KTABDANSH Telegram 3824
کتاب دانش
📖 ۵۶ فکر هنوز هم آنجاست، بی‌نام. با آرامش در انتظار است؛ به‌جز خودت هیچ‌کس رو نداری. يادته با کلمات چطور خودتو گول می‌زدی؟ - آدم‌ها در رفت و آمدند، هیچ آغازی نیست. روزها ضمیمه‌ی هم می‌شوند. - نمی‌توان به‌یک باره زنی، رفیقی، شهری را ترک کرد. زندگی همین…
📖 ۶۶
صفحه‌ای از کتاب را باز می‌کنم،
مادر و دختر دارند از عشق اوژنی
حرف می‌زنند.
مادرش می‌گوید عاشقش شده‌ای؟
کار درستی نیست...
بغل دستی‌هایم حواسم را از خواندن
کتاب پرت می‌کنند!
زن آه بلندی می‌کشد و می‌گوید؛ آره.
هوا خیلی گرمه. مرد می‌گوید؛
چشماشو ندیدی؟ مثل چشمای گربه‌ای
روی زغال آتشين.
زن باصدایی شهوت انگیز مرد را به
هیجان می‌آورد....

سعی می‌کنم به خواندن ادامه بدهم اما..
کتاب را می‌بندم. می‌روم بیرون...
- تمام بعدازظهر را در تن سست و
سنگینم حس می‌کردم.
زنگ سینما اولدرادو در هوای صاف
طنین انداز شد. صدای آشنای روزهای
یکشنبه. صدهانفر در صف...
- آرزویی پوچ. چیزی باقی خواهد ماند
و درونشان درهم خواهد پیچید.
یک‌شنبه ها یا آدم باید می‌رفت
گورستان یا دیدن والدین. من آزاد بودم
رفتم اسکله پرومناد ' دریا از میان
شکاف‌ها می‌درخشید. - به مردمی که
به‌سمت دریا روانه بودند پیوستم.
- اشراف زادگان، برجستگان، صاحبان
منصبان، درهم آمیخته بودند.
دریا در جزرومد. صدای غرش دریا،
قایق‌های ماهیگیری، خورشید مانند شراب
سفید، بچه‌ها در اسکله، در آغوش مادر،
دسته‌های دو سه‌نفره با چهره‌هایی رسمی
و خشک. خبری از پرچانگی و وجد اول
صبح نبود. خود را به باد سپرده بودند.
فروشنده‌های سیار، هرازگاهی خنده،
و سکوت.
- دلشان میخواستم صرف چای
خانوادگی کمترین هزینه را داشته باشد.
- در مصرف کلمات صرفه‌جویی کنند،
- در حالات و افکار نیز همین‌طور.
- می‌خواستند شناور باشند.
- چروک یک‌هفته کار سخت را صاف
کنند.
- چشمان‌شان دریا و آسمان را منعکس
می‌کند .
- این آدم‌ها نه غمگین اند نه خوشحال؛
در حال استراحتند.
- تنفس های عمیق و آرامشان تنها گواه
زنده‌بودنشان بود.

تهوع دارای پیچیدگی‌ها و دشواری‌های
فلسفی هست؛ آزادی، خودفریبی،
توصیفات عینی و ملال و تشویش
انسان منزوی؛ سرگردان و
وجود ناضرور،
چرا تهوع؟ پدیدارشناسیِ
اگزیستانسیالیستی.
ناضرور به‌این دلیل که؛ شیء یا باید
دلیل داشته باشد یا ضرورتی که برآن
حاکم شود. ( وجود سنگ در دستانش
دلیل بر وجود آن و ماهیت آن است )
تهوع ؛ بی‌دلیلی و بی‌غایتی انسان،
احساس تهوع را بوجود می‌آورد.
روکانتن با مردم معاشرت ندارد
/ تمهید یک تنهایی برای کشف یک
راه حل.

📚 تهوع ادامه دارد
...📚



tgoop.com/ktabdansh/3824
Create:
Last Update:

📖 ۶۶
صفحه‌ای از کتاب را باز می‌کنم،
مادر و دختر دارند از عشق اوژنی
حرف می‌زنند.
مادرش می‌گوید عاشقش شده‌ای؟
کار درستی نیست...
بغل دستی‌هایم حواسم را از خواندن
کتاب پرت می‌کنند!
زن آه بلندی می‌کشد و می‌گوید؛ آره.
هوا خیلی گرمه. مرد می‌گوید؛
چشماشو ندیدی؟ مثل چشمای گربه‌ای
روی زغال آتشين.
زن باصدایی شهوت انگیز مرد را به
هیجان می‌آورد....

سعی می‌کنم به خواندن ادامه بدهم اما..
کتاب را می‌بندم. می‌روم بیرون...
- تمام بعدازظهر را در تن سست و
سنگینم حس می‌کردم.
زنگ سینما اولدرادو در هوای صاف
طنین انداز شد. صدای آشنای روزهای
یکشنبه. صدهانفر در صف...
- آرزویی پوچ. چیزی باقی خواهد ماند
و درونشان درهم خواهد پیچید.
یک‌شنبه ها یا آدم باید می‌رفت
گورستان یا دیدن والدین. من آزاد بودم
رفتم اسکله پرومناد ' دریا از میان
شکاف‌ها می‌درخشید. - به مردمی که
به‌سمت دریا روانه بودند پیوستم.
- اشراف زادگان، برجستگان، صاحبان
منصبان، درهم آمیخته بودند.
دریا در جزرومد. صدای غرش دریا،
قایق‌های ماهیگیری، خورشید مانند شراب
سفید، بچه‌ها در اسکله، در آغوش مادر،
دسته‌های دو سه‌نفره با چهره‌هایی رسمی
و خشک. خبری از پرچانگی و وجد اول
صبح نبود. خود را به باد سپرده بودند.
فروشنده‌های سیار، هرازگاهی خنده،
و سکوت.
- دلشان میخواستم صرف چای
خانوادگی کمترین هزینه را داشته باشد.
- در مصرف کلمات صرفه‌جویی کنند،
- در حالات و افکار نیز همین‌طور.
- می‌خواستند شناور باشند.
- چروک یک‌هفته کار سخت را صاف
کنند.
- چشمان‌شان دریا و آسمان را منعکس
می‌کند .
- این آدم‌ها نه غمگین اند نه خوشحال؛
در حال استراحتند.
- تنفس های عمیق و آرامشان تنها گواه
زنده‌بودنشان بود.

تهوع دارای پیچیدگی‌ها و دشواری‌های
فلسفی هست؛ آزادی، خودفریبی،
توصیفات عینی و ملال و تشویش
انسان منزوی؛ سرگردان و
وجود ناضرور،
چرا تهوع؟ پدیدارشناسیِ
اگزیستانسیالیستی.
ناضرور به‌این دلیل که؛ شیء یا باید
دلیل داشته باشد یا ضرورتی که برآن
حاکم شود. ( وجود سنگ در دستانش
دلیل بر وجود آن و ماهیت آن است )
تهوع ؛ بی‌دلیلی و بی‌غایتی انسان،
احساس تهوع را بوجود می‌آورد.
روکانتن با مردم معاشرت ندارد
/ تمهید یک تنهایی برای کشف یک
راه حل.

📚 تهوع ادامه دارد
...📚

BY کتاب دانش


Share with your friend now:
tgoop.com/ktabdansh/3824

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

A vandalised bank during the 2019 protest. File photo: May James/HKFP. Telegram message that reads: "Bear Market Screaming Therapy Group. You are only allowed to send screaming voice notes. Everything else = BAN. Text pics, videos, stickers, gif = BAN. Anything other than screaming = BAN. You think you are smart = BAN. 6How to manage your Telegram channel? To delete a channel with over 1,000 subscribers, you need to contact user support How to create a business channel on Telegram? (Tutorial)
from us


Telegram کتاب دانش
FROM American