عماد رامی - یا عاشقین محمد
@TelavatZibaQuran
🔸 یا عاشقین محمدا و اله
🔸 یا همین شوق الی قربه
🔸 صلو علیه صلو علیه...
🧡 صلوات بفرست بر پیامبر رحمت و مهربانی محمّد المصطفی ﷺ. صلوات ذکری بزرگ که باعث رفع حاجات و نیاز انسان میشود و باعث پاک شدن انسان از گناهان و پاکی قلب میشود. تواشیحی بسیار زیبا در مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم، یا عاشقین محمد با صدای عماد رامی🎈🤍💚
#عماد_رامی
#نشید
🔸 یا همین شوق الی قربه
🔸 صلو علیه صلو علیه...
🧡 صلوات بفرست بر پیامبر رحمت و مهربانی محمّد المصطفی ﷺ. صلوات ذکری بزرگ که باعث رفع حاجات و نیاز انسان میشود و باعث پاک شدن انسان از گناهان و پاکی قلب میشود. تواشیحی بسیار زیبا در مدح پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم، یا عاشقین محمد با صدای عماد رامی🎈🤍💚
#عماد_رامی
#نشید
مقدار زکات فطر
مقدار واجب براي هر نفر نيم صاع از گندم يا يک صاع از خرما يا مويز يا جو يا کشک يا ساير چيزهايي است که جايگزين اينها ميشوند مانند برنج و ذرت و مانند اينها که به عنوان قوت مصرف ميشوند.
دليل اينکه مقدار واجب از گندم نيم صاع است حديث عروه بن زبير است که ميگويد : (أن أسماء بنت أبي بکر کانت تخرج علي عهد رسول اللهr عن أهلها – الحر منهم و المملوک – مدين من حنطة أو صاعا من تمر، بالمد أو بالصاع الذي يقتاتون به)[1] «اسماء دختر ابوبکر در زمان پيامبرr زکات فطر افراد آزاد و بردة خانوادهاش را ميداد که مقدار آن دو مد گندم(*) با يک صاع خرما بود، با مد و صاعي که قوت را با آن پيمانه ميکردند».
و دليل وجوب يک صاع از غير گندم حديث ابوسعيد خدري است که گفت : (کنا نخرج زکاة الفطر صاعا من طعام أو صاعا من شعير، أو صاعا من تمر. أو صاعا من أقط أو صاعا من زبيب)[2] «ماز زکات فطر را که مقدار آن يک صاع از طعام يا يک صاع از جو يا يک صاع از خرما يا يک صاع از کشک يا يک صاع از مويز بود ميداديم».
نووي در شرح مسلم (6/70) ميگويد :
«عامه فقهاء دادن قيمت بجاي جنس را جايز ندانستهاند ولي ابوحنيفه آن را جايز دانسته است». ميگويم: قول ابوحنيفه(ره) مردود است چون ) و ما کان ربک نسيا ( «و پروردگار تو هرگز فراموشکار نبوده است». و اگر پرداخت قيمت به جاي جنس جايز ميبود خدا و رسول او، آن را بيان ميفرمودند؛ بنابراين توقف بر ظاهر نصوص بدون تحريف و تأويل واجب است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) الطحاوي (43/2)، اين لفظ طحاوي است.
*) هر مد برابر است با يک مشت متوسط.
[2]) متفق عليه : خ (1506/371/3)، م (985/678/2)، ت (668/91/2)، د (1601/13/5)، نس (51/5)، جه (1829/585/1).
مقدار واجب براي هر نفر نيم صاع از گندم يا يک صاع از خرما يا مويز يا جو يا کشک يا ساير چيزهايي است که جايگزين اينها ميشوند مانند برنج و ذرت و مانند اينها که به عنوان قوت مصرف ميشوند.
