tgoop.com/cognitive_science_iran/3298
Last Update:
🔹 نظریه یادآوری (Memory-based theory) دربارهی تجربههای نزدیک به مرگ (NDE) | چرا این فرضیه با دادههای واقعی سازگار نیست؟
یکی از مهمترین پرسشها در مطالعات علمی تجربههای نزدیک به مرگ این است: آیا تجربههایی که افراد حین ایست قلبی توصیف میکنند، واقعاً در همان لحظههای ناپاسخبودن مغز رخ میدهند؟ یا مربوط به قبل یا بعد از آن است؟
🔸 بر پایهی «نظریه یادآوری»، NDEها محصول فعالیت مغز در یکی از این چند زماناند:
1. پیش از شروع ایست قلبی (CA)
2. درست قبل از از دست رفتن هوشیاری
3. پس از احیای مغز بهواسطهی CPR
4. بلافاصله پس از بازگشت هوشیاری
5. در زمان ریکاوری کامل پس از بحران
اما پژوهشگران مقالهی اخیر — شامل بروس گریسون، پیم ون لومل و برونو آنجلی — در بررسی روشمند خود، نشان میدهند که این فرضیه با شواهد تجربی و فیزیولوژیکی ناسازگار است:
🔬 ۱. زمانِ خاموشی مغز با محتوای NDE نمیخواند
مطالعات EEG نشان داده که پس از ایست کامل قلب، تنها در حدود ۶.۵ ثانیه فعالیتهای الکتریکی قشر مغز — بهویژه امواج آلفا و بتا که با آگاهی مرتبطاند — ناپدید میشوند. پس از حدود ۱۰ تا ۳۰ ثانیه، مغز به وضعیت isoelectricity میرسد؛ یعنی هیچ سیگنال ثبتشدنی ندارد.
با این حال، محتوای بسیاری از NDEها با دقتی روایت میشوند که نشان از آگاهی و پردازش دقیق حسی دارد — آن هم در زمانی که مغز بهطور فیزیولوژیک نمیتواند چنین پردازشی داشته باشد.
---
🔬 ۲. اگر تجربهها پیش از ایست قلبی بودند، باید شاهد «نشانههای بیرونی» میبودیم
فرضیه یادآوری میگوید که NDEها قبل از خاموششدن مغز آغاز میشوند. اما اغلب بیماران اصلاً از آغاز ایست قلبی یا وقایع اطرافشان در آن زمان خبری ندارند.
نویسندگان مقاله میپرسند: اگر تجربه حین هوشیاری بوده، چرا اکثر افراد هیچ یادی از اتفاقاتی که همزمان با آن بوده (مثلاً مکالمه پزشکان یا صدای دستگاهها) ندارند؟ و چرا NDEها اغلب بدون هیچ زمینهی زمانی شروع میشوند؟
---
🔬 ۳. نمونههای مستند تجربی با EEG ایزوالکتریک
در چند مورد خاص، مانند پروندهی معروف «پم رینولدز»، ثبت EEG تخت (مغز کاملاً بدون فعالیت الکتریکی) و بیپاسخبودن ساقه مغز همزمان با تجربهی آگاهی گزارش شده است. در این حالت، فرضیه یادآوری نمیتواند این تجارب را به فعالیت مغزی نسبت دهد.
او در طول عمل جراحی مغزی با دمای پایین و ایست قلبی القاشده، محتوایی از تجربهی خود تعریف میکند که با گزارش پزشکان و پرستاران حاضر تطابق دارد — در حالی که نه تنها مغزش بیفعالیت بوده، بلکه صداهایی مانند کلیکهای تست شنوایی را هم بههیچوجه گزارش نکرده است (درحالیکه اگر گوشش فعال بود، باید میشنید).
---
🔬 ۴. مطالعههای گسترده روی زمانمندی NDEها
مطالعههایی مانند پژوهش گریسون روی ۱۶۰۰ بیمار قلبی نشان میدهد که NDE بیشتر در کسانی رخ داده که واقعاً ایست قلبی را تجربه کردهاند، نه فقط بیماری شدید قلبی. این افراد نیز معمولاً خود را در وضعیت «بیهوشی کامل» توصیف کردهاند، نه «هوشیاری مختل» یا «حالت خوابمانند».
در مطالعهی هولدن (2009)، ۹۲٪ از تجربههای توصیفشده از صحنهی احیا و اتاق عمل توسط منابع بیرونی تأیید شدند — درحالیکه این افراد در آن لحظه بهظاهر کاملاً بیهوش بودهاند.
---
🧠جمعبندی: چرا نظریه یادآوری رد میشود؟
نویسندگان مقاله نتیجه میگیرند که:
1. دادههای فیزیولوژیک (مانند خاموشی سریع EEG)
2. دادههای پدیدارشناختی (روایت دقیق و منسجم NDE)
3. دادههای تجربی (مطالعههای موردی با تأیید مستقل)
همگی نشان میدهند که NDEها نه قبل و نه بعد از ایست قلبی، بلکه در همان لحظاتِ ناپاسخبودن مغز رخ میدهند.
این یافتهها چالش جدی برای دیدگاه رایج «مغز بهعنوان تولیدکنندهی آگاهی» ایجاد میکنند — و شاید ما را به سمت دیدگاههای بدیل مانند مغز بهعنوان فیلتر یا گیرندهی آگاهی سوق دهند.
📚 منبع: Angeli-Faez, Greyson & van Lommel (2025). Near-death experience during cardiac arrest and consciousness beyond the brain: a narrative review. International Review of Psychiatry.
@cognitive_science_iran
BY علوم شناختی
Share with your friend now:
tgoop.com/cognitive_science_iran/3298