Telegram Web
Audio
.

یا شیخ عبدالقادر گیلانی



@eshghnirooyebidariii
برشی از کتاب: تعالیم شمس / صفحات ۴۶ و ۴۷
مهدی کمپانی زارع

شمس می گوید: "عرصه سخن بس تنگ است، عرصه معنی فراخ است. از سخن پیشتر آ تا فراخی بینی و عرصه بینی".

شمس، جهان زبان و نطق بیرون را بسیار تنگ و محدود می بیند، از این رو نمی خواهد نطق پهناور درون را به آن مقید نماید، از این رو نمی نویسد تا شاهدان معانی در زنجیر کلمات گرفتار نشوند و رها در بیکران عالم درون سیر نمایند.

او به عنوان عارفی که سیری درونی در حقایق و معارف دارد و جهان کلمات و الفاظ را بسیار دور از آن می بیند، مکررا تاکید می کند که زبان برای بیان گستردگی عالم معنا و خدا مناسب نیست.

شمس می گوید: مادامی که عارف در درون خود سیر می کند و با خود و خدای خویش خلوت دارد و با او در معاشقه است، نیازی به سخن گفتن و بهره بردن از زبان را ندارد. 

بهره گیری از زبان وقتی است که اغیار در میان آمده اند و عارف، مشغول غیر است. 
شمس اصل سخن گفتن را در حجاب رفتن معارف اصیل درونی می داند. 

شمس، زبان را ابزار ضعیف و بلکه گمراه کننده ای می داند که برای معرفت یافتن به هیچ روی به کار نمی آید. او معتقد است زبان در حکایت گری حقایق و معارف ابزاری ناتوان است و به جای راهنمایی، راهزنی می کند. 

و او نه تنها به زبان و مفاهمه از طریق آن انتقاد دارد، بلکه معتقد است مانع مهم دیگری نیز در کار است و آن مخاطبان سخن اهل عرفان است.

شمس مخاطب را عاملی می داند که در مقام مفاهمه، اختلالاتی پدید می آید. تفاوت مخاطبان از حیث دانش، احساسات، ثبات و عدم ثبات شخصیت و امور از این دست موجب می شود که سخن واحد با گوشهای متکثر شنیده شود. 

شمس از اساس به این اعتقاد ندارد که همگان را می توان از طریق سخن گفتن، راست و درست کرد. او براین باور است که برخی تنها با درد و رنج و افتادن در کوره تجربه و صبر به اموری پی می برند و نمی توان همگان را با اِخبار از واقعیات به فهم چیزی دلالت و هدایت کرد. 

تفاوت مخاطبان از حیث اوضاع و احوال به گونه ای است که با سخنی واحد، برخی هدایت می شوند و بعضی به ضلالت می افتند.


@eshghnirooyebidariii
وقتی در باره عرفان سخن می گوییم؛ مرادمان شناختی بی واسطه و شهودی از جهان و خدا و انسان است.
از اینرو عارفان توجه به غیر قلب را مانع وصول به تجارب عرفانی می دانند. در سخنان شمس تبریزی اتکا به دل است و دیگر ابزار شناخت ، به ویژه عقل در مراتب بعد مورد توجه قرار می گیرد و حتی مورد بی مهری واقع می شود.

شمس معتقد است، تمام انبیا و اولیاء به این منظور آمده اند که به انسان یاد دهند چگونه با سیمرغِ قلب خویش سیر بیکران کنند.

"سبحان الله، همه فدای آدمی اند و آدمی فدای خویش.
شمس می گوید: اگر قرار است انسان، خدا و انبیا و اولیا و مخلوقاتش را بشناسد، راهی جز از درون قلب خود ندارد.
شمس معتقد است: حال که ما با جهان بیکران و امکان شناخت امور نامتناهی روبرو هستیم، نیازی نیست که در صدد شناخت هر دانستنی ای برآییم.

او مکرر در سخنان خود به این اشاره می کند که بخش عظیمی از دانش های اندوخته بشر هیچ فایده ای برایش ندارد؛ بلکه زیان های بسیاری را متوجه او می نماید.

او می گوید: دانشی که آدمی را در سیر کمالی معنوی اش یاری نرساند، باری بیش نیست و باید از تعلیم و تعلّم آن پرهیز کرد.

او بر دانش خاص و محدوده ای
خاص تاکید ندارد؛ بلکه معتقد است هر دانشی که انسان می آموزد، باید معطوف به تحول و رشد معنوی او باشد.

از کتاب: تعالیم شمش/ صفحه ۶۰

@eshghnirooyebidariii
شمس می گوید: علم توحید، مادامی که در دایره اندیشه متدینان و متکلمان و فیلسوفان است و به واحد شدن همّ و غمّ انسان در درون منجر نشده هیچ سودی در بر ندارد و دانش مفید به شمار نمی آید. 

او یکی است؛ تو کیستی؟ تو شش هزار بیشی! تو یکتا شو وگرنه از یکی او تو را چه؟  چون تو در عالم تفرقه ای، صدهزاران ذره، هر ذره در عالم پراکنده، یا فروفسرده. تو را چه چون تو نیستی.

از کتاب: تعالیم شمس/ صفحه
۶۱

@eshghnirooyebidariii
با مطالعه مثنوی، انسان آرامش پیدا می کند و طفل جان از گوهرهای ناب آن شیر می خورد.

طفل جان را شیر ده ما را ز گردش وارهان
ای تو چاره کرده هر دم صد چو من بیچاره را

در اثر شیر نوشیدن طفل جان، انسان به آرامش روحی و رضایت خاطر می رسد و اندک فراغت خاطری حاصل می نماید.

چون روح زنگار خورده و خزان زده خویش را صیقل داده و آن را از غوغای سرسام آور مادی نجات بخشیده است.

"عشق" در مثنوی ذکر موزونی دارد و از نامهای نیکوی معشوق به سی هزار زبان، که ترجیع بند آن ترانۀ توحید است، یاد می شود.

مثنوی ما دکان وحدت است
غیر وحدت هرچه بینی آن بت است

عشق در نزد مولانا نقطۀ وحدت است. دریایی است که میعادگاه همه نهرها و رودهاست.

بی نهایت است که همه خطوط موازی "مایی" و "تویی" در آنجا به هم می رسند و بحث دور و تسلسل که از نظر فلاسفه محکوم است و پای فیلسوفان را در زنجیر کرده، به سلسلۀ گیسوی معشوق می پیوندد.

سلسله این قوم جعد مشکبار
مسئله دور است، اما دور یار

به عقیده مولانا، در مثنوی دوگانگیِ علت و معلول و دور تسلسل ناشی از آن در وحدت عشق راه ندارد. و غوغای جبر و اختیار، که فتنۀ عقلیه است، در صلای سلطان عشق خاموش می شود چون در عشق، جبر و اکراه راه ندارد و جاده اش مسدود است.
زیرا همه شوق، خواستن و وصال است، پس اراده و اختیار هیچ نیست، بلکه همه جذبه و تسخیر است: "و کل مسخرّات بامره"

باد ما و‌ بود ما از داد توست
هستی ما جمله از ایجاد توست

لذت هستی نمودی نیست را
عاشق خود کرده بودی نیست را

کتاب: عشق، باز هم عشق ...
صفحه ۱۴۹


@eshghnirooyebidariii


در انتظار مهدی(عج)

همه شب در انتظارم
نظری به من نمایی

که شود محبت تو
به فقیر بی پناهی

همه شب غم نهانم
که بسوزد جسم وجانم

که نگنجد در کلامم
نه زبان بی زبانی

همه شب به کنج خلوت
بشینم در دل شب

که تو یا ز در درآیی
یا رسد ز تو پیامی

همه شب وضو نمایم
زسرشک دیده و دل

که کنم نماز شب را
سر شب به صبحگاهی

همه شب به شوق دیدن
به وصال تو رسیدن

که امید دارد عباس
به شفاعتش بیایی

تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری


@eshghnirooyebidariii

شریعت دام عشق است و عبادت دانۀ عشق! معشوق دام گسترانیده تا مرغ دل ها را شکار کند!
از این جاست که شایستگان هنر عشق، از جای جایِ شریعت، رمز عشق می آموزند! اگرچه بیش از این نباید گفت. اما چند مورد از این رمزها و دام و دانه ها را اندکی شرح می دهم.

ای عزیز! بندگی بالاترین مقامی است که سالک در عشق طریقت به دست می آورد. خداوند محمد مصطفی (ص) را در شب معراج "عبد" نامید. که نامی بالاتر از این نام نبود.

بنابراین بندگی در شریعت رمزی است از مقام بندگی در طریقت که سالک در آخرین مراتب سیر و سلوک به آنها می رسد.


از این جاست که بندگی در شریعت، رمزی است رسا از فنا در طریقت.
مسائل دیگر شریعت نیز همه رمزند؛ توبه رمز است، تقرب رمز است. اخلاص را اگر بشکافیم همچون مجازی است از پرستش عاشقانه، و این مجاز برای انسانها رمز آن حقیقت است.

رضا رمزی است از فنا، آن جا که عاشق "آنچه را جانان پسندد"، در حقیقت به درجاتی از فنا دست یافته است. همچنین نماز و روزه؛ و حج سراپا رمزند؛ به هرحال شریعت، سراپا رمز و درس رهایی است.

اعمال شریعت می توانند از ظاهر انسان به باطن او سرایت کنند و سرانجام بهرۀ روح و جسم انسان است از این رابطه و نسبت.
فضای اسم الرحیم، فضای جذبه های درونی انسان و بی قراری ها اوست.

شریعت کاملا به اراده و اختیار انسان وابسته است، اما فضای رحیمیت یعنی طریقت، قلمرو جذبه و جاذبۀ معشوق است.

فضایی است که جذبۀ حق، عاشقان را به سوی دیدار می کشاند. و با جلوه ناز معشوق درگیر می کند. شریعت بر ابلاغ پیام حضرت حق استوار است و طریقت با کمند عشق آن معشوق یگانه برقرار است.

در طریقت، هنر اصلی و کار ساز انسان همین است که عشقی در خور معشوق ازل و نیازی متناسب با ناز او داشته باشد. طریقت، راه و رسم پرورش انسان است تا چنان باشد که خواستۀ عشق است و مطلوب و ناز!

از کتاب: عرفان عملی
صفحه /
۹۴

@eshghnirooyebidariii
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

ولایت علی(ع)

هرکس نشود داخل در سلک ولای او
روزه ونمازش نیست مقبول حضور هو

در اصل علی باشد مولا به همه اشیاء
این سرّ ولی باشد در عالم ودر اسماء

از بهر نبی باشد ایلیا و علی در ذکر
همراه ولی می باش در ذکر جلی و فکر

نامند ابو تراب در هر ذره ای از خاک
بی اذن ولی الله کی چرخ زند افلاک

در کعبه به جا آرند حجاج حج اسلام
تا بیعتشان گردد باحب علی اتمام

در رهبری بوالحسن در عرش علی نامش
مکشوف شده این بر سید شب معراجش

عباس سپرده سر در راه ولای هو
تا انکه شود تبدیل ایمان به یقین در او



تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری


@eshghnirooyebidariii
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

کعبه دل


خانه کعبه بود در سیر راهم
رمز رستن از حجاب و از گناهم

خانه کعبه بود راز ونیازم
بی تو هرگزنشکفد گل درنمازم

خانه کعبه بود از سنگ وازگل
بی تو کی باشد نماز ازجان واز دل

خانه کعبه بود فکر نمازم
بوی عطر تومرا باشد نیازم

تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری


@eshghnirooyebidariii
Audio
حضرت عبدالقادرگیلانی ❤️

@eshghnirooyebidariii


عارفی فرمود:

مرید صادق پس از اتصال به باطن مرشد کامل
میتواند به سر منزل مقصود برسد
حتی اگر تا آخر عمر مرشد کامل خود را نبیند و هیچ پیامی در عالم ظاهر از او دریافت نکند.

@eshghnirooyebidariii
Mohammad Yoonus shakeri 2
بیا مطرب
بکن با ما مریدی ...

@eshghnirooyebidariii
Forwarded from پیامی برای صلح (ریما نصر)
📣📣📣 لطفا اسم خودتون روی پروفایلتون باشه

عزیزانی که نام مشخصی ندارند به گروه پذیرفته نمی شوند ❤️



https://www.tgoop.com/+RdbLusGgc3U2MmM0


💟درود دوستان
ویس چت روخوانی کتاب «معبدسکوت» اثر «برد.تامس.اسپالدینگ»از تاریخ یکشنبه ۶ خرداد ساعت ۲۳:۳۰ در این گروه برگزار خواهد شد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

دوست دارم

دوست دارم از غمت نالان بمیرم
گریم وبا جذبه جانان بمیرم

دوست دارم من تو را دروقت موتم
بینم و با جذبه رحمان بمیرم

دوست دارم یاعلی در کعبه دل
اشک ریزم با دلی سوزان بمیرم

دوست دارم ریزم از غمخانه ی دل
اشک خون با دیده ی گریان بمیرم

دوست دارم در دلم لبریز گردد
مهرتو با جذبه ی سبحان بمیرم

تجلی عشق
حضرت-پیر-
استاد-عباس-شهریاری-سنگسری

@eshghnirooyebidariii
2024/05/17 14:17:28
Back to Top
HTML Embed Code:


Fatal error: Uncaught Error: Call to undefined function pop() in /var/www/tgoop/chat.php:243 Stack trace: #0 /var/www/tgoop/route.php(43): include_once() #1 {main} thrown in /var/www/tgoop/chat.php on line 243