Telegram Web
🔵 آب، خشکسالی، و فراموشی تاریخی یک هشدار

شاید توضیح واضحات باشد اما در گستره تاریخ ایران، آب نه‌فقط یک عنصر طبیعی بلکه یک موضوع هستی‌شناختی و فرهنگی بوده است. از دوران باستان تا امروز، آب در مرکز باورها و ایزدستان ایرانی بوده، و بزرگ‌بانویی به نام آناهیتا از خدایان اساطیری و آیینی ایران باستان، آن را نمایندگی کرده است. آب از پیش از اسلام تا کنون با نیایش، اسطوره، قصه و تاریخ ایران پیوند خورده است به‌گونه‌ای که شاید بتوان تاریخ ایران را تاریخ آب دانست. داریوش بزرگ، در کتیبه‌ جاودان خود از خداوند سه چیز برای ایران می‌خواهد: دور داشتن دروغ، دشمن و خشکسالی از ایران‌زمین. در این سه‌گانه که نماد شر در جهان‌بینی ایرانی هستند خشکسالی کنار دروغ و دشمن قرار گرفته است؛ این بدان معناست که نیروی مخرب خشکسالی کمتر از انحطاط اخلاقی و تجاوز نظامی دشمن نیست. این سخن بسیار کهن، چکیده و فشرده دانایی و تجربه ایرانیان از قرن‌ها قبل است. تجربه‌ای زیسته است که به نظامی از دانایی و میراث فکری تبدیل شده است.

در ایران دوره اسلامی هم آب به‌مثابه یک نماد کلیدی و واقعیت تام زیستی، فرهنگی و تمدنی باقی می‌ماند. اوج نمادپردازی آب در مراسم سوگ عاشورا و تشنگی مردان و زنان مینوی در صحرای کربلا بازنموده می‌شود. محرم، آیینی است که هر سال در کوچه‌ها و خیابان‌ها با نوای "العطش" تکرار می‌شود، و جان مردم را با خاطره‌ای تلخ از محرومیت آب می‌نوازد. هستی‌شناسی محرم، بر مدار فقدان آب است؛ و جامعه، ناخودآگاه، با این محرومیت همذات‌پنداری می‌کند.

اما اکنون این پرسش پیش‌روی ماست:
چرا با وجود این‌همه هشدارهای تاریخی، اسطوره‌ای، و آیینی، چه از پیش و چه از پس از اسلام، مدیران جامعه ما هیچ فکر بنیادینی برای حل بحران آب در ایران نکرده‌اند؟ چگونه است که هم پیام داریوش کبیر را شنیدیم، هم سوگ عاشورا را از قرن‌ها قبل به یاد آوردیم، اما در عمل هیچ‌گاه مساله آب و تشنگی را جدی نگرفتیم؟ چرا صدای تاریخ را نشنیدیم؟! فراموشی فرهنگی یا بحران عقلانیت توسعه؟ در جامعه‌ای که حافظه تاریخی آن آیینی است اما عقلانیت توسعه در آن تضعیف شده و هشدارها شنیده نمی‌شوند، مساله آب فراموش می‌شود. از همین رو، نه سامانه‌ای ملی برای امنیت آبی شکل گرفته، نه الگویی بومی برای سازگاری با خشکسالی نهادینه شده است. اگر اسطوره و ایمان هر دو از آب گفته‌اند، پس راه‌حل نیز باید از دل پیوند فرهنگ، سیاست‌گذاری، و آگاهی عمومی استخراج شود. خشکسالی امروز، صرفاً یک پدیده اقلیمی نیست؛ حاصل بی‌توجهی مزمن به هشدارهای تمدنی در ایران است. نادیده انگاشتن نظام‌های دانایی و میراث خودآگاهانه فرهنگ در ایران است. زیست‌پذیری سرزمین ما با موضوع و مساله آب گره خورده است و در توسعه‌ای عقلانی در مرکز استراتژی‌ها و برنامه‌های کشور باید قرار گیرد.

✍🏼 #علیرضا_حسن‌زاده
🔗 انسان‌شناس ایرانی
#آب #توسعه_پایدار #ایده_ایران
@Jaryaann
⚪️ این روزها افراد مدام از هم می‌پرسند: «چه می‌شود؟» «آیا دوباره حمله (جنگ) می‌شود؟» و در هر محفلی، زمان زیادی به مرور اخبار و شایعات و گفته‌های فلان مقام داخلی و خارجی می‌گذرد. اخبار راست و دروغ چنان پرشتاب به سوی ذهن و روان ما شلیک می‌شوند که هنوز از گیجی خبر پیشین بیرون نیامده‌ خبر بعدی چون پتک بر سرمان می‌کوبد. این حجم از اخبار در شرایطی بر سر ما آوار می‌شود که متأسفانه نه اراده و خواست ما و نه آگاهی‌مان از اخبار، در ازسرگیری جنگ یا پیشگیری از آن نقشی ندارد. زیستن در این تعلیق و بلاتکلیفی در شرایطی‌ست که هم‌زمان با قطع آب و برق و کیفیت بد اینترنت و تورم افسارگسیخته نیز مواجهیم.

در چنین شرایطی احساس استیصال و ناتوانی چنان برجسته می‌شود و نگرانی از آینده پیش رو آنقدر بزرگ و مهیب است که طرح پرسش «چه می‌شود؟» بسیار طبیعی است. اما این یادداشت فراخوانی‌ست برای آن‌که در جمع‌های خود به‌جای تکرار پرسش «چه می‌شود؟» به این بیاندیشیم که: «چه باید کرد؟» این‌که «آیا دوباره جنگ می‌شود؟» اگرچه بسیار مهم است اما پرداختن بیش از حد به آن ما را تبدیل به ناظرانی مستأصل، سرخورده، گیج و تقریباً هیچ‌کاره کرده که صرفاً در انتظار تصمیم دیگران (در خارج و داخل) در مورد ادامهٔ جنگ، و آیندهٔ این سرزمین‌ نشسته‌اند.

البته که در سطح کلان و ساختاری کار زیادی از ما برنمی‌آید اما این به معنای آن نیست که در مقیاسی کوچک‌تر هیچ فضایی برای عاملیت ما وجود ندارد. در شرایطی که فشار از همه سو در حال افزایش است و ظرفیت ذهنی و روانی ما محدود، و در حال فرسایش است، ما فقط با #مراقبت از خود و دیگران و با یاری و همراهی یکدیگر می‌توانیم بار این مصیبت‌ها و سختی‌های روزافزون را تاب بیاوریم.

این‌که توان ما برای مقابله با #وضعیت ناگوار کنونی، و تغییر چشم‌انداز نگرا‌ن‌کنندهٔ پیش رو ناچیز است، روشن و قطعی‌ست و اتفاقاً به همین خاطر هر یک از ما باید از خود و از یکدیگر بپرسیم «چه می‌توانیم و چه باید بکنیم؟» تا از این شرایط دشوار که مشخص نیست تا کی ادامه دارد، با کمترین آسیب گذر کنیم؛ در کنار هم و با پشتیبانی هم.

#باهمسازی
#جنگ_دوازده‌روزه

روی تصویر بزنید و تصویر دوم را نیز ببینید.
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم به آنها که از #وطن دورند...
#دماوند، صبح امروز
🔗 مجید قُهرودی⁩ ⁧
#میهن
@Jaryaann
🟢 سنگ‌قبرهای کهن در قبرستان‌های شیراز، به‌ویژه آن‌هایی که در محله‌هایی چون دارالسلام یا قبرستان‌های اطراف شاهچراغ و حرم علی‌بن‌حمزه قرار دارند، آراسته به نقوشی هستند که بازتابی از فرهنگ، عرفان و زیبایی‌شناسی ایرانی‌اند. در میان این نقوش، نماد سرو ایرانی جایگاه ویژه‌ای دارد.

#سرو در فرهنگ ایرانی از دیرباز نشانه‌ای از پایداری، #آزادگی و جاودانگی روح بوده است. این درخت همیشه‌سبز، در ادبیات فارسی نیز، مجسم‌کننده قامت دل‌آرا، روح رها، و عزت انسانی است. در سنگ‌قبرهای شیراز، به‌ویژه از دوره زندیه و قاجار به بعد، تصویر سرو یا نگاره‌هایی شبیه به آن، با شیوایی خاصی بر پیکره سنگ‌ها حک شده است. سرو نقش بسته با خطوط اسلیمی و هنرمندانه، گاه تنها و گاه در ترکیب با گل و پرنده، به‌گونه‌ای که نشان از پیوند حیات و مرگ، و استمرار هستی دارد.

بسیاری از سنگ‌ها با خوشنویسی نستعلیق همراهند، که آیات، اشعار سعدی و حافظ، و ذکر اهل بیت بر آن‌ها نگاشته شده‌اند. در مواردی، می‌توان سرو خمیده را دید، که نماد سوگ و داغ است؛ اما همچنان ایستاده و سر به آسمان دارد.

عکس‌ها و متن: صادق میری
🔗 منبع و عکس‌های بیشتر
#هنر_ایرانی #مرگ
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠 نفوذ و مقاومت زبان
از سلسه‌برنامهٔ: #ناهشیار_ایرانی

دکتر #محمدصادق_سجادی (زادهٔ کرمانشاه) پژوهشگر تاریخ، استاد دانشگاه و عضو شورای عالی علمی دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، در گفت‌وگو با #نیما_قربانی درباره‌ لایه‌های ناپیدای روح ایرانی، نقش زبان و #ادب_پارسی در حفظ و تداوم #هویت_ایرانی و تأثیر گذشته بر ناخودآگاه جمعی امروز ما سخن گفته است. این گفت‌وگو، برای هرکس که به ریشه‌های #ایرانیت می‌اندیشد تماشایی‌ست.

🗓 یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴

👈🏼 نسخه کامل گفت‌وگو

🔗 نیما قربانی
#ایده_ایران #تداوم_فرهنگی #مقاومت
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
@Jaryaann
پژوهشکده مردم‌شناسی برگزار می‌کند:
نمایش و نقد و بررسی #مستند
«ز گفتار دهقان...» اثر حمید جعفری

دهمین نشست تخصصی سینمای مردم‌شناسی ایران

با حضور: داریوش ذوالفقاری، طلایه رویایی، مریم کیان اصل و کارگردان فیلم
دبیر نشست: محمدرضا مهراندیش

🗓 دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱ صبح

📍پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری
سالن خلیج فارس: خیابان امام خمینی، پس از سردر باغ ملی.

حضور برای همه آزاد است.
ییرون از سپهر ادبی، #شاهنامه چه جایگاهی در میان مردم ایران دارد؟ فیلم «زگفتار دهقان...» با محور قرار دادن حاج محمدمراد عباسپور، یکی از کهن‌سال‌ترین شاهنامه‌خوانان ایران، به جست‌وجوی جایگاه شاهنامه، شخصیت‌ها و داستان‌های آن در میان مردم بختیاری می‌پردازد و نشانه‌های آن را در کار روزمره‌ آنها، باورها و مهم‌ترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران، انقلاب مشروطه و جنگ هشت‌ساله دنبال می‌کند.


این مستند را پیشتر در این فرسته معرفی کرده بودیم.
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️نمایی از رخ جنوبی #دماوند، حرکت ستارگان و کوهنوردانی که در سحرگاه، از گوسفندسرا به سمت بارگاه و از بارگاه سوم به سوی قله صعود می‌کنند.

🔗 مجید قُهرودی
@Jaryaann
روشنا (۱۶)

دریغا که مردم در بند آن نیستند که چیزی بدانند؛
بلکه در بندِ آن‌اند که خلق در ایشان اعتقاد کنند که عالِم‌اند.


نامه‌های عین‌القضات، به اهتمام علی‌نقی منزوی و عفیف عسیران، کتابخانهٔ منوچهری، تهران، ۱۳۶۲، ج ۲، ص ۴۵۹.

@theapll
یک دختربچه در قم هنگام بازی سمعکش از گوشش می‌افتد و از بین می‌رود. برای خرید سمعک جدید ۶۰ میلیون تومان نیاز بود و خانواده بی‌بضاعت بودند. چند نفر حدود ۱۰ میلیون تومان کمک جمع می‌کنند. در همین حین خانواده پیش پزشک می‌روند و او به هزینهٔ خود سمعک را تهیه می‌کند و خانواده‌ پول یاری‌کنندگان را پس می‌دهند. مادر دختر گفته:
مردم این پول رو برا سمعک داده بودن، نه برای خورد و خوراک و لباس، شاید راضی نباشن مصرف دیگه‌ای بشه…

مملکت غریبی‌ست؛ در آن اینجور آدم‌هایی داریم؛ بانیان دزدی و اختلاس‌های میلیاردی هم داریم.
🔗 منبع

چند سال پیش در قاین مردم پول دیه یک محکوم به اعدام را جمع کردند؛ کمی بعد خانواده مقتول رضایت داد و پدر محکوم تا ریال آخر پول مردم را پس داد.
🔗 منبع

#خرده‌روایت‌هایی_از_سویه‌های_روشن_مردم_ایران
@Jaryaann
تیر آرش
‏شهاب برساوشی بر فراز #دماوند
‏⁩مرداد ۱۴۰۴
🔗 مجید قُهرودی
@Jaryaann
هفت آرزو/وصیت #توران_میرهادی در مورد شیوه #آموزش و رفتار با #کودکان که البته برای هر فردی در هر سنی سودمند است:

۱) تبدیل کار تربیتی به عشق، به فضای محبت و احترام؛ فضایی که کودکان با عشق بزرگ شوند، رشد کنند، توانایی‌های‌شان شکوفا شود و بیش از هر چیز احساس امنیت کنند.

۲) برداشتن رقابت به هر شکل از محیط تربیتی
رقابت ویران‌گر است. معنا و مفهوم هر کار را دگرگون و تخریب می‌کند. برتر، بهتر، ترها و ترین‌ها وجود خارجی ندارند. فریب رقابت را نباید خورد.

۳) جایگزین‌کردن مشارکت در همه‌ی کارها و در همه‌ی سطوح؛ در خانواده، در مهد کودک، در جامعه‌ی کوچک و در جامعه‌ی بزرگ
لذت کار دسته‌جمعی سازنده است، توان و اعتماد، دوستی و محبت به وجود می‌آورد.

۴) پرهیز از هرگونه داوری درباره‌ی کودکان در حال رشد
ضعف و پیشرفت، خوب و متوسط برای کودکان مفهومی ندارد، برای آن‌ها پرونده نسازیم. در تعامل مداوم، امکانات رشد را فراهم کنیم.

۵) پرهیز از دام‌های تکنولوژی و تبلیغات
فناوری، تجارتی سودآور شده است و دامی تازه برای مصرف‌گرایی از راه تبلیغات است. گاه احساسِ آقایی تکنولوژی بر انسان را داریم. انسانی که هوش، ذکاوت، اندیشه و توانایی‌های خود را در اختیار هدف‌های مجازی می‌گذارد.

۶) پرهیز از گذاشتن بار سنگین بر دوش کودکان
کار ما ایجاد فرصت‌ها و آزاد گذاشتن کودکان است. پیش افتادن و عقب‌ماندنی مطرح نیست. آموزش زبان و فناوری‌های الکترونیکی دیر نمی‌شود. یاد گرفتن چند عبارت یا زدن چند دکمه، آموزش نیست، نوعی فشار بیهوده و گاه بسیار گمراه کننده است.

۷) رفتن به سوی طبیعت و باز هم طبیعت
طبیعت با انسان صادق است. هر لحظه آن اکتشافی است نو. در طبیعت با دنیای خلقت، تنوع بی‌پایان و شگفتی‌های باور نکردنی آن روبه‌رو هستیم. شناختن طبیعت و حفظ آن، شوق انگیز، بلکه لازم و حیاتی است.

📖 #کتاب گفت‌گو با زمان
مجموعه‌ی گفت‌وگوهای توران میرهادی، به کوشش مسعود میرعلایی، انتشارات موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان (۱۳۹۶).
🔗 منبع
@Jaryaann
2025/08/24 18:44:13
Back to Top
HTML Embed Code: