Telegram Web
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹

🔸قرآنِ 1400 سال پیش، چطور به درد امروز می‌خورد؟🔸

یک نفر از من سؤال کرد: «این کتاب قرآن که هزار و چهار صد سال پیش آمده، آیا برای امروز هم می‌تواند مفید باشد؟!
گفتم: «این کرۀ زمین، هزار و چهار صد سال پیش بود یا نبود؟»
گفت: «بود».
گفتم: «هزار و چهار صد سال پیش مردم از این زمین بیشتر می‌فهمیدند یا حالا؟»
گفت: «حالا».
گفتم: «آن خدایی که می‌تواند یک زمینی را خلق کند که هرچه علم مردم بیشتر شود، از آن بیشتر استفاده کنند، نمی‌تواند یک کتابی خلق کند که هرچه علم بشر بیشتر شود، از آن بیشتر استفاده کنند؟»

ببین! تو قبول داری که خدا زمینی ساخته است که هزارو چهارصد سال پیش، مردم با علم و درک خودشان از آن استفاده می‌کردند. حالا هزار برابر آن موقع، از آن استفاده می‌کنند؛ چون از این زمین، برق تولید می‌کنند، این صنعت‌های متفاوت را ایجاد کرده اند و ... . الان متوجه شده اید که در زمین چه عجایبی هست که آن موقع نمی‌دانستید. درست است؟ پس آن کسی که توانست این زمین را اینطوری خلق کند که هرچه علم تو بیشتر شود، از آن بیشتر بفهمی، نمی‌تواند یک کتابی خلق کند که هرچه تو عقلت بیشتر شود و عِلمت بیشتر شود، از آن بیشتر استفاده کنی؟!

@haerishirazi

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍21
روزنامه جام جم | برای روز قلم
https://www.jamejamdaily.ir/Newspaper/item/146723
ملال معمولاً زمانی ایجاد می‌شود که نمی‌توانیم آنچه را می‌خواهیم انجام دهیم، یا مجبور باشیم کاری را انجام دهیم که نمی‌خواهیم. ولی هنگامی که نمی‌دانیم چه کاری را می‌خواهیم انجام دهیم، وقتی توانایی پذیرش مسئولیت‌های زندگی‌مان را نداریم چطور؟ در آن هنگام ممکن است خود را در ملال عمیقی بیابیم که یادآور فقدان قدرت اراده است، چون چیزی نیست که اراده بتواند بر آن چنگ بیاندازد.
فرناندو پسوآ این حالت را «درد بی‌دردی، خواستن بدون تمایل، اندیشیدن بدون خِرد» نامیده است.

کتاب فلسفه ملال
@ir_tavabin
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
روشن تر از خاموشی چراغی ندیدم
و سخنی به از بی سخنی نشنیدم.

ساکن سرای سکوت شدم

و صدره ی صابری در پوشیدم.

مرغی گشتم ;

چشم او,از یگانگی,

پر او,از همیشگی

در هوای بی چگونگی می پریدم.

کاسه ای بیاشامیدم که هرگز تا ابد

از تشنگی او سیراب نشدم بایزید بسطامی
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍1
*با تمساح درون خود گفتگو کنید!*

برخلاف آنچه ما فکر می‌کنیم، ما یک مغز نداریم. ما سه مغز داریم که هم کارکردهایشان، هم عمرشان، هم جایشان در داخل جمجمه متفاوت است:

*مغز قدیم یا تمساح وحشی:*

ما یک مغز قدیمی داریم که آن را مغز خزندگان (تمساح وحشی) می‌نامند. تمساح، چشم، گوش، قلب و ... دارد. می‌تواند فرار کند و پنهان شود. حمله کند و شکار کند. کار اصلی این قسمت از مغز نیز برای همین فعالیت‌هاست: حفظ بقا و مدیریت نیازهای حیاتی.
همین الان شیئی به سمت شما پرتاب می‌شود. یا جاخالی می‌دهید، یا دست‌تان را سپر می‌کنید. واکنش غریزی و سریع، کار مغز تمساح شماست. مغز قدیمی هزاران سال پیش بوجود آمده و هنوز سرجایش است.

*مغز پستاندار (گاو احساسی):*

مغز دوم وظیفه لذت، شادی، خوش گذرانی، ناراحتی، عشق، نفرت و دیگر احساسات و هیجانات ما را بر عهده دارد. چون پستانداران نسبت به دیگر حیوانات عاطفی‌ترند، این قسمت را نام‌گذاری کرده‌اند به مغز پستاندار.
این تفکر که ما می‌توانیم بدون عواطف تصمیم‌گیری کنیم، از پایه باطل است. تقریبا برای اتخاذ هر تصمیمی، از مغز عاطفی خود استفاده می‌کنیم. در یک تحقیق علمی، فردی که در اثر یک حادثه، مغز دوم خود را از دست داده بود، حتی قادر نبود که غذای موردنظر خود را انتخاب کند.

*مغز جدید (انسان منطقی):*

مغز جدید یا نئوکورتکس، قسمت بیرونی مغز را تشکیل می دهد. وظیفه مغز جدید، پردازش مطالب و تحلیل و حل مسائل است. پیش‌بینی آینده، سناریو پردازی و تصمیم‌گیری استراتژیک دقیقا کار همین مغز است. این مغز، جوان‌ترین عضو خانواده است.

در واقع باید اعتراف کرد که مغزِ تمساح ما، از دو قسمت دیگر بسیار قوی‌تر است. کافی است یک دقیقه راه تنفس خود را ببندید، خواهید دید که چگونه مغز تمساح با خشونت وارد عرصه می‌شود و دستور می‌دهد به هر شکل ممکن راه تنفس‌تان را باز کنید. زمانی که در واکنش به یک انتقاد سریعا واکنش شدید نشان می‌دهیم در اصل مغز تمساح، اختیار ما را به دست گرفته است چرا که حس می‌کند بقای ما در خطر است.

تمساح درون ما زندگی حیوانی ما را به خوبی پیش می‌برد. تداوم فعالیت‌های ناخودآگاه مثل تنفس (برای همین مغز تمساح ما خواب ندارد)، تولیدمثل و حفظ هم‌نوع برای بقای نسل، ایجاد حریم امن (جنگیدن بر سر منطقه تحت کنترل)، حفظ قوانین حیاتی (برای پرهیز از خطرهایی که قبلی ها را از بین برد). بهمین خاطر سلطه طلبی، تعیین مرز، خشونت و نژادپرستی بین حیوان و انسان مشترک است.

*گفتگو با تمساح درون*

اگر مغز قدیم (تمساح) خود را کنترل نکنیم، این مغز مانع پیشرفت و نوآوری است چرا؟ به خاطر ترس از ورود به دنیای ناشناخته اجازه آغاز کار جدید را نمی‌دهد. مغز تمساح تا جایی که می‌تواند نمی‌گذارد شرایط جدید اتفاق بیافتد: آشنایی با یک دانش جدید، شروع یک زندگی مشترک جدید بعد از طلاق، آغاز یک کسب وکار نوین و کنار گذاشتن شغل بی فایده قبلی و ...

پس اولین کار این است که از طریق مغزِ انسانِ منطقی خود با تمساح درون خود وارد گفت‌و‌گو شویم و ریسک‌ها و موانع را شناسایی کنیم و برای تمساح درون خود امنیت ایجاد کنیم.
فقط ما مغز قدیمی نداریم. بلکه دیگران نیز تمساح وحشی درون دارند. بنابراین باید آنها را نیز همراه خود کنیم!
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 ﮺ کسی که ما را دوست دارد از ما می‌شود ﮺

🎙 عین‌صاد

#⃣ #استوری



╭✤ @Einsad ✤╮

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
Forwarded from مسطر، انقلاب و جامعه (احسان بابایی)
🔸 شاید در آثار استاد مطهری، هیچ هشداری نگران کننده تر و البته مغفول تر از این واقعیت پیدا نکنیم:

🔹 غالباً جامعه‏ ها از راه گرايش صددرصد به باطل، به گمراهى كشيده نمى‏ شوند، بلكه از افراط در يك «حق» به فساد كشيده مى‏ شوند.

@babaee_ehsan
دلی مثلِ ابراهیم

تعبیر «قلب سلیم» تنها دوبار در قرآن آمده است. یکبار در دعایی است که بر زبان ابراهیم جاری می‌شود که خدایا مرا در روز آخرت خوار نکن، همان روزی که مال و فرزند سودمندی ندارد و تنها دل پاک، یاریگر است.(یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ / شعراء:۸۸ و ۸۹) و جای دیگر در وصف خودِ ابراهیم است که او با دلی پاک به نزد پروردگارش حاضر شد. (إِذْ جَاء رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ / صافات:۸۴)

با نظر به احوال ابراهیم می‌شود دو ویژگی مهم برای دل او پیدا کرد. همان دلی که مصداق قلب سلیم معرفی می‌شود. یکی نرم‌دلی و دردمندی(أوّاه) و دیگری خیرخواهی و بُردباری(حلیم): «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ»(هود/۷۵)؛ «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ»(توبه/۱۱۴)

دو جا قرآن در وصف ابراهیم می‌گوید او «أواه» و «حلیم» است. راغب اصفهانی در «مفردات»، حِلم را «خويشتنداري به هنگام هيجان غضب» تعریف می‌کند. أوّاه را هم به رقیق‌القلبی و دل‌رحمی معنا کرده‌اند.(الأوَّاهُ الرحيم الرقيق القلب)

أواه، دلِ درمندی است که رقیق، نازک و دلسوز است. حَلیم، وجود بُردبار و دیرخشمی است که با مردم مدارا می‌کند و این دیرخشمی پرتوی از خیرخواهی و مردم‌دوستی است. حلیم به کسی می‌گویند که خواهان مجازات زودهنگام نیست و نمی‌گذارد مغلوب زبانه‌های خشم و انتقام شود.

خوب است این دو خصلت را در احوال ابراهیم جستجو کنیم. جایی ابراهیم دعا می‌کند که بارالها هر که از آیین من پیروی کند از تبار من است و هر که از من عصیان کند، تو آمرزنده و مهربانی.(فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ/ ابراهیم: ۳۶). او از خدا می‌خواهد که با اعراض‌کنندگان از توحید هم با غفران و مرحمت رفتار کند و این دعای ابراهیم نشانه‌ای است از قلب سلیم او. از اینکه او «أواه» و «حلیم» است.

جای دیگری به گزارش قرآن، وقتی فرشتگان گماشته‌ بر قوم لوط، میهمان ابراهیم می‌شوند و مژد‌ه‌ی فرزندی به نام اسحاق را به او می‌دهند و بعد خبر می‌دهند که برای کیفر قوم لوط آمده‌اند، ابراهیم با آنان وارد جدال می‌شود. با اینکه به تازگی بشارت اسحاق را دریافت کرده است، اما در خصوص قوم لوط، خواهان تأخیر در عقوبت است. (فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ / هود:۷۴). جدال با فرشتگانِ مأمور عذاب به منظور انصراف از کیفر و یا تأخیر در آن، نشانه‌ای از بُردباری و حِلم ابراهیم است که همچنان که گفته آمد نشانی است از خیرخواهی و مردم‌دوستی او.

در موضعی دیگر پس از آنکه با کلماتی دل‌نواز پدرش آزر را به آیین توحید دعوت می‌کند و آزر به او می‌گوید تو را سنگ‌‌سار می‌کنم، ابراهیم می‌گوید برای تو دعا خواهم کرد. (لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا * قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا/ مریم: ۴۶ و ۴۷). این مایه مدارا و مهر با پدری که خواهان هلاکت اوست، نشانه‌ای است از دردمندی، نرم‌دلی و بُردباری ابراهیم.

دلی که أواه یعنی مشفق، نرم‌خو و دردمند و حلیم یعنی بُردبار و دیرخشم است، دلِ سلیم است. دلِ پاک، دلِ ابراهیم است. دلی که با فرشتگان عذاب، جدال می‌کند و از خدا می‌خواهد با آنان که از آیین توحید روی‌ می‌گردانند، غفور و رحیم باشد.

تنها چیزی که در سرای آخرت یاریگر ماست قلب سلیم یا همان دلِ پاک است و ابراهیم در قرآن، الگو و سرنمونِ دلِ پاک، معرفی می‌شود.

قلب سلیم، قلبی رقیق، مشفق، دردمند، دیرخشم و بُردبار است.

قلب سلیم، ابراهیم است.

صدیق قطبی

@sedigh_63

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
Forwarded from مغزتو🧠
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🏃#ورزش_کن
⚠️قسمت اول:خاکش کن!(#کشتی )

🔗 اینستاگرام
https://www.instagram.com/tv/Cf4JEZkIgHF/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

🧠مغزتو دریاب!
🚨@maghze_to
سلام
تعدادی از نوجوانان خوش ذوق کرجی، با بضاعت و ذوق و سلیقه ی خودشان این صفحه را راه اندازی کرده اند😊👆
ممنون میشوم شما هم تبلیغ و دنبال و حمایت شان کنید👏😘
Forwarded from .........
برای نجات انقلاب بزرگ ما از چالش‌ها و مهلکه‌ها، هیچ امری حیاتی تر از اصلاح تصورات دینی و اجتهاد در زمان و مکان معاصر نیست و هیچ خیانتی بزرگتر از تنها گذاشتنِ فقاهتی جمهوری اسلامی نیست
مدلی از تفسیر فقه و دین در جریان است که هم کل حکومت را تهدید می‌کند و هم کل دین را و راه برون‌رفت از این معضل، بازسازی زیرساخت‌های قدرت و حکومت و جامعه است به وسیله بازسازی اجتهاد و فهم و فقه ما از اسلام.
اگر عامل دین، به تفوق تجربه حکومت دینی ما بر دیگر حکومت‌های عقل‌گرا، تجربی، عرفی و انسان‌بنیان، در امر کارآمدی و اداره دنیا نینجامد، دین و حکومت هر دو در معرض هلاکت‌اند. مردم هم خسر الدنیا والآخره می‌شوند. وضعیتی درست خواهد شد که مردم ما نه دنیای ملل دنیاگرای غرب را خواهند داشت و نه احساس خوش دین‌گرایی غیر سیاسی و سنت‌گرا را !
بنابراین، ما نه راه پس داریم و نه راه پیش! نه می‌توانیم دست از حکومت دینی بکشیم و به سکولاریسم تن بدهیم و نه امکان ادامه حیات با حکومت دینی فاقد کارآمدی دنیوی وجود دارد
تنها راه نجات ما و ملت و حکومت ما این است که نوع بینش، نگاه وتفسیر خود از دین،انسان، جهان و جامعه را عقلانی، وحیانی، انسانی و کارآمد کنیم. این البته‌ رسالتی بسیار پر اقتضا و پیچیده و شهامت‌طلبانه است. هزینه‌های زیادی دارد. شکستن تقلید حاکم بر عالمان دین کار پر درد سری است.

🆔 @mohamad_ali_mirzaaei
👏2
✂️ برشی از یک کتاب
#حجاب_و_دو_روش_اشتباه

بزرگترین اشتباه رضاخان این بود که گمان می کرد با زور و ضرب چهار تا مامور ، می شود حجاب را برداشت و وقتی همه سرشان برهنه شد ، ایران می شود بلاد راقیه ! بزرگترین خطا و اشتباهِ ما ، حالا امروز از طرف دیگر قضیه این است که خیال میکنیم با فشار و قهر نیروی انتظامی می شود حجاب (ترویج) کرد ... نکته تلخ در تفاوت ماجرا این است که آنجا به اسم مخالفت با دین ، خشونت می ورزیدند و همین گروهی از مردم را بیشتر به دین ترغیب میکرد ، و اینجا متاسفانه به نام دین خشونت نشان میدهیم و گروهی از مردم را از دین فراری می دهیم .

📚 حجاب ، بی حجاب ، محمد رضا زائری ، ص ۳۹

🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat-1542979584C75868f9aed

https://www.tgoop.com/ha_mim1377
3👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 دختر شهید سلیمانی: خیلی‌ها بُعد نظامی حاج قاسم را دیده بودند اما هرزمان که او وقت خالی پیدا می‌کرد در خانه برای بچه‌ها از پروین اعتصامی، شاملو، حافظ و سعدی شعر می‌خواند.
@Farsna
https://www.tgoop.com/ha_mim1377
1
اینها فقط چند تصویر نیستند، سبکی از بودن و شیوه‌ای از زیستن‌اند. نامش را می‌شود سلوک توجه و تماشا گذاشت.

«توجه» در زمانه‌ی ما اتفاقی کمیاب است. «توجّه» از ریشه‌ی وَجه(=چهره) است. یعنی چهره‌ی خود را به سویی گردانیدن. این تعبیر قشنگ را قرآن از ابراهیم خلیل نقل کرده است: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا»(انعام، ۷۹). یعنی پاک‌دلانه چهره‌ام را به سوی پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین گردانیدم. متوجه او شدم. ایمان ابراهیم، توجه به خدا بود. توجه، و نه اعتقاد و باورِ صِرف. خیلی تفاوت است میان باور ذهنی و توجه وجودی و قلبی. اینطور نیست؟ سیمون‌وی معتقد بود آنچه امکان وصال خدا را فراهم می‌کند توانایی توجه است:

«از میان توانایی‌های روح، تنها توانایی توجه است که امکان وصال خدا را فراهم می کند... تنها با برترین نوع توجه‌مان می‌توانیم با خدا تماس برقرار کنیم.»(سیمون وی، ان ام بگلی، ترجمه هومن پناهنده)

«توجه؛ در عالی‌ترین مراتب، همان دعاست؛ و مستلزم ایمان و عشق است. عملِ مطلقاً خالص دعاست.»(سیمون وی، استیون پلنت، ترجمه‌ فروزان راسخی)

صدیق.


@sedigh_63
سلام
ادامه ی همان کاری که از نوجوانان کرجی معرفی حضورتان کردم👆😊
جالب و دیدنی است...
2025/08/27 03:34:20
Back to Top
HTML Embed Code: