🖊برگشت و تحول دو روی یک سکه
✳️در ادبیات جامعه شناختی اصلاح (reform) و تحول (evolution) بار معنایی مثبت دارند و به معنای خارج شدن جامعه از رکود، عقب ماندگی ها و پیمودن راه تکامل و پیشرفت اند. در ادبیات قرآنی هم، برگشت (انابه؛ توبه)، در مقابل خروج از مسیر فطرت و صراط مستقیم، و افتادن به کج راهه انقلاب و تغییر، فراوان، مورد توصیه قرار گرفته اند. براین اساس، مساله این است که چگونه می توان این دو رویکرد به ظاهر متفاوت را که یکی روی "برگشت" و دیگری بر "پیشرفت" پای می فشارند، همسو دانست.
❎۱. آیه تغییر (رعد،۱۱) در قرآن برخلاف برداشت رایج، وضعیتی را ترسیم می کند که جامعه ای خدا جو و فطرت گرا، دچار کج روی گردد و به جای شکر نعمت کفر نعمت، به جای دادگری ستمگری، به جای اطاعت عصیان و طغیان رو آورد. در این حالت، تغییر انسان، به معنای انحراف از مسیر الهی است. نتیجه این تغییر اول از سوی انسان، تغییر دوم از سوی خدای قهار است. تغییر خدای منتقم این است که عذاب و مجازاتش را بر سر چنین انسان و جامعه ای می ریزد و شاد خواری آنها را از بین می برد.
❎۲. آیات انقلاب در قرآن عمدتا به گونه ای از انحطاط دلالت می کند. جامعه ای که در سایه ظهور اسلام از پستی ها بیرون آمده، اگر دوباره به وضعیت اول گرایش پیدا کند، از چنین وضعیتی به انقلاب یا برگشت به گذشته بد، تعبیر شده است.
⏺ آیه ۱۴۴ آل عمران با استفهام انکاری برگشت به دوره گذشته های جاهلیت، در فرض رحلت یا شهادت رسول خدا ص، را "انقلبتم علی اعقابکم" تعبیر کرده است و از مومنان، ثابت قدمی در راه مستقیم الهی را که پیامبر ص آن را به یادگار گذاشت، درخواست کرده است.
⏺در آیه ۱۱۹ اعراف، از برگشت همراه با شکست و خواری فرعونیان به سوی دیار خودشان در برابر حضرت موسی در هنگام باطل شدن سحر ساحران، "انقلبوا صاغرین" تعبیر شده است.
⏺خداوند متعال در آیه ۱۱ سوره حج زیان کاران هر دو جهان را کسانی معرفی می کند که خدا را به ظاهر می پرستند و در بند منافع خود به سر می برند و آنگاه که دچار امتحان سختی شوند از خدا روی می گردانند. برگشت به حالت قبل از پرستش یزدان پاک، به وضعیت انحطاط قبلی، با "انقلب علی وجهه" مورد اشاره قرار گرفته است.
❎۳. توبه و انابه، بر عکس تغییر و انقلاب، دو ارزش قرآنی است که بارها در آیات الهی همگان بدان ها دعوت شده اند. نقطه مشترک توبه و انابه، برگشت به راه مستقیم الهی است. توبه برگشت بعد از گناه و بخاطر ترس از کیفر الهی است؛ در حالی که در انابه گونه ای از شوق رفتن به سوی خدا بدون مساله ارتکاب گناه مطرح است.
💠نتیجه گیری:
1⃣ "برگشت" قرآنی با "اصلاح" جامعه شناختی، در داشتن بار مثبت، همسو است. در مقابل، "تغییر و انقلاب" قرآنی، حامل بار منفی بوده و با "تغییر و انقلاب" جامعه شناختی سازگار نیست. آنجا که قرآن از ثبات شخصیت مومن، دفاع می کند و از تغییر و انقلاب به مثابه دو خصلت منفی یاد می کند، به گونه ای بر انحطاط و عقب گرد می تازد که زمینه های اولیه فطری در وجود آدمی را به محاق می برد.
2⃣جامعه ایمانی همزمان به برگشت و اصلاح نیازمند است. مومنان در قلمرو دین، با برگشت همیشگی به سوی صراط مستقیم الهی، جهان درونی خود را از آلوده شدن به فساد، تباهی و بی صداقتی پاک نگه می دارند؛ با این حال، آنان برای شکوفا شدن زندگی دنیوی، و رسیدن به توسعه همه جانبه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، در جهان بیرونی، بی وقفه، اصلاح و تحول به وجود می آورند.
۵فروردین ۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✳️در ادبیات جامعه شناختی اصلاح (reform) و تحول (evolution) بار معنایی مثبت دارند و به معنای خارج شدن جامعه از رکود، عقب ماندگی ها و پیمودن راه تکامل و پیشرفت اند. در ادبیات قرآنی هم، برگشت (انابه؛ توبه)، در مقابل خروج از مسیر فطرت و صراط مستقیم، و افتادن به کج راهه انقلاب و تغییر، فراوان، مورد توصیه قرار گرفته اند. براین اساس، مساله این است که چگونه می توان این دو رویکرد به ظاهر متفاوت را که یکی روی "برگشت" و دیگری بر "پیشرفت" پای می فشارند، همسو دانست.
❎۱. آیه تغییر (رعد،۱۱) در قرآن برخلاف برداشت رایج، وضعیتی را ترسیم می کند که جامعه ای خدا جو و فطرت گرا، دچار کج روی گردد و به جای شکر نعمت کفر نعمت، به جای دادگری ستمگری، به جای اطاعت عصیان و طغیان رو آورد. در این حالت، تغییر انسان، به معنای انحراف از مسیر الهی است. نتیجه این تغییر اول از سوی انسان، تغییر دوم از سوی خدای قهار است. تغییر خدای منتقم این است که عذاب و مجازاتش را بر سر چنین انسان و جامعه ای می ریزد و شاد خواری آنها را از بین می برد.
❎۲. آیات انقلاب در قرآن عمدتا به گونه ای از انحطاط دلالت می کند. جامعه ای که در سایه ظهور اسلام از پستی ها بیرون آمده، اگر دوباره به وضعیت اول گرایش پیدا کند، از چنین وضعیتی به انقلاب یا برگشت به گذشته بد، تعبیر شده است.
⏺ آیه ۱۴۴ آل عمران با استفهام انکاری برگشت به دوره گذشته های جاهلیت، در فرض رحلت یا شهادت رسول خدا ص، را "انقلبتم علی اعقابکم" تعبیر کرده است و از مومنان، ثابت قدمی در راه مستقیم الهی را که پیامبر ص آن را به یادگار گذاشت، درخواست کرده است.
⏺در آیه ۱۱۹ اعراف، از برگشت همراه با شکست و خواری فرعونیان به سوی دیار خودشان در برابر حضرت موسی در هنگام باطل شدن سحر ساحران، "انقلبوا صاغرین" تعبیر شده است.
⏺خداوند متعال در آیه ۱۱ سوره حج زیان کاران هر دو جهان را کسانی معرفی می کند که خدا را به ظاهر می پرستند و در بند منافع خود به سر می برند و آنگاه که دچار امتحان سختی شوند از خدا روی می گردانند. برگشت به حالت قبل از پرستش یزدان پاک، به وضعیت انحطاط قبلی، با "انقلب علی وجهه" مورد اشاره قرار گرفته است.
❎۳. توبه و انابه، بر عکس تغییر و انقلاب، دو ارزش قرآنی است که بارها در آیات الهی همگان بدان ها دعوت شده اند. نقطه مشترک توبه و انابه، برگشت به راه مستقیم الهی است. توبه برگشت بعد از گناه و بخاطر ترس از کیفر الهی است؛ در حالی که در انابه گونه ای از شوق رفتن به سوی خدا بدون مساله ارتکاب گناه مطرح است.
💠نتیجه گیری:
1⃣ "برگشت" قرآنی با "اصلاح" جامعه شناختی، در داشتن بار مثبت، همسو است. در مقابل، "تغییر و انقلاب" قرآنی، حامل بار منفی بوده و با "تغییر و انقلاب" جامعه شناختی سازگار نیست. آنجا که قرآن از ثبات شخصیت مومن، دفاع می کند و از تغییر و انقلاب به مثابه دو خصلت منفی یاد می کند، به گونه ای بر انحطاط و عقب گرد می تازد که زمینه های اولیه فطری در وجود آدمی را به محاق می برد.
2⃣جامعه ایمانی همزمان به برگشت و اصلاح نیازمند است. مومنان در قلمرو دین، با برگشت همیشگی به سوی صراط مستقیم الهی، جهان درونی خود را از آلوده شدن به فساد، تباهی و بی صداقتی پاک نگه می دارند؛ با این حال، آنان برای شکوفا شدن زندگی دنیوی، و رسیدن به توسعه همه جانبه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، در جهان بیرونی، بی وقفه، اصلاح و تحول به وجود می آورند.
۵فروردین ۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔰تقابل دروغین بین دین و عناصر هویت ملی
✍اخیرا یک عالم دینی در اعتراض به تجمع مردم در مقبره خیام گفته اند، باید آنجا را تخریب کرد و ظاهرا خبر از تصمیم جدی اتخاذ شده برای اقدام عملی هم داده اند. ایجاد تقابل بین هویت ملی- تاریخی و دین ورزی، ممکن است، به دلیل های گوناگون، از دین شناسی نادرست برخیزد.
💟۱. رابطه ظرف و مظروف: هویت ملی و اجزای سازنده آن همچون بدن یک جامعه می ماند که قوام جامعه بر آن استوار است. از نظام قبیله گرفته تا سقیفه بنی ساعده، محل شوراهای اجتماعی، در زمان ظهور پیامبر ص، برای آن جامعه هویت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را ساخته بود. از این رو، اسلام، دین تازه پدیدار شده در جزیره العرب، هیچ گاه خود را در تقابل با هویت آن جامعه قرار نداد؛ بلکه پیام های آسمانی دین همچون مظروفی درون آن ظرف قرار گرفت. حتی "زبان عربی" هم، به مثابه عنصری فرهنگی-هویتی، وسیله ای برای پایین آمدن وحی از مبدا استعلایی-آسمانی به مقصد زمینی-انسانی نقش ایفا کرد و در این مرحله دین جامه فرهنگ عربی بر تن پوشید.
💟۲. از توهم بدعت تا افتادن در بدعت: بدعت گذاری در دین آشکارا عملی ناپسند شمرده شده است. آنان که هویت ملی را در تقابل با دین ورزی تلقی می کنند، ممکن است دچار این توهم گردند که ابراز علاقه به هویت ملی یا عناصر سازنده آن، بدعت است و بدعت در اسلام حرام است. پس علاقه به هویت ملی یا اجزای سازنده آن حرام است. این استدلال نه تنها باطل است، بلکه ممکن است خود سخنی آلوده به بدعت باشد. بدعت یعنی آنچه جزء دین نیست، کسانی آن پدیده ذاتا غیردینی را امری دینی بشمارند. روشن است که علاقمندان به هویت ملی، آن را از امور تشریع شده در دین نمی پندارند و بنام دین چنین کاری را انجام نمی دهند. اما آن کس که علاقمندی بر هویت ملی را حرام می شمارد در واقع ناخواسته خودش به گونه ای دچار بدعت می گردد، چرا که امری ذاتا غیردینی را از حرام های دینی تلقی می کند.
