KTABDANSH Telegram 4470
کتاب دانش
.... خویشتن خواهی، ظریف‌ترین، دشوارترین و واپسین هنر است. #فردریش_نیچه 📖 مطالعه قسمت بیستُ نه زرتشت پرسید: آیا تو تا آخرین لحظه به او ( خدا ) خدمت کردی؟ او دید که چون بشر بر صلیب آویزان است، نتوانست این صحنه را تحمل کند، به‌طوری‌که…
...

📖 مطالعه قسمت سی

زرتشت هنوز تنهایی خویش را
باز‌نیافته بود که صدائی شنید؛
بایست! ای زرتشت، صبر کن، منم
سایهٔ تو!
زرتشت نایستاد، به‌خود گفت
پس کنج انزوای من به‌کجا رفته؟
چطور! عجیب‌ترین چیزها به ما
مقدسان و منزویان سالخورده
روی ننموده است؟
تو چیستی؟ چرا تو، خود را سایهٔ من
می‌نامی؟
سایه جواب داد تو هرکجا نشسته‌ای
من هم نشسته‌ام راه‌ها را با تو
پیموده‌ام. / اگر مرا تقوایی هست،
بی‌باکی از هرگونه محرمات است.
با تو، من اعتقاد به کلمات و ارزش‌ها
و اسامی بزرگ را از یاد برده‌ام.
آیا نام، چیزی جز پوست است؟
اغلب من واقعا از نزدیک حقیقت را
دنبال کرده‌ام. / حقیقت مرا با سر
به زمین زده است ‌. / آن‌طور که
می‌خواهم زندگی کنم یا اگر میسر
نشد اصولا زندگی نکنم؟ / آیا
مرا مقصدی هست؟ / تنها کسی‌که
می‌داند به‌کجا روان است باد
موافق را می‌شناسد.
/ سرمنزل مقصود کجاست؟
چنين گفت زرتشت
آیا هرگز دیده‌ای چگونه جانیان و
ادم‌کشان در زندان راحت
می‌خسبند؟ مواظب باش یک مذهب
محدود تو را محدود می‌سازد.
با ازدست‌دادن هدفت، تو راه خود
را نیز گم کرده‌ای.
راه غار من از آن طرف است.
در منزل من جشنی امشب برپاست.

در حوالی ظهر، زرتشت در کنار یک
درخت انگور درحالی‌که به خواب
می‌رفت چنین گفت
عجب صلح و آرامشی! آیا جهان
در این لحظه به‌سر‌حد‌کمال نرسیده
است؟ مرا چه دست داده؟ به‌راستی
که این خواب سبک است‌.
من همچون یک کشتی، در آرام‌ترین
بندرگاه، استراحت می‌کنم. مخوان!
آرام باش! جهان تکمیل می‌شود.
چقدر به‌دست آوردن سعادت سهل
است! کفر است گر بگویم دانا
هستم! عجبا! زرتشت خود را گسترد
و خفت. ای آسمان بالای سر من،
تو گوش می‌دهی‌؟ زرتشت مدت
طویلی نیارمید.
سپس به غار خود بازگشت.
به‌ناگاه فریاد استغاثه‌ای شنید.
این فریاد عجیب و گوناگون بود؛
از درهم آمیختن صداهایی بسیار.
وارد شد:
همهٔ آن کسانی را که در راه دیده بود
باهم نشست بودند. او یکایک آنان را
با احترام ورانداز کرد.
تمامی به‌پا‌خواستند و
چنین گفت زرتشت
ای مردمان عجیب! اکنون عالی‌مرد
در غار من نشسته است!
شما باهم سازگار نیستید!
نمی‌دانید چه‌چیز موجب تشجیع من
شده. مرا ببخشید! زیرا هرکس‌
وقتی چشمش به ناامیدی می‌افتد،
متهور می‌شود. / برای تشویق یک
مرد ناامید، هرکس‌ خود را به
اندازهٔ کافی قوی فرض می‌کند.
اینجا محیط فرمانده من است.
هرآنچه مراست، امشب از آن شما
خواهد بود. غار من مأمن استراحت
شما خواهد بود. / در خانهٔ من
هیچ‌کس مأیوس نخواهد شد.
از حیوانات وحشی در امان
خواهید بود.‌ این هدیه من است.
اگر انگشت کوچک من را به‌دست
آورید، همگی دستم را بگیرید!
قلبم را هم تصرف کنید!
ای دوستان خوش‌آمدید!
اینجا خانهٔ خودتان است.
چنين گفت زرتشت

📚 چنین گفت زرتشت - نیچه


● ادامه دارد
...📚



tgoop.com/ktabdansh/4470
Create:
Last Update:

...

