نمایانند. هر سه آیه پایانی سوره حشر که با « هو الله…» آغاز می شود. در هر آیه در ذیل هوالله و در تبیین اسم های حسنای خداوند، چند اسم مطرح می شود. این نام ها در سه گروه دسته بندی شده است. موضوع بحث ما دقت و تآمل در باره نسبت این نام ها نیست. نام مصور به عنوان یکی از نام های هفده گانه ذکر شده است. تمامی این نام ها در ذیلِ الله که نام جامع خداوند متعال است قرار می گیرد. از جمله: « هوالله المصور»
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿٢٤﴾
اوست خدای خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آنِ اوست. آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او میگویند و او عزیز حکیم است.
(۴۶)
مقدمه پانزدهم
صورتگری قرآن مجید
(۱)
سید عطاء الله مهاجرانی
یکی از نام های خداوند متعال « مُصوّر» است. خداوند صورتگر و نقش نگارنده است. به روایت حافظ، خداوند در کتاب تکوین« نقش نگارین» می آفریند. نقش هایی خیال انگیز و:
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
نام « مصوّر» در بین مجموعه ای از نام های خداوند در قرآن مجید ذکر شده است. این نام ها مثل آینه های بلند و صافی تالار آینه بر هم می تابند و جلوه های تازه ای به ما از گستره و ژرفای معنا می نمایانند. هر سه آیه پایانی سوره حشر که با « هو الله…» آغاز می شود. در هر آیه در ذیل هوالله و در تبیین اسم های حسنای خداوند، چند اسم مطرح می شود. این نام ها در سه گروه دسته بندی شده است. موضوع بحث ما دقت و تآمل در باره نسبت این نام ها نیست. نام مصور به عنوان یکی از نام های هفده گانه ذکر شده است. تمامی این نام ها در ذیلِ الله که نام جامع خداوند متعال است قرار می گیرد. از جمله: « هوالله المصور»
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿٢٤﴾
اوست خدای خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آنِ اوست. آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او میگویند و او عزیز حکیم است.
👍1
خداوندی که صورتگر است. این صورتگری با آفرینندگی و نو سازی و نوپردازی نسبت دارد. و نیز با نام رحمان و رحیم و عزیز و قدیر! اصلا کتاب تکوین کتاب صورتگری خداوند است. ما در دریای صُور غرقیم. معانی در هستی برای فهم ما در کتاب تکوین لباس صورت می پوشند.
انّما الکونُ معان
قائمات بالصور
می بایست در پس صورت « مصور » را ببینیم. و مست قدح های صورت نباشیم ونشویم.
از قدح های صُوَرْ کم باش مست
تا نباشی خود تراش و خود پرست
و:
ای بسا کس را که صورت راه زد!
نام مصور فقط یک بار در قرآن مجید در همین آیه پایانی سوره حشر آمده است. اما در آیات دیگری به صورتگری اشاره شده است . مانند، صورتگری آفرینش انسان در سوره انفطار:
الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ ﴿٧﴾ فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاءَ رَكَّبَكَ ﴿٨﴾
«همان کس که تو را آفرید، و [اندام] تو را درست کرد، و [آنگاه] تو را سامان بخشید.* و به هر صورتی که خواست، تو را ترکیب کرد.»
چهار فعل خلق و تسویه و تعدیل و ترکیب برای بیان صورتگری انسان به کار رفته است. اگر ما صورتگری را متوجه جان و روان انسان هم بدانیم. آن وقت تا بی نهایت شاهد دریاهای بی کرانه ای خواهیم بود که امواج صورتگری دم به دم نو می شود و می دمد و چهره دریا را فرا می گیرد. انسان همان کتاب مبینی است که جهان در سنجش با او کوچک است. خداوند در صورتگری به روایت انیشتن کپی کار نیست! هر صورتی هیآت و شمایل خود را داراست. زمخشری هم به همین نکته توجه داشته است:
«أي الذي يبرأ المصوّر أي يميز ما يصوّره بتفاوت الهيئات» خداوند در نو پردازی و آفرینش صورت ها و نگاره ها، هر صورت و نقشی را به شمایلی ویژه ممتاز می کند. چنان که نمی توانیم دو انسان یا دو پرنده، دو پروانه، دو قطره باران و دو دانه ی برف یا دو دانه تگرگ یا دو موج دریا یا دو ماهی که دقیقا همسان و شبیه یکدیگر باشند، بیابیم. هر دانه برفی شمایل هندسی مخصوص به خود را دارد. هر ذرّه خاکی متفاوت از ذّره دیگر است. هر انسانی به لحاظ شکل و شمایل و حتی نقش بندی سرانگشتان به روایت قرآن مجید با دیگری متفاوت است. جهان درون، جهان هایی است پیچیده شده و پوشیده در یکدیگر. طبرسی در مجمع البیان ساده ترین شکل تمایز صورتگری را مطرح کرده است. «تمایز حیوانات و اجسام». فراتر از تفسیر او در همین سطح هم انسان و گیاه نیز با یکدیگر و با آن دو متمایزند. اما تمایز در اجسام به لحاظ صورتگری یا در عالم گیاهان خود دنیای دیگری است. ما نمی توانیم فقط گل های رز جهان را تماماً شناسایی کنیم و نامگذاری! این تمایز ابتدایی و صوری است. در صورتگری خداوند هر بوته گلی جهان مستقلی است و هر برگی و گلبرگی دفتر معرفت کردگار است. امام فخر رازی با لطافت تمام لایه های معنی نسبت بین خالق و بارئ و مصوّر را تبیین کرده است:
خداوند صورت پدیده ها را چنان که خود می خواهد، می آفریند. صفت «خالق» مقدم بر «بارئ» ذکر شده است. چون اراده مقدم بر قدرت است . و بارئ مقدم بر «مصوّر» آمده است. چون ایجاد گوهر پدیده ها مقدم بر صفات و صورت آن هاست.
ماوردی در تفسیر النکت و العیون. نکات دیگری را در تفسیر افزوده است. هر پدیده ای در آفرینش، صورتِ ثابت ندارد. چنان که انسان مراحل مختلفی را در آفرینش خود و در رحم مادر طی می کند. در زندگی این جهانی نیز صورت های گوناگونی را در منزلت های مختلف عمر می پذیرد. از نوزادی تا کهنسالی در سال و ماه می بالد و صورت او دگرگون می شود. با نگاهی دقیق تر هر «آن» ما صورتی نو پیدا می کنیم.
دم به دم نو می شود دنیا و ما
بی خبر از نو شدن اندر بقا
صورتگری خداوند در کتاب تکوین و کتاب انسان و کتاب قرآن به احسن وجه صورت گرفته است. به روایت نظامی:
در عالم عالم آفریدن
به زین نتوان رقم کشیدن
همین تعبیر در نهج البلاغه در خطبه ۱۶۳ آمده است:
«و صورت داد آنچه را داد، و در نيكوترين صورتش نگاشت.» موضوع بحث ما صورتگری در قرآن مجید است. حداوند مصور چکونه در کلام وحی صورتگری کرده است. از صورتگری و تصویر چه تصوری داریم!؟ نخستین و مهمترن نکته ای که به نظر می رسد؛ نسبت بین تصویر و خیال است. با صورتگری ما وارد جهان جدیدی یا قلمرو تازه ای می شویم. یکی از کسانی که با دقت و بلاغت به این موضوع توجه داشته است. مرحوم شهید سعید رمضان البوطی مفتی سوریه است. که به دست عناصر داعش به قتل رسید. در بخش ۲۴ سلسله مباحث علوم القرآن به این موضوع پرداخته است. بیانی روشن و اندیشه ای عمیق:
انّما الکونُ معان
قائمات بالصور
می بایست در پس صورت « مصور » را ببینیم. و مست قدح های صورت نباشیم ونشویم.
از قدح های صُوَرْ کم باش مست
تا نباشی خود تراش و خود پرست
و:
ای بسا کس را که صورت راه زد!
نام مصور فقط یک بار در قرآن مجید در همین آیه پایانی سوره حشر آمده است. اما در آیات دیگری به صورتگری اشاره شده است . مانند، صورتگری آفرینش انسان در سوره انفطار:
الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ ﴿٧﴾ فِي أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَاءَ رَكَّبَكَ ﴿٨﴾
«همان کس که تو را آفرید، و [اندام] تو را درست کرد، و [آنگاه] تو را سامان بخشید.* و به هر صورتی که خواست، تو را ترکیب کرد.»
چهار فعل خلق و تسویه و تعدیل و ترکیب برای بیان صورتگری انسان به کار رفته است. اگر ما صورتگری را متوجه جان و روان انسان هم بدانیم. آن وقت تا بی نهایت شاهد دریاهای بی کرانه ای خواهیم بود که امواج صورتگری دم به دم نو می شود و می دمد و چهره دریا را فرا می گیرد. انسان همان کتاب مبینی است که جهان در سنجش با او کوچک است. خداوند در صورتگری به روایت انیشتن کپی کار نیست! هر صورتی هیآت و شمایل خود را داراست. زمخشری هم به همین نکته توجه داشته است:
«أي الذي يبرأ المصوّر أي يميز ما يصوّره بتفاوت الهيئات» خداوند در نو پردازی و آفرینش صورت ها و نگاره ها، هر صورت و نقشی را به شمایلی ویژه ممتاز می کند. چنان که نمی توانیم دو انسان یا دو پرنده، دو پروانه، دو قطره باران و دو دانه ی برف یا دو دانه تگرگ یا دو موج دریا یا دو ماهی که دقیقا همسان و شبیه یکدیگر باشند، بیابیم. هر دانه برفی شمایل هندسی مخصوص به خود را دارد. هر ذرّه خاکی متفاوت از ذّره دیگر است. هر انسانی به لحاظ شکل و شمایل و حتی نقش بندی سرانگشتان به روایت قرآن مجید با دیگری متفاوت است. جهان درون، جهان هایی است پیچیده شده و پوشیده در یکدیگر. طبرسی در مجمع البیان ساده ترین شکل تمایز صورتگری را مطرح کرده است. «تمایز حیوانات و اجسام». فراتر از تفسیر او در همین سطح هم انسان و گیاه نیز با یکدیگر و با آن دو متمایزند. اما تمایز در اجسام به لحاظ صورتگری یا در عالم گیاهان خود دنیای دیگری است. ما نمی توانیم فقط گل های رز جهان را تماماً شناسایی کنیم و نامگذاری! این تمایز ابتدایی و صوری است. در صورتگری خداوند هر بوته گلی جهان مستقلی است و هر برگی و گلبرگی دفتر معرفت کردگار است. امام فخر رازی با لطافت تمام لایه های معنی نسبت بین خالق و بارئ و مصوّر را تبیین کرده است:
خداوند صورت پدیده ها را چنان که خود می خواهد، می آفریند. صفت «خالق» مقدم بر «بارئ» ذکر شده است. چون اراده مقدم بر قدرت است . و بارئ مقدم بر «مصوّر» آمده است. چون ایجاد گوهر پدیده ها مقدم بر صفات و صورت آن هاست.
ماوردی در تفسیر النکت و العیون. نکات دیگری را در تفسیر افزوده است. هر پدیده ای در آفرینش، صورتِ ثابت ندارد. چنان که انسان مراحل مختلفی را در آفرینش خود و در رحم مادر طی می کند. در زندگی این جهانی نیز صورت های گوناگونی را در منزلت های مختلف عمر می پذیرد. از نوزادی تا کهنسالی در سال و ماه می بالد و صورت او دگرگون می شود. با نگاهی دقیق تر هر «آن» ما صورتی نو پیدا می کنیم.
دم به دم نو می شود دنیا و ما
بی خبر از نو شدن اندر بقا
صورتگری خداوند در کتاب تکوین و کتاب انسان و کتاب قرآن به احسن وجه صورت گرفته است. به روایت نظامی:
در عالم عالم آفریدن
به زین نتوان رقم کشیدن
همین تعبیر در نهج البلاغه در خطبه ۱۶۳ آمده است:
«و صورت داد آنچه را داد، و در نيكوترين صورتش نگاشت.» موضوع بحث ما صورتگری در قرآن مجید است. حداوند مصور چکونه در کلام وحی صورتگری کرده است. از صورتگری و تصویر چه تصوری داریم!؟ نخستین و مهمترن نکته ای که به نظر می رسد؛ نسبت بین تصویر و خیال است. با صورتگری ما وارد جهان جدیدی یا قلمرو تازه ای می شویم. یکی از کسانی که با دقت و بلاغت به این موضوع توجه داشته است. مرحوم شهید سعید رمضان البوطی مفتی سوریه است. که به دست عناصر داعش به قتل رسید. در بخش ۲۴ سلسله مباحث علوم القرآن به این موضوع پرداخته است. بیانی روشن و اندیشه ای عمیق:
👍3
« قرآن هنگامی که با انسان سخن می گوید. سخن او هم متوجه خرد انسان است و نیز متوجه خیال او. شآن خرد این است که معانی را دریافت می کند. شآن خیال هم این است که تصویر را ثبت می کند. قرآن با خرد ما سخن می گوید تا درک کنیم. با خیال ما سخن می گوید و می نمایاند تا تصور کنیم. این ویژگی قرآن است. مخاطبش هم خرد است و هم خیال. ما برای اینکه معنا را در ذهن مخاطب تعمیق کنیم، از تشبیه و استعاره و تمثیل و کنایه استفاده می کنیم. تا افزون بر عقلانیت خیال او نیز اقناع شود. شعر در حقیقت بر همین بنیاد شکل می گیرد. قرآن گویی کلمات را با قلم مو نقاشی و رنگامیزی می کند. با کلمه صورتگری می کند.»
گویی ساحت خیال گستره فهم ما را افزون می کند. به ما طمانینه خاطر می بخشد. معنا از ساحت خود پرواز می کند و افقی گسترده می یابد. همان تفاوتی که ما بین «علم الیقین» و «عین الیقین» قائل شده اند. به روایت مولانا جلال الدین بلخی در دیوان شمس:
ای آفتاب حُسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
( شمس، غزل ۴۴۱)
قرآن مجید با زبان تصویر و تمثیل و داستان، مفاهیم را به ما می نمایاند. همانگونه که به روایت عبدالقاهر گرگانی ما شاهد نظم واژگان هستیم. در صورتگری قرآنی هم نظمی وجود دارد که می توان آن را نه تنها همپایه نظم واژگان بلکه فراتر و لطیفتر از آن تلقی کرد. البته بدیهی است که صورتگری هم در واژگان اتفاق می افتد. اما مراد هنگامی است بلکه هنگامه ای است که آیه از تصویر سرشار می شود. تصویر و صورتگری به واژه پهلو می زند. واژگان و آیه بیش از آن که شنیدنی و خواندنی باشد. تماشایی است! همان هنگامی است که به اصطلاح نثر حالت شاعرانه به خود می گیرد. به زبان شعر نزدیک می شود. اصلا گوهر شعر در نثر می درخشد. مانند این عبارت در تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری از زبان بایزید بسطامی:
«و گفت به صحرا شدم عشق باریده بود و زمین تر شده بود چنانکه پای مرد به گِلزار فرو شود پای من به عشق فرو می شد.»
مفهوم عشق و گسترش آن به هستی به آسمان و زمین با نماد باران در زبان تصویر ممکن شده است. تصویر در قالب تمثیلی گسترش یافته و تمثیل در شکل داستانکی روایت شده است. اگر می گفت: « عشق همه هستی را فراگرفته بود.» تآثیر سخن مانند این صورتگری عطار نبود. باران عشق از آسمان باریده است. تمام زمین دریای عشق شده است. هر جا پای می گذاری پای در عشق فرو می رود! زمین دیگر گِلزار نیست. گُلزار عشق است. این صورتگری ما را به جهان دیگری می برد. جهانی از جنس خیال که با جهان معقول و برهان و استدلال فاصله دارد. اگر جهان برهان همانند استخوان بندی پیکر انسان پنداشته شود؛ خیال مثل گوشت و پوست آن پیکره استخوانی را فرا می گیرد. دیگر سخن از فهم عادی نیست. سخن از فهم کلک خیال انگیز است و :
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورت گر چین باشد
تصویر در حقیقت بر بال خیال می نشیند و ما را به جهان دیگری می برد. تصویر در شعر نقش گوهرین دارد. در نثر هم زمانی که نویسنده بتواند از تصویرگری بهره بگیرد. نوشته اش اثری متفاوت خواهد داشت. حافظ از این روی سرآمد غزلسرایان ایران است. غزل های عرشی اش از این رو ستاره های درخشنده دیوان او و تاریخ غزل پارسی است؛ که صورتگری در ان غزل ها به اوجی جادویی و دست نایافتنی رسیده است. مضمون: « خورشید طلوع کرد.» مضمونی عادی است. اما وقتی حافظ می سراید:
«خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد!» سخن در جایگاهی دیگر قرار گرفته است و یا بی قرار است!
وقتی در افسانه نیما در همان بند نخست می خوانیم:
درشب تیره دیوانه ای کو
دل به رنگی گریزان سپرده
در دره ی سرد و خلوت نشسته
همچو ساقه ی گیاهی فسرده
می کند داستانی غم آور
نیما با صورتگری ما را از قلمرو عادی فهم شعر به جهان خیال انگیزی می برد. به جایی که شعر معانی رنگانگ و تلآلو نوی پیدا می کند. تصویر گری گاه با یک واژه با یک صفت به اوج می رسد. «رنگِ گریزان!» معجزه سخن است! می دانیم که در شب رنگ ها گویی گریزانند. راوی افسانه که داستانی غم آور روایت می کند. در دره ای سرد و خلوت نشسته است. شبیه ساقه گیاهی فسرده است. تصویر شب تاریک و دره ی سرد و خلوت و رنگ گریزان و داستان غم آور،منظومه ای را می سازد. این منظومه بر بال تصویر پرواز می کند. به همین دلیل جاحظ در نقل قولی از او که مثل سایر شده است. در کتاب های نقد ادبی و بیان به او استناد می کنند. در کتاب الحیوان در باره گوهر شعر گفته است: « انّما الشعرُ صناعةٌ و ضربٌ من النَّسجِ و جنسٌ من التصویر» (۱)
در برخی نسخه بدل های کتاب الحیوان به جای « صناعة» واژه « صیاغة » به کار رفته است که مناسب تر می نماید. در روایت استاد شفیعی کدکنی از جاحظ در کتاب صور خیال در شعر فارسی، واژه « ضرب» نیامده است. (۲)
گویی ساحت خیال گستره فهم ما را افزون می کند. به ما طمانینه خاطر می بخشد. معنا از ساحت خود پرواز می کند و افقی گسترده می یابد. همان تفاوتی که ما بین «علم الیقین» و «عین الیقین» قائل شده اند. به روایت مولانا جلال الدین بلخی در دیوان شمس:
ای آفتاب حُسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
( شمس، غزل ۴۴۱)
قرآن مجید با زبان تصویر و تمثیل و داستان، مفاهیم را به ما می نمایاند. همانگونه که به روایت عبدالقاهر گرگانی ما شاهد نظم واژگان هستیم. در صورتگری قرآنی هم نظمی وجود دارد که می توان آن را نه تنها همپایه نظم واژگان بلکه فراتر و لطیفتر از آن تلقی کرد. البته بدیهی است که صورتگری هم در واژگان اتفاق می افتد. اما مراد هنگامی است بلکه هنگامه ای است که آیه از تصویر سرشار می شود. تصویر و صورتگری به واژه پهلو می زند. واژگان و آیه بیش از آن که شنیدنی و خواندنی باشد. تماشایی است! همان هنگامی است که به اصطلاح نثر حالت شاعرانه به خود می گیرد. به زبان شعر نزدیک می شود. اصلا گوهر شعر در نثر می درخشد. مانند این عبارت در تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری از زبان بایزید بسطامی:
«و گفت به صحرا شدم عشق باریده بود و زمین تر شده بود چنانکه پای مرد به گِلزار فرو شود پای من به عشق فرو می شد.»
مفهوم عشق و گسترش آن به هستی به آسمان و زمین با نماد باران در زبان تصویر ممکن شده است. تصویر در قالب تمثیلی گسترش یافته و تمثیل در شکل داستانکی روایت شده است. اگر می گفت: « عشق همه هستی را فراگرفته بود.» تآثیر سخن مانند این صورتگری عطار نبود. باران عشق از آسمان باریده است. تمام زمین دریای عشق شده است. هر جا پای می گذاری پای در عشق فرو می رود! زمین دیگر گِلزار نیست. گُلزار عشق است. این صورتگری ما را به جهان دیگری می برد. جهانی از جنس خیال که با جهان معقول و برهان و استدلال فاصله دارد. اگر جهان برهان همانند استخوان بندی پیکر انسان پنداشته شود؛ خیال مثل گوشت و پوست آن پیکره استخوانی را فرا می گیرد. دیگر سخن از فهم عادی نیست. سخن از فهم کلک خیال انگیز است و :
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورت گر چین باشد
تصویر در حقیقت بر بال خیال می نشیند و ما را به جهان دیگری می برد. تصویر در شعر نقش گوهرین دارد. در نثر هم زمانی که نویسنده بتواند از تصویرگری بهره بگیرد. نوشته اش اثری متفاوت خواهد داشت. حافظ از این روی سرآمد غزلسرایان ایران است. غزل های عرشی اش از این رو ستاره های درخشنده دیوان او و تاریخ غزل پارسی است؛ که صورتگری در ان غزل ها به اوجی جادویی و دست نایافتنی رسیده است. مضمون: « خورشید طلوع کرد.» مضمونی عادی است. اما وقتی حافظ می سراید:
«خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد!» سخن در جایگاهی دیگر قرار گرفته است و یا بی قرار است!
وقتی در افسانه نیما در همان بند نخست می خوانیم:
درشب تیره دیوانه ای کو
دل به رنگی گریزان سپرده
در دره ی سرد و خلوت نشسته
همچو ساقه ی گیاهی فسرده
می کند داستانی غم آور
نیما با صورتگری ما را از قلمرو عادی فهم شعر به جهان خیال انگیزی می برد. به جایی که شعر معانی رنگانگ و تلآلو نوی پیدا می کند. تصویر گری گاه با یک واژه با یک صفت به اوج می رسد. «رنگِ گریزان!» معجزه سخن است! می دانیم که در شب رنگ ها گویی گریزانند. راوی افسانه که داستانی غم آور روایت می کند. در دره ای سرد و خلوت نشسته است. شبیه ساقه گیاهی فسرده است. تصویر شب تاریک و دره ی سرد و خلوت و رنگ گریزان و داستان غم آور،منظومه ای را می سازد. این منظومه بر بال تصویر پرواز می کند. به همین دلیل جاحظ در نقل قولی از او که مثل سایر شده است. در کتاب های نقد ادبی و بیان به او استناد می کنند. در کتاب الحیوان در باره گوهر شعر گفته است: « انّما الشعرُ صناعةٌ و ضربٌ من النَّسجِ و جنسٌ من التصویر» (۱)
در برخی نسخه بدل های کتاب الحیوان به جای « صناعة» واژه « صیاغة » به کار رفته است که مناسب تر می نماید. در روایت استاد شفیعی کدکنی از جاحظ در کتاب صور خیال در شعر فارسی، واژه « ضرب» نیامده است. (۲)
گویی جاحظ سه موضوع یا رکن را با هم در تعریف خود سامان داده است.
۱- صنعت سامان دادن واژگان، ( نسج)
۲- انتخاب واژگان سنجیده و سخته (ضرب)
۳- تصویر.
در بررسی و تآمل در نظریه نظم گرگانی به بخش یکم تعریف جاحظ توجه داشتم. انتخاب واژگان مناسب در واقع زمینه تصویر سازی را فراهم می کند. همانگونه که با تآمل در آیه « لیس کمثله شیئ» به چینش واژگان توجه کردیم. ضرورت دارد نظام یا نظم تصویرگری قرآن مجید را بررسی کنیم. مرحوم شهید سید قطب در کتاب: « التصویر الفنی فی القرآن » به این بحث پرداخته است. منتها از انتشار کتاب سید قطب تا به امروز هشتاد سال گذشته است. ضرورت دارد با توجه به مباحث نقد ادبی در دهه های گذشته و تآکید به « تصویر» نگاهی تازه به صورتگری قرآن مجید داشته باشیم.
پی نوشت:
****
(۱) جاحظ، ابو عثمان بن بحرعمرو بن بحر، کتاب الحیوان، تحقیق عبدالسلام محمد هارون. مصر، مکتبة مصطفی البابی، ۱۹۳۸ ج ۳ ص ۱۳۱ و ۱۳۲
(۲) محمدرضا شفیعی کدکنی، صُوَر خیال در شعر فارسی، تهران، انتشارات آگاه، ۱۳۷۰ ص ۱۶
*
روزنامه اطلاعات، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
۱- صنعت سامان دادن واژگان، ( نسج)
۲- انتخاب واژگان سنجیده و سخته (ضرب)
۳- تصویر.
در بررسی و تآمل در نظریه نظم گرگانی به بخش یکم تعریف جاحظ توجه داشتم. انتخاب واژگان مناسب در واقع زمینه تصویر سازی را فراهم می کند. همانگونه که با تآمل در آیه « لیس کمثله شیئ» به چینش واژگان توجه کردیم. ضرورت دارد نظام یا نظم تصویرگری قرآن مجید را بررسی کنیم. مرحوم شهید سید قطب در کتاب: « التصویر الفنی فی القرآن » به این بحث پرداخته است. منتها از انتشار کتاب سید قطب تا به امروز هشتاد سال گذشته است. ضرورت دارد با توجه به مباحث نقد ادبی در دهه های گذشته و تآکید به « تصویر» نگاهی تازه به صورتگری قرآن مجید داشته باشیم.
پی نوشت:
****
(۱) جاحظ، ابو عثمان بن بحرعمرو بن بحر، کتاب الحیوان، تحقیق عبدالسلام محمد هارون. مصر، مکتبة مصطفی البابی، ۱۹۳۸ ج ۳ ص ۱۳۱ و ۱۳۲
(۲) محمدرضا شفیعی کدکنی، صُوَر خیال در شعر فارسی، تهران، انتشارات آگاه، ۱۳۷۰ ص ۱۶
*
روزنامه اطلاعات، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
Telegram
مكتوب
کانال تلگرام جمیله کدیور و سید عطاالله مهاجرانی
👍9❤1
بیروت ، جهانی دیگر
(۲۷)
بازار عطّارا در صیدا، بمباران صور
سید عطاء الله مهاجرانی
در مرکز شهر صیدا به بازار رفتیم. بازار سنتی. دکان بزرگی ادویه و چای داشت. من چوب دارچین و چوب زنجبیل خریدم. هادی چای راس الحصان. بوی ادویه هندی فضا را پر کرده است. یاد ۶۵ سال پیش و بازار ادویه فروشان نزدیک چهارسوق بازار بزرگ اراک افتادم! ذهنم پرواز کرده است…
« رفتیم راسته بازار عطارا تا زرد چوبه و هل و گلاب و زعفران بخریم. بوی راسته بازار عطارا نزدیک بود مدهوشم کند. با خودم گفتم بهشت هم حتماً همین بوی خوش را می دهد. تصور کنید بوی هل و دارچین و زردچوبه و زعفران و گلاب و زنجبیل و فلفل و چای سیاه و سبز و نبات و شکر سرخ و بارهنگ و گل گاو زبان و… وقتی در هم آمیخته شود؛ چه محشری می شود!» در حال و هوای بازار عطارا در بازار بزرگ اراک بودم که ذهنم به سوی بنارس پرواز کرد. در بازار بنارس بودم. شهر مقدس بنارس که هندوها آداب زیارت و غسل در دریای گنگ را در این شهر به جای می آورند ذهنم مانند تالار اینه یا طربخانه یا تماشاخانه ای آراسته است. در هر سه بازار ادویه نقش نمایانی دارد. مثل بهار که به طبیعت رنگ و رو و عطر می بخشد. ادویه بهار هنر آشپزی در شرق بوده است. چنانکه رنگارنگی لباس ها در شرق با غرب متفاوت است. شما در هند در شهر و روستا انگار وارد نمایشگاه نقاشی شده اید. مانند عشایر خودمان، رنگامیزی لباس هاو پیراهن ها و سربندهای زنان قشقایی و کرد و لر و بلوچ و آذری در ایران! در میان ادویه. بوی خوش زنجبیل و چای و هل و زیره سبز و زیره سیاه و زیره قهوه ای و دانه خردل سیاه و خردل زرد و دانه گشنیز و فلفل سیاه و قلفل قرمز کشمیری و پودر انگور فرنگی هندی و تمر هندی و گشنیز و… صدای ترکیدن بمب به گوشمان رسید. ساختمانی در گوشه ای بمباران شده بود. حتما در میان آوار قلب هایی از حرکت باز ایستاده است. چشمانی به روی زندگی بسته شده است. بازار ادویه فروشان بازار زندگی است و جنگ بازار مرگ… از دکان عطاری که بیرون امدیم دیدم بر پارچه ای نوشته شده است:
« لا حیاد فی المعرکة بین الحق و الباطل!» در نبرد میان حق و باطل دیگر جایی برای بی طرفی و بی تفاوتی نیست! برای همراهان این تکه از سرود دانته در دوزخ را تعریف کردم. دانته می گوید در دوزخ با جمعیتی مواجه شدیم. برهنه بودند و شیون می کردند و زار می زدند. به دنبال پرچمی که مانند گرد باد می گردید، روانه بودند. به ویرژیل ( راهنمای خرد و دانایی) گفتم: اینان چه کسانی اند!؟ گفت: « اینان ارواح درد کش کسانی است که در زندگی شان در دنیا نه دعا کردند و نه نفرین!»
چرا لبنان نمی تواند مانند سویس بازار زندگی باشد!؟ هر روز اتفاق تازه ای در بهبود زندگی و آرامش مردم می افتد. برای اینکه گاو ها را به مراتع سرسبز در بالای ارتفاعات ببرند. برای هلی برد گاو ها با هلی کوپتر برنامه ریزی کرده اند. در بانک های مشهور و ناشناخته اکثر رهبران مستبد شرقی حساب های محرمانه دارند. برای نگهداری این حساب ها نه تنها سود سپرده نمی گیرند بلکه سود برای نگهداری سپرده می دهند. وقتی این رهبران مانند محمد رضا شاه و صدام و قذافی و مبارک و… با انقلاب و نهضت های ملی سرنگون می شوند. بیشتر این حساب ها بلا تکلیف می ماند و به قول حافظ «شُربُ الیهود» یا به قول مردم روزگار ما « هپلی هپو!» می شود. کسی سر در نمی اورد که این سرمایه های ملت های محروم و ستم دیده که می بایست هزینه آموزش و درمان و حتی خورد و خوراک معمولشان می شد| چه می شود! انگار بمب در وسط بازار ادویه فروشان صیدا افتاده بود تا ما از یاد نبریم در لبنان این روزها در مواجهه زندگی با مرگ هستیم. بعد از بازار سمت قلعه صیدا رفتیم. قلعه بسته بود. پیداست در این روزهای بمباران و کوچ مردم و عدم حضور گردشگران کسی به دیدن قلعه نمی رود. لبنان که یکی از مهمترین و زیباترین کشورهای گردشگری است. به دلیل همین شرایط و نیز سابقه جنگ های خانگی به مرور زمان در پنج دهه گذشته ، موقعتش را از دست داده و کشورهای مصنوعی یا تصنعی که شبیه شهرک هایی هستند که مانند قارچ سر بر آورده اند. تبدیل به مراکز گردشگری شده اند. کشورهایی بی سابقه فرهنگی و تمدنی. تار و پودشان جعلی و پلاستیکی است.
(۲۷)
بازار عطّارا در صیدا، بمباران صور
سید عطاء الله مهاجرانی
در مرکز شهر صیدا به بازار رفتیم. بازار سنتی. دکان بزرگی ادویه و چای داشت. من چوب دارچین و چوب زنجبیل خریدم. هادی چای راس الحصان. بوی ادویه هندی فضا را پر کرده است. یاد ۶۵ سال پیش و بازار ادویه فروشان نزدیک چهارسوق بازار بزرگ اراک افتادم! ذهنم پرواز کرده است…
« رفتیم راسته بازار عطارا تا زرد چوبه و هل و گلاب و زعفران بخریم. بوی راسته بازار عطارا نزدیک بود مدهوشم کند. با خودم گفتم بهشت هم حتماً همین بوی خوش را می دهد. تصور کنید بوی هل و دارچین و زردچوبه و زعفران و گلاب و زنجبیل و فلفل و چای سیاه و سبز و نبات و شکر سرخ و بارهنگ و گل گاو زبان و… وقتی در هم آمیخته شود؛ چه محشری می شود!» در حال و هوای بازار عطارا در بازار بزرگ اراک بودم که ذهنم به سوی بنارس پرواز کرد. در بازار بنارس بودم. شهر مقدس بنارس که هندوها آداب زیارت و غسل در دریای گنگ را در این شهر به جای می آورند ذهنم مانند تالار اینه یا طربخانه یا تماشاخانه ای آراسته است. در هر سه بازار ادویه نقش نمایانی دارد. مثل بهار که به طبیعت رنگ و رو و عطر می بخشد. ادویه بهار هنر آشپزی در شرق بوده است. چنانکه رنگارنگی لباس ها در شرق با غرب متفاوت است. شما در هند در شهر و روستا انگار وارد نمایشگاه نقاشی شده اید. مانند عشایر خودمان، رنگامیزی لباس هاو پیراهن ها و سربندهای زنان قشقایی و کرد و لر و بلوچ و آذری در ایران! در میان ادویه. بوی خوش زنجبیل و چای و هل و زیره سبز و زیره سیاه و زیره قهوه ای و دانه خردل سیاه و خردل زرد و دانه گشنیز و فلفل سیاه و قلفل قرمز کشمیری و پودر انگور فرنگی هندی و تمر هندی و گشنیز و… صدای ترکیدن بمب به گوشمان رسید. ساختمانی در گوشه ای بمباران شده بود. حتما در میان آوار قلب هایی از حرکت باز ایستاده است. چشمانی به روی زندگی بسته شده است. بازار ادویه فروشان بازار زندگی است و جنگ بازار مرگ… از دکان عطاری که بیرون امدیم دیدم بر پارچه ای نوشته شده است:
« لا حیاد فی المعرکة بین الحق و الباطل!» در نبرد میان حق و باطل دیگر جایی برای بی طرفی و بی تفاوتی نیست! برای همراهان این تکه از سرود دانته در دوزخ را تعریف کردم. دانته می گوید در دوزخ با جمعیتی مواجه شدیم. برهنه بودند و شیون می کردند و زار می زدند. به دنبال پرچمی که مانند گرد باد می گردید، روانه بودند. به ویرژیل ( راهنمای خرد و دانایی) گفتم: اینان چه کسانی اند!؟ گفت: « اینان ارواح درد کش کسانی است که در زندگی شان در دنیا نه دعا کردند و نه نفرین!»
چرا لبنان نمی تواند مانند سویس بازار زندگی باشد!؟ هر روز اتفاق تازه ای در بهبود زندگی و آرامش مردم می افتد. برای اینکه گاو ها را به مراتع سرسبز در بالای ارتفاعات ببرند. برای هلی برد گاو ها با هلی کوپتر برنامه ریزی کرده اند. در بانک های مشهور و ناشناخته اکثر رهبران مستبد شرقی حساب های محرمانه دارند. برای نگهداری این حساب ها نه تنها سود سپرده نمی گیرند بلکه سود برای نگهداری سپرده می دهند. وقتی این رهبران مانند محمد رضا شاه و صدام و قذافی و مبارک و… با انقلاب و نهضت های ملی سرنگون می شوند. بیشتر این حساب ها بلا تکلیف می ماند و به قول حافظ «شُربُ الیهود» یا به قول مردم روزگار ما « هپلی هپو!» می شود. کسی سر در نمی اورد که این سرمایه های ملت های محروم و ستم دیده که می بایست هزینه آموزش و درمان و حتی خورد و خوراک معمولشان می شد| چه می شود! انگار بمب در وسط بازار ادویه فروشان صیدا افتاده بود تا ما از یاد نبریم در لبنان این روزها در مواجهه زندگی با مرگ هستیم. بعد از بازار سمت قلعه صیدا رفتیم. قلعه بسته بود. پیداست در این روزهای بمباران و کوچ مردم و عدم حضور گردشگران کسی به دیدن قلعه نمی رود. لبنان که یکی از مهمترین و زیباترین کشورهای گردشگری است. به دلیل همین شرایط و نیز سابقه جنگ های خانگی به مرور زمان در پنج دهه گذشته ، موقعتش را از دست داده و کشورهای مصنوعی یا تصنعی که شبیه شهرک هایی هستند که مانند قارچ سر بر آورده اند. تبدیل به مراکز گردشگری شده اند. کشورهایی بی سابقه فرهنگی و تمدنی. تار و پودشان جعلی و پلاستیکی است.
👍12
در صیدا دو قلعه تاریخی وجود دارد. هر دو به دوران جنگ های صلیبی باز می گردد. قلعه دریایی و قلعه خشکی. از ساحل می توانستیم عظمت قلعه دریایی را ببینیم. حدود هشتاد متر از ساحل فاصله دارد. مسیری که انگار صخره هایی است که هموار شده است. ساحل را به قلعه پیوند می دهد. گفته می شود در غاز این قلعه معبد فنیقی برای پرستش آلهه ملکرت بوده است. نقش های معبد همچنان بر سنگ نگاره ها دیده می شود. این نقش ها همان تکه سنگ هایی است که با ویران کردن معبد در بنای قلعه استفاده شده است. برج اصلی قلعه ۲۷ متر طول دارد. . پهنای برج ۲۱ متر است. پیداست بخشی از باروی قلعه بوده است. چنانکه معمولا در متون تاریخی ما و یا در تاریخ شهر ها مانند المسالک و اللمالک ترکیب « برج و بارو» با هم به کار می رود. مانند:
چو طفلی گم شدستم من میان کوی و بازاری
که این بازار و این کو را نمیدانم نمیدانم
اگر صد منجنیق آید ز برج آسمان بر من
بجز آن برج و بارو را نمیدانم نمیدانم
(شمس: غزل ۱۴۳۹)
انگار غزل شمس از آسمان خیال بر دنیای واقع فرود آمده بود. از بازار صیدا به سمت برج و باروی قلعه صیدا آمده بودیم. از آسمان بمب بر صیدا فرو ریخته شده بود. همچنان در باره این موقعیت تلخ و دشوار و البته حماسه مقاومت مردم لبنان و فلسطین که مثل برج و باروی قلعه صیدا ایستاده اند؛در اندیشه بودم. هادی گفتم: « با قهوه موافقی، بزنیم!» گفتم: « بزنیم!»در کنار ساحل جوانی بساط مختصری داشت. به سمتش رفتیم. میزی کوچک و قهوه چوشی نقره ای و جامی برنجین پر از شکر سپید و جامی پر از شکر فهوه ای، و لیوان های کوچک یک بار مصرف با جدار محکم و خوش رنگ! چسبید! این واژه «چسبید!» خیلی دامنه دارد. مثل همان: « بزنیم!« گویی هم به لب می چسبد و هم زبان و کام و جان و همه وجود! به روایت ضرب المثل چینی وقتی چای می نوشی اگر به گذشته و یا به آینده بیندیشی چای را حرام کرده ای! قهوه را حرام نکردیم. گرچه موسیقی زمینه قهوه ما صدای بمب بود. و شهری خلوت که بیشتر نشان گریز از زندگی بود تا زندگی در مدار معمول خویش… زندگی پیروز خواهد شد. از صیدا به صور رفتیم. مسیر از کنار ساحل مدیترانه بود. افق آبی و بسیار زیبا. به روایت فردوسی در وصف مازندران: «هوا خوشگوار و زمین پر نگار!» صور خلوت تر از صیدا به نظر می رسید. در شهر گشتی زدیم تا به قهوه خانه ای برویم. محله مسیحیان بود. نام تابلو ها و پوشش زنان و مردانی که در قهوه خانه آنطونی نشسته بودند. سیگار می کشیدند. انگار همه سیگار می کشیدند! به دوردستی نگاه می کردند یا نمی کردند. به سمت قهوه خانه رفتیم. هنوز در گوشه ای در کنار میزی ننشسته بودیم که در همان حوالی بمبی ترکید. ستون دود را دیدیم . بوی باروت فضا را آغشته کرد. مردم از دور و بر میزها پراکنده شدند. با نگرانی به سمتی می رفتند. ما هم برگشتیم. خوشبختانه هیچ کودکی و یا نوجوانی ندیدیم. بیشتر افراد بالای پنجاه و شصت و هفتاد می زدند! لابد کودکان و نوجوانان در خانه اند. اما صدای بمباران را که می شنوند. در تمام زندگی شان این ایام را به یاد می آورند. در کشوری زیبا و کوجک زندگی می کردند. توان دفاع هوایی نداشتند. انگار نیروی هوایی نداشتند. با این افسانه درماندگی، معتاد و تخدیرشان کردند که قوت لبنان در ضعف آن است! روح هگل را هم در آن جهان دیوانه کردند. چنین برابر نهادی هگل هم به ذهنش نرسیده بود! البته ما در فرهنگ اسلامی شهادت را چنین تفسیر می کنیم. مرگی که حقیقت زندگی است. منتها شهادت ضعف نیست. والایی بلوغ و اوج قدرت است. شکوه زندگی است. چنان که حزب الله در جنگ ۲۰۰۶ و در مقاومت جنوب در همین ایام با تکیه بر چنان فرهنگی از عزت و استقلال لبنان دفاع کرده و می کند.
در شهر صور گشتی زدیم. خیابان اصلی در کنار ساحل امتداد دارد. شهر گوچک است اما تاریخی بیش از هفت هزار سال را در سینه دارد. روزگاری این شهر ملکه دریاها و مهمترین شهر فنیقی ها بوده است. فنیقی ها سلطان دریاها بودند. بندر کارتاژ ( قرطاجنه) را در سواحل تونس امروزی ان ها ساختند. کارتاژ به معنای شهر نو است. صور در برابر حمله بخت النصر ۱۳ سال مقاومت کرد. در برابر حمله اسکندر مقدونی ایستاد. هفت ماه مقاومت به طول انجامید. همین برج و باروها شهر را حفظ کرده بود. اسکندر به قتل عام بخش از شهر که در دسترس سپاهش بود دست زد. در انجیل لوقا باب ۱۰ آیه ۱۴ و باب ۶ آیه ۱۷ و در انجیل مرقس باب ۷ آیات ۲۴ تا ۳۱ از حضور مسیح علیه السلام در صور و صیدا سخن گفته شده است. در عهد عتیق اشاره به صود و صیدا متعدد و متنوع است. صور بندر مهمی است که کشتی ها از قبرس و یونان به بندر صور سفر می کرده اند. در باب ۹ کتاب زکریای نبی اشاره ای به ثروت شگفت انگیز صور شده است. غبار کوچه هایش نقره و خشت و گل خانه ها از طلاست!
چو طفلی گم شدستم من میان کوی و بازاری
که این بازار و این کو را نمیدانم نمیدانم
اگر صد منجنیق آید ز برج آسمان بر من
بجز آن برج و بارو را نمیدانم نمیدانم
(شمس: غزل ۱۴۳۹)
انگار غزل شمس از آسمان خیال بر دنیای واقع فرود آمده بود. از بازار صیدا به سمت برج و باروی قلعه صیدا آمده بودیم. از آسمان بمب بر صیدا فرو ریخته شده بود. همچنان در باره این موقعیت تلخ و دشوار و البته حماسه مقاومت مردم لبنان و فلسطین که مثل برج و باروی قلعه صیدا ایستاده اند؛در اندیشه بودم. هادی گفتم: « با قهوه موافقی، بزنیم!» گفتم: « بزنیم!»در کنار ساحل جوانی بساط مختصری داشت. به سمتش رفتیم. میزی کوچک و قهوه چوشی نقره ای و جامی برنجین پر از شکر سپید و جامی پر از شکر فهوه ای، و لیوان های کوچک یک بار مصرف با جدار محکم و خوش رنگ! چسبید! این واژه «چسبید!» خیلی دامنه دارد. مثل همان: « بزنیم!« گویی هم به لب می چسبد و هم زبان و کام و جان و همه وجود! به روایت ضرب المثل چینی وقتی چای می نوشی اگر به گذشته و یا به آینده بیندیشی چای را حرام کرده ای! قهوه را حرام نکردیم. گرچه موسیقی زمینه قهوه ما صدای بمب بود. و شهری خلوت که بیشتر نشان گریز از زندگی بود تا زندگی در مدار معمول خویش… زندگی پیروز خواهد شد. از صیدا به صور رفتیم. مسیر از کنار ساحل مدیترانه بود. افق آبی و بسیار زیبا. به روایت فردوسی در وصف مازندران: «هوا خوشگوار و زمین پر نگار!» صور خلوت تر از صیدا به نظر می رسید. در شهر گشتی زدیم تا به قهوه خانه ای برویم. محله مسیحیان بود. نام تابلو ها و پوشش زنان و مردانی که در قهوه خانه آنطونی نشسته بودند. سیگار می کشیدند. انگار همه سیگار می کشیدند! به دوردستی نگاه می کردند یا نمی کردند. به سمت قهوه خانه رفتیم. هنوز در گوشه ای در کنار میزی ننشسته بودیم که در همان حوالی بمبی ترکید. ستون دود را دیدیم . بوی باروت فضا را آغشته کرد. مردم از دور و بر میزها پراکنده شدند. با نگرانی به سمتی می رفتند. ما هم برگشتیم. خوشبختانه هیچ کودکی و یا نوجوانی ندیدیم. بیشتر افراد بالای پنجاه و شصت و هفتاد می زدند! لابد کودکان و نوجوانان در خانه اند. اما صدای بمباران را که می شنوند. در تمام زندگی شان این ایام را به یاد می آورند. در کشوری زیبا و کوجک زندگی می کردند. توان دفاع هوایی نداشتند. انگار نیروی هوایی نداشتند. با این افسانه درماندگی، معتاد و تخدیرشان کردند که قوت لبنان در ضعف آن است! روح هگل را هم در آن جهان دیوانه کردند. چنین برابر نهادی هگل هم به ذهنش نرسیده بود! البته ما در فرهنگ اسلامی شهادت را چنین تفسیر می کنیم. مرگی که حقیقت زندگی است. منتها شهادت ضعف نیست. والایی بلوغ و اوج قدرت است. شکوه زندگی است. چنان که حزب الله در جنگ ۲۰۰۶ و در مقاومت جنوب در همین ایام با تکیه بر چنان فرهنگی از عزت و استقلال لبنان دفاع کرده و می کند.
در شهر صور گشتی زدیم. خیابان اصلی در کنار ساحل امتداد دارد. شهر گوچک است اما تاریخی بیش از هفت هزار سال را در سینه دارد. روزگاری این شهر ملکه دریاها و مهمترین شهر فنیقی ها بوده است. فنیقی ها سلطان دریاها بودند. بندر کارتاژ ( قرطاجنه) را در سواحل تونس امروزی ان ها ساختند. کارتاژ به معنای شهر نو است. صور در برابر حمله بخت النصر ۱۳ سال مقاومت کرد. در برابر حمله اسکندر مقدونی ایستاد. هفت ماه مقاومت به طول انجامید. همین برج و باروها شهر را حفظ کرده بود. اسکندر به قتل عام بخش از شهر که در دسترس سپاهش بود دست زد. در انجیل لوقا باب ۱۰ آیه ۱۴ و باب ۶ آیه ۱۷ و در انجیل مرقس باب ۷ آیات ۲۴ تا ۳۱ از حضور مسیح علیه السلام در صور و صیدا سخن گفته شده است. در عهد عتیق اشاره به صود و صیدا متعدد و متنوع است. صور بندر مهمی است که کشتی ها از قبرس و یونان به بندر صور سفر می کرده اند. در باب ۹ کتاب زکریای نبی اشاره ای به ثروت شگفت انگیز صور شده است. غبار کوچه هایش نقره و خشت و گل خانه ها از طلاست!
👍9❤1
در دوران اسلامی شهر توسط صلیبی ها فتح شد. ۶۷ سال بر صور حاکم بودند. هر کدام از این یورش ها و سیطره ها و آزادی ها داستانی پر آب و رنگ و نیز پر اشک چشم است. تا اکنون که صور در برابر بمباران ها ایستاده است و فرزندانش در جنوب در خط مقاومت با جهاد و شهادتشان نقش تازه ای به تاریخ صور و صیدا و لبنان می زنند.
*
روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
*
روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
Telegram
مكتوب
کانال تلگرام جمیله کدیور و سید عطاالله مهاجرانی
👏6👍4❤1
چاپ ۲۱ حاج آخوند منتشر شد.
جهت تهیه کتاب از طريق ققنوس، طاقچه و فیدیبو اقدام کنید.
#امیدایرانیان #انتشارات_اميدايرانيان #حاج_آخوند #سیدعطاالله_مهاجرانی
https://www.instagram.com/p/DJZFJ6EKqAa/?igsh=d2M1N3Fzamh3aGxm
جهت تهیه کتاب از طريق ققنوس، طاقچه و فیدیبو اقدام کنید.
#امیدایرانیان #انتشارات_اميدايرانيان #حاج_آخوند #سیدعطاالله_مهاجرانی
https://www.instagram.com/p/DJZFJ6EKqAa/?igsh=d2M1N3Fzamh3aGxm
🥰7❤3👍1🤔1
درنگ
ترامپ و تغییر نام خلیج فارس!؟
سید عطاءالله مهاجرانی
بُخت النصر ( مرگ، ۵۶۲ پیش از میلاد) امپراتور بابل شبیه ترامپ روزگار ما بود! گمان می کرد بر همه عالم و آدم سیطره دارد و همه بایست از او تبعیت کنند و برده او باشند. بخت النصر به جنگ خدا هم رفته بود.برج بابل را ساخت و بالای برج رفت و تیری انداخت و گفت من خدا را کشتم! شبیه این داستان از جهاتی در باره رامسس دوم فرعون زمان موسی علیه السلام تکرار شده است. به هامان گفته بود برایش برحی بسازد تا ببیند خدا کجاست؟
بخت النصر در اواخر عمر به مصیبتی دچار شده بود. هر تیری که می انداخت، تیر کمانه می کرد. به سویش باز می گشت و به او اصابت می کرد. حتی گفته شده است در اواخر عمر به شکل گاو مسخ شده بود! این مقدمه را نوشتم تا بگویم ترامپ هم شباهت بلکه شباهت هایی به بخت النصر دارد! خودش را امپراتور عالم و آدم می داند. در این صد روز اول صد تا وعده و وعید داد. آخرینش همین تغییر نام خلیج فارس است. وعده های پیشین بر هم زدن جغرافیا بود. مانند الحاق کانادا و گرینلند به امریکا. تغییر نام های تاریخی- جغرافیایی مانند تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا. جنگ تعرفه ها با چین و کانادا. تهدید و تحقیر بی سابقه زلنسکی بود. تهدید دانشگاه های آمریکایی از جمله هاروارد بود. تهدید ایران به جنگ بود و بمباران ایران. آخرین دسته گلی که به آب داده است تغییر نام خلیج فارس است. به نظرم بایست به ترامپ جایزه ویژه داد. تا به حال هیچ ريس جمهوری در آمریکا اینگونه برهنه و بی پرده و بدون روتوش ماهیت آمریکا را نشان نداده بود و نقاب حقوق بشر و دموکراسی و رؤیای آمریکایی را از چهره نینداخته و ندریده بود.
نام های تاریخی و جغرافیایی در جهان شناخته شده و به رسمیت شناخته شده اند. نام خلیج فارس چند هزار سال پیش از شکل گیری آمریکا و کشورهای عربی منطقه وجود داشته است. تمامی اسناد تاریخی و جغرافیایی به زبان های لاتین و یونانی و آرامی و سانسکریت و اوستایی و پارسی باستان و ارمنی و سغدی و… به روشنی روایت می کنند که نام خلیج فارس، خلیج فارس بوده است. امروزه که دسترسی به نقشه های تاریخی از طریق اینترنت و یا مراکز تحقیقاتی به آسانی میسر است؛ می توان دریافت که پیشنهاد ترامپ تا چه حد مضحکه و مبتذل است. تنها می توان حدس زد همانطور که او از ایلان ماسک حق دلالی گرفت. تا ارزش سهام کمپانی تسلا بالا برود. احتمالا برای سفر به کشورهای عربی منطقه حق دلالی ویژه پیشنهاد کرده است. اعلان تغییر نام خلیج فارس را بایست به حساب هویت و ماهیت دلال منش ترامپ گذاشت. منتها تاریخ و جغرافیا را دلّال ها تغییر نمی دهند. سه سال دیگر ترامپ برای همیشه می رود و مدتی بعد می میرد. اما خلیج فارس برای همیشه خلیج فارس می ماند.
اعلام تغییر نام خلیج فارس به همه ایرانیان با هر رنگ و نشان و گروه و گرایش نشان داد که دولت آمریکا نه تنها دشمن نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ بلکه دشمن ملت ایران و کشور ایران است. دشمن تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران است. شاید در این موضع ترامپ این نکته مثبت وجود داشته باشد. آنانی که به ترامپ دلبسته بودند و همه تخم مرغ هایشان را در سبد ترامپ چیده بودند. به روشنی ببینند که ترامپ در کدام سمت تاریخ ایستاده است! خودشان در کدام سمت تاریخند!؟ در سمت خلیج فارس!
*
روزنامه اعتماد، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
ترامپ و تغییر نام خلیج فارس!؟
سید عطاءالله مهاجرانی
بُخت النصر ( مرگ، ۵۶۲ پیش از میلاد) امپراتور بابل شبیه ترامپ روزگار ما بود! گمان می کرد بر همه عالم و آدم سیطره دارد و همه بایست از او تبعیت کنند و برده او باشند. بخت النصر به جنگ خدا هم رفته بود.برج بابل را ساخت و بالای برج رفت و تیری انداخت و گفت من خدا را کشتم! شبیه این داستان از جهاتی در باره رامسس دوم فرعون زمان موسی علیه السلام تکرار شده است. به هامان گفته بود برایش برحی بسازد تا ببیند خدا کجاست؟
بخت النصر در اواخر عمر به مصیبتی دچار شده بود. هر تیری که می انداخت، تیر کمانه می کرد. به سویش باز می گشت و به او اصابت می کرد. حتی گفته شده است در اواخر عمر به شکل گاو مسخ شده بود! این مقدمه را نوشتم تا بگویم ترامپ هم شباهت بلکه شباهت هایی به بخت النصر دارد! خودش را امپراتور عالم و آدم می داند. در این صد روز اول صد تا وعده و وعید داد. آخرینش همین تغییر نام خلیج فارس است. وعده های پیشین بر هم زدن جغرافیا بود. مانند الحاق کانادا و گرینلند به امریکا. تغییر نام های تاریخی- جغرافیایی مانند تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا. جنگ تعرفه ها با چین و کانادا. تهدید و تحقیر بی سابقه زلنسکی بود. تهدید دانشگاه های آمریکایی از جمله هاروارد بود. تهدید ایران به جنگ بود و بمباران ایران. آخرین دسته گلی که به آب داده است تغییر نام خلیج فارس است. به نظرم بایست به ترامپ جایزه ویژه داد. تا به حال هیچ ريس جمهوری در آمریکا اینگونه برهنه و بی پرده و بدون روتوش ماهیت آمریکا را نشان نداده بود و نقاب حقوق بشر و دموکراسی و رؤیای آمریکایی را از چهره نینداخته و ندریده بود.
نام های تاریخی و جغرافیایی در جهان شناخته شده و به رسمیت شناخته شده اند. نام خلیج فارس چند هزار سال پیش از شکل گیری آمریکا و کشورهای عربی منطقه وجود داشته است. تمامی اسناد تاریخی و جغرافیایی به زبان های لاتین و یونانی و آرامی و سانسکریت و اوستایی و پارسی باستان و ارمنی و سغدی و… به روشنی روایت می کنند که نام خلیج فارس، خلیج فارس بوده است. امروزه که دسترسی به نقشه های تاریخی از طریق اینترنت و یا مراکز تحقیقاتی به آسانی میسر است؛ می توان دریافت که پیشنهاد ترامپ تا چه حد مضحکه و مبتذل است. تنها می توان حدس زد همانطور که او از ایلان ماسک حق دلالی گرفت. تا ارزش سهام کمپانی تسلا بالا برود. احتمالا برای سفر به کشورهای عربی منطقه حق دلالی ویژه پیشنهاد کرده است. اعلان تغییر نام خلیج فارس را بایست به حساب هویت و ماهیت دلال منش ترامپ گذاشت. منتها تاریخ و جغرافیا را دلّال ها تغییر نمی دهند. سه سال دیگر ترامپ برای همیشه می رود و مدتی بعد می میرد. اما خلیج فارس برای همیشه خلیج فارس می ماند.
اعلام تغییر نام خلیج فارس به همه ایرانیان با هر رنگ و نشان و گروه و گرایش نشان داد که دولت آمریکا نه تنها دشمن نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ بلکه دشمن ملت ایران و کشور ایران است. دشمن تاریخ و تمدن و فرهنگ ایران است. شاید در این موضع ترامپ این نکته مثبت وجود داشته باشد. آنانی که به ترامپ دلبسته بودند و همه تخم مرغ هایشان را در سبد ترامپ چیده بودند. به روشنی ببینند که ترامپ در کدام سمت تاریخ ایستاده است! خودشان در کدام سمت تاریخند!؟ در سمت خلیج فارس!
*
روزنامه اعتماد، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
Telegram
مكتوب
کانال تلگرام جمیله کدیور و سید عطاالله مهاجرانی
👍32❤9
نقشه شوم اسرائیل برای اشغال غزه
جمیله کدیور
پس از ۱۹ ماه جنگ در نوار غزه، کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی بامداد روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت (پنحم مه ۲۰۲۵) ساعاتی پس از آنکه ارتش این کشور اعلام کرد که با بسیج دهها هزار نیروی ذخیره، ظرفیت خود را برای عملیات در سرزمینهای محاصره شده غزه تقویت میکند، به اتفاق آرا عملیات نظامی جدیدی در نوار غزه با اسم رمز «ارابههای گیدئون» (מרכבות גדעון) تصویب کرد. این عملیات، اهدافی چون شکست کامل حماس، تخریب زیرساختهای نظامی و حکومتی آن، انتقال اجباری و غربالگری اهالی غزه، آزادسازی اسیران اسرائیلی و اشغال بلندمدت غزه را دنبال میکند. این طرح شامل برنامهای برای تداوم اشغال نظامی در مناطقی است که ارتش بر آنها مسلط میشود. بر اساس این طرح اگر حماس و اسرائیل تا ۲۵ اردیبهشت (۱۵ مه) به توافقی دستنیابند، ارتش رژیم عملیات خود را برای اشغال کامل نوار غزه آغاز میکند و این منطقه را برای مدتی نامحدود تحت سلطه خود نگه میدارد، ضمن تخریب بناهای باقیمانده، همه ساکنان غزه را به منطقه به اصطلاح «بشردوستانه»اخراج می کند، یا آنها را وادار به ترک به اصطلاح«داوطلبانه» غزه می نماید.
بر اساس گزارشرسانه های اسرائیلی، عملیات «ارابههای گیدئون» در سه مرحله اصلی برنامهریزی شده است:
مرحله اول: آمادهسازی و حملات هوایی و زمینی مقدماتی.
این مرحله از چند هفته پیش، زمانی که ارتش اسرائیل شروع به تخریب تمام زیرساختهای حیاتی در منطقه جنوبی رفح، از جمله ساختمانهای مسکونی کرد، آغاز شد. به عنوان بخشی از این مرحله که تا پایان سفر ترامپ به خاورمیانه در۲۶ اردیبهشت (۱۶ مه) ادامه خواهد داشت، ارتش اسرائیل «آمادگیها در منطقه رفح را برای اقامت طولانی مردم غزهکه در مرحله دوم به آنجا میرسند، تکمیل خواهد کرد.» در نتیجه، رفح به منطقهای منزوی تبدیل خواهد شد که فلسطینیها پس از غربالگری و بازرسی توسط نیروهای امنیتی اجازه ورود به آن را خواهند داشت. ارتش اسرائیل با همکاری شین بت در جادههای اصلی منتهی به مناطقی که غیرنظامیان غزه در منطقه رفح اسکان داده میشوند، ایستهای بازرسی ایجاد خواهد کرد. در منطقه ای که اسرائیل آن را «منطقه بشردوستانه» نامیده، تعدادی نقطه توزیع کمک ایجاد خواهد شد که پیمانکاران امنیتی خصوصی آمریکایی توزیع کمکها را در آنجا انجام خواهند داد و سربازان اسرائیلی از آن محافظت خواهند کرد و روزانه ۶۰ کامیون مواد غذایی یعنی یک دهم حجم مجاز در طول آتشبس اجازه ورود خواهد داشت.
مرحله دوم: تخلیه گسترده جمعیت غیرنظامی از مناطق شمالی و مرکزی غزه به سمت جنوب، بهویژه رفح، با هدف ایجاد فاصله بین غیرنظامیان و نیروهای حماس. در این مرحله، ارتش اسرائیل با به کارگیری «آتش شدید» در سراسر منطقه محاصره شده، از همه فلسطینیها می خواهد سرپناه های خود را ترک کرده، به محل جدید در رفح بروند.
هدف ایجاد فشار بر حماس برای توقف جنگ و نزدیک کردن بسیاری از ساکنان غزه به گذرگاههای مرزی نزدیک مصر و اسرائیل، به منظور تشویق آنها به «ترک داوطلبانه» نوار غزه است. اسرائیل در حال مذاکره با چندین کشور برای پذیرش فلسطینیهایی است که به عنوان بخشی از این طرح اخراج خواهند شد. ارائه کمکهای بشردوستانه نیز در این مرحله از سر گرفته خواهد شد، اما فقط در منطقه جدید در جنوب و بسیار کمتر از مرحله اول آتش بس قبل از شروع محاصره کامل غزه در ماه مارس. کمکها فقط هفتهای یک بار توزیع و به نمایندهای از هر خانواده داده میشوند.
جمیله کدیور
پس از ۱۹ ماه جنگ در نوار غزه، کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی بامداد روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت (پنحم مه ۲۰۲۵) ساعاتی پس از آنکه ارتش این کشور اعلام کرد که با بسیج دهها هزار نیروی ذخیره، ظرفیت خود را برای عملیات در سرزمینهای محاصره شده غزه تقویت میکند، به اتفاق آرا عملیات نظامی جدیدی در نوار غزه با اسم رمز «ارابههای گیدئون» (מרכבות גדעון) تصویب کرد. این عملیات، اهدافی چون شکست کامل حماس، تخریب زیرساختهای نظامی و حکومتی آن، انتقال اجباری و غربالگری اهالی غزه، آزادسازی اسیران اسرائیلی و اشغال بلندمدت غزه را دنبال میکند. این طرح شامل برنامهای برای تداوم اشغال نظامی در مناطقی است که ارتش بر آنها مسلط میشود. بر اساس این طرح اگر حماس و اسرائیل تا ۲۵ اردیبهشت (۱۵ مه) به توافقی دستنیابند، ارتش رژیم عملیات خود را برای اشغال کامل نوار غزه آغاز میکند و این منطقه را برای مدتی نامحدود تحت سلطه خود نگه میدارد، ضمن تخریب بناهای باقیمانده، همه ساکنان غزه را به منطقه به اصطلاح «بشردوستانه»اخراج می کند، یا آنها را وادار به ترک به اصطلاح«داوطلبانه» غزه می نماید.
بر اساس گزارشرسانه های اسرائیلی، عملیات «ارابههای گیدئون» در سه مرحله اصلی برنامهریزی شده است:
مرحله اول: آمادهسازی و حملات هوایی و زمینی مقدماتی.
این مرحله از چند هفته پیش، زمانی که ارتش اسرائیل شروع به تخریب تمام زیرساختهای حیاتی در منطقه جنوبی رفح، از جمله ساختمانهای مسکونی کرد، آغاز شد. به عنوان بخشی از این مرحله که تا پایان سفر ترامپ به خاورمیانه در۲۶ اردیبهشت (۱۶ مه) ادامه خواهد داشت، ارتش اسرائیل «آمادگیها در منطقه رفح را برای اقامت طولانی مردم غزهکه در مرحله دوم به آنجا میرسند، تکمیل خواهد کرد.» در نتیجه، رفح به منطقهای منزوی تبدیل خواهد شد که فلسطینیها پس از غربالگری و بازرسی توسط نیروهای امنیتی اجازه ورود به آن را خواهند داشت. ارتش اسرائیل با همکاری شین بت در جادههای اصلی منتهی به مناطقی که غیرنظامیان غزه در منطقه رفح اسکان داده میشوند، ایستهای بازرسی ایجاد خواهد کرد. در منطقه ای که اسرائیل آن را «منطقه بشردوستانه» نامیده، تعدادی نقطه توزیع کمک ایجاد خواهد شد که پیمانکاران امنیتی خصوصی آمریکایی توزیع کمکها را در آنجا انجام خواهند داد و سربازان اسرائیلی از آن محافظت خواهند کرد و روزانه ۶۰ کامیون مواد غذایی یعنی یک دهم حجم مجاز در طول آتشبس اجازه ورود خواهد داشت.
مرحله دوم: تخلیه گسترده جمعیت غیرنظامی از مناطق شمالی و مرکزی غزه به سمت جنوب، بهویژه رفح، با هدف ایجاد فاصله بین غیرنظامیان و نیروهای حماس. در این مرحله، ارتش اسرائیل با به کارگیری «آتش شدید» در سراسر منطقه محاصره شده، از همه فلسطینیها می خواهد سرپناه های خود را ترک کرده، به محل جدید در رفح بروند.
هدف ایجاد فشار بر حماس برای توقف جنگ و نزدیک کردن بسیاری از ساکنان غزه به گذرگاههای مرزی نزدیک مصر و اسرائیل، به منظور تشویق آنها به «ترک داوطلبانه» نوار غزه است. اسرائیل در حال مذاکره با چندین کشور برای پذیرش فلسطینیهایی است که به عنوان بخشی از این طرح اخراج خواهند شد. ارائه کمکهای بشردوستانه نیز در این مرحله از سر گرفته خواهد شد، اما فقط در منطقه جدید در جنوب و بسیار کمتر از مرحله اول آتش بس قبل از شروع محاصره کامل غزه در ماه مارس. کمکها فقط هفتهای یک بار توزیع و به نمایندهای از هر خانواده داده میشوند.
👏4😢3
مرحله سوم: عملیات زمینی برای اشغال تدریجی مناطق مختلف غزه و استقرار بلندمدت نیروهای اسرائیلی در این مناطق.
طبق برآوردهای ارتش، ممکن است این مرحله چندین ماه طول بکشد و در آن مانوری در مقیاس بزرگ پیشبینی میشود. هدف این مرحله، اشغال نوار غزه و ماندن در مناطق اشغالی برای طولانی مدت است. به عنوان بخشی از این مرحله، ارتش اسرائیل سازههایی را که میتوانند به عنوان پوشش جنگی برای حماس عمل کنند، تخریب و تونلهایی را که میتوانند در یک جنگ چریکی غافلگیرکننده علیه نیروهای زمینی استفاده شوند، نابود می کند.
گفته شده، این طرح که مرحله اول آن در حال اجرا است، در صورتی که تا پایان سفر ترامپ به منطقه، توافقی برای آزادی اسیران اسرائیلی حاصل نشود، به طور کامل عملی خواهد شد. اسرائیل از زمان از سرگیری حمله خود در ۱۸ مارس۲۰۲۵ پس از نقض توافق آتشبس، از ورود هرگونه کمکی به منطقه محاصره شده خودداری کرده است. مقامات اسرائیلی، از جمله نتانیاهو، ادعا میکنند که فشار نظامی تنها راه تضمین آزادی ۵۹ اسیرزنده و مرده ای است که هنوز در غزه نگهداری میشوند.
این عملیات بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای پاکسازی قومی و تغییر بافت جمعیتی غزه است. طرح اسرائیل برای اشغال کامل غزه که ساکنان آن را به اجبار به مناطق کوچکتر نوار غزه کوچ می دهد، منجر به بمباران شدیدتر و پاکسازی و کنترل این قلمرو از سوی نیروهای اسرائیلی و در عین حال تخریب معدود سازههای باقی مانده می شود و هدف نهایی رژیم صهیونیستی برای غیرقابل سکونت کردن غزه و بیرون راندن فلسطینیها از سرزمینشان سهل الوصول تر می شود.
عملیات«ارابههای گیدئون» نشاندهنده تغییر رویکرد اسرائیل از عملیاتمحدود به اشغال کامل و بلندمدت نوار غزه است. ارتش اسرائیل قصد دارد کنترل کامل نوار غزه را به دست گیرد، کل جمعیت را به منطقه کوچکی در جنوب منتقل کند و به فلسطینیها فقط به میزانی غذا بدهد تا از گرسنگی نمیرند. اسرائیل با محاصره غزه از دو ماه پیش مانع رسیدن هرگونه کمک به این باریکه شده است.
نوار غزه بارها طی دهه های گذشته اشغال و هدف حمله قرار گرفته و از سال ۱۹۴۸ تا امروز همواره در وضعیت اشغال، محاصره یا کنترل نظامی غیرمستقیم بوده که نقض آشکار حقوق بشر و حقوق بینالملل بشردوستانه تلقی میشود. پس از جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل، مصر کنترل غزه را تا سال۱۹۶۷ در اختیار گرفت. این دوره با حاکمیت نظامی مصر و عدم اعطای شهروندی به فلسطینیها همراه بود. این منطقه رسما ضمیمه مصر نشد.
پس از جنگ ششروزه ۱۹۶۷، اسرائیل غزه را اشغال و کنترل امنیتی- سیاسی کاملی بر آن اعمال کرد، از جمله تعیین قوانین، ساخت شهرکهای صهیونیستنشین متعدد و بازداشت فلسطینیها. مقاومت و اعتراضات فلسطینیها در غزه، بهویژه در جریان انتفاضه اول (۱۹۸۷–۱۹۹۳) و دوم (۲۰۰۰–۲۰۰۵) تشدید شد. در سال ۲۰۰۵، دولت آریل شارون طرح تخلیه یکجانبه را اجرا کرد. تمام ۲۱ شهرک صهیونیستنشین نوار غزه تخلیه و تخریب و ارتش اسرائیل رسما از غزه خارج شد. با این حال، همچنان کنترل حریم هوایی، دریایی و بیشتر گذرگاههای مرزی غزه را حفظ کرد و بر اقتصاد غزه کنترل داشت. سازمان ملل، دیوان کیفری بینالمللی و بسیاری از نهادهای حقوق بشری اعلام کردند که طبق حقوق بینالملل، غزه به دلیل کنترل حریم هوایی و دریایی، محدودیت شدید بر ورود و خروج، وابستگی اقتصادی کامل به اسرائیل، نفوذ اطلاعاتی و نظامی گسترده، منطقهای «تحت اشغال موثر» و اسرائیل همچنان بهعنوان «قدرت اشغالگر» شناخته میشود.
پس از پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین در سال ۲۰۰۶، در ژوئن ۲۰۰۷ حماس کنترل کامل نوار غزه را به دست گرفت. از آن زمان، اسرائیل (و مصر) محاصره شدید زمینی، دریایی و هوایی غزه را آغاز کردند. اسرائیل کنترل ورود و خروج کالا، دارو، سوخت و حتی رفتوآمد اهالی را در دست دارد. چندین جنگ و عملیات نظامی از سوی اسرائیل علیه غزه در سالهای ۲۰۰۸–۲۰۰۹، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴، ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ صورت گرفت. محاصره و بمبارانها به بحرانی انسانی و اجتماعی بیسابقه در غزه منجر شد. در پی عملیات طوفان الاقصی (۲۰۲۳)، ارتش اسرائیل مجدداً با حمله به نوار غزه، بخشهایی از غزه را اشغال کرد.
طبق برآوردهای ارتش، ممکن است این مرحله چندین ماه طول بکشد و در آن مانوری در مقیاس بزرگ پیشبینی میشود. هدف این مرحله، اشغال نوار غزه و ماندن در مناطق اشغالی برای طولانی مدت است. به عنوان بخشی از این مرحله، ارتش اسرائیل سازههایی را که میتوانند به عنوان پوشش جنگی برای حماس عمل کنند، تخریب و تونلهایی را که میتوانند در یک جنگ چریکی غافلگیرکننده علیه نیروهای زمینی استفاده شوند، نابود می کند.
گفته شده، این طرح که مرحله اول آن در حال اجرا است، در صورتی که تا پایان سفر ترامپ به منطقه، توافقی برای آزادی اسیران اسرائیلی حاصل نشود، به طور کامل عملی خواهد شد. اسرائیل از زمان از سرگیری حمله خود در ۱۸ مارس۲۰۲۵ پس از نقض توافق آتشبس، از ورود هرگونه کمکی به منطقه محاصره شده خودداری کرده است. مقامات اسرائیلی، از جمله نتانیاهو، ادعا میکنند که فشار نظامی تنها راه تضمین آزادی ۵۹ اسیرزنده و مرده ای است که هنوز در غزه نگهداری میشوند.
این عملیات بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای پاکسازی قومی و تغییر بافت جمعیتی غزه است. طرح اسرائیل برای اشغال کامل غزه که ساکنان آن را به اجبار به مناطق کوچکتر نوار غزه کوچ می دهد، منجر به بمباران شدیدتر و پاکسازی و کنترل این قلمرو از سوی نیروهای اسرائیلی و در عین حال تخریب معدود سازههای باقی مانده می شود و هدف نهایی رژیم صهیونیستی برای غیرقابل سکونت کردن غزه و بیرون راندن فلسطینیها از سرزمینشان سهل الوصول تر می شود.
عملیات«ارابههای گیدئون» نشاندهنده تغییر رویکرد اسرائیل از عملیاتمحدود به اشغال کامل و بلندمدت نوار غزه است. ارتش اسرائیل قصد دارد کنترل کامل نوار غزه را به دست گیرد، کل جمعیت را به منطقه کوچکی در جنوب منتقل کند و به فلسطینیها فقط به میزانی غذا بدهد تا از گرسنگی نمیرند. اسرائیل با محاصره غزه از دو ماه پیش مانع رسیدن هرگونه کمک به این باریکه شده است.
نوار غزه بارها طی دهه های گذشته اشغال و هدف حمله قرار گرفته و از سال ۱۹۴۸ تا امروز همواره در وضعیت اشغال، محاصره یا کنترل نظامی غیرمستقیم بوده که نقض آشکار حقوق بشر و حقوق بینالملل بشردوستانه تلقی میشود. پس از جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل، مصر کنترل غزه را تا سال۱۹۶۷ در اختیار گرفت. این دوره با حاکمیت نظامی مصر و عدم اعطای شهروندی به فلسطینیها همراه بود. این منطقه رسما ضمیمه مصر نشد.
پس از جنگ ششروزه ۱۹۶۷، اسرائیل غزه را اشغال و کنترل امنیتی- سیاسی کاملی بر آن اعمال کرد، از جمله تعیین قوانین، ساخت شهرکهای صهیونیستنشین متعدد و بازداشت فلسطینیها. مقاومت و اعتراضات فلسطینیها در غزه، بهویژه در جریان انتفاضه اول (۱۹۸۷–۱۹۹۳) و دوم (۲۰۰۰–۲۰۰۵) تشدید شد. در سال ۲۰۰۵، دولت آریل شارون طرح تخلیه یکجانبه را اجرا کرد. تمام ۲۱ شهرک صهیونیستنشین نوار غزه تخلیه و تخریب و ارتش اسرائیل رسما از غزه خارج شد. با این حال، همچنان کنترل حریم هوایی، دریایی و بیشتر گذرگاههای مرزی غزه را حفظ کرد و بر اقتصاد غزه کنترل داشت. سازمان ملل، دیوان کیفری بینالمللی و بسیاری از نهادهای حقوق بشری اعلام کردند که طبق حقوق بینالملل، غزه به دلیل کنترل حریم هوایی و دریایی، محدودیت شدید بر ورود و خروج، وابستگی اقتصادی کامل به اسرائیل، نفوذ اطلاعاتی و نظامی گسترده، منطقهای «تحت اشغال موثر» و اسرائیل همچنان بهعنوان «قدرت اشغالگر» شناخته میشود.
پس از پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین در سال ۲۰۰۶، در ژوئن ۲۰۰۷ حماس کنترل کامل نوار غزه را به دست گرفت. از آن زمان، اسرائیل (و مصر) محاصره شدید زمینی، دریایی و هوایی غزه را آغاز کردند. اسرائیل کنترل ورود و خروج کالا، دارو، سوخت و حتی رفتوآمد اهالی را در دست دارد. چندین جنگ و عملیات نظامی از سوی اسرائیل علیه غزه در سالهای ۲۰۰۸–۲۰۰۹، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴، ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ صورت گرفت. محاصره و بمبارانها به بحرانی انسانی و اجتماعی بیسابقه در غزه منجر شد. در پی عملیات طوفان الاقصی (۲۰۲۳)، ارتش اسرائیل مجدداً با حمله به نوار غزه، بخشهایی از غزه را اشغال کرد.
👍5😢2
بعد از جلسه کابینه امنیتی رژیم، نتانیاهو روز دوشنبه اعلام کرد که کابینه امنیتی این رژیم در جلسهای طولانیمدت با گسترش عملیات نظامی در غزه موافقت کرده و در پیامی ویدیویی در شبکه ایکس گفت: «جمعیت [غزه] منتقل خواهد شد... یک چیز روشن خواهد بود: هیچ ورود و خروجی وجود نخواهد داشت. ما نیروهای ذخیره را برای آمدن، حفظ قلمرو فرا خواهیم خواند....» نتانیاهو بارها از طرح خود به عنوان "مرحله نهایی" جنگ یاد کرده است. طبق گزارشرسانههای اسرائیلی، مطابق این طرح، نیروهای ارتش کل نوار غزه را اشغال کرده و جمعیت فلسطینی به منطقه جدیدی که در جنوب غربی بین محور موراگ و کریدور فیلادلفی ساخته خواهد شد، اخراج و آنها را در شش اردوگاه محبوس خواهد کرد. فلسطینیها یا مجبور به جابجایی خواهند شد یا از گرسنگی خواهند مرد. طرح اسرائیل نشان دهنده قصد آن برای گرسنگی دادن به فلسطینیهایی است که در برابر اخراج از شمال غزه مقاومت میکنند.
اسموتریچ، وزیر دارایی هم با اشاره به اینکه پیروزی تنها زمانی اعلام خواهد شد که غزه کاملاً نابود شود، شهروندان آن در جنوب محور موراگ متمرکز شوند و تعداد زیادی از آنها شروع به ترک غزه به کشورهای ثالث کنند، تأکید کرد: «ما غزه را اشغال میکنیم تا بمانیم. دیگر رفتوبرگشت وجود ندارد، این جنگ برای پیروزی است... وقتی مانور شروع شود، هیچ عقبنشینی از سرزمینهایی که تصرف کردهایم، حتی در ازای گروگانها، وجود نخواهد داشت...» یسرائیل کاتز، وزیر دفاع هم با اعلام اینکه طرح مهاجرت داوطلبانه برای ساکنان غزه، به ویژه ساکنان جنوب، بخشی از اهداف این عملیات خواهد بود، گفت: «اسرائیل تلاش خواهد کرد مناطقی را که پاکسازی شدهاند، در دست خود نگه دارد... در هیچ توافق موقت یا دائمی، اسرائیل منطقه امنیتی اطراف غزه را که برای محافظت از شهرهای [اسرائیلی] و جلوگیری از قاچاق سلاح به حماس در نظر گرفته شده است، ترک نخواهد کرد.»
به رغم این اظهارات در پی تصویب طرح توسط کابینه امنیتی اسرائیل به اتفاق آرا، ایال زمیر، رئیس ستاد ارتش به وزرا هشدار داده: «در طرحی برای یک مانور تمام عیار، لزوماً به گروگانها نخواهیم رسید. به خاطر داشته باشید که ممکن است آنها را از دست بدهیم.»
طبیعی است وعده پیروزی اسرائیل بدون بازگرداندن اسیران به خانه ممکن نیست و از دست دادن آنها به منزله شکست اسرائیل خواهد بود. ناتوانی اسرائیل در نابودی و تسلیم حماس در عرصه نظامی آنان را به سمت ایده استفاده از سلاح گرسنگی برای فشار برغزه جهت در هم شکستن اراده مردم، اخراج از سرزمین خود و پاکسازی قومی غزه سوق داده است.
به دنبال اعلام طرح ترامپ برای کوچ اجباری فلسطینیها از غزه و تصرف آن توسط ایالات متحده و تبدیل آن به یک منطقه گردشگری، اسرائیل آتشبس را با حمایت واشنگتن و با هدف تغییر شرایط توافق نقض کرد و مقامات رژیم از آن زمان اعلام کردهاند که در حال اجرای طرح ترامپ برای انتقال فلسطینیها از غزه هستند. ضمن اینکه ترامپ به مقامات اسرائیلی برای کوچ اجباری جمعیت آن، آزادی عمل داد.
شکی نیست که عملیات نظامی جاری رژیم صهیونیستی در غزه تحت عنوان «ارابههای گیدئون» از پیش شکستخورده است. گفته می شود جدیدا آمریکا فشارهای شدیدی بر دولت نتانیاهو وارد کرده تا پیش از سفر ترامپ به منطقه، به توافق آتشبس با حماس دست یابد و به تلآویو هشدار داده اگر با آمریکا برای دستیابی به توافق همکاری نکند، در عرصه بینالمللی تنها خواهد ماند. ویتکوف، نماینده ترامپ هشدار داده «اگر اسرا تاوان ادامه جنگ را بپردازند، “اسرائیل” بهای بزرگتری خواهد پرداخت.» حال در ادامه حرکت های زیگزاگی ترامپ باید در انتظار نشست و دید این بار ترامپ برای رسیدن به خواسته اش تا چه حد حاضر به چرخش از موضع قبلی و آوردن فشار به اسرائیل برای پرداخت بهای بیشتراست.
روزنامه اطلاعات، شنبه ۲۰ اردبیهشت ۱۴۰۳.
https://www.ettelaat.com/news/93488
Https://www.tgoop.com/maktuob
اسموتریچ، وزیر دارایی هم با اشاره به اینکه پیروزی تنها زمانی اعلام خواهد شد که غزه کاملاً نابود شود، شهروندان آن در جنوب محور موراگ متمرکز شوند و تعداد زیادی از آنها شروع به ترک غزه به کشورهای ثالث کنند، تأکید کرد: «ما غزه را اشغال میکنیم تا بمانیم. دیگر رفتوبرگشت وجود ندارد، این جنگ برای پیروزی است... وقتی مانور شروع شود، هیچ عقبنشینی از سرزمینهایی که تصرف کردهایم، حتی در ازای گروگانها، وجود نخواهد داشت...» یسرائیل کاتز، وزیر دفاع هم با اعلام اینکه طرح مهاجرت داوطلبانه برای ساکنان غزه، به ویژه ساکنان جنوب، بخشی از اهداف این عملیات خواهد بود، گفت: «اسرائیل تلاش خواهد کرد مناطقی را که پاکسازی شدهاند، در دست خود نگه دارد... در هیچ توافق موقت یا دائمی، اسرائیل منطقه امنیتی اطراف غزه را که برای محافظت از شهرهای [اسرائیلی] و جلوگیری از قاچاق سلاح به حماس در نظر گرفته شده است، ترک نخواهد کرد.»
به رغم این اظهارات در پی تصویب طرح توسط کابینه امنیتی اسرائیل به اتفاق آرا، ایال زمیر، رئیس ستاد ارتش به وزرا هشدار داده: «در طرحی برای یک مانور تمام عیار، لزوماً به گروگانها نخواهیم رسید. به خاطر داشته باشید که ممکن است آنها را از دست بدهیم.»
طبیعی است وعده پیروزی اسرائیل بدون بازگرداندن اسیران به خانه ممکن نیست و از دست دادن آنها به منزله شکست اسرائیل خواهد بود. ناتوانی اسرائیل در نابودی و تسلیم حماس در عرصه نظامی آنان را به سمت ایده استفاده از سلاح گرسنگی برای فشار برغزه جهت در هم شکستن اراده مردم، اخراج از سرزمین خود و پاکسازی قومی غزه سوق داده است.
به دنبال اعلام طرح ترامپ برای کوچ اجباری فلسطینیها از غزه و تصرف آن توسط ایالات متحده و تبدیل آن به یک منطقه گردشگری، اسرائیل آتشبس را با حمایت واشنگتن و با هدف تغییر شرایط توافق نقض کرد و مقامات رژیم از آن زمان اعلام کردهاند که در حال اجرای طرح ترامپ برای انتقال فلسطینیها از غزه هستند. ضمن اینکه ترامپ به مقامات اسرائیلی برای کوچ اجباری جمعیت آن، آزادی عمل داد.
شکی نیست که عملیات نظامی جاری رژیم صهیونیستی در غزه تحت عنوان «ارابههای گیدئون» از پیش شکستخورده است. گفته می شود جدیدا آمریکا فشارهای شدیدی بر دولت نتانیاهو وارد کرده تا پیش از سفر ترامپ به منطقه، به توافق آتشبس با حماس دست یابد و به تلآویو هشدار داده اگر با آمریکا برای دستیابی به توافق همکاری نکند، در عرصه بینالمللی تنها خواهد ماند. ویتکوف، نماینده ترامپ هشدار داده «اگر اسرا تاوان ادامه جنگ را بپردازند، “اسرائیل” بهای بزرگتری خواهد پرداخت.» حال در ادامه حرکت های زیگزاگی ترامپ باید در انتظار نشست و دید این بار ترامپ برای رسیدن به خواسته اش تا چه حد حاضر به چرخش از موضع قبلی و آوردن فشار به اسرائیل برای پرداخت بهای بیشتراست.
روزنامه اطلاعات، شنبه ۲۰ اردبیهشت ۱۴۰۳.
https://www.ettelaat.com/news/93488
Https://www.tgoop.com/maktuob
Ettelaat
اسرائیل برای اشغال غزه خیز برداشت
رژیم صهیونیستی با اسم رمز ارابه های گیدئون اهدافی چون شکست کامل حماس، تخریب زیرساختهای نظامی و حکومتی آن، انتقال اجباری و غربالگری اهالی غزه، آزادسازی اسیران اسرائیلی و اشغال بلندمدت غزه را دنبال می کند.
👍8😢1
میناگری های قرآنی
(۴۷)
مقدمه پانزدهم
صورتگری قرآن مجید
(۲)
سید عطاء الله مهاجرانی
پائلو کوئیلو در ابتدای کتاب «۱۱ دقیقه» اشاره می کند: « کتاب ها دو دسته اند. برخی چشم در چشم واقعیت می دوزند و از واقعیت سخن می گویند. برخی خیال انگیزند و از واقعیت فراتر می روند.» (۱)
هر قدر دامنه خیال گسترده تر باشد؛ ما با جهان زیباتر و غنی تری روبرو می شویم. می توان سه جهان را از یکدیگر تمییز داد. هر یک با گستردگی و ژرفای ویژه خویش. جهان شنیدن، جهان دیدن و جهان خیال! تصویر فراتر از جهان کلمات است. حتما لبخند مونالیزا از تفسیر و توضیح تابلو فراتر است. شاید به همین دلیل ویتگنشتاین نشان دادن را از بیان کردن با اهمیت تر می داند. « آنچه می تواند نشان داده شود، نمی تواند گفته شود.» (۲)
اما ساحت خیال که تبسم مونالیزا چیست و چگونه است ؟ دلیلش چیست، جهان فراتری دارد. تفاوت غزل عرشی حافظ با غزلیات دیگر شاعران، خیال انگیزی غزل حافظ است. به ویژه غزل های عرشی او که معیار در شناخت و سنجش غزل در زبان و ادبیات ماست. دامنه خیال و اوج خیال در این غزل ها برتر و فراتر از غزلیات دیگر شاعران است. به ویژه زبان «خلاف آمد» و یا « متناقض نما» که حافظ به کار می برد. دوگانه سازی های بُهت انگیز او، به خیال مجال پرواز و گذار به سرزمین ها و آسمان های ناشناخته می دهد. تصویر یا صورت بندی و خیال با هم دوبال پرواز تا ناکجایند.
(۴۷)
مقدمه پانزدهم
صورتگری قرآن مجید
(۲)
سید عطاء الله مهاجرانی
پائلو کوئیلو در ابتدای کتاب «۱۱ دقیقه» اشاره می کند: « کتاب ها دو دسته اند. برخی چشم در چشم واقعیت می دوزند و از واقعیت سخن می گویند. برخی خیال انگیزند و از واقعیت فراتر می روند.» (۱)
هر قدر دامنه خیال گسترده تر باشد؛ ما با جهان زیباتر و غنی تری روبرو می شویم. می توان سه جهان را از یکدیگر تمییز داد. هر یک با گستردگی و ژرفای ویژه خویش. جهان شنیدن، جهان دیدن و جهان خیال! تصویر فراتر از جهان کلمات است. حتما لبخند مونالیزا از تفسیر و توضیح تابلو فراتر است. شاید به همین دلیل ویتگنشتاین نشان دادن را از بیان کردن با اهمیت تر می داند. « آنچه می تواند نشان داده شود، نمی تواند گفته شود.» (۲)
اما ساحت خیال که تبسم مونالیزا چیست و چگونه است ؟ دلیلش چیست، جهان فراتری دارد. تفاوت غزل عرشی حافظ با غزلیات دیگر شاعران، خیال انگیزی غزل حافظ است. به ویژه غزل های عرشی او که معیار در شناخت و سنجش غزل در زبان و ادبیات ماست. دامنه خیال و اوج خیال در این غزل ها برتر و فراتر از غزلیات دیگر شاعران است. به ویژه زبان «خلاف آمد» و یا « متناقض نما» که حافظ به کار می برد. دوگانه سازی های بُهت انگیز او، به خیال مجال پرواز و گذار به سرزمین ها و آسمان های ناشناخته می دهد. تصویر یا صورت بندی و خیال با هم دوبال پرواز تا ناکجایند.
خیال حوصلهٔ بحر میپزد هیهات
چه هاست در سرِ این قطرهٔ مُحال اندیش!
( غزل ۲۹۰)
خیال حوصله بحر!؟ چنان خیالی در سر قطره محال اندیش! خیال پردازی و صورتگری حافظ است. بر خلاف اساتیدی که باور دارند حافظ حتی یک مضمون یا ترکیب یا تصویر از خود ندارد. این ترکیب های سه گانه و استفاده از آن ها به عنوان تابلو و آینه خیال پردازی و صورتگری کار حافظ است.
شاید بتوان تابلو گرنیکا اثر شگفت انگیز و جاودانه پیکاسو را به عنوان یک تابلو خیال انگیز و البته حسرت آفرین مثال زد. تابلو پیچیده تر و فراتر از واقعیت بمباران و کشتار مردمان در شهر گرنیکاست. جنگ و کشتار مردمان. ویرانی خانه ها و شهرها فضای ویژه خود را دارد. اما تصویر پردازی و نقش آفرینی به آن فضا عمق و بُعد دیگری می بخشد. آلمان ها شهر کوچک گرنیکا در اسپانیا را در ۲۶ ماه آوریل سال ۱۹۳۷( ششم اردیبهشت سال ۱۳۱۶) بمباران کردند. همه از جنگ سخن گفتند و از مظلومیت مردم گرنیکا. پیکاسو این مظلومیت و تصویر جنگ را در تابلو گرنیکا در ابعاد سه و نیم در هفت و نیم متر تصویر کرد. این تابلو که در موزه رینا سوفیا در مادرید نگاهداری می شود؛ مشهورترین تابلو ضد جنگ جهان است. مرگ و خشونت و درماندگی و رنج و زجر جنگ و ستم بر انسان با عناصر متنوعی در تابلو نقش شده است. گاو در تابلو نماد ژنرال فرانکوست. سرد و صامت مثل موجودی بی جان و بی احساس مانند رُبات نگاه می کند. اسبی که شیهه می کشد و تمام هستی اش فریاد اوست، نماد و نشانه مردمی است که در بمباران در خون خود غوطه ور و تکه تکه شده اند. لامپی که در بالای تابلو قرار دارد. نماد تکنولژی است که به صورت بمب بر سر گرنیکا اوار شد. مردم را کشت و همه چیز را ویران کرد. ساعت ها اگر در برابر تابلو ایستاده باشید. تامل کنید، همچنان پرواز خیال شما فضاهای تازه ای را کشف می کند. سه جهانی که اشاره کردم. جهان کلمه و جهان تصویر و جهان خیال در آمیختگی با یکدیگر جهان تازه ای را آفریده اند که همان جهان نوی است که هنر می آفریند.
شما چنین احساسی را در برابر تابلو شام آخر اثر شگفت انگیز لئوناردو داوینچی در کلیسای جامع شهر میلان نیز پیدا می کنید. روایت شام آخر در انجیل آمده است. به ویژه در انجیل یوحنا که از لحاظ لطافت و عمق در بین اناجیل ممتاز است. تابلو داوینچی به شام آخر زندگی نوی بخشیده است. جهان سوم، جهان خیال از متن تابلو می جوشد. کلمه و نقش و خیال اگر با قصه همراه باشد. مانند گرنیکای پیکاسو و شام آخرِ داوینچی، این آمیختگیِ آسمانی و جادویی شما را به ناکجایی می برد، که غزل عرشی حافظ می برد.
در قرآن مجید شاهد آمیختگی این جهان های چهارگانه هستیم. جهان کلمه، این جهان با شیوه قرآنی «کتاب المثانی » صورتگری می شود. این صورتگری خیال انگیز است. این سه جهان با قصه که نیاز به تفسیر و تآویل و دیدن دارد، ما را به جهان دیگری پرواز می دهد. این همه گاه با یک حرف! صورت بندی می شود. مثل حرف «کاف» در ترکیب واژگان آیه: « « لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ » که جهان های مختلفی در یک حرف به بند کشیده شده است.
آیه دیگری که با چگونگی استفاده از یک فعل ویژه چنین جهان هایی آفریده است. آیه نمایش صورتگری قرآن مجید از پیرسالی زکریای نبی علیه السلام است؛ که در آیه چهارم سوره مریم روایت شده است:
«قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا »
گفت: «پروردگارا، من استخوانم سست گردیده و [موی] سرم از پیری سپید گشته، و -ای پروردگار من- هرگز در دعای تو ناامید نبوده ام.» ( ترجمه فولادوند)
سخن بر سر تصویرگری در این بخش از آیه است: « وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا» ترجمه فولادوند و بسیاری دیگر از مترجمان فارسی قرآن مجید، به صورتگری ویژه آیه نپرداخته اند. ترجمه ای است ساده و روان. موی سر زکریا سپید شده است. آما آیه روایت دیگری دارد، سر زکریا از شدت پیری فراگیرنده شعله ور شده است!
این ترجمه: «سرم از پیری سپید گشته» توسط بیشتر مترجمان پارسی قران مجید تکرار شده است. خرمشاهی ترجمه کرده است: «برف پیری بر سرم نشسته است.» مثل همان مترجمی که بردن زغال سنگ به نیوکاسل یا خرما به بصره را به« زیره به کرمان بردن» ترجمه کند. در ترجمه سرم از پیری سپید شده، تصویر فدا شده است. در ترجمه «برف پیری بر سرم نشسته» تصویر دیگری جای تصویر قرآنی را گرفته است. تصویر قرآن زنده و فراگیرنده است. تصویر برف پیری ساکت و صامت و فروبسته است. در ترجمه خرمدل به تصویر نزدیک شده است: «و شعله های پیری (تمام موهای) سر مرا فرا گرفته است،» البته اگر همانند صادقی تهرانی ترجمه می شد: «سرم از پیری شعله ور شده !» به تصویر نزدیک تر بود.
چه هاست در سرِ این قطرهٔ مُحال اندیش!
( غزل ۲۹۰)
خیال حوصله بحر!؟ چنان خیالی در سر قطره محال اندیش! خیال پردازی و صورتگری حافظ است. بر خلاف اساتیدی که باور دارند حافظ حتی یک مضمون یا ترکیب یا تصویر از خود ندارد. این ترکیب های سه گانه و استفاده از آن ها به عنوان تابلو و آینه خیال پردازی و صورتگری کار حافظ است.
شاید بتوان تابلو گرنیکا اثر شگفت انگیز و جاودانه پیکاسو را به عنوان یک تابلو خیال انگیز و البته حسرت آفرین مثال زد. تابلو پیچیده تر و فراتر از واقعیت بمباران و کشتار مردمان در شهر گرنیکاست. جنگ و کشتار مردمان. ویرانی خانه ها و شهرها فضای ویژه خود را دارد. اما تصویر پردازی و نقش آفرینی به آن فضا عمق و بُعد دیگری می بخشد. آلمان ها شهر کوچک گرنیکا در اسپانیا را در ۲۶ ماه آوریل سال ۱۹۳۷( ششم اردیبهشت سال ۱۳۱۶) بمباران کردند. همه از جنگ سخن گفتند و از مظلومیت مردم گرنیکا. پیکاسو این مظلومیت و تصویر جنگ را در تابلو گرنیکا در ابعاد سه و نیم در هفت و نیم متر تصویر کرد. این تابلو که در موزه رینا سوفیا در مادرید نگاهداری می شود؛ مشهورترین تابلو ضد جنگ جهان است. مرگ و خشونت و درماندگی و رنج و زجر جنگ و ستم بر انسان با عناصر متنوعی در تابلو نقش شده است. گاو در تابلو نماد ژنرال فرانکوست. سرد و صامت مثل موجودی بی جان و بی احساس مانند رُبات نگاه می کند. اسبی که شیهه می کشد و تمام هستی اش فریاد اوست، نماد و نشانه مردمی است که در بمباران در خون خود غوطه ور و تکه تکه شده اند. لامپی که در بالای تابلو قرار دارد. نماد تکنولژی است که به صورت بمب بر سر گرنیکا اوار شد. مردم را کشت و همه چیز را ویران کرد. ساعت ها اگر در برابر تابلو ایستاده باشید. تامل کنید، همچنان پرواز خیال شما فضاهای تازه ای را کشف می کند. سه جهانی که اشاره کردم. جهان کلمه و جهان تصویر و جهان خیال در آمیختگی با یکدیگر جهان تازه ای را آفریده اند که همان جهان نوی است که هنر می آفریند.
شما چنین احساسی را در برابر تابلو شام آخر اثر شگفت انگیز لئوناردو داوینچی در کلیسای جامع شهر میلان نیز پیدا می کنید. روایت شام آخر در انجیل آمده است. به ویژه در انجیل یوحنا که از لحاظ لطافت و عمق در بین اناجیل ممتاز است. تابلو داوینچی به شام آخر زندگی نوی بخشیده است. جهان سوم، جهان خیال از متن تابلو می جوشد. کلمه و نقش و خیال اگر با قصه همراه باشد. مانند گرنیکای پیکاسو و شام آخرِ داوینچی، این آمیختگیِ آسمانی و جادویی شما را به ناکجایی می برد، که غزل عرشی حافظ می برد.
در قرآن مجید شاهد آمیختگی این جهان های چهارگانه هستیم. جهان کلمه، این جهان با شیوه قرآنی «کتاب المثانی » صورتگری می شود. این صورتگری خیال انگیز است. این سه جهان با قصه که نیاز به تفسیر و تآویل و دیدن دارد، ما را به جهان دیگری پرواز می دهد. این همه گاه با یک حرف! صورت بندی می شود. مثل حرف «کاف» در ترکیب واژگان آیه: « « لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ » که جهان های مختلفی در یک حرف به بند کشیده شده است.
آیه دیگری که با چگونگی استفاده از یک فعل ویژه چنین جهان هایی آفریده است. آیه نمایش صورتگری قرآن مجید از پیرسالی زکریای نبی علیه السلام است؛ که در آیه چهارم سوره مریم روایت شده است:
«قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا »
گفت: «پروردگارا، من استخوانم سست گردیده و [موی] سرم از پیری سپید گشته، و -ای پروردگار من- هرگز در دعای تو ناامید نبوده ام.» ( ترجمه فولادوند)
سخن بر سر تصویرگری در این بخش از آیه است: « وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا» ترجمه فولادوند و بسیاری دیگر از مترجمان فارسی قرآن مجید، به صورتگری ویژه آیه نپرداخته اند. ترجمه ای است ساده و روان. موی سر زکریا سپید شده است. آما آیه روایت دیگری دارد، سر زکریا از شدت پیری فراگیرنده شعله ور شده است!
این ترجمه: «سرم از پیری سپید گشته» توسط بیشتر مترجمان پارسی قران مجید تکرار شده است. خرمشاهی ترجمه کرده است: «برف پیری بر سرم نشسته است.» مثل همان مترجمی که بردن زغال سنگ به نیوکاسل یا خرما به بصره را به« زیره به کرمان بردن» ترجمه کند. در ترجمه سرم از پیری سپید شده، تصویر فدا شده است. در ترجمه «برف پیری بر سرم نشسته» تصویر دیگری جای تصویر قرآنی را گرفته است. تصویر قرآن زنده و فراگیرنده است. تصویر برف پیری ساکت و صامت و فروبسته است. در ترجمه خرمدل به تصویر نزدیک شده است: «و شعله های پیری (تمام موهای) سر مرا فرا گرفته است،» البته اگر همانند صادقی تهرانی ترجمه می شد: «سرم از پیری شعله ور شده !» به تصویر نزدیک تر بود.
👍5👏1
همین بخش از آیه که مورد توجه ما در صورتگری است. حاوی نکات متنوعی است. هر نکته به عنوان زمینه و جلوه ای از صورتگری عمل می کند. به عنوان نمونه، « رآس» با الف و لام معرفه ذکر شده است و «شیباً» نکره است. فاعل فعل « اشتعل» رآس است و نه شیب.
زمخشری در تفسیر خود به این لطایف صورتگری توجه داشته است. وجوه مختلفی را بیان کرده است. چرا در تصویر سازی قرآن از شعله ور شدن سر استفاده شده است:
«شبه الشيب بشواظ النار في بياضه وإنارته وانتشاره في الشعر وفشوّه فيه وأخذه منه كل مأخذ، باشتعال النار ثم أخرجه مخرج الاستعارة، ثم أسند الاشتعال إلى مكان الشعر ومنبته وهو الرأس.»
«موی سفید را از نظر سپیدی، روشنی و گستردگی در و بر سر، و نفوذ در آن، مانند اشتعال آتش، به شعلههای آتش تشبیه کرده، سپس آن را در قالب استعاره آورده، آنگاه اشتعال را به محل مو و رویش آن که سر است، نسبت داده است.» این لطایف و صورتگری و پرواز خیال اگر آیه را ترجمه کردیم: « موی سرم سپید شده» از دست می رود. چنان که می دانیم این چگونه گفتن و مهمتر از آن چگونه نشان دادن است که والایی هنر را از غیر آن متمایز می کند. این مضمون که تو از حال من خبر نداری! را می توان به شکل و شمایل مختلف بیان کرد. وقتی حافظ سروده است:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها!؟
همان مضمون عادی با والایی تمام و صورتگری نفس گیر حافظانه به آسمان پرواز کرده است. زکریا می گوید: « خداوندا پیر شده ام!» یا « موی سرم سپید شده!» با صورتگری که سرم از آتش پیری شعله ور شده است. جهان تصویر آفریده می شود. جهانی فراتر از جهان واژگان پدیدار می شود.پرواز خیال ما را به ناکجا می برد. بعید است که هر پیری آن هنگام که به یاد هنگامه جوانی اش می افتد؛ آتش حسرت خرمن وجودش را نسوزاند. طنین آه در کوچه باغ دلش نپیچد. در درون خویش نگرید و یاد روزگار جوانی دلش را چراغانی نکند. اما وقتی در آینه به موی سپیدش نگاه می کند. می بیند سرش از آتش پیری شعله ور شده است. چنان كه ابوالعتاهيه با حسرت سروده است:
فَيا لَيتَ الشَبابَ يَعودُ يَوماً
فَأُخبِرُهُ بِما صَنَعَ المَشيبُ
ای كاش روزگاری جوانی باز می گشت تا به جوانی بگویم پیری با من چه کرده است!
طبرسی در مجمع البیان در تفسیر همین آیه وصف پیری زکریای نبی از لبید بن ربیعه ( درگذشت: ٤١ هجری قمری)بیتی را شاهد آورده است. پیداست لبید مضمون و تصویر را از آیه قرآن مجید گرفته است:
اِن تَری راسی امسی واضحاً
سُلِّطَ الشَّیبُ علیه فَاشْتَعَلْ (١)
چنان که می دانیم. لبید در عصر پیامبر صلوات الله علیه زندگی می کرد. مسلمان شد. آنچنان تحت تآثیر شکوه زبان و صورتگری قرآن مجید قرار گرفت که خاموش شد و مدتها از سرودن شعر خودداری کرد. در احوال پیامبر صلوات الله علیه روایت شده است. که این بیت لبید را دوست داشت و زمزمه می کرد:
أَلا كُلُّ شَيءٍ ما خَلا اللَهَ باطِلُ
وَكُلُّ نَعيمٍ لا مَحالَةَ زائِلُ (٣)
هر چه غیر خداوند است. رنگ و بوی خدایی ندارد؛ باطل و بیهوده است. و تمامی نعمت ها بی شک از میان می رود.
طبرسی تعبیر « واشتعل الرأس شيباً » را از زیباترین صورتگری ها و استعاره ها تفسیر کرده است. همانگونه که هنگامی که آتش در هیمه ها فراگیر می شود و زبانه می کشد؛ آتش پیری موی سر انسان را سپید می کند.
عبدالقاهر جرجانی به این آیه در دلائل الاعجاز در سه مورد توجه داشته است. وقتی می گوییم، «اشتعل البیت نارا»، آتش خانه را فرا گرفت. نشانه نوعی فراگیری کامل و شمول است. تمام خانه از آتش شعله ور شده است. اگر بگوییم : « اشتعلت النار فی البیت » آتش در خانه گرفت. چنان فراگیری را نمی رساند. ممکن است آتش به گوشه ای از خانه آسیب رسانده باشد.» ( ۵)
تعبیر قرآنی در والاترین فصاحت ممکن بیان شده است. راس با الف و لام معرفه و شیب نکره و تمییز و منصوب است.» ( ۶)
سید قطب که با نوشتن صورتگری هنری در قرآن مجید، نقشی پیشتاز و ممتاز در تبیین شیوه صورتگری قرآن مجید داشته است. در تفسیر فی ظلال القرآن در ذیل همین آیه در سوره مریم. تعبیر « التّعبیر المصوّر» را به کار برده است. سخن صورتگرایانه یا بیان تصویری! آتش پیری چنان سر را فرا می گیرد که دیگر هیچ نشانی از موی سیاه برجای نمی ماند!
پی نوشت:
*
(۱) Pauli Coeilo, eleven minutes, London. Harper, 2003 p vii
(۲) لودویک ویتگنشتاین، رساله منطقی- فلسفی، پارسی از م ش ادیب سلطانی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۲ ص ۸۰ ( گزاره شماره (۱۲۱۲-۴)
(۳). لبید بن ربیعة العامری، دیوان. بیروت دار صادر، ص ۱۴۰
(۴) همان. ص ۱۳۲ ، صحيح البخاری حدیث شماره ۶۱۴۷ ، و صحیح المسلم حدیث شماره ۲۲۶۵
(۵) دلائل الاعجاز، ص ۱۴۰
(۶) همان ص ۳۷۶ و ۳۸۲
روزنامه اطلاعات، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
زمخشری در تفسیر خود به این لطایف صورتگری توجه داشته است. وجوه مختلفی را بیان کرده است. چرا در تصویر سازی قرآن از شعله ور شدن سر استفاده شده است:
«شبه الشيب بشواظ النار في بياضه وإنارته وانتشاره في الشعر وفشوّه فيه وأخذه منه كل مأخذ، باشتعال النار ثم أخرجه مخرج الاستعارة، ثم أسند الاشتعال إلى مكان الشعر ومنبته وهو الرأس.»
«موی سفید را از نظر سپیدی، روشنی و گستردگی در و بر سر، و نفوذ در آن، مانند اشتعال آتش، به شعلههای آتش تشبیه کرده، سپس آن را در قالب استعاره آورده، آنگاه اشتعال را به محل مو و رویش آن که سر است، نسبت داده است.» این لطایف و صورتگری و پرواز خیال اگر آیه را ترجمه کردیم: « موی سرم سپید شده» از دست می رود. چنان که می دانیم این چگونه گفتن و مهمتر از آن چگونه نشان دادن است که والایی هنر را از غیر آن متمایز می کند. این مضمون که تو از حال من خبر نداری! را می توان به شکل و شمایل مختلف بیان کرد. وقتی حافظ سروده است:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها!؟
همان مضمون عادی با والایی تمام و صورتگری نفس گیر حافظانه به آسمان پرواز کرده است. زکریا می گوید: « خداوندا پیر شده ام!» یا « موی سرم سپید شده!» با صورتگری که سرم از آتش پیری شعله ور شده است. جهان تصویر آفریده می شود. جهانی فراتر از جهان واژگان پدیدار می شود.پرواز خیال ما را به ناکجا می برد. بعید است که هر پیری آن هنگام که به یاد هنگامه جوانی اش می افتد؛ آتش حسرت خرمن وجودش را نسوزاند. طنین آه در کوچه باغ دلش نپیچد. در درون خویش نگرید و یاد روزگار جوانی دلش را چراغانی نکند. اما وقتی در آینه به موی سپیدش نگاه می کند. می بیند سرش از آتش پیری شعله ور شده است. چنان كه ابوالعتاهيه با حسرت سروده است:
فَيا لَيتَ الشَبابَ يَعودُ يَوماً
فَأُخبِرُهُ بِما صَنَعَ المَشيبُ
ای كاش روزگاری جوانی باز می گشت تا به جوانی بگویم پیری با من چه کرده است!
طبرسی در مجمع البیان در تفسیر همین آیه وصف پیری زکریای نبی از لبید بن ربیعه ( درگذشت: ٤١ هجری قمری)بیتی را شاهد آورده است. پیداست لبید مضمون و تصویر را از آیه قرآن مجید گرفته است:
اِن تَری راسی امسی واضحاً
سُلِّطَ الشَّیبُ علیه فَاشْتَعَلْ (١)
چنان که می دانیم. لبید در عصر پیامبر صلوات الله علیه زندگی می کرد. مسلمان شد. آنچنان تحت تآثیر شکوه زبان و صورتگری قرآن مجید قرار گرفت که خاموش شد و مدتها از سرودن شعر خودداری کرد. در احوال پیامبر صلوات الله علیه روایت شده است. که این بیت لبید را دوست داشت و زمزمه می کرد:
أَلا كُلُّ شَيءٍ ما خَلا اللَهَ باطِلُ
وَكُلُّ نَعيمٍ لا مَحالَةَ زائِلُ (٣)
هر چه غیر خداوند است. رنگ و بوی خدایی ندارد؛ باطل و بیهوده است. و تمامی نعمت ها بی شک از میان می رود.
طبرسی تعبیر « واشتعل الرأس شيباً » را از زیباترین صورتگری ها و استعاره ها تفسیر کرده است. همانگونه که هنگامی که آتش در هیمه ها فراگیر می شود و زبانه می کشد؛ آتش پیری موی سر انسان را سپید می کند.
عبدالقاهر جرجانی به این آیه در دلائل الاعجاز در سه مورد توجه داشته است. وقتی می گوییم، «اشتعل البیت نارا»، آتش خانه را فرا گرفت. نشانه نوعی فراگیری کامل و شمول است. تمام خانه از آتش شعله ور شده است. اگر بگوییم : « اشتعلت النار فی البیت » آتش در خانه گرفت. چنان فراگیری را نمی رساند. ممکن است آتش به گوشه ای از خانه آسیب رسانده باشد.» ( ۵)
تعبیر قرآنی در والاترین فصاحت ممکن بیان شده است. راس با الف و لام معرفه و شیب نکره و تمییز و منصوب است.» ( ۶)
سید قطب که با نوشتن صورتگری هنری در قرآن مجید، نقشی پیشتاز و ممتاز در تبیین شیوه صورتگری قرآن مجید داشته است. در تفسیر فی ظلال القرآن در ذیل همین آیه در سوره مریم. تعبیر « التّعبیر المصوّر» را به کار برده است. سخن صورتگرایانه یا بیان تصویری! آتش پیری چنان سر را فرا می گیرد که دیگر هیچ نشانی از موی سیاه برجای نمی ماند!
پی نوشت:
*
(۱) Pauli Coeilo, eleven minutes, London. Harper, 2003 p vii
(۲) لودویک ویتگنشتاین، رساله منطقی- فلسفی، پارسی از م ش ادیب سلطانی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۲ ص ۸۰ ( گزاره شماره (۱۲۱۲-۴)
(۳). لبید بن ربیعة العامری، دیوان. بیروت دار صادر، ص ۱۴۰
(۴) همان. ص ۱۳۲ ، صحيح البخاری حدیث شماره ۶۱۴۷ ، و صحیح المسلم حدیث شماره ۲۲۶۵
(۵) دلائل الاعجاز، ص ۱۴۰
(۶) همان ص ۳۷۶ و ۳۸۲
روزنامه اطلاعات، شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
Https://www.tgoop.com/maktuob
Telegram
مكتوب
کانال تلگرام جمیله کدیور و سید عطاالله مهاجرانی
👍7❤6
