استطاعت چيست؟
استطاعت در باب حج عبارت است از : علاوه بر سلامت جسمي، مازاد بر مخارج افراد تحت تکفل، مقدار مالي داشته باشد که در رفت و برگشت او را کفايت کند و امنيت راه :
دليل شرط بودن سلامتي براي فرضيت حج، حديث ابن عباس است : (أن امرأة من خثعم قالت : يا رسول الله، إن أبي أدرکته فريضة الله في الحج شيخا کبيرا، لايستطيع أن يستوي علي الراحلة، فأحج عنه؟ قال : حجي عنه)[1]. «زني از قبيله خثعم گفت اي رسول خدا! حج بر پدرم واجب شده است اما او مردي مسن است و نميتواند بر شتر بنشيند آيا به جاي او حج کنم؟ پيامبرr فرمود : به جاي او حج کن».
دليل اينکه حجکننده بايد مقدار مالي داشته باشد که از نياز او و افراد تحت تکفلش اضافي باشد، فرموده پيامبرr است :
(کفي بالمرء إثما أن يضيع من يقوت)[2] «براي گناهکار شدن شخصي همين کافي است که حق افراد تحت تکفل خود را ضايع کند».
امنيت راه به اين دليل شرط است که اداي حج بدون امنيت موجب ضرر ميشود، و شريعت از ضرر در هر صورت نهي کرده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1855/66/4)، م (1334/973/2)، ت (932/203/2)، د (1792/247/5)، نس 117/5).
[2]) صحيح : [الإرواء 989]، د (1676/111/5).
استطاعت در باب حج عبارت است از : علاوه بر سلامت جسمي، مازاد بر مخارج افراد تحت تکفل، مقدار مالي داشته باشد که در رفت و برگشت او را کفايت کند و امنيت راه :
دليل شرط بودن سلامتي براي فرضيت حج، حديث ابن عباس است : (أن امرأة من خثعم قالت : يا رسول الله، إن أبي أدرکته فريضة الله في الحج شيخا کبيرا، لايستطيع أن يستوي علي الراحلة، فأحج عنه؟ قال : حجي عنه)[1]. «زني از قبيله خثعم گفت اي رسول خدا! حج بر پدرم واجب شده است اما او مردي مسن است و نميتواند بر شتر بنشيند آيا به جاي او حج کنم؟ پيامبرr فرمود : به جاي او حج کن».
دليل اينکه حجکننده بايد مقدار مالي داشته باشد که از نياز او و افراد تحت تکفلش اضافي باشد، فرموده پيامبرr است :
(کفي بالمرء إثما أن يضيع من يقوت)[2] «براي گناهکار شدن شخصي همين کافي است که حق افراد تحت تکفل خود را ضايع کند».
امنيت راه به اين دليل شرط است که اداي حج بدون امنيت موجب ضرر ميشود، و شريعت از ضرر در هر صورت نهي کرده است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1855/66/4)، م (1334/973/2)، ت (932/203/2)، د (1792/247/5)، نس 117/5).
[2]) صحيح : [الإرواء 989]، د (1676/111/5).
👍1
حج زن
هرگاه شرايط مذکور براي زن هم فراهم شد، کاملاً مانند مرد حج بر او واجب ميشود البته براي زن شرط ديگري وجود دارد و آن اينکه براي رفتن به حج بايد شوهر يا محرمي به همراه او باشد، پس اگر شوهر يا محرمي را براي همراهي در سفر حج نيافت جزو کساني محسوب ميشود که توانايي انجام حج را ندارد. از ابن عباس روايت است : از پيامبرr شنيدم که ميفرمود : (لايخلون رجل بامرأة إلا و معها ذو محرم، و لاتسافر المرأة إلا مع ذي محرم، فقام رجل فقال : يا رسول الله، إن امرأتي خرجت حاجة، و إني اکتتبت في غزوة کذا و کذا، فقال : انطلق فحج مع امرأتک)[1] «هيچ مردي با زني (نامحرم) خلوت نکند مگر اينکه آن زن به همراهي محرمي باشد و هيچ زني مسافرت نکند مگر به همراه محرمي، مردي بلند شد و گفت اي رسول خدا همسرم براي رفتن به حج آماده شده و من هم براي غزوهي فلان و فلان نامنويسي کردهام، پيامبرr فرمود : برو و با زنت حج کن».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (3006/142/6)، م (1341/978/2)، لفظ حديث لفظ مسلم است.
