tgoop.com/ktabdansh/4440
Last Update:
....
خویشتن خواهی، ظریفترین،
دشوارترین و واپسین هنر است.
✍ #فردریش_نیچه
📖 مطالعه قسمت بیستُ نه
زرتشت پرسید:
آیا تو تا آخرین لحظه به او ( خدا )
خدمت کردی؟ او دید که چون
بشر بر صلیب آویزان است،
نتوانست این صحنه را تحمل کند،
بهطوریکه عشق او به بشر،
جهنم او شد.
تو میدانی راههای او چقدر عجیب
است.
پاپ که یک چشمش کور بود گفت:
بین خودمان باشد، در امور مربوط
به خدا، من روشنتر از زرتشت
هستم و حق هم همین است.
ارادهٔ من در همهٔ امور از، ارادهٔ او
پیروی کرده است.
آنکس که او بهعنوان خدای عشق
ستايش میکند، نظر خوبی دربارهٔ
عشق ندارد.
آیا این خدا نمیخواست قاضی
هم باشد؟
ولی آنکس که عاشق است عشقش
را مافوق مکافات و مجازات قرار
میدهد.
چنين گفت زرتشت
من همهٔ آن چیزهایی را دوست
میدارم که نگاهی صاف و گفتاری
راست دارند. از اینکه ما او را خوب
نفهمیدهایم نسبت به ما غضبناک
میشد. چیزی از قبيله کشیشان
در او بود.
اگر خطا از گوش ما بود، چرا او
به ما گوش هایی داد که خوب
نفهمیم؟ حتی در ترحم هم
خوشسلیقه نبود!
انسان باید تقدیر خود باشد.
پاپ گفت:
در حالیکه وانمود میکنی
من در تو نوعی آمرزش و رحمت
از خدا میبینم. اجازه بده یک شب
مهمان تو باشم.
زرتشت راه را به او نشان داد.
زرتشت به مردی برخورد کرد:
- تمام افراد فرومایه، امروزه
ترحم را تقوا میخوانند، بسان
مرغماهیخوار به حرفهای کم
عمق نظر میدوزند، تو از شرم
بزرگترين رنجکشان، شرمنده
هستی و چون تعلیم میدهی:
همهٔ آفرینندگان سختاند، همهٔ
عشقهای بزرگ بر ترحم خود
فائق میآيند.
زرتشت راه غار خود
را به او نشان داد.
" چقدر بشر خود را دوست دارد،
او دشمن خود است. ولی بشر
چیزی است که باید تعالی یابد.
زرتشت در راه به مردی گدا رسید
که میان دو گاو ماده مشغول صحبت
بود. زرتشت از او پرسید اینجا
چه میکنی؟
- بهدنبال خوشبختیام. اگر ما تغییر
نکنیم و بهشکل گاوان درنیاییم وارد
ملکوت آسمان نخواهیم شد.
ما باید نشخوارکردن بیاموزیم،
رهایی از شرِ غم و تنفر.
چنين گفت زرتشت
تو از ثروت خود گذشتی!
آموختی که/ خوب بخشیدن از
خوب گرفتن مشکلتر است و
همچنین آموختی که/ خوب
بخشیدن هنری است و درواقع /
آخرین و زیرکترین و ماهرانهترین
هنرهای مهربانی است!
مرد گدا گفت:
/ هرآنکسکه چون بطریِ شکمداری،
گردنی بیاندازه تنگ داشته باشد و
قطرهقطره محتویات خود را بیرون
دهد امروزه گردنش را آزادانه
میشکنند.
/ حرص، حسرت و حسادتِ تلخ،
انتقامکشی و غضب و تکبر و اما
ملکوت آسمانها به گاوان تعلق
دارد.
زرتشت گفت: چرا ملکوت آسمانها
به اغنیا تعلق ندارد؟
- آنان با چشمانی سرد و افکاری
شهوانی، منفعت خود را بههرطریق
و وسیلهای بهچنگ میآورند.
پدرانشان، جیببران و لاشخوران
کهنهاند. گاوان درازکشیدن و
نشخوارکردن آموختهاند و از
ناراحتی قلب بهدوراند.
زرتشت راه غار را به او نشان داد.
چنين گفت زرتشت
📚 چنین گفت زرتشت - نیچه
● ادامه دارد
خلاصهنویسی
...📚
BY کتاب دانش
Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/4440