tgoop.com/ktabdansh/4390
Last Update:
....
📖 مطالعه
قسمت بیستّ هفت
آدمی چیست؟
چنبری از مارهای وحشی که
بهندرت باهم در صلح و صفا
بهسر توانند بُرد.
عالیجناب ✍ #فردریش_نیچه
بهراستی آنکس که میخواهد برق
آینده را روشن کند، باید همچون
ابری طوفانی، مدتهای مدید بر
کوهها سایه افکند.
من تو را ای ابدیت دوست میدارم.
اگر خشم من کوهها را شکافته،
جدولهای قدیمی را تکهتکه کرده،
اگر بر سر مزار خدایان قدیم نشسته،
اگر آتش را در روح شریر ریخته،
اگر الفبای من زهد من رقاص بوده،
بخوان و دیگر سخن مگو /
" وای بر کسانیکه عاشقاند ولی
نمیتوانند بر ترحم خود مسلط
شوند.
ابلیس روزی بهمن اینچنین گفت:
حتی خداوند نیز بی جهنم خود نیست.
جهنم او عشق مفرط او نسبت به
بشر است. "
ماهها و سالها گذشت و موهای
زرتشت سپید شد.
حیوانات به زرتشت گفتند ای
زرتشت بهدنبال خوشبختی خود برو.
چنین گفت زرتشت
من آموزگار و تعلیمدهندهام.
آموختهام که/ آنچه هستی شو.
نه بیصبرم نه صبور! انتظار
کشیدن را فراموش کردهام تا
رنج نکشم.
دوری زمان و نزدیکی زمان را
درک میکنید؟
صحبت دو پادشاه باهم :
امروز دهقانان بهترین مردماناند.
اما در زباله اوباش، همهچیز باهم
مخلوط است. هیچکس نمیداند
چگونه باید مردم را محترم بشمارد.
آداب خوب! - ولی نزد ما همهچیز
دروغ و فاسد است.
کیست که امروز در پی داد و ستد
و معامله با قدرت نباشد؟ /
امان از زندگی کردن با اوباش.
چه کثافتی است اول بودن میان
اوباش. - فایدهٔ پادشاهان این دوره
چیست؟ - هیچ اتفاق بدی در
سرنوشت انسانی از این بدتر نیست
که نیرومندترین مردان زمین،
مقدمترین اشخاص در آن نباشد.
آنها به حیوان شبیهند؛
" بنگرید من تنها تقوا هستم !
زرتشت گفت: آیا در بین پادشاهان
عقل هم، یافت میشود؟ من به
گوشهای دراز آنها اعتنایی ندارم.
اکنون همهچیز کج و منحرف شده!
چه زوالی! هرگز جهان بدین پایه
پست نشده! یکی از پادشاه گفت
- چه خوب است که انسان با شهامت
باشد! یک جنگ خوب هر سببی را
مقدس میسازد!
شمشیرها باورهای کهنه ، خشک و
بیخون میبافند و چه آههای
عمیقی نمیکشیدند. یک شمشیر
همواره خون میخواهد/
زرتشت از آنان خواست به غار او
بروند. سپس چنین گفت زرتشت
انتظار کشیدن را بیاموزید که تنها
تقوای شما همین است.
📚 چنین گفت زرتشت - نیچه
● ادامه دارد
...📚
BY کتاب دانش
Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/4390