tgoop.com/JavadTaba/329
Last Update:
ادامه از بخش یک
«ایرانشهری مرده است»!؟
✍جواد طباطبایی
از آنجا که گویندهٔ عنوانهایی که ذکر آنها رفت، اعتراضی به نادرست بودنِ آنها نکرده است، ناچار مرا میرسد که بر آنها مناقشه کنم و این پرسش را نیز مطرح کنم که بهراستی جارچیِ مرگ از این اعلامِ مرگِ زودی که سخت دیر شده است، چه میفهمیده است ــ اگر میفهمیده است؟! ــ و آیا این اعلامِ مرگ، بهمعنایِ آرزویِ مرگِ شبحی نیست که سدههایی است تا نعشِ عزیزِ او نهتنها رویِ دست مانده، بلکه به شبحی نیز تبدیل شده است که در آستانهٔ در، هر شب بر ما ظاهر میشود و روحِ ما را میآزارد؟
خوف آن دارم که چنین باشد؛ یعنی این اعلانِ مرگ، بیشتر از آنکه اعلامِ امرِ واقع باشد، آرزویی را بیان میکند که به آن نمیرسیم، اما به دعایی نومیدوار طلب میکنیم.
اگر بخواهم سخنِ آخر را از همین آغاز بگویم، میتوانم گفت که اگر چیزی به نامِ «ایرانشهری» در نسبت به ایرانشهر مرده باشد، گویندگانِ این سخن نمیبایست وجود داشته باشند تا مرگِ آن را اعلام کنند.
کشورها مانندِ اکثریتِ آدمیان نیستند که به مفاجات قالب تهی کنند. و آنگاه که حلوایِ آنان بر سرِ مزارِ آنان خورده شد، اثری از آنان نماند.
دستکم «ایرانشهر» از شمارِ آن مردگان نیست بلکه از زندگانی است که مانندِ بایزیدِ بسطامی هر ضربهٔ کاردی که مریدانِ دلمرده بر پیکرِ آن بزنند، جز شورابهٔ رگهایِ مریدان، از آن بیرون نمیآید.
خاطرِ مریدان جمع باشد که اگر ایرانشهر مرده باشد، از روزنامهنگارِ کشورِ گل و بلبل تا استادِ دانشگاهِ بومیشده، مریدی باقی نخواهد ماند که مرگِ آن را اعلام و دهانِ خود را با حلوایِ آن شیرین کند.
از بابِ هشدار هم این را بگویم که اگر ایرانشهر بمیرد و نقیضِ آن پیروز شود، بعید است آن حلواخوران برگزار شود که استادان سالهاست طلب میکنند. من اگر جایِ آنان میبودم، هر روز حرزی بر هر درِ آن دانشگاهی میبستم که اینهمه قول و غزل در منقارِ استادانِ خود تعبیه کرده است که هر بار که دهان باز میکنند، هیچ غنچهای نیست که پیراهن چاک نکند.
@JavadTaba 🌲
BY سرو ایرانشهر🌲بایگانی طباطبایی
Share with your friend now:
tgoop.com/JavadTaba/329