Telegram Web
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پوزش #مسعود_شجاعی سرمربی تیم هوادار از واکنش نسنجیده و آنی خود به پرسش یک خبرنگار در نشست خبری این تیم نشانه‌ای از #شهرت_مسئولانه کاپیتان سابق تیم ملی قوتبال ایران بود.

او نه تنها خطای کلامی خود را توجیه نکرد و بر آن پافشاری نکرد بلکه نشان داد نسبت به حقوق #زنان و به‌کارنبردن تعابیر جنسیت‌زده و تحقیرآمیز نسبت به زنان دغدغه‌مند است.

🔗 منبع: کانال فوتبال ۳۶۰
@Jaryaann
یک: […] به دیدار بزرگ‌ترین قصه‌گوی کودکی‌ام رفته بودم؛ هیچ‌کس مثل او قصه را جدی نگرفته بود؛ او عجله‌ای برای تمام کردن داستانش و نتیجه‌گیری حکمی- اخلاقی نداشت؛ سر فرصت بنای شکوهمندی از "راز" می‌ساخت؛ بنایی از گریه، از خنده، از ترس و از آرزو؛ بنایی از رویا.

دو: زندگی من دو بار به فردوسی مدیون است؛ کودکی‌ام برای شعله لرزان تخیلی که در من برافروخت و سال‌ها بعد به خاطر شادی رازآمیزی که از پسِ واژه‌های اعجاب‌آورش به من بخشید؛ شادی رازآمیز!

سه: چرا کتابی که شبح مرگ مهم‌ترین نقش‌آفرین ناپیدای‌اش است؛ کتابی که مساله‌ی "شکست" از بنیادی‌ترین طرح‌واره‌هایش است، طنینی این‌چنین شاد دارد؟ شاید چون پروژه بزرگ فردوسی، زنده کردن "گذشته" است؛ گذشته نه به مثابه گریزگاه، بلکه سنگر مقاومت. از بین بردن امکان یادآوری، رویای بزرگ همه جسدهای اهریمنی است. انسان بی‌گذشته، انسان "تراز" است، انسان دست‌کاری شده و حالت‌پذیر. یادآوری گذشته به ما این امکان را می‌دهد تا بدانیم که می‌شود جور دیگری، بیرون از سیطره و سلطه هم زندگی کرد؛ چون پیش از این شده است. یادآوری گذشته امکان خداگونگی سلطه‌گر فعلی را نفی می‌کند؛ سلطه فعلی را از بداهت تهی می‌کند؛ سلطه‌گر نمی‌تواند ما را خلق کند؛ ما پیش از او بوده‌ایم.

چهار: زنده کردن گذشته ما را از سیطره مرگ هم نجات می‌دهد. در "دیباچه نوین شاهنامه"ی بیضایی مرگ از فردوسی خشمگین است که چرا مرده‌های او را زنده می‌کند. مرگ که برادر حاکمان زمانه بود:
"چنان کز پس مرگ نوشین‌روان/ ز گفتار من داد او شد جوان"
فردوسی در روزگار سیطره ظلم و مرگ، داد انوشیروان را جوان کرد؛ فردوسی مسیح فرهنگ ماست.

پنج: شاهنامه به عنوان بزرگ‌ترین متن فرهنگ هزار سال اخیر ما، بیش از هر چیز در ستایش بزرگی است. در شاهنامه بیداد، تجسم "آز" است. بیدادگر طبع گرسنه و سیری‌ناپذیر دارد؛ شبیه اسطوره لویاتان که سرانجام خود را می‌بلعد.

شش: #جلال_خالقی_مطلق در مصاحبه‌ای گفته بود (نقل به مضمون): "در میان شاعران بزرگ ادبیات فارسی، خیام باغچه‌ای دل‌رباست که زیبایی‌اش با یک نگاه درک می‌شود؛ مولوی و سعدی و نظامی و حافظ باغ‌های مصفایی‌اند که چند روزی را برای کشف‌شان می‌طلبند، اما شاهنامه جنگلی است مهیب و بزرگ. شما هیچ وقت نمی‌توانید بر شاهنامه مسلط شوید، این شاهنامه است که همواره بر شما اشراف دارد. من پنجاه سال است که مشغول جنگل‌بانی‌ام..." از کودکی، دوران آغاز کشف و بازیگوشی در جنگل مصفای رویاها

✍🏼 #علیرضا_نداف
🔗 منبع: برگه فیسبوک نویسنده
🗓 ۲۵ اردیبهشت‌ماه، روز بزرگداشت #فردوسی
#داستان
@Jaryaann
🗓 ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت عالیجناب #فردوسی است. این جام سفالی از عصر سلجوقی که در کاشان ساخته شده و امروزه در گالری فریر (موزه اسمیتسونین) واشنگتن نگه‌داری می‌شود، یکی از نمونه‌های تاثیرات #شاهنامه بر #هنر_ایرانی و از مصادیق #تداوم_فرهنگی در ایران است.

تصاویر روی این جام در سه ردیف، مانند یک کتاب کمیک، داستان بیژن و منیژه را روایت می‌کنند. در این نما، عشرت بیژن و منیژه و نیز به چاه افتادن بیژن پیداست.

🔗منبع: کانال احسان‌نامه
@Jaryaann
Audio
🎙سخنرانی دکتر #حسن_انوری
در روز بزرگداشت #فردوسی و یادبود دکتر #ابوالفضل_خطیبی

🗓 دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
📍خانه اندیشمندان علوم انسانی
#شاهنامه
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰 چرا باید شاهنامه خواند؟
دکتر اسلامی نُدوشن در گفت‌وگو با #آرته

🔗 منبع و سایر بخش‌های گفت‌وگو

«خلاصه آنکه اگر شاهنامه نمی‌بود این آب و خاک به جای خود می‌بود، اما به صورت دیگری.
ایران در این هزار و صدساله به کمک زبان فارسی دری و شاهنامه مجموعیت خود را حفظ کرده است.
مسئله این است که ایرانی هرگاه در طی این هزار سال احساس خطر داشته چنگ زده و کمک گرفته از روح شاهنامه، از تفكّر شاهنامه، برای اینکه بتواند خود را از مشکل برهاند. با این هجومی که شده بود به ایران براثر اتحاد میان ترک‌های غزنوی و سلجوقی و خلافت بغداد شخصیت ایران می‌رفت تا آستانه انقراض، ولی به برکت شاهنامه همانگونه بر سر پا ماند.»

📖 #کتاب مرزهای ناپیدا
✍🏼 #محمدعلی_اسلامی‌_ندوشن

🔗 منبع: کانال دکتر اسلامی نُدوشن
#شاهنامه
@Jaryaann
▪️در نقد روایت‌های ایدئولوژیک (ناسیونالیستی) از شاهنامه فردوسی

مرحوم استاد #سیدجواد_طباطبایی به طور مرتب تکرار می‌کرد که شاهنامه حکیم توس «خِردنامه» است. در ستایش خِرد است و در نکوهشِ بی‌خردی. معیار این خِرد و بی‌خردی هم ایران و اَنیران نیست. در خِردنامهٔ فردوسی، فرزانگیِ پیرانِ ویسه و زنانِ فریختهٔ تورانی مانند فرنگیس و تهمینه و منیژه ستایش می‌شود و در برابر شاهانِ بی‌خردِ ایرانی مانند کی‌کاووس به سختی نکوهش می‌شوند. در واقع شاهنامه متنی «ناسیونالیستی» نیست که صرفا در جهت افزایش غرور ملّی ایرانیان به کار رود. البته که می‌شود تصور کرد که در دورانِ جدید، شاهنامه تبدیل به متنی ناسیونالیستی شود و گروهی از ناسیونالیست‌ها صرفا به آن افتخار کنند. اما معمولا ناسیونالیست‌های ما توضیح نمی‌دهند که چرا به شاهنامه افتخار می‌کنند؟ شاهنامه پر است از نکوهشِ بی‌خردی برخی از ایرانیان و طبعا چنین ویژگی‌ای با کارکرد یک متنِ ناسیونالیستی هماهنگ نیست.