📖 مطالعه قسمت سی

زرتشت هنوز تنهایی خویش را
باز‌نیافته بود که صدائی شنید؛
بایست! ای زرتشت، صبر کن، منم
سایهٔ تو!
زرتشت نایستاد، به‌خود گفت
پس کنج انزوای من به‌کجا رفته؟
چطور! عجیب‌ترین چیزها به ما
مقدسان و منزویان سالخورده
روی ننموده است؟
تو چیستی؟ چرا تو، خود را سایهٔ من
می‌نامی؟
سایه جواب داد تو هرکجا نشسته‌ای
من هم نشسته‌ام راه‌ها را با تو
پیموده‌ام. / اگر مرا تقوایی هست،
بی‌باکی از هرگونه محرمات است.
با تو، من اعتقاد به کلمات و ارزش‌ها
و اسامی بزرگ را از یاد برده‌ام.
آیا نام، چیزی جز پوست است؟
اغلب من واقعا از نزدیک حقیقت را
دنبال کرده‌ام. / حقیقت مرا با سر
به زمین زده است ‌. / آن‌طور که
می‌خواهم زندگی کنم یا اگر میسر
نشد اصولا زندگی نکنم؟ / آیا
مرا مقصدی هست؟ / تنها کسی‌که
می‌داند به‌کجا روان است باد
موافق را می‌شناسد.
/ سرمنزل مقصود کجاست؟
چنين گفت زرتشت
آیا هرگز دیده‌ای چگونه جانیان و
ادم‌کشان در زندان راحت
می‌خسبند؟ مواظب باش یک مذهب
محدود تو را محدود می‌سازد.
با ازدست‌دادن هدفت، تو راه خود
را نیز گم کرده‌ای.
راه غار من از آن طرف است.
در منزل من جشنی امشب برپاست.

در حوالی ظهر، زرتشت در کنار یک
درخت انگور درحالی‌که به خواب
می‌رفت چنین گفت
عجب صلح و آرامشی! آیا جهان
در این لحظه به‌سر‌حد‌کمال نرسیده
است؟ مرا چه دست داده؟ به‌راستی
که این خواب سبک است‌.
من همچون یک کشتی، در آرام‌ترین
بندرگاه، استراحت می‌کنم. مخوان!
آرام باش! جهان تکمیل می‌شود.
چقدر به‌دست آوردن سعادت سهل
است! کفر است گر بگویم دانا
هستم! عجبا! زرتشت خود را گسترد
و خفت. ای آسمان بالای سر من،
تو گوش می‌دهی‌؟ زرتشت مدت
طویلی نیارمید.
سپس به غار خود بازگشت.
به‌ناگاه فریاد استغاثه‌ای شنید.
این فریاد عجیب و گوناگون بود؛
از درهم آمیختن صداهایی بسیار.
وارد شد:
همهٔ آن کسانی را که در راه دیده بود
باهم نشست بودند. او یکایک آنان را
با احترام ورانداز کرد.
تمامی به‌پا‌خواستند و
چنین گفت زرتشت
ای مردمان عجیب! اکنون عالی‌مرد
در غار من نشسته است!
شما باهم سازگار نیستید!
نمی‌دانید چه‌چیز موجب تشجیع من
شده. مرا ببخشید! زیرا هرکس‌
وقتی چشمش به ناامیدی می‌افتد،
متهور می‌شود. / برای تشویق یک
مرد ناامید، هرکس‌ خود را به
اندازهٔ کافی قوی فرض می‌کند.
اینجا محیط فرمانده من است.
هرآنچه مراست، امشب از آن شما
خواهد بود. غار من مأمن استراحت
شما خواهد بود. / در خانهٔ من
هیچ‌کس مأیوس نخواهد شد.
از حیوانات وحشی در امان
خواهید بود.‌ این هدیه من است.
اگر انگشت کوچک من را به‌دست
آورید، همگی دستم را بگیرید!
قلبم را هم تصرف کنید!
ای دوستان خوش‌آمدید!
اینجا خانهٔ خودتان است.
چنين گفت زرتشت

📚 چنین گفت زرتشت - نیچه


● ادامه دارد
...📚

BY کتاب دانش


Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/4470

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The visual aspect of channels is very critical. In fact, design is the first thing that a potential subscriber pays attention to, even though unconsciously. Judge Hui described Ng as inciting others to “commit a massacre” with three posts teaching people to make “toxic chlorine gas bombs,” target police stations, police quarters and the city’s metro stations. This offence was “rather serious,” the court said. Ng Man-ho, a 27-year-old computer technician, was convicted last month of seven counts of incitement charges after he made use of the 100,000-member Chinese-language channel that he runs and manages to post "seditious messages," which had been shut down since August 2020. According to media reports, the privacy watchdog was considering “blacklisting” some online platforms that have repeatedly posted doxxing information, with sources saying most messages were shared on Telegram. A new window will come up. Enter your channel name and bio. (See the character limits above.) Click “Create.”
from us


Telegram کتاب دانش
FROM American