هرگاه شرايط مذکور براي زن هم فراهم شد، کاملاً مانند مرد حج بر او واجب ميشود البته براي زن شرط ديگري وجود دارد و آن اينکه براي رفتن به حج بايد شوهر يا محرمي به همراه او باشد، پس اگر شوهر يا محرمي را براي همراهي در سفر حج نيافت جزو کساني محسوب ميشود که توانايي انجام حج را ندارد. از ابن عباس روايت است : از پيامبرr شنيدم که ميفرمود : (لايخلون رجل بامرأة إلا و معها ذو محرم، و لاتسافر المرأة إلا مع ذي محرم، فقام رجل فقال : يا رسول الله، إن امرأتي خرجت حاجة، و إني اکتتبت في غزوة کذا و کذا، فقال : انطلق فحج مع امرأتک)[1] «هيچ مردي با زني (نامحرم) خلوت نکند مگر اينکه آن زن به همراهي محرمي باشد و هيچ زني مسافرت نکند مگر به همراه محرمي، مردي بلند شد و گفت اي رسول خدا همسرم براي رفتن به حج آماده شده و من هم براي غزوهي فلان و فلان نامنويسي کردهام، پيامبرr فرمود : برو و با زنت حج کن».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (3006/142/6)، م (1341/978/2)، لفظ حديث لفظ مسلم است.
👍2
حج کودک، ديوانه و برده
حج بر کودک و ديوانه و برده واجب نيست چون پيامبرr ميفرمايد :
(رفع القلم عن ثلاثة: عن المجنون حتي يفيق، و عن النائم حتي يستيقظ، وعن الصبي حتي يحتلم)[1] «تکليف از سه دسته برداشته شده است : از ديوانه تا هوشيار شود، از به خواب رفته تا بيدار شود و از بچه تا بالغ شود».
حج بر برده هم واجب نيست؛ چون مشغول خدمت سيدش است و توانايي انجام حج را ندارد، البته اگر کودک يا برده مراسم حج را بجاي آورند، حج آنها صحيح است ولي جاي حج واجبي را که بعد از بلوغ کودک و آزادي برده واجب ميشود، نميگيرد :
از ابن عباس روايت است : زني، کودکي را نزد پيامبرr آورد و گفت : آيا حج اين بچه صحيح است؟ پيامبرr فرمود : (نعم و لک أجر)[2] «بله و براي تو نيز اجر هست».
همچنين از ابن عباس روايت است که پيامبرr فرمود : (أيما صبي حج ثم بلغ فعليه حجة أخري، و أيما عبد حج ثم عتق فعليه حجة أخري)[3] «هر کودکي که حج کرد سپس بالغ شد حجي ديگر بر او واجب است و هر بردهاي حج را بجاي آورد و سپس آزاد گرديد حجي ديگر بر او واجب است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. ج 3513]، د (4380/78/12).
[2]) صحيح : [مختصر م 648]، م (1336/974/2)، د (1720/160/5)، نس (1220/5).
[3]) صحيح : [الإرواء 986]، هق (156/5).
حج بر کودک و ديوانه و برده واجب نيست چون پيامبرr ميفرمايد :
(رفع القلم عن ثلاثة: عن المجنون حتي يفيق، و عن النائم حتي يستيقظ، وعن الصبي حتي يحتلم)[1] «تکليف از سه دسته برداشته شده است : از ديوانه تا هوشيار شود، از به خواب رفته تا بيدار شود و از بچه تا بالغ شود».
حج بر برده هم واجب نيست؛ چون مشغول خدمت سيدش است و توانايي انجام حج را ندارد، البته اگر کودک يا برده مراسم حج را بجاي آورند، حج آنها صحيح است ولي جاي حج واجبي را که بعد از بلوغ کودک و آزادي برده واجب ميشود، نميگيرد :
از ابن عباس روايت است : زني، کودکي را نزد پيامبرr آورد و گفت : آيا حج اين بچه صحيح است؟ پيامبرr فرمود : (نعم و لک أجر)[2] «بله و براي تو نيز اجر هست».
همچنين از ابن عباس روايت است که پيامبرr فرمود : (أيما صبي حج ثم بلغ فعليه حجة أخري، و أيما عبد حج ثم عتق فعليه حجة أخري)[3] «هر کودکي که حج کرد سپس بالغ شد حجي ديگر بر او واجب است و هر بردهاي حج را بجاي آورد و سپس آزاد گرديد حجي ديگر بر او واجب است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. ج 3513]، د (4380/78/12).
[2]) صحيح : [مختصر م 648]، م (1336/974/2)، د (1720/160/5)، نس (1220/5).
[3]) صحيح : [الإرواء 986]، هق (156/5).
👍1
براي اداي حج بايد عجله کرد
کسي که توانايي اداي حج را دارد، بايد فوراً آن را ادا کند؛ به دليل فرموده پيامبرr : (من أراد الحج فليتعجل، فإنه قد يمرض المريض، تضل الضالة، و تعرض الحاجة)[1] «هر کسي اراده حج کرد، شتاب کند؛ چون امکان دارد مريض شود يا مرکبش را از دست بدهد و اينکه نيازي پيش آيد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1] صحيح : [ص. جه 2331]، جه (2883/962/2).
کسي که توانايي اداي حج را دارد، بايد فوراً آن را ادا کند؛ به دليل فرموده پيامبرr : (من أراد الحج فليتعجل، فإنه قد يمرض المريض، تضل الضالة، و تعرض الحاجة)[1] «هر کسي اراده حج کرد، شتاب کند؛ چون امکان دارد مريض شود يا مرکبش را از دست بدهد و اينکه نيازي پيش آيد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1] صحيح : [ص. جه 2331]، جه (2883/962/2).
❤1
*
«اللهُمَّ صَلِّ وسَلِّم وبَارك عَلى سَيِّدي مُحَمَّد وعَلى
آلهِ وصَحبهِ أجمَعين» 🤍.
«اللهُمَّ صَلِّ وسَلِّم وبَارك عَلى سَيِّدي مُحَمَّد وعَلى
آلهِ وصَحبهِ أجمَعين» 🤍.
❤1
مواقيت
مواقيت جمع ميقات است مانند مواعيد و ميعاد و آن دو نوع است :
مواقيت زماني و مواقيت مکاني.[1]
مواقيت زماني:
خداوند متعال ميفرمايد :
) يَسأَلُونَکَ عَنِ الأهِلَّةِ قُل هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَالحَجِّ ( (بقره : 189)
«(اي پيامبر) درباره هلالهاي ماه ازتو ميپرسند. بگو آنها شناسههاي زماني (و تقويم طبيعي) براي (نظام زندگي) مردم و (تعيين وقت) حج است».
و ميفرمايد :
) الحَجُّ أشهُرٌ مَعلُومات ( (بقره : 197)
«حج در ماههاي معيني انجام ميپذيرد».
ابن عمر ميگويد : (أشهر الحج شوال و ذوالقعدة و عشر من ذي الحجة)[2] «ماههاي حج، شوال ذوالقعده و ده روز از ذوالحجه ميباشد».
ابن عباس ميگويد : (من السنة أن لايحرم بالحج ذلا في أشهر الحج)[3] «سنت آن است که فقط در ماههاي حج براي انجام آن احرام بسته شود».
مواقيت مکاني:
از ابن عباس روايت است : (إن النبيr وقت لأهل المدينة ذا الحليفة، و لأهل الشام الحجة، و لأهل نجد قرن المنازل، و لأهل اليمن يلملم، و قال : هن لهن و لمن أتي عليهن من غيرهن ممن أراد الحج و العمرة، و من کان دون ذلک فمن حيث أنشأ، حتي أهل مکة من مکة)[4] «پيامبرr «ذوالحليفه» را براي اهل مدينه و «جحفه» را براي اهل شام و «قرن المنازل» را براي اهل نجد و «يلملم» را براي اهل يمن ميقات قرار داد، سپس فرمود : اين اماکن براي آنان وکساني که از مناطق دورتر، براي اداي حج و عمره، از اين اماکن عبور ميکنند، ميقات محسوب ميشود و کسي که محل سکونتش نزديکتر از اين مواقيت به مکه باشد از هر جايي که قصد حرکت به مکه کند ميقات او به حساب ميآيد. حتي براي اهل مکه، خود مکه ميقات محسوب ميشود».
از عايشه روايت است : (أن النبيr وقت لأهل العراق ذات عرق)[5] «پيامبرr ميقات اهل عراق را «ذات عرق» قرار داد».
پس هر کس که خواسته باشد براي انجام حج و عمره به مکه برود، جايز نيست بدون احرام از اين مواقيت عبور کند.
بستن احرام قبل از رسيدن به ميقات درست نيست وآنچه درباره تشويق و ترغيب به احرام قبل از ميقات روايت شده غيرصحيح است، در صورتي که احاديث صحيحي هستند که خلاف اين موضوع را ثابت ميکنند. درباره علل اين احاديث مطالبي در «سلله احاديث ضعيفه» (210/212) آمده که ميتوان به آن رجوع کرد.
چه زيبا است سخن امام مالک(ره) به مردي که ميخواست قبل از ذوالحليفه احرام ببندد. گفت : «اين کار را نکن، ميترسم دچار فتنه شوي، آن مرد گفت : چه فتنهاي در اين هست؟ فقط چند مايلي دورتر از ذوالحليفه احرام ميبندم.امام مالک گفت : چه فتنهاي بزرگتر از اين که گمان کني در فضيلتي بر پيامبرr پيشي گرفتهاي. خداوند ميفرمايد :
) فَلِيَحذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَن أمرِهِ أن تُصِيبَهُم فِتنَةٌ أو يُصِيبَهُم عَذَابٌ ألِيمٌ ( (نور : 63)
«پس بترسند کساني که با فرمان او مخالفت ميکنند از اينکه بلايي گريبانگير (دلهاي)شان گردد، يا اينکه دچار عذاب دردناکي شوند».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) فقه السنه (549/1).
