tgoop.com/davat1394/17898
Last Update:
/چهارم:
پاسخ سینا جهاندیده به عباسگلستانی
جناب عباس گلستانی یکی از شاعران گیلکسرای آگاه به مباحث زبانشناسی است که هم زبان گیلکی را خوب میشناسد و هم آگاه به مفاهیم زبان شناسی سوسوری و ما بعد سوسوری است؛ بنابراین من در گفتگو با ایشان معمولا با هیچ مانعی برخورد نمیکنم. در جوابیهای که به یادداشت من نوشتهاند بخش اعظمش توصیف و تبیین همان مفاهیمی است که من به کار گرفتهام. اینکه زبان چه موقع به شکل تاریخی موضوع خودش میشود؟ و چگونه کارکرد زیبایی شناختی و نوستالژیک مییابد؟
چرا سوسور نام زبان شناسی خود را همگانی یا ساختگرا نامید برای اینکه قواعدی که در زبان انسانی تکرار میشود مشترک همه زبان هاست آنچه من از اضطرار زبان های در حال نابودی گفتم فقط درباره زبان گیلکی صدق نمیکند این سرانجام همه زبانهای در حال احتضار است.
دوست نازنین من به یک نکته مهم در یادداشت من دقت نکردند. من از مفهوم یاکوبسنی استفاده کردم اینکه چه وقت زبان زبانیتش را به رخ میکشد گفتم که زبان ادبی،و زبانهای تاریخی به این دلیل زبانیت خود را به رخ میکشند چون از زبان خودکار یا به تعبیر سورسور (موقعیت همزمانی) فاصله گرفتهاند. حتی وقتی ما نسبت به زبانی ناآگاه هستیم زبانیت آن زبان را بیشتر درک میکنیم کسی که ترکی نمیداند تحت تأثیر زبانیت زبان ترکی قرار میگیرد. پس من نگفتم فقط زبانهای در آستانه مرگ زبانیت خود را به رخ میکشند. زبانهای در آستانه مرگ از آنجایی که نتوانستهاند خود را معاصر کنند زبانیت آنها به گوش میرسد. وقتی زبانی از تاریخ عقب میماند میتواند همچون «شیء موزهای» درک شود. به نظر من زبان افغانی به دلیل عقب ماندن از تاریخ برای ما به مثابه شی موزهای و حتی نوستالژیک فهم میشود. زبان فارسی بسیار پیچیدهتر از زبان مردم افغانستان و تاجیکستان است. چون این زبان هزاران شاعر و اندیشمند را تجربه کرده است. به همین دلیل شفیعی کدکنی وقتی به تاجیکستان رفت با شنیدن صدای مردمش به گریه افتاد فکر کرد در سرزمین رودکی راه میرود. این نوستالژی از بکری زبانی میآید که از هزاران ذهن برتر عبور نکرده است.
زبان گیلکی در شعر گیلکی به شکل زبان خودکار درک نمیشود. این مسئله را شاید شاعران گیلک زبان به اندازهی ما مخاطبان شعر گیلکی لمس نمیکنند. به همین دلیل من در گذشته این پدیده را «وضعیت پارودیک زبان گیلکی» نام نهادهام. اگر برای یک شاعران گیلک کلمهی «اجگره» یک کلمهی معمول است برای مخاطب غیر شاعر گاهی همراه با طنز است.
این طنز نه به معنی مسخره کردن، بلکه طنزی است که در آینهی محدب زمان شکل گرفته است. وقتی شما برای فرزند خود که بسیار از کلمات نادر گیلکی را نمیداند کلمهای عتیق گیلکی میآورید او در برابر این کلمه دو واکنش نشان میدهد: یا واکنش زیباییشناختی است یا واکنش پارودیک یا لبخند میزند یا از شکل کلمه شگفت زده میشود.
متاسفانه برخی از گیلک سرایان آنچنان در کلمات و فضای خاص ادبیت برساختهی شعر گیلکی غرقاند که حتی یک بار خود را در آینهی ذهن و زبان فرزندان خود تماشا نمیکنند که مخاطبان ما با شنیدن این ساختارهای زبانی - ادبی چه احساسی دارند؟ به نظر من بسیاری از شاعران شعر گیلکی باید خود را در آینهی ذهن مخاطبان تماشا کنند نه اینکه فقط شعر بگویند.
https://www.tgoop.com/davat1394/17895
BY دوات پایگاه خبری_تحلیلی فرهنگی،هنری و ادبی Davat News-Analytical Base Cultural, Artistic, and Literary
Share with your friend now:
tgoop.com/davat1394/17898