💟۳. تایید دینی: هویت ملی و مسائل مربوط به آن، امر دینی نیست که احکام آن را در متون درجه اول اسلام یعنی قرآن کریم یا روایات معتبر، از راه وحی، خدا بیان کرده باشد. با این حال، هر پدیده ای که آموزه های دینی را نفی نکند، خود بخود، مورد تایید دین خواهد بود. اصل آزادی اولیه و رها بودن از تکالیف پیشین الهی چنین تقاضایی دارد. تنها اموری که با آموزه های دینی در تضاد قرار بگیرد، مثلا به جای خدا پرستی، کسانی به بت پرستی بگرایند، یا ربا را در معاملات روزمره رسمیت دهند و اموری از این قبیل، در آموزه دینی نفی شده است. قلمرو دین محدود است و اموری که در بیرون از قلمرو دین انجام می گیرد، اگر قلمرو دین را مورد تعرض قرار ندهد، با آموزه های دینی می توان آنها را، خود به خود، مورد تایید قرار داد.
💟۴. تشویق دینی: اگر کارهایی بیرون از قلمرو شرع صورت گیرد و در عین حال، برای فرد، گروه یا جامعه انواعی از فایده ها را برساند، بی تردید چنین کارهایی نه تنها مورد تایید دین، که مورد تشویق دین قرار گرفته است. هویت ملی و نشانه های هویت تاریخی-اجتماعی یک ملت، بی تردید، در انسجام ملی، در تقویت همبستگی، تولید امید در نسل های جدید و اشکال مختلف تعاون و تعامل اجتماعی تاثیر ارزشمندی دارد. از این رو، می توان احترام و پاسداری از عناصر ملی را از نگاه دینی، مورد تشویق و ترغیب قرار داد.
✴️سخن پایانی: امروزه مردم ایران به هویت ملی خود احترام می گذارند و از آنها تجلیل می کنند. این خواست عمومی، به خاطر منافع عرفی-عقلایی که دربر دارد، باید مورد تکریم اهالی دین و مذهب هم قرار گیرد. همانطور که در سطح خرد، اعضای یک خانواده به خانه پدری علاقه نشان می دهند، ربطی به دینداری و بی دینی ندارد، علاقه به هویت ملی هم، خود به خود، چنین است. مقابله با هویت ملی بنام دین، خدمت به دین نیست، اگر، ناخواسته، خیانت به دین داری نباشد.
۷فروردین۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✍اخیرا یک عالم دینی در اعتراض به تجمع مردم در مقبره خیام گفته اند، باید آنجا را تخریب کرد و ظاهرا خبر از تصمیم جدی اتخاذ شده برای اقدام عملی هم داده اند. ایجاد تقابل بین هویت ملی- تاریخی و دین ورزی، ممکن است، به دلیل های گوناگون، از دین شناسی نادرست برخیزد.
💟۱. رابطه ظرف و مظروف: هویت ملی و اجزای سازنده آن همچون بدن یک جامعه می ماند که قوام جامعه بر آن استوار است. از نظام قبیله گرفته تا سقیفه بنی ساعده، محل شوراهای اجتماعی، در زمان ظهور پیامبر ص، برای آن جامعه هویت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را ساخته بود. از این رو، اسلام، دین تازه پدیدار شده در جزیره العرب، هیچ گاه خود را در تقابل با هویت آن جامعه قرار نداد؛ بلکه پیام های آسمانی دین همچون مظروفی درون آن ظرف قرار گرفت. حتی "زبان عربی" هم، به مثابه عنصری فرهنگی-هویتی، وسیله ای برای پایین آمدن وحی از مبدا استعلایی-آسمانی به مقصد زمینی-انسانی نقش ایفا کرد و در این مرحله دین جامه فرهنگ عربی بر تن پوشید.
💟۲. از توهم بدعت تا افتادن در بدعت: بدعت گذاری در دین آشکارا عملی ناپسند شمرده شده است. آنان که هویت ملی را در تقابل با دین ورزی تلقی می کنند، ممکن است دچار این توهم گردند که ابراز علاقه به هویت ملی یا عناصر سازنده آن، بدعت است و بدعت در اسلام حرام است. پس علاقه به هویت ملی یا اجزای سازنده آن حرام است. این استدلال نه تنها باطل است، بلکه ممکن است خود سخنی آلوده به بدعت باشد. بدعت یعنی آنچه جزء دین نیست، کسانی آن پدیده ذاتا غیردینی را امری دینی بشمارند. روشن است که علاقمندان به هویت ملی، آن را از امور تشریع شده در دین نمی پندارند و بنام دین چنین کاری را انجام نمی دهند. اما آن کس که علاقمندی بر هویت ملی را حرام می شمارد در واقع ناخواسته خودش به گونه ای دچار بدعت می گردد، چرا که امری ذاتا غیردینی را از حرام های دینی تلقی می کند.
💟۳. تایید دینی: هویت ملی و مسائل مربوط به آن، امر دینی نیست که احکام آن را در متون درجه اول اسلام یعنی قرآن کریم یا روایات معتبر، از راه وحی، خدا بیان کرده باشد. با این حال، هر پدیده ای که آموزه های دینی را نفی نکند، خود بخود، مورد تایید دین خواهد بود. اصل آزادی اولیه و رها بودن از تکالیف پیشین الهی چنین تقاضایی دارد. تنها اموری که با آموزه های دینی در تضاد قرار بگیرد، مثلا به جای خدا پرستی، کسانی به بت پرستی بگرایند، یا ربا را در معاملات روزمره رسمیت دهند و اموری از این قبیل، در آموزه دینی نفی شده است. قلمرو دین محدود است و اموری که در بیرون از قلمرو دین انجام می گیرد، اگر قلمرو دین را مورد تعرض قرار ندهد، با آموزه های دینی می توان آنها را، خود به خود، مورد تایید قرار داد.
💟۴. تشویق دینی: اگر کارهایی بیرون از قلمرو شرع صورت گیرد و در عین حال، برای فرد، گروه یا جامعه انواعی از فایده ها را برساند، بی تردید چنین کارهایی نه تنها مورد تایید دین، که مورد تشویق دین قرار گرفته است. هویت ملی و نشانه های هویت تاریخی-اجتماعی یک ملت، بی تردید، در انسجام ملی، در تقویت همبستگی، تولید امید در نسل های جدید و اشکال مختلف تعاون و تعامل اجتماعی تاثیر ارزشمندی دارد. از این رو، می توان احترام و پاسداری از عناصر ملی را از نگاه دینی، مورد تشویق و ترغیب قرار داد.
✴️سخن پایانی: امروزه مردم ایران به هویت ملی خود احترام می گذارند و از آنها تجلیل می کنند. این خواست عمومی، به خاطر منافع عرفی-عقلایی که دربر دارد، باید مورد تکریم اهالی دین و مذهب هم قرار گیرد. همانطور که در سطح خرد، اعضای یک خانواده به خانه پدری علاقه نشان می دهند، ربطی به دینداری و بی دینی ندارد، علاقه به هویت ملی هم، خود به خود، چنین است. مقابله با هویت ملی بنام دین، خدمت به دین نیست، اگر، ناخواسته، خیانت به دین داری نباشد.
۷فروردین۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔷اختیار و تصادف: زمینه یا مقدمه جنگ
🔸تا یک مرحله درگرفتن یا درنگرفتن جنگ در اختیار طرفین قرار دارد؛ اما اگر از یک مرحله عبور کرد، در آن صورت مجموعه ای از تصادف های تنش زا یا صلح آور است که تکلیف درگرفتن یا نگرفتن جنگ را مشخص می کنند.
🔸تجربه جنگ های بزرگ گذشته مانند جنگ جهانی اول، چنین داوری را موجه می سازد. این جنگ با کشته شدن ولیعهد اتریش شعله ور گشت و جهان را در رنج های بی پایان رها کرد.
🔸 اگر ایران و آمریکا از جنگ واهمه دارند، باید در مرحله اول تصمیمات صلح آمیز را در اولویت قرار دهند و نگذارند نوبت به مرحله دوم جبران ناپذیر برسد.
۱۵فروردین۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔸تا یک مرحله درگرفتن یا درنگرفتن جنگ در اختیار طرفین قرار دارد؛ اما اگر از یک مرحله عبور کرد، در آن صورت مجموعه ای از تصادف های تنش زا یا صلح آور است که تکلیف درگرفتن یا نگرفتن جنگ را مشخص می کنند.
🔸تجربه جنگ های بزرگ گذشته مانند جنگ جهانی اول، چنین داوری را موجه می سازد. این جنگ با کشته شدن ولیعهد اتریش شعله ور گشت و جهان را در رنج های بی پایان رها کرد.
🔸 اگر ایران و آمریکا از جنگ واهمه دارند، باید در مرحله اول تصمیمات صلح آمیز را در اولویت قرار دهند و نگذارند نوبت به مرحله دوم جبران ناپذیر برسد.
۱۵فروردین۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔰ماهیت "اطاعت" در قلمرو دین
✅درباره اطاعت از معصوم ع و حتی خدای تعالی، باید توجه کرد که اطاعت کورکورانه در قرآن کریم ناپسند تلقی شده و برای آن محدودیت هایی قابل استخراج است:
🖊 ۱. طرح دلیل، علت، هدف و نتیجه: پشت سر فرامین الهی اغلب فلسفه فرمان مانند تقوا، بازداری از فحشاء و بدی، خلوص نیت، درآمدن از خود خواهی، رو آوردن به دیگر خواهی، آزمایش، پاداش ها و مجازات های قهری یا عمدی در دنیا و آخرت، و غیره مطرح شده اند.
🖊 ۲. پیوند دیانت با آموزه های تعقلی تا امر وجودی: عموم مخاطبان در قرآن به تعقل، تفکر و تدبر دعوت شده اند. همچنین، قرآن نقش پیامبران ص را تذکر، بشارت و هشدار باش اعلام کرده است و دین را قبل از امر تعلیمی بیرونی، پدیده ای معطوف به آنچه در وجود آدمی از ازل تا ابد بدون تغییر سرشته شده، دانسته است. به عبارت دیگر دین به مثابه مجموعه ای از آموزه های تشریعی، واقعیتی تکوینی شناسانده شده که انسانها با آن پدید آمده اند و نطفه هدایت در وجود همه انسان ها نهاده شده است.
🖊۳. دین، آگاهی و اختیار: قرآن مجید پیامبر ص را از هرگونه اجبار، سیطره، وکالت، و تحمیل عقیده بر مردم بازداشته است. خداوند متعال همزمان با اطاعت از خدا و رسول که گونه ای از تبعیت از روی اختیار و آگاهی در آن نهفته، از فرمان بری کورکورانه پرهیز داده است.
🖊۴.از دینداری تا خروج از قلمرو دین: اطاعت کورکورانه ممکن است به جای دینداری، ایمان و خدا پرستی، دامن بندگان الهی را به امور ناپسندی چون استضعاف، تحقیر وخفت، جهالت و نادانی و در نهایت به شرک و کفر آلوده کند و به جای رهایی بخشی، باز کردن زنجیرهای درونی و بیرونی، تاریخی و اجتماعی، بندهای جدیدی را به دست و پای آنان بزند و دینداری را بر ضد خود تبدیل کند.
🖊نتیجه: بسیار بدیهی است که وقتی اطاعت از خداوند متعال و معصومان ع اطاعتی غیرتقلیدی و آگاهانه و آزادانه باشد، اطاعت از غیر معصوم حتما باید با محدودیت های مورد اشاره، صورت گیرد و از هرگونه سرسپردگی مطلق خالی باشد و گرنه اطاعت به مفاسدی چون استضعاف، تحقیر، جهل، و عقب ماندگی آلوده خواهد گشت و از دایره اراده خداوند بیرون خواهد ماند.
۱۵فروردین۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✅درباره اطاعت از معصوم ع و حتی خدای تعالی، باید توجه کرد که اطاعت کورکورانه در قرآن کریم ناپسند تلقی شده و برای آن محدودیت هایی قابل استخراج است:
🖊 ۱. طرح دلیل، علت، هدف و نتیجه: پشت سر فرامین الهی اغلب فلسفه فرمان مانند تقوا، بازداری از فحشاء و بدی، خلوص نیت، درآمدن از خود خواهی، رو آوردن به دیگر خواهی، آزمایش، پاداش ها و مجازات های قهری یا عمدی در دنیا و آخرت، و غیره مطرح شده اند.
🖊 ۲. پیوند دیانت با آموزه های تعقلی تا امر وجودی: عموم مخاطبان در قرآن به تعقل، تفکر و تدبر دعوت شده اند. همچنین، قرآن نقش پیامبران ص را تذکر، بشارت و هشدار باش اعلام کرده است و دین را قبل از امر تعلیمی بیرونی، پدیده ای معطوف به آنچه در وجود آدمی از ازل تا ابد بدون تغییر سرشته شده، دانسته است. به عبارت دیگر دین به مثابه مجموعه ای از آموزه های تشریعی، واقعیتی تکوینی شناسانده شده که انسانها با آن پدید آمده اند و نطفه هدایت در وجود همه انسان ها نهاده شده است.
🖊۳. دین، آگاهی و اختیار: قرآن مجید پیامبر ص را از هرگونه اجبار، سیطره، وکالت، و تحمیل عقیده بر مردم بازداشته است. خداوند متعال همزمان با اطاعت از خدا و رسول که گونه ای از تبعیت از روی اختیار و آگاهی در آن نهفته، از فرمان بری کورکورانه پرهیز داده است.
🖊۴.از دینداری تا خروج از قلمرو دین: اطاعت کورکورانه ممکن است به جای دینداری، ایمان و خدا پرستی، دامن بندگان الهی را به امور ناپسندی چون استضعاف، تحقیر وخفت، جهالت و نادانی و در نهایت به شرک و کفر آلوده کند و به جای رهایی بخشی، باز کردن زنجیرهای درونی و بیرونی، تاریخی و اجتماعی، بندهای جدیدی را به دست و پای آنان بزند و دینداری را بر ضد خود تبدیل کند.
🖊نتیجه: بسیار بدیهی است که وقتی اطاعت از خداوند متعال و معصومان ع اطاعتی غیرتقلیدی و آگاهانه و آزادانه باشد، اطاعت از غیر معصوم حتما باید با محدودیت های مورد اشاره، صورت گیرد و از هرگونه سرسپردگی مطلق خالی باشد و گرنه اطاعت به مفاسدی چون استضعاف، تحقیر، جهل، و عقب ماندگی آلوده خواهد گشت و از دایره اراده خداوند بیرون خواهد ماند.
۱۵فروردین۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✅تند روی نابهنگام
🔷انقلاب ها پدیده ای تراژیک بوده و نعمتی خالص به شمار نمی روند. انقلاب ها اهداف خوبی را، اما اغلب با ابزارهای غیرقابل توجیه دینی و اخلاقی، دنبال می کنند. چند هشدار درباره عاقبت به خیری انقلاب ها، باید بسیار جدی مورد توجه انقلاب دوستان قرار گیرد.
🔷دوران التهاب انقلاب ها در تاریخ معاصر جهان، در غرب و شرق، از یک سنت پایدار پیروی کرده است.
🔷آن سنت هم این بوده است که انقلابیون خود را برحق مطلق و هر کسی را که مخالف تشخیص می دادند باطل مطلق می انگاشته اند.
🔷انقلابی، با این پیش انگاره در دوره انقلاب، بر ضد مخالفش، از هر وسیله ای در راستای نابودی جسم، جان، آبرو و اموال او بهره می برده است.
🔷این قاعده نانوشته، کم و بیش، از انقلاب انگلستان تا انقلاب فرانسه در قرن نوزده، و انقلاب روسیه تا انقلاب ایران در قرن بیستم، ادامه داشته است.
🔷در دوره انقلاب، انسان وارد وضعیت فراعقل می شود و احساسات را با صورتی قدسیت یافته، مبنای عمل فردی، اجتماعی و سیاسی قرار می دهد.
🔷اما نکته اینجاست که بعد از پایان التهاب های دوره انقلاب و افتادن آب از آسیاب ها، به تدریج، دوباره، جامعه به سمت عقلانیت حرکت می کند و دولت انقلابی هم خود را با جامعه سازگار می سازد.
🔷نکته تاسف بار جامعه امروز ایران این است که مردم از فضای التهاب های دوره انقلاب خارج گشته و زندگی فردی، سیاسی و اجتماعی وابسته بر عقلانیت متعارف را می خواهند؛ اما اقلیتی تندرو منفعت طلب که بر اریکه قدرت بی مهار تکیه کرده اند، در لباس انقلابی گری، همچنان، مسیر درست جامعه را سد بندی کرده و منافع خود را بنام انقلاب با ضرب و زور دنبال می کنند.
🔷آخرین سخن: تداوم اهداف خوب یک انقلاب، همچون: آزادی، استقلال، جمهوریت، ایمان و معنویت دینی، فقط در هماوایی با اراده تاریخی ملت و پرهیز از اصرار جاهلانه بر تداوم بخشی سویه های منفی دوران هیجان های انقلابی، امکان پذیر است. تداوم انقلابی گریِ احساس پایه و عقل گریز، بجز ویران کردن دستاوردهای مثبت یک انقلاب، و به باد فنا دادن آینده یک کشور و یک ملت، سود دیگری دربر ندارد.
۲۴فروردین۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔷انقلاب ها پدیده ای تراژیک بوده و نعمتی خالص به شمار نمی روند. انقلاب ها اهداف خوبی را، اما اغلب با ابزارهای غیرقابل توجیه دینی و اخلاقی، دنبال می کنند. چند هشدار درباره عاقبت به خیری انقلاب ها، باید بسیار جدی مورد توجه انقلاب دوستان قرار گیرد.
🔷دوران التهاب انقلاب ها در تاریخ معاصر جهان، در غرب و شرق، از یک سنت پایدار پیروی کرده است.
🔷آن سنت هم این بوده است که انقلابیون خود را برحق مطلق و هر کسی را که مخالف تشخیص می دادند باطل مطلق می انگاشته اند.
🔷انقلابی، با این پیش انگاره در دوره انقلاب، بر ضد مخالفش، از هر وسیله ای در راستای نابودی جسم، جان، آبرو و اموال او بهره می برده است.
🔷این قاعده نانوشته، کم و بیش، از انقلاب انگلستان تا انقلاب فرانسه در قرن نوزده، و انقلاب روسیه تا انقلاب ایران در قرن بیستم، ادامه داشته است.
🔷در دوره انقلاب، انسان وارد وضعیت فراعقل می شود و احساسات را با صورتی قدسیت یافته، مبنای عمل فردی، اجتماعی و سیاسی قرار می دهد.
🔷اما نکته اینجاست که بعد از پایان التهاب های دوره انقلاب و افتادن آب از آسیاب ها، به تدریج، دوباره، جامعه به سمت عقلانیت حرکت می کند و دولت انقلابی هم خود را با جامعه سازگار می سازد.
🔷نکته تاسف بار جامعه امروز ایران این است که مردم از فضای التهاب های دوره انقلاب خارج گشته و زندگی فردی، سیاسی و اجتماعی وابسته بر عقلانیت متعارف را می خواهند؛ اما اقلیتی تندرو منفعت طلب که بر اریکه قدرت بی مهار تکیه کرده اند، در لباس انقلابی گری، همچنان، مسیر درست جامعه را سد بندی کرده و منافع خود را بنام انقلاب با ضرب و زور دنبال می کنند.
🔷آخرین سخن: تداوم اهداف خوب یک انقلاب، همچون: آزادی، استقلال، جمهوریت، ایمان و معنویت دینی، فقط در هماوایی با اراده تاریخی ملت و پرهیز از اصرار جاهلانه بر تداوم بخشی سویه های منفی دوران هیجان های انقلابی، امکان پذیر است. تداوم انقلابی گریِ احساس پایه و عقل گریز، بجز ویران کردن دستاوردهای مثبت یک انقلاب، و به باد فنا دادن آینده یک کشور و یک ملت، سود دیگری دربر ندارد.
۲۴فروردین۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🔰فساد سیاسی و شهادت امام صادق(ع)
✍#محمود_شفیعی
🔷تمرکز قدرت مانند انباشت ثروت، یکی از دو کانون محوری خیزش مفسده در جوامع بشری در طول تاریخ زندگی اجتماعی به شمار می رود. آیات گوناگونی از قرآن خطر هر دو را بارها گوشزد کرده است. پرداختن به فرعون قدرت و قارون ثروت در کتاب آسمانی، به عنوان دو نماد کامل ستمگری، قابل توجه اند. در سوره های مختلف قرآن، به صراحت، قدرت طلبی و اصرار بر حفظ حکومت و انباشت قدرت از سوی صاحب منصبان سیاسی، خاستگاه فسادهای بزرگی چون ادعای خدایی، برتری طلبی بر دیگران، قتل و عام و کشتن بی گناهان، مصادره اموال، تخریب شهرها، ارتکاب مفسده های جنسی، تحقیر مردم، و بسیاری از ستمگری های دیگر،، دانسته شده است. تا آنجا که خداوند علت جدال نمرود با ابراهیم ع درباره پروردگارش را به پادشاهی دادن خداوند به نمرود نسبت داده است.
🔹عوامل مهار کننده قدرت سیاسی، آنچنان که در قرآن و سنت بازتاب یافته اند، فراوان اند. اموری از قبیل: خلافت و حق حاکمیت خدادادی عموم مردم در روی زمین، ولایت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر، شناساندن حکومت به مثابه امانت عموم مردم، تشکیل حکومت با رضایت همگانی (بیعت)، جریان قدرت با مشارکت مردمان (شورا و مشورت)، خیر خواهی و نظارت همگان بر کارهای حکومت، از جمله آنهاست.
🔷رواج همین عوامل در حکومت نبوی و علوی، آن دو حکومت را به دو نمونه تاریخی درخشان مبدل ساخت. با این حال، تجربه های سیاسی شکوهمند پیامبر ص و علی ع، با وجود زمینه های عملی گرایش به انحصار طلبی جاهلانه، به زودی به فراموشی سپرده شد و جهان اسلام گرفتار سلطه اموی و عباسی گشت که جملگی قدرت سیاسی را با قهر و غلبه به چنگ آوردند و با سرکوب و تحقیر عموم مردم و رقیبان تداوم بخشیدند.