[2]) سند آن صحيح است : [مختصر خ 311 ص 372]، خ (319/3) بخاري حديث را بصورت معلق روايت کرده است.
[3]) سند آن صحيح است : [مختصر خ 311 ص 372]، خ (319/3) بخاري حديث را بصورت معلق روايت کرده است.
[4]) متفق عليه : خ (1524/384/3)، اين لفظ بخاري است، م (1181/838/2)، د (1722/162/5)، نس (123/5).
[5]) صحيح : [الإرواء 998]، د (1723/163/5) ابوداود اين حديث را به همين صورت مختصر روايت کرده است، نس (125/5) نسائي اين حديث را بصورت مفصل روايت کرده است.
مواقيت جمع ميقات است مانند مواعيد و ميعاد و آن دو نوع است :
مواقيت زماني و مواقيت مکاني.[1]
مواقيت زماني:
خداوند متعال ميفرمايد :
) يَسأَلُونَکَ عَنِ الأهِلَّةِ قُل هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ وَالحَجِّ ( (بقره : 189)
«(اي پيامبر) درباره هلالهاي ماه ازتو ميپرسند. بگو آنها شناسههاي زماني (و تقويم طبيعي) براي (نظام زندگي) مردم و (تعيين وقت) حج است».
و ميفرمايد :
) الحَجُّ أشهُرٌ مَعلُومات ( (بقره : 197)
«حج در ماههاي معيني انجام ميپذيرد».
ابن عمر ميگويد : (أشهر الحج شوال و ذوالقعدة و عشر من ذي الحجة)[2] «ماههاي حج، شوال ذوالقعده و ده روز از ذوالحجه ميباشد».
ابن عباس ميگويد : (من السنة أن لايحرم بالحج ذلا في أشهر الحج)[3] «سنت آن است که فقط در ماههاي حج براي انجام آن احرام بسته شود».
مواقيت مکاني:
از ابن عباس روايت است : (إن النبيr وقت لأهل المدينة ذا الحليفة، و لأهل الشام الحجة، و لأهل نجد قرن المنازل، و لأهل اليمن يلملم، و قال : هن لهن و لمن أتي عليهن من غيرهن ممن أراد الحج و العمرة، و من کان دون ذلک فمن حيث أنشأ، حتي أهل مکة من مکة)[4] «پيامبرr «ذوالحليفه» را براي اهل مدينه و «جحفه» را براي اهل شام و «قرن المنازل» را براي اهل نجد و «يلملم» را براي اهل يمن ميقات قرار داد، سپس فرمود : اين اماکن براي آنان وکساني که از مناطق دورتر، براي اداي حج و عمره، از اين اماکن عبور ميکنند، ميقات محسوب ميشود و کسي که محل سکونتش نزديکتر از اين مواقيت به مکه باشد از هر جايي که قصد حرکت به مکه کند ميقات او به حساب ميآيد. حتي براي اهل مکه، خود مکه ميقات محسوب ميشود».
از عايشه روايت است : (أن النبيr وقت لأهل العراق ذات عرق)[5] «پيامبرr ميقات اهل عراق را «ذات عرق» قرار داد».
پس هر کس که خواسته باشد براي انجام حج و عمره به مکه برود، جايز نيست بدون احرام از اين مواقيت عبور کند.
بستن احرام قبل از رسيدن به ميقات درست نيست وآنچه درباره تشويق و ترغيب به احرام قبل از ميقات روايت شده غيرصحيح است، در صورتي که احاديث صحيحي هستند که خلاف اين موضوع را ثابت ميکنند. درباره علل اين احاديث مطالبي در «سلله احاديث ضعيفه» (210/212) آمده که ميتوان به آن رجوع کرد.
چه زيبا است سخن امام مالک(ره) به مردي که ميخواست قبل از ذوالحليفه احرام ببندد. گفت : «اين کار را نکن، ميترسم دچار فتنه شوي، آن مرد گفت : چه فتنهاي در اين هست؟ فقط چند مايلي دورتر از ذوالحليفه احرام ميبندم.امام مالک گفت : چه فتنهاي بزرگتر از اين که گمان کني در فضيلتي بر پيامبرr پيشي گرفتهاي. خداوند ميفرمايد :
) فَلِيَحذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَن أمرِهِ أن تُصِيبَهُم فِتنَةٌ أو يُصِيبَهُم عَذَابٌ ألِيمٌ ( (نور : 63)
«پس بترسند کساني که با فرمان او مخالفت ميکنند از اينکه بلايي گريبانگير (دلهاي)شان گردد، يا اينکه دچار عذاب دردناکي شوند».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) فقه السنه (549/1).
[2]) سند آن صحيح است : [مختصر خ 311 ص 372]، خ (319/3) بخاري حديث را بصورت معلق روايت کرده است.
[3]) سند آن صحيح است : [مختصر خ 311 ص 372]، خ (319/3) بخاري حديث را بصورت معلق روايت کرده است.
[4]) متفق عليه : خ (1524/384/3)، اين لفظ بخاري است، م (1181/838/2)، د (1722/162/5)، نس (123/5).
[5]) صحيح : [الإرواء 998]، د (1723/163/5) ابوداود اين حديث را به همين صورت مختصر روايت کرده است، نس (125/5) نسائي اين حديث را بصورت مفصل روايت کرده است.
👍1
يارب في ليلة الجمعة إجعل لنا نصيباً من الرحمة و المَغفرة والفرج والسعادة والرزق والهداية
اللهم صل وسلم وبارك ع خير البرية وشفيعنا يوم القيامة سيدنا محمد ﷺ🤍.
اللهم صل وسلم وبارك ع خير البرية وشفيعنا يوم القيامة سيدنا محمد ﷺ🤍.
❤1
اللهُمَّ في ليلة الجُمعة ارحم عبادك المُستضعفين في غزَّة وثبِّت أقدام رجالك في الثغور 💚🇵🇸.
❤2
عبور از ميقات بدون احرام
هر کس به قصد انجام حج و يا عمره بدون احرام از ميقات عبور کند، و سپس احرام ببندد، گناهکار ميشود و اين گناه او پاک نميشود مگر اينکه به مقيات برگردد و از آنجا احرام ببندد سپس ساير مناسکش را به اتمام برساند» و اگر باز نگردد، حج يا عمرهاش صحيح است ولي مرتکب گناه شده است و ذبح بر او واجب نيست. به دليل حديث صفوان بن يعلي که به عمرt گفت : (أرني النبيr حين يوحي إليه. قال : فبينما النبيr بالجعرانة – و معه نفر من أصحابه – جاءه رجل فقال : يا رسول الله، کيف تري في رجل أحرم بعمرة و هو متضمخ بطيب؟ فسکت النبيr ساعة، فجاءه الوحي، فأشار عمرt إلي يعلي، فجاء يعلي و علي رسول اللهr ثوب قد أظل به – فأدخل رأسه، فإذا رسول اللهr محمر الوجه و هو يغط، ثم سري عنه فقال : أين الذي سأل عن العمرة؟ فأتي برجل. فقال : اغسل الطيب الذي بک ثلاث مرات، و انزع عنک الجبة، واصنع في عمرتک کما تصنع في حجتک)[1] «پيامبرr را هنگام نزول وحي به من نشان بده، گفت : در حاليکه پيامبرr همراه با چند نفر از اصحابش در جعرانه بود، مردي آمد و گفت : أي رسول خدا، نظرت درباره شخصي که احرام عمره بسته و خودش را معطر کرده چيست؟ پيامبرr لحظهاي ساکت ماند. آنگاه وحي بر او نازل شد، عمرt به يعلي إشاره کرد، يعلي آمد در حالي که پارچهاي بالاي سر پيامبرr قرار داشت که با آن سايه شده بود. (يعلي) سرش را زير پارچه برد، ديد که پيامبرr صورتش سرخ شده و به تندي نفس ميکشد، سپس اين حالت از او برطرف شد و فرمود : کسي که از عمره سؤال کرد، کجاست؟ آن مرد را آوردند. پيامبرr فرمود : عطري را که به خودت زدهاي سه بار بشوي، و عبايت را درآور و هر کاري را که در حجت انجام ميدهي در عمرهات هم انجام بده».
«اين حديث بصورت آشکار دلالت ميکند بر اينکه اگر کسي در احرام مرتکب خلافي يا امري ممنوع شود، تنها لازم است که از آن کار دست بردارد؛ چون پيامبرr به مردي که عباي معطر (به عطر زنان) را پوشيده بود دستوري نداد مگر به درآوردن عبا و شستن بوي عطر آن، و به او امر نکرد که حيواني را بعنوان دم (جريمه) ذبح کند در حاليکه اگر واجب ميبود، او را به ذبح آن امر ميکرد؛ چون تأخير بيان، از وقت حاجت جايز نيست با توجه به اينکه در اينجا ضرورت، بيان آن را ايجاب ميکرد.(*)
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1536/393/3)، م (1180/836/2)، د (1802 و 1803 و 1804/265/5)، نس (142/5).
*) إرشاد الساري للوالد الشيخ محمد إبراهيم شقرة.
هر کس به قصد انجام حج و يا عمره بدون احرام از ميقات عبور کند، و سپس احرام ببندد، گناهکار ميشود و اين گناه او پاک نميشود مگر اينکه به مقيات برگردد و از آنجا احرام ببندد سپس ساير مناسکش را به اتمام برساند» و اگر باز نگردد، حج يا عمرهاش صحيح است ولي مرتکب گناه شده است و ذبح بر او واجب نيست. به دليل حديث صفوان بن يعلي که به عمرt گفت : (أرني النبيr حين يوحي إليه. قال : فبينما النبيr بالجعرانة – و معه نفر من أصحابه – جاءه رجل فقال : يا رسول الله، کيف تري في رجل أحرم بعمرة و هو متضمخ بطيب؟ فسکت النبيr ساعة، فجاءه الوحي، فأشار عمرt إلي يعلي، فجاء يعلي و علي رسول اللهr ثوب قد أظل به – فأدخل رأسه، فإذا رسول اللهr محمر الوجه و هو يغط، ثم سري عنه فقال : أين الذي سأل عن العمرة؟ فأتي برجل. فقال : اغسل الطيب الذي بک ثلاث مرات، و انزع عنک الجبة، واصنع في عمرتک کما تصنع في حجتک)[1] «پيامبرr را هنگام نزول وحي به من نشان بده، گفت : در حاليکه پيامبرr همراه با چند نفر از اصحابش در جعرانه بود، مردي آمد و گفت : أي رسول خدا، نظرت درباره شخصي که احرام عمره بسته و خودش را معطر کرده چيست؟ پيامبرr لحظهاي ساکت ماند. آنگاه وحي بر او نازل شد، عمرt به يعلي إشاره کرد، يعلي آمد در حالي که پارچهاي بالاي سر پيامبرr قرار داشت که با آن سايه شده بود. (يعلي) سرش را زير پارچه برد، ديد که پيامبرr صورتش سرخ شده و به تندي نفس ميکشد، سپس اين حالت از او برطرف شد و فرمود : کسي که از عمره سؤال کرد، کجاست؟ آن مرد را آوردند. پيامبرr فرمود : عطري را که به خودت زدهاي سه بار بشوي، و عبايت را درآور و هر کاري را که در حجت انجام ميدهي در عمرهات هم انجام بده».
«اين حديث بصورت آشکار دلالت ميکند بر اينکه اگر کسي در احرام مرتکب خلافي يا امري ممنوع شود، تنها لازم است که از آن کار دست بردارد؛ چون پيامبرr به مردي که عباي معطر (به عطر زنان) را پوشيده بود دستوري نداد مگر به درآوردن عبا و شستن بوي عطر آن، و به او امر نکرد که حيواني را بعنوان دم (جريمه) ذبح کند در حاليکه اگر واجب ميبود، او را به ذبح آن امر ميکرد؛ چون تأخير بيان، از وقت حاجت جايز نيست با توجه به اينکه در اينجا ضرورت، بيان آن را ايجاب ميکرد.(*)
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1536/393/3)، م (1180/836/2)، د (1802 و 1803 و 1804/265/5)، نس (142/5).
*) إرشاد الساري للوالد الشيخ محمد إبراهيم شقرة.
❤1👍1
احرام در ميقات
کسي که ميخواهد احرام ببندد چنانچه هدي با خود دارد و ميخواهد عمره را با حج نيت کند (قرآن) بگويد : «لبيک اللهم بحجة و عمرة» و اگر هدي همراه ندارد – و اين افضل است – هنگام احرام فقط نيت عمره کند و بگويد :
«لبيک اللهم بعمرة» چنانچه در زمان بستن احرام نيت حج مفرده کرده بود بايد آن را فسخ و به عمره تبديل کند»[1] چون پيامبرr به تمام اصحابش دستور داد تا از احرامشان بيرون بيايند و طواف و سعيشان را به عمره تبديل کنند مگر کساني که مانند پيامبرr هدي آورده بودند و از کساني که به اجراي امر او مبادرت نورزيدند، ناراحت شد، پيامبرr بر اين نکته تأکيد کرد و فرمود : (دخلت العمرة في الحج إلي يوم القيامة) «تا روز قيامت عمره داخل حج شده است» لذا اين حديث نيز نصي است بر اينکه عمره جزئي جدانشدني از حج است. و پيامبرr فرمود : (لو استقبلت من أمري ما استدبرت لم أسق الهدي) «اگر از آينده خودم خبر داشتم، هدي نميآوردم (چون با آوردن هدي تا روز قرباني خارج شدن از احرام جايز نيست(*)) و اين تنها احساسي از جانب پيامبرr بر اينکه با بستن احرام قران رغبتي را از دست داده باشد نيست، بلکه اعلامي از طرف او است که حج تمتع از قرآن بهتر است.
پس بر هر حاجي لازم است که با حج، عمرهاي را نيز انجام دهد، اگر هدي همراه نياورده آن را قبل از حج انجام دهد، - که اين همان تتمع است – و اگر هدي آورده آن را با حج انجام دهد – که اين همان قران است – پس هر کدام از اين دو را اختيار کند موافق سنت پيامبرr است، هر چند همانطور که در ابتدا گفتيم، تمتع افضلتر از قرآن است.
بايد دانست بر کسي که حج مفرده يا قرآن نيت کرده و هدي نياورده، واجب است که پس از طواف وسعي، از احرام خارج شود، ليکن ممکن است کسي که احرام مفرده يا قرآن بسته، وقت کافي براي بيرون شدن از احرام و بستن احرام جديد براي حج قبل از پايان وقت عرفه نداشته باشد، لذا در اينصورت برايش جايز است که در همان احرام اول بماند تا از رمي جمرة عقبه در روز دهم (يوم النحر) فارغ شود، و سپس از احرام بيرون آيد.
مثلاً اگر کسي در روز نهم شبانگاه به مکه رسيد و به دليل کمي وقت و نزديکي فجر بيم فوت وقوف در عرفه را داشت، بر او واجب است که براي وقوف (در عرفه) عجله کند، تا رکني از ارکان حج که بدون آن حج تحقق نمييابد را ازدست ندهد و آن رکن، وقوف در عرفه است. پس حج مفرده تنها در موارد محدود و نادر جايز و مشروع است و اگر کسي حج مفرده را به قصد ترجيح بر حج تمتع و قرآن انجام دهد، گناهکار ميشود، چون امر پيامبرr را آنگاه که به اصحابش دستور داد تا حجشان را با عمره انجام دهند، اجابت نکرده است. البته حجش صحيح است».(**)
--------------------------------------------------------------------------------
*) إرشاد الساري للوالد الشيخ محمد إبراهيم شقرة.
[1] مناسک الحج و العمره ألباني.
*) پيامبرr اين را فرمود تا باعث دلگرمي اصحابش شود چون بر آنان سخت بود که از احرام خارج شوند ولي پيامبرr در احرام بماند (النهايه ابن الأثير) «مترجم».
**) إرشاد الساري للوالد الشيخ محمد إبراهيم شقرة.
کسي که ميخواهد احرام ببندد چنانچه هدي با خود دارد و ميخواهد عمره را با حج نيت کند (قرآن) بگويد : «لبيک اللهم بحجة و عمرة» و اگر هدي همراه ندارد – و اين افضل است – هنگام احرام فقط نيت عمره کند و بگويد :
«لبيک اللهم بعمرة» چنانچه در زمان بستن احرام نيت حج مفرده کرده بود بايد آن را فسخ و به عمره تبديل کند»[1] چون پيامبرr به تمام اصحابش دستور داد تا از احرامشان بيرون بيايند و طواف و سعيشان را به عمره تبديل کنند مگر کساني که مانند پيامبرr هدي آورده بودند و از کساني که به اجراي امر او مبادرت نورزيدند، ناراحت شد، پيامبرr بر اين نکته تأکيد کرد و فرمود : (دخلت العمرة في الحج إلي يوم القيامة) «تا روز قيامت عمره داخل حج شده است» لذا اين حديث نيز نصي است بر اينکه عمره جزئي جدانشدني از حج است. و پيامبرr فرمود : (لو استقبلت من أمري ما استدبرت لم أسق الهدي) «اگر از آينده خودم خبر داشتم، هدي نميآوردم (چون با آوردن هدي تا روز قرباني خارج شدن از احرام جايز نيست(*)) و اين تنها احساسي از جانب پيامبرr بر اينکه با بستن احرام قران رغبتي را از دست داده باشد نيست، بلکه اعلامي از طرف او است که حج تمتع از قرآن بهتر است.
پس بر هر حاجي لازم است که با حج، عمرهاي را نيز انجام دهد، اگر هدي همراه نياورده آن را قبل از حج انجام دهد، - که اين همان تتمع است – و اگر هدي آورده آن را با حج انجام دهد – که اين همان قران است – پس هر کدام از اين دو را اختيار کند موافق سنت پيامبرr است، هر چند همانطور که در ابتدا گفتيم، تمتع افضلتر از قرآن است.
بايد دانست بر کسي که حج مفرده يا قرآن نيت کرده و هدي نياورده، واجب است که پس از طواف وسعي، از احرام خارج شود، ليکن ممکن است کسي که احرام مفرده يا قرآن بسته، وقت کافي براي بيرون شدن از احرام و بستن احرام جديد براي حج قبل از پايان وقت عرفه نداشته باشد، لذا در اينصورت برايش جايز است که در همان احرام اول بماند تا از رمي جمرة عقبه در روز دهم (يوم النحر) فارغ شود، و سپس از احرام بيرون آيد.
مثلاً اگر کسي در روز نهم شبانگاه به مکه رسيد و به دليل کمي وقت و نزديکي فجر بيم فوت وقوف در عرفه را داشت، بر او واجب است که براي وقوف (در عرفه) عجله کند، تا رکني از ارکان حج که بدون آن حج تحقق نمييابد را ازدست ندهد و آن رکن، وقوف در عرفه است. پس حج مفرده تنها در موارد محدود و نادر جايز و مشروع است و اگر کسي حج مفرده را به قصد ترجيح بر حج تمتع و قرآن انجام دهد، گناهکار ميشود، چون امر پيامبرr را آنگاه که به اصحابش دستور داد تا حجشان را با عمره انجام دهند، اجابت نکرده است. البته حجش صحيح است».(**)
--------------------------------------------------------------------------------
*) إرشاد الساري للوالد الشيخ محمد إبراهيم شقرة.
[1] مناسک الحج و العمره ألباني.
*) پيامبرr اين را فرمود تا باعث دلگرمي اصحابش شود چون بر آنان سخت بود که از احرام خارج شوند ولي پيامبرr در احرام بماند (النهايه ابن الأثير) «مترجم».
**) إرشاد الساري للوالد الشيخ محمد إبراهيم شقرة.
👍1
براي محرم جايز است هنگام بستن احرام خروج از آن را به عذر بيماري و غيره شرط کند
از عايشه(رض) روايت است : (دخل رسول اللهr علي ضباعة بنت الزبير، فقال لها : أردت الحج؟ قالت والله لا أجدني إلا وجعة فقال لها : حجي واشترطي، و قولي : اللهم محلي حيث حبستني)[1] «پيامبرr بر ضباعة بنت زبير وارد شد و به او فرمود : آيا اراده حج کردي؟ گفت به خدا قسم من بيشتر اوقات بيمارم، پيامبرr فرمود : نيت حج کن و شرط کن و بگو خداوندا! هر جايي که مرا از حج باز داشتي همان جا محل بيرون آمدنم از احرام است».
پس هر کس – زمان بستن احرام – چنين شرطي کرد، هر وقت چيزي مانند بيماري، دشمن يا غيره، او را از ادامه حج باز داشت، ميتواند از احرام بدوناينکه «دم» بر او واجب شود، بيرون آيد.
ولي کسي که اين را شرط نکرده باشد، وقتي از ادامه حج بازداشته شد «دم» بر او واجب ميگردد به دليل فرموده خداوند متعال : ) فَإن أحصِرتُم فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ ( «واگر (از برگزاري بعضي از مناسک، به وسيله دشمن يا بيماري و غيره) بازداشته شديد هر آنچه از هدي فراهم شود (ذبح کنيد)» و هدي فقط از انعام : شتر، گاو و گوسفند (يا بز) است، و اگر برايش گوسفند ميسر بود کافي است، ولي شتر و گاو براي ذبح بهترند. پس اگر هدي برايش ميسر نشد ده روزه بگيرد قياس بر کسي که حج تمتع کند و هدي نداشته باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (5089/132/9)، م (1207/867/2)، نس (168/5).
از عايشه(رض) روايت است : (دخل رسول اللهr علي ضباعة بنت الزبير، فقال لها : أردت الحج؟ قالت والله لا أجدني إلا وجعة فقال لها : حجي واشترطي، و قولي : اللهم محلي حيث حبستني)[1] «پيامبرr بر ضباعة بنت زبير وارد شد و به او فرمود : آيا اراده حج کردي؟ گفت به خدا قسم من بيشتر اوقات بيمارم، پيامبرr فرمود : نيت حج کن و شرط کن و بگو خداوندا! هر جايي که مرا از حج باز داشتي همان جا محل بيرون آمدنم از احرام است».
پس هر کس – زمان بستن احرام – چنين شرطي کرد، هر وقت چيزي مانند بيماري، دشمن يا غيره، او را از ادامه حج باز داشت، ميتواند از احرام بدوناينکه «دم» بر او واجب شود، بيرون آيد.
ولي کسي که اين را شرط نکرده باشد، وقتي از ادامه حج بازداشته شد «دم» بر او واجب ميگردد به دليل فرموده خداوند متعال : ) فَإن أحصِرتُم فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ ( «واگر (از برگزاري بعضي از مناسک، به وسيله دشمن يا بيماري و غيره) بازداشته شديد هر آنچه از هدي فراهم شود (ذبح کنيد)» و هدي فقط از انعام : شتر، گاو و گوسفند (يا بز) است، و اگر برايش گوسفند ميسر بود کافي است، ولي شتر و گاو براي ذبح بهترند. پس اگر هدي برايش ميسر نشد ده روزه بگيرد قياس بر کسي که حج تمتع کند و هدي نداشته باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (5089/132/9)، م (1207/867/2)، نس (168/5).
👍1