دليل اينکه مقدار واجب از گندم نيم صاع است حديث عروه بن زبير است که ميگويد : (أن أسماء بنت أبي بکر کانت تخرج علي عهد رسول اللهr عن أهلها – الحر منهم و المملوک – مدين من حنطة أو صاعا من تمر، بالمد أو بالصاع الذي يقتاتون به)[1] «اسماء دختر ابوبکر در زمان پيامبرr زکات فطر افراد آزاد و بردة خانوادهاش را ميداد که مقدار آن دو مد گندم(*) با يک صاع خرما بود، با مد و صاعي که قوت را با آن پيمانه ميکردند».
و دليل وجوب يک صاع از غير گندم حديث ابوسعيد خدري است که گفت : (کنا نخرج زکاة الفطر صاعا من طعام أو صاعا من شعير، أو صاعا من تمر. أو صاعا من أقط أو صاعا من زبيب)[2] «ماز زکات فطر را که مقدار آن يک صاع از طعام يا يک صاع از جو يا يک صاع از خرما يا يک صاع از کشک يا يک صاع از مويز بود ميداديم».
نووي در شرح مسلم (6/70) ميگويد :
«عامه فقهاء دادن قيمت بجاي جنس را جايز ندانستهاند ولي ابوحنيفه آن را جايز دانسته است». ميگويم: قول ابوحنيفه(ره) مردود است چون ) و ما کان ربک نسيا ( «و پروردگار تو هرگز فراموشکار نبوده است». و اگر پرداخت قيمت به جاي جنس جايز ميبود خدا و رسول او، آن را بيان ميفرمودند؛ بنابراين توقف بر ظاهر نصوص بدون تحريف و تأويل واجب است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) الطحاوي (43/2)، اين لفظ طحاوي است.
*) هر مد برابر است با يک مشت متوسط.
[2]) متفق عليه : خ (1506/371/3)، م (985/678/2)، ت (668/91/2)، د (1601/13/5)، نس (51/5)، جه (1829/585/1).
❤2
زمان پرداخت زکات فطر
از ابن عمر روايت است : (أمر رسول اللهr بزکاة الفطر أن تودي قبل خروج الناس إلي الصلاة)[1] «پيامبرr دستور داد تا زکات فطر قبل از خروج مردم براي نماز عيد، پرداخت شود».
جايز است که زکات فطر يک يا دوروز قبل از عيد به کسي که آن را ميگيرد پرداخت شود :
از نافع روايت است : (کان ابن عمر يعطيها الذين يقبلونها، و کانوا يعطون قبل الفطر بيوم أو يومين)[2] «ابن عمر زکات فطر را به کساني که آنرا قبول ميکردند ميداد و به آنان يک يا دو روز قبل از عيد داده ميشد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1503/367/3)، م (984/986/677، 679/2)، ت (670، 672/92 و 93/2)، د (96، 1595/4، 5/5).
[2]) خ (1511/375/3).
از ابن عمر روايت است : (أمر رسول اللهr بزکاة الفطر أن تودي قبل خروج الناس إلي الصلاة)[1] «پيامبرr دستور داد تا زکات فطر قبل از خروج مردم براي نماز عيد، پرداخت شود».
جايز است که زکات فطر يک يا دوروز قبل از عيد به کسي که آن را ميگيرد پرداخت شود :
از نافع روايت است : (کان ابن عمر يعطيها الذين يقبلونها، و کانوا يعطون قبل الفطر بيوم أو يومين)[2] «ابن عمر زکات فطر را به کساني که آنرا قبول ميکردند ميداد و به آنان يک يا دو روز قبل از عيد داده ميشد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1503/367/3)، م (984/986/677، 679/2)، ت (670، 672/92 و 93/2)، د (96، 1595/4، 5/5).
[2]) خ (1511/375/3).
👍1
پرداخت نکردن به موقع آن بدون عذر حرام است
از ابن عباس روايت است : (فرض رسول اللهr زکاة الفطر طهرة للصائم من اللغو و الرفث، و طعمة للمساکين، فمن أداها قبل الصلاة فهي زکاة مقبولة، ومن أداها بعد الصلاة فهي صدقة من الصدقات)[1] «پيامبرr زکات فطر را به عنوان پاککننده روزهدار از سخنان بيهوده و دشنام و بعنوان رزق و خوراکي براي مساکين واجب کرده است، پس هر کس قبل از نماز (عيد) آن را بپردازد، آن قبول است و هر کس بعد از نماز عيد آن را بدهد صدقهاي همچون (ساير) صدقات است. (به عنوان زکات فطر محسوب نميشود)».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) حسن : [ص. جه 1480]، جه (1827/585/1)، د (1594/3/5).
از ابن عباس روايت است : (فرض رسول اللهr زکاة الفطر طهرة للصائم من اللغو و الرفث، و طعمة للمساکين، فمن أداها قبل الصلاة فهي زکاة مقبولة، ومن أداها بعد الصلاة فهي صدقة من الصدقات)[1] «پيامبرr زکات فطر را به عنوان پاککننده روزهدار از سخنان بيهوده و دشنام و بعنوان رزق و خوراکي براي مساکين واجب کرده است، پس هر کس قبل از نماز (عيد) آن را بپردازد، آن قبول است و هر کس بعد از نماز عيد آن را بدهد صدقهاي همچون (ساير) صدقات است. (به عنوان زکات فطر محسوب نميشود)».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) حسن : [ص. جه 1480]، جه (1827/585/1)، د (1594/3/5).
👍1
مستحقان زکات فطر
زکات فطر تنها به مساکين داده ميشود؛ به دليل فرموده پيامبرr در حديث ابن عباس : (وطعمة للمساکين)[1] «زکات فطر رزق و خوراکي براي مساکين است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) حسن : [ص. جه 1480]، جه (1827/585/1)، د (1594/3/5).
زکات فطر تنها به مساکين داده ميشود؛ به دليل فرموده پيامبرr در حديث ابن عباس : (وطعمة للمساکين)[1] «زکات فطر رزق و خوراکي براي مساکين است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) حسن : [ص. جه 1480]، جه (1827/585/1)، د (1594/3/5).
👍2
صدقه سنت
مستحب است بسيار صدقه داده شود : به دليل فرموده خداوند متعال :
) مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أموَالَهُم فِي سَبيلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتَ سَبعَ سَنَابِلَ فِي کُلِّ سُنبُلَة مائةُ حَبَّةٍ وَ اللهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ( (بقره : 261)
«مثال کساني که دارايي خود را در راه خدا صرف ميکنند همانند دانهاي است که هفت خوشه برآرد و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند براي هر کسي که بخواهد آن را چندين برابر ميکند وخدا (قدرت و نعمتش) فراوان و از همه چيز آگاه است».
و به دليل فرموده پيامبرr : (ما من يوم يصبح العباد فيه إلا ملکان ينزلان، فيقول أحدهما اللهم أعط منفقا خلفا و يقول الآخر : اللهم أعط ممسکا تلفا)[1] «هر روزي که بندگان در آن صبح ميکنند دو فرشته نازل ميشود، يکي از آنها ميگويد : خداوندا! به کسي که مالش را در راه تو ميبخشد، عوض و پاداش عطا کن و ديگري ميگويد : خداوندا! کسي که آن را محکم گرفته و در راه تو نميبخشد ضرر و زيان بده».
مستحقترين افراد به صدقه مسلمان همانا خانواده و خويشاوندان او هستند. به دليل فرموده پيامبرr : (الصدقة علي المسکين صدقة، و علي ذي الرحم ثنتان : صدقة وصله)[2]
«صدقه دادن به مسکين، تنها يک صدقه است ولي صدقه دادن به خويشاوند دو تا است هم صدقه است، و هم صلهي رحم».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1442/304/3)، م (1010/700/2).
[2]) صحيح : [ص. ج 3858]، ت (653/84/2).
مستحب است بسيار صدقه داده شود : به دليل فرموده خداوند متعال :
) مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أموَالَهُم فِي سَبيلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتَ سَبعَ سَنَابِلَ فِي کُلِّ سُنبُلَة مائةُ حَبَّةٍ وَ اللهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ( (بقره : 261)
«مثال کساني که دارايي خود را در راه خدا صرف ميکنند همانند دانهاي است که هفت خوشه برآرد و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند براي هر کسي که بخواهد آن را چندين برابر ميکند وخدا (قدرت و نعمتش) فراوان و از همه چيز آگاه است».
و به دليل فرموده پيامبرr : (ما من يوم يصبح العباد فيه إلا ملکان ينزلان، فيقول أحدهما اللهم أعط منفقا خلفا و يقول الآخر : اللهم أعط ممسکا تلفا)[1] «هر روزي که بندگان در آن صبح ميکنند دو فرشته نازل ميشود، يکي از آنها ميگويد : خداوندا! به کسي که مالش را در راه تو ميبخشد، عوض و پاداش عطا کن و ديگري ميگويد : خداوندا! کسي که آن را محکم گرفته و در راه تو نميبخشد ضرر و زيان بده».
مستحقترين افراد به صدقه مسلمان همانا خانواده و خويشاوندان او هستند. به دليل فرموده پيامبرr : (الصدقة علي المسکين صدقة، و علي ذي الرحم ثنتان : صدقة وصله)[2]
«صدقه دادن به مسکين، تنها يک صدقه است ولي صدقه دادن به خويشاوند دو تا است هم صدقه است، و هم صلهي رحم».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1442/304/3)، م (1010/700/2).
[2]) صحيح : [ص. ج 3858]، ت (653/84/2).
👍1
حج
فضيلت حج و عمره:
از ابوهريرهt روايت ات که پيامبرr فرمود : (العمرة إلي العمرة کفارة لما بينهما، والحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة)[1] «عمره تا عمره کفارهي گناهان بين آن دواست وحج مقبول (که در آن گناه نباشد) جز بهشت پاداشي ندارد».
از ابن مسعودt روايت است که پيامبرr فرمود : (تابعوا بين الحج و العمرة فإنهما ينفيان الذنوب و الفقر، کما ينفي الکير خبث الحديد و الذهب و الفضة، واليس لحجة مبرورة ثواب إلا الجنة)[2] «پي در پي حج و عمره کنيد زيرا آن دو گناهان و فقر را از بين ميبرند همانطور که دم آهنگري ناخالصي و زايدهي آهن و طلا و نقره را ميزدايد وحج مقبول پاداشي جز بهشت ندارد».
از ابوهريره روايت است : از پيامبرr شنيدم که ميفرمود :
(من حج الله عزوجل فلم يرفث و لم يفسق، رجع کيوم ولدته أمة)[3] «هر کس براي رضاي خداي عزوجل حج کند، و (هنگام احرام) از آميزش و امور شهواني با همسرش پرهيز نمايد و معصيت نکند زماني که از حج باز ميگردد مانند روزي است که مادرش او را زاييده است».
از ابن عمر روايت است که پيامبرr فرمود : (الغازي في سبيل الله، والحاج و المعتمر، وفد الله دعاهم فأجابوه، وسألوه فأعطاهم)[4] «مجاهد در راه خدا وکسي که به حج و عمره برود هيئت و نمايندگان خدا هستند، خدا آنان را (به عبادت) خود فرا خوانده و آنها اجابت کردهاند و از او خواستهاند، خدا هم به آنان عطا کرده است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1773/597/3)، م (1349/983/2)، ت (937/206/2)، جه (2888/964/2)، نس (115/5).
[2]) صحيح : [ص. ج 2901]، ت (807/153/2)، نس (115/5).
[3]) متفق عليه : خ (1521/382/3)، م (1350/983/2)، جه (2889/964/2)، نس (114/5)، ت (808/153/2]، ترمذي هم اين حديث را روايت کرده ولي گفته است : «غفرله ما تقدم من ذنبه».
[4]) حسن : [ص. جه 2339]، جه (2893/966/2).
فضيلت حج و عمره:
از ابوهريرهt روايت ات که پيامبرr فرمود : (العمرة إلي العمرة کفارة لما بينهما، والحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة)[1] «عمره تا عمره کفارهي گناهان بين آن دواست وحج مقبول (که در آن گناه نباشد) جز بهشت پاداشي ندارد».
از ابن مسعودt روايت است که پيامبرr فرمود : (تابعوا بين الحج و العمرة فإنهما ينفيان الذنوب و الفقر، کما ينفي الکير خبث الحديد و الذهب و الفضة، واليس لحجة مبرورة ثواب إلا الجنة)[2] «پي در پي حج و عمره کنيد زيرا آن دو گناهان و فقر را از بين ميبرند همانطور که دم آهنگري ناخالصي و زايدهي آهن و طلا و نقره را ميزدايد وحج مقبول پاداشي جز بهشت ندارد».
از ابوهريره روايت است : از پيامبرr شنيدم که ميفرمود :
(من حج الله عزوجل فلم يرفث و لم يفسق، رجع کيوم ولدته أمة)[3] «هر کس براي رضاي خداي عزوجل حج کند، و (هنگام احرام) از آميزش و امور شهواني با همسرش پرهيز نمايد و معصيت نکند زماني که از حج باز ميگردد مانند روزي است که مادرش او را زاييده است».
از ابن عمر روايت است که پيامبرr فرمود : (الغازي في سبيل الله، والحاج و المعتمر، وفد الله دعاهم فأجابوه، وسألوه فأعطاهم)[4] «مجاهد در راه خدا وکسي که به حج و عمره برود هيئت و نمايندگان خدا هستند، خدا آنان را (به عبادت) خود فرا خوانده و آنها اجابت کردهاند و از او خواستهاند، خدا هم به آنان عطا کرده است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1773/597/3)، م (1349/983/2)، ت (937/206/2)، جه (2888/964/2)، نس (115/5).
[2]) صحيح : [ص. ج 2901]، ت (807/153/2)، نس (115/5).
[3]) متفق عليه : خ (1521/382/3)، م (1350/983/2)، جه (2889/964/2)، نس (114/5)، ت (808/153/2]، ترمذي هم اين حديث را روايت کرده ولي گفته است : «غفرله ما تقدم من ذنبه».
[4]) حسن : [ص. جه 2339]، جه (2893/966/2).
❤3
Forwarded from تبادلات لیست فولدری اهل سنت
😊حمایت کنید تا لینک گیری داشته باشیم 😍
♡تبادلات لیستی اهل سنت و جماعت♡
https://www.tgoop.com/tbadl1404
♡تبادلات لیستی اهل سنت و جماعت♡
https://www.tgoop.com/tbadl1404
❤1
حج و عمره در زندگي يک بار بر هر مسلمان بالغ و عاقل و آزاد و توانا واجب است
خداوند متعال ميفرمايد :
)إنَّ أوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ للنَّاسِ لِلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدَي لِلعَالَمِينَ، فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إبرَاهِيمَ، وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِناً، وَ للهِ عَلَي النَّاِس حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطَاعَ إلَيهِ سَبِيلاً وَ مَن کَفَرَ فَإنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ العَالَمِينَ( (آل عمران : 96 و 97)
«نخستين خانهاي که براي مردم (جهت عبادت) بنيانگذاري گشته است خانهاي است که در مکه قرار دارد. (کعبه نام و از لحاظ ظاهر و باطن) پربرکت و نعمت است و (از آنجائي که قبلهگاه نماز مسلمانان و مکان حج آنان يعني کنگره بزرگسالانه ايشان است مايه) هدايت جهانيان است. در آن نشانههاي روشني است. مقام ابراهيم. (يعني مکان نماز و عبادت او از جمله آنها است) و هر کس داخل آن (حرم) شود در امان است. و حج اين خانه الهي واجب است بر کساني که توانايي (مالي و بدني براي رفتن به آنجا را دارند و هر کس وجوب حج را انکار کند کافر ميشود و (به خود زيان رسانده نه به خدا) که خداوند از همه جهانيان بينياز است».
از ابوهريره روايت است : پيامبرr براي ما خطبه خواند و فرمود :
(يا أيها الناس إن الله قد فرض عليکم الحج فحجوا، فقال رجل : أکل عام يا رسول الله؟ فسکت حتي قالها ثلاثا، ثم قالr : لو قلت نعم لوجبت و لما استطعتم، ثم قال : ذروني ما ترکتکم، فإنما أهلک من کان قبلکم کثرة سوالهم و اختلافهم علي أنبياءهم، فإذا أمرتکم بأمر فأتوا منه ما استطعتم، و إذا نهيتکم عن شيي فدعوه)[1] «أي مردم! خداوند حج را بر شما فرض کرده است؛ پس حج کنيد. مردي گفت : أي رسول خدا! آيا هر سال؟ پيامبرr ساکت شد تا آن مرد سه بار سؤالش را تکرار کرد. سپس پيامبرr فرمود : اگر ميگفتم بله، حج (هر سال) بر شما واجب ميشد و شما توانايي انجام آن را نميداشتيد، سپس فرمود : در آنچه شما را بر آن گذاشتهام مرا رها کنيد؛ زيرا کسان قبل از شما را سؤالات زياد و اختلاف با پيامبرانشان هلاک گردانيد، پس هرگاه شما را به کاري امر کردم در حد توانتان آن را انجام دهيد و هرگاه شما را از چيزي نهي کردم از آن دست برداريد».
از ابن عمر روايت است که پيامبرr فرمود : (بني الإسلام علي خمس؛ شهادة أن لا إله إلا الله، و أن محمدا رسول الله، و إقام الصلاة، و إيتاه الزکاة، و حج البيت وصيام رمضان)[2] «اسلام بر پنج رکن بنا شده است : گواهي دادن به اينکه هيچ معبود بر حقي غير از الله نيست و محمدr رسول الله است و بر پايي نماز، دادن زکات، حج خانه خدا، و روزهي ماه رمضان».
از ابن عباس روايت است که پيامبرr فرمود : (هذه عمرة استمتعنا بها، فمن لم يکن عنده الهدي فليحل الحل کله، فإن العمرة قددخلت في الحج إلي يوم القيامة)[3] «اين عمرهاي است که ما با آن تمتع کرديم پس کسي که با خود هدي ندارد از احرام بيرون بيايد، زيرا عمره تا روز قيامت همراه با حج جايز است.
از صبي بن معبد روايت است : (أتيت عمرt فقلت : يا أميرالمؤمنين، إني أسلمت، وإني وجدت الحج و العمرة مکتوبين علي، فأهللت بهما، فقال : هديت لسنة نبيک)[4] «نزد عمرt آمدم وگفتم : اي اميرالمؤمنين من اسلام آوردم و ديدم که حج و عمره بر من واجب است، هر دورا با هم نيت کردم، عمر گفت به سنت پيامبرت هدايت شدهاي».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [مختصر م 639]، م (1337/975/2)، نس (110/5).
[2]) متفق عليه : م (16 – 20 – 45/1)، اين لفظ مسلم است، خ (8/49/1)، ت (2736/119/4)، نس (107/8).
[3]) صحيح : [الإرواء 982]، م (1241/911/2).
[4]) صحيح : [الإرواء 983]، نس (146/5)، د (1722/230/5)، جه (2970/989/2).
خداوند متعال ميفرمايد :
)إنَّ أوَّلَ بَيتٍ وُضِعَ للنَّاسِ لِلَّذِي بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَ هُدَي لِلعَالَمِينَ، فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إبرَاهِيمَ، وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِناً، وَ للهِ عَلَي النَّاِس حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطَاعَ إلَيهِ سَبِيلاً وَ مَن کَفَرَ فَإنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ العَالَمِينَ( (آل عمران : 96 و 97)
«نخستين خانهاي که براي مردم (جهت عبادت) بنيانگذاري گشته است خانهاي است که در مکه قرار دارد. (کعبه نام و از لحاظ ظاهر و باطن) پربرکت و نعمت است و (از آنجائي که قبلهگاه نماز مسلمانان و مکان حج آنان يعني کنگره بزرگسالانه ايشان است مايه) هدايت جهانيان است. در آن نشانههاي روشني است. مقام ابراهيم. (يعني مکان نماز و عبادت او از جمله آنها است) و هر کس داخل آن (حرم) شود در امان است. و حج اين خانه الهي واجب است بر کساني که توانايي (مالي و بدني براي رفتن به آنجا را دارند و هر کس وجوب حج را انکار کند کافر ميشود و (به خود زيان رسانده نه به خدا) که خداوند از همه جهانيان بينياز است».
از ابوهريره روايت است : پيامبرr براي ما خطبه خواند و فرمود :
(يا أيها الناس إن الله قد فرض عليکم الحج فحجوا، فقال رجل : أکل عام يا رسول الله؟ فسکت حتي قالها ثلاثا، ثم قالr : لو قلت نعم لوجبت و لما استطعتم، ثم قال : ذروني ما ترکتکم، فإنما أهلک من کان قبلکم کثرة سوالهم و اختلافهم علي أنبياءهم، فإذا أمرتکم بأمر فأتوا منه ما استطعتم، و إذا نهيتکم عن شيي فدعوه)[1] «أي مردم! خداوند حج را بر شما فرض کرده است؛ پس حج کنيد. مردي گفت : أي رسول خدا! آيا هر سال؟ پيامبرr ساکت شد تا آن مرد سه بار سؤالش را تکرار کرد. سپس پيامبرr فرمود : اگر ميگفتم بله، حج (هر سال) بر شما واجب ميشد و شما توانايي انجام آن را نميداشتيد، سپس فرمود : در آنچه شما را بر آن گذاشتهام مرا رها کنيد؛ زيرا کسان قبل از شما را سؤالات زياد و اختلاف با پيامبرانشان هلاک گردانيد، پس هرگاه شما را به کاري امر کردم در حد توانتان آن را انجام دهيد و هرگاه شما را از چيزي نهي کردم از آن دست برداريد».
از ابن عمر روايت است که پيامبرr فرمود : (بني الإسلام علي خمس؛ شهادة أن لا إله إلا الله، و أن محمدا رسول الله، و إقام الصلاة، و إيتاه الزکاة، و حج البيت وصيام رمضان)[2] «اسلام بر پنج رکن بنا شده است : گواهي دادن به اينکه هيچ معبود بر حقي غير از الله نيست و محمدr رسول الله است و بر پايي نماز، دادن زکات، حج خانه خدا، و روزهي ماه رمضان».
از ابن عباس روايت است که پيامبرr فرمود : (هذه عمرة استمتعنا بها، فمن لم يکن عنده الهدي فليحل الحل کله، فإن العمرة قددخلت في الحج إلي يوم القيامة)[3] «اين عمرهاي است که ما با آن تمتع کرديم پس کسي که با خود هدي ندارد از احرام بيرون بيايد، زيرا عمره تا روز قيامت همراه با حج جايز است.
از صبي بن معبد روايت است : (أتيت عمرt فقلت : يا أميرالمؤمنين، إني أسلمت، وإني وجدت الحج و العمرة مکتوبين علي، فأهللت بهما، فقال : هديت لسنة نبيک)[4] «نزد عمرt آمدم وگفتم : اي اميرالمؤمنين من اسلام آوردم و ديدم که حج و عمره بر من واجب است، هر دورا با هم نيت کردم، عمر گفت به سنت پيامبرت هدايت شدهاي».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [مختصر م 639]، م (1337/975/2)، نس (110/5).
[2]) متفق عليه : م (16 – 20 – 45/1)، اين لفظ مسلم است، خ (8/49/1)، ت (2736/119/4)، نس (107/8).
[3]) صحيح : [الإرواء 982]، م (1241/911/2).
[4]) صحيح : [الإرواء 983]، نس (146/5)، د (1722/230/5)، جه (2970/989/2).
❤2