🔹به لحاظ تاریخی حکومت منصور دوانیقی، دومین خلیفه یا به تعبیر خود پادشاه عباسی، از یک طرف میراث بر حکومت مبتنی بر زور بجای حکومت وابسته بر اراده خدا و مردم بود که نزدیک یک سده بر جهان اسلام سایه افکنده بود و از سوی دیگر او باید بعد از برادرش سفاح، که بسیاری از بنی امیه را برای تثبیت قدرتش قتل عام کرده بود، برای حفظ و تداوم حکومت تازه تاسیس بنی عباس شمشیر ستم را برنده تر از گذشته بکار می برد و هرگونه مخالفت احتمالی را که حفظ نظام عباسی را تهدید می نمود، در نطفه خفه می کرد. هر چند خلافت منصور نسبتا طولانی بود، دلهره حفظ و انباشت قدرت، او را رها نمی کرد و شمشیرش به خون دو شاخه از پاکان علوی (آنان که بعد از زید قیام های سیاسی نظامی را ادامه دادند، و امامان معصوم ع و پیروانشان که بعد از شهادت امام حسین ع قیام سیاسی را به مصلحت نمی دانستند) همیشه آغشته بود.
🔷 احضار مکرر امام صادق ع به عراق و دارالخلافه تازه تاسیس بغداد، و اذیت و آزار آنحضرت که همواره قرین تهدید به کشتن اتفاق افتاد، بخاطر ترس از جاذبه معنوی آن امام بر حق بود که ماندگاری قدرت باطل او را به خطر می انداخت.بین شیوه شهادت امام علیه السلام و چگونگی تهدید بودن او برای قدرت سیاسی منصور، پیوند روشنی قابل شناسایی است. منصور مانند هر حاکم ستمگر، از نابود کردن مخالفان با ضربت شمشیر و به صورت علنی ابا نداشت. اما آنان که با حکومت ستمگران، با اندیشه، ایمان، قلم و بیان و از راه های خردمندانه دیگر مبارزه می کنند، چنین مبارزانی را نمی توان با خشونت آشکار و کشتن با شمشیر از میان برداشت. مبارزه ائمه ع بعد از شهادت امام حسین ع مبارزه ای فکری و فرهنگی و استفاده از ابزار قلم و بیان بود و همین عامل به حاکمان ستمگر اجازه نمی داد، آنان را آشکارا به قتل رسانند. چنین بود که امام صادق ع در نهایت با مسموم شدن کینه توزانه خلیفه ستمگر، جام شهادت نوشید. سلام و صلوات دائمی خداوند بر امام راستگو، از روزی که چشم به جهان گشود تا روزی که در پیشگاه خداوند برانگیخته خواهد شد.
@Mahmood_shafiee
این یادداشت، از پیش، به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام، از همین کانال منتشر شده است و اکنون به همان مناسبت، باز نشر می گردد.
✍#محمود_شفیعی
🔷تمرکز قدرت مانند انباشت ثروت، یکی از دو کانون محوری خیزش مفسده در جوامع بشری در طول تاریخ زندگی اجتماعی به شمار می رود. آیات گوناگونی از قرآن خطر هر دو را بارها گوشزد کرده است. پرداختن به فرعون قدرت و قارون ثروت در کتاب آسمانی، به عنوان دو نماد کامل ستمگری، قابل توجه اند. در سوره های مختلف قرآن، به صراحت، قدرت طلبی و اصرار بر حفظ حکومت و انباشت قدرت از سوی صاحب منصبان سیاسی، خاستگاه فسادهای بزرگی چون ادعای خدایی، برتری طلبی بر دیگران، قتل و عام و کشتن بی گناهان، مصادره اموال، تخریب شهرها، ارتکاب مفسده های جنسی، تحقیر مردم، و بسیاری از ستمگری های دیگر،، دانسته شده است. تا آنجا که خداوند علت جدال نمرود با ابراهیم ع درباره پروردگارش را به پادشاهی دادن خداوند به نمرود نسبت داده است.
🔹عوامل مهار کننده قدرت سیاسی، آنچنان که در قرآن و سنت بازتاب یافته اند، فراوان اند. اموری از قبیل: خلافت و حق حاکمیت خدادادی عموم مردم در روی زمین، ولایت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر، شناساندن حکومت به مثابه امانت عموم مردم، تشکیل حکومت با رضایت همگانی (بیعت)، جریان قدرت با مشارکت مردمان (شورا و مشورت)، خیر خواهی و نظارت همگان بر کارهای حکومت، از جمله آنهاست.
🔷رواج همین عوامل در حکومت نبوی و علوی، آن دو حکومت را به دو نمونه تاریخی درخشان مبدل ساخت. با این حال، تجربه های سیاسی شکوهمند پیامبر ص و علی ع، با وجود زمینه های عملی گرایش به انحصار طلبی جاهلانه، به زودی به فراموشی سپرده شد و جهان اسلام گرفتار سلطه اموی و عباسی گشت که جملگی قدرت سیاسی را با قهر و غلبه به چنگ آوردند و با سرکوب و تحقیر عموم مردم و رقیبان تداوم بخشیدند.
🔹به لحاظ تاریخی حکومت منصور دوانیقی، دومین خلیفه یا به تعبیر خود پادشاه عباسی، از یک طرف میراث بر حکومت مبتنی بر زور بجای حکومت وابسته بر اراده خدا و مردم بود که نزدیک یک سده بر جهان اسلام سایه افکنده بود و از سوی دیگر او باید بعد از برادرش سفاح، که بسیاری از بنی امیه را برای تثبیت قدرتش قتل عام کرده بود، برای حفظ و تداوم حکومت تازه تاسیس بنی عباس شمشیر ستم را برنده تر از گذشته بکار می برد و هرگونه مخالفت احتمالی را که حفظ نظام عباسی را تهدید می نمود، در نطفه خفه می کرد. هر چند خلافت منصور نسبتا طولانی بود، دلهره حفظ و انباشت قدرت، او را رها نمی کرد و شمشیرش به خون دو شاخه از پاکان علوی (آنان که بعد از زید قیام های سیاسی نظامی را ادامه دادند، و امامان معصوم ع و پیروانشان که بعد از شهادت امام حسین ع قیام سیاسی را به مصلحت نمی دانستند) همیشه آغشته بود.
🔷 احضار مکرر امام صادق ع به عراق و دارالخلافه تازه تاسیس بغداد، و اذیت و آزار آنحضرت که همواره قرین تهدید به کشتن اتفاق افتاد، بخاطر ترس از جاذبه معنوی آن امام بر حق بود که ماندگاری قدرت باطل او را به خطر می انداخت.بین شیوه شهادت امام علیه السلام و چگونگی تهدید بودن او برای قدرت سیاسی منصور، پیوند روشنی قابل شناسایی است. منصور مانند هر حاکم ستمگر، از نابود کردن مخالفان با ضربت شمشیر و به صورت علنی ابا نداشت. اما آنان که با حکومت ستمگران، با اندیشه، ایمان، قلم و بیان و از راه های خردمندانه دیگر مبارزه می کنند، چنین مبارزانی را نمی توان با خشونت آشکار و کشتن با شمشیر از میان برداشت. مبارزه ائمه ع بعد از شهادت امام حسین ع مبارزه ای فکری و فرهنگی و استفاده از ابزار قلم و بیان بود و همین عامل به حاکمان ستمگر اجازه نمی داد، آنان را آشکارا به قتل رسانند. چنین بود که امام صادق ع در نهایت با مسموم شدن کینه توزانه خلیفه ستمگر، جام شهادت نوشید. سلام و صلوات دائمی خداوند بر امام راستگو، از روزی که چشم به جهان گشود تا روزی که در پیشگاه خداوند برانگیخته خواهد شد.
@Mahmood_shafiee
این یادداشت، از پیش، به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام، از همین کانال منتشر شده است و اکنون به همان مناسبت، باز نشر می گردد.
🔰جسم و روح نظام سیاسی
🖊هر نظام سیاسی از دو عنصر اساسی تشکیل شده است: دولت و ملت. دولت جسم نظام سیاسی و ملت روح آن را تشکیل می دهد. حفظ یک نظام سیاسی به دو شکل امکان پذیر است: حفظ جسم نظام سیاسی و حفظ روح نظام سیاسی.
🖊حفظ جسم نظام سیاسی به دو شکل صورت می گیرد: ۱. مستقیم: با کاربرد ابزارهای زور برای دفع خظرهای داخلی یا خارجی نسبت به ساقط کردن دولت، در واقع راه حفظ مستقیم نظام سیاسی خواهد بود. ۲. غیرمستقیم: راضی کردن اکثریت ملت از راه انجام کارویژه های ذاتی دولت از قبیل ایجاد توسعه و رفاه (عماره البلاد)، امنیت برای همه (جهاد عدوها)، سر و سامان دادن به مشکلات جامعه (استصلاح اهلها) تا رضایت عموم (رضی العامه) که مهمترین معیار حقانیت سیاسی یک دولت به شمار می رود (و یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده)، حفظ غیرمستقیم نظام به دست آید.
🖊اما حفظ روح نظام سیاسی یک راه بیشتر ندارد. اولویت دادن به شیوه غیرمستقیم در حفظ نظام سیاسی، یعنی کوشش بی دریغ دولت برای راضی کردن اکثریت مردم از راه انجام کارویژهایی که به نفع جامعه به عهده گرفته است. در واقع با حفظ شدن روح نظام سیاسی جسم آن نیز با اتصال به قدرت پایدار ملت تضمین خواهد شد و استفاده از زور برای حفظ جسم نظام سیاسی به حداقل، کاهش خواهد یافت.
🖊تحلیل: اگر دولتی نتواند روح نظام سیاسی را حفظ کند، یعنی نتواند رضایت اکثریت جامعه را به دست آورد، در واقع چنین دولتی علی رقم ماندگاری در صحنه سیاسی کشور، در حفظ نظام شکست خورده است. نظام بی روح را همچون آدمک به جای آدم می توان در نظر گرفت.
۱۲اردیبهشت۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🖊هر نظام سیاسی از دو عنصر اساسی تشکیل شده است: دولت و ملت. دولت جسم نظام سیاسی و ملت روح آن را تشکیل می دهد. حفظ یک نظام سیاسی به دو شکل امکان پذیر است: حفظ جسم نظام سیاسی و حفظ روح نظام سیاسی.
🖊حفظ جسم نظام سیاسی به دو شکل صورت می گیرد: ۱. مستقیم: با کاربرد ابزارهای زور برای دفع خظرهای داخلی یا خارجی نسبت به ساقط کردن دولت، در واقع راه حفظ مستقیم نظام سیاسی خواهد بود. ۲. غیرمستقیم: راضی کردن اکثریت ملت از راه انجام کارویژه های ذاتی دولت از قبیل ایجاد توسعه و رفاه (عماره البلاد)، امنیت برای همه (جهاد عدوها)، سر و سامان دادن به مشکلات جامعه (استصلاح اهلها) تا رضایت عموم (رضی العامه) که مهمترین معیار حقانیت سیاسی یک دولت به شمار می رود (و یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده)، حفظ غیرمستقیم نظام به دست آید.
🖊اما حفظ روح نظام سیاسی یک راه بیشتر ندارد. اولویت دادن به شیوه غیرمستقیم در حفظ نظام سیاسی، یعنی کوشش بی دریغ دولت برای راضی کردن اکثریت مردم از راه انجام کارویژهایی که به نفع جامعه به عهده گرفته است. در واقع با حفظ شدن روح نظام سیاسی جسم آن نیز با اتصال به قدرت پایدار ملت تضمین خواهد شد و استفاده از زور برای حفظ جسم نظام سیاسی به حداقل، کاهش خواهد یافت.
🖊تحلیل: اگر دولتی نتواند روح نظام سیاسی را حفظ کند، یعنی نتواند رضایت اکثریت جامعه را به دست آورد، در واقع چنین دولتی علی رقم ماندگاری در صحنه سیاسی کشور، در حفظ نظام شکست خورده است. نظام بی روح را همچون آدمک به جای آدم می توان در نظر گرفت.
۱۲اردیبهشت۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
سلام علیکم. مصاحبه بالا☝️ پاسخ به سوالی است که مجله حوزه مطرح کرده و از بنده خواسته است درباره آن نظر بدهم. سوال این است که الگوی رایج رابطه روحانیت با حکومت نقد و بررسی شود و راه کارهای جایگزین هم مطرح گردد.
Forwarded from بنیاد شهید مطهری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟢 نکتهای شنیدنی از شهید مطهری درباره سرایت فساد از خواص به مردم و سرایت صلاح از مردم به خواص
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در تلگرام، ایتا و سروش👇
www.tgoop.com/motahari_ir
eitaa.com/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در تلگرام، ایتا و سروش👇
www.tgoop.com/motahari_ir
eitaa.com/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
محمود شفیعی
🟢 نکتهای شنیدنی از شهید مطهری درباره سرایت فساد از خواص به مردم و سرایت صلاح از مردم به خواص 🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در تلگرام، ایتا و سروش👇 www.tgoop.com/motahari_ir eitaa.com/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
این کلیپ از مرحوم مطهری را به خاطر اهمیت سیاسی-دینی آن و اعتقاد راسخی که بدان دارم، در اینجا☝️قرار دادم.
محمود شفیعی
1_7114944487.mp4
💠 ورود فقه از حوزه خصوصی به حوزه عمومی
🎙 دکتر محمود شفیعی
❇️ ویژهنامه بررسی شرایط و موانع «فقه کارآمد»
⚠️ فرهیختگان و علاقهمندان میتوانند برای تهیه نسخه چاپی یا الکترونیکی این شماره، درخواست خود را به آیدی @m110614 در ایتا و تلگرام ارسال نمایند.
🆔 @didebane_andisheh
🎙 دکتر محمود شفیعی
❇️ ویژهنامه بررسی شرایط و موانع «فقه کارآمد»
⚠️ فرهیختگان و علاقهمندان میتوانند برای تهیه نسخه چاپی یا الکترونیکی این شماره، درخواست خود را به آیدی @m110614 در ایتا و تلگرام ارسال نمایند.
🆔 @didebane_andisheh
🔰نظريه اباحه: تاملی در نتایج فقهی-سیاسی
✍اباحه در گفتمان ديني شيعه با سه رويكرد فقهي، اصول فقهي و كلامي مورد مطالعه قرار گرفته است. در بحث كنوني در صدد تحليل اباحه كلامي، در مقابل حظر در رويكرد معتزلي، هستيم. اباحه در اين معنا مورد قبول اكثريت علماي شيعه در كلام و، به تبع، در فقه قرار گرفته است. اباحه در كلام، بحثي درباره كار تشريعي خداوند است. در اين چارچوب، مساله اين است كه شارع متعال در هنگام تشريع احكام در لوح محفوظ الهي، آزاد بودن از تكليف را براي انسان مقرر فرموده است؛ يا برعكس، اراده تشريعي خداوند اين بوده است كه انسان¬ همه¬جا تكليف دارد و تكليف نداشتن در موارد محدودي است كه هر كدام به طور مشخص از سوي خدا تشريع شده و در نهايت از سوي پيامبر ص به دست بشر رسيده است. نظريه اباحه مي¬خواهد صورت اول و نظريه حظر مي¬خواهد صورت دوم را اثبات کند.
✍نظريه اباحه پيامدهاي مهم فقهي-سياسي در پي دارد. پذيرش اباحه ميدان فراخي پيش¬روي انسان همچون كنش¬گري تاريخي-اجتماعي مي¬گشايد. با اين نظريه، دو قلمرو شرع (مجموعه¬اي از احكام الزامي پيشين الهي) و قلمرو عرف (مجموعه¬اي از تجربه¬هاي تاريخي-اجتماعي عملي و نظري به مثابه محصول اراده آزاد بشر) شكل خواهد گرفت كه در تعامل باهمديگر، جامعه¬اي مشابه و در عين حال متفاوت از ديگر جوامع را به وجود خواهد آورد. انسان با تكيه بر اين نظريه، خواهد توانست با اِعمال اراده آزاد در گستره بي¬انتهاي تاريخي-اجتماعي، رقم زننده مشروع سرنوشت خود از زواياي گوناگون سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ديگر حوزه¬هاي خرد و كلان گردد. از آنجا كه اراده بشر غيرقابل پيش-بيني است، انسان به شكل پسيني و سيال، با اراده¬هاي فردي و اجتماعي، آينده¬اي بهتر از گذشته و مدام به شكل مشروع نوشونده را رقم خواهد زد. با اين ديدگاه، براي استفاده از تجربه¬هاي جديد بشري در هر نقطه¬اي از جهان، در همه حوزه¬هاي زندگي، نه تنها مانعي پيشيني از سوي شرع وجود نخواهد داشت، كه تعامل با تمدن جديد و قرار گرفتن در ميدان جاذبه آن و دانش¬هاي جديد، تا جايي كه ناقض احكام الزامي پيشيني موجود در قلمرو شرع نباشد، مورد تاييد دين قرار خواهد گرفت.
✍نظريه اباحه مي¬تواند با گستراندن انواع آزادي¬هاي سياسي، هرگونه نگاه بدبينانه به پندارها، گفتارها و كردارهاي گوناگون انسان در جامعه را مهار كند و خوش¬بيني به كنش انساني را موجه سازد. در مقابل، پذيرش نظريه حظر و شكل¬گيري ذهنيت حظرگرا، فراهم¬آورنده جامعه¬اي به غايت بسته و آلوده به انواع بدبيني¬ها، خشونت¬ها و شرارت¬ها بنام دين را در پي خواهد داشت. هم¬چنين ديدگاه حظر تساهل و تسامح در زندگي اجتماعي را بي¬رنگ خواهد ساخت و رواداري را از بين خواهد برد. دين سهله و سمحه به دين متصلب تبديل خواهد شد. به جاي سخت¬گير بودن در مقابل دشمنان دين و ملت، سخت¬گيري¬هاي زايد و زيان¬بخش در جامعه ايماني، جاي دوستي و مهرباني را پر خواهد كرد. شايد خشونت¬هاي شكل گرفته در تاريخ معتزله، بر خلاف شهرت آنان به عقل¬گرايي و مختار بودن انسان، شاهدي مناسب در اين زمينه باشد.
۲۴اردیبهشت ۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✍اباحه در گفتمان ديني شيعه با سه رويكرد فقهي، اصول فقهي و كلامي مورد مطالعه قرار گرفته است. در بحث كنوني در صدد تحليل اباحه كلامي، در مقابل حظر در رويكرد معتزلي، هستيم. اباحه در اين معنا مورد قبول اكثريت علماي شيعه در كلام و، به تبع، در فقه قرار گرفته است. اباحه در كلام، بحثي درباره كار تشريعي خداوند است. در اين چارچوب، مساله اين است كه شارع متعال در هنگام تشريع احكام در لوح محفوظ الهي، آزاد بودن از تكليف را براي انسان مقرر فرموده است؛ يا برعكس، اراده تشريعي خداوند اين بوده است كه انسان¬ همه¬جا تكليف دارد و تكليف نداشتن در موارد محدودي است كه هر كدام به طور مشخص از سوي خدا تشريع شده و در نهايت از سوي پيامبر ص به دست بشر رسيده است. نظريه اباحه مي¬خواهد صورت اول و نظريه حظر مي¬خواهد صورت دوم را اثبات کند.
✍نظريه اباحه پيامدهاي مهم فقهي-سياسي در پي دارد. پذيرش اباحه ميدان فراخي پيش¬روي انسان همچون كنش¬گري تاريخي-اجتماعي مي¬گشايد. با اين نظريه، دو قلمرو شرع (مجموعه¬اي از احكام الزامي پيشين الهي) و قلمرو عرف (مجموعه¬اي از تجربه¬هاي تاريخي-اجتماعي عملي و نظري به مثابه محصول اراده آزاد بشر) شكل خواهد گرفت كه در تعامل باهمديگر، جامعه¬اي مشابه و در عين حال متفاوت از ديگر جوامع را به وجود خواهد آورد. انسان با تكيه بر اين نظريه، خواهد توانست با اِعمال اراده آزاد در گستره بي¬انتهاي تاريخي-اجتماعي، رقم زننده مشروع سرنوشت خود از زواياي گوناگون سياسي، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ديگر حوزه¬هاي خرد و كلان گردد. از آنجا كه اراده بشر غيرقابل پيش-بيني است، انسان به شكل پسيني و سيال، با اراده¬هاي فردي و اجتماعي، آينده¬اي بهتر از گذشته و مدام به شكل مشروع نوشونده را رقم خواهد زد. با اين ديدگاه، براي استفاده از تجربه¬هاي جديد بشري در هر نقطه¬اي از جهان، در همه حوزه¬هاي زندگي، نه تنها مانعي پيشيني از سوي شرع وجود نخواهد داشت، كه تعامل با تمدن جديد و قرار گرفتن در ميدان جاذبه آن و دانش¬هاي جديد، تا جايي كه ناقض احكام الزامي پيشيني موجود در قلمرو شرع نباشد، مورد تاييد دين قرار خواهد گرفت.
✍نظريه اباحه مي¬تواند با گستراندن انواع آزادي¬هاي سياسي، هرگونه نگاه بدبينانه به پندارها، گفتارها و كردارهاي گوناگون انسان در جامعه را مهار كند و خوش¬بيني به كنش انساني را موجه سازد. در مقابل، پذيرش نظريه حظر و شكل¬گيري ذهنيت حظرگرا، فراهم¬آورنده جامعه¬اي به غايت بسته و آلوده به انواع بدبيني¬ها، خشونت¬ها و شرارت¬ها بنام دين را در پي خواهد داشت. هم¬چنين ديدگاه حظر تساهل و تسامح در زندگي اجتماعي را بي¬رنگ خواهد ساخت و رواداري را از بين خواهد برد. دين سهله و سمحه به دين متصلب تبديل خواهد شد. به جاي سخت¬گير بودن در مقابل دشمنان دين و ملت، سخت¬گيري¬هاي زايد و زيان¬بخش در جامعه ايماني، جاي دوستي و مهرباني را پر خواهد كرد. شايد خشونت¬هاي شكل گرفته در تاريخ معتزله، بر خلاف شهرت آنان به عقل¬گرايي و مختار بودن انسان، شاهدي مناسب در اين زمينه باشد.
۲۴اردیبهشت ۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✅انسان فردی و مدنی، به مثابه آخرین کنش گر در حوزه دین
🖊۱. دین در لوح محفوظ کنش گری مستقیم خداوند بوده و دسترسی به آن برای هرکسی ممکن نیست. تنها پاکانی از بندگان الهی به این مرحله استعلایی دسترسی دارند. (لا یمسه الا المطهرون ).
🖊۲. دین منتقل شده به پیامبران الهی ص، کارویژه ماموران ویژه خداوند، جبرائیل و امثال او، شمرده می شود. دسترسی به این دین، مخصوص پیامبرانی است که به آنها وحی شده است. (انا انزلناه فی لیله القدر و ...).
🖊۳. آنچه که پیامبران الهی از راه بیان ملفوظ، دین وحی شده را به قلمرو زبان بشری تبدیل ساخته اند، مستقیم به کنش پیامبران الهی مربوط است. آنان این توانایی را دارند که به ابلاغ دینی بپردازند که طی فرایند وحی بدان دست یافته اند.
🖊۴. از این مرحله به بعد که امکان شنیدن یا خواندن سخن خداوند و پس از آن اندیشیدن و فهمیدن پیام خداوند، برای عموم مردم امکان پذیر می گردد، کنش گری افراد عادی در حوزه دین شروع می شود. (انا انزلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون). پس پیام خداوند در آخرین مرحله به کنش افراد عادی تبدیل می گردد.
🖊 در این مرحله چهارم دو نوع فهم دینی را می توان از همدیگر جدا کرد: الف. فهم آموزه هایی که به زندگی فردی افراد مربوط است ب. فهم آموزه هایی که درباره زندگی اجتماعی آنان وارد شده است.
🖊در بخش اول آن دسته از احکام الهی که به فهم فردی تبدیل شده و آن فرد بعد از فهمیدن، آن آموزه را تصدیق کرده است، چنین آموزه ای برای او قطعی می گردد و این فرد در آن زمینه تکلیف ایمانی پیدا می کند. اغلب احکام دینی که رابطه انسان با خدا یا رابطه انسان با خود را بیان می کنند، در این بخش قرار می گیرند.
🖊در مقابل، آموزه های بخش دوم، زمانی می تواند به تکلیف اجتماعی تبدیل گردد، که ابتدا از سوی، نه یک فرد یا گروه خاص، که افراد جامعه هدف، مورد فهم و بعد از آن مورد اذعان قرار گیرد. در واقع در این مرحله چنین آموزه هایی به معروف و منکر اجتماعی تبدیل می گردند و طی سازوکار مدنی می توان چنین تعلیماتی را به مجموعه ای از کدهای قانونی تبدیل کرد و حکومت مدنی را مکلف ساخت تا در آن چارچوب به حکمرانی بپردازد و آن تعالیم را با اقتدار اجرا کند.
۲۴اریبهشت۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
🖊۱. دین در لوح محفوظ کنش گری مستقیم خداوند بوده و دسترسی به آن برای هرکسی ممکن نیست. تنها پاکانی از بندگان الهی به این مرحله استعلایی دسترسی دارند. (لا یمسه الا المطهرون ).
🖊۲. دین منتقل شده به پیامبران الهی ص، کارویژه ماموران ویژه خداوند، جبرائیل و امثال او، شمرده می شود. دسترسی به این دین، مخصوص پیامبرانی است که به آنها وحی شده است. (انا انزلناه فی لیله القدر و ...).
🖊۳. آنچه که پیامبران الهی از راه بیان ملفوظ، دین وحی شده را به قلمرو زبان بشری تبدیل ساخته اند، مستقیم به کنش پیامبران الهی مربوط است. آنان این توانایی را دارند که به ابلاغ دینی بپردازند که طی فرایند وحی بدان دست یافته اند.
🖊۴. از این مرحله به بعد که امکان شنیدن یا خواندن سخن خداوند و پس از آن اندیشیدن و فهمیدن پیام خداوند، برای عموم مردم امکان پذیر می گردد، کنش گری افراد عادی در حوزه دین شروع می شود. (انا انزلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون). پس پیام خداوند در آخرین مرحله به کنش افراد عادی تبدیل می گردد.
🖊 در این مرحله چهارم دو نوع فهم دینی را می توان از همدیگر جدا کرد: الف. فهم آموزه هایی که به زندگی فردی افراد مربوط است ب. فهم آموزه هایی که درباره زندگی اجتماعی آنان وارد شده است.
🖊در بخش اول آن دسته از احکام الهی که به فهم فردی تبدیل شده و آن فرد بعد از فهمیدن، آن آموزه را تصدیق کرده است، چنین آموزه ای برای او قطعی می گردد و این فرد در آن زمینه تکلیف ایمانی پیدا می کند. اغلب احکام دینی که رابطه انسان با خدا یا رابطه انسان با خود را بیان می کنند، در این بخش قرار می گیرند.
🖊در مقابل، آموزه های بخش دوم، زمانی می تواند به تکلیف اجتماعی تبدیل گردد، که ابتدا از سوی، نه یک فرد یا گروه خاص، که افراد جامعه هدف، مورد فهم و بعد از آن مورد اذعان قرار گیرد. در واقع در این مرحله چنین آموزه هایی به معروف و منکر اجتماعی تبدیل می گردند و طی سازوکار مدنی می توان چنین تعلیماتی را به مجموعه ای از کدهای قانونی تبدیل کرد و حکومت مدنی را مکلف ساخت تا در آن چارچوب به حکمرانی بپردازد و آن تعالیم را با اقتدار اجرا کند.
۲۴اریبهشت۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✅دوم خرداد در یک نگاه
✍روزهای پرشکوه خرداد نزدیک است؛ دوم خرداد، اما، از همه نزدیک تر. پاس داشتن این روز، پاسداری از ماه عسل یک انقلاب پرتلاطم است. با توضیحی که در پی خواهد آمد می توان عصر هشت ساله اصلاحات را، جوانترین دوره انقلاب اسلامی در نظر گرفت.
🖊۱. در آن روز به یاد ماندنی در حالی انتخاباتی پرشکوه رقم خورد که آگاهی یک ملت در مسیری تکاملی به اوج رسیده بود و در واقع، میوه آگاهی انباشتی، دوم خرداد ببار نشست. در آن انتخابات هر کاندیدایی، نه تکرار دیگری، که نماینده گونه ای منحصر به فرد از فکر و علاقه خاص در فضای سیاسی بود. درون چنین زمینه مناسبی برای انتخاب بهترین، اکثریت بزرگ جامعه، به گزینشی تاریخی دست زدند و پر به سوی مردی گشودند که پندار، گفتار و کردارش نمایش گر خردمندانه ترین گفتمان سیاسی زمانه بود.
🖊۲. در این روز مردی از دودمان سیادت، خردمندی و پاکی، در افق سیاسی ظاهر گشت. او سواد اعظم ملت را، که از مردمان رنگارنگ این سرزمین تشکیل می شدند، در میدان جاذبه خود گرد هم آورد. با آمدن دولت مرد اندیشمند، جناب آقای خاتمی عزیز، "ید الله مع الجماعه" رخ نمود؛ چرا که نه تنها آرامشی در داخل حکمفرما گشت و فاصله مردم و حکومت به کسوف رفت، تنش زدایی در عرصه سیاست خارجی جایگاه ایران را در نظام بین الملل بسی ارتقا بخشید.
🖊۳. در دوم خرداد مردم به توسعه سیاسی رای مثبت دادند و با شناختی عمیق از دردهای درهم تنیده و چندلایه مزمن در این مرزوبوم، این بار، انگشت روی دردی گذاشتند که همچون علت العلل، دردهای دیگر از آن ناحیه بر خاسته بود. بی تردید "استبداد ایرانی" همواره در شکل های گوناگونی چون استبداد سنتی، شبه مدرن یا شبه مدرن نفتی، سرنوشت این جامعه کهن را در دستان تک اراده حکومت گران وانهاده و مردمان را همچون نامحرمان، از شریک شدن در قدرت ناکام گذاشته بود.
🖊۴. جامعه ایران از زمان فروپاشی اقتدار قدیم و قرار گرفتن آن در حاشیه نظام جهانی شکل گرفته در عصر جدید، به یک آگاهی تاریخی پاگذاشته بود. آگاهی از شجره خبیثه استبداد و میوه تلخ آن، یعنی انحطاط همه جانبه، مردم ایران را وارد یک مبارزه بی امان با استبداد تاریخی کرد. نتیجه یک سده مبارزه پیوسته، در نهایت، انقلابی به غایت سیاسی را به پیروزی رساند. در هسته مرکزی شعارهای اصلی چنین انقلابی، آزادی سیاسی قرار گرفته بود. از فردای پیروزی انقلاب، جنگ و خرابی، و بعد از آن ضرورت فوری اولویت قرار گرفتن ساختن ویرانی های جنگ و ترمیم زندگی اقتصادی حداقلی، پرداختن به آزادی سیاسی را به تاخیر انداخت. تا روزی که دوم خرداد از راه رسید و لحظه باز شدن کلاف اهداف اساسی انقلاب و پیروزی آن در میدان عمل آغاز گشت؛ چرا که اصلی ترین برنامه دولت اصلاحات بر اولویت توسعه سیاسی با رو آوردن به قانون گرایی، جامعه مدنی، آزادی سیاسی و اموری از این دست، قرار گرفت.
🖊۵. در چنین شرایطی بود که در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ جایگاه ایران در داخل و خارج از هر جهت، ارتقا یافت. رضایت عموم از حکومت فزونی گرفت. مردم روزگار وفور نعمت های مادی را همراه با سلامت اقتصادی، پاک دستی حاکمان، ارزانی کالاها و ثبات قیمتها در سطحی گسترده تجربه کردند. آنان در این سال ها از رئیس جمهور پاک دست و خوشنام خود، به جز احترام و تعظیم به ملت، اهتمام به باز نگه داشتن فضای سیاسی و شنیده شدن صداهای گوناگون جامعه، تکریم دانش، دانشگاه و دانشمند، اثری از بی اعتنایی به مردم و دور خوردن اراده ملت ندیدند.
🖊۶. در عرصه سیاست خارجی عزت جامعه و مصلحت مردم به اولویتی واقعی تبدیل شد. حکمت بر تصمیم های سیاست خارجی حاکم گشت و خود را در قالب تنش زدایی با منطقه و جهان شرق و غرب نمایان ساخت. اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی به تعامل برخاست. سرمایه ها و سرمایه گذاران خارجی افزایش یافتند و نشاط اقتصادی در جای جای ایران بالیدن گرفت. عسلویه در جنوب به شهر بزرگ سرمایه گذاری در بخش گاز تبدیل شد و نیرویی دو چندان، ماشین اقتصادی ایران را به حرکت درآورد.
🖊۷. امید، نشاط، عزت، حکمت، مصلحت، صلح و دوستی، ایمان ومعنویت، افتخار به اسلامیت و ایرانیت، جان تازه گرفتن هویت ملی، و بسیاری از فضایل فرهنگی، اجتماعی و مذهبی، پیوست های ناگسستنی وضعیتی بود که از دوم خرداد شروع شد و تا سالها شیرینی زندگی در سایه حکمرانی خردمندانه را بر پا نگه داشت. درس بزرگ از دوم خرداد این است که تنها راه حل بحران های امروز و فردای ایران، برگشت صادقانه و همه جانبه حکومت به سوی ملت و جامعه خواهد بود و نه هیچ چیز دیگر. تنها حکومت مشروع، مورد رضایت خداوند، ماندگار، بالنده و خود افزاینده، حکومت مدنی است که از متن جامعه برخیزد و خود را هرگز تافته جدا بافته نداند و از آقا بالا سر بودن دست شوید.
یک روز پیش از دوم خرداد ۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✍روزهای پرشکوه خرداد نزدیک است؛ دوم خرداد، اما، از همه نزدیک تر. پاس داشتن این روز، پاسداری از ماه عسل یک انقلاب پرتلاطم است. با توضیحی که در پی خواهد آمد می توان عصر هشت ساله اصلاحات را، جوانترین دوره انقلاب اسلامی در نظر گرفت.
🖊۱. در آن روز به یاد ماندنی در حالی انتخاباتی پرشکوه رقم خورد که آگاهی یک ملت در مسیری تکاملی به اوج رسیده بود و در واقع، میوه آگاهی انباشتی، دوم خرداد ببار نشست. در آن انتخابات هر کاندیدایی، نه تکرار دیگری، که نماینده گونه ای منحصر به فرد از فکر و علاقه خاص در فضای سیاسی بود. درون چنین زمینه مناسبی برای انتخاب بهترین، اکثریت بزرگ جامعه، به گزینشی تاریخی دست زدند و پر به سوی مردی گشودند که پندار، گفتار و کردارش نمایش گر خردمندانه ترین گفتمان سیاسی زمانه بود.
🖊۲. در این روز مردی از دودمان سیادت، خردمندی و پاکی، در افق سیاسی ظاهر گشت. او سواد اعظم ملت را، که از مردمان رنگارنگ این سرزمین تشکیل می شدند، در میدان جاذبه خود گرد هم آورد. با آمدن دولت مرد اندیشمند، جناب آقای خاتمی عزیز، "ید الله مع الجماعه" رخ نمود؛ چرا که نه تنها آرامشی در داخل حکمفرما گشت و فاصله مردم و حکومت به کسوف رفت، تنش زدایی در عرصه سیاست خارجی جایگاه ایران را در نظام بین الملل بسی ارتقا بخشید.
🖊۳. در دوم خرداد مردم به توسعه سیاسی رای مثبت دادند و با شناختی عمیق از دردهای درهم تنیده و چندلایه مزمن در این مرزوبوم، این بار، انگشت روی دردی گذاشتند که همچون علت العلل، دردهای دیگر از آن ناحیه بر خاسته بود. بی تردید "استبداد ایرانی" همواره در شکل های گوناگونی چون استبداد سنتی، شبه مدرن یا شبه مدرن نفتی، سرنوشت این جامعه کهن را در دستان تک اراده حکومت گران وانهاده و مردمان را همچون نامحرمان، از شریک شدن در قدرت ناکام گذاشته بود.
🖊۴. جامعه ایران از زمان فروپاشی اقتدار قدیم و قرار گرفتن آن در حاشیه نظام جهانی شکل گرفته در عصر جدید، به یک آگاهی تاریخی پاگذاشته بود. آگاهی از شجره خبیثه استبداد و میوه تلخ آن، یعنی انحطاط همه جانبه، مردم ایران را وارد یک مبارزه بی امان با استبداد تاریخی کرد. نتیجه یک سده مبارزه پیوسته، در نهایت، انقلابی به غایت سیاسی را به پیروزی رساند. در هسته مرکزی شعارهای اصلی چنین انقلابی، آزادی سیاسی قرار گرفته بود. از فردای پیروزی انقلاب، جنگ و خرابی، و بعد از آن ضرورت فوری اولویت قرار گرفتن ساختن ویرانی های جنگ و ترمیم زندگی اقتصادی حداقلی، پرداختن به آزادی سیاسی را به تاخیر انداخت. تا روزی که دوم خرداد از راه رسید و لحظه باز شدن کلاف اهداف اساسی انقلاب و پیروزی آن در میدان عمل آغاز گشت؛ چرا که اصلی ترین برنامه دولت اصلاحات بر اولویت توسعه سیاسی با رو آوردن به قانون گرایی، جامعه مدنی، آزادی سیاسی و اموری از این دست، قرار گرفت.
🖊۵. در چنین شرایطی بود که در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ جایگاه ایران در داخل و خارج از هر جهت، ارتقا یافت. رضایت عموم از حکومت فزونی گرفت. مردم روزگار وفور نعمت های مادی را همراه با سلامت اقتصادی، پاک دستی حاکمان، ارزانی کالاها و ثبات قیمتها در سطحی گسترده تجربه کردند. آنان در این سال ها از رئیس جمهور پاک دست و خوشنام خود، به جز احترام و تعظیم به ملت، اهتمام به باز نگه داشتن فضای سیاسی و شنیده شدن صداهای گوناگون جامعه، تکریم دانش، دانشگاه و دانشمند، اثری از بی اعتنایی به مردم و دور خوردن اراده ملت ندیدند.
🖊۶. در عرصه سیاست خارجی عزت جامعه و مصلحت مردم به اولویتی واقعی تبدیل شد. حکمت بر تصمیم های سیاست خارجی حاکم گشت و خود را در قالب تنش زدایی با منطقه و جهان شرق و غرب نمایان ساخت. اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی به تعامل برخاست. سرمایه ها و سرمایه گذاران خارجی افزایش یافتند و نشاط اقتصادی در جای جای ایران بالیدن گرفت. عسلویه در جنوب به شهر بزرگ سرمایه گذاری در بخش گاز تبدیل شد و نیرویی دو چندان، ماشین اقتصادی ایران را به حرکت درآورد.
🖊۷. امید، نشاط، عزت، حکمت، مصلحت، صلح و دوستی، ایمان ومعنویت، افتخار به اسلامیت و ایرانیت، جان تازه گرفتن هویت ملی، و بسیاری از فضایل فرهنگی، اجتماعی و مذهبی، پیوست های ناگسستنی وضعیتی بود که از دوم خرداد شروع شد و تا سالها شیرینی زندگی در سایه حکمرانی خردمندانه را بر پا نگه داشت. درس بزرگ از دوم خرداد این است که تنها راه حل بحران های امروز و فردای ایران، برگشت صادقانه و همه جانبه حکومت به سوی ملت و جامعه خواهد بود و نه هیچ چیز دیگر. تنها حکومت مشروع، مورد رضایت خداوند، ماندگار، بالنده و خود افزاینده، حکومت مدنی است که از متن جامعه برخیزد و خود را هرگز تافته جدا بافته نداند و از آقا بالا سر بودن دست شوید.
یک روز پیش از دوم خرداد ۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✍خیانت جاهلانه: تندروی بنام انقلابی گری
✅شوربختانه امروز کشوری نمی شناسیم که اسلامی باشد و دوستان خود را از همکیشان خود انتخاب کرده باشد. این در حالی است که قرآن به مسلمانان دستور داده است که از غیرخودشان، بطانه، دوست محرم اسرار، برنگیرند.
✅در تاریخ معاصر، دو سده اخیر، مهمترین کشورهای جهان اسلام، پیوسته از کشورهای اسلامی گسسته و به سوی کشوری غیراسلامی دل بسته اند. ترکیه جدید، حتی بعد از روی کار آمدن اسلام گرایان، چند دهه است که آرزوی پیوستن به اروپا را دارد. عربستان و مصر در جهان عرب همواره پیوندی ناگسستنی با آمریکا برقرار کرده اند. کشور ایران نیز در تاریخ معاصر تفاوتی با همگنان خود در جهان ترک و عرب نداشته است. قاجاریه، از زمان ناصرالدین شاه به بعد، ایران را به روس و انگلیس وابسته کردند و هیچگاه، از میدان جاذبه آن دو کشور خارج نشدند. در دوره پهلوی ایران یکی از دو ستون سیاست خارجی آمریکا در خلیج فارس را تشکیل می داد. با حیرتی عمیق باید اعتراف کرد که برخلاف شعارهای گسترده وحدت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی هم دوستان خود را، در نهایت، نه از میان کشورهای مسلمان که از کشورهای دیگری چون روسیه و چین انتخاب کرد.
✅بی دلیل نیست که از فردای پایان جنگ جهانی دوم تا به امروز که بیش از ۸۰ سال سپری می شود، کشور فلسطین در دست غاصبان صهیونیستی باقی مانده است و همه مبارزه های پراکنده کشورهای اسلامی، در وضعیت فقدان اتحاد و ابتلا به تفرقه های درونی، ناکام مانده و با شکست روبرو گشته است. از تفرقه درونی جز شکست و ناکامی نمی توان انتظار داشت. ز کوزه آن تراود که در اوست.
✅اکنون با روی کار آمدن دولت وفاق گرای دکتر پزشکیان و اقدامات شایسته او در بسط و گسترش روابط با همسایگان مسلمان، در میان کشورهای عربی، ترکی و فارسی، فرصتی برای جبران خطای بزرگ تاریخی در گسستن از همکیشان و یافتن دوستان از بیگانگان، در اختیار جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
✅همه مردم، نخبگان دانش و قدرت از هر طیف، جناح و حزبی، این برگشت به آغوش جهان اسلام را باید به فال نیک بگیرند و در تقویت و حراست از آن یار همدیگر باشند. قوه عاقله کشور، چه آنان که دستی در قدرت دارند و چه آنها که غیر از قلم، زبان، گفتن و نوشتن ابزاری برای تاثیرگذاری ندارند، این وظیفه اخلاقی را بر دوش می کشند که از تقویت این راه جدید لحظه ای درنگ نکنند و از ملامت نادانان، قدرت طلبان و خود حق پنداران ملول و خسته نگردند.
✅تردیدی نیست و همچون روز روشن آشکار است که بعضی کج روی ها در جمهوری اسلامی و دور شدن ایران از کشورهای اسلامی، مانند دور شدن از نظام جهانی و محروم گشتن از روابطی میانه روانه با همه کشورهای جهان، به جای پیوستن و بلکه وابسته شدن به چند قدرت شرقی، به توهم انقلابی گری، نتیجه اقدامات تندروی هایی بود که نه اندازه کافی دین شناس بودند و نه خود را در بند مشورت با دین شناسان می دانستند و نه غیر از توهم خود حق پنداری انگیزه ای برای بالندگی ایران اسلامی در سر می پروراندند.
✅رابطه رو به گسترش ایران با عربستان به عنوان کشوری اسلامی که قبله مسلمانان، مرقد مطهر پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله و سلم، مرقدهای مطهر تعدادی از امامان معصوم علیهم السلام، قبرهای صحابه کبار حضرت رسول ص و بسیاری از آثار، نمادها و شعائر اسلامی، در آن قرار گرفته اند، جرقه امیدی برای برگشت صلابت به جهان اسلام است که هر کسی با هر بهانه ای، جاهلانه یا خود ستانه یا خود حق پندارانه، بخواهد در آن خدشه وارد کند و موفقیت آن را ناکام سازد یا به تاخیر اندازد، خیانتی نابخشودنی خواهد بود. هم چنین، هر رسانه عمومی یا خصوصی دیداری، شنیداری و نوشتاری، مجازی یا واقعی، که به حمایت از این حماقت های فردی یا گروهی یا باندی بپردازد، شریک این خیانت بزرگ نابخشودنی خواهند شد. انتظار عموم جامعه ایمانی و اسلامی این است که با این کج روی ها یک بار برای همیشه برخورد مناسب صورت گیرد و شیوه های نادرست در این کشور به سنت سیئه تبدیل نگردد.
۹خرداد۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✅شوربختانه امروز کشوری نمی شناسیم که اسلامی باشد و دوستان خود را از همکیشان خود انتخاب کرده باشد. این در حالی است که قرآن به مسلمانان دستور داده است که از غیرخودشان، بطانه، دوست محرم اسرار، برنگیرند.
✅در تاریخ معاصر، دو سده اخیر، مهمترین کشورهای جهان اسلام، پیوسته از کشورهای اسلامی گسسته و به سوی کشوری غیراسلامی دل بسته اند. ترکیه جدید، حتی بعد از روی کار آمدن اسلام گرایان، چند دهه است که آرزوی پیوستن به اروپا را دارد. عربستان و مصر در جهان عرب همواره پیوندی ناگسستنی با آمریکا برقرار کرده اند. کشور ایران نیز در تاریخ معاصر تفاوتی با همگنان خود در جهان ترک و عرب نداشته است. قاجاریه، از زمان ناصرالدین شاه به بعد، ایران را به روس و انگلیس وابسته کردند و هیچگاه، از میدان جاذبه آن دو کشور خارج نشدند. در دوره پهلوی ایران یکی از دو ستون سیاست خارجی آمریکا در خلیج فارس را تشکیل می داد. با حیرتی عمیق باید اعتراف کرد که برخلاف شعارهای گسترده وحدت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی هم دوستان خود را، در نهایت، نه از میان کشورهای مسلمان که از کشورهای دیگری چون روسیه و چین انتخاب کرد.
✅بی دلیل نیست که از فردای پایان جنگ جهانی دوم تا به امروز که بیش از ۸۰ سال سپری می شود، کشور فلسطین در دست غاصبان صهیونیستی باقی مانده است و همه مبارزه های پراکنده کشورهای اسلامی، در وضعیت فقدان اتحاد و ابتلا به تفرقه های درونی، ناکام مانده و با شکست روبرو گشته است. از تفرقه درونی جز شکست و ناکامی نمی توان انتظار داشت. ز کوزه آن تراود که در اوست.
✅اکنون با روی کار آمدن دولت وفاق گرای دکتر پزشکیان و اقدامات شایسته او در بسط و گسترش روابط با همسایگان مسلمان، در میان کشورهای عربی، ترکی و فارسی، فرصتی برای جبران خطای بزرگ تاریخی در گسستن از همکیشان و یافتن دوستان از بیگانگان، در اختیار جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
✅همه مردم، نخبگان دانش و قدرت از هر طیف، جناح و حزبی، این برگشت به آغوش جهان اسلام را باید به فال نیک بگیرند و در تقویت و حراست از آن یار همدیگر باشند. قوه عاقله کشور، چه آنان که دستی در قدرت دارند و چه آنها که غیر از قلم، زبان، گفتن و نوشتن ابزاری برای تاثیرگذاری ندارند، این وظیفه اخلاقی را بر دوش می کشند که از تقویت این راه جدید لحظه ای درنگ نکنند و از ملامت نادانان، قدرت طلبان و خود حق پنداران ملول و خسته نگردند.
✅تردیدی نیست و همچون روز روشن آشکار است که بعضی کج روی ها در جمهوری اسلامی و دور شدن ایران از کشورهای اسلامی، مانند دور شدن از نظام جهانی و محروم گشتن از روابطی میانه روانه با همه کشورهای جهان، به جای پیوستن و بلکه وابسته شدن به چند قدرت شرقی، به توهم انقلابی گری، نتیجه اقدامات تندروی هایی بود که نه اندازه کافی دین شناس بودند و نه خود را در بند مشورت با دین شناسان می دانستند و نه غیر از توهم خود حق پنداری انگیزه ای برای بالندگی ایران اسلامی در سر می پروراندند.
✅رابطه رو به گسترش ایران با عربستان به عنوان کشوری اسلامی که قبله مسلمانان، مرقد مطهر پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله و سلم، مرقدهای مطهر تعدادی از امامان معصوم علیهم السلام، قبرهای صحابه کبار حضرت رسول ص و بسیاری از آثار، نمادها و شعائر اسلامی، در آن قرار گرفته اند، جرقه امیدی برای برگشت صلابت به جهان اسلام است که هر کسی با هر بهانه ای، جاهلانه یا خود ستانه یا خود حق پندارانه، بخواهد در آن خدشه وارد کند و موفقیت آن را ناکام سازد یا به تاخیر اندازد، خیانتی نابخشودنی خواهد بود. هم چنین، هر رسانه عمومی یا خصوصی دیداری، شنیداری و نوشتاری، مجازی یا واقعی، که به حمایت از این حماقت های فردی یا گروهی یا باندی بپردازد، شریک این خیانت بزرگ نابخشودنی خواهند شد. انتظار عموم جامعه ایمانی و اسلامی این است که با این کج روی ها یک بار برای همیشه برخورد مناسب صورت گیرد و شیوه های نادرست در این کشور به سنت سیئه تبدیل نگردد.
۹خرداد۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
VID-20250609-WA0019.mp4
7.9 MB
سخنان گهربار آیت الله علامه حسن زاده آملی
#پ.ن: سازنده این کلیپ به آن مرحوم خدمت نکرده است؛ بلکه بر اسب سرکش جهل و نادانی، شهوت و هوسرانی سوار شده، و بر آن مرحوم خیانت کرده است؛ چرا که آن مرحوم اهل طعنه و کنایه کشیدن و جای خدا نشستن نبود.
#پ.ن: سازنده این کلیپ به آن مرحوم خدمت نکرده است؛ بلکه بر اسب سرکش جهل و نادانی، شهوت و هوسرانی سوار شده، و بر آن مرحوم خیانت کرده است؛ چرا که آن مرحوم اهل طعنه و کنایه کشیدن و جای خدا نشستن نبود.
VID-20250613-WA0033.mp4
3.5 MB
#پ.ن: سخنان حکمت آمیز، سرشار از دانایی و روحانیت و معنویت.
فتبارک الله احسن الخالقین که انسانی چون علی علیه الصلاه و السلام آفرید.
پیشاپیش روز بزرگ غدیر رو تبریک عرض می کنم. محمود شفیعی
فتبارک الله احسن الخالقین که انسانی چون علی علیه الصلاه و السلام آفرید.
پیشاپیش روز بزرگ غدیر رو تبریک عرض می کنم. محمود شفیعی
🔰آتش و خون: کینه های بی پایان
✅لعنه الله علی قوم الظالمین. اتحاد در برابر یک رژیم وحشی فرعونی از خود راضی، اسرائیل غاصب، که با کشتن، دریدن و خون ریختن آرام می گیرد و از جنگ و تجاوز لذت می برد، یک ضرورت ملی است.
✅در برابر تهاجم وحشیانه رژیم خونخوار، بدون همدلی و هم صدایی ملت، با همه انتقادهایی که بر سیاست های داخلی و خارجی مطرح است، همگان ضرر خواهند کرد. از دشمن سفاک جز دریدن، بریدن، بردن و غارت کردن موهبتی نمی توان انتظار داشت.
✅با حمله ناجوانمردانه ای که سفاکان صهیونیستی آغاز کردند، پیکر ایران عزیز زخمی گشت و خون های زیادی به ناحق بر زمین ریخت. امروز تک تک ما باید با جان و دل، از دیانت، حیثیت، جان ها و مال ها، ثروت، قدرت و عظمت این سرزمین، و شور و نشاط زندگی برای فرزندان مان، دفاع کنیم.
✅ زندگی در خفت و خواری مرگ است و مرگ با آزادگی و شجاعت و ایستادگی، افتخاری ابدی است. بزرگان دین و خرد، بجز این در زمانه وحشی گری و طغیان ستم، آموزه دیگری بر ما نیاموخته اند. هیهات من الذله.
✅ همگی برای نجات کشور از اهریمنان درنده خود دست در دست هم دهیم و با همه وجود، آتش قهر و جنگ شیطانی اهریمن را خاموش سازیم. هر گونه باز کردن سر گلایه ها همه را به شکست، هرج و مرج، بحران های درونی بی پایان مبتلا می سازد. زمان زمان دفع خطر خارجی است و البته پیروزی فقط با اراده شکست ناپذیر الهی میسر است. با اتکا به یاری خداوند شر دشمن را از این سرزمین، انشاءالله و به اذن او، دفع خواهیم کرد.
۲۳ خرداد ۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee
✅لعنه الله علی قوم الظالمین. اتحاد در برابر یک رژیم وحشی فرعونی از خود راضی، اسرائیل غاصب، که با کشتن، دریدن و خون ریختن آرام می گیرد و از جنگ و تجاوز لذت می برد، یک ضرورت ملی است.
✅در برابر تهاجم وحشیانه رژیم خونخوار، بدون همدلی و هم صدایی ملت، با همه انتقادهایی که بر سیاست های داخلی و خارجی مطرح است، همگان ضرر خواهند کرد. از دشمن سفاک جز دریدن، بریدن، بردن و غارت کردن موهبتی نمی توان انتظار داشت.
✅با حمله ناجوانمردانه ای که سفاکان صهیونیستی آغاز کردند، پیکر ایران عزیز زخمی گشت و خون های زیادی به ناحق بر زمین ریخت. امروز تک تک ما باید با جان و دل، از دیانت، حیثیت، جان ها و مال ها، ثروت، قدرت و عظمت این سرزمین، و شور و نشاط زندگی برای فرزندان مان، دفاع کنیم.
✅ زندگی در خفت و خواری مرگ است و مرگ با آزادگی و شجاعت و ایستادگی، افتخاری ابدی است. بزرگان دین و خرد، بجز این در زمانه وحشی گری و طغیان ستم، آموزه دیگری بر ما نیاموخته اند. هیهات من الذله.
✅ همگی برای نجات کشور از اهریمنان درنده خود دست در دست هم دهیم و با همه وجود، آتش قهر و جنگ شیطانی اهریمن را خاموش سازیم. هر گونه باز کردن سر گلایه ها همه را به شکست، هرج و مرج، بحران های درونی بی پایان مبتلا می سازد. زمان زمان دفع خطر خارجی است و البته پیروزی فقط با اراده شکست ناپذیر الهی میسر است. با اتکا به یاری خداوند شر دشمن را از این سرزمین، انشاءالله و به اذن او، دفع خواهیم کرد.
۲۳ خرداد ۱۴۰۴ شفیعی
@Mahmood_shafiee