KTABDANSH Telegram 4259
کتاب دانش
..... 📖 صندوقچه قسمت هشتم پیرزن با آرامش و تشریفات تمام، گویی آئینی مذهبی را به‌جا می‌آورد، دوربین را با دو دست جلو برد. به‌نظر می‌رسید هیجانی ناشناخته در وجودش حس می‌کند، نوعی شادمانی که مانند جسارت یا گستاخی ترس‌آور بود و هم‌زمان مانند معجونی…
.
.....

داستان‌های کوتاه

📖 بی‌اعتنا

نویسنده: مارسل_پروست

لوپره حتی یک‌بار در منزل او
به ضیافت ناهار رفته بود.
بانو لاورانس نتیجه گرفت که:
- به‌هرصورت جای تأسف نیست‌.
لوپره بسیار خوش‌برخورد است اما
ویژگی چشمگیری ندارد، به‌ویژه
برای ناز‌پرورده‌ترین زن پاریس.
کاملا درک می‌کنم که روابط و
دوستی‌های صميمانهٔ شما،
مشکل‌پسندتان کرده باشد.

همه اعتقاد داشتند که لوپره مردی
خوش‌برخورد اما بسیار معمولی
است.
مادلن احساس کرد که عقیدهٔ او
دقیقآ چنین نیست و متعجب شد؛
اما چون غیبت لوپره سبب دلسردی
بسیارش نمی‌شد، تمایلش تا
سرحد اندوه و نگرانی پیش نرفت.
در تالار سرها به‌سمت او چرخیده
بود و دوستان، از همان لحظه،
برای سلام گفتن و تمجید
به‌سویش می‌آمدند.
این برایش تازگی نداشت و با این
وصف با روشن‌بینی مبهم
اسب‌سواری در طول مسابقه یا
بازیگری در طول اجرای نمایش،
حس می‌کرد که امشب آسان‌تر و
کامل‌تر از همیشه در جمع
می‌درخشد.
بی هیچ جواهری، نیم‌تنهٔ تور زردی
پوشیده از گل‌های ارکیده برتن
داشت، به گیسوان سیاهش نیز
چند گل ارکیده زده بود که آن
انبوه بلند و تاریک، رشته‌های
رنگ‌پریده‌ای از نور می‌آویخت.
شاداب بسان گل‌هایش و بسان
آنها در اندیشه، با جذابيت
پولینزی" آرایش موهایش،
خاطره‌ی مه‌نو پیرلوتی و
رینالدوهان را در ذهن زنده می‌کرد.

آن شب، زن جوان به پرتو لطف و
زیبائی‌اش در چشمان خیره و
مبهوتی که با وفاداری راستین
آنها را نمایان می‌ساختند، با
بی‌اعتنایی شادمانه‌ای می‌نگریست
که به‌زودی جای خود را به این
تأسف داد که لوپره او را در آن
حال ندیده است.
بانو لاورانس هم‌چنان که به
نیم‌تنهٔ او نگاه می‌کرد، با صدای
بلند گفت:
- چقدر گل‌ها را دوست دارد.
در حقیقت نیز مادلن گل‌ها را
دوست داشت، به این مفهوم
پیش پا افتاده که می‌دانست
چقدر زیبا هستند و چقدر
سرچشمهٔ زیبایی.
حسن و ملاحت آن‌ها را دوست
داشت، شادی و نیز اندوهشان را،
اما از دور، مانند جنبه‌ای از
زیبایی‌شان. هرگاه طراوتشان را
از دست می‌دادند مانند لباسی
رنگ و رو رفته، دورشان می‌ریخت.

در طول میان پرده، مادلن ناگهان
لوپره را در ردیف جلو دید‌.
چند لحظه بعد، ژنرال بوایر،
کنت و کنتس دالری اور"
خداحافظی کردند و او را با
بانو لاورانس تنها گذاشتند.
مادلن دریافت که به خواهش
لوپره، در لژ را برای او باز می‌کنند.

" ترجمهٔ خانم؛ مهوش قویمی "
قسمت دوم

ادامه دارد

...📚🌟🖊
👍8👎1



tgoop.com/ktabdansh/4259
Create:
Last Update:

.
.....

