JARYAANN Telegram 6524
یک: […] به دیدار بزرگ‌ترین قصه‌گوی کودکی‌ام رفته بودم؛ هیچ‌کس مثل او قصه را جدی نگرفته بود؛ او عجله‌ای برای تمام کردن داستانش و نتیجه‌گیری حکمی- اخلاقی نداشت؛ سر فرصت بنای شکوهمندی از "راز" می‌ساخت؛ بنایی از گریه، از خنده، از ترس و از آرزو؛ بنایی از رویا.

دو: زندگی من دو بار به فردوسی مدیون است؛ کودکی‌ام برای شعله لرزان تخیلی که در من برافروخت و سال‌ها بعد به خاطر شادی رازآمیزی که از پسِ واژه‌های اعجاب‌آورش به من بخشید؛ شادی رازآمیز!

سه: چرا کتابی که شبح مرگ مهم‌ترین نقش‌آفرین ناپیدای‌اش است؛ کتابی که مساله‌ی "شکست" از بنیادی‌ترین طرح‌واره‌هایش است، طنینی این‌چنین شاد دارد؟ شاید چون پروژه بزرگ فردوسی، زنده کردن "گذشته" است؛ گذشته نه به مثابه گریزگاه، بلکه سنگر مقاومت. از بین بردن امکان یادآوری، رویای بزرگ همه جسدهای اهریمنی است. انسان بی‌گذشته، انسان "تراز" است، انسان دست‌کاری شده و حالت‌پذیر. یادآوری گذشته به ما این امکان را می‌دهد تا بدانیم که می‌شود جور دیگری، بیرون از سیطره و سلطه هم زندگی کرد؛ چون پیش از این شده است. یادآوری گذشته امکان خداگونگی سلطه‌گر فعلی را نفی می‌کند؛ سلطه فعلی را از بداهت تهی می‌کند؛ سلطه‌گر نمی‌تواند ما را خلق کند؛ ما پیش از او بوده‌ایم.

چهار: زنده کردن گذشته ما را از سیطره مرگ هم نجات می‌دهد. در "دیباچه نوین شاهنامه"ی بیضایی مرگ از فردوسی خشمگین است که چرا مرده‌های او را زنده می‌کند. مرگ که برادر حاکمان زمانه بود:
"چنان کز پس مرگ نوشین‌روان/ ز گفتار من داد او شد جوان"
فردوسی در روزگار سیطره ظلم و مرگ، داد انوشیروان را جوان کرد؛ فردوسی مسیح فرهنگ ماست.

پنج: شاهنامه به عنوان بزرگ‌ترین متن فرهنگ هزار سال اخیر ما، بیش از هر چیز در ستایش بزرگی است. در شاهنامه بیداد، تجسم "آز" است. بیدادگر طبع گرسنه و سیری‌ناپذیر دارد؛ شبیه اسطوره لویاتان که سرانجام خود را می‌بلعد.

شش: #جلال_خالقی_مطلق در مصاحبه‌ای گفته بود (نقل به مضمون): "در میان شاعران بزرگ ادبیات فارسی، خیام باغچه‌ای دل‌رباست که زیبایی‌اش با یک نگاه درک می‌شود؛ مولوی و سعدی و نظامی و حافظ باغ‌های مصفایی‌اند که چند روزی را برای کشف‌شان می‌طلبند، اما شاهنامه جنگلی است مهیب و بزرگ. شما هیچ وقت نمی‌توانید بر شاهنامه مسلط شوید، این شاهنامه است که همواره بر شما اشراف دارد. من پنجاه سال است که مشغول جنگل‌بانی‌ام..." از کودکی، دوران آغاز کشف و بازیگوشی در جنگل مصفای رویاها

✍🏼 #علیرضا_نداف
🔗 منبع: برگه فیسبوک نویسنده
🗓 ۲۵ اردیبهشت‌ماه، روز بزرگداشت #فردوسی
#داستان
@Jaryaann



tgoop.com/Jaryaann/6524
Create:
Last Update:

یک: […] به دیدار بزرگ‌ترین قصه‌گوی کودکی‌ام رفته بودم؛ هیچ‌کس مثل او قصه را جدی نگرفته بود؛ او عجله‌ای برای تمام کردن داستانش و نتیجه‌گیری حکمی- اخلاقی نداشت؛ سر فرصت بنای شکوهمندی از "راز" می‌ساخت؛ بنایی از گریه، از خنده، از ترس و از آرزو؛ بنایی از رویا.

دو: زندگی من دو بار به فردوسی مدیون است؛ کودکی‌ام برای شعله لرزان تخیلی که در من برافروخت و سال‌ها بعد به خاطر شادی رازآمیزی که از پسِ واژه‌های اعجاب‌آورش به من بخشید؛ شادی رازآمیز!

سه: چرا کتابی که شبح مرگ مهم‌ترین نقش‌آفرین ناپیدای‌اش است؛ کتابی که مساله‌ی "شکست" از بنیادی‌ترین طرح‌واره‌هایش است، طنینی این‌چنین شاد دارد؟ شاید چون پروژه بزرگ فردوسی، زنده کردن "گذشته" است؛ گذشته نه به مثابه گریزگاه، بلکه سنگر مقاومت. از بین بردن امکان یادآوری، رویای بزرگ همه جسدهای اهریمنی است. انسان بی‌گذشته، انسان "تراز" است، انسان دست‌کاری شده و حالت‌پذیر. یادآوری گذشته به ما این امکان را می‌دهد تا بدانیم که می‌شود جور دیگری، بیرون از سیطره و سلطه هم زندگی کرد؛ چون پیش از این شده است. یادآوری گذشته امکان خداگونگی سلطه‌گر فعلی را نفی می‌کند؛ سلطه فعلی را از بداهت تهی می‌کند؛ سلطه‌گر نمی‌تواند ما را خلق کند؛ ما پیش از او بوده‌ایم.

چهار: زنده کردن گذشته ما را از سیطره مرگ هم نجات می‌دهد. در "دیباچه نوین شاهنامه"ی بیضایی مرگ از فردوسی خشمگین است که چرا مرده‌های او را زنده می‌کند. مرگ که برادر حاکمان زمانه بود:
"چنان کز پس مرگ نوشین‌روان/ ز گفتار من داد او شد جوان"
فردوسی در روزگار سیطره ظلم و مرگ، داد انوشیروان را جوان کرد؛ فردوسی مسیح فرهنگ ماست.

پنج: شاهنامه به عنوان بزرگ‌ترین متن فرهنگ هزار سال اخیر ما، بیش از هر چیز در ستایش بزرگی است. در شاهنامه بیداد، تجسم "آز" است. بیدادگر طبع گرسنه و سیری‌ناپذیر دارد؛ شبیه اسطوره لویاتان که سرانجام خود را می‌بلعد.

شش: #جلال_خالقی_مطلق در مصاحبه‌ای گفته بود (نقل به مضمون): "در میان شاعران بزرگ ادبیات فارسی، خیام باغچه‌ای دل‌رباست که زیبایی‌اش با یک نگاه درک می‌شود؛ مولوی و سعدی و نظامی و حافظ باغ‌های مصفایی‌اند که چند روزی را برای کشف‌شان می‌طلبند، اما شاهنامه جنگلی است مهیب و بزرگ. شما هیچ وقت نمی‌توانید بر شاهنامه مسلط شوید، این شاهنامه است که همواره بر شما اشراف دارد. من پنجاه سال است که مشغول جنگل‌بانی‌ام..." از کودکی، دوران آغاز کشف و بازیگوشی در جنگل مصفای رویاها

✍🏼 #علیرضا_نداف
🔗 منبع: برگه فیسبوک نویسنده
🗓 ۲۵ اردیبهشت‌ماه، روز بزرگداشت #فردوسی
#داستان
@Jaryaann

BY جریانـ


Share with your friend now:
tgoop.com/Jaryaann/6524

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The channel also called on people to turn out for illegal assemblies and listed the things that participants should bring along with them, showing prior planning was in the works for riots. The messages also incited people to hurl toxic gas bombs at police and MTR stations, he added. Read now 5Telegram Channel avatar size/dimensions Hashtags are a fast way to find the correct information on social media. To put your content out there, be sure to add hashtags to each post. We have two intelligent tips to give you: As the broader market downturn continues, yelling online has become the crypto trader’s latest coping mechanism after the rise of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May and beginning of June, where holders made incoherent groaning sounds and role-played as urine-loving goblin creatures in late-night Twitter Spaces.
from us


Telegram جریانـ
FROM American