tgoop.com/ktabdansh/4280
Last Update:
....
عدهای در این جهان
بهترین لذایذ زندگی را
میبرند و بهما وعدهٔ زندگی
در جهان دیگری را میدهند؛
سادهلوحانه نیست؟
✍ #فردریش_نیچه "
📖 مطالعه قسمت بیست و دو
و من مشاهده کردم غم بسیار،
بشر را فراگرفته است و
بهترین مردمان نیز از کار خود
خسته شدهاند.
همهچیز پوچ است و همهچیز
یکی است و آنچه شدنی است
به وقوع پیوسته است.
شراب ما به زهر مبدل شده و
مزارع قلب ما زرد است، تمام
چشمهها و دریاها خود را
عقبکشیدهاند.
انعکاس آه و ناله ما در مردابهای
کمعمق چنین است.
زرتشت از فالگیر چنین شنید.
ای کاش این روشنایی در غم
خاموش نمیشد.
زرتشت بهراه افتاد و سهشبانهروز
حرفی نزد و بهخواب رفت.
خوابی وحشتناک دید ؛ سکوتی
سهمگین، دری بسته و تابوتی سیاه!
که چنان هراسان شد و تعبیرش
نمیدانست.
یکی از پیروانش گفت:
تو همه را مغلوب کردهای، تو ای
مدافع زندگی، همچون بادی شدید
آنها بهسوی تو میآيند.
زرتشت با صدایی بلندگفت :
برخیزید، فالگیر هم خواهد آمد
و من دریایی را که میتواند در
آن خود را غرق کند نشان میدهم.
هنگامیکه از پل میگذشتند
گوژپشتی وی را گفت:
به ما میآموزی ولی ابتدا ما
مفلوجان را قانع ساز!
چنين گفت زرتشت:
کور را بینا کنم! کوهان از گوژپشت
برگیرم! شل را شفادهم .
من چنین کنم کور پلیدیها را
میبیند، کوهان بردارم روح او
خواهد رفت .
شل دویدن نیاموخته .
اینها جزئیترین عیبهاست.
من عیوب بسیار مهمتری را
دیدهام که سکوت اختیار میکنم.
برخی فقط چشماند، یا یک گوش
تحلیل شده یا شکم بزرگ حتی
یک صورت حسود.
مرد مفلوج گفت: قطعات و اعضای
قطع شده در حوادث بسیارند اما
من یک مرد تمام عیار نمیبینم.
شما اغلب از خود پرسیدهاید:
زرتشت برای ما چیست؟
مرد حرف یا عمل؟ فاتح یا وارث؟
پزشک یا بیمار؟ شاعر یا گوینده؟
خوب یا بد؟
اگر بشر شاعر یا معماخوان و منجی
حوادث نمیبود من چگونه بشر
باشم؟
رهایی مردم گذشته و تغییر "چنین
بوده" من آن را "چنین میخواهم" را
نجات واقعی میخوانم.
آن چیزی که آزاد میسازد و
خوشی میآورد " اراده " نام دارد
و این است آنچه من به شما
دوستان، آموختهام ولی این
حقیقت را نیز بیاموزید:
هنوز " اراده " زندانی است .
اراده موجب آزادی است؛ ولی
آن را که حتی نجاتدهنده را
زنجیر میکند چه نام دارد؟
این ماتم منفرد و غضبان اراده
" چنین بود " نام دارد.
اراده موجب آزادی است ولی
برای رهایی از شر اندوه و سخریهٔ
زندان خود،
چه تدبیر کرده است؟
ارادهٔ محبوس بهطرز احمقانهای
رهایی میبخشد.
خشمگین است که چرا به عقب
برنمیگردد و بدین سان ارادهٔ
رها سازنده مبدل به یک
آزاردهنده میگردد .
چون دسترسی به گذشته ندارد،
انتقام خود را از رنج میگیرد.
براستیکه جنون عظیمی در
ارادهٔ ما نهفته است. این ديوانگی
فکر کردن هم آموخته است.
ای دوستان من، بدانید که در
گذشته فکر انتقام و اینکه هرکجا
مصیبتی هست لاجرم باید
مجازاتی هم باشد، بهترین نظريه
مردمان بوده است.
انتقام خود را مجازات مینامند و
با یک لفظ دروغین،
وجدانی راحت برای خود جعل
میکند.
ابرهایی روی عقل را پوشاند تا
دیوانگی تعلیم دهد که همهچیز
نابود میشود؛
دیوانگی چنین تعلیم داد؛
اشیا از نظر اخلاق به ترتیب
عدالت و مجازات، مرتب شدهاند.
اگر یک عدالت ابدی وجود داشته
باشد ، رهایی و نجات میسر است؟
هیچ عملی را نمیتوان نابود کرد؛
چگونه میتوان آن را با مجازات از
بین برد. نفس " وجود" باید عمل و
گناه را تکرار کند.
به شما تعلیم دادم: " اراده "
آفریدن است.
" چنین بود " یک قطعه،
آیا اراده تاکنون از شر دیوانگی خود
رها یافته؟ آیا اراده سعادتبخش
شده؟
اراده یعنی خواست توانایی "
مشکل است زندگی در بین مردمان.
آنچه وحشتناک است، ارتفاع نیست
بلکه افتادن از بلندیهاست...
چنين گفت زرتشت
📚چنین گفت زرتشت - نیچه
● ادامه دارد
...📚
BY کتاب دانش
Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/4280