tgoop.com/ktabdansh/4374
Last Update:
....
همانا آدمیان نیک و بدشان را همه،
خود به خویشتن دادهاند.
همانا که آن را نستاندهاند، آن را
نیافتهاند و چون ندایی اسمانی
بر ایشان فرود نیامده است.
✍ #فردریش_نیچه
📖 مطالعه قسمت بیستُ شش
آرزوی من این است که مردان و زنان
چنین باشند:
اولی قابل و آماده برای جنگیدن و
دومی قابل برای زاییدن و هردو
قادر به رقصیدن باشند. و هر
روزی که در آن پایکوبی نباشد،
گمشده و تلفشده محسوب میشود
و هر حقیقتی که باخود خنده نیاورد
دروغ حساب میشود.
به هوش باشید که -- عقد و
ازدواجتان قرار بدی نباشد --
با عجله نباشد که طلاق و زنا به
دنبال دارد.-- [ در پس ازدواجی بد
طلاق بهتر از دروغ گفتن و خیانت
است ]
-- ای کاش اشخاص درست به
یکدیگر میگفتند: آیا میتوانیم
عشق خود را پایدار نگهداریم؟
عروسی صغیر ( منظور نامزدی است )
ببینید شايسته این ازدواج هستید؟
- چنین است نصیحت من به
اشخاص درست.
- شما نه تنها بهسمت جلو،
بلکه بهسمت بالا زاد و ولد کنید.
اجتماع بشری، قصدی است و
تعلیم من برای یافتن یک فرمانده.
آیا درک کردید؟
ای برادران، راه راست را بروید و
راه راست رفتن را بیاموزید. //
نه بهسمت اجداد، که بهسمت اولاد
برانید. شما برادران من هستید؛
نرم، مطیع و تسلیمشونده نباشید:
آفرینندگان سختاند.
چه سعادتی است نوشتن بر روی
فلزاتی سخت! ای برادران سخت
شوید. // کیست که نلغزیده باشد؟
ایستادن را بیاموزید. //
همچون کمان خم میشوم و همچون
ارادهٔ خورشید یک پیروزی بزرگ
دارم. چنین گفت زرتشت
برخیز و گوشهای خود را باز کن.
گفتگو و شنیدن روح مرا تازه میکند.
زبان، جنون شیرینی است. مرد
کوچک زندگی را متهم میسازد!
بشر بیرحمترین حیوانات به خود
است. بدترین چیزهای بشر برای
بهترین چیزهای موجود در او لازم
است. - من به صلیب کشیده نشدم
تا بدانم بشر، شریر است. اما بهترین
اعمال او جزئی است. -
روح را از تاریکی، غبار، عنکبوت،
آزادی و تقواهای بیارزش پاک
کردهام. دیگران را چگونه قانع کنی
و خم شدن و زانو زدن را از تو دور
کردهام. با طوفانی که عقل نام دارد.
همچون درخت تاک، روییدن میکنی.
آیا دهنده نباید از گیرنده " برای
اینکه میگیرد تشکر کند؟
وفور تو میدرخشد. لبخند تو مشتاق
گریستن است. آیا گریستن نوعی
شکوه نیست؟
تو با صدای بلند آواز بخوان تا دریاها
آرام شوند. بخوان تا من از تو تشکر
کنم. چنین گفت زرتشت
دومین آواز رقص
ای زندگی من؛
تو خندان، آب شونده و رقصانی.
گوش رقاص در پنجههای پای او قرار
دارد. تو ( زندگی ) مسیر کج را
میآموزی و پای من فریب و نیرنگ
را میآموزد. کیست که تو را دوست
ندارد؟ تو ای جغد و ای خفاش،
نمیخواهی مرا فریب دهی؟
این رقص روی درختان است. تو
میجهی. امان از تو ای مار لعنتی!
من از اینکه چوپان تو باشم بهتنگ
آمدهام. با مقام شلاق من تو خواهی
رقصید.
زندگی گفت: ای زرتشت؛ ما دونفر
هرگز کار خوب یا بد نمیکنیم.
ما مرتع خور را در ماورای نیکی و
بدی یافتهایم. اگر روزی عقل تو
تو را ترک کند، عشق من به تو
خواهد رسید. ای زرتشت تو کاملا
به من وفاد نیستی. مرا ترک میکنی.
ای زرتشت تو چیزی میدانی که
هیچکس دیگر نمیداند.
چنین گفت زرتشت :
یک! ای بشر توجه کن. دو! که واقعا
نیمهشب چه میگوید. سه! من
خفتهام. چهار! من از رؤیای عمیق
خود بیدار شدم. پنج! جهان عمیق
است. شش! و عمیقتر از آن است
که روز تصورش میکند. هفت!
غم آن عمیق است. هشت! و
شادی آن عمیقتر از غم آن.
نه! غم میگوید: از اینجا برو و
نابود شو. ده! اما شادی ابدیت را
میجوید. یازده! ابدیتی عمیق و
بیپایان را. دوازده!
📚چنین گفت زرتشت - نیچه
● ادامه دارد
...📚
BY کتاب دانش
Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/4374