داستان‌های کوتاه

📖 بی‌اعتنا

نویسنده: مارسل_پروست

لوپره حتی یک‌بار در منزل او
به ضیافت ناهار رفته بود.
بانو لاورانس نتیجه گرفت که:
- به‌هرصورت جای تأسف نیست‌.
لوپره بسیار خوش‌برخورد است اما
ویژگی چشمگیری ندارد، به‌ویژه
برای ناز‌پرورده‌ترین زن پاریس.
کاملا درک می‌کنم که روابط و
دوستی‌های صميمانهٔ شما،
مشکل‌پسندتان کرده باشد.

همه اعتقاد داشتند که لوپره مردی
خوش‌برخورد اما بسیار معمولی
است.
مادلن احساس کرد که عقیدهٔ او
دقیقآ چنین نیست و متعجب شد؛
اما چون غیبت لوپره سبب دلسردی
بسیارش نمی‌شد، تمایلش تا
سرحد اندوه و نگرانی پیش نرفت.
در تالار سرها به‌سمت او چرخیده
بود و دوستان، از همان لحظه،
برای سلام گفتن و تمجید
به‌سویش می‌آمدند.
این برایش تازگی نداشت و با این
وصف با روشن‌بینی مبهم
اسب‌سواری در طول مسابقه یا
بازیگری در طول اجرای نمایش،
حس می‌کرد که امشب آسان‌تر و
کامل‌تر از همیشه در جمع
می‌درخشد.
بی هیچ جواهری، نیم‌تنهٔ تور زردی
پوشیده از گل‌های ارکیده برتن
داشت، به گیسوان سیاهش نیز
چند گل ارکیده زده بود که آن
انبوه بلند و تاریک، رشته‌های
رنگ‌پریده‌ای از نور می‌آویخت.
شاداب بسان گل‌هایش و بسان
آنها در اندیشه، با جذابيت
پولینزی" آرایش موهایش،
خاطره‌ی مه‌نو پیرلوتی و
رینالدوهان را در ذهن زنده می‌کرد.

آن شب، زن جوان به پرتو لطف و
زیبائی‌اش در چشمان خیره و
مبهوتی که با وفاداری راستین
آنها را نمایان می‌ساختند، با
بی‌اعتنایی شادمانه‌ای می‌نگریست
که به‌زودی جای خود را به این
تأسف داد که لوپره او را در آن
حال ندیده است.
بانو لاورانس هم‌چنان که به
نیم‌تنهٔ او نگاه می‌کرد، با صدای
بلند گفت:
- چقدر گل‌ها را دوست دارد.
در حقیقت نیز مادلن گل‌ها را
دوست داشت، به این مفهوم
پیش پا افتاده که می‌دانست
چقدر زیبا هستند و چقدر
سرچشمهٔ زیبایی.
حسن و ملاحت آن‌ها را دوست
داشت، شادی و نیز اندوهشان را،
اما از دور، مانند جنبه‌ای از
زیبایی‌شان. هرگاه طراوتشان را
از دست می‌دادند مانند لباسی
رنگ و رو رفته، دورشان می‌ریخت.

در طول میان پرده، مادلن ناگهان
لوپره را در ردیف جلو دید‌.
چند لحظه بعد، ژنرال بوایر،
کنت و کنتس دالری اور"
خداحافظی کردند و او را با
بانو لاورانس تنها گذاشتند.
مادلن دریافت که به خواهش
لوپره، در لژ را برای او باز می‌کنند.

" ترجمهٔ خانم؛ مهوش قویمی "
قسمت دوم

ادامه دارد

...📚🌟🖊

BY کتاب دانش


Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/4259

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Done! Now you’re the proud owner of a Telegram channel. The next step is to set up and customize your channel. Judge Hui described Ng as inciting others to “commit a massacre” with three posts teaching people to make “toxic chlorine gas bombs,” target police stations, police quarters and the city’s metro stations. This offence was “rather serious,” the court said. End-to-end encryption is an important feature in messaging, as it's the first step in protecting users from surveillance. Earlier, crypto enthusiasts had created a self-described “meme app” dubbed “gm” app wherein users would greet each other with “gm” or “good morning” messages. However, in September 2021, the gm app was down after a hacker reportedly gained access to the user data. Click “Save” ;
from us


Telegram کتاب دانش
FROM American