Notice: file_put_contents(): Write of 22322 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 50
هامِش (علی سلطانی)@hamesh1 P.1182
HAMESH1 Telegram 1182
دیواری به نام مرز (۷)
(سفرنامۀ آلمان)
🔴 قسمت هفتم - بخش دوم🔴
بخش اول: https://www.tgoop.com/hamesh1/1181

مقصودم شرح بیشتری از این مشاهدات نیست که کار مردم‌شناسان و جامعه‌شناسان و عالمان مطالعات فرهنگی است. در وقتِ مشاهدۀ این جشن‌ها با خودم بسیار فکر می‌کردم که هدف یا کارویژۀ این جشن‌های شادِ پُرزرق و برق چیست؟ در فلسفۀ این دست کارناوال‌ها و جشن‌ها از همان دوران باستان، به صراحت شکسته‌شدن نظم معمول و سعی در برهم‌زدن روال همیشگی و یکنواختِ زندگی روزمره گفته شده است. به‌علاوه خودِ شادی و تخلیۀ انرژیِ جمعی به دید من یکی از مهم‌ترین کارکردهاست. این تخلیۀ انرژی جمعی در شکل «مقدسِ» شادی،‌ مانع بسیاری از نابهنجاری‌های اخلاقی‌ست. نیز اینکه جامعه در تدارک و تحقق کارناوالی جمعی، حس «جامعه‌بودن» و «تعلق» به هویت ملی یا دست‌کم منطقه‌ایِ مشترک را تجربه می‌کند؛ شکلی از همان چسب اجتماعی. شخص آلمانی غربی در کارناوال سنت مارتین و کارناوال بهاره‌ی پیش از چلۀ روزه، یادش می‌آید با دیگری هویت و فصلی مشترک به نام «ایالت» دارد. اگر دیندار هم باشد، در کنار «هم‌ایالتی» بودن، یادش می‌آید که از فردا در آیینی مشترک با دیگری، روزه‌داری «مسیحی» خواهد بود. نکتۀ مهم هم این است که کارناوال چتری فراگیر دارد. آلمانی، غیرآلمانی، مهاجر، مسیحی، مسلمان، آتئیست، چپ، راست، سوسیالیست و کاپیتالیست در آن حس «دیگری‌بودن» ندارند و زمین بازی به همه راه می‌دهد. همۀ این‌ها به اعجاز کارناوالی جمعی و شاد است. البته باز هم بیفزایم که این دو کارناوال‌ خاص عمومیتِ ملی ندارد و بخش‌های دیگری از آلمان یا پروتستان‌ها به گرمیِ بخش‌های غربی و کاتولیک‌ها آن را گرامی نمی‌دارند.

حال در همان «رفت‌وبرگشت‌»‌های همیشگی شخص مهاجر، با خودم فکر می‌کردم که کارناوال‌های شادیِ معادل ما در فرهنگمان کدام است؟ به این فکر می‌کردم که این کارناوال‌ها خاستگاهی عمیقاً دینی دارند، اما امروزه در سطح و شکلی عرفی، بی‌حاشیه و از آن مهم‌تر فراگیر برگزار می‌شوند و دیندار و غیردیندار در آن مشارکت می‌ورزند. غیردینداران به واسطۀ دینی‌بودن آن را پس نزده‌اند و دینداران آنها را بیرون نرانده‌اند. اصلاً بگویید نهاد دین و دینداران به حکم تجربه‌های تاریخی از تسلط بر همۀ اجزای جامعه عقب رفته و عرف و جامعۀ غیردینی را در مشارکت تحمل کرده است؛ فرقی نمی‌کند. گرچه در همان جشن سنت‌ مارتین حتی فردی که به نظر نمادی از اسقف منطقه بود حاضر بود و در پایان کشیشی بر فراز آتش‌ بزرگ میدان مرکزی، برای همگان وعظ و خطابه‌ای اخلاقی گفت، همگان را در پیروی از سنت مارتین به فقیرنوازی و خیرخواهی برای دیگران دعوت کرد؛ برای مخاطبانی که بی‌شک بسیاری‌شان صرفاً شناسنامه‌ای مسیحی بودند.

