Telegram Web
واجب اید چون که آمدنام او
شرح کردن رمزی ازانجام او

این زمان جان دامنم برتافته است
بوی پیراهان یوسف یافته است

نوزده تیر ۱۴۰۲ بود و دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی و نکوداشت حضرت استاد #دکتر_راشدمحصل و شیفتگان خرد و فرهنگ و فضل وفضیلت... .

چه مبارک دیداری بود و چه شنیدنی های شهد وعسلی وچه نوشیدنی‌های شراباطهورایی....!!
که باید بودن ودیدن وشنیدن... وگرنه هیچ بیانی برای وصفش قادر نیست.
دکتر راشد بی تعارف دریاست ...
همانی که "زهرچه رنگ تعلق پذیرد ازاداست"
حقیر که به تن خود بیش ازسی سال پیش توفیق داشتم نامم در سیاهه شاگردانشان بگنجد و تاامروز درسایه سار بی بدیلش افتخاردست بوسی دارم کسی را هم پای منش و دانش وانسانیت وی نمی شناسم... ‌
همه چیز او شگفت آوربود بلا استثنا...
اشراف کامل به تمام متون ادب فارسی وعربی ودینی تاریخ وفلسفه وتفسیر وعرفان و......کتابدانی وکتابشناسی عجیب....!!
سرو آزادِ ما وجودش دربرابرفلک، ذره ای خم نشد ونمی شود..
یادش به خیر... !! ده سال تمام پای درس شاهنامه اش و سپس تمهیدات عین القضات که باشبیخون کرونا به تعطیلی کشید و پس از ان ضعف وسستی نیروی تن درب آن محفل معرفت بسته شد و دریغ وحسرت برجای ماند...
واکنون باید بدین دیدارها دل خوش کرد وبازهم خدا راشاکربود و از آستان ایزدی خواست که تن وجانش برمدار سلامت باشد و سایه وجودش بردوام...!!
دوستان را توصیه می کنم حتما سخنان استاد دکتردادبه و استاد دکتر یاحقی و استاد دکتر ساکت را گوش دهند که شیرین وسرشار از درس است و راهگشایی...!!
درودتان باد

@dr_rashed_moamadreza
دکتر محمدرضا راشد محصّل
اقای دکتر شالویی / ریاست انجمن مفاخر اداره کل ارشاد خراسان
🔹آقای دکتر شالویی ریاست محترم انجمن مفاخر فرهنگی کشور هستند / اصلاح می شود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 گزارش تصویری
مراسم نکوداشت دکتر محمد رضا راشد محصل
تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی

۱۴۰۲/۰۴/۱۹

@mafakherferdowsi
@kheradsarayeferdowsi
مراسم نکوداشت دکتر محمدرضا راشدمحصل

مراسم نکوداشت #دکتر_محمدرضا_راشدمحصل عصر دوشنبه ۱۹ تیرماه ۱۴۰۲ در تالار فردوسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی برگزار شد.

در آغاز مراسم #دکتر_حسنی، رئیس دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی به حاضران خوشامد گفت و در ادامه آقای حسین‌زاده، مدیر کل ارشاد اسلامی استان و دبیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در خراسان، دکتر محمود شالویی، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور، دکتر اصغر دادبه، دکتر محمدجعفر یاحقی و دکتر سلمان ساکت، رئیس مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد به ایراد سخنرانی پرداختند.

در بخش نخست مراسم آقای حسین‌زاده ضمن خوشامدگویی به مهمانان به اهمیت نکوداشت بزرگان و مفاخر پرداخت و گفت: گرامی‌داشت مفاخر و بزرگان، گرامی‌داشت دانش و فرهنگ است.

در ادامه #دکتر_محمود_شالویی به سخنرانی پرداخت و گفت: به قول سعدی انسان نیاز به دو عمر دارد؛ که با یکی تجربه به‌دست بیاورد و با دیگری آن را به‌کار بندد. چون این امر میسر نیست برخویش لازم می‌دانیم از مسیر آنانی که این راه را پیمودند و تجربیات گران‌سنگی به‌دست آورده‌اند، بهره بگیریم و بیاموزیم و باید گفت که از زمرهٔ ایشان و بهترینشان، دکتر محمدرضا راشد محصل هستند. او ادامه داد: وقتی سال گذشته بنده به این سمت منصوب شدم از اولین کسانی که مرا مورد لطف خویش قرار داد دکتر یاحقی بودند، ایشان در ضمن لطف و تبریکشان به بنده تاکید ‌کردند که دکتر راشد محصل فراموش نشود. من از همان زمان پیگیر بودم و خوشحالم که امروز این محفل برگزار شده و خود استاد هم در این مراسم حضور دارند و نکوداشتی بس نیکوست. شالویی گفت: دکتر راشد که نزد استادانی چون زریاب خویی، زرین‌کوب و شهیدی به تحصیل علم پرداخته، به خرد و حکمتی توجه دارد که والا و اصیل است. از خدای بزرگ می‌خواهیم که سایهٔ بلند ایشان را بلندتر بدارد و عمری طولانی با نعمت و برکت به ایشان ارزانی کند و شاگردان و دانش‌جویان هم‌چنان خوشه‌چین فضل و درایت ایشان باشند.

سپس #دکتر_اصغر_دادبه که خود از دوستان صمیمی و رفیق پنجاه سالهٔ استاد است، سخن خود را با غزلی از سعدی در وصف دوست، آغاز کرد و در ادامه گفت: آدم‌هایی که بسیار می‌دانند فراوان‌اند، اما آن‌هایی که به باورمندی دست یافته‌اند انگشت‌شمار. ازین روست که تا منافع‌شان به خطر می‌افتد، معامله می‌کنند.
استاد راشد تمام سختی‌ها و دشواری‌ها را پذیرفته‌اند و تن به معاملهٔ باورهای خویش نداده‌اند.
ایشان سخنرانی خود را با این دو بیت در وصف آزادگی دکتر راشد به پایان رساند:
لایق به هر سری نبود تاج افتخار
آزادگی به سرو سرافراز می‌دهند
ما را رسد مدیحهٔ «راشد» که وصف گل
با بلبلان قافیه‌پرداز می‌دهند.

در بخش بعدی مراسم #دکتر_محمدجعفر_یاحقی، استاد دانشگاه و مدیر مؤسسهٔ خردسرای فردوسی، ضمن تشکر از انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و شخص دکتر شالویی بابت برگزاری این مراسم بیان کرد: من هم مثل دکتر دادبه ۵۰ سال است که دکتر راشد را می‌شناسم. سه کلمه ایران و آزادگی و خرد شخصیت و سیمای دکتر راشد را برای ما تعریف می‌کنند.
و در ادامه تأکید کرد که از نظر من دکتر راشد یک ایرانی و ایران‌دوست اصیل است و هرکس که ایران را دوست دارد و بدان عشق می‌ورزد حتما به شاهنامه که دریایی بی‌کرانه است توجه دارد و  دکتر راشد این دریا را کشف کرده و با آن مانوس است. او به‌نظر من این آزادگی و پاک زیستن و نیز جوهر زندگی را در لابه‌لای صفحه‌های شاهنامه پیدا کرده و به آن عمل کرده است. دکتر راشد تجسم باورمندی و تعهد است و من آرزومندم که ما و دوست‌داران ایشان هرچه بیش‌تر از نفس ایشان بهره‌مند باشند.

پس از دکتر یاحقی، #دکتر_سلمان_ساکت، رئیس مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه به سخنرانی پرداخت و شیوهٔ شاگردپروری، فرهنگ‌دوستی و نوع‌دوستی و بزرگ‌منشی دکتر راشد محصل را در قالب خاطرات مشترک با استاد بیان کرد و افزود با این ویژگی‌ها و خصال نیکوست که همگان شیفتهٔ اویند.

در بخش بعدی مراسم #استاد_دکتر_محمدرضا_راشدمحصل ضمن قدردانی از برگزارکنندگان مراسم، به ذکر خاطرات و تجربیات سال‌ها خدمت در جای‌جایِ ایران پرداخت.

این مراسم با تقدیم هدایایی به دکتر راشد محصل و گرفتن عکس یادگاری پایان یافت.

@mafakherferdowsi
@kheradsarayeferdowsi
آه و دردا که چراغِ من تاریک بمرد
باورم کن که ازین درد بتر،کس را نه


خبر جانکاه ملکوتی شدن حضرت استاد
دکتر محمدرضا راشد محصل راچگونه باور کنیم؟
هرگاه جویای حالشان می شدیم و یا به دیدار می دیدیم پاسخ آمیخته به تبسم همیشگی اش اندکی آراممان می کرد و نگرانی سالخوردگی اش را می کوشیدیم به غفلت اندازیم،که نه هنوز حضرت استاد برجای است و ماندگار وسایه سارش بر قرار و خورشید خرد ودانایی وانسانیتش بردوام
دردا و بی کران افسوس که شد آنچه شد
اکنون چه چاره؟
دردی است غیرمردن،کان را دوانباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن
به که باید شکوه نمود و از پس تقدیرچگونه توان برآمدجزتسلیم واندوه گزیری نیست.
جهانا چه بد مهر وبدخوجهانی
که چنین جام لطیف می سازی وهمه مظاهر عزت وشرف وانسانیت وجوانمردی وخردمندی وازادگی را در وجودنازنینش درخشان می کنی و دل ها وجان ها بدو می بندی و ناگهان بَرمی‌کنی و می بری وهمه دلدادگان را درحسرت نبود او سخت جان می فرسایی
ای دریغا ای دریغا ای دریغ
کان چنان ماهی نهان شد زیرمیغ
خداوند ان دردانه آسمانی رادر پناه لطف خود آرام و شادمان بدارد و بر کرسی بهشت برین بنشاند

محمد جواد مشایخی

@dr_rashed_moamadreza
          بزرگ بود و از قبیلهٔ فردا بود

این مرد چقدر بزرگ بود! با زندگی حسابی کنار
آمده بود. روان تابناکی داشت. چه می‌گویم؟ همه تن روان بود «تو گفتی که بهره ندارد ز خاک».
با آنکه رنج بسیار کشیده بود اما هرگز به روی خودش نمی‌آورد. از آنها هم که به او بد کرده بودند هرگز به بدی یاد نمی‌کرد.
بزرگی و بزرگ‌منشی هم کرانه‌ای دارد اما او در همه‌چیز بی‌کرانه بود.
دکتر محمدرضا راشد محصل، هم راشد بود و هم محصل. راشدی را در کلاس آزموده بود و محصلی را در کل زندگی. همیشه می‌آموخت و می‌آموزانید.
دامن به هیچ آلایشی نیالود؛ نه دنیاوی نه عقبایی. تا آخرین‌نفس پشت و پناه خردسرا بود و حالا که که او بی‌هنگام از میان ما رفت خردسرا «به کجای این شب تیره بیاویزد قبای ژنده خود را؟»
دریغا و بسیاربار دریغا که ما اعضای هیأت مدیره که سال‌ها به او تکیه داشتیم و از خردمندی‌هایش برخوردار، در آخرین لحظه بر بالینش نبودیم به دلیل سفری به خارج از کشور که از قبل پیش‌بینی شده بود. 
هیچ فکر نمی‌کردیم که خبر دردناک را از راه دور باید بشنویم! «همیشه پیش از آن‌که فکر کنی اتفاق می‌افتد!»
درود خدا بر او باد که نیکنامی را با نگاه و کردار خود معنای تازه‌ای بخشید و دست‌کم در افق بی‌کرانه‌ای نامیرا شد.
نابودگی ظاهری او هم البته برای همگان دردناک است، این درد جانکاه را به خاندان نیکنام راشد و همهٔ وابستگان و پیوستگان، دودمان سنگین خرد و خردمندی و  اعضا و پیوستگان خردسرای فردسی اندوهباد می‌گوییم‌.
روانش با جاودانان در مینو و کالبدش در جوار دیگر نام‌آوران عرصهٔ خورشید در آرامش جاودان باد.

(مجمع عمومی، هیأت مدیره، کارکنان و یاران خردسرای فردوسی)

@kheradsarayeferdowsi

@dr_rashed_moamadreza
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نماهنگ یادی از استاد زنده‌یاد دکتر محمدرضا راشد محصل

۱۴۰۲/۰۷/۱۹

@mafakherferdowsi

@dr_rashed_moamadreza
اجل قفس شکند مرغ را نیازارد▪️▪️▪️
اجل کجا و پر مرغ جاودان ز کجا▪️▪️▪️


خبر سخت و سنگین بود.!
مرغ روح دکتر راشد محصل به باغ ملکوت پرکشید...!
و حال وای برما و جمله بازماندگان داغدار حضرت استاد..!
خداوند در جوار رحمت خود آرامَش بدارد.
گهری کز صدف کَون و مکان بیرون بود..!!
به ناگاه خاکدان به خاکیان سپرد و ما گمشدگان، بی چراغِ وجود پُر بهایش ، گمشده و سر گشته و غریب گشتیم.
در کنار بلند نام استاد ، دکترمحمد رضا راشد محصل به نام بلند شاگردی رسیدیم و حال چون طفلی بی پدر،سایه سر از دست داده، واله و سرگردان شدیم !
دکتر راشد محصل از خاندانی روحانی و عالم،
علم و حلم و دانش و آزادگی و وارستگی وخرد و بردباری را توامان داشت
چه بود صاعقه ای کز سر زمانه گذشت!
و عجیب،نجیب و روشن بود و به غایت درخشید و روشنی بخشیدو رفت!

خداوند همه دوستداران و محصلانش را در مکتب دانشوری و آزادگی دکتر راشد محصل بر مدار و مرام استاد،صبر و شکیبایی دهد
به بانوی وارسته و دلسوزشان سرکار خانم راثی و فرزندان سوگوار و برادران فاضل استاد، تسلیت می گوییم و برایشان از خداوند ، طلب صبر و بردباری داریم.
روانش شاد و مینُوی

فاطمه شکفته
@dr_rashed_moamadreza
Forwarded from سیدمهدی زرقانی
در رثای استاد

نخستین بار در درس نظامی - خاقانی دوره ارشد بود که توفیق درک محضر استاد را یافتم. نظامی را مرحوم استاد انزابی نژاد تدریس می کرد و خاقانی را مرحوم استاد راشد. او را معلمی یافتم که در کلاس به ذهنش اجازه می داد به مناسبت از چمنی به چمنی پر بکشد و از این سیر ذهنی دسته گلهایی دماغ پرور فراهم آورد «هدیهٔ اصحاب را». برای همین ارتباطات بینامتنی بود که در کلاسها و سخنرانی هایش همیشه حرف تازه ای می شنیدی. نسل اول تا سوم استادان ادبیات متن پژوهان توانایی بودند و نظام آموزشی پیشادانشگاهی و دانشگاهی آنها را به خواندن مکرر متون کلاسیک خوگر کرده بود. آنها نه تنها در کنار جریان اصلی ادبیات حرکت می کردند بلکه علی قدر مراتبهم به گوشه و کنار و زاویه و اضلاع ادبیات کلاسیک هم سرک می کشیدند. تسلط بر متون کلاسیک در نسل چهارم و پنجم استادان ادبیات کمتر و کمتر شد. مرحوم استاد راشد باقی مانده نسلی بود که متون کلاسیک به طرز حیرت آوری در حافظه ایشان زندگی می کرد. آنها آموخته بودند که وظیفه استاد ادبیات اول آشنایی با ادب و فرهنگ گذشته و دوم انتقال آن به نسل گریزپایی است که در معرض دهها هنر دیگر قرار گرفته و زمزمه محبتی باید تا بتواند «جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را». به حال آوردن گذشته ادبی، غیر از تسلط بر گذشته ادبی مهارت ارتباط با نسل حاضر را هم می طلبید و این گروه از استادان گویا خود را پیامبری می دیدند که بی چشمداشتی باید پیام میراث ادبی را به نسلی ملتهب منتقل کند که در وانفسای ایدیولوژیها و ایسم ها در به در به دنبال دستاویزی مطمین می گردد برای یر و سامان دادن به زندگی معنوی و فکری خود. آنان پیامبران ادب گذشته بودند. خصلت مشترک دیگر نسل اول تا سوم استادان ادبیات اصالت دادن به «منش معلمی» در کنار «دانش معلمی» بود. قصدم تعمیم دادن احکام کلی و نادیده گرفتن تفاوتها و تمایزها نیست اما این ویژگی ها را می توان به صورت طیفی بر روی نموداری ترسیم کرد. هر چه به طرف گذشته نمودار حرکت کنیم، اهمیت منش معلمی بیشتر و هر چه جلوتر بیاییم کمتر می شود. ان سه نسل اول اکثرا اعتقاد جدی داشتند که اقتضای معلمی غیر از تکنیک، رسالت هم است. در نظام های آموزشی فعلی، معلمی بیشتر تکنیک است و معلم تکنیسین. مرحوم راشد از استادانی بود که منش و دانش را همراه می کرد و در کلاسش می توانستی دو درس را بیاموزی :ادب نفس و ادب درس. شاید ما متعلمان خوبی نبوده باشیم اما آنها معلمان خوبی بودند. استعاره شغل انبیا را خیلی جدی می گرفتند و این کم یا زیاد در سلوک فردی و اجتماعی شان تاثیر می گذاشت. بارها در عالم جوانی کشف و شهودهایم را در مخالفت با نظرات ایشان مطرح می کردم و ایشان چون مخاطبی که مطلب تازه ای شنیده به دقت گوش می داد و به ما می آموخت آزادگی صفتی است که سن و سال و موقعیت نمی شناسد. نه دیدم و نه شنیدم که ایشان را به محفلی فرهنگی و ادبی فراخوانده باشند و ایشان دریغ کند. انگار دانش ایشان چونان چشمه ای بود که جوشیدن صفت طبیعی و ذاتی اش شده بود و تفاوتی نمی کرد که کسی که بر خوان دانش و بینش و منش ایشان نشسته جهود و یهود است یا مسلم. او خود را مکلف به جوشش و فیضان می دانست. تواضع مثال زدنی استاد هم ریشه در همین آزادگی داشت. محمد رضا راشد محصل یک ویژگی دیگر هم داشت: محمد بود و رضا بود و راشد بود و محصل بود و این صفات را تا آخرین روزهای حیاتش حفظ کرد.
https://www.tgoop.com/smzarghani
اگر مرگ داد است بیداد چیست

ضمن عرض تسلیت مجدد، به استحضار می‌رساند مراسم تشییع و خاکسپاری استاد زنده‌یاد

              دکتر محمدرضا راشد محصل


روز جمعه ۲۱ مهرماه، ساعت ۱۰ در بهشت رضا بلوک ۴۲ (قطعهٔ نام‌آوران) برگزار خواهد شد.

همچنین مراسم ترحیم روز شنبه ۲۲ مهرماه ساعت ۱۹:۳٠ تا ۲۱ در مسجد غدیر باباعلی واقع در بلوار ارشاد (محله ششصد دستگاه) برگزار خواهد شد.


@kheradsarayeferdowsi
Forwarded from جان نیُوش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما کافر عِشقیم، مسلمان دگرست
ما مُورِ ضَعیفیم، سلیمان دگرست

از ما دلِ پاک و جامِه  ی پاره طَلَب
بازارچه ی قَصَب فُرُوشان دگرست

🍂🕊

🖌حکیم  نِزاری  بیرجندی قُهستانی ( ۶۴۵ - ۷۲۱ هجری قمری)
📽 استاد  آزاده و مهربان زنده یاد دکتر محمدرضا راشد محصل
۱۳۱۵-۱۴۰۲
#محمدرضا_راشد_محصل
#ادبیات_فارسی
#خردسرای_فردوسی

www.tgoop.com/jaannioosh
▪️با تأسف از سفر بی‌باز گشت دکتر محمّد‌رضا راشدمحصل با خبر شدیم.

سفر انسانی فرهیخته‌ای که دانشش را، مهربانیش را، لطف و محبتش را، بی‌دریغ در اختیار می‌گذاشت و همه را مرهون بزرگواری خود می‌کرد.

ما همیشه از او می‌آموختیم، از او انسان بودن را، از او مهربانی را، از او آموختن را، از او افتادگی را وقتی در قله دانش و تجربه هستی.

او به سئوالات ما که از راه دور از ایشان می‌کردیم و بیشتر در مورد شاهنامه بود چنان با دقت و وسواس و آگاهی جواب می‌داد که هیچ نقطهٔ تاریکی برایمان باقی نمی‌ماند و همیشه ما را مرهون لطف و بزرگواری خود می‌کرد.

ما این ضایعهٔ اسفناک را به خانواده عزیزش و به همهٔ علاقمندان فرهنگ و ادب ایران زمین تسلیت می‌گوییم.
روانش شاد و یادش گرامی باد.

خردسرای فردوسی ونکوور

@kheradsarayeferdowsi
استاد فرزانه‌ام #دکتر_محمد_رضا_راشد_محصل با کوچ ناباورانه‌اش ما را به غم نشاند
روح بلندش شاد
http://www.tgoop.com/saeedandalib_4
همه مرگ راییم پیر و جوان
به گیتی نماند کسی جاودان
#فردوسی_بزرگ
 
به یاد استاد فرزانه و تقدیم به روان تابناک فرهیخته ی فقید استاد #محمد_رضا_راشد_محصل به پاس خوشه‌هایی که از خرمن معرفت و گل‌هایی که از باغ اندیشه و بزرگواری این دانشی‌مرد سرزمین عشق و حماسه چیده‌ام.
روح بلندش آرام و یاد عزیزش ماندگار

۱)
مردان ادب تا به ابد می‌مانند
تا کوری دیده ی حسد می‌مانند

از باغ سحر ،هرزه علف می‌کوچد
گل‌های رز سرسبد می‌مانند

۲)
لبریز ستاره شیشه ی باورتان
خورشید شکفته است در ساغرتان

صد آینه عشق در خراسان بزرگ
هر روز نشسته است در محضرتان

۳)
شهری ست که داغ درد بر دل دارد
با خویشتن‌اش هزار مشکل دارد

با این همه افتخار مام وطن است
آن شهر که "راشد محصل" دارد

۴)
صد خار به دست و دل خلیده ست او را
فارغ، نفسی کسی ندیده ست او را

کرده ست تمام خویش را نذر شما
این مرد که قامتی تکیده ست او را

۵)
دل،جرعه کش باده ی جامت استاد !
ما تشنه ی جاری کلامت استاد !

حق است که در مملکت عشق شود
شهر دل عاشقان به نامت استاد

۶)
خورشید شبیه خار پرچین شما
دل ،جرعه‌ای از  جام جهان‌بین شما

تصویر فروتنی مرام گل تان
آیینه ی عاشقی ست آیین شما

۷)
ای باور سربلند دل ! می‌مانی
هم‌صحبت بی‌گزند دل ،می‌مانی

تا شوکت ایران و خراسان برجاست
درخاطر بیرجندِ دل ،می‌مانی

۸)
سر گرچه به چاه،مثل بیژن دارد
هنگامه ی شوکت تهمتن دارد

رویین‌تنِ شاهنامه ی سرسختی ست
این مرد که گبرِ عشق بر تن دارد

۹)
چون ابر به دشت لوت می‌باری تو
تندر شده بر سکوت می‌باری تو

برهرچه عطش،نماز باران هستی
در سجده و در قنوت می‌باری تو

۱۰)
استادِ حماسه‌های ایران هستید
فرزانه ی سرزمین "فرزان" هستید

تصویر "نزاری قهستانی" در
آیینه ی فرهنگ خراسان هستید

۱۱)
دریای حماسه ،سهمی از ساحل تان
صد قافله دل نشسته در منزل تان

با این که مرام خاک دارید استاد !
در وسعت آسمان نگنجد دل تان

۱۲)
با سایه ی آفتاب،همرنگ  شما
با ساز فروتنی هماهنگ ،شما

دانش‌طلب مرام والا تان ، ما
استادتمامِ عشقِ فرهنگ ،شما

#سعید_عندلیب
http://www.tgoop.com/saeedandalib_4
فرزند راستین فردوسی بود و دانش‌آموخته‌ی بزرگ مکتب شاهنامه
مردی که دانش، خرد و نیک‌خویی را یک‌جا باهم داشت
افتخار این را داشتم که در دوره‌ی کارشناسی ارشد در درس شاهنامه از شاگردان کوچک او باشم و در امتحان پایان‌ترم این درس در بین دانشجویان کلاس بالاترین نمره را از او دریافت کنم و نیز این افتخار با من ماند که پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشدم را که به شعر استاد محمد کاظم کاظمی اختصاص داشت با استاد راهنمایی دکتر محمدرضا راشد محصل به سرانجام برسانم ‌ .

دریغا که امروز با اندوه تمام باید بگوییم :

دردی است غیرمردن، کان را دوانباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

روانش شاد و مینوی باد .

موسی عصمتی


لینک کانال اشعار #موسی_عصمتی 👇
https://www.tgoop.com/braillehayenagozir
ما را سفری فتاد بی ما
آن‌جا دلِ ما گشاد بی ما
آن مَه که ز ما نهان همی شد
رخ بر رخِ ما نهاد بی ما
چون در غمِ دوست جان بدادیم
ما را غمِ او بزاد بی‌ ما
ماییم همیشه مست بی مِی
ماییم همیشه شاد بی ما
ما را مکنید یاد هرگز
ما خود هستیم یاد بی ما
بی ما شده‌ایم شاد، گوییم:
ای ما که همیشه باد بی ما
درها همه بسته بود بر ما
بگشود چو راه داد بی ما
با ما دلِ کِیقُباد بنده‌ست
بنده‌ست چو کِیقُباد بی ما
ماییم ز نیک و بد رهیده
از طاعت و از فساد بی‌ ما

#خداوندگار

چراغ فروزان و شمعِ چگلِ بارگاه شاهنامه بودند استادم دکتر محمّدرضا راشد محصّل. فقدانشان صعب و دل‌سوز است. در نشست‌های شاهنامه‌خوانیِ استاد در خردسرایِ فردوسی شاگردوار می‌دیدم که چگونه این بینشی‌مرد باور دارند که امرِ مهجور از قضا امرِ حقیقی‌ست و چگونه اندک‌شماریِ حضورِ شاگردان از شوقِ ایشان به خواندن و آموزاندنِ شاهنامه نمی‌کاهد. روانشان مینوی.

دکتر کیمیا تاج نیا
2025/06/28 03:38:12
Back to Top
HTML Embed Code: