tgoop.com/maktuob/4086
Last Update:
سیدعطاءالله مهاجرانی
مقدمه شانزدهم:
هنر داستانسرایی قرآن مجید (۲)
احسن القصص
امام فخر رازی با اقتباس از نظر تفسیری ماوردی و زمخشری و طبرسی، تعبیر مناسبی دارد؛ میگوید: «الحسن یعود إلی حسن البیان لا إلی القصه: زیبایی و نیکویی به زیبایی و شیوایی بیان بازمیگردد و نه به قصه.» بدیهی است چنان شیوایی و زیبایی قصه را فرا میگیرد؛ اما از نظر فخر رازی، «احسنالقصص» بیان روش و سبک یا داستانسرایی است. در واقع میتوان گفت ماوردی (درگذشتة ۴۵۰ق) بر زمخشری حق تقدم دارد. او بهصراحت از شیوه بیان و داستانسرایی سخن گفته است: «أی نبین لک أحسن البیان»: ما برای تو زیباترین شیوه بیان را تبیین میکنیم.
قرطبی (د رگذشته۶۷۱ق) در تفسیر «الجامع لاحکام القرآن»با بهرهگیری از نظرات تفسیری مفسران متقدم، از تعبیر زیباترین سیاق استفاده کرده که به معنی همان سبک است: «الحسن یعود إلی القَصَص لا إلی القصّه. یقال: فلان حسن الاقتصاص للحدیث أی جیّد السّیاقه له: زیبایی به قَصَص بازمیگردد و نه به قصه؛ چنانکه گفته میشود: فلانی شیوه داستانسراییاش زیباست؛ یعنی سبکش والاست.»
بیضاوی در تفسیرش همین نکته را بیان کرده است: «احسن القصص، لأن اقتص علی أبدع الأسالیب: برای این است که شیوه داستانسرایی بر اساس بدیعترین سبک است». میتوانیم «نوترین» در تعبیر بیضاوی را در قیاس با شیوه داستانسرایی در کتاب مقدس بسنجیم. شیوه داستانسرایی قرآن مجید بهکلی متفاوت است. به قول اقبال لاهوری در جاویدنامه:
فاش گویم آنـچه در دل مُـضمَر است
ایـن کتابی نیست، چیز دیگر است
چون به جان دررفت، جان دیگر شود
جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود
سبک داستانسرایی قرآن مجید ازجمله مصادیق «چیز دیگر» است. یک جلوه این سبک بر ساختار غزلهای حافظ بهویژه غزلهای عرشی او افتاده است. جلوهای دیگر بر سبک داستانسرایی مولانا جلالالدین بلخی در مثنوی و یا غزل داستانهای دیوان شمس افتاده و چیز دیگری شده است.
در ترکیب «أَحسَنَ القَصَصِ» این نکته نیز شایسته تأمل است. در سوره یوسف از فعل «اَحسَنَ» استفاده شده است، نه از اسم یا صفت تفضیلی و عالی «اَحسَنُ». این دو صورت در آیات قرآن مجید به تکرار در موارد مختلف و متعددی آمده است.
هم صورت فعلی، مانند سوره یوسف، سوره طلاق (آیه ۱۱)، سوره ملک (۲) و فرقان (۳۳) و هم به صورت ساخت صفت تفضیلی، مانند: «ادفَع بِالَّتِی هِیَ أَحسَنُ السَّیِّئَه» (مؤمنون، ٩٦) و نیز (فرقان، ۲۴).
چنانکه شیخ طبرسی تفسیر کرده، مراد تمامی قرآن است که «احسن القصص» است: «قرآن احسنالقصص نامیده شده است، زیرا در نهایت فصاحت و زیبایی و والایی معانی و شیرینی و درخشندگی واژگان با هماهنگی و نظم و پایانبندی که اجزای آیات را فرا میگیرد و هیچگونه ناهماهنگی در آن دیده نمیشود.» طبرسی سخن را در جملهای کوتاه فشرده است: «بأعذب لفظ و تهذیب فی أحسن نظم و ترتیب: قرآن مجید با شیواترین و شیرینترین واژگان و پیراستگی و در زیباترین ساماندهی و سازماندهی شکل گرفته است.» پایانبندی را برای «فواصل» به کار بردم. سیوطی در «اتقان» (الاتقان فی علوم القرآن) فواصل را مانند قافیه در شعر یا قرینه در سجع معنی کرده است.
فواصل در قرآن اعمّ از قافیه و قرینه است.(انشاءالله تعالی در مقدمه بیستم که به موسیقی آیات قرآن مجید میپردازم، به بحث دلکش فواصل خواهیم رسید.)
نمونه یا قرینه دیگری که میتواند در فهم «اَحسَنَ القَصَص» به ما کمک کند تا بر روش داستانسرایی قرآن تاکید کنیم، تعبیر «أَحسَنَ الحَدِیث» است. میتوان گفت احسن القصص و احسن الحدیث دو روی یک سکهاند. مثل دو آینه صافی در برابر هم قرار دارند.
قرآن مجید هم مختصات احسن الحدیث را بیان کرده است و هم تأثیر شگفتِ احسن الحدیث بر شنوندگان را:
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلودُ الذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلِینُ جُلودُهُم و قلوبُهُم إِلی ذِکرِ اللَّهِ ذَلِکَ هُدَی اللَّهِ یَهدی بِهِ مَن یَشَاءُ وَ مَن یُضلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن هَاد: خدا زیباترین سخن را [به صورت] کتابی متشابه و مثانی، نازل کرده است. آنان که از پروردگارشان میهراسند، پوست تنشان از آن به لرزه میافتد، سپس پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم میگردد. این است هدایت خدا، هر که را بخواهد، به آن راه نماید، و هر که را خدا گمراه کند، او را راهبری نیست.» (زمر، ٢٣).
BY مكتوب
Share with your friend now:
tgoop.com/maktuob/4086