◽️ یکی از پایههای عقلانیتِ بشر
پرسشگریست، انسان بهاندازهای
که پرسش، نقد و شک میکند
خردمند است. - سقراط
.
پرسشگریست، انسان بهاندازهای
که پرسش، نقد و شک میکند
خردمند است. - سقراط
.
👍5❤2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚊 برنامهٔ ادبیات جهان
باصدای آقای ایرج گرگین
به معرفی فرانتس کافکا میپردازد.
• راینر ماریا ریکله
• آلبر کامو
• میلنایزنسکا
• هرمان هسه
نظرات نویسندگان برتر،
کتابهایش
و از زبان کافکا ;
زندگیشخصیاش را تماشا کنیم
#مستند
\\ عمری چکش برداشتم و بر
سر میخی که روی سنگ بود
کوبیدم. اکنون میفهمم که
هم چکش خودم بودم،
هم میخ وَ
هم سنگ ... || کافکا |
www.tgoop.com/ktabdansh 📚📚
...📚
باصدای آقای ایرج گرگین
به معرفی فرانتس کافکا میپردازد.
• راینر ماریا ریکله
• آلبر کامو
• میلنایزنسکا
• هرمان هسه
نظرات نویسندگان برتر،
کتابهایش
و از زبان کافکا ;
زندگیشخصیاش را تماشا کنیم
#مستند
\\ عمری چکش برداشتم و بر
سر میخی که روی سنگ بود
کوبیدم. اکنون میفهمم که
هم چکش خودم بودم،
هم میخ وَ
هم سنگ ... || کافکا |
www.tgoop.com/ktabdansh 📚📚
...📚
👍3❤2
کتاب دانش
.... داستانهای کوتاه □○ مهمان ✍ آلبر کامو ترجمهٔ خانم مهوش قویمی بهطرف راه باریک سرازیری پیش میرفت، اول او ناپدید شد و اسبش بهدنبال او. صدای غلتیدن آرام سنگ بزرگی بهگوش رسید. دارّ بهطرف زندانی که حرکتی نمیکرد اما چشم از او برنمیداشت، برگشت.…
....
کاسه را زمین گذاشت، به کلاس
درس رفت و هفتتیر را در کشو
میز کارش جا داد.
وقتی به اتاق برگشت،
شب فرا میرسید. چراغ را روشن
کرد و غذای مرد عرب را کشید.
گفت: بخور.
مرد تکهای کلوچه برداشت، به
سرعت بهسمت دهان برد و از
حرکت بازایستاد. گفت:
- پس تو چی؟
- منهم بعد از تو میخورم.
لبهای کلفت کمی باز شدند.
عرب دو دل ماند، سپس مصممانه
به کلوچه گاز زد. غذا که تمام شد،
مردعرب به آموزگار نگاه کرد.
- قاضی تو هستی؟
- نه، من تا فردا نگهت میدارم.
- چرا بامن غذا میخوری؟
- چون گرسنهام.
مرد ساکت شد.
دارُ برخاست و بیرون رفت. از انبار
یک تختخواب سفری آورد، بین
میز و بخاری، عمود بر تخت خودش،
باز کرد. از چمدان بزرگی که در
گوشهٔ اتاق بهشکل ایستاده گذاشته
بود و بهعنوان قفسه استفاده میشد،
دو پتو بیرون کشید. سپس
بیحرکت ماند، احساس بیکاری کرد.
روی تختش نشست. دیگر کاری
برای انجام و چیزی برای تهیه
وجود نداشت. باید به آن مرد
نگاه میکرد.
بنابراین نگاهش کرد و کوشید تا
چهرهاش را در بحران خشم تصور
کند. موفق نشد.
فقط نگاه غمگین، برق چشمها و
دهان حیوانیاش را میدید.
با صدایی که لحن دشمنانهاش،
خودش را غافلگیر کرد، گفت:
- چرا او را کشتی؟
مرد عرب رویش را از دارُ برگرداند.
- فرار کرد، من دنبالش دویدم.
نگاهش را بهسوی دار بالا گرفت
و چشمها از نوعی استفهام
دردناک سرشار بود.
- حالا با من چکار میکنند؟
- میترسی؟
عرب خودش را جمع و جور کرد
و چشم از او برگرداند.
- پشیمان هستی؟
عرب با دهان باز به او نگاه میکرد.
معلوم بود که چیزی نمیفهمد.
خشم بر دارُ مستولی میشد و
در عین حال احساس میکرد که
با تن چاقش بین دو تختخواب،
ناشی و تصنعی بهنظر میرسد.
بیصبرانه گفت:
- اینجا بخواب. این تخت توست.
مردعرب تکان نمیخورد.
دار صدا زد:
- بگو ببینم!
آموزگار نگاهش کرد.
- ژاندارم فردا میآید؟
- تو با ما میآیی؟
- نمیدانم، چطور؟
زندانی بلند شد و روی تخت،
روی پتوها، پاها بهسمت پنجره،
دراز کشید.
نور چراغ مستقیمآ به چشمهایش
میافتاد.
چشمها را فورا بست.
داستانهای کوتاه
□○ مهمان
✍ آلبر کامو
ادامه دارد
" دیگر بس است.
زین پس حرفهای باطل را
باور نخواهیم کرد، همانطور که
دیگر از این بابت اطمينان خواهیم
داشت که آزادی هدیهای نیست که
از جانب حاکمیت یا رهبری خاص
انتظار دریافتش را داشته باشیم.
بلکه هر روزه با تلاش فردی و
وحدت و اتحاد جمعی این دارایی
را از آنِ خود کنيم.
/ آفرینش پرمخاطره
ص ۸۲ / طاقچه کامو "
📚🌟🖊
کاسه را زمین گذاشت، به کلاس
درس رفت و هفتتیر را در کشو
میز کارش جا داد.
وقتی به اتاق برگشت،
شب فرا میرسید. چراغ را روشن
کرد و غذای مرد عرب را کشید.
گفت: بخور.
مرد تکهای کلوچه برداشت، به
سرعت بهسمت دهان برد و از
حرکت بازایستاد. گفت:
- پس تو چی؟
- منهم بعد از تو میخورم.
لبهای کلفت کمی باز شدند.
