tgoop.com/ktabdansh/3914
Last Update:
📖 مطالعه ص ۹۰
گذشته تجملی است مخصوص
صاحبخانهها.
- من باید کجا نگهش دارم؟
- نمیتوان گذشته را داخل جیب
گذاشت. باید خانهای داشت. ولی من
فقط تنم را دارم. مردی کاملا تنها با
تنی که نمیتواند در خاطراتش غرق
شود؛ خاطرات از درونش عبور
میکنند.
- همهٔ آن چیزی که میخواستم آن
بود که رها و آزاد باشم.
مردی در کافه ؛ او هم گذشتهای ندارد.
حس میکنم درونم درهمپیچیده میشود.
فقط شبیه به همیم. همین.
- او تنهاست و من هم تنهایم.
اما او بیشتر از من هم بیشتر در
قعر تنهاییاش فرورفته است.
ما اینجاییم، دوتا خانه بهدوش
بیخاطره. هنوز مردم مرا
میشناسند؛ میگویند؛ او هم یکی
از ماست....
مسیو آشیل مشروبش را جرعه جرعه
مینوشد. دکتر روژه اجازه نمیدهد
مسحور او شود، میشود گفت در
تجربه، تخصص دارد. دکترها،
قاضیها، کشیشها، افسران،
یکجوری آدمها را میشناسند. او
به تجربهٔ خودش معتقد است نه من.
مدتی قبل مسیو آشیل احساس
تنهایی میکرد. چقدر دلم میخواهد
بگویم دارد فریب دکتر روژه را میخورد.
متخصصان باتجربه؛ زندگیشان را در
بهت و نیمه خوابآلود سپری کردهاند،
شتابان ازدواج کردهاند و از سر
بیصبری و بیهدف، بچه بهدنیا
آوردهاند. گاهی وقتها در دامی
گرفتار آمدهاند بدون آنکه بدانند چه
اتفاقی دارد برایشان میافتد،
سعی کردهاند در مقابلش بايستند.
همهٔ اتفاقها از خاطرشان محو شده.
- دوروبر چهل سالگی چند
ضربالمثل و سرکشی های کوچک را
تعمید دادهاند و - نام سرنوشت را
بر آن میگذارند. رفته رفته شبیه
دستگاههای سکهای میشوند.
سکهای در شکاف سمت چپ
بیندازی، داستانهایی پیچیده در
ورقهای نقره تحویل میدهد.
سکهای در شکاف سمت راست
بیندازی، تکههای گرانبهای نصیحتی
تحویل میدهد. پس میتوانستم
خودم را به خانهٔ مردم دعوت کنم،
تا بگویند؛ مهمانمان مسافر بزرگی
است به سمت ابدیت. منهم
تعریف میکردم که بله مسلمانان
برای قضای حاجت چمباتمه میزنند و
ماماهای هندو بهجای ارگوت از
شیشه آسیاب شدهٔ مخلوط در
مدفوع گاو استفاده میکنند و
زنان زمان سیکل باید سهشبانهروز
در پشتبام خانه بمانند.
" این داستان، محوریت فلسفی دارد
معنایی که سارتر از " وجود انسان
دارد چنین مینماید که معنای
بنيادين وجود آدمی در هستی ،
تنهایی ست. همان تنهایی گریزناپذیر
انسانها است بهویژه تنهاییای که
در مواجه با مرگ به سراغ آدمیان
میآید.
آدمها هرچقدرهم که در کنار هم باشند،
صرفا توانستهاند تنهایی ظاهری خویش
را برطرف کنند و در حقیقت، قادر
نشدهاند چارچوب ستبر این تنهایی
را ویران کنند.
📚تهوع - ژان_پل_سارتر
ادامه دارد
...📚
BY کتاب دانش
Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/3914