tgoop.com/maktuob/4087
Last Update:
آیه ۲۳ زمر با کلمه باشکوه «الله» که اسم جامع خداست، آغاز شده است. آیاتی که با «الله» آغاز میشوند، فخامت و شکوه ویژهای دارند؛ مانند آیۀ الکرسی و آیه نور. به گفته زمحشری، این ترتیب و ایقاع پشتوانه و زمینه احسن الحدیث است. تأکید بر این است که قرآن سخن خداست، نه سخن پیامبر(ص). چنین سخنی با چنین شکوه و زیبایی و شیوایی، جز از خداوند متعال نمیتواند باشد: «ایقاع اسم الله مبتدأ و بناء [نَزَّلَ] علیه فیه تفخیم لأحسن الحدیث، و رفع منه و استشهاد علی حسنه، و تأکید لاستناده إلی الله و أنه من عنده، و أن مثله لا یجوز أن یصدر إلاّ عنه.»
در روایات منقول از پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع)، معمولا احسن الحدیث و احسن القصص را به معنی تمامی قرآن مجید تفسیر کردهاند، نه بخشی از آن یا برخی از آیات؛ چنانکه از حضرت رسول(ص) روایت شده است: «أَشرَفَ اَلحَدِیثِ ذِکرُ اَللَّهِ وَ أحسَنَ اَلقَصَصِ هَذَا اَلقرآن: شریفترین سخن ذکر خداست و شیواترین داستانسرایی همین قرآن است.»۱) از امیر مؤمنان علی(ع) نیز روایت شده است: «أَحسِنُوا تِلاَوَةَ اَلقُرآنِ فَإِنَّهُ أَحسَنُ اَلقَصَصِ:۲ قرآن را زیبا تلاوت کنید؛ زیرا آن زیباترین شیوه داستانسرایی است.»
نکته لطیفی در نسبت بین تلاوت و داستانسرایی وجود دارد؛ «تلاوت» به معنای تداوم و پیگیری در خواندن است، قصه نیز به معنای پیگیری و جستجوی نشانه و اثر است، البته آیه هم نشانه است. ببینید چه تناسب دلکشی بین آیه و تلاوت و قصص برقرار میشود!
مایه امتیاز
یک پرسش مهم درباره تفسیر و تبیین احسن القصص و احسن الحدیث این است که: «در شیوه داستانسرایی قرآن مجید شاهد چه ویژگیهایی هستیم که آن را ممتاز میکند؟» هرچند سید قطب در کتاب «التصویر الفنی فی القرآن» و احمد خلفالله در کتاب« الفن القصصی فی القرآن»، به بررسیهای ارزشمندی در باره داستانسرایی و شیوه داستانسرایی قرآن مجید پرداختهاند، اما از زمان انتشار آثار سید قطب و خلف الله بیش از هشتاد سال سپری شده است.
در این مدت قرآنپژوهان مقالات بسیاری درباره داستانهای قرآن و شیوه داستانسرایی آن تالیف کردهاند؛ اما قرآن دریای بیپایانی است و همچنان میتوان مرواریدها و نکتههای نو در آن یافت. به نظرم میتوان ویژگیهای شیوه داستانسرایی قرآن مجید را به شکل ذیل صورتبندی کرد:
یکم: شیوه روایت قرآن مجید تصویری است.
دوم: شیوه داستانسرایی قرآن خطی نیست، خوشهای است. داستان در سورههای مختلف روایت میشود. سوره یوسف که ظاهراً به تمامی بیان داستان حضرت یوسف(ع) است، در سوره غافر هم شاهد اشارهای به یوسف(ع) هستیم.
داستان موسی در ۳۴ سوره قرآن مجید بیان شده است؛ اما تکراری نیست! در هر سوره ابعاد و لایههایی از داستان روایت شده است؛ برای نمونه: سوره بقره (آیات ۴۹ تا ۶۱)، اعراف (۱۰۳ ـ ۱۶۲)، طه (۹ ـ ۹۹)، شعراء (۱۰ ـ ۶۸)، قصص (تقریبا تمام سوره)، کهف (آیات مربوط به همسفری موسی با خضر) و … ما تا به حال با دقت و شکیبایی شیوه داستانسرایی قرآن مجید را با همین سبک و سیاقی که دارد، کمتر بررسی کردهایم!
سوم: شیوه داستانگویی قرآن مجید تاریخی نیست. نامهای اشخاص و شهرها و مکانها و مختصات چهرهها بهندرت مطرح میشود؛ مثلا نام برادران یوسف، عزیز مصر، زندانیان همنشین یوسف، همسر عزیز مصر و... هیچکدام در قرآن نیامده است. سخنی از توصیف سیمای یوسف نمیشود، اما از زبان زنان مصری که او را «فرشتهای شکوهمند» تصویر کردهاند، پی میبریم که زیبایی یوسف در حد متعارف نبوده است.
چهارم: حذف در داستانها، نقش تعیینکنندهای دارد. ما به عنوان خواننده میبایست در تصور یا تصویر داستان مشارکت داشته باشیم. گویی داستان از قطعاتی تشکیل شده است.
میبایست این قطعات را مثل تکههای موزائیک کنار هم قرار دهیم تا نقشی پدیدار شود؛ چنانکه داستان نوح و موسی و عیسی و ابراهیم و محمد(ص) در سورههای مختلف مانند ابعاد منشوری بلورین پراکنده شده است.
پنجم: شیوه داستانسرایی قرآن مجید را میتوان «رئالیسم الهی» نامید.
«رئالیسم جادویی» که در روزگار ما با بولگاکف در رمان «مرشد و مارگریتا» به نحو استادانهای مطرح شد و با گارسیا مارکز در رمان «صد سال تنهایی» اوج گرفت، در برابر رئالیسم الهی قرآن مجید جلوه و آب و رنگی ندارد. البته داستانهای «هزار و یکشب» هم نسبت به رمانهای رئالیسم جادویی، جذابیت و تلألو بیشتری دارد.
ششم: داستان آفرینش انسان و جهان و داستان قیامت از شگفتانگیزترین روایتهای قرآن مجید است.
هفتم: زبان روایت و حضور راوی در داستانهای قرآن
ادامه دارد
پی نوشتها:
۱. کنز الفوائد، ج۱، ص۲۱۶
۲. غرر الحکم، ج۱، ص۱۵۵
BY مكتوب
Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/4087