پرسش مشخصم این است: نقطۀ تعادل و توقف آونگ ما در وضعیت‌های شبیه به این در کجاست؟ کارناوال مشابه ما برای پُرکردن این نیاز اجتماعی در تخلیۀ انژری جمعی، برهم‌زدن روزمرگی، القای هویتی مشترک در ایرانی‌بودن یا تجربۀ شادی اجتماعی، چیست؟ اگر آیین‌های مشابهی داریم، با این آیین‌ها چه کردیم؟ بیفزایم که اصلاً و ابداً منظورم این نیست که نظام اجتماعی و آیینی اینجا را مبنای عالیِ الگوبرداری قرار دهیم. سخنم در مبناقراردادن نمونۀ اینجا، برای درنگی در حل‌کردن مسئله‌های خود و پرسش از چرایی نرسیدن ما به این دست نقطه‌های تعادل است.

از آیین مشابه گفتم. همین چند روز پیش یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های کارناوال شادیِ دینی ما، یعنی جشن نیمۀ شعبان، بود. جشنی که سابقۀ دیرین دارد و همیشه به صورت مدنی و مردمی گرامی داشته می‌شده. از وضعیت نهادی و حکومتی‌شدن برگزاری امروز این جشن که بگذریم، فرض را بر این بگذاریم که غیردینداران بتوانند فعالانه در این جشن شرکت کنند. آیا مثل کارناوال عُرفی پیش از شروعِ چلهٔ روزه در غرب آلمان، غیردینداران می‌توانند خاستگاه دینیِ نیمۀ شعبان را، و دینداران، شادیِ عرفیِ غیردینداران را در این روز پذیرا شوند؟ عجیب آنکه در فرهنگ ایرانی، نیمۀ شعبان توانسته بود که تا حدودی این خودتنظیمی و برگزاریِ فراگیر کاروانِ شادی را در کمبودِ نمونه‌های فرادینی، پی بگیرد. ولی هر چه جلوتر آمدیم، به موازات افزایش تنش‌های دیگر و نهادی و حکومتی‌شدنِ برگزاری کارناوال‌های شادی‌ای مثل نیمه‌شعبان، این وضعیت تعادل هم به هم خورد.

#سفرنامه‌آلمان
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1182
Create:
Last Update:

دیواری به نام مرز (۷)
(سفرنامۀ آلمان)
🔴 قسمت هفتم - بخش دوم🔴
بخش اول: https://www.tgoop.com/hamesh1/1181

مقصودم شرح بیشتری از این مشاهدات نیست که کار مردم‌شناسان و جامعه‌شناسان و عالمان مطالعات فرهنگی است. در وقتِ مشاهدۀ این جشن‌ها با خودم بسیار فکر می‌کردم که هدف یا کارویژۀ این جشن‌های شادِ پُرزرق و برق چیست؟ در فلسفۀ این دست کارناوال‌ها و جشن‌ها از همان دوران باستان، به صراحت شکسته‌شدن نظم معمول و سعی در برهم‌زدن روال همیشگی و یکنواختِ زندگی روزمره گفته شده است. به‌علاوه خودِ شادی و تخلیۀ انرژیِ جمعی به دید من یکی از مهم‌ترین کارکردهاست. این تخلیۀ انرژی جمعی در شکل «مقدسِ» شادی،‌ مانع بسیاری از نابهنجاری‌های اخلاقی‌ست. نیز اینکه جامعه در تدارک و تحقق کارناوالی جمعی، حس «جامعه‌بودن» و «تعلق» به هویت ملی یا دست‌کم منطقه‌ایِ مشترک را تجربه می‌کند؛ شکلی از همان چسب اجتماعی. شخص آلمانی غربی در کارناوال سنت مارتین و کارناوال بهاره‌ی پیش از چلۀ روزه، یادش می‌آید با دیگری هویت و فصلی مشترک به نام «ایالت» دارد. اگر دیندار هم باشد، در کنار «هم‌ایالتی» بودن، یادش می‌آید که از فردا در آیینی مشترک با دیگری، روزه‌داری «مسیحی» خواهد بود. نکتۀ مهم هم این است که کارناوال چتری فراگیر دارد. آلمانی، غیرآلمانی، مهاجر، مسیحی، مسلمان، آتئیست، چپ، راست، سوسیالیست و کاپیتالیست در آن حس «دیگری‌بودن» ندارند و زمین بازی به همه راه می‌دهد. همۀ این‌ها به اعجاز کارناوالی جمعی و شاد است. البته باز هم بیفزایم که این دو کارناوال‌ خاص عمومیتِ ملی ندارد و بخش‌های دیگری از آلمان یا پروتستان‌ها به گرمیِ بخش‌های غربی و کاتولیک‌ها آن را گرامی نمی‌دارند.

حال در همان «رفت‌وبرگشت‌»‌های همیشگی شخص مهاجر، با خودم فکر می‌کردم که کارناوال‌های شادیِ معادل ما در فرهنگمان کدام است؟ به این فکر می‌کردم که این کارناوال‌ها خاستگاهی عمیقاً دینی دارند، اما امروزه در سطح و شکلی عرفی، بی‌حاشیه و از آن مهم‌تر فراگیر برگزار می‌شوند و دیندار و غیردیندار در آن مشارکت می‌ورزند. غیردینداران به واسطۀ دینی‌بودن آن را پس نزده‌اند و دینداران آنها را بیرون نرانده‌اند. اصلاً بگویید نهاد دین و دینداران به حکم تجربه‌های تاریخی از تسلط بر همۀ اجزای جامعه عقب رفته و عرف و جامعۀ غیردینی را در مشارکت تحمل کرده است؛ فرقی نمی‌کند. گرچه در همان جشن سنت‌ مارتین حتی فردی که به نظر نمادی از اسقف منطقه بود حاضر بود و در پایان کشیشی بر فراز آتش‌ بزرگ میدان مرکزی، برای همگان وعظ و خطابه‌ای اخلاقی گفت، همگان را در پیروی از سنت مارتین به فقیرنوازی و خیرخواهی برای دیگران دعوت کرد؛ برای مخاطبانی که بی‌شک بسیاری‌شان صرفاً شناسنامه‌ای مسیحی بودند.

پرسش مشخصم این است: نقطۀ تعادل و توقف آونگ ما در وضعیت‌های شبیه به این در کجاست؟ کارناوال مشابه ما برای پُرکردن این نیاز اجتماعی در تخلیۀ انژری جمعی، برهم‌زدن روزمرگی، القای هویتی مشترک در ایرانی‌بودن یا تجربۀ شادی اجتماعی، چیست؟ اگر آیین‌های مشابهی داریم، با این آیین‌ها چه کردیم؟ بیفزایم که اصلاً و ابداً منظورم این نیست که نظام اجتماعی و آیینی اینجا را مبنای عالیِ الگوبرداری قرار دهیم. سخنم در مبناقراردادن نمونۀ اینجا، برای درنگی در حل‌کردن مسئله‌های خود و پرسش از چرایی نرسیدن ما به این دست نقطه‌های تعادل است.

از آیین مشابه گفتم. همین چند روز پیش یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های کارناوال شادیِ دینی ما، یعنی جشن نیمۀ شعبان، بود. جشنی که سابقۀ دیرین دارد و همیشه به صورت مدنی و مردمی گرامی داشته می‌شده. از وضعیت نهادی و حکومتی‌شدن برگزاری امروز این جشن که بگذریم، فرض را بر این بگذاریم که غیردینداران بتوانند فعالانه در این جشن شرکت کنند. آیا مثل کارناوال عُرفی پیش از شروعِ چلهٔ روزه در غرب آلمان، غیردینداران می‌توانند خاستگاه دینیِ نیمۀ شعبان را، و دینداران، شادیِ عرفیِ غیردینداران را در این روز پذیرا شوند؟ عجیب آنکه در فرهنگ ایرانی، نیمۀ شعبان توانسته بود که تا حدودی این خودتنظیمی و برگزاریِ فراگیر کاروانِ شادی را در کمبودِ نمونه‌های فرادینی، پی بگیرد. ولی هر چه جلوتر آمدیم، به موازات افزایش تنش‌های دیگر و نهادی و حکومتی‌شدنِ برگزاری کارناوال‌های شادی‌ای مثل نیمه‌شعبان، این وضعیت تعادل هم به هم خورد.

#سفرنامه‌آلمان
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)


Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1182

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

During the meeting with TSE Minister Edson Fachin, Perekopsky also mentioned the TSE channel on the platform as one of the firm's key success stories. Launched as part of the company's commitments to tackle the spread of fake news in Brazil, the verified channel has attracted more than 184,000 members in less than a month. Although some crypto traders have moved toward screaming as a coping mechanism, several mental health experts call this therapy a pseudoscience. The crypto community finds its way to engage in one or the other way and share its feelings with other fellow members. Channel login must contain 5-32 characters “[The defendant] could not shift his criminal liability,” Hui said. Just as the Bitcoin turmoil continues, crypto traders have taken to Telegram to voice their feelings. Crypto investors can reduce their anxiety about losses by joining the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram.
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American