tgoop.com/davat1394/17897
Last Update:
/سوم:
بقیه از پست بالا
دیدگاه عباس گلستانی
زیباییشناختی تجربه میکنند." و در جایی دیگر مینویسد:
"اتفاقی که اکنون برای زبان گیلکی افتاده است این است که زبانیت این زبان به رخ بسیاری از کاربران جوان این زبان کشید میشود. چنانکه برخی از جوانان گیلکزبان با تکرار لغات قدیمی و کم کاربرد این زبان آن را چون شیء زیباییشناختی توام با نوستالژی دریافت میکنند و حتی برخی از شاعران گیلکسرا برای عمق بخشیدن به ساختار شعر خود از کلمات کم کاربرد گیلکی استفاده میکنند تا مخاطب با شنیدن این کلمات غریب اصالت شعرشان را تأیید کند. جالب است که هنر برخی از شاعران گیلک سرا جز این نیست که کلمات فراموش شدهی گیلکی را به نظم کشند. آنها در واقع نمیدانند تجربهی زیباییشناسی شعرشان از کلمات عتیق برمیخیزد نه از هنر شعرشان. زیرا مخاطب گیلک با شنیدن کلمات فراموش شده دچار نوستالژی زیباییشناختی میشود."
قبل از همه مکرر بنویسم که "زیباییشناختی" در تعریف ساده یعنی چه. نمود و آنچه که در یک پدیده مثل شعر و یا هر اثر هنری دیگر به عنوان زیبا، دلنشین و به عنوان یک اتفاق نو دریافت شود، به عنوان نمود زیباشناختی تعریف میشود. حالا رابطهی زبان گیلکی که آقای جهاندیده آن را مرده یا در حال مرگ تلقی میکند، با این تعریف از زیبایی شناختی چه ارتباطی دارد؟! حالا فرض را هم بر این مبنا میگذارم که گذشتهی زبان گیلکی زیباییهایی هم داشته و جوان گیلک دلتنگ آن هم میشود، اتفاقا اگر این دلتنگی وجود داشت خود مقولهای میشود از علاقه گیلکان جوان به زبان آرکاییک و در نهایت به تولید پویش و تلاشی میانجامد برای زنده نگهداشتن زبان گیلکی و فرار از حالت اضطرار و درمان درماندگی زبان گیلکی.
من نمیدانم دکتر جهاندیده با تکیه به کدام آمار مینویسد که "جوانان گیلکزبان با تکرار لغات قدیمی و کم کاربرد این زبان، آن را چون شیء زیباییشناختی توام با نوستالژی دریافت میکنند" که این اتفاق خوب را ما نیز پیگیرش باشیم. حتی اگر برخی از شاعران به نوشتهی شما "برای عمق بخشیدن به ساختار شعر خود از کلمات کم کاربرد گیلکی استفاده میکنند تا مخاطب با شنیدن این کلمات غریب اصالت شعرشان را تأیید کند. جالب است که هنر برخی از شاعران گیلک سرا جز این نیست که کلمات فراموش شدهی گیلکی را به نظم کشند. آنها در واقع نمیدانند تجربهی زیباییشناسی شعرشان از کلمات عتیق برمیخیزد نه از هنر شعرشان." به عبارتی به باور استاد جهاندیده این برخی از شاعران و خوانندگان شعر آنها، آنقدر بی اطلاع از امور هنری و زیبایی شناختی هستند که به خواننده بی اطلاعتر از خود گنجشک رنگ کرده به عوض قناری بفروشند. نویسندهی عزیز ما در پایان نوشتهی خود با تاکید تمام مینویسد:
" اکنون در همهی خانههای مردم گیلان یک مسابقه مدام تکرار میشود که یکی از دیگری معنای یک لغت غریب گیلکی میپرسد تا به طنز ثابت کنند که چه کسی گیلکی کمتر میداند."
نمیدانم با این یقین نهفته در نقل مستقیم فوق که متکی به هیچ آماری نیست، باید خوشحال باشیم یا متاثر؟! به گمانم باید متاثر باشیم، زیرا جذابیت این پرسش و پاسخ برای دکتر جهاندیده در "چه کسی کمتر میداند" است نه در چه کسی بیشتر میداند، تا دورهی اضطرار و درماندگی در زبان گیلکی را نشان بدهد. با این استدلال همه زبانهای رسمی دنیا باید در حالت اضطرار باشند. چون بلاخره هر زبانی یک گذشتهای دارد با دستگاه واژگانی وابسته به آن و گویشورانی که در دوره اکنونی با آن زبان تکلم دارند. پس آیا واقعا همهی زبانهای دنیا با کشف ادبیت و زبانیت زبان گذشته، در حالت اضطرار و درماندگی هستند؟!
من و گیلکزبانان شاعر و نویسندهی پیرامون ما، هنوز واقعا به چنین دریافتی از زبانیت زبان گیلکی که زبان گیلکان را در احتضار و اضطرار و درماندگی ببیند، نرسیدهایم و برعکس، از این زبانیت و ادبیتِ زبان گیلکی در کارهای خوب ارائه شده لذت هم میبریم واین لذت فقط در انحصار واژگان گذشتهی زبان گیلکی نیست و این از کارافتادگی واژگان متروک نیز حتما دلیلی داشته که باید آن را در حوزههای مختلف اقتصادی، مناسبات فرهنگی اقوام و ملتها، انقلابات صنعتی و خصلت اسفنجی زبان جستجو کرد.
https://www.tgoop.com/davat1394/17895
BY دوات پایگاه خبری_تحلیلی فرهنگی،هنری و ادبی Davat News-Analytical Base Cultural, Artistic, and Literary
Share with your friend now:
tgoop.com/davat1394/17897