عرب دو دل ماند، سپس مصممانه
به کلوچه گاز زد. غذا که تمام شد،
مردعرب به آموزگار نگاه کرد.
- قاضی تو هستی؟
- نه، من تا فردا نگهت میدارم.
- چرا بامن غذا میخوری؟
- چون گرسنهام.
مرد ساکت شد.
دارُ برخاست و بیرون رفت. از انبار
یک تختخواب سفری آورد، بین
میز و بخاری، عمود بر تخت خودش،
باز کرد. از چمدان بزرگی که در
گوشهٔ اتاق بهشکل ایستاده گذاشته
بود و بهعنوان قفسه استفاده میشد،
دو پتو بیرون کشید. سپس
بیحرکت ماند، احساس بیکاری کرد.
روی تختش نشست. دیگر کاری
برای انجام و چیزی برای تهیه
وجود نداشت. باید به آن مرد
نگاه میکرد.
بنابراین نگاهش کرد و کوشید تا
چهرهاش را در بحران خشم تصور
کند. موفق نشد.
فقط نگاه غمگین، برق چشمها و
دهان حیوانیاش را میدید.
با صدایی که لحن دشمنانهاش،
خودش را غافلگیر کرد، گفت:
- چرا او را کشتی؟
مرد عرب رویش را از دارُ برگرداند.
- فرار کرد، من دنبالش دویدم.
نگاهش را بهسوی دار بالا گرفت
و چشمها از نوعی استفهام
دردناک سرشار بود.
- حالا با من چکار میکنند؟
- میترسی؟
عرب خودش را جمع و جور کرد
و چشم از او برگرداند.
- پشیمان هستی؟
عرب با دهان باز به او نگاه میکرد.
معلوم بود که چیزی نمیفهمد.
خشم بر دارُ مستولی میشد و
در عین حال احساس میکرد که
با تن چاقش بین دو تختخواب،
ناشی و تصنعی بهنظر میرسد.
بیصبرانه گفت:
- اینجا بخواب. این تخت توست.
مردعرب تکان نمیخورد.
دار صدا زد:
- بگو ببینم!
آموزگار نگاهش کرد.
- ژاندارم فردا میآید؟
- تو با ما میآیی؟
- نمیدانم، چطور؟
زندانی بلند شد و روی تخت،
روی پتوها، پاها بهسمت پنجره،
دراز کشید.
نور چراغ مستقیمآ به چشمهایش
میافتاد.
چشمها را فورا بست.
داستانهای کوتاه
□○ مهمان
✍ آلبر کامو
ادامه دارد
" دیگر بس است.
زین پس حرفهای باطل را
باور نخواهیم کرد، همانطور که
دیگر از این بابت اطمينان خواهیم
داشت که آزادی هدیهای نیست که
از جانب حاکمیت یا رهبری خاص
انتظار دریافتش را داشته باشیم.
بلکه هر روزه با تلاش فردی و
وحدت و اتحاد جمعی این دارایی
را از آنِ خود کنيم.
/ آفرینش پرمخاطره
ص ۸۲ / طاقچه کامو "
📚🌟🖊
👍2❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بدانیم که
ماری سالومنا اسکوذو فسکا کوری
💠 فیزیکدان و شیمیدان
لهستانی با تا تابعیت فرانسوی
💠 از پیشگامان پژوهش در زمینهٔ
واپاشایی هستهای
تنها زن و اولین کسی بود که
دوبار جایزهٔ نوبل گرفت.
در دانشگاه فلایینگ ورشو تحصیل
کرد. خالصسازی ایزوتوپهای
پرتوزا و شناسایی دو عنصر
پلوتونیوم و رادیوم از جمله
دستاوردهای اوست. در طول
جنگ جهانی اول پرتونگاری قابل
حمل را توسعه داد تا به کمک آن
امکان تصویربرداری پرتو ایکس
در بیمارستانهای صحرایی فراهم
شود. او به کمخونی آپلاستیک
مبتلا شد. بدن او آلوده به
رادیواکتیو بود و بقایای او در
محفظه سربی قرار داده شد.
پس از گذشت ۶۰ سال از
مرگش جسد او به
پانتئون منتقل شد.
🆔 @ktabdansh📚📚
...📚
ماری سالومنا اسکوذو فسکا کوری
💠 فیزیکدان و شیمیدان
لهستانی با تا تابعیت فرانسوی
💠 از پیشگامان پژوهش در زمینهٔ
واپاشایی هستهای
تنها زن و اولین کسی بود که
دوبار جایزهٔ نوبل گرفت.
در دانشگاه فلایینگ ورشو تحصیل
کرد. خالصسازی ایزوتوپهای
پرتوزا و شناسایی دو عنصر
پلوتونیوم و رادیوم از جمله
دستاوردهای اوست. در طول
جنگ جهانی اول پرتونگاری قابل
حمل را توسعه داد تا به کمک آن
امکان تصویربرداری پرتو ایکس
در بیمارستانهای صحرایی فراهم
شود. او به کمخونی آپلاستیک
مبتلا شد. بدن او آلوده به
رادیواکتیو بود و بقایای او در
محفظه سربی قرار داده شد.
پس از گذشت ۶۰ سال از
مرگش جسد او به
پانتئون منتقل شد.
🆔 @ktabdansh📚📚
...📚
👍2❤1
دانایان سکوت میکنند
با استعدادها گفتگو میکنند
وَ
ابلهان مجادله میکنند ..!
.
با استعدادها گفتگو میکنند
وَ
ابلهان مجادله میکنند ..!
.
❤2👍1👏1👌1
کتاب دانش
.... انسان درحقیقت حیوانی وحشی و تنفرانگیز است که ما او را درحالت رام و مهارشده میشناسیم، این حالت را تمدن ناميدهاند. 📖 مطالعه قسمت ۶ ۱۰ - کسی را که به سؤالهایت جواب منفی میدهد گول بزن اگر دیدی طرفمقابل به سوالهایی که قراه…
....
سرنوشت ممکن است
تغییر کند. اما تغییر شخصیت
ممکن نیست.
✍ #آرتور_شوپنهاور
📖 مطالعه
قسمت ۷
۱۳ - با رد دلیل نقض موافقت کن
برای اینکه طرف مقابل رو به یک
پیشنهاد وادار کنی ؛
لازمه که اون رو بین ضد خواسته
خودت هم قرار بدی. بهطوریکه
بین پیشنهادت و ضدپیشنهاد،
تضاد شدیدی باشه و قضیه رو
ساخته و پرداخته کنی که همان
پیشنهاد اولیه رو بپذیره.
مثال؛ ما باید در همهٔ امور از
والدین خود اطاعت کنیم یا
نکنیم؟
یا واژهٔ اغلب درکنار معدود قرار
میگیره یا زیاد؟
اون میگه زیاد. بنابراین تناقض
در گفتار اون رو وادار به انتخاب
شما خواهد کرد.
۱۴ - بهرغم شکست، مدعی
پیروزی باش.
این ترفند گستاخانه را اینطوری
اجرا کن: اگه پاسخهای طرفمقابل
به پرسشهای شما نتیجهٔ مطلوبت
نبود، نتیجهٔ دلخواهت رو طوری
بیان کن - که گویا به اثبات
رسیده و آن را با لحن پیروزمندانه
اعلام کن. اگه طرفمقابل خجالتی
یا ساده باشه و شما هم خوشبیان
و گستاخ باشید؛ این ترفند
جواب میده.
۱۵ - قضیههای ظاهرآ بیمعنی
بهکار ببر
اگر موضوعی را تناقضآمیز
بیان کردی ( یعنی موضوعی که
هم کیفی و هم کمی ) و در
اثبات آن با مشکل مواجه شدید؛
اول - موضوع صحیح را اعلام
کن و منتظر رد یا پذیرفتن آن
باش بعد بهگونهای عمل کن که
انگار قراره نتیجهٔ اثبات نهایی
را دریافت کنی. اگه اون شک
کرد که نیرنگی در کاره، نظر شما
رو رد میکنه پس - شما هم از
این فرصت استفاده کنید و
پاسخ اون رو رد کنید تا پیروز
شوید. اگر حرفهای شما را
قبول کرد، بهفکر نقشههای جدید
باشید. در این ترفند گستاخی
فراوان نیاز است که البته در
بسیاری موارد بهطور غریزی
انجام میشود.
|| هنر همیشه بر حق بودن
۳۸ راه برای پیروزی زمانیکه
شکست خوردهاید
/ شوپنهاور
● ادامه دارد
...📚
سرنوشت ممکن است
تغییر کند. اما تغییر شخصیت
ممکن نیست.
✍ #آرتور_شوپنهاور
📖 مطالعه
قسمت ۷
۱۳ - با رد دلیل نقض موافقت کن
برای اینکه طرف مقابل رو به یک
پیشنهاد وادار کنی ؛
لازمه که اون رو بین ضد خواسته
خودت هم قرار بدی. بهطوریکه
بین پیشنهادت و ضدپیشنهاد،
تضاد شدیدی باشه و قضیه رو
ساخته و پرداخته کنی که همان
پیشنهاد اولیه رو بپذیره.
مثال؛ ما باید در همهٔ امور از
والدین خود اطاعت کنیم یا
نکنیم؟
یا واژهٔ اغلب درکنار معدود قرار
میگیره یا زیاد؟
اون میگه زیاد. بنابراین تناقض
در گفتار اون رو وادار به انتخاب
شما خواهد کرد.
۱۴ - بهرغم شکست، مدعی
پیروزی باش.
این ترفند گستاخانه را اینطوری
اجرا کن: اگه پاسخهای طرفمقابل
به پرسشهای شما نتیجهٔ مطلوبت
نبود، نتیجهٔ دلخواهت رو طوری
بیان کن - که گویا به اثبات
رسیده و آن را با لحن پیروزمندانه
اعلام کن. اگه طرفمقابل خجالتی
یا ساده باشه و شما هم خوشبیان
و گستاخ باشید؛ این ترفند
جواب میده.
۱۵ - قضیههای ظاهرآ بیمعنی
بهکار ببر
اگر موضوعی را تناقضآمیز
بیان کردی ( یعنی موضوعی که
هم کیفی و هم کمی ) و در
اثبات آن با مشکل مواجه شدید؛
اول - موضوع صحیح را اعلام
کن و منتظر رد یا پذیرفتن آن
باش بعد بهگونهای عمل کن که
انگار قراره نتیجهٔ اثبات نهایی
را دریافت کنی. اگه اون شک
کرد که نیرنگی در کاره، نظر شما
رو رد میکنه پس - شما هم از
این فرصت استفاده کنید و
پاسخ اون رو رد کنید تا پیروز
شوید. اگر حرفهای شما را
قبول کرد، بهفکر نقشههای جدید
باشید. در این ترفند گستاخی
فراوان نیاز است که البته در
بسیاری موارد بهطور غریزی
انجام میشود.
|| هنر همیشه بر حق بودن
۳۸ راه برای پیروزی زمانیکه
شکست خوردهاید
/ شوپنهاور
● ادامه دارد
...📚
❤2👍2
❇️ آشنایی با #مشاهیر
زندهیاد علیاکبر سعیدیسیرجانی
ادیب، پژوهشگر، نویسنده و
منتقد فعال سیاسی
۲۰ آذر ۱۳۱۰ - ۶ آذر ۱۳۷۳
از کرمان به دانشگاه تهران رفت
و رشتهٔ فلسفه خواند و با
محمد معین برای لغتنامهٔ دهخدا
همکاری کرد. با مقالههای خود
دربارهٔ حکومت مورد انتقاد
قرار گرفت. پس از چندی بازداشت
شد و اتهاماتی ازجمله؛ اقدام علیه
امنیت ملی، جاسوسی و... بر او
وارد آمد. گروه نویسندگان ایران
با بیش از ۶۰ امضا معترض به
دستگیری وی شدند.
حسین شریعتمداری و سعید امامی
نیز در سایر اتفاقات دخیل بودهاند.
از آثار او میتوان به؛
- بیچاره اسفندیار
- ضحاک ماردوش
- آشوب یادها
- ته بساط
- زیر خاکستر و همچنین گردآوری
و انتشار کتاب بیداری ایرانیان
به قلم ناظمالاسلام کرمانی
اشاره کرد. وی در زمینهٔ
ادبیات فارسی، عرفان و
تاریخ ایران، فردی خبره و
کارشناس بود. پرهیز از ریا و
تزویر ، لحن و نوع بیان گرم و
طنز، خشم، شادی و اندوه در
شیوهٔ نگارش او به مذاق اهل
ادب خوش مینشیند.
📚#کتاب_دانش
.
زندهیاد علیاکبر سعیدیسیرجانی
ادیب، پژوهشگر، نویسنده و
منتقد فعال سیاسی
۲۰ آذر ۱۳۱۰ - ۶ آذر ۱۳۷۳
از کرمان به دانشگاه تهران رفت
و رشتهٔ فلسفه خواند و با
محمد معین برای لغتنامهٔ دهخدا
همکاری کرد. با مقالههای خود
دربارهٔ حکومت مورد انتقاد
قرار گرفت. پس از چندی بازداشت
شد و اتهاماتی ازجمله؛ اقدام علیه
امنیت ملی، جاسوسی و... بر او
وارد آمد. گروه نویسندگان ایران
با بیش از ۶۰ امضا معترض به
دستگیری وی شدند.
حسین شریعتمداری و سعید امامی
نیز در سایر اتفاقات دخیل بودهاند.
از آثار او میتوان به؛
- بیچاره اسفندیار
- ضحاک ماردوش
- آشوب یادها
- ته بساط
- زیر خاکستر و همچنین گردآوری
و انتشار کتاب بیداری ایرانیان
به قلم ناظمالاسلام کرمانی
اشاره کرد. وی در زمینهٔ
ادبیات فارسی، عرفان و
تاریخ ایران، فردی خبره و
کارشناس بود. پرهیز از ریا و
تزویر ، لحن و نوع بیان گرم و
طنز، خشم، شادی و اندوه در
شیوهٔ نگارش او به مذاق اهل
ادب خوش مینشیند.
📚#کتاب_دانش
.
👍5
Audio
📚🎧 #کلبه_عمو_تم
نویسنده: هریت بیجر استو
این مرد کوتاه قد و چاق
بود چهرهاش خطوطی
متعارفی و خشن داشت
از روش وقیح و پرمدعای
او پیدا بود که مردیست
تهی و بیمایه که میخواهد
هرطور شده راهی بیابد
و خودش را در اجتماع
جا کند در لباس
پوشیدنش افراطکاری
و مبالغه بهچشم میخورد
... دستهای کوتاه و پهن
این مرد با انگشترهای
متعدد زینت شده بود
عادت داشت هنگامیکه
صحبتش گرم میشد این
خوشه جواهر را تکان
دهد ..
قسمت ۲
...📚
نویسنده: هریت بیجر استو
این مرد کوتاه قد و چاق
بود چهرهاش خطوطی
متعارفی و خشن داشت
از روش وقیح و پرمدعای
او پیدا بود که مردیست
تهی و بیمایه که میخواهد
هرطور شده راهی بیابد
و خودش را در اجتماع
جا کند در لباس
پوشیدنش افراطکاری
و مبالغه بهچشم میخورد
... دستهای کوتاه و پهن
این مرد با انگشترهای
متعدد زینت شده بود
عادت داشت هنگامیکه
صحبتش گرم میشد این
خوشه جواهر را تکان
دهد ..
قسمت ۲
...📚
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر نتوانید مهارت لذتبردن
از هر آنچه را که در زندگی
دارید، در خودتان ایجاد کنید؛
مطمئن باشید
با بیشتر بهدست آوردن
هرچیز، هرگز خوشحالتر
نخواهید شد...
|| باربارا دی آنجلیس
➖➖➖
همهٔ ما به فضایی نیاز داریم
که در آن راحت باشیم؛
فضایی که در آن بهیاد بیاوریم
چهکسی هستیم و چهچیزی
برایمان مهم است؛
وقفهای در زمان که اجازه دهد
شادی و لذت زندگی کردن به
خودآگاهمان بازگردد.
|| نینا سنکویچ
...📚
از هر آنچه را که در زندگی
دارید، در خودتان ایجاد کنید؛
مطمئن باشید
با بیشتر بهدست آوردن
هرچیز، هرگز خوشحالتر
نخواهید شد...
|| باربارا دی آنجلیس
➖➖➖
همهٔ ما به فضایی نیاز داریم
که در آن راحت باشیم؛
فضایی که در آن بهیاد بیاوریم
چهکسی هستیم و چهچیزی
برایمان مهم است؛
وقفهای در زمان که اجازه دهد
شادی و لذت زندگی کردن به
خودآگاهمان بازگردد.
|| نینا سنکویچ
...📚
👍1
هنر_حاضر_جوابی_و_طنازی_پاتریک_کینگ.pdf
9 MB
این کتاب پنج فصل دارد
- مثل یک رودخانه جاری باشید
- هیچوقت مطلق حرف نزنید
- از توضیحات مضاعف
استفاده کنید
✍#پاتریک_کینگ
در کتابِ
📚 هنر حاضرجوابی و طنازی
به خواننده کمک میکند تا در
موقعیتهای اجتماعی مختلف
اعتمادبهنفس و راهکارهای متنوع
و فوری را برای مکالمات و برقراری
ارتباط فراهم کند. مثالها و
نکات قابل اجرا.
حرفهایتان در گام اول
یک ارزش نسبی دارد
شما گوگلمپ هستید
اما خاموشید!
واکنشها مهم هستند..
📚#هنر_حاضر_جوابی_و_طناری
www.tgoop.com/ktabdansh 📚
.
- مثل یک رودخانه جاری باشید
- هیچوقت مطلق حرف نزنید
- از توضیحات مضاعف
استفاده کنید
✍#پاتریک_کینگ
در کتابِ
📚 هنر حاضرجوابی و طنازی
به خواننده کمک میکند تا در
موقعیتهای اجتماعی مختلف
اعتمادبهنفس و راهکارهای متنوع
و فوری را برای مکالمات و برقراری
ارتباط فراهم کند. مثالها و
نکات قابل اجرا.
حرفهایتان در گام اول
یک ارزش نسبی دارد
شما گوگلمپ هستید
اما خاموشید!
واکنشها مهم هستند..
📚#هنر_حاضر_جوابی_و_طناری
www.tgoop.com/ktabdansh 📚
.
کتاب دانش
.... 📖 مطالعه 🧩 قطعات تفکر 🖊 امیل_سیوران ساموئل بکت در مورد سیوران نوشته؛ در ویرانههای تو، من خود را در پناه، احساس میکنم. کتابِ قطعات تفکر غریب نیست؛ درواقع اشاره به چیزهایی دارد که ما همیشه میدانستیم اما در موردش فکر نمیکردیم. یک دیالکتیک…
...
📖 مطالعه
۵ - رنج یگانه علت آگاهی
است ( داستایفسکی )
انسانها بر دو دسته تقسیم میشوند:
آنهایی که این را میفهمند و
آنهایی که نمیفهمند.
[ این جمله داستایفسکی؛
آیا شایستگی رنجهایم را دارم؟ ]
- قیاسهای صوری تلخی
۱ - انسان فاجعه ترشح میکند.
[ مصیبت؟ اشتباه؟ جنگ؟
فکر کنید فاجعه یعنی چی ]
۲ - آیا میتوان بهغیر از
خویش و خدا ، از چیز دیگری
صادقانه گفت؟
[ گفتگوی آزاد و نظر واقعی
دربارهٔ خودمان و خدا ]
۳ - اگر میخواهید بیماران روانی
بیشتر شوند، اختلالات ذهنی
تشدید گردد و در هر گوشهٔ شهر
تیمارستانی ساخته شود
دشنام را ممنوع کنید :/
آنوقت به خواص
رهاییبخش، کارکرد رواندرمانی
آن و برتریاش بر تمام روشهای
دیگر از قبیل روانکاوی، یوگا و
کلیسا پیخواهید برد.
بهخصوص دریافت خواهید
یافت که اگر اکثر ما دیوانه یا
جنایتکار نشدهایم، فقط بهدلیل
اثرات شگفتآور و امداد لحظهای
بوده است.
[ خالیکردن خشم با ناسزا
در این مورد هم تجربه و هم
آثار آن در اجتماع ملموس هست.
اینکه اثرات روانی آن
چگونه است، جای بحث داره ]
۴ - چقدر خودم را به آن پیرزن
دیوانه نزدیک احساس میکنم که
بهدنبال زمان میدوید و میخواست
تکهای زمان بهچنگ آورد!
[ ازدستدادن زمان، وقتی
مفهوم پیدا میکنه که دیر شده؟
فکر کنیم... ]
🧩 قطعات تفکر
🖊 امیل_سیوران
نشر مرکز
ص ۴۳ - ۴۴
ادامه دارد
...📚
📖 مطالعه
۵ - رنج یگانه علت آگاهی
است ( داستایفسکی )
انسانها بر دو دسته تقسیم میشوند:
آنهایی که این را میفهمند و
آنهایی که نمیفهمند.
[ این جمله داستایفسکی؛
آیا شایستگی رنجهایم را دارم؟ ]
- قیاسهای صوری تلخی
۱ - انسان فاجعه ترشح میکند.
[ مصیبت؟ اشتباه؟ جنگ؟
فکر کنید فاجعه یعنی چی ]
۲ - آیا میتوان بهغیر از
خویش و خدا ، از چیز دیگری
صادقانه گفت؟
[ گفتگوی آزاد و نظر واقعی
دربارهٔ خودمان و خدا ]
۳ - اگر میخواهید بیماران روانی
بیشتر شوند، اختلالات ذهنی
تشدید گردد و در هر گوشهٔ شهر
تیمارستانی ساخته شود
دشنام را ممنوع کنید :/
آنوقت به خواص
رهاییبخش، کارکرد رواندرمانی
آن و برتریاش بر تمام روشهای
دیگر از قبیل روانکاوی، یوگا و
کلیسا پیخواهید برد.
بهخصوص دریافت خواهید
یافت که اگر اکثر ما دیوانه یا
جنایتکار نشدهایم، فقط بهدلیل
اثرات شگفتآور و امداد لحظهای
بوده است.
[ خالیکردن خشم با ناسزا
در این مورد هم تجربه و هم
آثار آن در اجتماع ملموس هست.
اینکه اثرات روانی آن
چگونه است، جای بحث داره ]
۴ - چقدر خودم را به آن پیرزن
دیوانه نزدیک احساس میکنم که
بهدنبال زمان میدوید و میخواست
تکهای زمان بهچنگ آورد!
[ ازدستدادن زمان، وقتی
مفهوم پیدا میکنه که دیر شده؟
فکر کنیم... ]
🧩 قطعات تفکر
🖊 امیل_سیوران
نشر مرکز
ص ۴۳ - ۴۴
ادامه دارد
...📚
👍3
👍4❤2
💭
( غذا و بس )
من در فلان سال بهدنیا آمدهام،
در بهمانجا بزرگ شدهام،
مدرسه رفتنم مرتب و منظم بوده
است. اسمم فلان است و بهمان.
اهل تفکر نیستم.
از نگاه جنسیت مذکر هستم،
از نگاه دولتی شهروندی نیک،
و از نگاه طبقاتی جزو اعیان .
من یک عضو تمیز و پاکیزه،
صلحجو و خوشاخلاق اجتماع
انسانی هستم.
مشهور به شهروند نیک.
معقول و مؤدب آبجویم را میخورم
و زیاد فکر نمیکنم.
روشن است که به غذای خوب
علاقه دارم و به همان اندازه روشن
است که به مسائل آرمانی
دلبسته نیستم.
با اندیشهٔ عمیق و دقیق هیچ
میانهای ندارم و با چیزهای آرمانی
هرگز.
از این رو شهروندی نیکم.
چراكه شهروندی نیک خیلی در
بندِ فکر نیست.
شهروند نیک غذایش را میخورد
و بس ... : >
نويسنده: #روبرت_والرز
اهل #سوئیس
...📚
( غذا و بس )
من در فلان سال بهدنیا آمدهام،
در بهمانجا بزرگ شدهام،
مدرسه رفتنم مرتب و منظم بوده
است. اسمم فلان است و بهمان.
اهل تفکر نیستم.
از نگاه جنسیت مذکر هستم،
از نگاه دولتی شهروندی نیک،
و از نگاه طبقاتی جزو اعیان .
من یک عضو تمیز و پاکیزه،
صلحجو و خوشاخلاق اجتماع
انسانی هستم.
مشهور به شهروند نیک.
معقول و مؤدب آبجویم را میخورم
و زیاد فکر نمیکنم.
روشن است که به غذای خوب
علاقه دارم و به همان اندازه روشن
است که به مسائل آرمانی
دلبسته نیستم.
با اندیشهٔ عمیق و دقیق هیچ
میانهای ندارم و با چیزهای آرمانی
هرگز.
از این رو شهروندی نیکم.
چراكه شهروندی نیک خیلی در
بندِ فکر نیست.
شهروند نیک غذایش را میخورد
و بس ... : >
نويسنده: #روبرت_والرز
اهل #سوئیس
...📚
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎨 هنر نقاشی
🎨 1 اتکینسون گریمشاو
🎨 2 اکسل ویلهلم نوردگرن
🎨 3 کاسپار دیوید فردریش
🎨 4 کریستوفر ویلیامز
🎨 5 ایوان آیوازوفسکی
🎨 6 جیمز مک نیل ویسلر
🎨 7 جان مور از ایپسویچ
🎨 8 توماس موران
🎨 9 ونسان ونگوگ
📚 🌕 #مهتاب
.
🎨 1 اتکینسون گریمشاو
🎨 2 اکسل ویلهلم نوردگرن
🎨 3 کاسپار دیوید فردریش
🎨 4 کریستوفر ویلیامز
🎨 5 ایوان آیوازوفسکی
🎨 6 جیمز مک نیل ویسلر
🎨 7 جان مور از ایپسویچ
🎨 8 توماس موران
🎨 9 ونسان ونگوگ
📚 🌕 #مهتاب
.
❤3👍1
کتاب دانش
.... کاسه را زمین گذاشت، به کلاس درس رفت و هفتتیر را در کشو میز کارش جا داد. وقتی به اتاق برگشت، شب فرا میرسید. چراغ را روشن کرد و غذای مرد عرب را کشید. گفت: بخور. مرد تکهای کلوچه برداشت، به سرعت بهسمت دهان برد و از حرکت بازایستاد. گفت: - پس تو…
....
داستانهای کوتاه
□○ مهمان
✍ آلبر کامو
دارُ که روبهروی تخت ایستاده
بود دوباره پرسید:
- چطور؟
عرب زیر نور کورکنندهٔ چراغ
چشمهایش را باز کرد و کوشید
بیآنکه پلک بزند به او نگاه کند.
گفت : با ما بیا.
نیمههای شب، دارّ هنوز بیدار
بود.
تمام لباسهایش را درآورده و به
تخت رفته بود. معمولآ لخت
میخوابید. اما در اتاق وقتی کاملآ
لخت شد، مردد ماند، احساس کرد
آسیبپذیر است، وسوسه شد
دوباره لباس بپوشد. بعد
شانههایش را بالا انداخت؛
کم تجربه نبود و اگر لازم میشد
حریفش را به دونیم میکرد.
از تختخواب میتوانست مرد
را که با چشمهای بسته، باز هم
بیحرکت، زیر نور شدید خوابیده
بود تحتنظر بگیرد.
وقتی دارُ چراغ را خاموش کرد
بهنظر رسید که تاریکیها ناگهان
منجمد شدند. در چهارچوب
پنجره، جایی که آسمان بیستاره
آهسته میلغزید، شب اندک اندک
جانی تازه میگرفت. آموزگار
چند لحظه بعد، بدن دراز افتادهٔ
او را جلوی خود دید. باد ملایمی
دور مدرسه پرسه میزد. شاید
باد ابرها را دور میکرد و آفتاب
دوباره برمیگشت. در طول شب
باد شدیدتر شد. مرغها کمی
بیقراری کردند، سپس آرام
گرفتند. مرد عرب غلت زد، به دارُ
پشت کرد و آموزگار گمان کرد
صدای نالهٔ او را میشنود. سپس
به نفسهایش که بلندتر و منظمتر
شده بودند، گوش سپرد. به
تنفس بسیار نزدیکش دقت میکرد
و بیآنکه بتواند بخوابد، رؤیا
میدید.
از یک سال پیش در آن اتاق تنها
میخوابید و اینک حضور مرد عرب
آزارش میداد. بهعلاوه چون نوعی
همبستگی را به او تحمیل میکرد
که دارُ خوب میشناخت و در
شرایط فعلی از قولش سر باز
میزد: مردانی که اتاقهای مشترکی
دارند، سربازها و زندانیها، رابطهٔ
عجیبی باهم برقرار میکنند؛ گویی
هر شب با درآوردن لباسهایشان
هرگونه وسیلهٔ دفاعی را کنار
میگذارند و فراتر از تفاوتهایشان،
در اجتماع ديرينهٔ خستگی و
رؤیا، بههم میپیوندند. اما دارُ
به اینگونه افکار تن در نمیداد،
از آن افکار و حالات ابلهانه
خوشش نمیآمد، باید میخوابید.
با این همه اندک زمانی بعد، وقتی
مرد عرب تکانی نامحسوس خورد،
آموزگار هنوز بیدار بود. با دومین
حرکت زندانی، به حالت
آمادهباش، ماهیچههای بدنش
را منقبض کرد. عرب تقریبآ با
حرکت یک خوابگرد، آهسته روی
بازوها بلند شد، روی تخت نشست.
ادامه دارد
ریپلای نشده بود 🙏
...📚🌟🖊
داستانهای کوتاه
□○ مهمان
✍ آلبر کامو
دارُ که روبهروی تخت ایستاده
بود دوباره پرسید:
- چطور؟
عرب زیر نور کورکنندهٔ چراغ
چشمهایش را باز کرد و کوشید
بیآنکه پلک بزند به او نگاه کند.
گفت : با ما بیا.
نیمههای شب، دارّ هنوز بیدار
بود.
تمام لباسهایش را درآورده و به
تخت رفته بود. معمولآ لخت
میخوابید. اما در اتاق وقتی کاملآ
لخت شد، مردد ماند، احساس کرد
آسیبپذیر است، وسوسه شد
دوباره لباس بپوشد. بعد
شانههایش را بالا انداخت؛
کم تجربه نبود و اگر لازم میشد
حریفش را به دونیم میکرد.
از تختخواب میتوانست مرد
را که با چشمهای بسته، باز هم
بیحرکت، زیر نور شدید خوابیده
بود تحتنظر بگیرد.
وقتی دارُ چراغ را خاموش کرد
بهنظر رسید که تاریکیها ناگهان
منجمد شدند. در چهارچوب
پنجره، جایی که آسمان بیستاره
آهسته میلغزید، شب اندک اندک
جانی تازه میگرفت. آموزگار
چند لحظه بعد، بدن دراز افتادهٔ
او را جلوی خود دید. باد ملایمی
دور مدرسه پرسه میزد. شاید
باد ابرها را دور میکرد و آفتاب
دوباره برمیگشت. در طول شب
باد شدیدتر شد. مرغها کمی
بیقراری کردند، سپس آرام
گرفتند. مرد عرب غلت زد، به دارُ
پشت کرد و آموزگار گمان کرد
صدای نالهٔ او را میشنود. سپس
به نفسهایش که بلندتر و منظمتر
شده بودند، گوش سپرد. به
تنفس بسیار نزدیکش دقت میکرد
و بیآنکه بتواند بخوابد، رؤیا
میدید.
از یک سال پیش در آن اتاق تنها
میخوابید و اینک حضور مرد عرب
آزارش میداد. بهعلاوه چون نوعی
همبستگی را به او تحمیل میکرد
که دارُ خوب میشناخت و در
شرایط فعلی از قولش سر باز
میزد: مردانی که اتاقهای مشترکی
دارند، سربازها و زندانیها، رابطهٔ
عجیبی باهم برقرار میکنند؛ گویی
هر شب با درآوردن لباسهایشان
هرگونه وسیلهٔ دفاعی را کنار
میگذارند و فراتر از تفاوتهایشان،
در اجتماع ديرينهٔ خستگی و
رؤیا، بههم میپیوندند. اما دارُ
به اینگونه افکار تن در نمیداد،
از آن افکار و حالات ابلهانه
خوشش نمیآمد، باید میخوابید.
با این همه اندک زمانی بعد، وقتی
مرد عرب تکانی نامحسوس خورد،
آموزگار هنوز بیدار بود. با دومین
حرکت زندانی، به حالت
آمادهباش، ماهیچههای بدنش
را منقبض کرد. عرب تقریبآ با
حرکت یک خوابگرد، آهسته روی
بازوها بلند شد، روی تخت نشست.
ادامه دارد
ریپلای نشده بود 🙏
...📚🌟🖊
👍2
Forwarded from کانال تبادلات علمی فرهنگیان
♦️برترین کانالهای علمی فرهنگی تلگرام ♦️
⛳️🏸⛳️🏸⛳️
🦠نسخه های درمانی با گیاهان دارویی
@banoooakbari
🍄 دانلود کتابهای نایاب ممنوعه وتاریخی
@yortci_bosjin_pdf
📘 گلچین کتابهای صوتی PDF
@ketabegoia
🌿 کتابخانه طبی، درمان با داروهای خانگی
@danyalshafa
✨ جادوی گیاهان دارویی طب سینوی
@teb_sinawi
🌳 کتابها مثل ریشههای یک درختاند
@nevisandbdonya
🏫 آموزشگاه طبی سید
@samsadeghitebeslami
📰 مجله تلگرامی
@post2post
🏘️ دهکده تلگرامی
@pace2pace
📜 پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
@FARZANDAN_PARSI
🌀 مولانای جان
@molanay_gan
💫 بهترین کتابهای صوتی موفقیت وبیداری
@ganonjjazb
🌌 دل واژههای تنهایی
@gandomzaran
🧠 خودشناسی و درمانگری
@reiki4444
📥 بدانید و دریافت کنید\ BOOKZ
@Audio_Books_24
📚 کتاب خوان
@welll_read
🪷 نیلوفردرون
@nilofaredaroon
👥 کتاب دانش مطالعه گروهی
@ktabdansh
❤️🔥 عشق وجنون
@eshgeojonon
🇬🇧 آموزش گام به گام زبان انگلیسی
@English_Points_New
🎭 ادبیـات و هنــر چکامــه
@Selmuly
💡 کوتاه ولی به شدت مفهومی !
@beautifulminds4
🌿 کانال طبی عیون الحکمه
@oyoon_hekmat
✍️ نویسندگی رایگان
@amozshalpha
🏡 خانهی دوست
@khanehy_doost
🌧️ ملودی باران
@Melodyebaraann
🖼️ دهکدهی پروفایل و عکس
@keyvankordi
🌞 « زیباترین اشعار شاعران »
@aftabmahtabi
🎶 موزیک لاوین
@lavinmozik
⚖️ مدیریت زندگی/قانون
@LifeManage
☔ آوای باران
@avay_e_baran
🛡️ چاوان
@chavan0057
🏥 مجله دانستنیهای پزشکی و بهداشتی
@IranHealthMedia
🛋️ کتابخونهی دنج
@Ketabkhooneydenj
🩺 دانستنیهای پزشکی
@Drsalam2025
🎻 مجلهفرهنگی هنری موسیقی آلکونست
@Alkonosttt
📜 محفل شاعرانه
@Mahfelshaeraneh
🔢 محاسبه ارتعاش اسم ، کد کیهانی
@fatemesadatmousavi3
🎧 کتابخانه فایل صوتی
@omidearasbaran1
💪 کپشن بیو انگیزشی
@FullAndrewP4K
⭐ دوبیتی ستارهها
@Sseta_rehaa
🧘 روانشناسی برای زندگی بهتر
@Ravanshenasilifestyle
💰 دوره ، رازهای پولسازی
@Maya_Mind
👽 اسرار بیگانگان
@asrarkk
📅 استوری مناسبتی انگیزشی
@yefenjanaramsh
🎨 ادبیات وخلاقیت هنرمندان
@Adabiate_art20
🏨 هتل کتاب
@Hotel_booook
📖 آموزش زبان عربی با متون داستانی
@taaribedastani
🎤 خسروی آواز استاد شجریان
@stad_shajariyan
💪 اینجا ورزشکار شو
@MaryamTeam
🌍 جهانگردی و طبیعت زیبا
@afarinshokoh
🔗 لینکدونی فرهنگی آموزشی و علمی
@linkdoni_hozavi
📼 نوستالژی زیرخاکی های خاطره انگیز
@nuostalzhi
💃 زیباترین کلیپ ها و آموزش رقص
@sonatimahalli
🍳 آشپزی تلگرامی
@telefoodgram
✒️ آموزش رایگان نویسندگی
@anahelanjoman
🩸 اطلاعات مفید پزشکی دکتر خود باشیم
@kalemnab
🌈 آموزش پاڪسازی تقویت انرژے چاڪراها
@tabnahayteshgh
💞 واجهای عشق
@vaj_hay_eshgh
🏫 مدرسه اطلاعات
@INFORMATIONINSTITUTE
📖 کتابخوانی تلگرام
@ketabkhaniye_telegram
🔥 استورے نابخام!
@Fahraq_yar
📚 کتابخانه انجمن نویسندگان ایران
@anjomanenevisandegan_ir
📕 من و کتاب، |𝐏𝐃𝐅|
@aramesh13577
🪐آموزش علم نجوم و کیهان شناسی
@yortchi_bosjin
🧘♂آموزش یوگاوماساژ
@yougasozok
⛳️🏸⛳️🏸⛳️
1404/6/5
جهت هماهنگی در لیست و رزرو تبلیغات
👇
@HHo_bb
⛳️🏸⛳️🏸⛳️
🦠نسخه های درمانی با گیاهان دارویی
@banoooakbari
🍄 دانلود کتابهای نایاب ممنوعه وتاریخی
@yortci_bosjin_pdf
📘 گلچین کتابهای صوتی PDF
@ketabegoia
🌿 کتابخانه طبی، درمان با داروهای خانگی
@danyalshafa
✨ جادوی گیاهان دارویی طب سینوی
@teb_sinawi
🌳 کتابها مثل ریشههای یک درختاند
@nevisandbdonya
🏫 آموزشگاه طبی سید
@samsadeghitebeslami
📰 مجله تلگرامی
@post2post
🏘️ دهکده تلگرامی
@pace2pace
📜 پارسی سخن بگوییم و زیبا بنویسیم
@FARZANDAN_PARSI
🌀 مولانای جان
@molanay_gan
💫 بهترین کتابهای صوتی موفقیت وبیداری
@ganonjjazb
🌌 دل واژههای تنهایی
@gandomzaran
🧠 خودشناسی و درمانگری
@reiki4444
📥 بدانید و دریافت کنید\ BOOKZ
@Audio_Books_24
📚 کتاب خوان
@welll_read
🪷 نیلوفردرون
@nilofaredaroon
👥 کتاب دانش مطالعه گروهی
@ktabdansh
❤️🔥 عشق وجنون
@eshgeojonon
🇬🇧 آموزش گام به گام زبان انگلیسی
@English_Points_New
🎭 ادبیـات و هنــر چکامــه
@Selmuly
💡 کوتاه ولی به شدت مفهومی !
@beautifulminds4
🌿 کانال طبی عیون الحکمه
@oyoon_hekmat
✍️ نویسندگی رایگان
@amozshalpha
🏡 خانهی دوست
@khanehy_doost
🌧️ ملودی باران
@Melodyebaraann
🖼️ دهکدهی پروفایل و عکس
@keyvankordi
🌞 « زیباترین اشعار شاعران »
@aftabmahtabi
🎶 موزیک لاوین
@lavinmozik
⚖️ مدیریت زندگی/قانون
@LifeManage
☔ آوای باران
@avay_e_baran
🛡️ چاوان
@chavan0057
🏥 مجله دانستنیهای پزشکی و بهداشتی
@IranHealthMedia
🛋️ کتابخونهی دنج
@Ketabkhooneydenj
🩺 دانستنیهای پزشکی
@Drsalam2025
🎻 مجلهفرهنگی هنری موسیقی آلکونست
@Alkonosttt
📜 محفل شاعرانه
@Mahfelshaeraneh
🔢 محاسبه ارتعاش اسم ، کد کیهانی
@fatemesadatmousavi3
🎧 کتابخانه فایل صوتی
@omidearasbaran1
💪 کپشن بیو انگیزشی
@FullAndrewP4K
⭐ دوبیتی ستارهها
@Sseta_rehaa
🧘 روانشناسی برای زندگی بهتر
@Ravanshenasilifestyle
💰 دوره ، رازهای پولسازی
@Maya_Mind
👽 اسرار بیگانگان
@asrarkk
📅 استوری مناسبتی انگیزشی
@yefenjanaramsh
🎨 ادبیات وخلاقیت هنرمندان
@Adabiate_art20
🏨 هتل کتاب
@Hotel_booook
📖 آموزش زبان عربی با متون داستانی
@taaribedastani
🎤 خسروی آواز استاد شجریان
@stad_shajariyan
💪 اینجا ورزشکار شو
@MaryamTeam
🌍 جهانگردی و طبیعت زیبا
@afarinshokoh
🔗 لینکدونی فرهنگی آموزشی و علمی
@linkdoni_hozavi
📼 نوستالژی زیرخاکی های خاطره انگیز
@nuostalzhi
💃 زیباترین کلیپ ها و آموزش رقص
@sonatimahalli
🍳 آشپزی تلگرامی
@telefoodgram
✒️ آموزش رایگان نویسندگی
@anahelanjoman
🩸 اطلاعات مفید پزشکی دکتر خود باشیم
@kalemnab
🌈 آموزش پاڪسازی تقویت انرژے چاڪراها
@tabnahayteshgh
💞 واجهای عشق
@vaj_hay_eshgh
🏫 مدرسه اطلاعات
@INFORMATIONINSTITUTE
📖 کتابخوانی تلگرام
@ketabkhaniye_telegram
🔥 استورے نابخام!
@Fahraq_yar
📚 کتابخانه انجمن نویسندگان ایران
@anjomanenevisandegan_ir
📕 من و کتاب، |𝐏𝐃𝐅|
@aramesh13577
🪐آموزش علم نجوم و کیهان شناسی
@yortchi_bosjin
🧘♂آموزش یوگاوماساژ
@yougasozok
⛳️🏸⛳️🏸⛳️
1404/6/5
جهت هماهنگی در لیست و رزرو تبلیغات
👇
@HHo_bb