به باورم می‌شود دلایل زیادی برای افتخار به حق نسبت به شاهنامه و فردوسی بیان کرد. اما حقیقت امر این است که خِردنامهٔ فردوسی بسیار پیچیده‌تر از آن است که صرفاً به عنوان یک متنِ ایدئولوژیکِ ناسیونالیستی با آن برخورد شود. منظورم تنها ایدئولوژیِ «ملّی‌گرایانه» ایرانی نیست. احتمالاً این ایدئولوژی کم‌آزارترین و کم‌خطرترین میان ایدئولوژی‌های شیطانی دیگر است. در دهه‌های اخیر ذوب‌شدگان در ایدئولوژی‌های ناسیونالیسم افراطیِ قومی شاهنامه را متنی ضد عرب یا ضد ترک نامیدند، مارکسیست‌های بلشویک فردوسی را شاعری درباری و شاهنامه را متنی در جهت سلطهٔ شاهان دانستند، اسلام‌گرایان آن را متنی ضد دینی و ضد اسلامی خواندند و حتی این اواخر برخی از فمینیست‌های ایدئولوژیک شاهنامه را متنی ضد زن معرفی کردند. می‌خواهم بگویم که نقد روایتِ ناسیونالیستی از شاهنامهٔ فردوسی به معنای دفاع از دیگر روایت‌های شوونیستی و ایدئولوژیک نیست بلکه منظور نقد همه روایت‌های ایدئولوژیک است.

این «قرآن عجم» را نباید با اتکای به ایدئولوژی‌های مدرن مانند ناسیونالیسم خواند. به تعبیر استاد مرحوم شاهنامه نص است. خِردنامهٔ فردوسی یکی از نصوصِ «سنتِ ایرانشهری» است که باید در چهارچوب سنت و نصوصِ ایرانی فهمیده و تفسیر شود. فهم و تفسیرِ مداوم این نص از نصوصِ ارکانِ سنتِ ایرانی با ایدئولوژی‌های مدرن ممکن نیست. و حتی برای شروع به فهم این نص باید در درجهٔ اول از آنها ایدئولوژی‌زدایی کنیم. تصور می‌کنم پیرایشِ شاهنامه از روایت ناسیونالیستی یکی از مراحل این فرآیندِ ایدئولوژی‌زدایی است.

✍🏼 #سیدکوهزاد_اسماعیلی
🔗 منبع: کانال وبلاگ اوخان
#شاهنامه #ناسیونالیسم
@Jaryaann
▫️چارسوی دماوند

‏به ترتیب از چپ:
رخ جنوبی، شمالی، شرقی و غربی

‏ثبت رد نور ستارگان در مدت چند ساعت عکاسی و در جهت‌های گوناگون از قلهٔ #دماوند

📷 عکاس: مجید قُهرودی
🔗 منبع
@Jaryaann
شاهنامه ادبیات است، نه تاریخ. بی‌فایده است که به دنبال شباهت‌های تاریخی داستان‌های آن و گزارش‌های خیالی اشکانیان، ساسانیان، یا دیگر خاندانِ باستانی باشیم. شاهنامه به جایگاه فردوسی در کاخِ ادبیات جهان به عنوانِ شاعر اشاره می‌کند نه "مورخِ" ایران باستان که ظاهرا خیلی‌ها می‌خواهند که چنین باشد. پوشاندن کسوتِ مورخ بر قامت فردوسی یادآورِ این سخنِ نغزِ سِر ویلیام داوننت (۱۶۶۸ - ۱۶۰۶) است:
"چه لذتی را از دست می‌دهند کسانی که آزادی شاعر را از او می‌گیرند، و وی را در غل و زنجیر مورخ به بند می‌کشند".

✍🏼#محمود_امیدسالار
📖 #کتاب از سیاحت در یک حماسه
(منطق روایی و وحدت هنری در شاهنامه) - ص ۲۵۲
مترجم: مصطفی حسینی
#شاهنامه #اشکانی #ساسانی
@Jaryaann
درباره احوال و آثار حکیم عمر خیام
حسین معصومی همدانی
درباره احوال و آثار عمر خیام
🎙سخنرانی شنیدنی #حسین_معصومی_همدانی در گفت‌و‌گو با علی بهرامیان
🗓 ۲۶ آذر ۱۳۹۷
📍بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

۲۸ اردیبهشت‌ماه زادروز حکیم عمر #خیام نیشابوری شاعر، فیلسوف، ریاضیدان، منجم و طبیب مشهور ایرانی و روز بزرگداشت وی
@Jaryaann
🔳 یکی از مراجع تقلید در قم در مخالفت با تعطیلی روز شنبه (اینجا)، یکی از دلایل مخالفت را این دانسته که «در خمیره هر ایرانی، شنبه، روز کاری است.»

دکتر #محمدرضا_جوادی_یگانه، جامعه‌شناس در نقد این رویکرد در یادداشتی با عنوان «آیا چیزی به اسم خمیرهٔ ایرانی وجود دارد؟» نوشته است:

تصورات ذات‌گرایانه به جامعه ایرانی یکی از مشکلات اساسی در ایران بوده و باعث می‌شده تا دلیل وضعیت فعلی جامعه ایران را در خلقیات منفی ایرانیان (مواردی چون تنبلی و زرنگی و ترس) بدانیم، که تلویحاً غیرقابل‌تغییر هم دانسته می‌شده. در مقابل، توهمات برتری نژادی ایرانیان هم بر همین اساس بنا شده است، مواردی مانند بالا بودن هوش ایرانی یا […]

افزایش ارتباطات با سایر کشورها و اطلاع از تجربهٔ توسعهٔ اجتماعی در جهان باعث می‌شود تا در داوری‌های مبتنی بر #خلقیات ایرانیان، تجدیدنظر کنیم.

من در مقالهٔ «خلقیات منفی ایرانیان: خصلت ملی یا وضعیت اجتماعی؟» (اینجا) نشان داده‌ام که آنچه به نام خلقیات به جامعه ایرانی نسبت داده می‌شود، بیش از آنکه نشانه خصلت ملی پایدار جامعه ایرانی باشد، محصول علل متعدد و درازمدت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران است. و برای بهبود وضعیت جامعه ایرانی، ساختارهای مقوم این وضعیت باید تغییر کند. آنکه باید چنین تغییری ایجاد کند، دولت است که تاکنون گامی در این مسیر برنداشته است.

اصرار سنت و مدافعان آن، بر ایستادگی در برابر هر تغییری، با دلایلی چون خلقیات ایرانی، تنها فرایند تغییر در ایران را طولانی، دشوار و نیز با تضعیف سنت همراه می‌کند. البته این به معنای پذیرش کورکورانه هر تغییری نیست، بلکه مساله آنجاست که تغییر و دستکاری در جامعه باید ارزیابی و پیوست‌های رسانه‌ای، اجتماعی، محیط‌زیستی و عدالت داشته باشد. از تغییر نترسیم ولی بدون ارزیابی، دست به تغییر نزنیم.

در ضمن «از شنبه» برای جامعهٔ ایران، بیش از آنکه زمان شروع کار باشد، وعده‌ای برای عقب انداختن کارها و اهمال‌کاری بوده است!

🔗 منبع: کانال رویای ایرانی
#ما_ایرانیها
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ مردمی که از جمعه‌بازار حیوانات کارگزاری بندرعباس عبور می‌کردند در کنار فروش سایر موجودات به موردی عجیب برخوردند‌‌.

مردی دو‌ انسان را به فروش گذاشته بود. آن‌ها با پارچه‌ای به فروشنده بسته شده و در انتظار مشتری بود‌ند. فروشندگان بازار که خود انواع حیوان را در تله و قفس و زنجیر اسیر کرده بودند به این انسان‌فروشی معترض شدند. آن‌ها از پاسخ‌های فروشنده خشمگین‌‌تر می‌شوند و در نهایت به نیروی انتظامی زنگ می‌زنند و فروشنده و دو اسیر دستگیر می‌شوند.

❗️اما ماجرای این انسان‌فروشی چه بود؟
سه تن از تئاتری‌های بندرعباس (محمد سایبانی، جواد انصاری زاده و محسن کمالی) در اعتراض به اسارت وحشیانه #حیوانات و رفتار دردناک فروشندگان با آن‌ها در بازار کارگزاری تصمیم می‌گیرند این پرفورمنس را با عنوان «براده‌های آدم» اجرا کنند‌. اجرایی که سر و صدای زیادی به پا کرد تا شاید بخشی از زجر حیوانات اسیر را به نمایش بگذارد.

🔗 منبع: هادی کیکاووسی
📷 تصاویر: پایگاه خبری دیده‌بان حقوق حیوانات
⬅️ توضیحات و تصاویر بیشتر
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
📚 پیشنـهاد مطـالعه (معرفی پنج متن)

برای گذرِ سنجیدۀ ایرانیان از این پیچِ تند تاریخی-اجتماعی-سیاسی که در آن هستیم، خواندنِ چه کتاب‌هایی را می‌توان تعیین‌کننده و ضروری دانست؟
اگر بخواهیم در صحنۀ سیاست آب در هاون نکوبیم، چه دیندار باشیم و چه بی‌دین، چه چپ باشیم و چه راست، چه از جمهوریت دفاع کنیم و چه پادشاهیِ مشروطه، باید در عرصۀ مباحثات و کنش‌های سیاسی از حداقلی از سواد فلسفی-اجتماعی-سیاسی برخوردار باشیم و با چند مفهوم کلیدی آشنا. حال اگر بخواهیم فقط به اندازۀ انگشتان یک دست، متن (کتاب/ مقاله) معرفی کنیم که برای عموم شهروندان ایرانِ امروز، با تخصص‌های مختلف، از پزشک، مهندس، مدیر و مشاور گرفته تا معلم، دانشجو، سیاست‌گذار و پژوهنده، و دیگر شهروندانِ خواهان ارتقاء فرهنگ سیاسی، قابل استفاده باشند، این متون کدام‌اند؟ متن‌هایی که در عین اهمیت، حتی‌المقدور کم‌حجم و خوش‌خوان باشند.

قطعاً این فهرست پیشنهادی مبتنی بر سلیقۀ شخصی و فهم نگارنده است و دیگر اهالیِ کتاب و اندیشه می‌توانند فهرست موجز دیگری دراین‌باره پیشنهاد کنند. به گمانِ بنده این فهرست شامل یک شرطِ لازم و حداقلی بسیارتأثیرگذار، برای ارتقاء آگاهی و کنشگریِ سالم و سنجیده برای هر شهروند جهانِ جدید، به‌ویژه ایرانیان در شرایط کنونی است.

🔸 آنچه با مطالعۀ پنج متن پیشنهادی می‌یابیم:
🔺 الف) آشنایی با بنیان‌های مفاهیم کلیدی و پایه‌ مانند: تساهل(تولرانس)، تکثّر (پلورالیزم)، مرز جهان‌نگریِ شخصی با امرسیاسی (سکولاریزم)، حقوقِ بشر، و در رأس آن «آزادی» در معنای امروزین و مدرن؛
🔺 ب) بلوغ فکری و نقادانه‌اندیشی، همچون موضعی بین دو وضعیتِ افراطی: ۱- تسلیم و تقلیدِ آموزه‌های ازمابهتران، یا ۲- عصیان علیه هر فرمان و نظمِ مستقر؛
🔺 ج) آشنایی با «حلقۀ مطالعه»، به‌مثابۀ نهادِ مدنیِ مؤثر در کنشگری اجتماعیِ آگاهانه و مسئولانه، در غیابِ شرایط مناسب برای فعالیتِ مؤثرِ احزاب، اتحادیه‌ها و گروه‌های رسمیِ سیاسی و صنفی.

💢اینک فهرست
:
۱- نامه‌ای درباب تساهل، جان لاک، شیرزاد گلشاهی کریم، نشرنی، شامل یک مقدمۀ ارزشمند حدود چهل صفحه‌ای به قلم مترجم، و حدود نود صفحه متنِ رسالۀ جان لاک، فیلسوف انگلیسیِ قرن هفده.

۲- رساله درباره آزادی، جان استورات میل، جواد شیخ‌الاسلامی، انتشارات علمی‌وفرهنگی.

۳- روشنگری چیست؟ ایمانوئل کانت. ترجمۀ فارسی اصل مقاله حدود ۵-۶ صفحه است. نخستین ترجمۀ فارسی از این مقاله، به قلم همایون فولادپور، در مجلۀ کلک، شمارۀ ۲۲ (دی ۱۳۷۰) منتشر شد. این مقاله اینک در اینترنت قابل دست‌یابی است. اما اگر علاقه‌مندان بخواهند این مقاله را در کنار چند مقالۀ مشابه به‌صورت کتاب داشته باشند، به این کتاب حدود ۱۳۰ صفحه‌ای مراجعه کنند:
- روشن‌نگری چیست، نظریه‌ها و تعریف‌ها، گردآوریِ ارهارد بار، ترجمۀ سیروس آرین‌پور، انتشارات آگاه.

۴- اعلامیۀ جهانیِ حقوق بشر. این اعلامیه شامل سی ماده است که به گونه‌های مختلف در متون کاغذی و الکترونیک قابل دسترس است. این متن را می‌توان در قالبِ فقط دو-سه صفحه فشرد. با همۀ کوچکیِ این متن، می‌توان آن را مهم‌ترین متنِ سیاسیِ قرن بیستم، و ازجملۀ جهان‌گیرترین متونِ موردِتوافق نسبی در تاریخ گونۀ انسان دانست. صدالبته به این متن نقدها وارد کرده‌اند و همچنان می‌توان کرد، اما این از اهمیت آن به‌مثابۀ عصارۀ درک انسان‌ها از حقوق پایۀ خود و بستری برای مباحثات و گفتگوی سیاسی نمی‌کاهد. این متن نه تنها در نظامِ رسمیِ تعلیم‌وتربیت ما جایی درخور ندارد، بلکه احزاب و گروه‌های سیاسی هم آن‌قدر که باید به درک و ترویج آن اهتمام نکرده‌اند. در زبان فارسی، این دو کتاب این متن را به اضافۀ تاریخچۀ تدوین و ضمیمه‌های الحاقی در خود دارند:
- درخانه اگر کس است، محمدعلی موحد، نشرکارنامه.
- حقوق بشر، مایکل فریمن، محمد کیوانفر، انتشارات هرمس و ناقد.

۵- محفل‌های مطالعه و دموکراسی در سوئد، استفان لارسون، منوچهر حقیقی راد، مقاله‌ای با حدود ۵۰ صفحه منتشر شده در مجلۀ ارغنون ۲۰، ۱۳۸۱.

✍🏼 #اردشیر_منصوری
🗓 اسفند ۱۴۰۲
🔗 منبع و متن کامل: کانال گفتارها
#کتاب #آزادی #رواداری #حقوق_بشر #اندیشه
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
دوم خرداد، زادروز انسانی فرهیخته و گران‌قدر، دانشمندی فروتن، کم‌سخن، پُرکار، اهل معنی و صاحبدل، نکته‌دان و نکته‌بین استاد #محمدعلی_موحد را شادباش می‌گوییم.

در ادامه دو پیشنهاد از ایشان را به قلم صدیق قطبی می‌آوریم:
«افزون بر ده سال پیش، زمانی که دانشجو بودم، در مجلس نکوداشتی شرکت کردم که دکتر محمدعلی موحد هم حضور داشتند. نخستین باری بود که ایشان را می‌دیدم. موحد دو توصیه کرد. یکی اینکه:

آسمان شو ابر شو باران ببار
ناودان بارش کند نَبوَد به کار (مثنوی/دفتر پنجم)

وقتی غنی و مایه‌ور از معنا و معرفت باشید، بارش‌های‌تان به کار می‌آید. تکاپوها و پویه‌های اجتماعی ما باید پشت‌گرم به آگاهی‌های ژرف و نظرورزی‌های وسیع باشد. بارش‌های ما آسمانی باشد و نه ناودانی.

توصیه‌ای دومی هم داشت:

رو کرده به من گفت که ای طالب دین
پیوسته برین باش بر این که «چه کنم» (مولانا)

در هر حال و موقعیتی به این اندیشیدن که من چه می‌توانم بکنم؟ چه کاری (جز نالیدن و شاکی بودن) از من ساخته است؟ من چه نقشی می‌توانم در بهبود خود و جهان، یا دست‌‌ِ کم کاستن از خرابی‌های خود و جهان، داشته باشم؟»

در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
❇️ این عکس تاریخی از بهرام محمدی‌فرد متعلق به اوائل آبان ۱۳۵۹ و کمی پیش از سقوط کامل #خرمشهر است.
آن طرف دیگر پل را که تنها پل باقی‌مانده میان خرمشهر و آبادان است، نمی‌بینیم اما در این سو این ۵ تن که در این قاب دیده می‌شوند، آخرین نفراتی هستند که قبل از سقوط شهر به آن سوی پل رفتند تا با دستانی تقریباً خالی در برابر تجاوز تانک‌های عراقی به ایران بایستند یا لااقل زمان بیشتری برای حفظ جان غیرنظامیان بخرند؛ نام‌شان هم در جایی ثبت نشده است.
یادشان گرامی.

#تاریخ #جنگ #شجاعت #ایران‌دوستی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ادای احترام به تکاوران ارتش که در جریان مقاومت در خرمشهر شهید شدند.

اثری میهن‌دوستانه، مستقل و غیردولتی از گروه بزرگ سازهای ایرانی شاهو
به آهنگسازی حامد صقیری، فرزند شهید سرلشکر مصطفی صقیری از خلبانان ارتش

در این نماهنگ زیبا و تأثیرگذار که چند سال پیش منتشر شده است، بازماندگانِ تکاوران ارتشیِ پایگاه دوم دریایی بوشهر که ۳۴ روز در خرمشهر دلاورانه ایستادگی کردند، سال‌ها بعد، با صورت‌هایی تکیده‌تر اما با اراده‌ای همچنان استوار و مهر و عشقی همان‌قدر راسخ به میهن، با فرماندهی ناخدا یکم،‌ هوشنگ صمدی، در کنار درختان سربریدهٔ سربلند و ایستاده، با همراهی نوازندگان جوان گروه «شاهو» یاد و نام شهیدان هم‌رزم‌شان در خرمشهر را گرامی می‌دارند.

🔺از آلبوم سروها ایستاده می‌میرند
کارگردان: احمد موسوی

▫️بازنشر به مناسبت فرا رسیدن سالروز آزادسازی #خرمشهر، در ۳ خرداد ۱۳۶۱ و پس از ۵۷۶ روز اشغال
#برای_آزادی
#تاریخ #جنگ #شجاعت #ایران‌دوستی
@Jaryaann
❗️اینکه حتی یک تشریفات ساده را هم نمی‌توانند منظم و باشکوه برگزار کنند یک نقص موردی نیست که فقط به دلیل مدیریت‌ ضعیف باشد. این بخشی از روند بزرگ‌تری است که همه ابعاد اداره کشور و حتی زندگی ما را در بر گرفته‌است. این روند که من اسمش را انحطاط استانداردها می‌گذارم حداقل سه علت دارد:

۱) کشور فقیر شده و فقر دشمن نظم، زیبایی و دیسیپلین است. پول که نباشد نه انگیزه هست نه توان خرج کردن برای آموزش و ابزارهایی که استانداردهای بالا در هر چیزی اقتضا می‌کنند. پول که نباشد این کارها تجمل و اتلاف است و هر کاری سردستی انجام می‌شود.

۲) کشور منزوی شده و انزوا سطح انتظار و استانداردها را پایین می‌آورد. برعکس آن، رفت‌وآمد، دیدن [دیگر کشورها] و کسب تجربه‌های متنوع باعث می‌شود سطح انتظار افراد رشد کند و استانداردها ناخودآگاه بالا برود.

۳) اداره خیلی از امور دست آدمهایی است که سلیقه زیبایی‌شناسانه بالایی ندارند. این سلیقه با گشودگی در برابر تنوع و تجربه زیسته‌ غنی رشد می‌کند. کسی که در زندگی شخصی‌‌اش در معرض تنوع نبوده و در فضای بسته رشد کرده، طبیعی است که زیبایی‌شناسی مبتذلی داشته باشد و چنین آدمی طبعاً استانداردهای نهاد تحت مدیریتش را هم به حد سلیقه شخصی‌اش فرومی‌کاهد. دردناک‌ این است که چنین آدمهایی آنچنان زیاد شده‌اند که دیگر استاندارد را اینها تعیین می‌کنند. به قول فروغ "در سرزمین قدکوتاهان معیارهای سنجش بر مدار صفر سفر می‌کنند" کشور گرفتار این انحطاط شده و هر چیز و هر جا را می‌بینی ابتذال و سرهم‌بندی و پیش‌پا افتادگی و به‌هم‌ریختگی و بی‌نظمی و بی‌کیفیتی به چشم می‌آید.

✍🏼 نیما نامداری
🔗 منبع: توئیتر نویسنده
‼️ پی‌نوشت: در کنار این عوامل، در این سالیان فرایند گسترده مهاجرت نخبگان نیز باعث کاهش کیفی و کمی سرمایه انسانی کشور شده است.
#وضعیت
@Jaryaann
2025/09/08 05:17:08
Back to Top
HTML Embed Code: