tgoop.com/FreeInternetMaster4/5718
Last Update:
(الطاف)
با گپهای که آرزو گفت جگرم برش خون شد یعنی زیاد گپها به دل داشت که امروز گفت....مه فقط شنونده بودم تا تمام گپهای خوده گفته و راحت شوه ، طرفش دیدم که خیلی شکسته بود هر گپی که از دهنش خارج میشد با درد همراه بود
پیش خود گفتم که الطافت از ای درد های دل تو خبر نبود اگر پیش ازی گپ ها نامزاد میشدیم اصلاً اجازه نمیدادم که اتو یک کار شوه ولی حالی که شده دوباره پس همه چیز ره درست میکنم برت قول میتم
الطاف : چند ماهِ که مکتب نرفتی محروم شدی باز دگه خبر نگرفتی؟
آرزو : حق نداشتم پایمه از خانه بیرون بانم خبر گرفتن ره بان
الطاف : اگر برم پشت کارهای محروم شدند بگردم دوباره مکتب میری؟
(آرزو)
آرزو : از گپی که الطاف زد متعجب شدم یعنی چی یعنی مره اجازه میته که برم مکتب درس بخوانم؟؟ حتی پهنتون میمانه که به آرزو هایم رسیده اوناره برآورده کنم؟؟
آرزو : اشکهای مه پاک کده و گفتم یعنی اجازه میتی مکتب برم؟
الطاف : البته که اجازه میتم یعنی حقی که ازت گرفته شده بود دوباره برت میتم
آرزو : بر چند لحظه خوشحال شدم ولی یادم آمد که پدرم ، عمر و امیر نخاد اجازه بتن
آرزو : ولی پدرم شان چی؟؟؟اونا مره نمیمانن
الطاف : مه شوهرت استم یا دیگرا.... گپ اول از مه است هر چی گفتم همتو میشه اونا هم سرت حق دارن ولی مه میفهمانم شان
آرزو : الطاف با ای گپ های که میزد مهربان بودن خود ره بر مه ثابت میکد ولی دلیل نمیشد که مه همرایش مثل نامزاد واقعی رفتار کنم اگر ای لطف ره ده حقم کنه تا زنده استم از یادم نمیره
آرزو : مقصد اگر مه مکتب ره خلاص کدم قصد دارم که پوهنتون هم بخوانم؟
الطاف : سیس بخوان مه همرایت کمک میکنم
آرزو : ولی اگر مه پهنتون ره هم خلاص کدم خوش دارم وظیفه هم برم؟
الطاف : هههه آرزو کجای مه به آدم قید گیر میمانه درست است برو مه کار ندارم هنوز خوش میشم که خانم مه تحصیل کده و فهمیده باشه بر فعلاً
یکبار همرایت مکتب رفته خبر بگیرم که میشه دوباره صنف دوازده ره بخوانی یا نی
آرزو : از ای گپش خوش شدم ولی پسان پیش خود فکر کدم که شاید حالی بخاطر که مه خوش شوم اتو میگه و پسان تصمیمش تغیر کنه فعلاً اتو میگه که جگرخونی نکنم مه میفهمم که یک چند وقت بگذره شاید یادش بره اگر به وعده خود وفا نکنه چی؟؟؟
اگر بخاطر دلخوشی مه اتو یک گپ ره گفته باشه چی؟؟؟؟
خی وقتی که مه سر آرزوهایم خاک انداخته و دفن شان کدیم پس ناحق مره امید وار نکنه ده چرت بودم که الطاف گفت
الطاف : کدام رشته ره خوش داری که بخوانی؟
آرزو : رشته حقوق.....خیلی خوش دارم وکیل شوم
الطاف : میشی بخیر......مه اقتصاد دان و خانمم بخیر وکیل میشه چی زوج فهمیده و زیبا.....همتو نیست....؟؟؟
آرزو تو اگر یکبار همرای مه خوب شده درست رویه کنی باز ببین چی زندگی شاد و متفاوت میداشته باشیم
آرزو : الطاف مه چیزی که وقت بودم حالی هم استم هیچ تغییراتی به وجود مه نخاد آمد
الطاف : خوب خیر مه هر چیز بگویم تو باز سر گپ خود استاد استی دگه ای گپ ره کش نمیتم چون میفهمم که باز به جنگ ختم خاد شد.....
راستی امروز بیرون میری بریم ای دفه دگه بهانه نکو بیزو کار هم نداری هله بخیز خوده تیار کو که بریم یک ذره دلت دگه شوه
آرزو : مه نمیرم
الطاف : باز چی شد ای دفه دگه چی بهانه میکنی؟
آرزو : بهانه نمکنم یعنی عمر خانه است نخاد اجازه بته
الطاف : آرزو عقل داری یا مره میخوایی دیوانه کنی....عمر ره چی خانمم استی دلم هر جای که رفتم همرایت....حق نداره چیزی بگویه ای دفه اگر چیزی بگویه باز لحاظ شه نمیکنم بخیز زیاد بهانه نکو برو تیار شو
آرزو : چیزی نگفته رفتم اول مادر مه گفتم دوباره آمدم اتاق تا تیار شوم چون الطاف به اتاق مه شیشته بود ده وقت تیار شدن راحت نبودم
هوا سرد بود و برف هم باریده بود کورتی سیاه مه پوشیدم ، شلوارم فولادی بود ، کمی لب سرین گوشتی کم رگ همرای ریمل زدم موهایمه چاک کده یک قیطکک خورد ده بغل موهایم زدم چادر آسمانی رنگ پوشیده ، دستکول سیاه همرای کرمچ های سفید مه گرفتم و کارم خلاص شد رویمه دور دادم که الطاف به طرفم خیره خیره سیل داشت...
بازی های روزگار🍂
قسمت : سی ام
آرزو : بریم مه تیار شدم
دیدم که چشمهای الطاف به صورتم قفل مانده هیچ چیز نمیگفت و به طرفم سیل داشت چند دقه همتو مانده بود که مه شرمیده سرم ره پایین کدم الطاف از جای خود بلند شده و نزدیک آمد اقدر نزدیک آمده بود که نفس هایش به صورتم میخورد باز هم بوی عطرش به مشامم خورد ای اولین بار بود که اقدر نزدیک آمده بود و مه زیر تاثیر رفته سرخ شده بودم
الطاف : آرزو یکبار به طرف مه ببین
BY نت رایگان 𝑴𝒂𝒔𝒕𝒆𝒓⚡
Share with your friend now:
tgoop.com/FreeInternetMaster4/5718
