Telegram Web
🌟 دانشگاه شهید بهشتی برگزار می‌کند

🧠 دوره جامع نوروفیدبک و تحریک الکتریکی مغز از طریق جمجمه به همراه کار عملی

🕒 ۱۶ ساعت آموزش نظری و عملی - حضوری

📆 29و30 خرداد
پنجشنبه و جمعه

📜 اهدای گواهی پایان دوره #دو_زبانه از سوی دانشگاه شهید بهشتی

🔹 چرا دوره جامع نوروفیدبک و تحریک الکتریکی مغز از طریق جمجمه به همراه کار عملی
در کلینیک دانشگاه شهید بهشتی

💪 توانمندسازی جامع درمانگران و روانشناسان
🎓 آموزش توسط اساتید و درمانگران با صلاحیت
💬 مبتنی بر پرسش و پاسخ، مباحثه پیرامون کیس های واقعی و رول پلی۰
💳 پرداخت شهریه متناسب


--------------------------------------
📌جهت مشاوره ودریافت سرفصلها:
09307634682
09334339540
09027665729
@SBUshabani
@sbupsyworkshop

http://wa.me/989334334240
http://wa.me/989307634682
🔗 برای اطلاعات بیشتر پیج آکادمی روان‌شناسی دانشگاه شهید بهشتی را دنبال کنید:

🆔اینستاگرام:

instagram.com/sbu.psychacademy

🆔تلگرام:
https://www.tgoop.com/sbupsychacademy


🧠 شروعی حرفه‌ای برای مسیر بالینی شما

#دانشگاه_شهید_بهشتی  #طرحواره_درمانی
فرصت پسادکتری، دکتری و دستیار تحقیق، در آزمایشگاه مدار عصبی و رفتار، پژوهشکده علوم شناختی :

https://sanayeilab.godaddysites.com/positions
تبلیغات
📘 دوره تخصصی مدیریت خشم و اضطراب
با تدریس دکتر عاطفه سهرابی
روان‌سنج مرکز مشاوره دانشگاه تهران
۲۱ سال سابقه تدریس | ۱۸ سال مشاوره و درمان

زمان برگزاری: خردادماه
۲۰ ساعت آموزش آنلاین | پنج‌شنبه‌ها ۱۴:۰۰–۱۸:۰۰

ویژه:
روانشناسان، مشاوران، دانشجویان روان‌شناسی، درمانگران کودک و بزرگسال، مربیان مهارت‌های زندگی، والدین و معلمان

سرفصل‌ها:
• مبانی و تعاریف روان‌شناختی خشم و اضطراب
• مکانیسم‌های زیستی، شناختی و هیجانی
• نقش ارزیابی‌های ذهنی در تنظیم هیجان
• تکنیک‌های علمی تنظیم هیجانی
• مداخلات شناختی-رفتاری
• تمرین‌های عملی برای کنترل خشم

مزایا:
آموزش کاملاً کاربردی
تمرین و شبیه‌سازی موقعیت‌ها
تدریس توسط متخصص با تجربه
گواهی معتبر دانشگاه شهید بهشتی

برگزاری:
آنلاین با تعامل زنده

جهت ثبت‌نام و مشاوره:
09307634682 | 09334339540 | 09027665729
@SBUshabani | @SBUSalimi | @sbupsyworkshop

اینستاگرام:
instagram.com/sbu.psychacademy
تلگرام:
www.tgoop.com/sbupsychacademy

#مدیریت_خشم #اضطراب #روانشناسی #دانشگاه_شهید_بهشتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیوید چالمرز، فیلسوف برجسته ذهن و آگاهی، در کتاب Reality+ این پرسش جسورانه را مطرح می‌کند:
اگر در یک شبیه‌سازی زندگی کنیم، آیا زندگی‌ ما کمترْ واقعی است⁉️

🌏اگر در یک شبیه‌سازی زندگی کنیم، آیا تجربه‌های ما واقعی‌اند؟ آیا می‌توان در جهانی مجازی عشق ورزید، معنا یافت و دست به کنش زد؟»

📚در کتاب Reality+، دیوید چالمرز با ترکیبی از فلسفه ذهن و تکنولوژی، این پرسش را پیش می‌کشد که مرز میان واقعیت و شبیه‌سازی کجاست.

🔍ما در این کارگاه، به بررسی ایده‌هایی می‌پردازیم که به‌ظاهر علمی-تخیلی‌اند، اما تاثیراتی کاملاً واقعی بر درک ما از واقعیت، معنا و کنش انسانی دارند.

🗣در سخنرانی اول با ارائه دکتر امید کریم‌زاده
با موضوع: واقعیت جهان‌های موازی و مسئله معنای زندگی و کنش به این سوالات خواهیم پرداخت
تبلیغات
☯️ دوره آموزشی «هوش تجاری (Business Intelligence)

🟢 مناسب کلیه رشته‌ها و استخدام در #ایران
🟢 مناسب برای مهاجرت شغلی یا تحصیلی به #آمریکا، #اروپا و #استرالیا
👈 آموزش #آنلاین و با موردکاوی‎های واقعی و پروژه

⭐️ مخاطبان:
⏺️ دانشجویان کلیه رشته‌های تحصیلی
⏺️ علاقمندان به تحلیلگری داده و کسب و کار
⏺️ مدیران و کارشناسان شرکتها در تمامی لایه ها

🏛 موسسه توسعه

🔔 مشاوره رایگان و مشاهده جزئیات دوره از لینک زیر👇
httb.ir/LdZzR
httb.ir/LdZzR
httb.ir/LdZzR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آیا هوش مصنوعی می‌تواند احساسات را بهتر از ما درک کند؟

پژوهشی جدید از دانشگاه ژنو که در نیچر منتشر شده نشان می‌دهد که هوش مصنوعی مولد، مانند مدل‌هایی نظیر چت‌جی‌پی‌تی، در آزمون‌های هوش هیجانی عملکردی بهتر از انسان‌ها دارد.
 
شش مدل هوش مصنوعی مولد در آزمون‌های استاندارد هوش هیجانی که برای انسان‌ها طراحی شده‌اند، شرکت کردند. نتایج نشان داد که این هوش‌های مصنوعی به طور میانگین به ۸۲ درصد پرسش‌ها پاسخ صحیح دادند، در حالی که این رقم برای انسان‌ها ۵۶ درصد بود. این یعنی هوش مصنوعی نه تنها احساسات را درک می‌کند، بلکه رفتار هوشمندانه از نظر احساسی را نیز تشخیص می‌دهد.
علاوه بر پاسخگویی، هوش مصنوعی (مشخصاً چت‌جی‌پی‌تی-۴) توانست آزمون‌های هوش هیجانی جدیدی با سناریوهای تازه و با کیفیتی مشابه آزمون‌های انسانی (که ساخت و جرح و تعدیل در آنها سال‌ها طول کشیده) در زمانی بسیار کوتاه تولید کند.
این یافته‌ها درهای جدیدی را برای استفاده از هوش مصنوعی در زمینه‌هایی مانند آموزش، مربیگری و مدیریت اختلافات باز می‌کند. البته در متن تاکید شده که استفاده از آن باید تحت نظارت متخصصان باشد.

آزمون تورینگ و جایزه لوبنر
آزمون تورینگ، ایده‌ای از دانشمند کامپیوتر، آلن تورینگ، است که در سال ۱۹۵۰ مطرح شد. هدف این آزمون، سنجش توانایی یک ماشین (کامپیوتر یا هوش مصنوعی) در به نمایش گذاشتن رفتاری هوشمندانه است که از رفتار انسان قابل تشخیص نباشد.
به زبان خیلی ساده، آزمون به این شکل است که یک داور انسانی داریم و این داور به طور همزمان با دو موجود دیگر از طریق متن (مثلاً چت) صحبت می‌کند، بدون اینکه آن‌ها را ببیند.
یکی از این دو موجود، یک انسان واقعی است و موجود دیگر، یک ماشین (هوش مصنوعی) است.
وظیفه داور این است که بر اساس گفتگوها تشخیص دهد کدام یک انسان و کدام یک ماشین است. اگر داور نتواند با اطمینان ماشین را از انسان تشخیص دهد (یا به اشتباه ماشین را انسان تشخیص دهد)، گفته می‌شود که آن ماشین آزمون تورینگ را گذرانده است.
این آزمون به دنبال سنجش آگاهی یا درک واقعی ماشین نیست، بلکه صرفاً توانایی آن در تقلید قانع‌کننده از رفتار هوشمندانه انسان در گفتگو را می‌سنجد.
جایزه‌ی لوبنر که از سال 1990 تا 2019 در چندین نوبت برگزار شد به سازنده‌ی ماشینی اهدا می‌شد که بتواند آزمون تورینگ را با موفقیت پشت سر گذارد.

ارتباط یافته‌های مطالعه در مورد هوش هیجانی با آزمون تورینگ
یافته‌های مطالعه‌ای که در آن هوش مصنوعی در آزمون‌های هوش هیجانی بهتر از انسان عمل کرده، به طور غیرمستقیم با آزمون تورینگ مرتبط است، هرچند یک گذراندن آزمون تورینگ به معنای کلاسیک آن نیست.
آزمون تورینگ به نوعی یک سنجش کلی از توانایی تقلید هوش انسانی است. هوش هیجانی (درک، تفسیر و پاسخ مناسب به احساسات) بخش مهمی از هوش و تعاملات انسانی است. وقتی یک هوش مصنوعی می‌تواند در این زمینه خاص، نه تنها با انسان برابری کند بلکه از او پیشی بگیرد، نشان می‌دهد که در یکی از جنبه‌های مهمی که برای گذراندن آزمون تورینگ لازم است، پیشرفت چشمگیری داشته است. اگر در یک آزمون تورینگ، بخشی از مکالمه به موقعیت‌های احساسی و نحوه واکنش به آن‌ها مربوط شود، هوش مصنوعی که در این مطالعه بررسی شده، احتمالاً پاسخ‌هایی می‌دهد که داور آن‌ها را نه تنها انسانی، بلکه بسیار «هوشمندانه از نظر احساسی» تلقی می‌کند. این امر تشخیص ماشین از انسان را دشوارتر می‌کند.
اینکه هوش مصنوعی توانسته آزمون‌های هوش هیجانی جدید و معتبری ایجاد کند، نشان‌دهنده سطحی از درک یا استدلال در مورد مفاهیم هیجانی است، نه فقط یادگیری الگوهای پاسخ. این توانایی می‌تواند به تولید پاسخ‌های خلاقانه‌تر و انسانی‌تر در یک گفتگوی باز (مانند آزمون تورینگ) کمک کند.
به طور خلاصه، هرچند این یافته‌ها مستقیماً به این معنا نیست که هوش مصنوعی آزمون تورینگ را گذرانده است، زیرا آزمون تورینگ معمولاً یک گفتگوی عمومی و گسترده‌تر را شامل می‌شود، اما نشان می‌دهد که هوش مصنوعی در یکی از حوزه‌های بسیار پیچیده و انسانی یعنی هوش هیجانی، به سطحی از توانایی رسیده که می‌تواند به طور قابل توجهی به توانایی آن در گذراندن آزمون تورینگ در آینده کمک کند. گویی هوش مصنوعی یک آزمون تورینگ تخصصی برای هوش هیجانی را با موفقیت پشت سر گذاشته است که مطابق فهم عرفی سخت‌ترین بخش آزمون بوده است. اکنون شاید زمان برگزاری مجدد آزمون تورینگ فرا رسیده باشد. در گروه آزمایش از آزمودنی‌ها خواسته شود در چت کردن با انسان و هوش مصنوعی تشخیص دهند کدام انسان بوده و کدام هوش مصنوعی. دو گروه کنترل نیز نیاز است که در یکی تمامی چت‌ها با انسان و در دیگری تمامی چت‌ها با هوش مصنوعی باشد. این‌بار احتمال اینکه یک هوش‌مصنوعی مولد جایزه لوبنر را ببرد بسیار بالا است.

هادی صمدی
@evophilosophy
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
قیمت تعرفه های جدید/ بهمن ماه ۱۴۰۳

@cognitive_science_iran
#تایمی

① . 24 ساعت 1 ساعت پست آخر | 220 تومان

② . 48 ساعت 2 ساعت پست آخر + یک بار ریشات | 250 تومان

‌③ . پست آخر شبانه 24 تا 10صبح | 230 تومان

④. پست‌ آخر شبانه 24 تا 10 صبح +24 ساعت پست آزاد | 260 تومان


👁‍🗨 #بازدید

⑤ • 1 کا بازدید | 220 تومان
⑥ • 2 کا بازدید | 250 تومان

#رزرو_تبلیغات 👈 @mmasiha1988
زندگی شبکه ای و علوم شناختی
مهدی دزفولی

زندگی شبکه‌ای به شیوه‌ای از زندگی اشاره دارد که در آن انسان‌ها، فناوری‌ها و محیط‌های اجتماعی در یک سیستم پیچیده و به‌هم‌تنیده با یکدیگر تعامل دارند. این مفهوم در علوم شناختی (Cognitive Science) به‌ویژه در مطالعه ذهن، شناخت و رفتار انسان در محیط‌های پیچیده و متصل، اهمیت زیادی پیدا کرده است.

اگر خیلی کوتاه بخواهیم زندگی شبکه ای راه تعریف کنیم چه میگوییم؟

در واقع زندگی شبکه‌ای به روابط متقابل بین افراد، دستگاه‌های دیجیتال، نهادهای اجتماعی و محیط‌های فیزیکی/مجازی اشاره دارد.

اگر بخواهم مثال‌ بزنم باید بگویم:

شبکه‌های اجتماعی (مثل توییتر، اینستاگرام و فیسبوک)

اینترنت اشیا (IoT) و تعامل انسان با ماشین‌ها

شهرهای هوشمند و تأثیرشان بر شناخت و رفتار انسان همگی در دسته زندگی شبکه ای قرار میگیرند.

حالا ارتباط زندگی شبکه‌ای با علوم شناختی در چه چیزی هست؟

علوم شناختی به مطالعه ذهن، هوش، یادگیری، تصمیم‌گیری و رفتار می‌پردازد. زندگی شبکه‌ای از چند جهت با این حوزه مرتبط است:

الف) گسترش شناخت (Extended Mind Theory)
نظریه "ذهن گسترده" (Extended Mind) توسط اندی کلارک و دیوید چالمرز مطرح شده است.

این نظریه می‌گوید: ابزارهای بیرونی (مثل موبایل یا اینترنت) بخشی از فرآیند شناخت انسان هستند.

مثال: وقتی از گوگل برای یادآوری اطلاعات استفاده می‌کنید، موبایل شما مانند یک "حافظه خارجی" عمل می‌کند و امروزه حافظه خیلی از ما برای یادآوری شماره تلفن ها و اطلاعات شخصی مبتنی بر موبایل های ما میباشد.

زندگی شبکه‌ای این ایده را تقویت می‌کند که شناخت انسان تنها در مغز اتفاق نمی‌افتد، بلکه در شبکه‌ای از ابزارها و محیط‌ها توزیع شده است.

ب) تأثیر فناوری بر شناخت و توجه
تحقیقات علوم شناختی نشان می‌دهند که استفاده زیاد از شبکه‌های اجتماعی و چندوظیفگی دیجیتال (Multitasking) می‌تواند:

توجه عمیق (Deep Attention) را کاهش دهد.

حافظه کاری (Working Memory) را ضعیف کند.

منجر به تکه‌تکه‌شدن شناخت (Cognitive Fragmentation) شود.

مثال: پدیده "اعتیاد به نوتیفیکیشن‌ها" و تأثیر آن بر تمرکز.

ج) شناخت اجتماعی در شبکه‌ها
زندگی شبکه‌ای نحوه تعاملات اجتماعی و شکل‌گیری باورها را تغییر داده است.

پژواک‌گاه‌های فکری (Echo Chambers): افراد در شبکه‌های اجتماعی بیشتر با کسانی ارتباط دارند که شبیه خودشان فکر می‌کنند.

تأثیر الگوریتم‌ها بر تصمیم‌گیری: مثلاً فیلتر حباب (Filter Bubble) در گوگل و فیسبوک، اطلاعاتی را نشان می‌دهد که با عقاید کاربر همخوانی دارد.

علوم شناختی بررسی می‌کند که چگونه این پدیده‌ها شناخت جمعی را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

د) هوش مصنوعی و شناخت انسانی
یادگیری ماشین و علوم شناختی:

سیستم‌های هوش مصنوعی (مثل ChatGPT) بر اساس مدل‌های شناختی انسان طراحی می‌شوند.

سؤال اصلی: آیا هوش مصنوعی می‌تواند آگاهی داشته باشد؟ (بحثی که جان سرل با آزمون اتاق چینی مطرح کرد).

تعامل انسان و ربات:

آیا انسان‌ها می‌توانند با ربات‌ها روابط شناختی-عاطفی برقرار کنند؟ (مطالعه در رباتیک اجتماعی).

حال شاید خوب باشد که این سوال را بپرسیم: چالش‌های زندگی شبکه‌ای از دید علوم شناختی چه چیزهاییست؟

۱. کاهش تمرکز عمیق: زندگی دیجیتال ممکن است توانایی تفکر عمیق را تضعیف کند.
۲. وابستگی به حافظه بیرونی: اگر موبایل و اینترنت همیشه در دسترس نباشند، آیا شناخت انسان دچار اختلال می‌شود؟
۳. تحریف واقعیت: شبکه‌های اجتماعی چگونه ادراک ما از واقعیت را تغییر می‌دهند؟
۴. اخلاق و آزادی اراده: آیا الگوریتم‌ها تصمیم‌گیری ما را کنترل می‌کنند؟

شاید اغراق نباشد بگوییم آینده این حوزه در این دسته بندی های قرار دارد:

عصب‌شناسی شبکه‌های اجتماعی (Social Media Neuroscience): چگونه مغز به لایک‌ها و کامنت‌ها واکنش نشان می‌دهد؟

هوش مصنوعی و شناخت انسانی: آیا AI می‌تواند ذهن انسان را تقلید یا گسترش دهد؟

طراحی شناختی (Cognitive Design): چگونه فناوری را طوری طراحی کنیم که به جای تضعیف شناخت، آن را تقویت کند.

زندگی شبکه‌ای به‌عنوان یک واقعیت نوین، شناخت انسان را در ابعاد مختلف تحت تأثیر قرار داده است. علوم شناختی با بررسی این تأثیرات، به درک بهتری از ذهن در عصر دیجیتال می‌رسد. پرسش بزرگ این است:
آیا فناوری در حال تغییر بنیادین ماهیت تفکر انسان است؟ پاسخ به این سؤال نیازمند همکاری علوم شناختی، فلسفه ذهن و فناوری‌های دیجیتال است.

@cognitive_science_iran
نظریه بارشناختی جان سوئلر
مهدی دزفولی

نظریه بار شناختی (Cognitive Load Theory - CLT) توسط جان سوئلر (John Sweller)، روانشناس تربیتی، در اواخر دهه 1980 مطرح شد. این نظریه بر اساس محدودیت‌های حافظه فعال (working memory) انسان بنا شده و پیشنهاد می‌کند که طراحی آموزشی می‌تواند برای کاهش بار شناختی در یادگیرندگان و در نتیجه به حداکثر رساندن یادگیری مؤثر باشد.

مفاهیم کلیدی نظریه بار شناختی شامل این مفاهیم هستند:

حافظه فعال (Working Memory): سوئلر بر این نکته تأکید می‌کند که حافظه فعال ظرفیت محدودی برای پردازش اطلاعات جدید در هر لحظه دارد. در واقع، بسیاری از محققان بر این باورند که انسان‌ها تنها می‌توانند بین 3 تا 7 قطعه اطلاعات را به طور همزمان در حافظه فعال خود نگه دارند. اگر این ظرفیت بیش از حد بارگذاری شود، یادگیری مختل می‌شود.


حافظه بلندمدت (Long-term Memory): بر خلاف حافظه فعال، حافظه بلندمدت ظرفیت تقریباً نامحدودی برای ذخیره اطلاعات به صورت "طرح‌واره" (schemas) دارد. طرح‌واره‌ها ساختارهای دانش سازمان‌یافته‌ای هستند که به ما کمک می‌کنند اطلاعات پیچیده را درک کرده و بازیابی کنیم. هدف اصلی یادگیری، انتقال اطلاعات از حافظه فعال به حافظه بلندمدت و ساخت این طرح‌واره‌ها است.


بار شناختی (Cognitive Load): به میزان تلاش ذهنی مورد نیاز برای پردازش اطلاعات اشاره دارد. سوئلر سه نوع بار شناختی را شناسایی می‌کند:


بار شناختی ذاتی (Intrinsic Cognitive Load): این بار به سختی ذاتی محتوای آموزشی برمی‌گردد. هرچه موضوع پیچیده‌تر و دارای تعاملات بیشتری بین عناصر باشد، بار شناختی ذاتی آن بیشتر است. این نوع بار عمدتاً غیرقابل تغییر است، اما می‌توان با شکستن مفاهیم پیچیده به بخش‌های کوچک‌تر و منطقی‌تر آن را مدیریت کرد.


بار شناختی بیرونی (Extraneous Cognitive Load): این بار ناشی از نحوه ارائه اطلاعات و طراحی مواد آموزشی است. این نوع بار مستقیماً به یادگیری محتوا کمک نمی‌کند و باید تا حد امکان کاهش یابد. به عنوان مثال، ارائه اطلاعات نامربوط، طراحی نامنظم، یا توضیحات طولانی و پیچیده می‌تواند بار شناختی بیرونی را افزایش دهد.


بار شناختی ژرمن (Germane Cognitive Load): این بار به تلاش‌های ذهنی مرتبط با فرآیند یادگیری فعال و ساخت طرح‌واره‌ها در حافظه بلندمدت اشاره دارد. این نوع بار شناختی "خوب" است، زیرا مستقیماً به درک و ذخیره اطلاعات جدید کمک می‌کند. استراتژی‌هایی که باعث تشویق یادگیرنده به ایجاد ارتباط بین دانش جدید و موجود، تجزیه و تحلیل، و ساخت مدل‌های ذهنی می‌شوند، بار شناختی ژرمن را افزایش می‌دهند.


هدف نظریه بار شناختی:
هدف اصلی این نظریه، طراحی آموزشی به گونه‌ای است که:

بار شناختی بیرونی را به حداقل برساند.


بار شناختی ذاتی را مدیریت کند (با شکستن مفاهیم پیچیده).

بار شناختی ژرمن را به حداکثر برساند تا یادگیری مؤثرتری اتفاق بیفتد.

کاربردهای نظریه بار شناختی در آموزش هم شامل این موارد می‌باشد:

این نظریه تأثیرات گسترده‌ای بر طراحی آموزشی و روش‌های تدریس داشته است. برخی از کاربردهای عملی آن عبارتند از:

آموزش صریح (Explicit Instruction): به ویژه برای مبتدیان، آموزش مستقیم و واضح (به جای کشف یا ساخت دانش توسط خود دانش‌آموز) مؤثرتر است، زیرا بار شناختی را کاهش می‌دهد.

مثال‌های حل‌شده (Worked Examples): ارائه مثال‌های حل‌شده کامل به جای درخواست از دانش‌آموزان برای حل مسائل از ابتدا، می‌تواند بار شناختی را به شدت کاهش دهد و به آنها اجازه می‌دهد بر روی طرح‌واره‌های حل مسئله تمرکز کنند.

کاهش اطلاعات نامربوط: حذف اطلاعات اضافی، تصاویر نامربوط یا شلوغی‌های بصری در مواد آموزشی.

ارائه اطلاعات به صورت "بخش‌بندی شده" (Chunking): تقسیم اطلاعات به قطعات کوچک و قابل هضم.

استفاده از اصول طراحی چندرسانه‌ای: مانند پرهیز از "اثر توجه تقسیم شده" (Split-Attention Effect) که در آن یادگیرنده مجبور است اطلاعات مرتبط را از منابع مختلف (مثلاً متن و تصویر جدا از هم) ترکیب کند.

تنظیم دشواری مطالب: معلمان باید سطح پیچیدگی مطالب را با دانش قبلی دانش‌آموزان تطبیق دهند.

برنامه‌ریزی دقیق درس: ارائه مطالب جدید در مراحل کوچک و منطقی و فراهم کردن فرصت‌های مکرر برای مرور و کاربرد.

ترویج طرح‌واره‌سازی: تشویق دانش‌آموزان به ایجاد ارتباطات بین دانش جدید و دانش قبلی.
به طور خلاصه، نظریه بار شناختی جان سوئلر چارچوبی قدرتمند برای درک نحوه یادگیری انسان و طراحی محیط‌های آموزشی بهینه فراهم می‌کند. با در نظر گرفتن محدودیت‌های حافظه فعال و مدیریت انواع بار شناختی، می‌توانیم یادگیری را کارآمدتر و مؤثرتر کنیم.

@cognitive_science_iran
فراخوان شناسایی و معرفی محصولات فناورانه شناختی جهت رونمایی در شهریورماه ۱۴۰۴

معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان ریاست‌جمهوری در نظر دارد در شهریورماه ۱۴۰۴، مراسم افتتاح یا رونمایی از ۱۰۰ محصول فناورانه منتخب را برگزار نماید. در همین راستا، از کلیه شرکت‌های دانش‌بنیان، فناور و نوآور دعوت می‌شود اطلاعات مربوط به محصولات شاخص و قابل ارائه خود را از طریق فرم معرفی محصول که در ادامه این پیام قرار داده شده است، تکمیل و ارسال نمایند.

🔹 ویژگی محصولات مدنظر:

دارای سطح بالای فناوری و نوآوری

قابل بهره‌برداری و آماده عرضه در بازار

مورد حمایت یا تعامل با معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان

💥 مهلت ارسال فرم‌ها:
تا پایان روز چهارشنبه ۲۱ خرداد

📨 نحوه ارسال:
لطفاً فرم تکمیل‌شده زیر را به آدرس ایمیل [email protected] و یا ایدی تلگرام زیر ارسال نمایید.
@Ecosystem_cogc

@cognitive_science_iran
‏در روح و جان من، می‌مانی ای وطن
به زیر پافِتَد آن دلی، که بهر تو نلرزد
شرح این عاشقی، ننشیند در سخن
که بهر عشق والای تو، همه جهان نیرزد
ای ایران ایران دور از دامان پاکت دست دگران، بد گهران
ای عشق سوزان، ای شیرین‌ترین رویای من تو بمان، در دل و جان
ای ایران ایران، گلزار سبزت… .

طراح: هادی حیدری

@cognitive_science_iran
تبلیغات
☯️ دوره آموزشی «هوش تجاری (Business Intelligence)

🟢 مناسب کلیه رشته‌ها و استخدام در #ایران
🟢 مناسب برای مهاجرت شغلی یا تحصیلی به #آمریکا، #اروپا و #استرالیا
👈 آموزش #آنلاین و با موردکاوی‎های واقعی و پروژه

⭐️ مخاطبان:
⏺️ دانشجویان کلیه رشته‌های تحصیلی
⏺️ علاقمندان به تحلیلگری داده و کسب و کار
⏺️ مدیران و کارشناسان شرکتها در تمامی لایه ها

🏛 موسسه توسعه

🔔 مشاوره رایگان و مشاهده جزئیات دوره از لینک زیر👇
🔴 httb.ir/t5E4w
🔴 httb.ir/t5E4w
🔴 httb.ir/t5E4w
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹 نظریه یادآوری (Memory-based theory) درباره‌ی تجربه‌های نزدیک به مرگ (NDE) | چرا این فرضیه با داده‌های واقعی سازگار نیست؟

یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها در مطالعات علمی تجربه‌های نزدیک به مرگ این است: آیا تجربه‌هایی که افراد حین ایست قلبی توصیف می‌کنند، واقعاً در همان لحظه‌های ناپاسخ‌بودن مغز رخ می‌دهند؟ یا مربوط به قبل یا بعد از آن است؟

🔸 بر پایه‌ی «نظریه یادآوری»، NDEها محصول فعالیت مغز در یکی از این چند زمان‌اند:

1. پیش از شروع ایست قلبی (CA)

2. درست قبل از از دست رفتن هوشیاری

3. پس از احیای مغز به‌واسطه‌ی CPR

4. بلافاصله پس از بازگشت هوشیاری

5. در زمان ریکاوری کامل پس از بحران

اما پژوهشگران مقاله‌ی اخیر — شامل بروس گریسون، پیم ون لومل و برونو آنجلی — در بررسی روشمند خود، نشان می‌دهند که این فرضیه با شواهد تجربی و فیزیولوژیکی ناسازگار است:

🔬 ۱. زمانِ خاموشی مغز با محتوای NDE نمی‌خواند

مطالعات EEG نشان داده که پس از ایست کامل قلب، تنها در حدود ۶.۵ ثانیه فعالیت‌های الکتریکی قشر مغز — به‌ویژه امواج آلفا و بتا که با آگاهی مرتبط‌اند — ناپدید می‌شوند. پس از حدود ۱۰ تا ۳۰ ثانیه، مغز به وضعیت isoelectricity می‌رسد؛ یعنی هیچ سیگنال ثبت‌شدنی ندارد.

با این حال، محتوای بسیاری از NDEها با دقتی روایت می‌شوند که نشان از آگاهی و پردازش دقیق حسی دارد — آن هم در زمانی که مغز به‌طور فیزیولوژیک نمی‌تواند چنین پردازشی داشته باشد.


---

🔬 ۲. اگر تجربه‌ها پیش از ایست قلبی بودند، باید شاهد «نشانه‌های بیرونی» می‌بودیم

فرضیه یادآوری می‌گوید که NDEها قبل از خاموش‌شدن مغز آغاز می‌شوند. اما اغلب بیماران اصلاً از آغاز ایست قلبی یا وقایع اطراف‌شان در آن زمان خبری ندارند.

نویسندگان مقاله می‌پرسند: اگر تجربه حین هوشیاری بوده، چرا اکثر افراد هیچ یادی از اتفاقاتی که هم‌زمان با آن بوده (مثلاً مکالمه پزشکان یا صدای دستگاه‌ها) ندارند؟ و چرا NDEها اغلب بدون هیچ زمینه‌ی زمانی شروع می‌شوند؟


---

🔬 ۳. نمونه‌های مستند تجربی با EEG ایزوالکتریک

در چند مورد خاص، مانند پرونده‌ی معروف «پم رینولدز»، ثبت EEG تخت (مغز کاملاً بدون فعالیت الکتریکی) و بی‌پاسخ‌بودن ساقه مغز هم‌زمان با تجربه‌ی آگاهی گزارش شده است. در این حالت، فرضیه یادآوری نمی‌تواند این تجارب را به فعالیت مغزی نسبت دهد.

او در طول عمل جراحی مغزی با دمای پایین و ایست قلبی القاشده، محتوایی از تجربه‌ی خود تعریف می‌کند که با گزارش پزشکان و پرستاران حاضر تطابق دارد — در حالی که نه تنها مغزش بی‌فعالیت بوده، بلکه صداهایی مانند کلیک‌های تست شنوایی را هم به‌هیچ‌وجه گزارش نکرده است (درحالی‌که اگر گوشش فعال بود، باید می‌شنید).


---

🔬 ۴. مطالعه‌های گسترده روی زمان‌مندی NDEها

مطالعه‌هایی مانند پژوهش گریسون روی ۱۶۰۰ بیمار قلبی نشان می‌دهد که NDE بیشتر در کسانی رخ داده که واقعاً ایست قلبی را تجربه کرده‌اند، نه فقط بیماری شدید قلبی. این افراد نیز معمولاً خود را در وضعیت «بیهوشی کامل» توصیف کرده‌اند، نه «هوشیاری مختل» یا «حالت خواب‌مانند».

در مطالعه‌ی هولدن (2009)، ۹۲٪ از تجربه‌های توصیف‌شده از صحنه‌ی احیا و اتاق عمل توسط منابع بیرونی تأیید شدند — درحالی‌که این افراد در آن لحظه به‌ظاهر کاملاً بی‌هوش بوده‌اند.


---

🧠جمع‌بندی: چرا نظریه یادآوری رد می‌شود؟

نویسندگان مقاله نتیجه می‌گیرند که:
1. داده‌های فیزیولوژیک (مانند خاموشی سریع EEG)
2. داده‌های پدیدارشناختی (روایت دقیق و منسجم NDE)
3. داده‌های تجربی (مطالعه‌های موردی با تأیید مستقل)

همگی نشان می‌دهند که NDEها نه قبل و نه بعد از ایست قلبی، بلکه در همان لحظاتِ ناپاسخ‌بودن مغز رخ می‌دهند.

این یافته‌ها چالش جدی برای دیدگاه رایج «مغز به‌عنوان تولیدکننده‌ی آگاهی» ایجاد می‌کنند — و شاید ما را به سمت دیدگاه‌های بدیل مانند مغز به‌عنوان فیلتر یا گیرنده‌ی آگاهی سوق دهند.

📚 منبع: Angeli-Faez, Greyson & van Lommel (2025). Near-death experience during cardiac arrest and consciousness beyond the brain: a narrative review. International Review of Psychiatry.


@cognitive_science_iran
2025/06/25 03:51:02
Back to Top
HTML Embed Code: