Telegram Web
تأملاتی پراکنده دربارهٔ غربت

Андешаҳои пароканда дар бораи ғурбат
والعصر🪶
عالی بود استاد گاهی ما در این تله‌ی غربت گرفتار می‌شویم و آسیب شناسی واقع بینانه و جراحی تلخی کردید. و این عادت به گله مندی طوری میشه که حتی بعد از اینکه خلاف اون عقیده و تفکرش هم ظاهر بشه و نمود پیدا کنه خودش هم باورش نمی‌شه. و واقعا این تله غریب بودن ممکنه…
محبت دارید. موردی که یادم رفت بگویم، قضیهٔ «جامعه‌ستیز» شدن به بهانهٔ غربت است. شاید شما هم در داستان مصلحان بزرگ خوانده باشید که پس از محنت از کسی انتقام شخصی نگرفته‌اند و از جامعه متنفر نشده‌اند و بلکه پس از قدرت‌یابی، کسانی را که بیشترین آزار را به آنها رسانده‌اند بخشیده‌اند. دلیلش همین است که غربت برای آنها یک وضعیت شکوهمند ساختگی در برابر عده‌ای «نمک به حرام» نبوده که عاقبتش تنفر و جامعه‌ستیزی باشد. آنها با جامعه حساب تسویه نشده‌ای ندارند تا منتظر وقتش بمانند. آنچه برای خدا بوده، پس گرفته نمی‌شود.
Forwarded from Pezhvaak+
مرکز مطالعات متین
MatinPdf102.pdf
خواندنش را به‌شدت پیشنهاد می‌کنم؛ شیخ صالح سندی که متخصص و بی‌نیاز از تعریف است و مترجم را هم می‌شناسید.
Channel photo updated
تو توان و جوانی خود را در مسیری خواهی گذاشت که در حال طی کردنش هستی. سخت‌تر از طی کردن راه، باز کردن راه‌هایی است که بودند اما متروک شده‌اند. راهی که تو باز می‌کنی «دی ان ای» تو را می‌گیرد و سپس هر کس آن را بپیماید بخشی از تلاش تو خواهد شد.

امتی که راه‌گشاهای بیشتری داشته باشد، راه‌های بیشتری هم دارد.

#انسانشهر
2
Forwarded from شَعائِر
⭐️ در پس هر تمدنی یک انسانِ تنها است.

⭐️ عبدالله شیخ آبادی

@shaaer_is | شعائر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from عبدالله (abdollah Mohammad)
وقتی پا بگذاری به آن خانه‌ی ابدی، انگار سال‌ها آن‌جا بوده‌ای. مانند اسیری که پس از سال‌ها به خانه‌ی خودش برگشته باشد...

آن‌قدر آشناست که نیازی به راهنما نداری. کوه تو، دشت تو، بزم تو... دریا و صحرایش همه صحرا و دریای توست. تو، زندانی پیشین، پادشاه شده‌ای، یوسف‌وار.

﴿وَيُدخِلُهُمُ الجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُم﴾ [سورهٔ محمد: ۶]

(آنان را به بهشتی درآوَرَد که به آنان شناسانده) هم راهش را، هم وصفش.

مانند روح پاکی که از بدنی بیمار درآید، به سرزمینی آشنا می‌برند، مؤمن را.

#بهشت_اندیشی
#عبدالله_محمد
ایمان برای خیلی از ما که در فضای جوامع مسلمان زندگی کرده‌ایم چیزی شبیه به آب و هواست که علی‌رغم حیاتی بودنش چون همواره بوده قدرش را نمی‌دانیم. فقط کسانی که مدتی در خلأ بی‌ایمانی زندگی کرده‌اند یا افراد بی‌ایمان را به مدتی طولانی و از نزدیک دیده‌اند می‌دانند این «پیش‌فرض» چقدر باارزش و کیمیاست. من نمی‌گویم ایمان ما خیلی قوی یا خوب است، اما همین حداقلش هم نعمت بزرگی است که خود را در سختی‌ها و مصیبت‌ها نشان می‌دهد. سطح شکنندگی مردم و به ویژه نسل‌های جدید که در فضایی رقیق‌تر از این مفاهیم ایمانی زندگی کرده‌اند به سرعت در حال افزایش است. به فرزندانتان فقط ترس یاد ندهید. اینکه از غریبه چیزی نگیرند یا شب‌ها زود به خانه بازگردند یا سمت دود نروند و این حرف‌ها همه درست و لازم است اما بنیان زندگی موقت زمینی بر مرگ و نیستی است که خیلی از بزرگ شده‌های در فضای ترس در برابر این حقیقت فرو خواهند ریخت. فرزند من شاید لذت فوری دود را بر ترس آن ترجیح دهد چون به خیال خودش می‌خواهد در «لحظه» زندگی کند. رفتارهای دینی اما شبیه پس‌انداز است. تو اکنون سالم زندگی می‌کنی تا فردا در همین دنیا و سپس در آخرت زندگی پاکی داشتی باشی. وقتی ترس محض حاکم باشد کسی پس انداز نمی‌کند، در شرایط جنگ مردم به عابربانک‌ها و پمپ بنزین حمله می‌کنند تا آخرین درجهٔ «بهره» از شرایط را ببرند. پوچی راه افتاده در شهرهای بزرگ و نگاه لحظه‌ای به زندگی حاصل زندگی در لحظاتی پیش از حملهٔ هسته‌ای است. گوش سپردن به موسیقی در لحظهٔ غرق شدن تایتانیک است. لحظاتی پیش از حملهٔ هسته‌ای چکار باید کرد؟ اصلا چه می‌شود کرد؟ حالا این را با نگاه ایمانی مقایسه کنید که پیامبرش صلی الله علیه وسلم توصیه می‌کند حتی در لحظهٔ قیام قیامت هم اگر در حال کاشتن یک درخت هستی - اگر توانستی - کارت را به پایان برسانی.

من این دیدگاه را می‌توانم به همهٔ ابعاد زندگی مخصوصا سه حادثهٔ مهم آن گسترش دهم: تولد، سکس و مرگ. این سه حلقه‌های اصلی چرخهٔ حیات هستند که یکدیگر را کامل می‌کنند و در نبود نگاه اخروی و دینی پوچ می‌شوند. پوچی یکی از اینها، دو تای دیگر را هم پوچ خواهد کرد. تولد تقریبا بی‌معنی می‌شود و نرخ زاد و ولد کم می‌شود. سکس ابزار لذت محض یا موضوع تجارت می‌شود و از ازدواج جدا می‌شود (زنا، پورن) و کارکرد اصلی خود را از دست می‌دهد و مرگ هم پوچ و بی‌معنی می‌شود و بسیاری اوقات همانند در اضطراری برای خروج تسلیم شده‌ها عمل می‌کند (خودکشی). یک مورد دیگر هم این وسط می‌آید: الکل و روان‌گردان. این دو هرچند انسان را نمی‌کشند اما او را - هرچند موقت - از شرایط زندگی دور می‌کنند.

به فرزندان خود فقط ترس یاد ندهید. این را به آنان یاد دهید که زندگی فرصت با ارزشی است. بودن موهبت است. دلیل کارهایش را فراتر از ترس و منفعت موجود در زندگی قرار دهید. «حرام» است و خداوند اینطور خواسته خیلی قوی‌تر از «خطرناک است» و «اینطوری موفق خواهی شد» است. دلیل زندگی اگر در خود زندگی باشد ما عملا او را در یک چرخه که برای خودش کار می‌کند گرفتار کرده‌ایم (کاری برای تخت، تختی برای خواب، خوابی برای جان، جانی برای مرگ).
عبدالله محمد
ایمان برای خیلی از ما که در فضای جوامع مسلمان زندگی کرده‌ایم چیزی شبیه به آب و هواست که علی‌رغم حیاتی بودنش چون همواره بوده قدرش را نمی‌دانیم. فقط کسانی که مدتی در خلأ بی‌ایمانی زندگی کرده‌اند یا افراد بی‌ایمان را به مدتی طولانی و از نزدیک دیده‌اند می‌دانند…
زندگی گذشته طوری بود که ما با دیدن طبیعت، چرخهٔ جفت‌گیری، تولد و مرگ را از قبل در حیوانات مشاهده می‌کردیم. یک امر ساده و پرتکرار بود در واقع. اگر در خانه مرغ و خروس هم داشتی این را می‌دیدی و چرخه از حالت ترسناکش خارج می‌شد و حداقل می‌شد به آن فکر کرد. ما سپس خروج جوجه‌ها و بزرگ شدن آنها را می‌دیدیم. بعضی وقت‌ها هم جوجه‌ها طعمهٔ گربه‌ها می‌شدند و با این بخش از زندگی هم آشنا می‌شدیم و اصلا بعدا خود این جوجه‌ها که بزرگ می‌شدند را می‌خوردیم. ندیدن همین چرخهٔ ساده باعث می‌شود نوجوان امروزی که بیشتر از کودکان گذشته گوشت و مرغ می‌خورد نتواند سر بریدن مرغ را درک کند و اگر یک بار این را ببیند احتمالا وگان شود یا عذاب وجدان بگیرد! او احتمالا خیلی دیر ازدواج کند یا اصلا ازدواج نکند و اگر هم ازدواج بکند به زور یک فرزند بیاورد. او چرخهٔ حیات را به شکل طبیعی ندیده و احتمالا اولین برخوردش به این مقوله از دریچهٔ لذت باشد (پورن). شکنندگی یک بُعدش همین دوری از طبیعت این زندگی است. اینکه این نسل اینقدر می‌گوید: «از بچه‌ها متنفرم» نشانهٔ خطرناکی است. این‌ها نتیجهٔ درک نکردن چرخهٔ زندگی و دیدن آن از دریچهٔ لذت محض است.
عبدالله محمد
زندگی گذشته طوری بود که ما با دیدن طبیعت، چرخهٔ جفت‌گیری، تولد و مرگ را از قبل در حیوانات مشاهده می‌کردیم. یک امر ساده و پرتکرار بود در واقع. اگر در خانه مرغ و خروس هم داشتی این را می‌دیدی و چرخه از حالت ترسناکش خارج می‌شد و حداقل می‌شد به آن فکر کرد. ما سپس…
حتی صنعت مرغ‌داری و گاوداری معاصر هم چیز عجیبی است. مثلا ما یادمان هست وقتی می‌خواستیم بز را ذبح کنیم اول به بز آب می‌دادند. این صحنه خیلی عجیب و پرمعنا بود. ما می‌خواهیم سر بز را ببریم اما به او آب می‌دهیم. این یعنی خصومتی در کار نیست و پذیرفته‌ایم که خوردن این حیوان بخشی طبیعی از زندگی است نه آنکه بخواهیم او را اذیت کنیم. ما حق نداشتیم بزها را بزنیم یا با آنها بدرفتاری کنیم اما در عین حال آنها را می‌خوردیم. اما در گاوداری صنعتی یا مرغداری صنعتی خبری از رحم و مروت نیست. اگر فیلم‌هایی که مخصوصا در غرب از رفتار با حیوانات در این صنعت می‌شود را ببینید از رشد گیاه‌خواری در این کشورها تعجب نخواهید کرد. منفعت-لذت ‌محوری به دو پدیدهٔ متضاد منجر می‌شود: برای رسیدن به سود بیشتر باید اخلاق را کنار گذاشت، فرقی نمی‌کند این سود در صنعت باشد یا در جنگ. شما باید کشتار راه بیندازی و این کشتار باید در سطح وسیع باشد اما این کشتار باید از مصرف کنندهٔ نهایی دور بماند. تا مصرف کنندهٔ نهایی در «برگر کینگ» یا «مک دونالد» در فضایی به شدت تمیز و آرام برگرش را بخورد. سیستمی هم که بر سر مردمی دور بمب ریخته، سیاستمدارانش با لباس‌های شیک در پارلمانش «مؤدبانه» دربارهٔ جنگ گزارش دهند و خانم مجری تلویزیون این خبر ار در قالب کلماتی که آزاردهنده نیستند می‌گوید و صحنه‌های خون و جنازه را پخش نمی‌کند. حالا اگر صحنه‌های کشتارگاه و جنگ درز بکند چه؟ جامعه برآشفته می‌شود و آنگاه شاید سیاسمتدارها نه برای جنایتی که کرده‌اند بلکه برای پخش شدن صحنه‌هایش کوتاه بیایند یا سعی کنند دیگر صحنه‌هایش پخش نشود. مردم هم در چنین جوامعی کم کم کاملا ضد جنگ (گیاه‌خوار) می‌شوند و شاید کارشان به جایی برسد که در برابر بی‌دفاع شدن کشور از هجوم خارجی بی‌حس شوند. مثلا در ژاپن که به دلیل خطر رو به رشد چین قصد تغییر ارتش و هجومی‌تر شدن آن را دارند تظاهرات شده بود که آقا پول مالیات ما را به جنگ ندهید...
دربارهٔ کلمات ممنوعه
1
عبدالله محمد
Voice message
از پیام‌های دوستان فرهیخته دربارهٔ وارداتی بودن لفظ «روحانی» در جامعهٔ ایران.
19-رابطه بین شهوت و رای
عبدالله شیخ آبادی
🎧 ۱۹- خوانشی در کتاب الفصل بین النفس والعقل، اثر شیخ عبدالعزیز طریفی | رابطهٔ بین شهوت و رای

📖 از صفحه ۹۸ تا ۱۰۳

#نفس_و_عقل

📋 مباحث مطرح‌شده:

شهوت در عقل تاثیرگذار است
00:00
شهوت انگیزه است، اندیشه‌ساز نیست یا نباید باشد
00:55
شهوت‌ها انگیزهٔ کار درست هستند اما نزد اهل شهوت، خود شهوت نشانهٔ درستی یک کار است
01:04
اگر نفس بر عقل در محقق ساختن شهوتش اثر بگذارد دو حالت رخ می‌دهد: اثر بر عقل برای انجام آن شهوت بدون توجیه و شبهه‌سازی و اثر بر عقل برای شبهه‌سازی و توجیه گناه
04:30
هر شبهه‌ای بر زمین شهوت روییده است
08:45
اهل شهوت در مراحل بالا، شهوت خود را عادی‌سازی می‌کنند
14:08
وظیفهٔ مصلحان ترک نکردن اصلاح است حتی اگر مردم از شهوت‌های حرامشان دست نکشند زیرا این باعث می‌شود گناه رسمی نشود و میان فعل و قلب فاصله بیفتد و مردم وارد مرحلهٔ حلال ساختن حرام نشوند
17:34
قوی‌ترین شهوت، شهوت جاه و مقام است، سپس شهوت مال، سپس شهوت جنسی
23:02

فهرست قسمت‌های قبل

🎧 19 — Хонише дар китоби «Ал-Фасл байни нафс ва ақл», асари Шайх Абдулазиз Тарифӣ | Робитаи байни шаҳват ва андеша

📖 Аз саҳифаи 98 то 103

#Нафс_ва_Ақл

📋 Мавзӯъҳои матраҳшуда:

Шаҳват ба ақл таъсир мекунад

Шаҳват ангеза аст, на андешаофар — ва набояд чунин бошад

Шаҳватҳо ангезаи амалҳои дуруст мешаванд, аммо назди аҳли шаҳват, худи шаҳват нишонаи дурустии амал аст

Агар нафс бар ақл дар татбиқи шаҳваташ таъсир гузорад, ду ҳолат рух медиҳад:

Таъсир бар ақл барои анҷоми шаҳват бе ягон тавҷеҳ ё шубҳасозӣ

Таъсир бар ақл барои сохтани шубҳа ва тавҷеҳи гуноҳ

Ҳар шубҳае дар замини шаҳват сабзидааст

Аҳли шаҳват дар марҳилаҳои боло, шаҳвати худро оддӣ меноманд

Вазифаи ислоҳгарон ин аст, ки аз ислоҳ даст накашанд, ҳатто агар мардум аз шаҳватҳои ҳаромашон даст накашанд, зеро чунин ҳолат намегузорад шаҳват расмӣ шавад ва миёни амал ва қалб фосила мемонад ва мардум вориди марҳилаи ҳалол сохтани ҳаром намешаванд

Қавитарин шаҳват — шаҳвати ҷоҳу мансаб аст, баъд аз он шаҳвати мол ва баъд шаҳвати ҷинсӣ


Феҳристи қисматҳои қаблӣ
20- شهوت جاه و مقام
عبدالله شیخ آبادی
🎧 ۲۰- خوانشی در کتاب الفصل بین النفس والعقل، اثر شیخ عبدالعزیز طریفی | شهوت جاه و مقام، قوی‌ترین شهوت‌هاست

📖 از صفحه ۱۰۳ تا ۱۱۴

#نفس_و_عقل

📋 مباحث مطرح‌شده:

شهوت جاه و مقام، مادر شهوات است
00:00
روش‌های نفس برای رسیدن به شهوت جاه
02:08
روش‌های آشکار و روش‌های پنهان
04:08
جاه‌خواهی با روش‌های به ظاهر مناقض
07:35
تواضع برای بالانشینی
10:15
زهد در مال برای به دست آوردن جایگاه
12:55
خطرناکترین وسایل به دست آوردن جایگاه، کسب جایگاه با دین است
15:02
بسیاری از تغییر عقاید برای شهوت دیده شدن است
17:08
رابطهٔ جاه با تکبر و حسادت
18:03
ضعیف‌ترین شهوت، شهوت خوردن است
20:29
ارزش یک شهوت برای نفس به اندازهٔ سختی به دست آوردن آن است
22:23

فهرست قسمت‌های قبل

🎧 20 — Хонише дар китоби «Ал-Фасл байни нафс ва ақл», асари Шайх Абдулазиз Тарифӣ | Шаҳвати ҷоҳу мансаб — қавитарин шаҳватҳост

📖 Аз саҳифаи 103 то 114

#Нафс_ва_Ақл

📋 Мавзӯъҳои матраҳшуда:

Шаҳвати ҷоҳу мансаб — модари ҳамаи шаҳватҳост

Роҳҳои нафс барои расидан ба шаҳвати ҷоҳ

Роҳҳои ошкор ва роҳҳои пинҳонӣ

Ҷоҳталабӣ бо роҳҳои ба зоҳир мухолиф

Фурутани барои расидан ба мақом

Зуҳд дар мол барои ба даст овардани ҷойгоҳ

Хатарноктарин василаҳои ба даст овардани мақом — ба даст овардани он ба воситаи дин

Бисёре аз тағйироти ақидаҳо барои шаҳвати намоён шудан аст

Робитаи ҷоҳ бо кибр ва ҳасад

Заифтарин шаҳват — шаҳвати хурдан аст

Арзиши як шаҳват назди нафс ба андозаи душвории ба даст овардани он аст


Феҳристи қисматҳои қаблӣ
Forwarded from عبدالله محمد
گمان نکنید که برای انجام هر کاری باید شوق داشته باشید یا آنکه بی‌شوقی و «بی‌حوصلگی» بهانهٔ خوبی برای بی‌عملی است. گاه هم شوق را از شما می‌گیرند تا بندگی‌تان خالص باشد.

امیرمومنان عمر بن الخطاب می‌فرمایند: «این دل‌ها را اِقبالی و اِدباری است، پس چون روی آورد آن را با نوافل و مستحبات به کار گیرید و چون دچار اِدبار شد، آن را مُلزم به فرایض کنید». (این سخن از امیر مومنان علی هم نقل شده است)

بی‌شوقی و بی‌حوصلگی و این فرودهای پس از فراز طبیعی است، اما فرایض خط قرمز است، گناه منطقهٔ ممنوعه است. امتحان فرایض همین است که باید در هر حال ادایش کرد. کامل کردن وضو در سختی‌هاست.

این ادای وظیفه در حال بی‌شوقی همان امتحان اصلی است. اصل محبت با فرایض حاصل می‌شود. آدم‌های موفق را دیده‌ای؟ این موفقیت نتیجهٔ دندانِ روی جگر است.

#مدارج
عبدالله محمد
گمان نکنید که برای انجام هر کاری باید شوق داشته باشید یا آنکه بی‌شوقی و «بی‌حوصلگی» بهانهٔ خوبی برای بی‌عملی است. گاه هم شوق را از شما می‌گیرند تا بندگی‌تان خالص باشد. امیرمومنان عمر بن الخطاب می‌فرمایند: «این دل‌ها را اِقبالی و اِدباری است، پس چون روی آورد…
وقتی سر صبح احساس بی‌حوصلگی شدید می‌کنی اما بدون توجه به این احساست کاری را شروع می‌کنی، بعد از پایانش مهمان شادی بزرگی خواهی شد.

دربارهٔ زنجیره تلاش خیلی حرف می‌شود زد. مهم‌ترینش این است که نباید این زنجیره را شکست. تلاش را اگر متوقف کنی، شروع دوباره‌اش سخت است و اگر این توقف به طول انجامد، سخت‌تر هم می‌شود. برعکس زنجیرهٔ گناه که باید همواره آن را شکست و هر بار فاصلهٔ حلقه‌هایش را از هم دور کرد. آدم‌های صالح و مصلح کسانی هستند که تلاش‌هایشان به هم نزدیک است و گناه‌هایشان از هم دور، آنقدر دور که ذات آنها با گناه عجین نمی‌شود و خطاهایشان یکدیگر را از دست می‌دهند. آنها در خطاکاری همواره عقب هستند چون زنجیرهٔ خطاهایشان آنقدر ادامه نداشته که دچار گناهان «پیشرفته» شوند.

هر صلاحی بر صلاح قبلی بنیان نهاده می‌شود و برای آدمی که اجازه نداده میان خوبی‌هایش فاصله بیفتد، فردا بهتر از امروز است چون خوبی‌هایش متراکم می‌شوند. اما آدمی که زنجیرهٔ تلاشش پشت سر هم بریده می‌شود و بین آن‌ها فاصلهٔ زیاد می‌افتد هربار مجبور می‌شود از صفر شروع کند. زمین رها شده باید از اول آباد شود. خانه‌ای که رها شود اول کثیف می‌شود، بعد ویران.
یکی از نشانه‌های اخلاص، فعال‌تر شدن در شرایطی است که ظاهراً نشانه‌ای از پیروزی دیده نمی‌شود.
دربارهٔ تلاش و توقف

اگر ابزار بهتری به دست آوردی تلاشت را کمتر نکن، تولیدت را بیشتر کن. زنجیرهٔ تلاش را قطع نکن. برخاستن پس از تنبلی خیلی سخت‌تر از ادامهٔ تلاش است. وقتی برق جایی قطع می‌شود، پس از وصل دوباره، در لحظات اول فشار زیادی به شبکه می‌آید چون همهٔ تجهیزاتی که خاموش بودند برای فعال شدن دوباره و برگشتن به حالت نرمال برق بیشتری مصرف خواهند کرد. برگشتن دوباره به حالت فعال هم تلاش بیشتری از تو خواهد گرفت. تلاش مؤمنانه استراحت دارد اما توقف ندارد. اما اشتباه برخی این است که توقف را استراحت می‌نامند.
هرچیزی که انسان را متواضع کند خوب است و چه خوب است که آن عامل تواضع، فقط بیدار کند، غنیمتِ سرد باشد، چیزی نگیرد و چیزهایی بدهد. اما درس‌ها همیشه اینقدر رایگان نیستند: {وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ} [یونس: ۱۰۱]
2025/09/05 01:51:01
Back to Top
HTML Embed Code: