Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
4084 - Telegram Web
Telegram Web
سیدعطاءالله مهاجرانی
مقدمه شانزدهم:
هنر داستان‌سرایی قرآن مجید (۲)
احسن القصص
امام فخر رازی با اقتباس از نظر تفسیری ماوردی و زمخشری و طبرسی، تعبیر مناسبی دارد؛ می‌گوید: «الحسن یعود إلی حسن البیان لا إلی القصه: زیبایی و نیکویی به زیبایی و شیوایی بیان بازمی‌گردد و نه به قصه.» بدیهی است چنان شیوایی و زیبایی قصه را فرا  می‌گیرد؛ اما از نظر فخر رازی، «احسن‌القصص» بیان روش و سبک یا داستان‌سرایی است. در واقع می‌توان گفت ماوردی (درگذشتة ۴۵۰ق) بر زمخشری حق تقدم دارد. او به‌صراحت از شیوه بیان و داستان‌سرایی سخن گفته است: «أی نبین لک أحسن البیان»: ما برای تو زیباترین شیوه بیان را تبیین می‌کنیم.
قرطبی (د رگذشته۶۷۱ق) در تفسیر «الجامع لاحکام القرآن»با بهره‌گیری از نظرات تفسیری مفسران متقدم، از تعبیر زیباترین سیاق استفاده کرده که به معنی همان سبک است: «الحسن یعود إلی القَصَص لا إلی القصّه. یقال: فلان حسن الاقتصاص للحدیث أی جیّد السّیاقه له: زیبایی به قَصَص بازمی‌گردد و نه به قصه؛ چنان‌که گفته می‌شود: فلانی شیوه داستان‌سرایی‌اش زیباست؛ یعنی سبکش والاست.» 
بیضاوی در تفسیرش همین نکته را بیان کرده است: «احسن القصص، لأن اقتص علی أبدع الأسالیب: برای این است که شیوه داستان‌سرایی بر اساس بدیع‌ترین سبک است». می‌توانیم «نوترین» در تعبیر بیضاوی را در قیاس با شیوه داستان‌سرایی در کتاب مقدس بسنجیم. شیوه داستان‌سرایی قرآن مجید به‌کلی متفاوت است. به قول اقبال لاهوری در جاویدنامه:
فاش گویم آنـچه در دل مُـضمَر است
ایـن کتابی نیست، چیز دیگر است
چون به جان دررفت، جان دیگر شود
 جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود
سبک داستان‌سرایی قرآن مجید ازجمله مصادیق «چیز دیگر» است. یک جلوه این سبک بر ساختار غزلهای حافظ به‌ویژه غزلهای عرشی او افتاده است. جلوه‌ای دیگر بر سبک داستان‌سرایی مولانا جلال‌الدین بلخی در مثنوی و یا غزل داستان‌های دیوان شمس افتاده و چیز دیگری شده است.
در ترکیب «أَحسَنَ القَصَصِ» این نکته نیز شایسته تأمل است. در سوره یوسف از فعل «اَحسَنَ» استفاده شده است، نه از اسم یا صفت تفضیلی و عالی  «اَحسَنُ». این دو صورت در آیات قرآن مجید به تکرار در موارد مختلف و متعددی آمده است.
 هم صورت فعلی، مانند سوره یوسف، سوره طلاق (آیه ۱۱)، سوره ملک (۲) و فرقان (۳۳) و هم به صورت ساخت صفت تفضیلی، مانند: «ادفَع بِالَّتِی هِیَ أَحسَنُ السَّیِّئَه» (مؤمنون، ٩٦) و نیز (فرقان، ۲۴).
چنان‌که شیخ طبرسی تفسیر کرده، مراد تمامی قرآن است که «احسن القصص» است: «قرآن احسن‌القصص نامیده شده است، زیرا در نهایت فصاحت و زیبایی و والایی معانی و شیرینی و درخشندگی واژگان با هماهنگی و نظم  و پایان‌بندی که اجزای آیات را فرا می‌گیرد و هیچ‌گونه ناهماهنگی در آن دیده نمی‌شود.» طبرسی سخن را در جمله‌ای کوتاه فشرده است: «بأعذب لفظ و تهذیب فی أحسن نظم و ترتیب: قرآن مجید با شیواترین و شیرین‌ترین واژگان و پیراستگی و در زیباترین ساماندهی و  سازماندهی شکل گرفته است.» پایان‌بندی را برای «فواصل» به کار بردم. سیوطی در «اتقان» (الاتقان فی علوم القرآن) فواصل را مانند قافیه در شعر یا قرینه در سجع معنی کرده است.
 فواصل در قرآن اعمّ از قافیه و قرینه است.(ان‌شاءالله تعالی در مقدمه بیستم که به موسیقی آیات قرآن مجید می‌پردازم، به بحث دلکش فواصل خواهیم رسید.)
نمونه یا قرینه دیگری که می‌تواند در فهم «اَحسَنَ القَصَص» به ما کمک کند تا بر روش داستان‌سرایی قرآن تاکید کنیم، تعبیر «أَحسَنَ الحَدِیث» است. می‌توان گفت احسن القصص و احسن الحدیث  دو روی یک سکه‌اند. مثل دو آینه صافی در برابر هم قرار دارند.
 قرآن مجید هم مختصات احسن الحدیث را بیان کرده است و هم تأثیر  شگفتِ احسن الحدیث بر شنوندگان را:
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلودُ الذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلِینُ جُلودُهُم و قلوبُهُم إِلی ذِکرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَی اللَّهِ یَهدی بِهِ مَن یَشَاءُ وَ مَن یُضلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن هَاد: خدا زیباترین سخن را [به صورت‌] کتابی متشابه و مثانی، نازل کرده است. آنان که از پروردگارشان می‌هراسند، پوست تنشان از آن به لرزه می‌افتد، سپس پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می‌گردد. این است هدایت خدا، هر که را بخواهد، به آن راه نماید، و هر که را خدا گمراه کند، او را راهبری نیست.» (زمر، ٢٣).
4
آیه ۲۳ زمر با کلمه باشکوه «الله» که اسم جامع خداست، آغاز شده است. آیاتی که با «الله» آغاز می‌شوند، فخامت و شکوه ویژه‌ای دارند؛ مانند آیۀ الکرسی و آیه نور. به گفته زمحشری، این ترتیب و ایقاع پشتوانه و زمینه احسن الحدیث است. تأکید بر این است که قرآن سخن خداست، نه سخن پیامبر(ص). چنین سخنی با چنین شکوه و زیبایی و شیوایی، جز از خداوند متعال نمی‌تواند باشد: «ایقاع اسم الله مبتدأ و بناء [نَزَّلَ] علیه فیه تفخیم لأحسن الحدیث، و رفع منه و استشهاد علی حسنه، و تأکید لاستناده إلی الله و أنه من عنده، و أن مثله لا یجوز أن یصدر إلاّ عنه.»
در روایات منقول از پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع)، معمولا احسن الحدیث و احسن القصص را به معنی تمامی قرآن مجید تفسیر کرده‌اند، نه بخشی از آن یا برخی از آیات؛ چنان‌که از حضرت رسول(ص) روایت شده است: «أَشرَفَ اَلحَدِیثِ ذِکرُ اَللَّهِ وَ أحسَنَ اَلقَصَصِ هَذَا اَلقرآن: شریف‌ترین سخن ذکر خداست و شیواترین داستان‌سرایی همین قرآن است.»۱) از امیر مؤمنان علی(ع) نیز روایت شده است: «أَحسِنُوا تِلاَوَةَ اَلقُرآنِ فَإِنَّهُ أَحسَنُ اَلقَصَصِ:۲  قرآن را زیبا تلاوت کنید؛ زیرا آن زیباترین شیوه داستان‌سرایی است.» 
نکته لطیفی در نسبت بین تلاوت و داستان‌سرایی وجود دارد؛ «تلاوت» به معنای تداوم و پیگیری در خواندن است، قصه نیز به معنای پیگیری و جستجوی نشانه و اثر است، البته آیه هم نشانه است. ببینید چه تناسب دلکشی بین آیه و تلاوت و قصص برقرار می‌شود!
مایه امتیاز
یک پرسش مهم درباره تفسیر و تبیین احسن القصص و احسن الحدیث این است که: «در شیوه داستان‌سرایی قرآن مجید شاهد چه ویژگی‌هایی هستیم که آن را ممتاز می‌کند؟» هرچند سید قطب در کتاب «التصویر الفنی فی القرآن» و احمد خلف‌الله در کتاب« الفن القصصی فی القرآن»، به بررسی‌های ارزشمندی در باره داستان‌سرایی و شیوه داستان‌سرایی قرآن مجید پرداخته‌اند، اما از زمان انتشار آثار سید قطب و خلف الله بیش از هشتاد سال سپری شده است. 
در این مدت قرآن‌پژوهان مقالات بسیاری  درباره داستان‌های قرآن و شیوه داستان‌سرایی آن تالیف کرده‌اند؛ اما قرآن دریای بی‌پایانی است و همچنان می‌توان مرواریدها و نکته‌های نو در آن یافت. به نظرم می‌توان ویژگی‌های شیوه داستان‌سرایی قرآن مجید را به شکل ذیل صورت‌بندی کرد:
یکم: شیوه روایت قرآن مجید تصویری است.
دوم: شیوه داستان‌سرایی قرآن خطی نیست، خوشه‌ای است. داستان در سوره‌های مختلف روایت می‌شود. سوره یوسف که ظاهراً به تمامی بیان داستان حضرت یوسف(ع) است، در سوره غافر هم شاهد اشاره‌ای به یوسف(ع) هستیم. 
داستان موسی در ۳۴ سوره قرآن مجید بیان شده است؛ اما تکراری نیست! در هر سوره ابعاد و لایه‌هایی از داستان روایت شده است؛ برای نمونه: سوره بقره (آیات  ۴۹ تا ۶۱)، اعراف (۱۰۳ ـ ۱۶۲)، طه (۹ ـ ۹۹)، شعراء (۱۰ ـ ۶۸)، قصص (تقریبا تمام سوره)، کهف (آیات مربوط به همسفری موسی با خضر) و … ما تا به حال با دقت و شکیبایی شیوه داستان‌سرایی قرآن مجید را با همین سبک و سیاقی که دارد، کمتر بررسی کرده‌ایم!
سوم: شیوه داستان‌گویی قرآن مجید تاریخی نیست. نامهای اشخاص و شهرها و مکان‌ها و مختصات چهره‌ها به‌ندرت مطرح می‌شود؛ مثلا نام برادران یوسف، عزیز مصر، زندانیان همنشین یوسف، همسر عزیز مصر و... هیچ‌کدام در قرآن نیامده است. سخنی از توصیف سیمای یوسف نمی‌شود، اما از زبان زنان مصری که او را «فرشته‌ای شکوهمند» تصویر کرده‌اند، پی می‌بریم که زیبایی یوسف در حد متعارف نبوده است. 
چهارم: حذف در داستان‌ها، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. ما به عنوان خواننده می‌بایست در تصور یا تصویر داستان مشارکت داشته باشیم. گویی داستان از قطعاتی تشکیل شده است. 
می‌بایست این قطعات را مثل تکه‌های موزائیک کنار هم قرار دهیم تا نقشی پدیدار شود؛ چنان‌که داستان نوح و موسی و عیسی و ابراهیم و محمد(ص) در سوره‌های مختلف مانند ابعاد منشوری بلورین پراکنده شده است.
پنجم: شیوه داستان‌سرایی قرآن مجید را می‌توان «رئالیسم الهی» نامید. 
«رئالیسم جادویی» که در روزگار ما با بولگاکف در رمان «مرشد و مارگریتا» به نحو استادانه‌ای مطرح شد و با گارسیا مارکز در رمان «صد سال تنهایی» اوج گرفت، در برابر رئالیسم الهی قرآن مجید جلوه‌ و آب و رنگی ندارد. البته  داستان‌های «هزار و یک‌شب» هم نسبت به رمان‌های رئالیسم جادویی، جذابیت و تلألو بیشتری دارد. 
ششم: داستان آفرینش انسان و جهان و داستان قیامت از شگفت‌انگیزترین روایت‌های قرآن مجید است.
هفتم: زبان روایت و حضور راوی در داستان‌های قرآن
ادامه دارد
پی نوشت‌ها:
۱. کنز الفوائد، ج۱، ص۲۱۶
۲.  غرر الحکم،  ج۱، ص۱۵۵
6💯1
معمای جنگ و صلح در غزه

جمیله کدیور
شک نیست که روز دوشنبه ۱۳ اکتبر۲۰۲۵/ ۲۱ مهر ۱۴۰۴روز مهمی برای منطقه بود؛ روزی مملو از بیم و امید.
ترامپ صبح هنگام اعلام کرد: «جنگ تمام شد.» عبارتی که رئیس جمهور آمریکا بارها آن را تکرار نمود. به رغم تکرار این عبارت در سخنرانی‌های طولانی و مصاحبه های مکرر و طرح موضوعات نامربوط فراوان، او اشاره ای به ریشه جنگ و موضوع اشغال و خواست مردم فلسطین برای احقاق حق تعیین سرنوشت خود برای ساختن کشوری مستقل نکرد.
روز دوشنبه ۱۳ اکتبر، اسرائیل و حماس به عنوان بخشی از طرح آتش‌بس ۲۰ ماده‌ای ترامپ برای غزه، تبادل اسرا را انجام دادند. پیش از اعلام رسمی توافق، هم‌زمان با عقب‌نشینی نیروهای اسرائیلی از بخش‌هایی از نوار غزه، صحنه‌های بازگشت صدها هزار آواره فلسطینی به خانه‌های ویران‌شان در شمال برای دومین مرتبه طی سال جاری، ضمن نمایش شکست طرح های مختلف رژیم صهیونیستی برای کوچ اجباری و آوارگی اهل غزه، پایبندی فلسطینی ها را به خاک و سرزمین خود نشان داد. با خروج نیروهای اشغالگر، بلافاصله نهادهای حاکم در غزه هم تا حد امکان وظایف عادی خود را از سر گرفتند، به ویژه در زمینه حفظ امنیت و کنترل هرج و مرج باندها، همدستان و شبه‌نظامیانی که با اسرائیل همکاری می‌کردند. بعد از پایان دو سال جنگ، ارسال کمک‌ها شروع شد و بولدوزرها برای پاکسازی آوارها از راه رسیدند.
ترامپ مشتاق بود تا به موقع به توافقی دست یابد تا بر اعطای جایزه صلح نوبل ۲۰۲۵ تأثیر بگذارد و بدان دست یابد. خواسته ای که امسال محقق نشد، ولی ترامپ گفت که می‌خواهد خاورمیانه را دگرگون کند و معتقد است که توافق غزه و گسترش سریع پیمان ابراهیم می‌تواند راه را برای نامزدی او در جایزهٔ صلح نوبل سال آینده هموار کند.
غیر از عقب نشینی ارتش از بخش هایی از غزه و بازگشت شکوهمندانه مردم غزه از جنوب به شمال و تبادل اسرای زنده و مرده دو طرف، سیرک تبلیغاتی ترامپ در کنست اسرائیل و شرم الشیخ مصر هم قابل توجه و هم ترحم برانگیز بود.
ترامپ با اشاره به هشت جنگی که در هشت ماه گذشته به آن پایان داده، سرمستانه مدعی شد در هشتمین مورد به «۳۰۰۰ سال درد و درگیری» پایان داده و دوران جدیدی از صلح و رفاه را وعده داد.
ترامپ در سخنانش در کنست به مسائل زیادی پرداخت و بدون کمترین اشاره به رنج فلسطینیان و حق آنها برای تعیین سرنوشت خود، تاکید کرد «این، طلوع تاریخی یک خاورمیانه جدید است.» او با طرح مجدد این موضوع که «ما صلح را از طریق قدرت برقرار خواهیم کرد»، ضمن تشکر از نتانیاهو، بیشترین حمایت ممکن را از او که به دلیل توافقش با حماس تحت فشار شدید بود، ارائه داد و گفت:
«خیلی ممنونم عزیزم. کارِت عالی بود…
ما بهترین سلاح‌های جهان را می‌سازیم. و تعداد زیادی از آنها را داریم. و ما چیزهای زیادی به اسرائیل داده‌ایم، رُک و پوست کنده. .. و شما به خوبی از آنها استفاده کردید. همچنین به افرادی نیاز دارید که می‌دانند چگونه از آنها استفاده کنند - و شما بدیهی است که از آنها به خوبی استفاده کردید. آنقدر زیاد که اسرائیل قوی و قدرتمند شد که در نهایت منجر به صلح شد. این همان چیزی است که منجر به صلح شد...»
او با اختصاص بخش زیادی از سخنانش به ایران و حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای آن که زمینه ساز صلح فعلی شده!، گفت: «آن‌ها ضربه‌هایی از این طرف و آن طرف خوردند، و عالی خواهد بود اگر بتوانیم با آن‌ها به یک توافق صلح برسیم.» او تبلیغ زیادی هم برای توسعه توافق‌نامه‌های ابراهیم کرد و در جملات پایانی گفت: «من عاشق اسرائیل هستم. من تا آخر با شما هستم.»
اگرچه علاقه آمریکا و شخص ترامپ به یک کشور نسل‌کش تعجب‌آور نیست، اما تقدیر از کار عالی مجرم جنگی، نتانیاهو و تحسین استفاده خوب اسرائیل از تسلیحات آمریکایی و تشکر از او نشانه ای است که نسبت به «صلح» مورد نظر ترامپ و وعده های درِ باغ سبز او خوش بین نباشید. این توافق آتش‌بس در وهله نخست به عنوان فرصتی برای سفیدشویی اسرائیل و گذار از اتهامات نسل‌کشی و کاهش فشارهای فزاینده بین‌المللی علیه اسرائیل برای خروج از بحران و دادن حس «پیروزی سیاسی» ‌ای که نتانیاهو طی دو سال جنگ، محاصره و سیاست گرسنگی و ویرانی نتوانسته بود با زور نظامی به دست آورد و برای تحقق ۵ شرط نتانیاهو تلقی می‌شود. استقامت و پایداری دو ساله غزه ـ چه مقاومت و چه مردم ـ عامل اصلی مداخله ترامپ برای پایان دادن به جنگ و تحمیل آتش‌بس برای نجات نتانیاهم شد. ترامپ به صراحت گفت: «من گفتم اسرائیل نمی‌تواند با جهان بجنگد. گفتم بی‌بی، تو نمی‌توانی با جهان بجنگی. و او این را به‌خوبی درک می‌کند.»
شب هنگام ترامپ در اجلاس شرم الشیخ هنگام امضای توافق صلح غزه با اعلام اینکه «روز بعد آغاز شده است» گفت: «جنگ سرانجام تمام شد. رسیدن به این نقطه ۳۰۰۰ سال طول کشید و قرار است ادامه پیدا کند…سرانجام پس از ۳۰۰۰ یا ۵۰۰ سال، یا هر چه که باشد، جنگ تمام شده است.»
اسرائیل که موفق به شکست دادن و نابودی حماس و آزاد کردن اسیران خود از طریق جنگ نشده بود؛ از طریق توافقی که به نتانیاهو تحمیل شد، به دومی در مرحله اول طرح ترامپ - یعنی از طریق مذاکرات، نه اقدام نظامی - رسید و مورد اول به دلیل ریشه های عمیق حماس در غزه فعلا همچنان دست‌نیافتنی به نظر می رسد.
حماس غیر از اینکه یک حرکت نظامی برای مقاومت مقابل اشغال و اشغالگران است، یک جنبش اجتماعی و سیاسی با ریشه عمیق مردمی است. حماس مدارس، بیمارستان‌ها، مساجد، مراکز رفاهی و خیریه‌هایی را ساخته و اداره می‌کند که خلأ ناشی از محاصره و اشغال را پر می‌کنند. برای همین درخواست خلع سلاح و نابودی حماس به معنای هدف قرار دادن چند شبه‌نظامی نیست، که راحت انجام شود، بلکه حمله به لایه های مختلفی از جامعه فلسطین است.
علاوه بر این حق مقاومت فلسطینیان از حق تعیین سرنوشت و مبارزه ضد استعماری آنها ناشی می‌شود. مطابق قطعنامه های مختلف سازمان ملل و قوانین بشردوستانه بین المللی، در شرایط اشغال، فلسطینی‌ها مثل همه ملت های تحت اشغال حق دارند در برابر سلطه مقاومت کنند.
اگر جهان واقعا به دنبال دستیابی به صلح واقعی در غزه است، صلح واقعی تنها زمانی پدیدار خواهد شد که اشغال به پایان رسد و تمام طیف‌های فلسطینی آزادانه در شکل‌دهی به آینده خود نقش ایفا کنند. حق حماس برای باقی ماندن هم به عنوان یک جنبش اجتماعی و هم به عنوان یک سازمان مقاومت، از حق مردم فلسطین برای مقاومت در برابر اشغال و کسب حق تعیین سرنوشت ناشی می‌شود. واقعیت آن است که نباید از فلسطینیان خواسته شود تسلیم شوند، بلکه باید به اشغالی که باعث مقاومت می‌شود، پایان داده شود.
در حالی که جهان آتش‌بس را تحسین می‌کند، کمتر کسی می‌پرسد که علت تاخیر در اجرای آتش بس به رغم موافقت حماس برای تبادل اسرا از همان روزهای نخست شروع جنگ چیست؟ کمتر کسی از وتوهای مکرر قطعنامه های سازمان ملل برای پایان جنگ غزه توسط آمریکا سوال می کند. کمتر کسی می پرسد نقش مردم غزه در شکل گیری آینده خود چیست؟ بدون نقش مردم و مشارکت سیاسی آنان، طرح ترامپ چیزی بیش از یک فریب و یک دکور بشردوستانه برای پوشاندن اشغال نیست.
هرچند سلسله رویدادها ـ از اعلام طرح صلح تا واکنش مثبت گروه‌های فلسطینی و دعوت به نشست بین‌المللی در شرم‌الشیخ و سخنان ترامپ و دیگران ـ نشانه‌هایی از توقف کامل جنگ دارد، اما طرح مبهم ترامپ و تهدیدهای مقامات اسرائیلی بیم بازگشت دوباره جنگ را زنده نگه می‌دارد.
اگرچه مرحله اولیه در متوقف کردن کشتارهای گسترده و تضمین بازگشت اسرای دو طرف موفق بود، با طرح پر ابهام ترامپ آینده غزه و راه حل بلندمدت برای پایان درگیری اسرائیل و فلسطین در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. ثبات آینده منطقه به دادن حق تعیین سرنوشت به فلسطینیان بستگی دارد. بدون یک افق سیاسی روشن که تهدید الحاق کرانه باختری به اسرائیل را برای همیشه از بین ببرد و به فلسطینیان اجازه دهد حاکمیت خود را بر غزه و کرانه باختری اعمال کنند، وضع فعلی همچنان ادامه خواهد یافت و منطقه در مسیر اجتناب‌ناپذیری به سوی درگیری مجدد باقی خواهد ماند.
با توجه به اینکه اجرای بخش سخت طرح ترامپ باقی مانده، انتظار می‌رود مذاکره در مرحله‌دوم بسیار دشوار باشد، به خصوص وقتی صحبت از غیرنظامی‌سازی غزه و خلع سلاح حماس و شرایطی می‌شود که نیروهای اسرائیلی قرار است بیشتر عقب‌نشینی کنند و آینده غزه هنوز مشخص نیست.
درباره بخشی از طرح ترامپ که خواستار غیرنظامی سازی غزه و خلع سلاح حماس و ممنوعیت مشارکت آنان در هرگونه حکومت آینده در اداره‌غزه است، این سوال وجود دارد که «چگونه و توسط چه کسی قرار است این کارها انجام گیرد؟ در حالی‌که حماس نشان داده آماده است ادارهٔ غیرنظامی غزه را به نهادی فلسطینی واگذار کند، نشانه‌ای از تمایل برای خلع سلاح ندارد. و تاکنون آن را موکول به پایان اشغال کرده است.
ابهام دیگر در تشکیل نیروی بین‌المللی ثبات‌ساز است. هنوز مشخص نیست چه کشورهایی نیرو اعزام خواهند کرد، این نیرو چگونه آموزش و تأمین مالی خواهد شد، و چه زمانی مستقر می‌شود. هیچ کشوری تاکنون به‌طور علنی آمادگی خود را برای مشارکت در این نیروی ثبات‌بخش اعلام نکرده و هیچ نشانه‌ای از تشکیل چنین نیرویی دیده نمی‌شود.
همچنین، طرح ترامپ برای تشکیل نهاد گذار بین‌المللی جدید، به نام «هیئت صلح»، نوعی قیمومیت بین‌المللی را تحمیل می‌کند و غزه را به یک تحت‌الحمایه بین‌المللی، بدون ایجاد ارتباط مشروع با جمعیت بومی خود تبدیل می‌کند. طرح توسعه اقتصادی ترامپ برای بازسازی و تشکیل هیأتی از متخصصان نیز از مواد شبهه انگیز دیگر برای آینده غزه و در غیاب متخصصان فلسطینی است.
3
علاوه بر این، مشخص نیست کابینهٔ تکنوکرات‌های فلسطینی شامل چه کسانی است و قرار است توسط چه کسانی و چه زمانی و طی چه فرایندی انتخاب شود.
به رغم شناسایی فلسطین توسط ۱۵۷ کشور، هیچ صحبتی در مورد تشکیل کشور مستقل فلسطینی در میان نیست. این طرح آشکارا از تضمین ایجاد یک کشور فلسطینی اجتناب می‌کند، آن را صرفاً به عنوان آرمان و آرزوی مردم فلسطین به رسمیت می‌شناسد و فرض می‌کند که «مسیر معتبری» به سوی آن تنها در صورتی ممکن است باز شود که بازسازی غزه و اصلاحات در تشکیلات خودگردان فلسطین با موفقیت اجرا شوند. به این ترتیب، تشکیلات خودگردان فلسطین تا زمان نامشخصی ازطرح ترامپ کنار گذاشته شده، مگر آنکه اصلاحاتی نامشخص تا زمانی نامعین انجام دهد. کدام اصلاحات؟ تا چه زمانی؟ دقیقا روشن نیست. این رویکرد مشروط، حقوق اساسی فلسطینیان را تابع الزامات مختلف می‌کند.
بدون تعهد روشن به تشکیل کشور مستقل، مأموریت بین‌المللی احتمالاً با مقاومت روبرو می‌شود و نیروهای ثبات بخش بین المللی نقش یک ارتش اشغالگر بین‌المللی را به خود می‌گیرد.
در مسیر بازگشت به واشنگتن، ترامپ در هواپیمای ریاست‌جمهوری (ایرفورس وان) به خبرنگاران گفت: «ما دربارهٔ بازسازی غزه صحبت می‌کنیم. من حرفی از یک دولت واحد یا دو دولت نمی‌زنم... در مقطعی تصمیم خواهم گرفت که چه چیزی را درست می‌دانم.» ترامپ که در سفر خود به اسرائیل و مصر، پیش‌بینی کرد که پیمان های ابراهیم، به‌سرعت گسترش خواهد یافت، با این حال، بی توجه به قطعنامه های سازمان ملل، خواست فلسطینیان و بخش بزرگی از کشورهای جهان برای تشکیل یک دولت مستقل و پایدار فلسطینی که شامل کرانهٔ باختری و نوار غزه باشد را نادیده گرفت.
اگر قرار بر صلح پایدار و پایان جنگ است، برقراری صلح دائم ملزومات و اصول خاص خود را دارد. با توجه به تجارب نزدیک به ۸ دهه گذشته، این سوال مطرح است که صلح غزه بدون در نظر گرفتن حقوق فلسطینیان به عنوان مردم تحت سلطه، تحت اشغال و تحت استعمار پایدار خواهد بود؟

روزنامه اطلاعات، ۲۶ مهر ۱۴۰۴.
https://www.ettelaat.com/news/118369/
https://www.tgoop.com/maktuob
4
2025/10/19 05:51:10
Back to Top
HTML Embed Code: