Telegram Web
نگاهی به مجموعه شعر «کیفرخواست»
قسمت دوم
دوات، پایگاه خبری_تحلیلی(فرهنگ، هنر و ادبیات، چالش:
شاعر  مزدک پنجه ای
تاریخ سرایش اشعار از  سال۱۳۸۹ تا اسفند ۱۴۰۰
 نادر نیک‌نژاد شیجانی
۲

در صفحه ی ۶۱ کتاب  شعر  شیشه‌بند که به نظرم از شعرهای قابل درنگ کیفر‌خواست است شاعر با اجرا و درکی شاعرانه بر معضلی نوستالژیک انگشت گذاشته شعری شنیداری و دیداری اما سخت متاثر از شرایط اجتماعی که روایت گر مصائب روزگار ماست را روایت می‌کند گر‌چه کار شعر آسیب‌شناسی یا روانکاوی یا علم جامعه شناختی نیست به قول نیما «از درد نگویید آن را نشان بدهید نه با شعار» شعر هنر اجراست.
مزدک دراین شعر در هیئت یک حقوق‌دان ؛  شاعری کنشگر و آگاه و ناظر می‌نویسد و شعرش چون زنگ بیداری بر غافله‌ی است که در بستر بی تفاوتی به کُما رفته است؛
شیشه‌هایی از وضوح حرف می‌زنند
«شیشه‌هایی آگاه/‌ مانند یک خدا که می‌دانند و نمی‌گویند/ این خاصیت شیشه است/ می‌نشاند تو را پشت خودش/‌ اما آن‌سوی تو می‌ایستد/‌ تا بشوی سیمایی مضطرب/ دلهره‌ای ناتمام /دغدغه‌ای نا مفهوم/ بشوی مرتضی
نسرین»
سطرها بالا با نشانه ها و کدها هرکدام روایت‌گر و نشان دهنده‌ی حالات و روابط اجتماعی اخلاقی و زیست محیطی آلوده به توهم و نگاه اتوپیایی را در آدم‌های شعر به شکلی روان‌پریش  که ناکامی‌ها و شکست‌ها را در بستر اجتماعی پرده به پرده با نمایشی شاعرانه به‌تصویر می‌کشد. در ادامه در برشی از شعر می‌نویسد :
«سال‌ها دربند توام مرتضی/و گاهی از فرط دلتنگی به تنهایی‌ات می‌ریزم/ ازپشت شیشه»
سطرهایی قابل اعتنا و شعری که  دلتنگی‌اش، روایتگر حس عمیق مشارکت است.
حس دردمندی و تنیده‌گی شاعر با تنهایی و غربت آدم‌های دربند شیشه و شیشه‌بند.
یا وقتی که جهان را کوچک و تنگ‌تر از تنهایی می‌بیند؛
«تنهایی سلول نمی‌شناسد»
عبارتی و سطری که به تنهایی یک شعر کوتاه، موجز، مخیل و مصور، مفهوم تنهایی را به وسعت بی‌انتها می‌نویسد؛
«تنهایی با نخستین درد آغاز می‌شود /با صدای اذان»
با خوانش این دو سطر به یاد شعری از شاملو افتادم که؛
«کوه بانخستین سنگ آغاز می‌شود و
انسان با نخستین درد»

@nader_niknezhad
https://www.tgoop.com/davat1394/18201
چامکانه‌ای از هوشنگ چالنگی

از ابرها

از ابرها
آن تکه که تویی
نخواهد بارید
مه همان خواهد بود
چشم بسته و فرورونده
که بهتر ببیند
پرنده‌ی گلگون را و
تنها پرنده‌ی گلگون
نه این که هر لحظه شکوفاتر است
بر فرق اسب رهگذر
نه چکمه‌های کوچکش
که به گونه‌های او مهریز می‌زنند.

#هوشنگ_چالنگی
https://www.tgoop.com/davat1394/18202
آتفه چهارمحالیان
علیه فراموشی


خون تو
گورِ شب است و خانه‌ی روز
ریلِ طوفان‌ها را به هم می‌رسانَد و لخته‌هاش
صخره از دهانِ هول می‌تراشد
خونت
زبان است و خورشید
غروب را از شکافتنِ شب جدا می‌کند
و بی‌گاهِ شرابی کج
بیرون می‌ریزد از شقیقه علیه فراموشی
آن‌جا که سراب
کوتاه می‌نشیند و
زانوی محاسبه می‌لرزد
ردِ آهو‌ـ‌مردنت
کفش‌ها را شروع می‌کند به دویدن
شمشیرِ سوگ نیمه‌ـ‌نیام می‌تپد
و ما
که نام‌خانوادگیِ خون بودیم
بر دیوارها نقش می‌بندیم.
سروده‌شدن
سهمِ جوانِ تو بود از گلوله‌ها
و از رأفتِ طناب که تیمور است
اما غم
حلقومِ پلنگ که بیابد
گرهِ جلاد
آشفته‌ی انگشتان محکوم از دار می‌افتد
و کابوس
به ویرانی ماه پناه خواهد برد
گرچه هیچ مرگی، زهر را غمگین نمی‌کند
و قبرها را
همیشه می‌شود با گل‌های مرده مرمت کرد
گرچه صبح‌گو شده زن، زندگی و زندانت
گرچه بوته‌های خونت، خیابانزارند
و در تعاقبشان تاراج
از قلب مرجان‌ها می‌گریزد
گرچه دست‌هات
پس از کشته‌شدن تغییر کرده‌اند
اما هر بدی بذر حماسه‌ای‌ست
از خاکسترش همایی برمی‌خیزد
که پیش از فرودآمدن بر مرگ
زنجیرها
در آوازهای انفرادی
سروده بودندش.
https://www.tgoop.com/davat1394/18204
یک چامه‌از : نرگس الیکایی

عزای عمومی که اعلام می‌کنند
        می‌فهمم 
             یک نفر به قدرت می‌رسد
         کسی از دنیا رفته
کسانی به دنیا خواهند آمد
گلایول‌ها هجوم می‌آورند
                    به آبادی مردگان
پیشروی می‌کند سکوت مرگ
و ما زمان را شمرده‌تر می‌شماریم
لبخندهای از هوش رفته آزاد می‌شوند
گل‌های تبسم از تاریکخانه ذهن بیرون می‌آیند
من روی کلمه شادی می‌رقصم
تا از محاصره‌ی اندوه بیرون آمده باشم .
https://www.tgoop.com/davat1394/18206
چامکی از ضیا موحد


پزشک‌قانونی گفت:
«خاکش کنید، مرده!»
می‌خواستند با کودکان غزه
زنده‌به‌گورم کنند
من
با پریدن از خواب
از چنگ‌شان گریختم
اما کودکان؟
https://www.tgoop.com/davat1394/18207
👍1


هکرها در حال کارند

بدافزار جدید هکرها مراقب باشید.
https://www.tgoop.com/davat1394/18209
جان لنون؛ ترانه‌هایی که میان رؤیا
و سیاست پل زدند


✔️ بابک شاکر
دوات، پایگاه خبری_تحلیلی(فرهنگ، هنر و ادبیات، یادایاد:
سالمرگ جان لنون هر بار فرصتی است برای بازخوانی ترانه‌هایی که از زیست فردی او فراتر رفتند و به بخشی از حافظه سیاسی جهان بدل شدند. لنون در ترانه‌سرایی، راهی میان رؤیاپردازی و واقعیت اجتماعی ساخت. همین مرز لرزان میان امید و عصیان، او را هنرمندی یگانه کرد؛ کسی که آهنگ را تنها محصول هنری نمی‌دانست، بلکه آن را ابزار دخالت در جهان می‌دید.
https://www.tgoop.com/davat1394/18210
بقیه در 👇
بقیه از 👆
تحلیل ترانه‌های او بیش از آن‌که تحلیل موسیقی باشد، واکاوی ذهنیتی سیاسی‌ست؛ ذهنیتی که با زبانی ساده، اما سرسخت، جهان را به بازنگری وامی‌داشت.

«تصور کن» مشهورترین دروازه ورود به جهان فکری لنون است. این ترانه، در ظاهر دعوتی حکم‌گونه به صلح و همزیستی است؛ اما زیرپوست ملایمش، عصیانی جدی جریان دارد. لنون در آن، ساختارهایی مانند مرز، مذهب و مالکیت را زیر سؤال می‌برد؛ نه برای تخریب، بلکه برای یادآوری اینکه بسیاری از خشونت‌های جهانی محصول همین خطوط قراردادی‌ست. همین نگاه بود که از «تصور کن» یک سرود جهانی ساخت؛ سرودی که ایدئالیسم کودکانه نبود، بلکه نقدی نرم و بی‌رحم به جهان سازمان‌یافته در قالب قدرت.

در «به مردم نیرو بده» زبان هنرمند از حالت خیال‌پردازانه فاصله می‌گیرد و بدل به شعار خیابانی می‌شود. لنون این‌بار رؤیا نمی‌سازد؛ بلکه آدم‌ها را صراحتاً دعوت می‌کند به عمل. او در این ترانه، مردم را نه تماشاگران سیاست، که بازیگران اصلی می‌بیند. آهنگ به‌ظاهر ساده است، اما مخاطب را با یک پرسش بنیادین روبه‌رو می‌کند: چه‌طور ممکن است جهان تغییر کند، اگر مردم در سکوت بمانند؟ لنون این‌جا عملاً نقش یک سیاست‌ورز را برعهده می‌گیرد، بی‌آنکه ادعای سیاست‌مدار بودن داشته باشد. لحنش پرخاشگر است، اما نه از جنس خشونت؛ از جنس خستگی در برابر نظام‌هایی که «حق مردم» را یا زیر پا می‌گذارند یا به‌زبان نمی‌آورند.

در «یک فرصت به صلح بده» رویکرد او به اعتراض کاملاً نمادین می‌شود. این ترانه محصول سال‌های التهاب جنگ بود، اما به‌جای استفاده از زبان تهدید، به قدرت تکرار تکیه کرد. لنون می‌دانست گاهی یک جمله ساده ــ وقتی آن را به سرود جمعی تبدیل کنی ــ توان بیشتری از بیانیه‌های سیاسی دارد. موسیقی در این ترانه نقش بستر دارد؛ کلمات‌اند که بار سیاسی را حمل می‌کنند. این اثر نشان می‌دهد او چگونه از سادگی برای برهم‌زدن قواعد رسمی سیاست استفاده می‌کرد؛ گویی می‌گفت: «اگر جهان برای پیچیده‌کردن مسائل، قدرت دارد، من هم حق دارم راه‌حل را ساده بیان کنم.»

ترانه‌های لنون مجموعه‌ای از بیانیه‌های پراکنده نبودند؛ نقشه راه ذهن مردی بودند که میان شهرت و وجدان در رفت‌وآمد بود. او هرگز هنرمند حزبی نشد و از شعارهای دوگانه سیاست‌بازان فاصله گرفت، اما به شکل پیوسته در برابر بی‌عدالتی ایستاد؛ گاهی با رؤیا، گاهی با فریاد، و گاهی فقط با تکرار یک جمله. این تنوع لحن، میراث او را ماندگار کرده است. سالمرگش تلنگری است به اینکه هنر، اگر بخواهد، می‌تواند جهان را نه از بالا، بلکه از دل مردم تکان دهد. ترانه‌های او همچنان یادآور این‌اند که سیاست فقط در پارلمان شکل نمی‌گیرد؛ گاهی در سه دقیقه موسیقی، چیزی گفته می‌شود که می‌تواند تاریخ را تغییر دهد.
https://www.tgoop.com/davat1394/18210
هکرها مشغول کارند
دوات، پایگاه خبری_تحلیلی(فرهنگ، هنر و ادبیات، هشدار:
این‌بار با ارسال لینک پستچی و ادعای احضاریه‌ی دادگاه، مراقب هم باشیم ،  اطلاع‌رسانی کنیم.
https://www.tgoop.com/davat1394/18212
https://www.instagram.com/reel/DPJRRsikWcy/?igsh=dDE0ejZrcWNvdG1i
هکرها مشغول کارند
دوات، پایگاه خبری_تحلیلی(فرهنگ، هنر و ادبیات، هشدار:
این‌بار با ارسال لینک پستچی و ادعای احضاریه‌ی دادگاه، مراقب هم باشیم ، اطلاع‌رسانی کنیم.

https://www.tgoop.com/davat1394/18215
زن

نرگس امیری

چامه‌ای از یک چامک‌اندیش

پنجکِ پیاله‌ی پنجاه زمستان
     که نورِ خورشید را
         به وقارِ کهن
          می‌گرداند

میانِ جمع
گل‌های دامنش
      در چادر شب
         چون شهابِ آرام
            می‌لغزد
              
ردّش
  خطّ نازکی از ماه‌تاب
        می‌‌کشد بر زمین

نفس عطرینش
بادِ عصر نیست
         جان طبیعت‌است
          بر پوستِ جهان

قطره‌ای بر گونه‌اش
  باران نیست
     ابرِ رهاشده‌ای‌ست
          که سبزینه‌ها را
              بیدار می‌کند.

زن
لحظه‌ای‌ست
    که جهان
        به احترامش
             نیم قرن آهسته‌تر
                   نَفَس می‌کشد

https://www.tgoop.com/davat1394/18217
Forwarded from پخش چشمه
سک‌سک‌های عاشقانه
نویسنده: علی‌رضا پنجه‌یی
انتشارات چشمه، چاپ اول 1403
137 صفحه، رقعی، شومیز
قیمت: 190.000 تومان

#شعر_نو_فارسی
#چاپ_اول
#انتشارات_چشمه

@cheshmehdis
www.cheshmehdis.com
www.instagram.com/cheshmehdis
شورشگری رمانتیک
دوات، پایگاه خبری_تحلیلی(فرهنگ، هنر و ادبیات، چالش:
مزدک پنجه ای - نشریه کتابِ هفته شماره ۹۹


رمانتیسم ایرانی بعد از انقلاب مشروطه رواج یافت و با افسانه نیما جان تازه‌ای گرفت و با آثار رمانیتک‌هایی چون توللی، نادرپور به اوج رسید اما در دهه چهل روی به اوفول نهاد. تحلیلگران ادبی دو سویه عمده‌ی رمانستیم عصر نیمایی را یکی به روح شرقی و احساس گرایی و تخیل ایرانی و دومی به تأثیر از ادبیات غرب خاصه شاعرانی چون بولدر، تی اس الیوت و ... اختصاص می دهند.
از سال 1335 تب اشعار رمانتیک در ایران خاصه آن چه که مد نظر طرفداران فریدون مشیری بود رو به افول نهاد و شاعران به سمت اشعاری با مضمون زندگی شخصی و اجتماعی رفتند. اتفاق بنیادنی که در عرصه‌ی شعر رمانتیک رخ داد این مهم بود که «فردیت رمانتیسم» تبدیل به «من» اجتماعی شد و دیگر شعر حول حوش مسائل خصوصی و احساسات درونی شاعر
نمی‌گردید. در واقع مسائل روزمره و واقعیات زندگی اجتماعی جای خود را به تخیل و احساسی‌گری صرف می‌داد.
بنابراین با شکل‌گیری جریان‌های سیاسی و تغییرات گسترده فرمیک در عرصه ی ساختار و محتوا،شعر فارسی پس از نیما شاهد تغییرات گسترده‌ای در عرصه‌ی بیان رومانتیسم در شعر معاصر شد.از جمله شاعرانی که در عصر خود، روایتی متفاوت از رمانتیسم را ارایه داد، نصرت رحمانی است.
نصرت رحماني (1308- 1379) از پيشروان جريان شعري رمانتيسم سياه در دوره معاصر و از روشنفکران سرخورده پس از کودتاي بيست و هشتم مرداد سي و دو بود که با روحيه‌اي عصيانگر و شورشي، مرثيه گوي شکست و نااميدي در جامعه بود.
اشعار نصرت رحمانی شباهتی به اشعار مشیری و حتی فروغ که در پاره‌ای اوقات متأثر از اوست، نداشت. رمانتیسم در نظام فکری نصرت در لایحه‌های اجتماعی، سیاسی، عرفانی رخ می‌نمایاند. شعرهای نصرت صرفا بیانگر احوال و عواطف شخصی او نیست. او «من» عاشقانه را به بستر حوادث تاریخی و سرخوردگی‌های اجتماعی دوران تعمیم می‌دهد و بیشتر از آن که دست به تعریف و مدح بزند به ستیز با عشق‌های مرسوم می‌پردازد.
او نگاه مخاطب را به پلشتی‌ها، فساد، برهنگی هایی که جامعه ی سنت‌گرا در صدد انکار آن است و شکلگیری روابط جدید برای انسان مدرن که تعریفی متفاوت از رمانتیسم در ادبیات را نیز در پی دارد، هم چنین توجه مخاطب به فضای خفقان و ناامیدی رایج که سطوح مختلف اقشار جامعه را در پی گرفته است، سوق می‌دهد.
لیلی/چشمت خراج سلطنت شب را از شاعران شرق،طلب می‌کند/من آبروی عشقم/هشدار ... تا به خاک نریزی!
برای نشان دادن این تفاوت گاه از لحنی آمرانه که به نوعی بیانگر نگاه جامعه‌ی مرد سالار است به معشوق هشدار می‌دهد و گویی از عاشق ماندن واهمه و هراس دارد.
در لایحه‌های زیرین شعر نصرت، خیانت و شکست مقوله‌ای ست که بسیار به کار رفته است.
این روزها/با هر که دوست می‌شوم/ احساس می‌کنم آن قدر دوست بوده‌ایم/ که دیگر وقت خیانت است.
او هر از چندی نیز در صدد توصیف زیبایی‌های معشوق بر می‌آید اما در این مجال نیز با او از سیاهی‌های شکست سخن می‌گوید.
به دخترم گفتم:/ طنین عاشقانه دگر مرده است در رگ در /و تجربه تمامی معیار نیست،/نیست/که نیست/ ولی تسلایی است/ بر این مسکن بی‌رحم اعتیاد مکن/که اعتیاد عبث اعتبار می‌بخشد.
شعرهای نصرت نقطه ی مقابل اشعار مشیری است چرا که مشیری در فضای خفقان سال های 30 و 40 روی به شعرهای رومانتیک با گرایش فردی و تغزلی می‌آورد در حالی که نصرت روایت کننده‌ی شعرهای رمانتیک با گرایش فردی و اجتماعی است اما نصرت با توجه به زیبایی‌شناسی خاص توانست خود را از عاشقانه‌سرایی صرف بدل به آرمانخواهی واقع‌نگر نماید.
عده‌ای نصرت را نیهیلیستی رمانتیک می‌دانند. اگر چه خیانت، عشق و در نهایت تنهایی هندسه‌ی ساختاری اشعار اوست اما در واقع او متأثر از فضای حاکم بر اجتماع و سیاست حاکم بر روابط انسانها است که چنین می‌سراید. به نظر نگارنده نصرت اعتقادی به پوچ گرایی نداشته بلکه جبر زمانه و تاثیری که ناملایمات در جامعه بر شاعر می‌گذاشته سبب می‌شده تا بازگو کننده ی حس، خشم و نفرت از سیاهی‌های دوران باشد. چه بسا اگر نصرت در کشوری دیگر و یا در ادوار دیگر زیست می‌داشته سویه‌ای متفاوت از شخصیت شعری‌اش را شاهد می‌شدیم.
@mazdakpanjehee
https://www.tgoop.com/davat1394/18219
.
بِلاگری یا بَلاگری؟!
یادداشت تحلیلی وندیداد امین در روزنامه همدلی

دوات، پایگاه فرهنگ، هنر و ادبیات، خبری_تحلیلی، چالش:
صفحه‌ی اول
۱۸ آذر ۱۴۰۴
https://www.tgoop.com/davat1394/18220
📍چاپ دوم کتاب «ادبیات در وضعیت متاورس» منتشر شد
دوات، پایگاه فرهنگ، هنر و ادبیات، خبری_تحلیلی، یارمهربان:
کتاب «ادبیات در وضعیت متاورس» نوشتهٔ مزدک پنجه‌ای که نخستین‌بار در پاییز ۱۴۰۳ از سوی انتشارات دوات معاصر منتشر شده بود، در پاییز ۱۴۰۴ به چاپ دوم رسید. این کتاب با قیمت ۲۸۳ هزار تومان عرضه شده و به بررسی تأثیرات متاورس، فناوری‌های دیجیتال و هوش مصنوعی بر ادبیات و شعر معاصر می‌پردازد.

اثر در دو بخش سامان یافته است:
بخش نخست: توضیح متاورس به‌عنوان فضای دیجیتال سه‌بعدی و تحلیل پیامدهای زبانی، ادراکی و زیبایی‌شناختی آن با بهره‌گیری از آرای هایدگر، بنیامین، مرلوپونتی و باختین.

بخش دوم: بررسی نسبت شعر معاصر با هوش مصنوعی؛ از جمله سرایش مشترک انسان‌ـ‌ماشین، شعرهای چندبعدی، تجربه‌های تعاملی و دگرگونی نقش مخاطب.

کتاب همچنین مباحثی چون مرگ تخیل، واقعیت و اثر در جهان مجازی، بدن مجازی، هنر تعاملی، کارنوال متاورس و نظریهٔ حرکت در ذهن بیننده را مطرح می‌کند. این اثر با استقبال مخاطبان حوزه ادبیات و مطالعات میان‌رشته‌ای اکنون وارد چاپ دوم شده است.
Www.davatmoaser.ir
@davatmoaser

https://www.tgoop.com/davat1394/18222
2025/12/09 22:02:33
Back to Top
HTML Embed Code: