Telegram Web
*به مناسبت اول اردیبشهت ماه*
*روز سعدی علیه الرحمه*

"تصویر سعدی از نظام سیاسی ایران"


تصويرهاي سعدي از نظام سياسي ايران در تجربه‌هاي ثبت شده تا آن زمان خيلي هولناك است،‌ بي‌اخلاقي و تزوير صرف و درنهايت سعدي دستگاه حكومتي را به «سوراخ كژدم» تشبيه مي‌كند و مي‌گويد:

ندانستي كه بيني بند بر پاي
دگر ره گر نداري طاقت نيش

 چو در گوشت نيامد پند مردم
مبر انگشت در سوراخ كژدم

اين تعبير از طرف سعدي كه دستگاه حكومتي را چون «سوراخ كژدم» مي‌داند فوق‌العاده قابل تأمل است،‌ حكومتي كه از طرف اهل سنت نيز بايد خليفه خدا يا خليفه رسول‌ خدا باشد و آراسته به هزاران صفت محبوب و دوست‌داشتني، كارش در تاريخ يك كشور اسلامي به جايي كشيد كه يك مسلمان متعبد و عارف كامل و اديب بي‌نظير و متكلمي كه به گفته خود حريفي در ميدان بلاغت ندارد، آن را به سوراخ كژدم تشبيه مي‌كند و مي‌گويد هر كس وارد اين عرصه مي‌شود بايد طاقت نيش داشته باشد، چون اين دستگاه تأمين عدالت و امنيت و رفاه جامعه نيست بلكه «سوراخ كژدم» است،‌ با اينكه اعتقاد دارد و با صراحت مي‌گويد، رعيت براي اطاعت سلطان خلق نشده بلكه سلطان وظيفه دارد براي مردم آرامش و رحمت ايجاد كند. درخصوص تلون طبع پادشاهان سخن او را در باب هشتم بيفزاييم كه: بر دوستي پادشاهان اعتماد نتوان كرد و بر آواز خوش كودكان كه آن به خيالي مبدل شود و اين به خوابي متغير گردد. خيلي ظرافت و دقت در اين تعبير است كه «آن به خيالي مبدل شود» يعني يك سوء ظن بي‌پايه مي‌تواند تمام مباني اعتماد ساخته و پرداخته شده را تغيير دهد، شاه عباس كبير چهار پسر خود را به همين سوء گمان كشت.

در هر صورت، تلون طبع پادشاه به معني بي‌قانوني و بي‌رويه‌اي كه منجر به كاهش امنيت شود و اينكه دستگاه  حكومت تشبيه شود به «سوراخ كژدم» اينها واقعيت سياسي ايران را تا آن زمان بيان مي‌كند

📚منبع: رضاقلی علی، سوراخ کژدم (تحلیل تاریخی سعدی از رابطه سیاست و اقتصاد در ایران) شرحی بر گلستان، مجله اقتصاد و جامعه، ۱۳۸۸

https://www.tgoop.com/ali_rezagholi
استنچوا از منظر شاخص‌های علمی Google Scholar، در زمره اقتصاددانان جوان برجسته و تأثیرگذار قرار دارد.
با بیش از ۱۱٬۴۰۰ ارجاع علمی، شاخص h-index برابر با ۳۸ و i10-index معادل ۵۰، عملکرد پژوهشی او به‌وضوح در طبقه «عالی» (Excellent) در میان پژوهشگران علوم اجتماعی و اقتصادی قرار می‌گیرد. رشد چشمگیر ارجاعات در سال‌های اخیر، به‌ویژه از سال ۲۰۲۰ به بعد، نشان‌دهنده تأثیر گسترده و رو به افزایش آثار او در جامعه علمی است.
@exitvoiceloyalty
استفانی استنچوا (Stefanie Stantcheva)

استفانی استنچوا (متولد ۱۹۸۶ در بلغارستان)، اقتصاددان فرانسوی و استاد دانشگاه هاروارد، برنده‌ی مدال جان بیتس کلارک سال ۲۰۲۵ شد؛ جایزه‌ای که به اقتصاددانان زیر چهل سال با دستاوردهای علمی درخشان تعلق می‌گیرد.
او با ترکیبی از نظریه‌پردازی پیشرفته، تحلیل‌های داده‌محور و روش‌های تجربی نوآورانه، افق‌های تازه‌ای در اقتصاد عمومی گشوده و نقش سیاست‌های مالیاتی را در شکل‌دهی به رفتار اقتصادی به‌طور بنیادین بازاندیشی کرده است.

مجموعه‌ی آثار پژوهشی او، سه حوزه‌ی کلیدی را در بر می‌گیرد:

۱. مالیات و نوآوری:
استنچوا با بهره‌گیری از داده‌های تاریخی ثبت اختراعات و روش‌های شبه‌آزمایشی، نشان می‌دهد که میزان نوآوری به شکل قابل توجهی به نرخ مالیات حساس است. هرچه مالیات بالاتر باشد، کمیت نوآوری کاهش می‌یابد، ولی کیفیت میانگین آن تغییری نمی‌کند. همچنین مالیات‌های بالا باعث می‌شوند که نوآوران مکان فعالیت خود را (در سطح ایالت یا شرکت) تغییر دهند.
این یافته‌ها با کنترل دقیق برای اثرات جابه‌جایی مکانی، نشان می‌دهد که مالیات‌ها نه فقط رفتار فردی نوآوران، بلکه جغرافیای نوآوری را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند.


۲. سیاست مالیاتی بهینه و سرمایه‌ی انسانی:
استنچوا در یک مدل نظری نشان می‌دهد که وقتی توانایی ذاتی افراد برای دولت قابل مشاهده نیست، سیاست بهینه باید شامل وام‌های آموزشی با بازپرداخت وابسته به درآمد باشد. این وام‌ها از یک سو مردم را به سرمایه‌گذاری در آموزش ترغیب می‌کنند، و از سوی دیگر، در برابر ریسک‌های درآمدی آینده نوعی بیمه ایجاد می‌کنند.
اما اینکه دولت باید چقدر از این سیاست حمایت کند (مثلاً از طریق یارانه آموزش)، بستگی دارد به اینکه آیا آموزش صرفاً به نفع افراد بااستعداد و برخوردار است، یا اینکه می‌تواند نابرابری را کاهش دهد.
اگر آموزش فقط بازده بیشتری برای افراد برخوردار داشته باشد، حمایت لازم نیست.
اما اگر آموزش بتواند فرصت‌های برابر ایجاد کند، دولت باید از آن حمایت کند.

۳. ادراک عمومی و سیاست‌های اقتصادی:
استنچوا با بهره‌گیری از نظرسنجی‌های طراحی‌شده با دقت بالا و آزمایش‌های تصادفی کنترل‌شده، به مطالعه‌ی نحوه‌ی شکل‌گیری نگرش‌های مردم نسبت به موضوعاتی چون سیاست مالیاتی، بازتوزیع درآمد، تجارت بین‌المللی، مهاجرت و تغییرات اقلیمی پرداخته است. پژوهش‌های او نشان می‌دهد که حمایت از مالیات‌های تصاعدی و سیاست‌های بازتوزیعی، بیش از آن‌که مبتنی بر تحلیل‌های فنی یا ملاحظات کارایی باشد، ریشه در باورهای افراد نسبت به عدالت اقتصادی، اعتماد به دولت، فایده‌ی اجتماعی بازتوزیع و درک آن‌ها از مشروعیت نابرابری دارد. در این میان، مؤلفه‌هایی مانند کارآمدی نظام مالیاتی و اثرات انگیزشی آن در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرند.


استفانی استنچوا با بهره‌گیری از تلفیق کم‌نظیری از نظریه‌پردازی خلاق، تحلیل‌های تجربی پیشرفته، و مطالعات رفتاری نوآورانه، موفق شده است برخی از اساسی‌ترین پرسش‌های اقتصاد عمومی را با رویکردی تازه بازبینی کند. او با دقت و مهارت، پیوندی میان تبیین‌های نظری و شواهد واقعی برقرار کرده و نتایجی ارائه داده است که به‌طور مستقیم قابلیت استفاده در سیاست‌گذاری‌های مالیاتی و بازتوزیعی را دارند.

دستاوردهای این اقتصاددان برجسته و جوان، نه‌تنها در ارتقای فهم علمی از تأثیر سیاست‌های مالیاتی بر نوآوری، سرمایه انسانی و توزیع درآمد تأثیرگذار بوده، بلکه به ما کمک کرده‌اند تا درک عمیق‌تری از طرز تلقی عمومی نسبت به عدالت اقتصادی، اعتماد به دولت و مشروعیت مداخلات بازتوزیعی به‌دست آوریم. استنچوا با جسارت علمی و ابزارهای روش‌شناختی مدرن، افق‌های جدیدی در اقتصاد عمومی گشوده است.
@exitvoiceloyalty
چند مقاله مطرح استفانی استنچوا

Taxation and Innovation in the Twentieth Century
Ufuk Akcigit, John Grigsby, Tom Nicholas, Stefanie Stantcheva – QJE, 2022

مالیات و نوآوری در قرن بیستم:

این مقاله اثر مالیات‌های شرکتی و شخصی را بر نوآوری در ایالات متحده طی قرن بیستم بررسی می‌کند. نویسندگان با بهره‌گیری از داده‌های تاریخی جدید درباره مالیات در سطح ایالتی و اطلاعات ثبت اختراع مخترعان از سال ۱۹۲۰، به بررسی تأثیر این مالیات‌ها در دو سطح خرد (فردی) و کلان (ایالتی) می‌پردازند.

نتایج نشان می‌دهد که افزایش مالیات‌های شرکتی و شخصی باعث کاهش تعداد نوآوری‌ها و جابه‌جایی محل انجام آن‌ها می‌شود، اما تأثیری بر کیفیت متوسط نوآوری ندارد.
مالیات شرکتی بیشتر بر نوآوری‌های بخش شرکتی و جابه‌جایی مخترعان شرکتی اثرگذار است، در حالی که مالیات بر درآمد شخصی هم بر حجم کلی نوآوری و هم بر مهاجرت مخترعان اثر منفی دارد.



Perceptions and Preferences for Redistribution
Stefanie Stantcheva – NBER Working Paper No. 29370, October 2021

ادراکات و ترجیحات نسبت به بازتوزیع:

این مقاله بررسی می‌کند که چرا در بسیاری از کشورها، علی‌رغم افزایش نابرابری، تقاضا برای سیاست‌های بازتوزیعی افزایش نیافته است. استنچوا نشان می‌دهد که ادراکات و باورهای ذهنی افراد – و نه فقط واقعیت‌های آماری – عامل اصلی در تعیین میزان حمایت آن‌ها از بازتوزیع است.
با استفاده از نظرسنجی‌ها و آزمایش‌های اجتماعی، مقاله نشان می‌دهد که برداشت‌های نادرست (مانند اغراق در میزان مهاجرت یا نابرابری)، در تعامل با باورهای فردی درباره عدالت، نقش مهمی در شکل‌گیری نگرش افراد به سیاست‌های اقتصادی دارد.
در نتیجه، اطلاع‌رسانی بهتر و تصحیح ادراکات نادرست می‌تواند حمایت عمومی از سیاست‌های بازتوزیعی را افزایش دهد، حتی اگر نگرش‌های عمیق نسبت به عدالت تغییر نکند.


Understanding Tax Policy: How do People Reason?
Author: Stefanie Stantcheva
Journal: Quarterly Journal of Economics, 2021

درک سیاست مالیاتی: مردم چگونه استدلال می‌کنند؟

این این مقاله بررسی می‌کند که شهروندان چگونه درباره‌ی دو سیاست مالیاتی مهم، یعنی مالیات بر درآمد و مالیات بر ارث، می‌اندیشند، آن‌ها را درک می‌کنند و به دیدگاه‌های خود می‌رسند.
با بهره‌گیری از نظرسنجی‌های گسترده و آزمایش‌های تجربی بر روی نمونه‌های نماینده از مردم آمریکا، یافته‌های زیر حاصل شده است:
ترجیحات اجتماعی افراد ـ مانند تمایل به بازتوزیع، نگرانی درباره‌ی نابرابری و برداشت از عدالت ـ به‌همراه نگرش آن‌ها به نقش دولت، مهم‌ترین عوامل شکل‌دهنده‌ی دیدگاه‌های مالیاتی‌اند.
نگرانی‌های مربوط به کارایی اقتصادی در این میان نقش فرعی دارند.
آموزش‌هایی که جنبه‌های بازتوزیعی یا تعارض میان عدالت و کارایی را توضیح می‌دهند، حمایت از مالیات‌های تصاعدی را افزایش می‌دهند؛ اما آموزش‌هایی که صرفاً بر کارایی تمرکز دارند، تأثیری ندارند.
شکاف‌های حزبی چشم‌گیری بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان مشاهده می‌شود؛ این شکاف‌ها بیشتر ناشی از تفاوت در ارزش‌های اجتماعی و دیدگاه نسبت به دولت هستند، نه برداشت‌های متفاوت از اثرات اقتصادی مالیات‌ها.
نتیجه‌گیری اصلی مقاله آن است که دیدگاه‌های مالیاتی افراد صرفاً بر پایه‌ی اطلاعات نیست، بلکه بخشی از جهان‌بینی منسجم آن‌ها به‌شمار می‌آید.
@exitvoiceloyalty
بوزر جمهر

کم پیش می‌آید من شاهنامه بخوانم. اما امشب اتفاقی این داستان را خواندم. کم نظیر است و این ابیاتش فوق‌العاده.

مدارا خرد را برادر بود
خرد بر سر جان چو افسر بود

چو دانا تو را دشمن جان بود
به از دوست مردی که نادان بود


وقت کردید بخوانیدش.
@exitvoiceloyalty
به بهانه‌ی کتاب تازه منتشر شده‌ی اقتصاددان آمریکایی؛ کنت روگوف!


کنت روگوف (Kenneth Rogoff)، زادهٔ ۲۲ مارس ۱۹۵۳ در روچستر نیویورک، از برجسته‌ترین اقتصاددانان معاصر و استاد اقتصاد و سیاست عمومی در دانشگاه هاروارد است. اندیشه‌های او آمیزه‌ای کم‌نظیر از دقت نظری، تجربهٔ عملی در سطوح عالی سیاست‌گذاری و بینشی عمیق تاریخی در تحلیل مسائل اقتصاد جهانی را بازتاب می‌دهد. روگوف در نوجوانی، در ۱۶سالگی، تحصیل در دبیرستان را رها کرد تا تمام وقت خود را به شطرنج اختصاص دهد؛ مسیری که در نهایت به دریافت عنوان استاد بزرگ شطرنج در ۲۵سالگی انجامید و او را در رقابت‌های بین‌المللی به چهره‌ای مطرح بدل کرد. پس از آن، مسیر علمی خود را در دانشگاه ییل آغاز کرد و در سال ۱۹۸۰ موفق به دریافت درجهٔ دکترای اقتصاد از مؤسسهٔ فناوری ماساچوست (MIT) شد.

او از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ در دانشگاه پرینستون و از ۱۹۹۹ تاکنون استاد اقتصاد و سیاست عمومی در دانشگاه هاروارد است. همچنین در فاصلهٔ سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳، مسئولیت اقتصاددان ارشد و مدیر بخش تحقیقات صندوق بین‌المللی پول (IMF) را بر عهده داشت. روگوف در سال ۲۰۱۱ به سبب آثار و پژوهش‌های برجسته‌اش در فهم بحران‌های مالی و بدهی‌های عمومی و نقش سیاست‌های پولی در ثبات اقتصادی جهانی، جایزه‌ی دویچه بانک در اقتصاد مالی را دریافت کرد.

روگوف در زمینه‌هایی چون اقتصاد کلان بین‌الملل، نرخ ارز، سیاست پولی، بدهی‌های دولتی و بحران‌های مالی پژوهش‌های اثرگذاری داشته است. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به کتاب‌های مبانی اقتصاد کلان بین‌الملل (۱۹۹۶، با موریس آبستفلد)، این‌ بار فرق دارد (۲۰۰۹، با کارمن راینهارت)، نفرین پول نقد (۲۰۱۶) و دلار ما، مشکل شما (۲۰۲۵) اشاره کرد. در کتاب اخیر، روگوف به تحلیل سلطه جهانی دلار و چالش‌های پیش‌روی آن می‌پردازد. روگوف با بررسی تاریخچه دلار پس از جنگ جهانی دوم، نشان می‌دهد که این ارز ممکن است در آینده با تهدیدهایی از جمله رمزارزها، یوآن چین و بی‌ثباتی سیاسی روبه‌رو شود. او با اشاره به تجربیات خود و گفتگوهایش با سیاست‌گذاران جهانی، هشدار می‌دهد که دوره «صلح دلاری» (Pax Dollar) ممکن است پایان یابد و نظام مالی جهانی تغییراتی اساسی را تجربه کند. در این کتاب، روگوف بیان می‌کند که آمریکا نمی‌تواند به‌طور قطعی از ادامه سلطه دلار در آینده اطمینان داشته باشد.

روگوف با پژوهش‌های تأثیرگذارش در زمینه‌هایی مانند سیاست پولی، بحران‌های مالی و اقتصاد بین‌الملل، سهمی ماندگار در فهم پویایی‌های اقتصاد جهانی داشته است. تحلیل‌های دقیق و دیدگاه‌های آینده‌نگرانه‌اش، او را به یکی از اثرگذارترین اقتصاددانان معاصر تبدیل کرده‌اند.

علاوه بر فعالیت‌های دانشگاهی و پژوهشی، روگوف از نویسندگان ثابت ستون‌های تحلیلی در Project Syndicate (رسانه‌ای بین‌المللی و غیرانتفاعی) است.
اگر به زندگی‌نامه‌ها علاقه دارید، یکی از بهترین‌ها این کتاب است. خواندنی، جذاب، حیرت‌انگیز و غافلگیرکننده؛ ترجمه روان و درخشان. خلاصه که محشر و بی‌نظیر.
با اینکه کتاب را خوانده‌ام هر از گاهی به طور تصادفی چند صفحه‌اش را می‌خوانم و لذت می‌برم.
ایران در مسیر توسعه
Dameh Ep 02
- خانه دوست کجاست؟

در کاربرد واژه رفیق بسیار بسیار بسیار دقت کنید.
شب فرشاد مومنی
(به مناسبت هفتاد سالگی)

هشتصد و پنجاه و ششمین شب از شب‌های بخارا به بزرگداشت دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان و پژوهشگر مسائل توسعۀ ایران، اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر پنجشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۴ با سخنرانی محمدرضا بهشتی، نجفقلی حبیبی، محسن رنانی، حسن عابدی جعفری، حسین نمازی، حجت میرزایی، محمدرضا واعظ مهدوی و علی دهباشی در دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی برگزار می‌شود.

دکتر فرشاد مومنی متولد ۱۳۳۴ در شهر تهران است و تحصیلات خود را در رشتۀ اقتصاد به ترتیب در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاه‌های شهید بهشتی، تهران و علامه طباطبایی سپری کرده است. 
فرشاد مومنی از اعضای حزب جمهوری اسلامی بود و در آن زمان مسئولیت کمیتۀ دانش‌آموزی حزب را برعهده داشت. او در دوران نخست‌وزیری میرحسین موسوی به عنوان دستیار در کنار میرمصطفی عالی‌نسب، مشاور ارشد اقتصادی موسوی، که سکان‌دار سیاست‌های اقتصادی دهۀ اول بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران شناخته می‌شود، فعالیت می‌کرد. وی در دوران جوانی در پیش و پس از انقلاب رابطۀ نزدیکی با دکتر محمد حسینی بهشتی داشت.
فرشاد مومنی هم‌اکنون با درجۀ استادی عضو هیئت علمی دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی می‌باشد. اقتصاد نهادگرا، اقتصاد توسعه، اقتصاد ایران، روش‌شناسی علم اقتصاد و تاریخ اقتصادی از حوزه‌های مورد علاقۀ وی می‌باشد.
عمده تمرکز فرشاد مومنی در سال‌های اخیر بر تبیین و تحلیل عوامل توسعه‌نیافتگی اقتصاد ایران در دورۀ معاصر متمرکز بوده و تلاش کرده است تا در آثار، نوشته‌ها و سخنرانی‌های خود با نگاهی تاریخی به ریشه‌های موفقیت‌ها و ناکامی‌های اقتصاد کشور بپردازد.
از کتاب‌های تالیف‌شده توسط ایشان می‌توان به «علم اقتصاد و بحران در اقتصاد ایران»، «کالبدشناسی یک برنامۀ توسعه»، «آثار و پیامدهای فرهنگی عضویت ایران در گات»، «اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری»، ترجمۀ «نظریۀ نهادگرایی در علم سیاست»، «اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز»، «اقتصاد دانش‌بنیان»، «بررسی نقش فناوری و نوآوری در توسعۀ اقتصادی»، «ایران و پدیدۀ جهانی شدن»، «عدالت اجتماعی، آزادی و توسعه در ایران امروز»، «مرزهای دانش توسعه»، «اقتصاد دانش‌بنیان؛ مبانی، مفاهیم، روش‌شناختی» و... اشاره کرد.
از ایشان بیش از صد مقاله در حوزۀ اقتصاد در مجلات معتبر داخلی و خارجی منتشر شده است و همچنین مسئولیت راهنمایی و مشاورۀ ده‌ها عنوان پایان‌نامه در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا را بر عهده داشته‌اند.

خیابان شهید بهشتی، نبش احمد قصیر، دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
Audio
برای رفتگان
«+کیف بَنَیت نفسک؟
-جرحاً علی جرح!»

«+چگونه خودت را ساختی؟
-زخم به زخم!»
2025/06/26 16:01:59
Back to Top
HTML Embed Code: